ملت بزرگ ايران براى اولين بار در طول تاريخ انقلاب اسلامى، پديده هايى را مشاهده كرد كه تاكنون مشاهده نكرده بود. هر قدر مشاركت عمومى در يك انتخابات بالاتر باشد، بايد جشن و شيرينى آن نيز گسترده تر باشد. ميرحسين موسوى با رفتار و حركت هاى خويش و بدون استدلال هاى حقوقى، مسيرى را طى كرد كه ثبت تاريخى آن براى آينده كشور و نظام مى تواند الگويى انحرافى را نهادينه كند. آنچه ايشان انجام داد، براى كسانى كه وى را درون خانواده انقلاب مى دانستند باوركردنى نيست. حتى كسانى كه به ايشان راى نداده بودند، بعد از انتخابات ايشان را بهتر شناختند و بعضا مى گويند: خدا را شكر كه ايشان رئيس جمهور نشد وگرنه...
ميرحسين، بدعت هايى را ابداع كرد كه دل بسيارى از انقلابيون و مردم را جريحه دار كرد و همگان با دستى به دهان گرفته چراهاى مختلفى را طرح مى كنند. از جمله اين بدعت ها:
1- لوث كردن رنگ سبز و نماد اهل بيت
رنگ سبز يا هر رنگ ديگر، صلاحيت عمومى و اختصاصى براى اشغال يك جايگاه حقوقى ايجاد نمى كند، اما كاش ايشان رنگ ديگرى را انتخاب مى كردند كه در مدت كوتاه انتخابات به صورت قراردادى، استفاده و بعد از آن به فراموشى سپرده مى شد. اين رنگ متاسفانه به نحو ناهنجارى مورد تمسخر قرار گرفت. سبز كردن ناخن ها توسط برخى طرفداران در جشن دوم خرداد در ورزشگاه آزادى، پوشيدن رنگ سبز توسط يكى از طرفداران به سگ خانگى و... مواردى بود كه اكنون رنگ سبز را نه معادل رنگ اهل بيت، بلكه آن را معادل قانون شكنى، سوء استفاده از ارادت مردم به اهل بيت براى رسيدن به قدرت و... مى دانند.
2- عدم مراعات قواعد مردم سالارى
دموكراسى ضوابطى دارد كه به صورت قراردادى دوطرف مبارزه پذيرفته اند. ميرحسين بعد از باخت، ريل حركت خود را از مسير قانون جدا كرد و به سمت التهاب اجتماعى پيش رفت و هيچ گونه استدلالى براى نحوه تقلب، با تفاوت 11 ميليون راى ارائه نمى كند. از يكى از راه پيمايان عصر 25 خرداد پرسيدم: سند شما مبنى بر تقلب چيست كه اكنون به خيابان آمده ايد؟ گفت من نمى دانم ما به گفته آقاى موسوى اعتماد داريم، بنابراين ميرحسين مسير را براى چنين رفتارى در انتخابات آتى كشور باز كرد و رويه اى را ايجاد كرد كه در حافظه ملت ماندگار خواهد شد. او ثابت كرد كه مى توان در وسط بازى، قواعد را عوض و يك طرفه اعلام پيروزى كرد.
3-استفاده از واژه الله اكبر براى حمله به اماكن عمومى
موسوى در بيانيه دوم خود از طرفداران خواسته بود كه از واژه الله اكبر استفاده كنند، لذا تعداد قابل توجهى كه نه ظاهر آنان با الله اكبر سازگار بود و نه عمل آنان مبتنى بر اخلاق اسلامى بود، از اين واژه استفاده كردند. آشوب طلبى و حركت هاى ضدانقلابى و توم كردن آن با واژه الله اكبر، التقاط منافقين را به ذكر متبادر مى كند كه مى خواستند هم پايى در اسلام و هم جايى در سوسياليسم داشته باشند. واژه الله اكبر كه روزى شيررزمنده ايرانى براى حمله به قلب دشمن بعثى در جبهه بود، امروز شعار و رمز عمليات عليه اموال عمومى و اماكن و منازل شده است.
4- عدم ارجاع مشكلات به مراجع قانونى و بى اعتبار دانستن آنها
ميرحسين از اول مشى اش را دنبال مى كرد كه دولت، شوراى نگهبان و مجريان را قبول ندارد. اين مشى ابتدا به ساكن و قبل از انجام هر گونه تخلفى، قابل تامل بود. تشكيل كميته صيانت دو ماه قبل از انتخابات، مكاتبه با رهبرى براى مشكلات كوچك و صدور بيانيه خطاب به ملت، به جاى شكايت به شوراى نگهبان بدعت هاى جديد ايشان است. كسى كه ساز و كار قانونى كشور و نظام خود را قبول ندارد چگونه مى توانست فرداى انتخابات و پيروزى با آنها كار كند، لذا بسيارى از افرادى كه رفتار ميرحسين را در فرداى انتخابات ديدند، خدا را شكر مى كنند كه ايشان رئيس جمهور نشد وگرنه...
5- صدور بيانيه آشوب طلبانه و دعوت به حركت هاى خيابانى
مير حسين به محض احراز صحنه شكست، راى چهل ميليونى مردم را خيمه شب بازى خواند و خواستار استمرار موج سبز شد. تحليلگران و نخبگان و حقوقدانان از اين حركت انحرافى بسيار متعجب شدند كه چرا ميرحسين اعتراض خود را در چارچوب قانون طرح نمى كند. مگر او نبود كه يكى از اهداف اساسى خود را اجراى قانون مى دانست، مگر وى، دولت فعلى را قانون ستيز و قانون گريز نمى دانست؟ چگونه است كه خود مسير غيرقانونى را عريان طى مى كند. صدور بيانيه تهييجى به جاى اعتراض قانونى يكى ديگر از بدعت هاى ثبت شده در انتخابات ايران به حساب مى آيد.
6- برگزارى راه پيمايى غيرقانونى
ميرحسين كه شاخصه اصلى دولت فعلى را قانون ستيزى مى دانست، بدون اخذ مجوز قانونى طرفداران خود را به خيابان مى ريزد و خود نيز شخصاً در بين آنها حاضر و در سخنرانى خود به نهادهاى قانونى و نظارتى نظام حمله مى كند. درخواست برگزارى راه پيمايى سراسرى در كشور و پايتخت به خاطر اعتراض به نتيجه انتخابات، قبل از بررسى و پيگيرى راه هاى قانونى، يكى ديگر از بدعت هاى مير حسين به حساب مى آيد.
7- حمله به مراكز نظامى
تاكنون در انتخابات رياست جمهورى، آن هم در پايتخت، افراد مسلح به مراكز نظامى حمله نكرده اند و اين حركت اولين بار بعد از انقلاب اسلامى اتفاق افتاد. در ادامه راه پيمايى غيرقانونى به مراكز بسيج حمله شد و تعدادى كشته شدند. اين بسيج همان بسيج است كه ميرحسين آن را مدرسه حق مى ناميد.
اين وصف صرفاً امرى تاكتيكى براى راى بود زيرا حمله اوباش طرفدار ايشان به بسيج چهره حقيقى
ايشان را شفاف كرد.
8- ايجاد زمينه براى جولان ضد انقلاب
ضد انقلاب بودن افراد سازمان يافته قطعى است؛ اگر چه ميرحسين با ژست دموكرات مآبانه چنين نظرى را رد مى كند. نوع شعارها، نوع حملات فيزيكى، حمل اسلحه و سلاح سرد و عربده كشى حكايت از آن دارد كه در سايه زمينه سازى ميرحسين ضدانقلاب، اراذل، سابقه دارها و... به ميدان انتقام آمده اند، چه حاشيه امنى براى آنان بهتر از شعار الله اكبر و پيشانى بند «نخست وزير امام». اراذل و اوباش بايد از ايشان تقدير ويژه نمايند زيرا او توانست هويت آنان را بازگرداند.
9- ايجاد زمينه براى به سخره گرفتن نظام توسط غرب
دنياى غرب كه مدعى عدم وجود مردم سالارى در ايران است، مستمسك خوبى دست آورد.
آنان حوادث اخير را نه درون خانواده انقلاب مى دانند و نه بين اراذل و مردم. آنان اراذل را طرفداران جامعه مدنى خواندند و نظام مقدس جمهورى اسلامى را به عنوان عامل سركوب آزادى خواهان معرفى كردند. غرب نيز مانند ميرحسين، انتخابات چهل ميليونى ما را يك بازى تلقى كردند و سلامت آن را به چالش فرا خواندند. اوباما، اوباش را طرفداران دموكراسى دانست كه به آنان خيانت شده است.
10- ايجاد خانه هاى تيمى براى طراحى اعمال غيرقانونى
در تحليل هاى قبل از انتخابات، اين نكته وجود داشت كه تشكيل كميته صيانت از آراء در عين القاى قطعى بودن پيروزى نمى تواند بدون طراحى هاى ديگر باشد. كروبى در دانشگاه آزاد نجف آباد تشكيل خانه هاى تيمى را برملاء كرد، دستگاه هاى اطلاعاتى و امنيتى نيز با دستگيرى سران مجاهدين و مشاركت خصوصاً در قيطريه اين موضوع را به اثبات رساند. هدف اين اقدام اگر طراحى اقدامات اخير نباشد، چه مى تواند باشد؟
11- مكاتبه و مراجعه بى ربط به رهبرى به جاى مراجعه به كانال هاى قانونى
ميرحسين در اول انتخابات، دو نامه به رهبرى نوشت؛ حتى براى تمديد ساعت راى گيرى بعد از ساعت 22 از طريق رهبرى اقدام كرد. اين رفتار از دو حالت خارج نيست؛ يا ايشان هيچ نهادى را شايسته و واجد صلاحيت نمى داند يا آنقدر روحيه استكبارى بر خود حاكم كرده است كه خود را شايسته تماس با كمتر از رهبرى نمى بيند.
12- تبديل مهم ترين انتخاب ملت به خاطره اى تلخ
شركت چهل ميليونى ملت در انتخابات به فرموده رهبرى «جشن حقيقى» بود. ميرحسين در سايه شكست سنگين و حركت هاى غيرقانونى و عبوسانه، اين شيرينى را تلخ و همگان را در بهت و حيرت فرو برد. مردمى كه بايد در جشن شركت مى كردند از ترس تخريب منازل و اماكن يا اسيدپاشى به صورت، در خانه زمين گير شدند و با حوادث بعد از انتخابات و كشته شدن تعدادى در حوادث مذكور، شيرينى انتخابات به كلى فراموش شد. ميرحسين در شعارهاى انتخاباتى مدعى بود كه براى ايجاد نشاط و شادابى آمده است.
13- ايجاد شبهه نسبت به سلامت سياسى نظام
ميرحسين با خيمه شب بازى خواندن انتخابات و اعلام علنى مبنى بر عدم اعتماد به شوراى نگهبان و اصرار بر ابطال انتخابات (بدون ارائه دليل قابل پسند) نظام سياسى ايران را نظامى معرفى كرد كه راى مردم در آن بى تاثير، فرمايشى و بى خاصيت است و حاكميت هرچه بخواهد انجام مى دهد. ايجاد آسيب به سرمايه اجتماعى نظام كه همان اعتماد عمومى ملت است مهمترين خيانت موسوى در اين عرصه است.
14- سياسى كردن مسائل حقوقى
پيگيرى تخلفات انتخاباتى، امرى است حقوقى و طرح آن در مجامع عمومى براى تحريك و تهييج، قطعاً منتج به نتيجه نخواهد شد.
ميرحسين كسى نيست كه اين موضوع را نداند، اما با سياسى كردن مساله ثابت نمود كه به دنبال شفافيت و بررسى مجدد نيست.
او هر چيزى را كه مانع رسيدن وى به كرسى رياست جمهورى شود، سركوب خواهد كرد. استمرار آشوب ها به رغم كشته شدن بى گناهان نمونه اى از اين سياسى كارى و سماجت خودخواهانه است.
15- عدم همبستگى بين مطالبه و استدلال ها
ميرحسين در ديدار رهبر، در جمع طرفداران در خيابان آزادى و در نامه به شوراى نگهبان خواستار ابطال انتخابات شده است و طبيعتاً براى اين مدعا بايد استدلال هاى محكمه پسند و حقوقى ارائه دهد.
ايشان در نامه خود به شوراى نگهبان از جمله دلايل زير را مطرح مى كند. 1- احمدى نژاد به هاشمى و ناطق توهين كرده است. 2- دوران امام را زير سؤال برده است. 3- براى نمايندگان بنده كارت به موقع صادر نشده است. 4- بسيج در انتخابات دخالت كرده است. خانم ايشان نيز مدعى است بايد راى ميرحسين در لرستان (زادگاه رهنورد) و آذربايجان (زادگاه ميرحسين) بيشتر از احمدى نژاد باشد. اين استدلال آنقدر بى اساس است كه هركس آن را مطالعه مى كند رفتارى را نشان مى دهد كه در مقابل يك طنز نشان مى دهد؛ اتفاقاً اين راى، وزن رهنورد و ميرحسين را در اين دو منطقه نيز شفاف
كرد.
16- بى توجهى به نظرات رهبرى
در جلسه ميرحسين با رهبرى كه بعد از انتخابات تشكيل شد، به ايشان توصيه شد كه كانال هاى قانونى را طى كند و به شوراى نگهبان نيز تاكيد شد با دقت از حقوق ميرحسين صيانت كند. اما ايشان كه به كمتر از ابطال راضى نمى شود، بعد از خروج از محضر رهبرى مجدداً بيانيه صادر كرد، راه پيمايى غيرقانونى انجام داد و در آن راه پيمايى غيرقانونى شركت و سخنرانى كرد.
خاتمى نيز بيانيه دروغينى مبنى بر عدم شركت در راه پيمايى به جهت غيرقانونى بودن راه پيمايى، صادركرد اما شخصاً در آن حضور يافت.
رهبرى، ميرحسين را به طى مسير قانونى فرا مى خواند. ميرحسين در راه پيمايى اعلام مى دارد به شوراى نگهبان اعتماد ندارد و...
17- ابداع خيابان گردى شبانه قبل از انتخابات
حضور شبانه هواداران ميرحسين از دو هفته قبل از انتخابات شروع شد. ترافيك شبانه، سر و صدا، شعار، درگيرى، خصوصاً در خيابان هاى مركزى تهران، ابداع و بدعت جديدى بود كه ميرحسين و حاميانش بنا گذاشتند. دليل اين امر همچنان معلوم نيست. شايد بهترين دليل آن تمرين حركت هاى شبانه براى آشوب فرداى انتخابات بود كه انجام شد.
18- ايجاد مدل و الگوى غلط براى آيندگان
برخى حركت هاى متمايز در تاريخ، ثبت و بعضاً الگو مى شود. تبريك ناطق نورى در صبح سوم خرداد 1376به خاتمى، نمونه اى كه امروز بسيارى از تحليل گران آن را يادآورى مى نمايند، قطعاً سرجمع رفتارهاى انتخاباتى موسوى در انتخابات هاى آينده مورد بازبينى قرار خواهد گرفت و تكرار خواهد شد.
همه موارد فوق و حوادث تلخ فوق الذكر تاسف آور است، اما از آنجا كه معتقديم دست الهى تاكنون انقلاب اسلامى را از همه حوادث سخت و نفس گيرعبور داده است، ان شاءالله رفتارها نيز فرصت هايى را در خود خواهد داشت، شايد به سمت پالايش ديگرى در درون انقلاب مى رويم، شايد اين خرداد تكرار خرداد 1360 باشد. اميد است كه نباشد.
منبع: خبرگزاري فارس/خ