0
مسیر جاری :
جامعه شناسي و نظريه ي نظام هاي مدرن سایر مقالات

جامعه شناسي و نظريه ي نظام هاي مدرن

يکي از مسائل مهمي که باکلي به آن اشاره کرده، اين است که جامعه شناسي چه بهره اي از نظريه ي نظام ها مي تواند دشت کند. نخست اين که، چون نظريه ي نظام ها از علوم دقيق سرچشمه گرفته و دست کم از ديد هوادارانش...
نظريه ي پس از مارکسيستي جامعه‌شناسی مارکسیستی

نظريه ي پس از مارکسيستي

در سال هاي اخير دگرگوني هاي چشمگيري در نظريه ي نومارکسيستي به وقوع پيوسته است ( آرونسون، 1995؛ گراسبرگ و نلسون؛ 1988؛ ژي، 1988 ). جديدترين گونه هاي نظريه ي نومارکسيستي، بسياري از پيش فرض هاي
تحليل فضايي نومارکسيستي جامعه‌شناسی مارکسیستی

تحليل فضايي نومارکسيستي

تقسيم بندي نظريه هاي نومارکسيستي و به راستي همه ي نظريه ها تا حدي اختياري است. اين قضيه با اين واقعيت آشکارتر مي شود که بحث مربوط به نظام هاي جهاني که پيش از اين، زير عنوان « جامعه شناسي اقتصادي نومارکسيستي...
مارکسيسم تاريخ‌مدار جامعه‌شناسی مارکسیستی

مارکسيسم تاريخ‌مدار

مارکسيست‌هايي که به پژوهش‌هاي تاريخي گرايش دارند، استدلال مي‌کنند که هم چنان به تعلق مارکسيستي نسبت به تاريخ‌مندي (1) وفادارند. برجسته‌ترين تحقيق تاريخي مارکس، بررسي اش درباره‌ي صورت‌بندي‌هاي اقتصادي
جامعه شناسي اقتصادي نومارکسيستي جامعه‌شناسی مارکسیستی

جامعه شناسي اقتصادي نومارکسيستي

بسياري از نومارکسيست ها (براي مثال، نظريه پردازان انتقادي)، دست کم تا حدي در واکنش به زياده روي هاي جبرگرايان اقتصادي، توضيحات نسبتاً اندکي درباره ي نهاد اقتصادي ارائه داده اند. با وجود اين، اين واکنش...
نظريه‌ ي انتقادي مکتب فرانکفورت

نظريه‌ ي انتقادي

نظريه ي انتقادي محصول گروهي از نومارکسيست هاي آلماني است که از وضعيت نظريه ي مارکسيستي (برنشتاين، 1995؛ کلنر، 1993؛ براي آشنايي با ديدگاهي گسترده تر درباره ي نظريه ي انتقادي، رجوع کنيد به آگِر، 1998)
مارکسيسم هگلي جامعه‌شناسی مارکسیستی

مارکسيسم هگلي

به دنبال انتقادهاي متعدّد در سده ي بيستم، اهميت جبرگرايي اقتصادي رفته رفته کم رنگ تر شد و شماري از نظريه پردازان گونه هاي ديگري از نظريه ي مارکسيستي را توسعه دادند. گروهي از مارکسيست ها به ريشه هاي هگلي...
جبرگرايي اقتصادي در مارکسيسم جامعه‌شناسی مارکسیستی

جبرگرايي اقتصادي در مارکسيسم

مارکس اغلب مانند يک جبرگراي اقتصادي سخن گفته است؛ بدين معنا که به نظر مي رسد نظام اقتصادي را داراي بيشترين اهميت و تعيين کننده ي همه ي بخش هاي ديگر جامعه - سياست، دين، نظام هاي فکري و غيره - مي داند. گرچه...
نظريه ي تضاد در جامعه شناسي جامعه‌شناسی مارکسیستی

نظريه ي تضاد در جامعه شناسي

نظريه ي تضاد را مي توان به عنوان تحولي قلمداد کرد که دست کم تا حدي در واکنش به کارکردگرايي ساختاري و در نتيجه ي بسياري از انتقادات مذکور روي داد. با وجود اين، بايد يادآور شد که نظريه ي تضاد ريشه هاي گوناگون...
جامعه شناسي نو کارکردگرا سایر مقالات

جامعه شناسي نو کارکردگرا

کارکردگرايي ساختاري که زير رگبار انتقادات قرار گرفته بود، اهميتش از اواسط دهه ي 1960 به بعد رو به زوال گذاشت. با وجود اين، از ميانه ي دهه ي 1980 تلاش چشمگيري در کار بوده است تا اين نظريه تحت عنوان «