وقف ‏نامه‏ ی مجلس شورای ملی

زمین «بهارستان» محل استقرار مجلس شورای ملی سابق یکی از عرصه‏ های موقوفه است، که به جزئیات آن می پردازیم.
شنبه، 5 فروردين 1402
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
وقف ‏نامه‏ ی مجلس شورای ملی
مقدمه:
زمین «بهارستان» محل استقرار مجلس شورای ملی سابق یکی از عرصه‏های موقوفه است، زیرا دو تن از نمایندگان مجلس دوره‏ی دوم به نمایندگی از سایر وکلا در سال 1329 قمری / 1290 ش زمین مذکور را خریداری و به عنوان دارالشورای ملی وقف کردند، این در حالی است که مهدی بامداد نوشته است:

«میرزا حسین خان مشیرالدوله در زمره‏ی متمولین درجه‏ی یک ایران بوده و از بنای مدرسه‏ی سپهسالار و بهارستان (مساوی مجلس شورای ملی) معلوم است که ثروتش تا چه اندازه بوده است.» مینا معرفت هم نوشته است:

«میرزا حسین خان مشیرالدوله ملقب به سپهسالار سیاستمدار قابلی بود که چندین سال نمایندگی ایران را در تفلیس و سپس استانبول برعهده داشت تا آنکه در سال 1324 قمری به نخست وزیری رسید....

او بزرگترین مسجد و مدرسه‏ی تهران یعنی سپهسالار را بنا کرد و بخش اعظم زمین‏هایش را به دولت بخشید از جمله زمینی که بعدا ساختمان مجلس شورای ملی در آن ساخته شد.» حال سؤال این است که آیا زمین و عمارت شخصی سپهسالار در باغ بهارستان به صورت هدیه‏ی سپهسالار به دولت و ملت بوده است یا قضیه به گونه‏ی دیگری است؟

این نوشتار قصد دارد با انتشارمتن و حواشی «وقف‏نامه‏ی عمارت و باغ بهارستان و قنات مهران» که در تاریخ 13 رمضان 1329 برابر با 14 سنبله 1290 توسط دو تن از نمایندگان دوره‏ی دوم تنظیم شده و امروز رونوشت مصدق آن در «دفتر اسناد و شناسایی موقوفات» به شماره‏ی 137 تهران نگهداری می‏شود به طور مستند درصدد رفع آن اشتباه برآید.

افرادی که در تنظیم این سند دست داشته‏اند دو دسته‏اند: از یک سو وراث سپهسالار و از دیگر سو دو تن از نمایندگان مجلس به وکالت از سایر وکلا. نص سند حاکی است که عمارت و محوطه و باغ بهارستان واقع در جنب مدرسه‏ی ناصری که از جمله‏ی ابنیه و مستحدثات سپهسالار بوده از سال‏ها پیش در تصرف دولت بوده و دولت هم در آنجا تصرفات گوناگونی می‏کرده است.

تا آنکه مشروطه رخ داد و دارالشورای ملی در عمارات و باغ و محوطه مذکور تشکیل شد تا زمان تنظیم وقف‏نامه‏ی مورد نظر محل انعقاد مجلس شورای ایران شد. زمان وقف پنج سال پس از مشروطه است.

در این سال احتمالا وراث سپهسالار اشکال تراشی کرده‏اند و درصدد تصرف املاک مذکور برآمده‏اند. وکلای ملت که مجلس را مرکز و مصدر عدالت مملکت اسلامی می‏دانسته‏اند

لذا در این دوره که مصادف با مجلس دوم بوده به اقتضای دیانت خود و رعایت احتیاط و به ملاحظه اینکه اساس این مقام مقدس بر تقوا و احتیاط باشد و هیچ گونه شبهه و ریبی در آن نباشد از شهریه و حق الوکاله‏ی خودشان مبلغ 15 هزار تومان گرد می‏آورند و به تملیک شرعی حاج میرزا یحیی امام جمعه خوئی و شیخ محمد حسین یزدی می‏دهند تا در دارالشرع حاضر شده و املاک مورد نظر را از وراث سپهسالار به عنوان مصالحه خریداری نمایند.

پس از این است که متصالحان شش دانگ عمارت و محوطه و باغ بهارستان را به انضمام یک دانگ نیم نیم یک رشته قنات مهران بر مصالح عامه‏ی اهالی ایران که درمصالح عامه‏ی مملت صرف واستعمال شود وقف مؤبد شرعی و حبس مخلد دائمی ملی نمایند و رئیس مجلس شورای ملی را به عنوان متولی تعیین می‏کنند.

بنا به حاشیه‏ای که سید حسن مدرس در پنجم ذی قعده‏ی همین سال بر وقف نامه نوشته آشکار می‏گردد که دیری نگذشته که وراث میرزا بابا که در کمال فقر و پریشانی بوده‏اند وقف‏نامه‏ی خود را علم می‏کنند با این ادعا که شاید بعضی از باغ چال جزء زمین بهارستان شده باشد. لاجرم با عدم ثبوت حقانیت آنها از سر احتیاط و ارفاق با پرداخت 150 تومان ماجرا ختم می‏شود.
 

وزارت معارف و اوقاف و فواید عامه

اداره‏ی کل اوقاف
سواد قباله‏ی خریداری آقایان حاج امام جمعه خوئی آقا شیخ حسین یزدی دامت برکاتهما وکالتا از طرف وکلای عظام دارالشورای ملی سهام و حصه‏ی ارثی ورثه‏ی مرحوم حاج میرزا حسین خان سپهسالار را از باغ و محوطه‏ی بهارستان و غیره به شرح ذیل و وقف نمودن برمصالح عامه‏ی اهالی ایران با تقدیم دارالشورا بودن به تفصیل ذیل به تاریخ دوازدهم شهر رمضان المبارک 1329.
به تاریخ سلخ شهر ربیع الاول 1331.

نمره‏ی 2672.
الحمد لله و کفی و سلام علی عباده الذین اصطفی (ص ع) غرض از تحریر این کتاب مستطاب شریعت‏ماب آنکه چون عمارات و محوطه و باغ بهارستان واقعه در جنب مدرسه‏ی ناصری جمله ابنیه و مستحدثات مرحوم مبرور حاج میرزا حسین خان سپهسالار است.

از چندین سال قبل در تصرف دولت بوده و از طرف دولت در آنجا انحاء تصرف می‏شد در پنج سال قبل که سلطنت ایران به سلطنت مشروطه تبدیل و بنای تأسیس و تشکیل دارالشورای ملی شد عمارات و باغ و محوطه‏ ی مرقومه به دارالشورا بودن معین شده و تاکنون محل انعقاد مجلس شورای ایران وبیت الشرف و یگانه دارالامال ایرانیان است.

مسلم است مقام محترمی که مرکز و مصدر عدالت یک مملکت اسلامی بوده مصالح و امور عامه‏ی آن ملک در آنجا مذاکره و قطع و فصل می‏شودو عدل نصفت از آن محل به تمام اقطاع و اصقاع مملکت نشر و سرایت می‏نماید لازم است از آلایش هر گونه شبهه و ریب منزه و از شائبه‏ ی هر قسم اشکال و عیب مبرا باشد

اگر چه بعضی از اجله‏ ی علمای اعلام - رفع الله اقدارهم - تمام جهات شبهه و اشکال آن را بنا بفرموده و عملیات خودشان تصفیه و تسویه و تصحیح نموده رفع کلیه‏ی اشکالات کرده ‏اند.

لکن حضرات وکلای عظام ومبعوثین کرام این دوره به اقتضای دیانت خودشان و رعایت احتیاط و به ملاحظه ‏ی اینکه اساس این مقام مقدس برتقوی و احتیاط بوده و هیچ گونه شبهه و ریبی را در آنجا مجال و مترح [کذا] نبوده و اقامه و لبث و جمله‏ ی تحرکات و تصرفاتشان در آن محل از هر حیث محلل واقعی نبوده در این صدد و مقام بر آمدند که شبهه ملکیت وراث مرحوم مغفور سپهسالار و احتمال آن را به طور قطع رفع نموده از این حیث در آن مقام منیع و محل رفیع شبهه و اشکالی باقی نماند.

لهذا در تاریخ تحریر این ورقه‏ی شریفه مبلغ پانزده هزار تومان از شهریه و حق الوکاله‏ی خودشان به طیب خاطر و رضای قلب به جناب مستطاب حجت الاسلام آقای حاج میرزا یحیی امام جمعه‏ی خوئی و جناب ثقة الاسلام آقا شیخ محمد حسین تملیک شرعی نمودند و معظم له اولا وجه مسطور را قبول و تملک کرده و به موازین شرع مقدس اسلام آن وجه را از هر جهت خالی از اشکال و عاری از عیب و نقص و محلل نمودند ثم بعد ذلک وراث مرحوم مبرور حاج میرزا حسین خان سپهسالار باجمعهم در دارالشرع مطاع لازم الاتباع حاضر شدند.

و هم جناب اجل میرزا نبی خان نصرالملک و نواب اسعد والا شاهزاده نصرت الله خان امیراعظم و جناب شکرالله خان ضیاء نظام و جناب آقا سید هبت الله خلخالی و جناب میرزا یوسف خان علاء الممالک این هر دو به وکالت محققه از طرف جناب مستطاب اجل میرزا حسین خان معتمد الملک و جناب مستطاب آقا میرزا ابوالقاسم طباطبائی برحسب وکالت ثابته‏ی خود از جانب علیتین مخدرتین عشرةالملوک و نیمتاج الملوک و بعد حضورهم و معرفتهم بما یورث العلم و الیقین همگی در حال عمد و علم و اختیار با علم کامل به قدر و وصف و ارزش عین منقوله من دون اکراه و اجبار نقل نمودند به عنوان مصالحه‏ی لازمه‏ی جازمه‏ی شرعیه‏ی اسلامیه کلیه‏ی حقوق واقعیه و فرضیه‏ی خودشان را هر یک بقدر الحصه و لهم بتفصیل ذاتی از کل شش دانگ عمارات و محوطه و باغ بهارستان را که محدود است به حدود مفصله‏ی ذیل با کافه‏ی توابع شرعیه و جمیع ملحقات و منضمات عرفیه‏ی آن از ابنیهنصر الملک: یک ربع، شاهزاده امیر اعظم: یک ربع، میرزا حسین خان معتمدالملک: یک ربع، شکرالله خان ضیاء نظام: یک ثمن، عشرت الملوک: دو ثلث ثمن، نیمتاج الملوک: ثلث ثمنجنوبا به مدرسه‏ی مسجد مرحوم حاج میرزا حسن خان شرقیا: به اندرونی عزیزالسلطان و خانه افسرالسلطنه و زمین بیاض شمالا به باغ معروف به باغ حاج باقر که فعلا در تصرف خود وارث خان مرحوم است.

غربیا خیابان نظامیه و خیابان نگارستان و احجار و اخشاب و اشجار و ابواب و غیر ذلک مما یعد تابعا من غیر اخراج شی‏ء منها به انضمام تمام یک دانگ و نیم از یک رشته قنات معروف به قنات مهران با توابع و لواحق آن از مجری و احجار و بناء غیر ذلک به سوی جناب معظم آقای حاج امام جمعه و جناب آقا شیخ محمد حسین در عوض و قبال مبلغ پانزده هزار تومان قران فضی دو هزاری مسکوک دولت علیه‏ی ایران و صیغه‏ی صریحه‏ی مصالحه‏ی لازمه‏ی جازمه‏ی جامعه‏ی شرایط صحت لزوم عریه از نواقص و موجبات بطلان و تزلزل و بعد حصول الوکالة الصریحه من جمیع الاطراف سمت جریان پذیرفت و کلیه‏ی خیارات موجبه‏ی تزلزل عقد خاصه خیار الغبن اگر چه در وجه علیا بوده و به اضعاف عوض مانع باشد از همه اطراف اسقاط گردیده و تمام عوض و مال المصالحه که پانزده هزار تومان است بلا نقیصه و کسر عاید دو اصل ناقلین علی قدر سهامهم و حسب حصصهم گردید ثم بعد المراتب المقررة المحررة همان متصالحان معظم لهما وقف مؤبد شرعی و حبس مخلد دائمی ملی نمودند قربتا الی الله و طلبا لمرضاته تمام و همه و کل شش دانگ عمارت و محوطه و باغ بهارستان را به انضمام یک دانگ نیم نیم یک رشته قنات مهران بر مصالح عامه‏ی اهالی ایران که در مصالح عامه‏ی مملکت صرف و استعمال شود با تقدم دارالشورا بودن عمارات بر مصالح سائره و صرف منافع باغ و محوطه و قنات به مصارف دارالشورا در صورت عدم اصلحیت مکان دیگری برای دارالشورا بودن و در صورت اصلحیت مکان دیگری برای دارالشورا منافع کلیه‏ی عمارات و باغ و محوطه و قنات صرف دارالشورا شود و تولیت آن را با رئیس مجلس شورای ملی - شید الله ارکانه - قرار دادند که با تصویب اکثریت از وکلای ملت در صورت امکان ومستقلا و بشخصه و در صورت امکان آن به وظایف مقرره عمل نمایند و صیغه‏ی وقف مؤبد شرعی و حبس مخلد دائمی جامعتا لشرایط الصحة و اللزوم خالیتا عن النواقص و موجبات البطلان اجرا گردیده و قبض که شرط صحت و لزوم است به عمل آمد فصار الاملاک المحرره وقفا صحیحا لا یباع و لا یوهب و لا یرهن حتی یرث الله الارض و کان ذلک المراتب فی دوازدهم شهر رمضان المبارک من شهور یک هزار و سی‏صد و بیست و نه سنة 1329.
 

مهرهای ذیل سند

بهاء الدین: [محل مهر] «بهاءالدین»
شکرالله نوری: [محل مهر] «ضیاء نظام»
محمد نصرالملک: [محل مهر] «نصرالملک»
هبةالله الحسینی الخلخالی: [محل مهر] «العبد هبةالله الحسینی»
علاءالممالک: [محل مهر] «یوسف علاءالممالک»
صحیح است. [محل مهر] «افسرالسلطنه»

سجلات سند

وکیل شرعی نیمتاج الملوک و عشرة الملوک به وکالت از طرف حضرت مستطاب اشرف والا آقای امیر اعظم - مدظله اقل کیخسرو و شاه رخ. [محل مهر] «کیخسرو شاه رخ».

بسم الله تعالی
عمارات و باغ بهارستان و ربع قنات مهران را به همان تفصیل مرقوم متن از طرف خود و برحسب وکالتا از جانب جناب ثقةالاسلام آقا شیخ محمد حسین یزدی سلمه الله تعالی وقف نمودم بر جهت مسطوره‏ی متن به همان ترتیب محرر و صیغه وقف را اجرا کردم و تولیت آن با رئیس مجلس شورا و در موقع انفصال مجلس شورا با رئیس که در حین انفصال بوده خواهد بود و قبض که شرط صحت است به عمل آمد حرره الاحقر یحیی الخوئی. [محل مهر حجةالاسلام آقای حاج امام جمعه خوئی دامت برکاته] «المتوکل علی عبده یحیی».

بسم الله و له الحمد
جناب مستطاب اجل آقای نصر الملک دام اجلاله اصالتا و جناب جلالت ماب آقای آقامیرزا بهاءالدین دام اقباله بوکاله‏ی محققه از طرف علیان عالیان عشرت الملوک خانم وتاج الملوک خانم دامت خدارتهما و جناب ارباب کیخسرو و به وکالت ثابته از طرف جناب اجل اکرم آقای امیراعظم دام اقباله و جناب جلالت ماب اجل آقای شکرالله خان ضیاء نظام زید اقباله نیز اصالتا اقرار و اعتراف به تمام مراتب مرقومه درمتن من البدایة الی النهایة نمودند نزد داعلی فی الرابع من شهر شوال 1329 حرره الاقل ؛ صحیح است. [محل مهر حجةالاسلام عالی آقای صدرالعلماء دامت برکاته] «عبده الراجی محمد جعفر بن محمد باقر الحسنی الحسینی»
 

سجلات حاشیه سند

بسم الله الرحمن الرحیم
جناب آقای میرزا نبی خان نصرالملوک و آقای شکرالله خان اصلین (؟) و آقا میرزا کیخسرو وکیل ثابت الوکاله‏ی شاهزاده امیر اعظم و آقا میرزا بهاءالدین وکیل معلوم الوکاله‏ی مخدرتین اعتراف بجمیع فقرات مرقومه از صلح و قبض مال الصلح هر یک به قدر سهم خود و موکلین خود و اسقاط خیار نمودند 28 شهر صیام 1329 الاحقر محمد بن زین العابدین الحسنی الحسینی [محل مهر حضرت مستطاب آقای امام جمعه طهران دامت برکاته] «عبده سید محمد ابن زین العابدین الحسنی الحسینی».

بسم الله الرحمن الرحیم
حضرات مفصله آقای نصرالملوک و آقای امیراعظم به وکیل خودشان که آقای ارباب کیخسرو باشند و عشرت الملوک و تاج الملوک به وکیل آنها که عالی شأن آقا میرزا بهاءالدین باشد و آقای آقا سید ابوالقاسم مرقوم متن وکیل مخدرتین بعد از نوشتن ورقه به جهت مرض معزول شدند و آقا میرزا بهاءالدین به وکالت مخدرتین حاضر شدند و جناب ضیاء نظام کلهم حاضر شدند و به اجازه‏ی آنها سهام مرقومه‏ی متن را رعایة لرفع الشبهة من المکان المقدس مصالحه‏ی صحیحه‏ی شرعیه نمودم به حضرت حجةالاسلام آقای حاجی امام جمعه خوئی و سرکار شریعتمدار آقای آقا شیخ حسین یزدی بالمناصفه به مبلغ مرقوم به حسب اسهامهم از مبلغ پانزده هزار تومان نقد و مال المصالحه را حضرات مفصله به قدر اسهامهم اخذ و قبض نمودند و حقوق واقعه‏ی فرضیه‏ی حضرات ساقط و صیغه‏ی شرعیه را به نحو مرقوم متن نیز جاری و واقع ساختم فی شهر رمضان المبارک 1329 سید حسن المدرس. [محل مهر] «عبده حسن ابن اسمعیل الطباطبائی»

تکمله:
بسم الله الرحمن الرحیم
چون وقف نامه اظهار شده از مرحوم میرزای بابای که رقباتی وقف بر اولاد خود نموده و یکی از رقبات باغ چال خوانده می‏شد و از قراین باغ چال جنب زمین بهارستان بوده است به احتمال اینکه شاید چون سابقا یک نفر متصرف در هر دو قطعه زمین بوده و شاید که بعضی از باغ چال جزو زمین بهارستان شده باشد به طبقه‏ی حالیه‏ی ورثه‏ی مرحوم میرزا بابا که در کمال فقر و پریشانی بودند با عدم ثبوت حقانیت آنها رعایة للاحتیاط و ارفاقا لما لهم مبلغ یک صد و پنجاه تومان داده و معامله‏ی متن را از جانب تمام ورثه‏ی حالیه‏ی آقا مشهدی علی اکبر اجازه نمود و مبلغ مرقوم اخذ و قبض نمود که به حسب اسهام تقسیم نمایند فی پنجم ذی‏القعدة الحرام 1329 سید حسن المدرس. [محل مهر] «عبده حسن ابن اسمعیل الطباطبائی»

برحسب وکالتی که موافق وکالت نامه جداگانه از جانب همگی ورثه مرحوم میرزا بابای مستوفی داشتم صحت معامله‏ی مرقومه امضا و اجازه کردم فی 5 شهر ذی القعدة الحرام 1329 [محل مهر] «عبده علی اکبر»

بسم الله العزیز
قد وقع جمیع ما حرر فی المتن و الهامش و صدر الامضاء عنهم طبقا لما حرر فی الیوم الخامس من شوال المکرم 1329 نصر الله التقوی عفه. [محل مهر] «نصرالله التقوی».

بسم الله الرحمن الرحیم
جنابان مستطابان آقای آقا سید هبةالله و آقای علاءالممالک وکیلان شرعیان آقای معتمدالملک ابن مرحمت و غفران پناه مشیرالدوله و هم‏چنین نواب علیه افسرالسلطنه بنت آن مرحوم اقرار به معامله مرقومه‏ی متن نمودند فی 26 شهر صفر المظفر 1330 سید حسن المدرس. [محل مهر] «عبده حسن بن اسمعیل الطباطبائی»

یادداشت‏های اداری روی سند
سواد مطابق اصل است. [امضا] «میرزا آقا» [مهر] «دفتر اوقاف 1328 «.
به تاریخ 7 شهر ربیع الثانی سیچقان ئیل 1331 در تحت نمره‏ی 603 در دفتر شرعیات اداره‏ی جلیله‏ی کل اوقاف ثبت شد. [امضا] «تقی».
یادداشت‏های اداری پشت سند
صفحه‏ی (159) نمره‏ی (1656) [محل مهر] «محمد تقی»
نمره‏ی 252 شعبه ثالث ثبت [محل امضا] «محمد علی»
ثبت دفتر شرعیات شد. [محل مهر] «مرتضی بن محمد حسین الشریف».
نمره‏ی 1135. [مهر] «عبدالوهاب الحسینی».

نویسنده:سعید حاجی عباسی
ین مقاله در تاریخ 1402/12/21 بروز رسانی شده است


نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.