مسیر جاری :
#اشعارخواجوی کرمانی در راسخون
#اشعارخواجوی کرمانی در مقالات
#اشعارخواجوی کرمانی در فیلم و صوت
#اشعارخواجوی کرمانی پرسش و پاسخ
#اشعارخواجوی کرمانی در مشاوره
#اشعارخواجوی کرمانی در خبر
#اشعارخواجوی کرمانی در سبک زندگی
#اشعارخواجوی کرمانی در مشاهیر
#اشعارخواجوی کرمانی در احادیث
#اشعارخواجوی کرمانی در ویژه نامه
آخر اي يار فراموش مکن يارانرا
آخر اي يار فراموش مکن يارانرا شاعر : خواجوي کرماني دل سرگشته بدست آر جگر خوارانرا آخر اي يار فراموش مکن يارانرا ز آستان از چه کني دور پرستارانرا عام را گر ندهي بار بخلوتگه...
بگوئيد اي رفيقان ساربان را
بگوئيد اي رفيقان ساربان را شاعر : خواجوي کرماني که امشب باز دارد کاروان را بگوئيد اي رفيقان ساربان را زغلغل بلبل فرياد خوان را چو گل بيرون شد از بستان چه حاصل کنون...
کجا خبر بود از حال ما حبيبانرا
کجا خبر بود از حال ما حبيبانرا شاعر : خواجوي کرماني که از مرض نبود آگهي طبيبانرا کجا خبر بود از حال ما حبيبانرا معينست که سوداست عندليبانرا گر از بنفشه و سنبل وفا طلب...
ميرود آب رخ از بادهي گلرنگ مرا
ميرود آب رخ از بادهي گلرنگ مرا شاعر : خواجوي کرماني ميزند راه خرد زمزمهي چنگ مرا ميرود آب رخ از بادهي گلرنگ مرا که مي لعل برون آورد از رنگ مرا دلق از رق به مي لعل...
مگذر اي يار و درين واقعه مگذار مرا
مگذر اي يار و درين واقعه مگذار مرا شاعر : خواجوي کرماني چون شدم صيد تو بر گير و نگهدار مرا مگذر اي يار و درين واقعه مگذار مرا زاريم بين و ازين بيش ميازار مرا اگرم زار...
اي ترک آتش رخ بيار آن آب آتش فام را
اي ترک آتش رخ بيار آن آب آتش فام را شاعر : خواجوي کرماني وين جامهي نيلي ز من بستان و در ده جام را اي ترک آتش رخ بيار آن آب آتش فام را در بزم خاصان ره مده عامان کالانعام...
ساقيا وقت صبوح آمد بيار آن جام را
ساقيا وقت صبوح آمد بيار آن جام را شاعر : خواجوي کرماني مي پرستانيم در ده بادهي گلفام را ساقيا وقت صبوح آمد بيار آن جام را پس نشايد عيبت کردن رند درد آشام را زاهدانرا...
ياد باد آنکه بروي تو نظر بود مرا
ياد باد آنکه بروي تو نظر بود مرا شاعر : خواجوي کرماني رخ و زلفت عوض شام و سحر بود مرا ياد باد آنکه بروي تو نظر بود مرا در مه چارده تا روز نظر بود مرا ياد باد آنکه ز نظارهي...
دست گيريد درين واقعه کافتاد مرا
دست گيريد درين واقعه کافتاد مرا شاعر : خواجوي کرماني که نماندست کنون طاقت بيداد مرا دست گيريد درين واقعه کافتاد مرا اشک ازين واسطه از چشم بيفتاد مرا راز من جمله فرو خواند...
مگذار مطرب را دمي کز چنگ بنهد چنگ را
مگذار مطرب را دمي کز چنگ بنهد چنگ را شاعر : خواجوي کرماني در آبگون ساغر فکن آن آب آتش رنگ را مگذار مطرب را دمي کز چنگ بنهد چنگ را درکش مي و خاموش کن فرهنگ بيفرهنگ را ...