مسیر جاری :
خداوندا به فر دولت تو
خداوندا به فر دولت تو شاعر : انوري اگر کبک ضعيفم بازگردم خداوندا به فر دولت تو درآيم يا هم از در بازگردم به ديدار تو هستم آرزومند يک موي سفيد خود بديدم در آينه...
به خدايي که عقل کلي را
به خدايي که عقل کلي را شاعر : انوري بر درش سر بر آستان ديدم به خدايي که عقل کلي را دهن نطق بيزبان ديدم از پي وصف حضرت عزش بيتکلف هلاک جان ديدم که من از دوري تو...
من بدعهد را چه ميگويي
من بدعهد را چه ميگويي شاعر : انوري هرچه گويي سزاي آن هستم من بدعهد را چه ميگويي داور ار لطف تو بود جستم حاکم ار جرم من بود مردم تا به خدمت چرا نپيوستم لطف باري...
شعري بسان ديبهي زربفت بافتم
شعري بسان ديبهي زربفت بافتم شاعر : انوري وانگه به سوي صدر مجيري شتافتم شعري بسان ديبهي زربفت بافتم ورنه به فضل موي معاني شکافتم عيب من اينکه نيستم از شعري سپهر اي...
دوش در خواب ديو شهوت را
دوش در خواب ديو شهوت را شاعر : انوري زيور دختري گسستستم دوش در خواب ديو شهوت را خواهد انصاف و من تهيدستم بيشک امروز شحنهي احداث اين جنايت که دوش کردستم جز به...
امير زنگي چون بامداد باز آيد
امير زنگي چون بامداد باز آيد شاعر : انوري نبشته عرض کنم وان کلاه بفرستم امير زنگي چون بامداد باز آيد سپاس دارم فردا پگاه بفرستم نبشته بودي کان جزو بيتها بفرست که جو...
به حمد و ثنا چون کنم راي نظمي
به حمد و ثنا چون کنم راي نظمي شاعر : انوري نه دشوار گويم نه آسان فرستم به حمد و ثنا چون کنم راي نظمي اگر وحي باشد هراسان فرستم وليکن به حامي جناب حميدي بگو تا مرا...
اوحدالدين انوري اي من مريد طبع تو
اوحدالدين انوري اي من مريد طبع تو شاعر : انوري وي هواي عشق و مهر تو مراد طبع من اوحدالدين انوري اي من مريد طبع تو گر محل دولت و اقبال گردد ربع من هم ببينم دولت وصل تو...
به نظم مرثيهاي در که چون ز موجب آن
به نظم مرثيهاي در که چون ز موجب آن شاعر : انوري يتيموار تفکر کنم برآشوبم به نظم مرثيهاي در که چون ز موجب آن هنوزش از سر انصاف خاک ميروبم امير عادل در يک دو بيت نقدي...
زندگاني مجلس سامي در اقبال تمام
زندگاني مجلس سامي در اقبال تمام شاعر : انوري چون ابد بيمنتها باد و چو دوران بر دوام زندگاني مجلس سامي در اقبال تمام کاندرين خدمت توان کردن به شرح آن قيام آرزومندي به...