آیینه سپید

ای سالمند، موهای سپید و کمر خمیده‏ات، حکایت از پیری وجودت دارد، ولی دلت زنده است و امیدوار از پیمودن موفقیت‏آمیز راه‏های پرپیچ و خم زندگی، از داشتن فرزندانی با آینده درخشان، ازاین که می‏توانی با اندوخته‏های ارزشمندت، جویندگان راه را از افتادن در بیراهه‏ها، نجات‏بخشی، و دلت شاداب است و خوشحال، از این که امیدبخش جوانان در زندگی هستی و مایه پشت گرمی و آرامش خاطر آنان. ای مهربان، روزت مبارک
پنجشنبه، 18 مهر 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
آیینه سپید
آیینه سپید
آیینه سپید

نويسنده: فاطمه محمّدی

امّیدبخش جوانان

ای سالمند، موهای سپید و کمر خمیده‏ات، حکایت از پیری وجودت دارد، ولی دلت زنده است و امیدوار از پیمودن موفقیت‏آمیز راه‏های پرپیچ و خم زندگی، از داشتن فرزندانی با آینده درخشان، ازاین که می‏توانی با اندوخته‏های ارزشمندت، جویندگان راه را از افتادن در بیراهه‏ها، نجات‏بخشی، و دلت شاداب است و خوشحال، از این که امیدبخش جوانان در زندگی هستی و مایه پشت گرمی و آرامش خاطر آنان. ای مهربان، روزت مبارک.

جریان طبیعی سالمندی

سالمندی و پیر شدن و با روزگار ضعف هم‏آغوش گردیدن، یک جریان طبیعی و عمومی در نظام آفرینش است. انسان نیز خواه ناخواه زندگی را از دوران کودکی و ناتوانی آغاز کرده، مرحله جوانی و قدرتمندی را پشت سر می‏گذارد و به تدریج با سختی‏های روزگار پیری و سالمندی دست به گریبان می‏شود. قرآن کریم، مراحل سه گانه حیات انسان را این گونه بیان فرموده است: «این خدای بزرگ است که، شما را از نطفه ضعیف آفرید و در شرایط ضعف و ناتوانی پرورش داد. بعد دوران قدرت و جوانی به شما بخشید و سپس روزگار ضعف و پیری را برای شما مقررداشت.» بنابراین، دوران سالمندی، مانند دوران کودکی و جوانی، یک سیر طبیعی جهان خلقت انسان و در واقع مرحله پندپذیری، عبرت‏آموزی و به کارگیری تجارب دوران‏های گذشته است.

هدایت‏گر راه

سالمندان، گنجینه‏هایی گران بها از تجربه‏های بسیار و اندوخته‏های گران بارند. این تجربه و اندوخته سالمندان، می‏تواند راهنما و راه گشای جوانان و کسانی باشد که هنوز در سراشیبی مشکلات زندگی، تجربه‏ای نیندوخته و اندوخته‏ای ندارند. چه بسا با مشورت و راهنمایی یک سالمند توانا و مهربان، می‏توان از بسیاری از ضررها در خانواده و حتی جامعه جلوگیری کرد. از این رو، قشر سالمند جامعه برای جوانان و حتی میان سالان بهترین هادی و راهنما هستند و شایسته است بر توانمندی‏هایشان ارج نهاد و از تجربیاتشانْ چراغی فراروی راه آینده برگزید.

محور وحدت

در فرهنگ اسلامی و ایرانی ما، مجموعه افراد فامیل، به بزرگ خاندان احترام می‏گذارند و در کارها با او مشورت کرده و در اختلافات به رأی و نظر و داوری‏اش ارج می‏نهند. گاه سخنی از سوی این بزرگانْ آتش فتنه‏ای را خاموش ساخته و یا تفرقه و کدورتی را به وفاق و هم‏دلی و آشتی مبدّل می‏سازد. وجود آنان در خانواده مایه دل گرمی، امید، انس و معاشرت فامیل است. از این رو رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله فرمودند: «برکت و خیر ماندگار، همراه بزرگ‏ترهای شماست.» و در سخن دیگری از ایشان است که: «پیرمرد در میان خانواده‏اش، هم چون »پیامبر« در میان امّت است» و این اشاره به همان نقش محوری، فروغ بخشی، صفاآوری، و نیز هدایت و ارشاد است که در وجود آنان نهفته شده و این جایگاه، شایسته تقویت و تکریم است.

بهره جوانان

سالمندان عمری را صادقانه در راه رفاه و آسایش فرزندان خویش صرف کرده‏اند و با ایثار و جان فشانی‏ها، هستی و عمر خود را در راه رشد و تربیت فرزندان در طبق اخلاص گذاشته‏اند؛ از این رو لازم است که به عنوان اولین مرحله تشکّر و قدردانی، از سوی فرزندان مورد تکریم و احترام قرار گیرند. یکی دیگر از موارد تکریم، مشورت با آنان و ارج نهادن به نظراتشان در مسائل مختلف است. تا بدین وسیله، هم سالمندان مورد توجه و احترام قرار گیرند و هم نسل جوان و میان سالِ جامعه، با بهره‏گیری از وجود پر برکت آنان و استفاده از تجربیات گران بهای ایشان، در جاده پرپیچ و خم زندگی کم‏تر دچار مشکل شوند.

نهیب درون

صدای لرزانش را که می‏شنوم، موهای سپید و کمر خمیده‏اش را که می‏بینم، با کوله باری از تجارب که به همراه دارد، زمانی را تصور می‏کنم که چنین وضعیتی نیز در انتظار من است. صدایی از درون وجودم نهیب می‏زند و مرا به یاری و دستگیری از سالمندان و پیران فرامی خواند. با خلوص قلب و نیّت پاک به یاری‏اش می‏شتابم و خود را در مقابل اندوخته‏های گران‏بهایشْ کوچک و حقیر می‏یابم. در برابرش زانوی ادب می‏زنم تا از وجود پربرکتش بهره‏ای گیرم و در مسیر پر فراز و نشیب زندگی، از تجارب گران‏مایه او استفاده کنم تا به درون پرت‏گاه‏های تاریک نلغزم.

انتقال فرهنگ

با سپری شدن بهار با طراوت و مصفّای جوانی، فصلی دیگر از دفتر عمر انسان بسته شده و بهار زندگی، رنگ خزان و پژمردگی می‏گیرد. در این دورانْ به لحاظ کهولت سن و ضعف بدنی، سالمندان به توجه و رسیدگی بیش‏تری از سوی فرزندان نیاز دارندو اگر به این نیاز آنان بی‏توجهی شود، باعث آزردگی خاطرشان می‏گردد. از طرفی چنین بی‏توجهی به سالمندان، به عنوان الگویی در ذهن فرزندان نقش می‏بندد و ممکن است در آینده نیز گریبان‏گیر خود فرد بشود.
اگر احترام و ادب نسبت به سالخوردگان در اعمال و رفتار ما تجلّی یابد، فرزندان ما نیز با چنین فرهنگی پرورش می‏یابند. ازاین روست که امام صادق علیه‏السلام فرمودند که: «به پدرانتان نیکی کنید تا فرزندانتان نیز به شما نیکی کنند» و نیز امام علی علیه‏السلام می‏فرمایند: «به بزرگانتان احترام کنید، تا کوچک ترها شما را محترم شمارند».

تقدیر مخصوص

در فرهنگ شکوه‏مند اسلام، سالمندان به طور عموم از احترام برخوردارند و پدر و مادر که سرمایه عمر و جوانی خود را صرف رشد و تربیت فرزندانشان کرده‏اند تا گل‏های وجودشان شکوفا شده و در مسیر رشد و ترقی قرار گیرند، از احترام و ارزش ویژه‏ای برخوردارند. در مکتب انسان‏ساز اسلام در این باره سفارشات بسیار آمده است. خداوند متعال در قرآن کریم چنین می‏فرمایند: «هرگاه یکی از آن دو (پدر و مادر) یا هر دو نزد تو به سن پیری رسیدند، به آنان اف مگو، آنان را طرد مکن و با آنان سخن کریمانه بگو و بال فروتنی را از روی رحمت و شفقت برای آنان بگستر و بگو: پروردگارا! همان گونه که مرا در خردسالی‏ام تربیت کردند، تو نیز بر آنان رحمت آور».

رعایت حال سالمندان در فقه اسلامی

سالمندان به دلیل کهولت سن، قادر به انجام بسیاری از کارهای سنگین و مشقّت‏بار نیستند و به مراقبت و توجه بیش‏تری نیاز دارند. در فقه اسلامی نیز که احکام و تکالیف اسلامی هماهنگ با توان و استطاعت افراد آمده، در اجرای تکالیف نسبت به سالمندان آسان‏گیری‏های خاصی شده است. حضرت امام خمینی (رحمت ‏الله علیه) درباره افرادی که از روزه گرفتن معاف شده‏اند می‏فرمایند: « از جمله افرادی که می‏تواند روزه ماه مبارک رمضان را افطار کند، پیرمردان و پیرزنان هستند، در صورتی که روزه گرفتن برای آنان سختی زیاد و مشقّت داشته باشد» و یادر مسأله حج نیز سالمندان در صورت ناتوانی، می‏توانند برای ادای فریضه باشکوه حج ابراهیمی نایب بگیرند.

رفتار پیشوایان

پیشوایان بزرگ وار اسلامْ همواره سالمندان را مورد احترام قرار داده و رفتاری همراه با تکریم با آنان داشته‏اند. به عنوان نمونه، هنگامی که پیامبر اسلام در مجلسی حضور داشت و اصحاب گرد وجود آن حضرت حلقه زده بودند، پیرمردی به آن جمع وارد شد، ولی به خاطر کمی جا، اندکی سرگردان ماندْ و برای نشستن جایی نیافت و حاضران هم از در جا دادن به او، سستی به خرج دادند. پیامبر اسلام (صلی‏الله‏علیه‏و‏آله وسلم) با مشاهده آن صحنه، ناراحت شدند و فرمودند: «کسی که نسبت به کوچک‏ترهای امت من رحم و عطوفت نداشته و نسبت به بزرگ‏سالان آنان اکرام و احترام به خرج ندهد، از ما نیست» و آن‏گاه با احترام پیرمرد را در جایی نشاندند.

تکریم سالمندان

در احادیث فراوانی که از سوی پیشوایان بزرگ اسلام وارد شده، تکریم و احترام سالمندان، از وظایف اخلاقی و حقوقی مردمان شمرده شده است. ادای این مسؤلیت، علاوه بر این که منافع و مزایای تربیتی و دنیایی دارد، برای خدمت‏گزاران نیز اجر و پاداش معنوی و اخروی همراه خواهد داشت. در اسلام، تجلیل و احترام سالمندان یک وظیفه اخلاقی است و انجام این وظیفه، می‏تواند به صورت‏های گوناگونی چون گفتاری و رفتاری شایسته با آنان، تهیه لباس و مسکن مناسب برای آن‏ها، دارو و درمان ایشان، حراست و نگهداری از آنان، مهر و محبت و خلاصه رسیدگی عاطفی از سوی بستگان و فرزندان باشد.

حرمت پیران

خانواده، کانون مهرورزی و آرامش ِ روحی و روانی، و جایگاه ابراز احساسات و عواطف افراد نسبت به یکدیگر است. وجود سالمندان در خانواده، بر آرامش و عواطف کانون محبّت‏بخش خانواده افزوده و فضای خانه با وجود پربرکت آنانْ استواری و صمیمیت خاصی پیدا می‏کند. از این رو باید حرمت و احترام سالمندان در خانه حفظ شود و با نهایت تواضع و مهربانی به آنان محبت کرده و نگذاریم که غروب زندگی‏شان با غربت و تنهایی قرین شود.
بیایید هم نشین تنهایی شان باشیم، هم دردِ غم‏ها و مرهم زخم‏هایشان گردیم تا غصه‏ها و خستگی‏های روزگار از تن رنجور آنان زدوده شود. بیایید آنان را در روزگار تنهایی در خانه سالمندان رها نکنیم تا غم و اندوه پیری و غربت و جدایی مهمان قلب‏های مهربانشان شود. بیایید بذر عشق و مهربانی و دوستی را در وجودمان بکاریم و با تکریم سالمندانْ از آنان دل‏جویی کنیم.

پاداش خدمت به سالمندان

فردی که در ایام توان‏مندیِ خویش به سالمندان احترام می‏گذارد و به حمایت و خدمت آنان می‏پردازد، پاداشش در این دنیا این است که در روزگار ضعف و پیری، مورد احترام و حمایت دیگران واقع می‏شود. پیامبر اسلام (صلی‏الله‏علیه‏و‏آله وسلم) می‏فرماید: «چنان چه جوانی دردوران جوانی خویش، پیر کهنسالی را اکرام و احترام کند، خداوند برای روزگار پیری او کسی را مأمور می‏گرداند که به پاداش این عمل نیک، او را اکرام و احترام کند».

مجازات آزردن پیران

ضعف جسمی سالمندان، نیازمند توجه، و مویِ سپیدشان شایسته تکریم و احترام است. بنابر روایات اگر کسی به هر دلیلی فرد مسنی را که برف پیری سر و چهره او را پوشانده، مورد بی‏حرمتی و آزار و اذیّت قرار دهد و موجبات رنجش خاطرش را فراهم سازد، مجازات آن را در دنیا خواهد دید. امام صادق (علیه‏السلام) در این باره فرموده است: « آن که که حُرمت پیر محاسن سفیدی را نگه ندارد، پیش از آن که بمیرد، خداوند او را توسط شخص دیگری خوار می‏نماید».

حق سالمندان

امام سجاد (علیه‏السلام) حق سالمندان را بر دیگران چنین بیان فرموده‏اند: «حق سال خورده این است که حرمت پیری‏اش را نگه داشته و در کارها او را مقدّم بداری. در اختلافات، [خصمانه] با او رو به رو نشوی. در راه رفتن، بر او سبقت نگیری و پیشاپیش او راه نروی. نادانش نشماری و اگر رفتار جاهلانه‏ای کرد، تحمل کنی. به مقتضای سوابق مسلمانی و سالمندی، احترامش کنی که حق سن و سال نیز چون حق اسلام است».

پندپذیری و بهره‏دهی

در روزگار کهولت، اگر چه اعضای انسان پیوسته رو به ضعف و افول می‏رود، ولی این دوران می‏تواند مرحله تذکّر، مشاوره و ارائه تجارب فکری، فرهنگی، اخلاقی و علمی به دیگران باشد که در نتیجه، وسیله رشد و پیشرفت جامعه به شمار می‏آید. هم‏چنین دوران سالمندی می‏تواند مرحله توجه به خطاهای گذشته و جبران لغزش‏ها و تقرّب به مقام قرب الهی باشد، و این بهره‏جویی‏ها، افزون بر این که برای خود سالمندان سازنده و تکامل بخش است، می‏تواند مایه عبرت و تربیت دیگران هم باشد.

افسوس جوانی

ایام جوانی، سرمایه‏ای بس عظیم و گران بها از عمر انسان است که با هیچ چیز دیگر قابل مقایسه نیست. اگر از این سرمایه ارزشمند بهره نبریم و این دورانْ به بطالت و خوش گذرانی سپری شود و توشه‏ای برای آینده و زمان ضعف و پیری نیندوزیم، در زمان سالمندی با افسوس و حرمان فراوانی رو به رو خواهیم شد. حتی کسانی که از این سرمایه به نحو شایسته‏ای بهره برده‏اند هم در زمان پیری، باز حسرت جوانی و شور و نشاط آن دوران را دارند و پیوسته خود را ملامت کرده و جوانان را در استفاده بهینه از ایّام جوانی نصیحت و توصیه می‏کنند.
افسوس که ایام جوانی بگذشت
حالی نشد و جهان فانی بگذشت
امام خمینی رحمت ‏الله علیه

پیر غربی

در دنیای غرب که مبادی ایمانی و مکارم اخلاقی به سستی گراییده و عواطف انسانی و محبت‏های خانوادگی ارزش خود را از دست داده است، پدران و مادران سال خورده و ناتوان، وضع رقّت‏بار و اسف انگیزی دارند. نه ایمان کاملی در دل‏های فرزندان است که برای خدا آنان را تکریم کنند و نه فضایل اخلاقی در نظرشان ارزشی دارد که به عنوان حق‏شناسی، آن‏ها را محترم شمارند. در همین دنیای غرب، با استفاده از دستگاه خودکشیِ آرام، سال خوردگان آمریکایی می‏توانند به زندگی خود پایان دهند. وسایل ارتباط جمعی آمریکا، این دستگاه را کمک بزرگی به هزاران پیرمرد و پیرزن آمریکایی می‏دانند که به دلیل کهولت سن و اوضاع رقت بار زندگی، قصد خودکشی دارند.

پیر شرقی

در جامعه ما که بیش‏تر مردم از نعمت تعالیم اسلامی برخوردارند و ارزش سال خوردگان در جامعه و دربین افراد خانواده حفظ شده است، به پدر و مادر و سالمندان خویش با دیده تکریم و عطوفت نگاه می‏کنند و آنان را کم و بیش مورد رأفت و محبت خویش قرار می‏دهند.
باید تمهیداتی اندیشید تا چنین فرهنگ اسلامی و ایرانی در خانواده‏ها حفظ شود و نسل جوانمان را از روی آوردن به فرهنگ رقّت بار غرب بازداریم و نگذاریم که سالخوردگان ما هم‏چون بیش‏تر غربی‏ها در اواخر زندگی خود، با غربت پیری و تنهایی هم‏نشین شوند.

به دنبال جوانی

جوانی شمع ره کردم که یابم زندگانی را
نجستم زندگانی را، و گم کردم جوانی را
کنون با بار پیری، آرزومندم که برگردم
به دنبال جوانی، کوره راه زندگانی را
محمد حسین شهریار
خمیده پشت از آن دارند، پیران جهان دیده
که اندر خاک می‏جویند ایام جوانی را
نظامی گنجوی

حکایت

جوانی سر از رأی مادر بتافت
دل دردمندش به آذر بتافت
چو بیچاره شده پیشش آورد مهد
که‏ای سستْ مهرِ فراموشْ عهد
نه گریان و درمانده بودی و خرد
که شب‏ها ز دست تو خوابم نبرد
نه درمهد نیروی حالت نبود
مگس راندن از خود مجالت نبود
تو آنی که از یک مگس رنجه‏ای
که امروزسالار و سر پنجه‏ای
به حالی شوی باز در قعر گور
که نتوانی از خویشتن دفع مور
بوستان سعدی

پیک پیری

ز سری موی سپیدی رویید
خنده‏ها کرد بر او موی سیاه
که چرا در صف ما بنشستی
تو ز یک راهی و ما از یک راه
گفت من با تو عبث ننشستم
بنشانْدَند مرا خواه نخواه
گهِ روییدن من بود امرُوز
گل تقدیر نروید بی‏گاه
رهرو راه قضا و قدَرَم
راهم این بود، نبودم گمراه
قاصدِ پیرمْ از دیدن من
این یکی گفت دریغ آن یک آه
خرمن هستی خود کرد درو
هر که بر خوشه من کرده نگاه
سپهی بود جوانی که شکست
پیری امروز برانگیخت سپاه
پروین اعتصامی

گذشت عمر

پیری رسید و فصل جوانی گذشت
دیدی دلا که عمر چه سان بی‏خبر گذشت
ما را دگر چه چشم امّیدی به پیری است
کز پیش من جوانی با چشم‏تر گذشت
گر بعد من کسی نکند هیچ یاد من
این خرد و این خیال نَیَرزَد به سرگذشت
یاد از گذشته می‏کنم و آه می‏کشم
گر چه گذشته نیز به آه و شَرر گذشت
استاد (نظام وفا) کاشانی
منبع:ماه نامه گلبرگ




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط