0
مسیر جاری :
اي محافل را به ديدار تو زين سعدی شیرازی

اي محافل را به ديدار تو زين

اي محافل را به ديدار تو زين شاعر : سعدي طاعتت بر هوشمندان فرض عين اي محافل را به ديدار تو زين بر زمين مالنده فرق فرقدين آسمان در زير پاي همتت کز ثريا تا ثري فرقست...
اميد وصل تو جانم به رقص مي‌آرد سعدی شیرازی

اميد وصل تو جانم به رقص مي‌آرد

اميد وصل تو جانم به رقص مي‌آرد شاعر : سعدي چو باد صبح که در گردش آورد ريحان اميد وصل تو جانم به رقص مي‌آرد که دل به دست تو گوييست در خم چوگان ز خلق گوي لطافت تو برده‌اي...
شکر به شکر نهم در دهان مژده دهان سعدی شیرازی

شکر به شکر نهم در دهان مژده دهان

شکر به شکر نهم در دهان مژده دهان شاعر : سعدي اگر تو باز برآري حديث من به دهان شکر به شکر نهم در دهان مژده دهان به عيد وصل تو من خويشتن کنم قربان بعيد نيست که گر تو به...
تمام گشت و مزين شد اين خجسته مکان سعدی شیرازی

تمام گشت و مزين شد اين خجسته مکان

تمام گشت و مزين شد اين خجسته مکان شاعر : سعدي به فضل و منت پروردگار عالميان تمام گشت و مزين شد اين خجسته مکان تن درست و دل شاد باد و بخت جوان هميشه صاحب اين منزل مبارک...
برگ تحويل مي‌کند رمضان سعدی شیرازی

برگ تحويل مي‌کند رمضان

برگ تحويل مي‌کند رمضان شاعر : سعدي بار توديع بر دل اخوان برگ تحويل مي‌کند رمضان دير ننشست نازنين مهمان يار ناديده سير، زود برفت فارق‌الخل عشرة الخلان غادر الحب...
اين منتي بر اهل زمين بود از آسمان سعدی شیرازی

اين منتي بر اهل زمين بود از آسمان

اين منتي بر اهل زمين بود از آسمان شاعر : سعدي وين رحمت خداي جهان بود بر جهان اين منتي بر اهل زمين بود از آسمان گردن نهاده بر خط و فرمان ايلخان تا گرد نان روي زمين منزجر...
من آن بديع صفت را به ترک چون گويم سعدی شیرازی

من آن بديع صفت را به ترک چون گويم

من آن بديع صفت را به ترک چون گويم شاعر : سعدي که دل ببرد به چوگان زلف چون گويم من آن بديع صفت را به ترک چون گويم گمان مبر که تفاوت کند سر مويم گرم به هر سر مويي ملامتي...
المنةلله که نمرديم و بديديم سعدی شیرازی

المنةلله که نمرديم و بديديم

المنةلله که نمرديم و بديديم شاعر : سعدي ديدار عزيزان و به خدمت برسيديم المنةلله که نمرديم و بديديم بس فاتحه خوانديم و به اخلاص دميديم در رفتن و بازآمدن رايت منصور ...
خداي را چه توان گفت شکر فضل و کرم سعدی شیرازی

خداي را چه توان گفت شکر فضل و کرم

خداي را چه توان گفت شکر فضل و کرم شاعر : سعدي بدين نظر که دگرباره کرد بر عالم خداي را چه توان گفت شکر فضل و کرم خدايگان معظم اتابک اعظم به دور دولت سلجوقشاه سلغرشاه ...
بسي صورت بگرديدست عالم سعدی شیرازی

بسي صورت بگرديدست عالم

بسي صورت بگرديدست عالم شاعر : سعدي وزين صورت بگردد عاقبت هم بسي صورت بگرديدست عالم که دنيا را اساسي نيست محکم عمارت با سراي ديگر انداز که کوته باز مي‌باشد دمادم ...