به فرزند ايران

فرزند ايران، اي عزيز از وطن دور بپذير از من، از صميم دل، درودي اي چشم اميد پدر روشن به رويت مادر به يادت خوانده هر روزي سرودي زان دم که رفتي از وطن زي شهر غربت شوق توام خيزد ز هر آواي رودي رفتي هنرآموزي و دانش به هر شهر وز گفت دانايان بري هر روز، سودي اينک زماني شد که از تو دور مانديم نه ديدني، نه لذت گفت و شنودي
دوشنبه، 12 دی 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
به فرزند ايران

به فرزند ايران
به فرزند ايران


 

شاعر: دکتر غلامحسين يوسفي




 
فرزند ايران، اي عزيز از وطن دور
بپذير از من، از صميم دل، درودي
اي چشم اميد پدر روشن به رويت
مادر به يادت خوانده هر روزي سرودي
زان دم که رفتي از وطن زي شهر غربت
شوق توام خيزد ز هر آواي رودي
رفتي هنرآموزي و دانش به هر شهر
وز گفت دانايان بري هر روز، سودي
اينک زماني شد که از تو دور مانديم
نه ديدني، نه لذت گفت و شنودي
آغوش بگشاده ست بر روي تو ايران
چون جلگه اي عطشان به استقبال رودي
هر چند غرب از تو کند بس دلربايي
مغرب ندارد در بر مشرق، نمودي
از شرق، نور عشق مي تابد به گيتي
وز غرب خيزد شعله اي جانسوز و دودي
هرگز مبر پيوند خود از ملت خويش
بي تار، کي يارد نسيجي ساخت پودي؟
ما گنجها داريم از فرهنگ و معني
رخشنده گوهر هاي ناب و نابسودي
گه در سعادت بوده ايم و گاه در رنج
هر ملتي دارد فرازي و فرودي
غربت نخواهد شد وطن، گر خود بهشت است
لذت ندارد زندگي بي زاد و بودي
اين چامه را گفتم به شوق روز ديدار
بفرستمت اينک به رسم يادبودي
زودا که بازآيي اثر از من نيابي
چونان که از مرز افق، خط کبودي
منبع:یزدان پرست، حمید؛ (1387) نامه ایران؛ مجموعه مقاله ها، سروده ها، و مطالب ایران شناسی، جلد چهارم، به کوشش حمید یزدان پرست، تهران، اطلاعات، چاپ یکم.



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط