مسیر جاری :
اثبات واجب از منظر ابن سينا، قيصري و محقق طوسي
قيصري در اين بخش مسائل مهمي را درباره ي حقيقت هستي از ديدگاه عرفا مطرح مي کند که ما آن ها را ضمن چند مسئله بحث مي کنيم. نخستين آن ها مسئله ي اثبات واجب است، اما پيش از پرداختن به اثبات واجب، مسائل ديگري...
در بيان برخي اصطلاحات عرفا (2)
اگر ذات حق به صفت جلال بر چيزي تجلّي نمايد، اثرش کبريا و قهر و هيبت است و اثر تجلّي حق با صفت جمال انس و محبّت و لطف و رحمت است و چون منشأ و مرجع همه ي اسما و صفات حق، ذات واحد اوست و ذاتش بالذّات منشأ...
در بيان برخي اصطلاحات عرفا (1)
در مورد اين اصطلاحات، توضيحات عرفا را مي پذيريم، زيرا بدون فهم اين اصطلاحات، تفاهم امکان ندارد، زيرا هر گروهي در جعل و انتخاب اصطلاحات خويش مختار است و براي ديگران در اين مورد جاي بحث و گفت و گو نيست....
رابطه برهان و عرفان
حقايق عرفاني، محصول کشف و شهوداند و برهان نتيجه ي تلاش و کوشش عقل، با اين وصف، چگونه مي توان اين دو قلمرو را به هم پيوند داد و يافته هاي يکي را با زبان ديگري بيان داشت و محصول و نتايج عرفان را با معيارهاي...
هدف قيصري از شرح بر تائيه ي ابن فارض
هر چند که اين علم، علمي است کشفي و ذوقي، که جز صاحبان وجد و وجود و شايستگان عيان و شهود، کسان ديگر از آن بهره اي ندارد، اما مي بينيم که علماي علوم ظاهري، بر اين گمانند که اين علم نه اساسي دارد و نه حاصلي،...
شرافت و مرتبه ي عرفان
بنابر آنچه اشاره شد، عرفان، بر اساس شرافت موضوع و عزّت مسائلش، از علوم ديگر والاتر و گرامي تر است.
موضوع، مسائل و مبادي علم عرفان
تمايز و جدايي علوم از يکديگر بر اساس تمايز موضوعات آن هاست و موضوع هر علمي عبارت است از چيزي که در آن علم از عوارض ذاتي آن بحث مي شود. بنابراين، « معروض »، موضوع علم است و « عوارض » مسائل آن.
ارزش علم از ديدگاه عرفان
مؤلّف محترم ( قيصري ) در اين بخش درباره ي موضوع و مبادي و مسائل عرفان بحث مي کند. وي ضمن اين مقدمه مسائل فرعي ديگر را هم به اختصار مطرح مي کند، از قبيل رابطه ي علم و عرفان، ارزش عرفان و هدف از تحرير
چند نکته درباره ي عرفان نظري
ديگر اقطاب متصوفه، همه يا غالباً، آن برجستگي علمي و فرهنگي را که پيشينيان داشته اند، ندارند. شايد بشود گفت که تصوّف رسمي از اين به بعد بيشتر غرق آداب و ظواهر و احياناً بدعت هايي که ايجاد کرده است مي شود.
شرح و تعليم عرفان پس از محي الدين ابن عربي
پس از محي الدين عربي عرفاي بزرگ به شرح و تفسير نظام تدوين و تکميل شده ي مکتب وي پرداختند. اين شرح و تفسير به طور کلي به دو صورت انجام پذيرفت: