مسیر جاری :
منطق علم اجتماعی (قسمت اول)
جمهوری دموکراتیک، که بر روح عامهی مردم استوار است؛ و جمهوری اشرافی، که بر میانه روی و خویشتن داری خانوادههای حاکم مبتنی است.
منشأ دولتهای مدرن
گفته میشود که دولتهای مطلقه و مدرن، به دو دلیل، آنقدرها هم که تصور میشود با هم متفاوت نیستند.
صورتهای دولت مدرن
در این مقاله دربارهی نظام سیاسی تک حزبی بحث مفصلی ارائه نخواهد شد، بلکه توجه خود را به عناصری از سه شکل نخست دولت معطوف خواهیم کرد.
گسترش قدرت دستگاه اداری دولت
مفهوم حقوق بین المللی که در چارچوب پدیده ی جدید «جامعهی جهانی دولتها» شکل گرفت، از سوی حقوق دانان بین المللی، به خصوص ریچارد فالک و آنتونیو کاسه سه، «مدل وستفالی» نامیده شده است.
دولتهای مطلقه
پادشاه مطلقه در رأس نظام جدیدی از فرمانروایی قرار داشت که مرتبة متمرکزتر شده، و به دعوی قدرت برتر و تقسیم ناپذیر متصل شده بود
تاریخ و جغرافیای مختصر دولتهای اروپایی
طی قرنهای پس از تجزیه ی امپراتوری روم، «اروپا» شاهد شکل گیری یک جامعهی امپراتوری دیگر نبود، هر چند دائما مشغول جنگ بود و در معرض هجوم های خارجی نیز قرار داشت.
پیوند روشنگری با علم اجتماعی
فعالان روشنگری از کاربرد اصطلاح «جامعه» اکراه نداشتند، ولی کمتر به تعریف آنچه از این کلمه در نظر داشتند میپرداختند.
انسان بندهی عادات عقل خود است
محقق جامعه باید تمایزی را که میان فعالیت و کشمکش قائل میشود، در مورد سایر اشکال تجربهی اجتماعی نیز قائل شود؛ و همهی اینها را در جست وجوی داوری اخلاقی و سیاست عمومی معقول انجام دهد.
نظامهای امپراتوری و فئودالیسم
سیاست مداران امپراتوری، خود را با کشمکش و توطئه در میان گروهها و طبقات مسلط و مراکز شهری محلی مشغول میکردند
نظام سیاسی طبقات اروپا
قدرت عمدهی رقیب نظام فئودالی قرون وسطا و شبکهی شهری، خود کلیسای کاتولیک بود.