جبار باغچه بان

جّد جبار باغچه بان،رضا از اهالي تبريز بود.پدرش عسگر نام داشت و در شهرايروان با شغل معماري و قنادي زندگي مي کرد.در سال 1264 شمسي در شهر ايروان متولد شد.پدرش به جاي اين که او را به مدرسه بفرستد که جديداً احداث شده بود،به مکتبخانه اي که در حجره ي تنگ و تاريکي که از ني بوريا ساخته شده بود،فرستاد. در پانزده سالگي،با مختصر سوادي، مجبور به ترک تحصيل شد و به پيروي از حرفه ي پدر،يعني از طريق معماري و قنادي،روزگار گذراند.در دوران جواني به
شنبه، 15 فروردين 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
جبار باغچه بان
جبار باغچه بان
جبار باغچه بان

نويسنده: مليحه اسلاميان
منبع: راسخون




سال شمار(1)زندگي باغچه بان

1264:تولد در ايروان.
1283:جنگ بين ترک ها و ارمني ها؛به زندان افتادن باغچه بان و انتشار مجله ي فکاهي در زندان.
1298:مهاجرت به «مرند»،همزمان با جنگ جهاني اول.
1302:تأسيس نخستين کودکستان ايران (باغچه بان)در تبريز.
1303:نشر «مجله ي زبان»براي آگاهي معلمان.
1306:انحلال «باغچه اطفال»توسط «دکتر محسني».
1306:تأسيس يک کودکستان در شيراز توسط «آقا ميرزاخان»و مهاجرت باغچه بان به شيراز.
1312:تأسيس اولين مدرسه شبانه روزي به منظور تعليم کر و لال ها در تهران.
1313:اختراغ دستگاهي به نام «تفلون گنگ».
1345:وفات.

زندگي باغچه بان

جّد جبار باغچه بان،رضا از اهالي تبريز بود.پدرش عسگر نام داشت و در شهرايروان با شغل معماري و قنادي زندگي مي کرد.در سال 1264 شمسي در شهر ايروان متولد شد.پدرش به جاي اين که او را به مدرسه بفرستد که جديداً احداث شده بود،به مکتبخانه اي که در حجره ي تنگ و تاريکي که از ني بوريا ساخته شده بود،فرستاد.
در پانزده سالگي،با مختصر سوادي، مجبور به ترک تحصيل شد و به پيروي از حرفه ي پدر،يعني از طريق معماري و قنادي،روزگار گذراند.در دوران جواني به دختران درس مي داد و از خبرنگاران روزنامه هاي قفقاز و از فکاهي نويسان و شاعران روزنامه فکاهي «ملانصرالدين»بود در سال 1291 شمسي مدير جمله ي فکاهي «لک لک»در شهر ايروان شد که پس از شروع جنگ بين المللي اول آن را تعطيل کرد.پس از مهاجرت به شهر مرند،با سمت آموزگاري در مدرسه ي احمديه مشغول به کار شد.
به خاطر موفقيت درروش تدريس او، به تمام آموزگاران توصيه شد که از روش تدريس او استفاده کنند.و همچنين گزارش هاي مفصلي در تمجيد از کار او،به فرهنگ مرکزي آذربايجان در تبريز [نوشته شد]و بر اثر آن، تقدير نامه هايي از مرکز به نام او صادر شد و...با اجازه ي فرهنگ مرکز،براي شاگردان لباس متحدالشکل تهيه کرد و...سيل تقدير نامه بود که انفرادي يا گروهي روي ميز رئيس فرهنگ تبريز سرازير مي شد...و به مدير مدرسه دستور دادند که هر چه زودتر وسايل انتقال او را به تبريز فراهم کند.در سال 1299 به عنوان آموزگار دبستان دولتي «دانش»در تبريز شروع به تدريس کرد و در همان شهر،کودکستاني را پايه گذاري نمود که نام «باغچه ي اطفال»را بر آن نهاد و نام مربيان آنها را «باغچه بان»گذاشت؛ وي نيز از آن پس به جبار باغچه بان شهرت يافت.
در آن زمان هيچ گونه وسايل تربيتي براي کودکان از قبيل کارهاي دستي، بازي،نمايشنامه،سرود، شعر و قصه و غيره در ايران وجود نداشت...با استفاده از قصه هاي عاميانه که از بچگي به ياد داشت،براي بچه ها نمايشنامه و شعر سرود و چيستان ساخت.براي کار نمايش،ماسک انواع حيوانات و حشرات تهيه کرد....
او در همان «باغچه اطفال»خواندن و نوشتن را به کر و لالها آموزش مي داد.سه کودک در کلاس او ثبت نام کرده بودند.پس از شش ماه،يک امتحان در باغچه ي اطفال براي آن سه کودک کر و لال برپا شد.
تمام فرهنگيان و دانشمندان تبريز و خارجي ها و اعضاي سفارتخانه ها در آن جشن شرکت داشتند.جمعيت آن قدر زياد بود که درخت هاي همجوار آن نيز، آدم بار آورده بود.خلاصه امتحان شروع شد و بچه ها براي مردم درس خواندند و روي تخته سياه ديکته نوشتند....پس از امتحان،نطق ها آغاز شد و تقديرها و تمجيدها بود که از زمين مي جوشيد و از آسمان مي باريد.
در سال 1306 به شهر شيراز مهاجرت کرد و در آنجا کودکستاني تأسيس نمود.روش نام نويسي ابتکاري و به شکلي بود که تا آن زمان سابقه نداشت. به اين معني که هنگام نام نويسي،پرسشنامه اي حاوي سؤال هايي درباره اخلاق و روحيات و عادات و خلق و خوي و شغل و سلامتي کساني که در محيط زندگي کودک بودند به اولياي آن ها داده مي شد تا تکميل کنند و بياورند که مبناي شناسايي طفل و نحوه ي رفتار با او در کودکستان شود.کودکستان نيازمند قصه ها و سرودها و نمايشنامه ها و بازي ها و خلاصه فرهنگ مخصوص به خودش بود.
طرز فکر مربيان مانع از جمع آوري و تدوين اين فرهنگ کودکانه مي شد. نتيجه ي زحمات جبار باغچه بان تأليف کتابي شد به نام «زندگي کودکان» بخش هايي عبارت بود از شعرها و سرودهاي کودکانه و چيستان ها.همچنين شش نمايشنامه نوشت به نام هاي «پيروترب»،«گرگ و چوپان»، «خانم خزوک»،«مجادله هاي دوپري»،«شير باغبان»،«شنگول و منگول».سه نمايشنامه ي نخست در شيراز به چاپ رسيد.
هر شش نمايشنامه،بارها در کودکستان شيراز بازي شد.براي ترويج نمايشنامه و تشويق مردم به تماشاي آن زحمت کشيده و خسارت ها ديده بود.بالاترين، طرفدار پروپا قرص تعليم و تربيت نوين و حتي مؤمن و فدايي آن بود. نودوپنج درصد از خدمات فرهنگي او به خاطر ايمان و اعتقادي بود که به نفس تعليم و تربيت داشت و فقط پنج درصد براي تأمين معاش بود.
بازي هاي بسياري براي تربيت فکر و پرورش ذهن کودکان از طريق حس باصره و سامحه درست کرد و...
امتحان هوش و حافظه و ارزيابي پيشرفت اطفال را منظماً در دفاتري ثبت مي کرد.در سال 1312 از شيراز به تهران آمد و اولين دبستان کرولالها را در اين شهر پايه گذاشت.
در سال 1313 دستگاهي اختراع کرد به نام «تلفون گنگ».کرولالها با گرفتن ميله ي آن به دندان مي توانستند از طريق استخوان فک،ارتعاشات صوتي را دريابند.
او تا ده سال اين دبستان را به تنهايي اداره مي کرد.درآخر سال دهم،عده ي شاگردان بالغ برسي نفري مي شد.از ساعت 7 صبح تا 7 شب بدون استراحت مشغول تدريس و تعليم شاگردان خود بود.
کم کم به فکر افتاد که جمعيتي براي حمايت کودکان کرولال تأسيس کند.نظر او اين بود که جمعيت،مرجع، ملجأ کودکان کرولال فقير شود و آنها را تحت حکايت قرار دهد.ولي هرگز طرزکار و فکر هيأت مديره ي جمعيت براي او رضايت بخش نبود.
تا پايان عمر به سال 1345،در شهر تهران به امر آموزش اين دسته از دانش آموزان و معرفي روش آموزش خود پرداخت.روش او در امر آموزش خواندن و نوشتن به دانش آموزان کلاس اول دبستان بود که به روش «ترکيبي» معروف شد.(باغچه بان،محمدرضا يوسفي،تهران:سازمان پژوهشي و برنامه ريزي آموزشي، دفترانتشارات کمک آموزشي،1380).

مجموعه آثار:

ازجبارآثارمختلفي در زمينه ي کتابهاي کودکان،نمايشنامه، روش تعليم الفبا، و آموزش و پرورش ناشنوايان به جا مانده است.وي در سال 1308 در شيراز، اولين اثر خود را به نام «زندگي کودکان»که مشتمل بر شعرها،سرودهاي کودکان و چيستانها بود،به چاپ رساند.درهمان سال، نمايشنامه هايي با نامهاي «پيروترب»،«گرگ و چوپان»،«خانم خزوک»، «مجادله هاي دوپري»، «شيرو باغبان»را نوشت.که قبلاً از ديگر آثار او، «بادکنک»(تهران ـ1324)،«عروسان کوه»(تهران ـ1324)،«درخت مرواريد»(تهران ـ1337)،«رباعيات باغچه بان»(تهران ـ1337)را مي توان نام برد که همگي به زبان فارسي مي باشند.کتابهاي «پروانين کتابي»(تهران ـ1326) و «خيام آذري»(تهران 1334)نيزازآثار ايشان به زبان ترکي است. جباربه منظوردستيابي به روش مناسب جهت تعليم الفباء و آموزش خواندن و نوشتن تلاش گسترده اي نمود و ضمن ابداع روش ترکيبي در سواد آموزي به دانش آموزان کلاس اول دبستان،کتابهايي در اين زمينه به چاپ رساند که از جمله:«دستور تعليم الفبا»(تهران ـ1324)،«الفباي خودآموز براي سالمندان»(تهران ـ1326)، «اسرار تعليم و تربيت يا اصل تعليم الفباء» (تهران ـ1334)را مي توان نام برد.اين اولين معلم دانش آموزان ناشنوا در ايران،به دليل اعتقاد عميقي که به تربيت معلم داشت در کتاب به نامهاي «روش آموزش کر و لالها»(تهران ـ1343)«حساب»(تهران ـ1343)را به منظور تربيت معلم براي دانش آموزان ناشنوا نگاشت.
با نگاهي گذرا به منابع فوق،مشخصه هاي اساسي زير را مي توان از ابتکارات و ديدگاههاي آموزشي آن مرحوم دانست:
1-تبادل نظرـ از نظر آموزشي،باغچه بان، انسان خودآموز و خودياب است و همانطور که کودک زبان را از محيط ياد مي گيرد،در مدرسه نيز دانش آموز تحت نظر آموزگار دانش را فرا مي گيرد.بر پايه ي اين اصل،آموزگار هيچ چيز تازه اي به شاگرد تعليم نمي دهد،مگراين که در زمينه ي معلومات مشترکي که دارند،تبادل نظر مي کنند و به اين ترتيب،ذهن شاگردان روشن مي شود.(روش آموزش کر و لالها،صفحه 3، چاپ رنگين 1343).
2-اصول تجديد خاطره: اصول تعليم باغچه بان بر پايه ي اصول «سيب و نخ»است.همانند اينکه به انگشت کودک نخي مي بندند و به او مي گويند که پيش پدر برود و به او بگويد که سيب بخرد.بر اين اساس، براي اينکه کودک الفبا را به آساني ياد بگيرد،بايد اصول سيب و نخ را به طرز صحيحي به کار برد.به اين معني که کودک قبلاً سيب را خوب بشناسد،و صداي کلمات نيز به او معرفي شود،سپس هر يک از حروف را به نمايندگي يک صدا به او نشان داد. (اسرار تعليم و تربيت يا اصول تعليم الفباء،چاپخانه علي اکبر علمي).
3-توجه به کل در ادراک: بنابراين اصل،کودک اولين بار که چشم خود را باز مي کند،انسان را به طور کل مي بيند و نه اجزاء.چشم، ابرو، پا و دست.او درخت مي بيند ونه ساقه،برگ، شاخه، او کلمه ي «آدم»را مي شنود و نه«آ، د، م»را.او «درخت»را مي شنود، و نه«د، ر، خ،ت»را.بنابراين، انسان از روزي که چشم به روي جهان باز مي کند،ساختمان هر معني را به شکل کل در ذهن دارد.(اسرار تعليم و تربيت يا اصول تعليم الفباء،چاپخانه علي اکبر علمي).
در واقع،اصل فوق تکيه بر همان اصولي دارد که روان شناسي گشتالت،خاصه در مباحث ادراک و يادگيري مطرح مي شود.
4-اصل قراردادي بودن حرف زدن و سواد: بنابراين اصل،حرف زدن با صوت يک تدبير قراردادي،براي تجديد خاطره ي آن معاني اصلي است،که از راه چشم در ذهن طرف مقابل شکل مي گيرد و به وسيله گوش انجام مي شود.برعکس،نوشتن يک تدبير قراردادي براي تجديد خاطره هاي آن معاني صوتي است که از راه گوش در ذهن طرف مقابل شکل مي گيرد و به وسيله چشم انجام مي شود.(اسرار تعليم و تربيت يا اصول تعليم الفباء ،صفحه 37، چاپخانه علي اکبر علمي).
5-ابداع روش ترکيبي در سوادآموزي:اين روش، واکنشي در مقابل روشهاي تحليلي و کلي در تعليم الفباي فارسي است.
براساس روش تحليلي،کودک ابتدا حروف را ياد مي گيرد،سپس به کمک آنها به يادگيري کلمات نايل مي شود؛ولي در روش کلي،کودک ابتدا شکل کلي کلمه را مي خواند و پس از اينکه کلمه را آموخت،تجزيه کلمه به حروف آغاز مي شود. در حالي که براساس روش ترکيبي ابداعي مرحوم باغچه بان،ابتداکل کلمه را که «کلمه کليد»ناميده مي شود؛به کودک نشان مي دهند و سپس در قالب آن،حرف جديد را به کودک مي آموزند.(اسرار تعليم و تربيت يا اصول تعليم الفباء، صفحه 100و روش تدريس فارسي ابتدايي).
6-توجه به عمليات مقدماتي قبل از سوادآموز:
جبار باغچه بان يکي از دلايل عدم موفقيت در سوادآموزي را در گذشته، فقدان توجه به ايجاد آمادگي لازم در کودک قبل از آغاز آموزش خواندن و نوشتن مي داند.براين اساس، او فعاليتهاي تجربه کردن صداهاي کلمات از طريق بازي، بخش کردن کلمات،کشيده گفتن صداهاي هربخش، تربيت کردن دست براي اراده نمودن قلم،فهماندن درست و ادا کردن صدا وکلمه و جمله،آموزش دادن خواندن به وسيله ي علائم واسطه اي بين صدا و حروف و نيز استفاده از مکعبهاي رنگي را پيشنهاد مي کند.(اسرار تعليم و تربيت يا اصول تعليم الفباء صفحات 39و 93، چاپخانه اکبر علمي).
شايان توجه است که فعاليتهاي پيشنهادي باغچه بان،کمابيش مجموعه فعاليتهايي است که در لوحه هاي آمادگي فارسي اول دبستان تاکنون مورد استفاده مي باشد.
7-توجه به تکنيکهاي ادبيات کودکان:
جبارازپيشگامان ادبيات کودکان در ايران مي باشد.او معتقد بود که براي رسيدن به اهداف آموزشي،بايد از روش بازي، نمايشنامه، سرود، شعر، قصه، کارهاي دستي بهره گرفت.او درباره ي بازي،در کتاب «حساب» مي نويسد:«اين کتاب براي تربيت هوش و فکر بچه هاي کر ولال نوشته شده است و شکل بازيچه دارد.»و در جايي ديگر اضافه مي کند:اين کتاب براي بچه هاي ناشنوا نيز مفيد مي باشد هيچ يک از معلمين دبستان نبايد آن را کتاب درس، بلکه بايد کتاب بازي بدانند.با استفاده از اين کتاب،مي توان کودکان را بدون تعليم الفباء با اعمال اربعه ي حساب آشنا کرد (باغچه بان، جبار، حساب، صفحه 7).
در جاي ديگر مي نويسد:«کودکستان نيازمند قصه ها، سرودها، نمايشنامه ها و بازيها و خلاصه فرهنگ مخصوص به خودش است.»در آن زمان نه تنها کسي از چنين مطلبي اطلاع نداشت،بلکه در نظر مربيان فاضل نيز اين قبيل چيزها بي معني بود؛حتي اينگونه فعاليتها را ناقابل،زائد و هرزه مي دانستند و اولياي اطفال هرگز راضي نبودند که کودکانشان با اين مسائل آشنا شوند. (زندگي نامه باغچه بان،صفحه 134، نشر سپهر،1356).
8-ظرافت عملي در برخورد با کودک:
جبار با توجه به تجربه ي گسترده در زمينه ي آشنايي با روحيات کودکان به نکات عملي ظريفي توجه نموده و آموزگاران را به ضرورت امر هشدار داده است.مي نويسد:«کودکي که براي نوشتن در پيش تخته است.سؤالات لازم را از او نپرسيد.از کودکاني بپرسيد که نشسته اند.سپس از اين کودک بپرسيد که آيا آنها درست گفتند.پس از آنکه اين کودک نوشت،از ديگران بپرسيد که اين بچه درست نوشت؟ (اسرار تعليم و تربيت يا اصول تعليم الفباء صفحات 6 و 43).
و مي افزايد:«روزي در کودکستان شيراز متوجه شدم که کودکي هر روز پس از مرخصي برخلاف راه خانه شان مي رود.من از اين امر تعجب کرده، از پدرش پرسيدم که آيا شما در اين طرف خانه داريد؟ گفت خير.سپس علت را پرسيدم.گفت چون جوئيکه سر راه اوست پل ندارد به اين جهت راه خود را تغيير داده.براي گذشتن از پلي که در آن سرجوي است،از آن طرف مي آيد. من تعجب کردم؛ زيرا جوي بزرگ نبود و بچه هاي هم سال او اغلب براي تنوع از روي آن به آن طرف و به اين طرف مي پريدند.ديدم تربيت اين بچه ناقص است.کودک وقتي که جوي را مي بيند، از ترس به خود مي لرزد.من براي رفع اين عيب اول در زمين صافي با خطوط باريکي کشيدم و بچه پريد. وسيعتر کردم.باز پريد.سپس زمين را کنده و بسان جوي باريک و سپس عريض تر از آن درست کردم پريد.سپس از روي جويهاي باريکي که به عمل آورده و آب انداختم، پريد.خلاصه،پس از اين تجربه ها،کودک نه تنها از راه طبيعي خود مي رفت،بلکه وقت رفتن،پريدن از روي جوي سرراهي را وسيله تفريح خود قرار داد.»
9-ابتکار در زمينه ي آموزش ناشنوايان:جبار که اولين آموزشگاه خاص اين کودکان را در يوسف آباد تهران بنا کرد و امروز هم به نام وي شهرت دارد، اولين معلم کودکان ناشنوا در ايران است.او براي سواد آموزي به اين دسته از دانش آموزان به شناخت ويژگيهاي صداهاي گفتار زبان فارسي و طبقه بندي آنها،قواعد تعليم تلفظ، اصول و قواعد لبخواني، ابداع سبکهاي ويژه براي تعليم گفتار و خواندن و نوشتن،ابداع الفباي دستي ويژه صداها و حروف زبان فارسي،و روش آموزش جمله به ناشنوايان مبادرت ورزيده است.شايان توجه است که جبار روش تدريس الفباي فارسي خود راـ که امروزه در سوادآموزي به دانش آموزان عادي دبستاني و نوسوادان بزرگسال نيز مورد استفاده قرار مي گيرد و به روش ترکيبي و يا روش باغچه بان معروف است ـ در سوادآموزي به ناشنوايان نيز به کار گرفته است.
با نگاهي اجمالي به قريب 23 اثر به جاي مانده از مرحوم جبار باغچه بان در زمينه هاي کودکان،تعليم و تربيت به طور عام و نيز تعليم و تربيت ويژه دانش آموزان ناشنوا،و نگاهي به مقالات و کتبي که در خصوص معرفي اين معلم سخت کوش نگاشته شده است،و همچنين با توجه به قريب 50 سال فعاليت آموزگاري او،نکاتي ظريف و تأسف بار در جامعه ي آموزش و پرورش کشور مي يابيم.به راستي آيا هنوز موقع آن نرسيده است تا به طور همه جانبه به بررسي سهم و شأن اين معلم هميشه مهاجر در تحول آموزش و پرورش بپردازيم؟ آيا تدارک سميناري در بررسي ديدگاه و روش جبار باغچه بان به منظور شناسايي دقيق ابعاد نظر و روش وي،همچنين شناسايي روشهايي بديع و مناسب با شرايط کنوني آموزش از وظايف دست اندرکاران آموزش و پرورش نمي باشد؟
ياد وراه باغچه بان پرثمر باد.

فهرست منابع:

1-اسرارتعليم و تربيت يا اصول تعليم الفباء،جبار باغچه بان، چاپخانه علي اکبر علمي،1327.
2-باغچه بان،جبار، حساب، تهران، 1343.
3-باغچه بان،محمدرضا يوسفي، تهران، سازمان پژوهش و برنامه ريزي آموزشي.دفتر انتشارات کمک آموزشي، 1380.
4-روش آموزش کرولالها، جبار باغچه بان، تهران، 1342.
5-روش تدريس فارسي ابتدايي،ويژه مراکز و دانشسراهاي تربيت معلم، به کد 6004،وزارت آموزش و پرورش 1368.
6-زندگي نامه جبار باغچه بان،مرکز نشر سپهر، 1356.





نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.