مسیر جاری :
مبانی هستیشناختی علم سلوک
این حوزه در سه ساحت انجام گرفته است: تبیین هستیشناختی رئوس علم سلوک، تبیین وجودشناختی علمالنفسی و تبیین توحیدشناختی.
مأخذشناسی عرفان نظری
آنچه نگاه این گفتار به آن معطوف شده، بیش از همه بخش آغازین آثار عرفان نظری است که بسیار کوتاه به رئوس، مبادی و مبانی عرفان نظری پرداختهاند. البته همین مقدار اندک خامه و پایهی اصلی تفکر فیلسوفانهی یک...
تحوّل مفهوم عرفان در نگاشتههای عرفانیِ نخستین
فلسفهی عرفان به معنای فلسفهی تجربهی عرفانی، رشتهی نوبنیادی است که پیشینهای بیش از دو قرن ندارد و این پیشینه نیز از غرب گذر کرده است. از این رو شاید چندان نباید انتظار داشت که در سنت عرفان اسلامی
مأخذشناسی فلسفهی تجربهی عرفانی
در توصیف مآخذ فلسفهی تجربهی عرفانی برآنیم که نخست به روش اثر اشاره، آنگاه محتوای محوری هر یک از فصول اثر بیان و سپس شاخصه و جایگاه آن اثر از حیث وجود دیدگاهی نو و خاص که نویسنده در آن درج
درون مایهی علم اخلاق
پژوهشگران علوم دینی در مطالعهی آثاری در باب ارزشهای الهی و کمالات انسانی که در تمدن اسلامی نوشته شده است، به دو گونه آثار نظاممند و سازوار برخوردند: آثار عرفانی به مثابهی آیینهی علم سلوک و دیگری،...
موضوع عرفان نظری
عرفان نظری، عرفان علمی است که به عنوان ترجمان تجربه عارفانه در ساحت هستیشناسی شهودی جای دارد و در عرف به آن علم حقایق و مشاهده و مکاشفه گویند.
ماهیت تجربهی عرفانی
تجربهی عرفانی از جمله مقولاتی است که این شأنیت و قابلیت را دارد که از آن احکامی را برداشت و استنباط کرد و آن احکام را به عنوان مسائل دانش فلسفهی تجربهی عرفانی چید و به روش عقلی به تحلیل و تبیینشان...
فلسفهی عرفان، دانشی درجه دومی
در آغاز باید به چیستی دانش درجه اول و درجه دوم پاسخ گفت. بنا به تحقیق انجام شده، چند دیدگاه در این باره وجود دارد:
ضرورت فلسفهی عرفان
به تحقیق این سخن از سر خردورزی است که اگر عرفان با همهی اصول و مبانی آن پایهی عقلی نداشته باشد، هیچ حجیتی نخواهد داشت و از هرگونه واقعیتی تهی خواهد بود و به منزلهی ذوقورزیهای بیپایه و شاید
فلسفهی عرفان چیست؟
فلسفهی مضاعف، دانش کلی عقلی نظری است که فرانگرانه بر واقعیت مرکب علمی نظارت میکند. از جملهی این واقعیتها عرفان است؛ لذا فلسفهی عرفان دانشِ کلی عقلی نظری فرانگر به کل عرفان است، چه عرفان،