مسیر جاری :
#شعروادب #اشعار عاشورایى در راسخون
#شعروادب #اشعار عاشورایى در مقالات
#شعروادب #اشعار عاشورایى در فیلم و صوت
#شعروادب #اشعار عاشورایى پرسش و پاسخ
#شعروادب #اشعار عاشورایى در مشاوره
#شعروادب #اشعار عاشورایى در خبر
#شعروادب #اشعار عاشورایى در سبک زندگی
#شعروادب #اشعار عاشورایى در مشاهیر
#شعروادب #اشعار عاشورایى در احادیث
#شعروادب #اشعار عاشورایى در ویژه نامه
داغ آلاله
آن روز که دشمن آب را بر او بست از غصه دلِ فرشتهها سخت شکست عباس کنارِ علقمه مشک به دوش با زمزمهی آب به دریا پیوست
دار
دنیا، به دور شهر تو دیوار بسته است هر جمعه راه سمت تو انگار بسته است کی عید میسرد که تکانی دهم به خویش؟ هر گوشه از اتاق دلم تار بسته است
خیمۀ غم
مثل ابر سپیدی رسیدم، شد سراسیمه با دیدن من آسمان سرخ شد تا سکینه، آمد و دید گلگون تن من چشم من بسته و زخم ها باز، کم نگاهم کن ای دختر ناز! دیگر آن لحظه افتادم از پا، دست انداخت بر گردن من
خيمههاي سوخته
ماند خاکستر بجا از خيمههاي سوخته سبز شد بانگ عزا از خيمههاي سوخته ميرود تا آسمان همراه بانگ يا حسين شعله شور و نوا از خيمههاي سوخته
خیمه و دشت
خیمه در دست باد می چرخید دشت آرام نی لبک میزد دو کبوتر برای یک پرواز دلشان عاشقانه لک میزد
خیمههای حسین
جهان برید سیه جامه در عزای حسین (ع) که سوخت شعله بیداد خیمههای حسین (ع) ز آه پرده گیان حریم عرش خدای زمانه خیمه برافراشت در عزای حسین (ع)
خیمه عطشان
باز هم در نظرم عرصه جولان پیداست جوشش آب روان، خیمه عطشان پیداست خون مظلوم کسی در شفق آن سوی روز سیب سرخی ست که در پرتو ایمان پیداست
خیمه درآتش
آنجا که هیچ قطره آبی نمانده بود زخمی ترین کبوتر بی لانه، پر گشود دیگر کسی نبود که دردی دوا کند حتی خبر ز ساقی لب تشنگان نبود
خونچهها بر سر نی، دایره در دایره دف!
خونچهها بر سر نی، دایره در دایره دف! و صدا توی صدا، دایره: سر! دایره: دف! و صدا خنجر داوود که بر نیزه بلند اشک زد دایرهای دایره تر، دایره دف!
خون سپیدار
آشفته و بی قرار میآمد میآمد و بوی یار میآمد میآمد و دشت بی قرارش بود
مبهوت نگاه بردبارش بود مردی که زمین به سایهاش محتاج