مسیر جاری :
شرح اصطلاحات روانكاوی
imago: انگاره، اصطلاحی یونگی كه تصویر ذهنی ناخودآگاه و آرمانیِ (idealized) یك شخص كلیدی در زندگی اولیهی هركس دلالت دارد.
تفاوت تنها بودن با تنهایی
تنها بودن وقتی است که شما از با خودتان بودن راضی و خشنود هستید و به تلفن و یا موبایل خود توجهی نمیکنید. اما تنهایی زمانی رخ میدهد که شما با انتظار به تلفن خود خیره شدهاید و دوست دارید تلفنتان زنگی...
بررسی جامعه شناسانه مفهوم طبقه در ایران (4)
در ایران، میتوان به مطالعات آل احمد و احمد اشرف در زمینة پایگاه طبقه متوسط جدید اشاراتی داشت. آل احمد در خدمت و خیانت روشنفکران منشأ طبقه متوسط جدید را در 4 گروه عمده توصیف میکند.
بررسی جامعه شناسانه مفهوم طبقه در ایران (3)
میتوان گفت در اوایل قرن بیستم تجار و بازرگانان که بخش مهمی از جمعیت شهری را تشکیل میدادند در زندگی و حیات شهرهای ایران نقش مهمی بازی کردهاند. بازرگانان کوچک و متوسط نمایندگان نیرویی بودند که روابط تجاری...
بررسی جامعه شناسانه مفهوم طبقه در ایران (2)
"ژرژگورویچ" جامعه شناس فرانسوی که در زمینه طبقات اجتماعی صاحب سر بوده و نظریاتش را در کتاب تحت عنوان "مطالعه در باره طبقات اجتماعی " به تحریر کشیده است از جمله صاحب نظرانی است که به تفضیل عقاید
بررسی جامعه شناسانه مفهوم طبقه در ایران (1)
عده ای بر این باور هستند که واژه " طبقه " واژه ای کاملا مبتنی بر دیدگاههای مارکسیستی است و آن را دارای بار ارزشی می پندارند اما در مقابل عده ای از جامعه شناسان آن را واقعیتی اجتماعی می دانند که بر اساس...
خودآگاه و ناخودآگاه
متفکران عالم، آنان که با چراغ عقل و علم عمري در جستجوي حقايق جهان بوده اند آنگاه که به انتهاي عمر خويش رسيده اند، خود را مبهوت در عالم و ناچيز و نادان يافته اند. آنان وقتي دانش خويش را گسترش داده اند،...
تعريف شخصيت يا شاکله
يک از مسائل مهم در روان شناسي، بحث شخصيت و نظريه هاي مربوط به آن است، و مي توان به جرأت گفت که آنچه مطالعات پراکنده روانشناسي را انسجام مي بخشد و به آنها معني و مفهوم روشني مي دهد تفسير اين يافته ها و...
واقعیت نفسانی در آثار فروید
این اصطلاح را که در مقابل واقعیت به معنای اخص کلمه قرار دارد (آن چه واقعیت مادی یا عملی می خوانند) می توان به عنوان نسج یا ماده ی اصلی در فرایندهای نفسانی و به خصوص در فرایندهای ناآگاه (رؤیا، عوارض نفسانی...
نِوروز در آثار فروید
اصطلاحی است که ویلیام کولِن در سال 1777 وارد کرد و به طور تحت اللفظی به معنای «بیماری اعصاب» است. در روان کاوی نِوروز عبارت از تعارضی است نفسانی که از مکانیسم دفع امیال* منشأ گرفته است.