مسیر جاری :
![اي عاشقان رويت بر مهر دل نهاده اي عاشقان رويت بر مهر دل نهاده](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images/article/b340e1f8-b354-4426-8d48-a1254722127f.jpg)
اي عاشقان رويت بر مهر دل نهاده
اي عاشقان رويت بر مهر دل نهاده شاعر : عبيد زاکاني زنجيريان مويت سرها به باد داده اي عاشقان رويت بر مهر دل نهاده وز بند غصه دل را ابروي تو گشاده جان را به کوي جانان چشم...
![خدايا تو ما را صفائي بده خدايا تو ما را صفائي بده](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images/article/b340e1f8-b354-4426-8d48-a1254722127f.jpg)
خدايا تو ما را صفائي بده
خدايا تو ما را صفائي بده شاعر : عبيد زاکاني به ما بينوايان نوائي بده خدايا تو ما را صفائي بده وزان داد هر بينوائي بده در گنج رحمت به ما برگشا حکيمي به هريک دوائي بده...
![منگر به حديث خرقه پوشان منگر به حديث خرقه پوشان](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images/article/b340e1f8-b354-4426-8d48-a1254722127f.jpg)
منگر به حديث خرقه پوشان
منگر به حديث خرقه پوشان شاعر : عبيد زاکاني آن سخت دلان سست کوشان منگر به حديث خرقه پوشان همچون جرس از درازگوشان آويخته سبحهشان به گردن از راه بگرد و رو بپوشان ...
![در خود نميبينم که من بي او توانم ساختن در خود نميبينم که من بي او توانم ساختن](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images/article/b340e1f8-b354-4426-8d48-a1254722127f.jpg)
در خود نميبينم که من بي او توانم ساختن
در خود نميبينم که من بي او توانم ساختن شاعر : عبيد زاکاني يادل توانم يک زمان از کار او پرداختن در خود نميبينم که من بي او توانم ساختن بر خاک غلطيدن سري در پاي او انداختن...
![دلا باز آشفته کاري مکن دلا باز آشفته کاري مکن](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images/article/b340e1f8-b354-4426-8d48-a1254722127f.jpg)
دلا باز آشفته کاري مکن
دلا باز آشفته کاري مکن شاعر : عبيد زاکاني چو ديوانگان بيقراري مکن دلا باز آشفته کاري مکن ورت هست فرياد و زاري مکن گرت نيست دردي، غنيمت شمار شکايت ز بي کار و باري مکن...
![بيش از اين بد عهد و پيماني مکن بيش از اين بد عهد و پيماني مکن](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images/article/b340e1f8-b354-4426-8d48-a1254722127f.jpg)
بيش از اين بد عهد و پيماني مکن
بيش از اين بد عهد و پيماني مکن شاعر : عبيد زاکاني با سبکروحان گران جاني مکن بيش از اين بد عهد و پيماني مکن قصد بنياد مسلماني مکن زلف کافر کيش را برهم مزن ملک از آن...
![رفتم از خطهي شيراز و به جان در خطرم رفتم از خطهي شيراز و به جان در خطرم](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images/article/b340e1f8-b354-4426-8d48-a1254722127f.jpg)
رفتم از خطهي شيراز و به جان در خطرم
رفتم از خطهي شيراز و به جان در خطرم شاعر : عبيد زاکاني وه کزين رفتن ناچار چه خونين جگرم رفتم از خطهي شيراز و به جان در خطرم زين سفر تا چه شود حال و چه آيد به سرم ميروم...
![ما گدايان بعد از اين از کار و بار آسودهايم ما گدايان بعد از اين از کار و بار آسودهايم](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images/article/b340e1f8-b354-4426-8d48-a1254722127f.jpg)
ما گدايان بعد از اين از کار و بار آسودهايم
ما گدايان بعد از اين از کار و بار آسودهايم شاعر : عبيد زاکاني چون به روزي قانعيم از روزگار آسودهايم ما گدايان بعد از اين از کار و بار آسودهايم ما توکل کردهايم از اعتبار...
![ما که رندان کيسه پردازيم ما که رندان کيسه پردازيم](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images/article/b340e1f8-b354-4426-8d48-a1254722127f.jpg)
ما که رندان کيسه پردازيم
ما که رندان کيسه پردازيم شاعر : عبيد زاکاني کشتهي شاهدان شيرازيم ما که رندان کيسه پردازيم همدم جمريان طنازيم يار دردي کشان شنگوليم منت حق که ما نه بزازيم شکر ايزد...
![از حد گذشت درد و به درمان نميرسيم از حد گذشت درد و به درمان نميرسيم](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images/article/b340e1f8-b354-4426-8d48-a1254722127f.jpg)
از حد گذشت درد و به درمان نميرسيم
از حد گذشت درد و به درمان نميرسيم شاعر : عبيد زاکاني بر لب رسيد جان و به جانان نميرسيم از حد گذشت درد و به درمان نميرسيم ما جز به خارهاي مغيلان نميرسيم گر رهروان به کعبهي...