0
مسیر جاری :
بهشت روي زمين شعر

بهشت روي زمين

هماره تا به جهان خاندان آدم بود وجود نابغه، تاريخ‌ساز عالم بود ظهور نادره‌مردان روزگار، به دهر هماره مظهر بس كارهاي معظم بود
عشق تا اوج دقايق هاي سرخ شعر

عشق تا اوج دقايق هاي سرخ

نوجواني جبهه ها را درک کرد بازي پس کوچه ها را ترک کرد رفت تا خط مقدم تا خدا رفت تا معنا کند آيينه را آن بسيجي نبض فردا را گرفت نبض فردايي فريبا را گرفت رفت تا در جبهه ها زيبا شود نيمه ي گم گشته...
در وصف سید شهیدان اهل قلم شعر

در وصف سید شهیدان اهل قلم

اي يکه سوار شرف، اي مردتر از مرد! بالايي من! روح تو درخاک چه مي کرد؟ مي گفت برو، عشق چنين گفت که بشتاب مي گفت بمان، عقل چنين گفت که برگرد ديروز يکي بوديم با هم، ولي امروز تو نورتر از نوري و من گردتر از...
در وصف خورشید(2) شعر

در وصف خورشید(2)

به پاكي پاك تر از روح آبي سرود سرخ ناي انقلابي امير لحظه هاي عشق و ايثار شهيد سر زمين آفتابي او مظهري از شجاعت و ايمان بود از خويش گذشته عاشق جانان بود وقتي كه شهيد شد تبسم مي كرد آن كشته عشق بر سر...
در وصف خورشید(1) شعر

در وصف خورشید(1)

خون تو در درون كفن جوش مي زند روح تو در فضاي وطن جوش مي زند خون تو اي قرنفل سرخ شرف مدام در جام لاله هاي چمن جوش مي زند فريادهاي سرخ غرورآفرين تو در شعر و حرف و نغمه من جوش مي زند خفتي به خاك سرد ولي...
اسلام و شعر شعر

اسلام و شعر

متأسفانه گاهي اوقات ديده مي شود که بعضي از اهل قلم ـ بي غرض يا شايد هم با غرض ـ از بي علاقگي قرآن و اسلام به شعر صحبت مي کنند و اين طور القاء شبهه مي نمايند که اسلام مخالف شعر و شاعران است و براي مستند...
اشعاری در وصف شهید عراقی شعر

اشعاری در وصف شهید عراقی

اگر چه در دل خود عقده اي كهن دارم نشان مهر تو را در دل سخن دارم خطا به خوان ظفر! اي بشير رويش نور! ز سوز مهر رخ ات، شعله در دهان دارم كجاست مرهم نوش آفرين دستانت؟ كه زخم كهنه تيغي براين بدن دارم چرا چو...
يزد شعر

يزد

اي فروغ ماه حسن، از روي رخشان شما آب روي خوبي از چاه زنخدان شما عزم ديدار تو دارد جان بر لب آمده بازگردد يا برآيد؟ چيست فرمان شما؟ کس به دور نرگشت طرفي نبست از عافيت به که نفروشند مستوري به سمتان شما...
هشدار به امارات شعر

هشدار به امارات

نگردد آدمي هرگز مکرم مگر باشد به حقداني مسلم به زير سايه حق پروري ها توان آسوده با وجدان خرم بود انصاف بارِ حق ستايي که باشد افسري بر فرق عالم به حق کس تجاوز را چنان دان که در جام زلالش ريختن سم تصرف...
وطن من شعر

وطن من

آباد بماناد هماره وطن من کز اوست سرور دل و شور سخن من از گلشن فردوس که منظور نظرهاست در ديده من خوبتر آيد وطن من همراه به پيروزي ايراني و ايران پيروز شود شادي من بر مِحَن من برخاسته زين خاکم و يابم...