مسیر جاری :
#جایزه ادبی واو #شعر در راسخون
#جایزه ادبی واو #شعر در مقالات
#جایزه ادبی واو #شعر در فیلم و صوت
#جایزه ادبی واو #شعر پرسش و پاسخ
#جایزه ادبی واو #شعر در مشاوره
#جایزه ادبی واو #شعر در خبر
#جایزه ادبی واو #شعر در سبک زندگی
#جایزه ادبی واو #شعر در مشاهیر
#جایزه ادبی واو #شعر در احادیث
#جایزه ادبی واو #شعر در ویژه نامه
پورسينا
به فرزند سينا، ابرمرد راد درود و سپاسي فزاينده باد که شيخ الرئيسش بناميم نيز ورا بوعلي هم شناسيم نيز پدر بود از بلخ ديرينه سال در اين...
پايداري ايران
به صحراي جنون نقشي ز مجنون ماند و من ماندم به دشت عشق، خارستان گلگون ماند و من ماندم منم ملت که از آوار دوران سر برآوردم به تاريخم خطي پوشيده در خون ماند و من ماندم
بيستون
هلا بيستون، شور سوداي تو مرا کرد ناديده شيداي تو پروبال انديشه بگرفت اوج غرورآفرين بر بلنداي تو سبکبال پر زد عقاب خيال سوي قله آسمان ساي...
بهشت وطن
مرا باشد وطن خرم بهشتي، نام ايرانش که خوشتر دارم آن را از بهشت و باغ رضوانش بگشتم گرد گيتي، زيستم در مشرق و مغرب نجستم هيچ مانند تاريخ درخشانش به هر جا رفتم از يونان و رم، زودم به ياد آمد شکوه تخت جمشيد...
بهار ايرانشهر
فرّ بهار بين که به آفاق، جان دهد هر بوته را هر آنچه سزا ديد، آن دهد پارينه آنچه با خزاني ربود و برد آرد دهد به صاحبش و رايگان دهد سختم شگفت آيد از اين هوش سبز او کز هر که هر چه گم شده، او را همان دهد بر...
به ياد وطن
همي ياد دارم ز دور زمان ز گردون گردنده ي بي امان يکي مهربان دلبري داشتم ميان سران همسري داشتم خرد بسته اميد بر همتش ادب زيوري بسته از دولتش وليکن مرا از بد روزگار پدر رفت و شادي...
به ياد ايران
باد صبا وزان شد، جانبخش و روحپرور بشکافت نافه گل، بفشاند مشک از فر بر باغ مژده آورد، سر خوش هزار دستان کامد بهار خرم، با صد جمال و منظر بر خاک تشنه باريد، ابر بهاري از لطف سيراب گشت و شاداب، از آن زمين...
به فرزند ايران
فرزند ايران، اي عزيز از وطن دور بپذير از من، از صميم دل، درودي اي چشم اميد پدر روشن به رويت مادر به يادت خوانده هر روزي سرودي زان دم که رفتي از وطن زي شهر غربت شوق توام خيزد ز هر آواي رودي رفتي هنرآموزي...
به افتخار فردوسي
بيا که نوبت وجد و سرودخواني ماست بساط جشن همايون و خرمي بر ماست فرشته باز درآمد به ساحت فردوس نداي دلکش کروبيان به عرش به پاست بيا به گلشن فردوس مهر فردوسي که تربتش به طراوت خوش و عبيرآساست
به نام...
با شهيدان وطن
اي خيره به خويشتن جهان کرده خود را به زمانه داستان کرده سرمايه زندگي به کف، رفته سوداي شرف به نقد جان کرده پيمان وفا به خلق و حق بسته اين عهد به هر دو توأمان کرده گلبوسه مهر را بر اين داده گلنغمه عشق...