مسیر جاری :
استحسان در ميان اهل تصوف و عرفان
از ديرباز صوفيّه به صورت فرقه و گروه مشخص و ممتازي درآمده با شعارها و علائم مخصوص شناخته مي شدند. اين مسائل اختصاصي از طرفي به وحدت و يگانگي و ظهور آنان به صورت يک جماعت مستقل کمک کرد، امّا از جهات
عناصر و اصول اساسي عرفان
اين که وحدت در عرفان اسلامي، عنصر و عاملي اساسي است، جاي ترديد نيست. وقتي جنيد ( متوفا 298 هـ ) اين حديث را که: « کانَ اللهُ وَ لَم يَکُن مَعَهُ شيء » شنيد، گفت: « اَلآن کَما کان ».
عرفان در مقايسه با مکتب هاي فکري ديگر
منظور ما از مکتب هاي فکري، مکاتب موجود در قلمرو تفکرات اسلامي است. با گسترش تحقيقات عقلي، از قرن دوم تا قرن ششم هجري. عملاً چهار دسته و گروه فکري اصلي و عمده به وجود آمد که به عنوان: متکلمان، فلاسفه ي...
تعريف عرفان، تصوف و زهد
تصوّف و عرفان، مفهوم کلّي و عامي است که بر مصاديق گوناگوني اطلاق شده است. بنابراين در تعريف عرفان و نيز در ردّ و قبول آن نبايد از خصوصيات مصاديق غفلت کرد و مبناي کار اين مفهوم کلّي و عام قرار داد.
امام رضا (ع) و جريان تصوف و عرفان (3)
تقيه ي امام رضا عليه السلام در مقابل مأمون و پذيرش ولايت عهدي او، به فعل ملامتيان شباهت دارد؛ زيرا ملامتيان از مريدان خود مي خواهند که عبادات و حالات و زهد خود را پنهان کنند (عفيفي، 1369 ش، ص 13). ملامتي...
امام رضا (ع) و جريان تصوف و عرفان (2)
از آنجا که شايد اتصال معروف کرخي بدان حضرت عليه السلام اساسي ترين مجال را در بحث از پيوند امام عليه السلام با جريان تصوف فراهم مي سازد، لذا بحث مستقلي در خصوص تصوف معروف کرخي و اخباري که دال بر ارتباط...
امام رضا (ع) و جريان تصوف و عرفان (1)
پيدايي جريان تصوف و عرفان در اسلام، با ظهور نهضت علمي از سوي امامان شيعه همراه بود. هم زمان با آغاز شکل گيري مکتب تشيع، که در پي تلاش صادقين عليه السلام به ظهور کلام و فقه شيعه انجاميد - عرفان اسلامي نيز...
راندگان
ابليس مي گويد:« اين جرم نگر كه با من مسكين كرد: خود خواند و خود راند!»( عين القضات، تمهيدات).
دو راهه ي بزرگ
عارف سالك پس از گذراندن مقامات و منازل سلوك و پس از رسيدن به نخستين درجات فنا باز هم گرفتار حجاب و هجران مي گردد. او پس از بازگشت مجدد به خويشتن خويش و انتقال از مقام وصل و ديدار، به مقام فراق و هجران،...
خلع بدن يا زايش ديگر
سالك در يك تجربه ي بزرگ و شگفت انگيز، براي نخستين بار در حال آگاهي و هوشياري خويش، جدايي روح از بدن را تجربه مي كند. اين تجربه را خلع بدن مي نامند. يعني بدن را همانند پيراهني از قامت خود بيرون آوردن و...