مسیر جاری :
افسر جوان
يک لشکر را يک جوان بيست و چهار پنج ساله اداره مي کند، در حالي که در هيچ جاي دنيا افسر به اين جواني پيدا نمي شود که يک لشکر را اداره کند.
مقام معظم رهبري
شهيد محمود کاوه، تولد: اول خرداد 1340، شهادت:...
جلوي ضدانقلاب، سرخم نكنيد
ضدانقلاب، ديد خوبي رويمان داشت. آتش سنگيني ميريختند. همه خوابيده بودند روي زمين. براي كنترل نيروها نيمخيز بودم. ناگهان از پشت، محمود آمد. صاف ايستاده بود. گفت: اين چه وضعيه؟! خجالت بكش! فكر نكردي اگه...
پنج دفتر از زندگی شهید کاوه
من هم مثل بسياري از شما با كاوه و نام او در دوران جنگ آشنا شدم ، درست زماني كه 16 بهار از عمرم نگذشته بود و از ورودم به سپاه چند ماهي . تصويري كه از كاوه در ذهن داشتم هماني بود كه در كتاب هاي درسي خوانده...
حماسه کاوه (14)
زمستان 63 ،خبر رسيد که يک گروهان از نيروهای گيلان در ارتفاعات «سياه کوه» بانه، گرفتار کمين شدهاند. ضد انقلاب، چند تا از آنها را شهيد و بقيه را هم اسير کرده بود. مخبرها خبر آورده و گفته بودند :«جنازه شهدا...
حماسه کاوه (13)
به منظور انجام عمليات قادر، منطقة وسيعي را بايد شناسايي ميكرديم. ما دو گروه چهار نفره بوديم كه كار در آن منطقه طاقت فرسا را برعهدهمان گذاشته بودند. انجام عمليات در قسمت سخت و حساس منطقه را به تيپ ويژه...
حماسه کاوه (12)
تا شروع عمليات فرصت زيادی نداشتيم، ساير يگانها كارشان را تمام كرده بودند، فقط ما مانده بوديم ما ˜كه بايد هرچه سريعتر، كار شناسايی را تمام میكرديم. آن شب پنج- شش تيم آماده شدند. موقع حركت، كاوه گفت :«منم...
حماسه کاوه (11)
حدوداً يك سال از حضورم در تيپ ويژه ميگذشت. طي اين مدت، هر روز بيشتر از روز قبل، سعي در آموزش هر چه بهتر نيروها و بالابردن توان رزمي آنها داشتم. يك روز كاوه احضارم كرد. وقتي وارد اتاقش شدم، گفت :«خبر خوشي...
حماسه کاوه (10)
اواخر سال 60 بود. سپاه آماده ميشد تا با همراهي ارتش، عمليات بزرگ و سرنوشت ساز «فتح المبين» را در جبهههاي جنوب انجام دهد. نيروهاي زيادي به منطقه اعزام شده بودند. آن موقع، ما در مشهد بوديم. با پنج ـ شش...
حماسه کاوه (9)
بعد از شهادت محمود، در زمان رياست جمهوري آيت الله خامنهاي، آقا به مهاباد، پادگان لشگر ويژه شهدا تشريف برده بودند.
پادگان بزرگي بود. مسجدي هم كه درست كرده بودند، بزرگ بود. همة نيروهاي لشگر به مسجد آمده...
حماسه کاوه (8)
هر كس در سقز ميماند، بايد شرايط سخت آنجا را هم تحمل ميكرد. كمبود نيرو و مهمات، زمستانهاي سرد، نگهبانيهاي طولاني، آماده باشهاي مدام و پي در پي و خيلي مشكلات ديگر كه رس بچهها را ميكشيد و خستهشان ميكرد....