مسیر جاری :
فلسفه ي هنر
ما از فلسفه ي هنر سخن مي گوييم، اما هنر چيست؟ هنر دروسيع ترين معناي کلمه شامل هر چيزي است که ساخته ي انسان باشد و از آثار ساخته ي طبيعت محسوب نشود. نقاشي ها، خانه ها، رآکتورهاي اتمي، شهرها، قوطي هاي
مسائل زيباشناسي
زيباشناسي [Aesthetics] شاخه اي از فلسفه است که از تحليل مفاهيم و راه حلّ مسائلي بحث مي کند که از تأمل در خصوص موضوعات ادراک زيباشناختي (1) بر مي خيزد. موضوعاتِ ادراکِ زيباشناختي نيز شامل تمامي اشيايي است...
الگوهاي سرديسي
زيباشناسي هيچ گاه به مانند قرن بيستم اين قدر فعّال و متفاوت بحث نشده است. برخي شخصيت هاي اصلي و برخي رشته هاي بحث از اين قرارند.
بررسی روند موسیقی نظری در عصر صفویه
یکی از هدفهای سیاسی مهم پادشاهان صفوی این بود که مذهب تشیع را در ایران راسخ و پابرجا سازند. برای پیشبرد این هدف ناچار بودند بیشترین زمان و توان خود را صرف تبلیغات مذهبی نمایند.از اینرو بود که در این زمان...
هنرمند و جامعه
تحوّلات سیاسی و اقتصادی و اجتماعی قرن نوزدهم که در پیِ انقلاب فرانسه و پیدایش صنعت جدید پدید آمد به طرح تازه ای از مسئله ی افلاطونی رابطه ی هنرمند با جامعه اش و تکالیف احتمالاً متضاد او نسبت به صناعتش...
قبول شادکامانه ی تجربه
بی آن که بخواهیم به معلوم کردن ریشه ها و مراحل اولیه ی این مکتب بکوشیم، می توانیم بگوییم که انقلاب رومانتیک در احساس و ذوق در فلسفه ی طبیعت شلینگ بود که کاملاً پا گرفت و در صورت های تازه ی آفرینش ادبی...
مرز تمامیّت نامتناهی
کانت با اختصاص دادن بخش عمده ی نقد سوم خود (نقد حکم، 1790) به مسائل حکم زیباشناختی نخستین فیلسوف دوره ی جدید شد که نظریه ی زیباشناختی را جزء لازم نظامی فلسفی ساخت. قصد کانت از این کتاب اتصال جهان های
کوشش پیشگامانه
همزمان با تحوّل نظریه ی انتقادی کلاسیک جدید شاخه ی دیگری از تحقیق زیباشناختی پی گرفته شد که نظریه پردازان آن اصولاً، گرچه نه منحصراً، فیلسوفان بریتانیایی متعهد به سنّت تجربه گرایی بِیکنی بودند. آنها به...
به سوی زیبایی شناسی واحد
با این که دکارت نظریه ای در مباحث زیباشناسی نداشت و در حقیقت درباره ی هنرها قطع نظر از Compendium Musicae (1618) سال های آغازین کار فلسفی اش چیزی ننوشت، روش معرفت شناسی اش و نتایجی که از آن گرفت
بازگشت به یونانیان
جالب توجه ترین تحوّل فلسفی قرن های پانزدهم و شانزدهم میلادی احیای فلسفه ی افلاطونی و ابداع فلسفه ی نوافلاطونی محکمی به دست شماری از متفکران بود. از جمله ی بزرگ ترین این متفکران، مارسیلیو فیچینو مترجم آثار