مسیر جاری :
جهان چونان یک کل (2)
امّا موجودات سطح کروی احتیاج ندارند به سفر دور دنیا بپردازند تا پی ببرند که در یک جهان اقلیدسی زندگی نمیکنند. میتوانند در هر بخش از «دنیا»یشان خود را به این امر متقاعد سازند، بهشرط آن که به تکة خیلی...
جهان چونان یک کل (1)
منصفانه است اگر بگوییم کیهانشناسی نوین هنگامی زاده شد که آلبرت آینشتاین در مقاله مشهور سال 1917 خود کوشید با استفاده از معادلات خود درباره میدان و فرض اینکه کل ماده در سراسر فضا بهطور یکنواخت گسترده...
جهان بینی فیزیکی
فیزیک از لحاظ علمی مبتنی بر این اصل است که نباید هیچ تناقضی در خود داشته باشد که زبان علم اخلاق به معنای شرافت و صداقت داشتن است. و این کیفیات برای همة ملل متمدن و همة زمانها معتبر است؛ به طوری که تصل...
بینش هندی و بینش یونانی
از اشخاص اهل فكر و نظر و ارباب علم و خبر البته هر فردی به شخصه یك سلسله عقاید و خیالات فلسفی مخصوصی دارد كه در دیگری عین آن عقاید طابقالنّعل بالنّعل ممكن نیست وجود داشته باشد و لابدّ اختلافی در طریقهی...
سقراط حکیم از دید حکمای ایرانی
تاریخ شهادت میدهد که ملّت مسلمان و فرهنگ دوست ایران همواره طالب علم و حکمت بوده است، از هر موقعیتی که پیش آمده و از هر منبع و مأخذی که توانسته استفاده کرده و علم و حکمت آموخته است و اصولاً برای نفس علم...
اصطلاحشناسی فلسفی واژهی جوهر
جوهر (به فتح) معرّب گوهر، هر سنگی که از آن منفعتی برآید؛ همچون الماس، یاقوت، لعل و امثال آن و اصل و خلاصه و مادهی هر چیزی است. جوهر یکی و جمع آن جواهر است. موج، چوب و استخوان و کنایه از مردم رشید و
تأثیر اسپینوزا بر اینشتین
مناسب آمد پیش از ورود به متن مقاله، کمی از نژاد، خانواده، دوران دانشآموزی و دانشجویی، شیوهی زندگی و عقاید دینی اسپینوزا و اینشتین سخن گفته شود تا زمینه برای مقایسهی اندیشهی فلسفی و دینی این دو متفکّر...
اختیار در فلسفهی اسپینوزا
قبل از ورود به بحث، لازم است خوانندگان ارجمند را به این امر متوجه سازم که چون اذهان ما با فرهنگ و حکمت سنتی خود خوی گرفته است در نگارش این مقاله، در مقامی که مناسب به نظر آید، از اصطلاحات حکمت سنتی و
طبیعت در فلسفهی اسپینوزا
جوهر که از آن به خدا، و طبیعتِ طبیعت آفرین هم تعبیر میکند، شیئی است که در خودش است و به نفس خودش به تصور میآید، نه وجودش متوقّف بر دیگری است، و نه تصورش. جوهر واحد و یگانه است، خود علت خود است،
غائیت در فلسفهی اسپینوزا
در سنت ارسطویی علتها بر چهارگونهاند، علت مادی، صوری، فاعلی و غایی. زیرا علت یا جزء وجود شیء معلول است و یا جزء وجودش نیست، بلکه خارج از آن است. در فرض اول یا سبب فعلیّت شیء است، یعنی شیء به واسطهی