صحنه گردانان غايب
نويسنده: حميد اميدي
انتخابات رياست جمهوري پايان يافت. فراتر از پيروزي قاطع دكتر احمدي نژاد، پيروز واقعي اين ميدان مردمي بودند كه با مشاركت بالا و چشمگيرشان بار ديگر آراي خود را «ميزان» واگذاري قدرت و حاكميت به دولتي قرار دادند كه توقع ميرود با تكيه بر پشتوانه مردمي خود بسان گذشته كمر به كار و خدمت بسته و انتظار همه مردم ايران را از يك دولت اصولگراي عدالت محور برآورده سازد.
اما فرداي اين انتخابات پرشور آشوبگران با غائله اي كه به راه انداختند كوشيدند، شيريني پيروزي مردم را به كامشان تلخ كنند؛ هر چند ملت ايران بارها نشان داده اند كه به تكليف خود عمل مي كنند و از دسيسه هايي كه عليه شان به كار مي رود باكي به دل ندارند. درباره انتخابات و وقايع اخير چند نكته گفتني است؛
1- نگاهي گذرا به اتفاقات پيراموني انتخابات طي چند ماه اخير نشان مي دهد كه پروژه آشوب، ماهها قبل از برگزاري و اعلام نتايج انتخابات كليد خورده و گردانندگان پشت صحنه صرفاً انتظار مي كشيدند تا روز 23 خرداد، عوامل ميداني خود را وارد فاز عملياتي اين ماجرا نمايند. طرح كميته «صيانت از آراء» و ادعاي «تقلب» در انتخاباتي كه هنوز برگزار نشده! به وضوح نشان مي داد قصد طراحان اين پروژه ها چيزي فراتر از بهانه هايي است كه به خاطر آن وارد مباحث آنچناني شده اند.
روزهاي اول كه چندين هفته به ثبت نام كانديداهاي رياست جمهوري مانده بود و آنها پاي نظارت استصوابي و رد صلاحيت ها را پيش كشيدند و مدام صحبت از صيانت و مراقبت از آراي مردم كرده و تقلب و دست كاري صندوق ها را پيش بيني كرده و با قاطعيت از آن سخن مي گفتند، شايد اولين تحليلي كه از اين برخوردها در اذهان متبادر مي شد «توجيه شكست انتخاباتي» بود. گمان بسياري بر آن بود كه در جريان سفرهاي تبليغاتي و مواجهه با بدنه جامعه و مقايسه آن با سفرهاي استاني رياست جمهوري، نظرسنجي هايي كه بصورتي واقع گرا- و نه حزبي و دل بخواه- ميزان رويكرد آراي مردم را نشان مي داد، رايزني و نظرخواهي از نخبگان و انديشمنداني كه فارغ از تعلقات حزبي و سياسي واقعيت هاي فضاي موجود را تحليل و ارايه مي كردند و بعد از آن نيز در فاصله قانوني تبليغات نامزدها، خصوصاً در كشاكش مناظره هاي تلويزيوني، رقباي احمدي نژاد به خوبي دريافته بودند كه شانسي براي پيروزي ندارند. لذا براي توجيه پيشاپيش شكستي كه در انتظار آنان بود دست به يك جنگ رواني تمام عيار زده و با ايجاد شبهه در روند انتخابات و القاي شائبه تقلب و مظلوم نمايي براي خود كه «چون قدرت دست رقيب است پس او هر كاري كه بخواهد و بتواند انجام مي دهد» قصد داشتند دست پيش گرفته و براي آبرويي كه از آنان به واسطه رويكرد مردم به اصولگرايي خواهد ريخت، چاره اي بينديشند.
كار به آنجا كشيد كه مواضعي از اين دست مورد انتقاد رهبرمعظم انقلاب قرار گرفت و ايشان طي سخناني در ابتداي سال فرمودند: «من مي بينم بعضي ها در انتخاباتي كه دو سه ماه ديگر انجام خواهد گرفت، از حالا شروع كرده اند به خدشه كردن. اين چه منطقي است؟ اين چه فكري است؟ اين چه انصافي است؟ اين همه انتخابات در طول اين سي سال انجام گرفته است. مسئولان وقت در هر دوره اي رسماً متعهد شده اند و صحت انتخابات را تضمين كرده اند و انتخابات صحيح بوده است. چرا بي خود خدشه وارد مي كنند، مردم را متزلزل مي كنند، ترديد ايجاد مي كنند؟ كه البته در ذهن مردم عزيز ما با اين حرف ها ترديد ايجاد نخواهد شد.» و ترديدي هم ايجاد نشد. حضور گسترده و مشاركت 85 درصدي مردم پاي صندوقهاي رأي نشان داد كه جنگ رواني كه از سوي دشمنان خارجي و دنباله هاي داخلي آنان تدارك ديده شده بود، راه به جايي نبرده است.
2- اما پروژه شبهه در انتخابات براي توجيه شكست، تمامي ماجرا نبود و با شواهدي كه از موضع گيري ها و عملكردهاي برخي از نامزدها و اعضاي اصلي ستادهاي انتخاباتي آنان بدست آمد و هم چنين اخباري كه از اين ستادها به بيرون درز مي كرد، معلوم شد كه «پروژه اغتشاش» به بهانه تقلب- بخوانيد شكست- در انتخابات و رويارويي با نظام از مدتها پيش در دستور كار آنان قرار داشته است.
فارغ از تشابه غير قابل انكاري كه بين تحركات برخي از گروه هاي بازنده انتخابات با انقلابهاي رنگي كه آمريكا در بعضي از كشورهاي آسياي ميانه به راه انداخته است، ايجاد اغتشاش و درگيري بعد از اعلام نتايج، پروژه اي بود كه ماهها پيش در كانونهاي فتنه اي كه از بيرون خط مي گرفتند، براي آن برنامه ريزي شده بود. يكي دو روز منتهي به 22 خرداد بعضي از ستادها، حكم خانه تيمي به خود گرفته و به محل انباشت انواع سلاحهاي سرد براي تجهيز اغتشاش گران و ارتباط با مراكز هدايت گر خارجي تبديل شده بود.
متاسفانه آنهايي كه قبل از برگزاري انتخابات خود را پيروز اين ميدان خوانده و مكرراً در مقابل طرفداران خود ژست پيروزي گرفته بودند، حال كه طرفداران خشمگين خود را بعد از اعلام نتايج و خبر شكست و ناكامي اشان در خيابانهاي شهر مي بينند، تلاش موثري براي دعوت آنان به آرامش و متانت نمي كنند و نه تنها از محكوم كردن آشوبهاي خياباني و حمله و خسارت به اماكن عمومي و اموال شخصي و سلب آسايش و امنيت مردم كه به نام هواداران خودشان هم تمام مي شود، سر باز مي زنند، بلكه آنان را براي حق خواهي! به حضور در خيابانها نيز دعوت مي كنند!
آيا تجمع، درگيري، اغتشاش و آشوب هايي كه طي 4 روز اخير در برخي از نقاط كشور اتفاق افتاد، همه را تصادفي و خودجوش تلقي كنيم؟! آيا در اين ميان رد پاي ستادي كه وظيفه تحريك، هماهنگي، خط دهي و تجهيز آشوبگران را برعهده دارد، مشهود نيست؟
3- انقلاب و نظام اسلامي ما همواره مورد طمع دشمنان و بيگانگان بوده و آنان هيچگاه ذره اي از تلاش براي جدايي مردم از مسئولان و تحريك آحاد ملت ايران عليه حاكميت كشورشان، كوتاهي نكرده اند. در ماجراهاي اخير نيز علاوه بر شواهدي كه بر دخالت بيگانگان به عنوان يكي از صحنه گردانان غايب اين غائله دلالت دارد، موضع گيري سران قدرتهاي استكباري نيز بر وجود اين ارتباط صحه مي گذارد.
باراك اوباما در آخرين اظهارنظر خود راجع به اغتشاش هاي اخير كشور ضمن حمايت صريح از آشوبگران خطاب به آنان مي گويد: «من مي توانم بگويم كه جهان نظاره گر تلاش شماست و از شما الهام(!) مي گيرد.» وي فارغ از بهانه اي كه اغتشاش گران را به خيابانهاي شهر كشانده، اظهار مي كند: «صرف نظر از نتيجه انتخابات ما منتظر چنين روزي بوديم تا مردم به خيابانها بريزند و پايبندي خود را به دموكراسي(!) اين چنين نشان دهند.» رئيس جمهور آمريكا صراحتاً از «موضوع اغتشاش» حمايت كرده و اعلام مي كند كه از اين زاويه پيروزي احمدي نژاد يا شكست موسوي برايش اهميتي ندارد و او منتظر چنين روزي كه مردم- بخوانيد عده اي اراذل و اوباش- عليه حاكميت اسلامي به خيابانها بريزند، بوده است.
حمايت و طرفداري صريح فرانسه، انگليس، رژيم صهيونيستي و هم چنين رسانه هاي غربي از آشوبگران را نيز به اين جمع اضافه كنيد. با اين اوصاف آيا مي توان منشأ بروز درگيري هاي خياباني اخير را صرفاً داخلي دانست. آيا دست آمريكا و دشمنان انقلاب كه از آستين اغتشاش گران بيرون آمده را نمي توان ديد؟
4- «ميزان رأي ملت است» اين حقيقتي است كه در هر انتخابات تجلي پيدا مي كند. رأي مردم است كه نتيجه انتخابات را معلوم مي كند نه خواست و اراده مسئولان. در نظام 30 ساله ما اين موضوع بارها ثابت شده است. مگر در دوم خرداد 76 عليرغم ميل مسئولان اجرايي و نظارتي مردم آراي خويش را به نفع سيد محمد خاتمي به صندوقها نريختند و رأي آنان امانت دارانه حفظ نشد؟ مگر در اسفند 81 (انتخابات شوراهاي دوم) و يا تير 84 برخلاف تمايل و اراده مجريان و ناظران انتخابات، مردم به اصولگرايان تمايل نشان ندادند و نتيجه آراي آنان بر كرسي قدرت ننشست؟ در اين انتخابات نيز رأي و نظر مردم به ادامه خط اصولگرايي در كشور تعلق گرفته است. اين همه سر و صدا براي چيست؟ اگر مدعي تقلب در انتخابات هستند كه مراجع ذيصلاح براي رسيدگي به شكايات مشخص اند.
البته به طور حتم حساب هواداراني كه به نامزد رقيب احمدي نژاد رأي دادند و اكنون نيز از شكست وي ناراحتند، از آشوبگران و اراذل و اوباشي كه قصدي جز تخريب، ارعاب، اعمال خشونت و سلب امنيت ندارند، جداست. بسياري از آنها نيز امروزه از آشوب ها ابراز نگراني كرده و با توجه به راه هاي قانوني، تلاش هاي مشكوك براي ايجاد آشوب را سوال برانگيز مي دانند.
5- انتخابات عرصه رقابت هاست. قاعده بازي در اين عرصه پذيرش اقليت و اكثريت نسبت به فردي است كه از صندوق آراي مردم بيرون مي آيد. مردم بايد به رأي اكثريت احترام بگذارند و رئيس جمهور منتخب را رئيس جمهور همه مردم ايران بدانند. فرداي هر انتخاباتي بساط رقابت ها برچيده شده و سفره رفاقت ها پهن مي شود. امروز روز اتحاد و يكپارچگي است نه تفرقه و نفاق.
انقلاب روزهاي بسيار سخت تر از اين را به پشتوانه مردم انقلابي پشت سر گذاشته است. آتش زدن چند اتوبوس و شكستن شيشه چند بانك و غارت مغازه ها اگرچه زشت و ناپسند است ولي آنقدر اهميت ندارد و قطعاً با اراده همين مردم عنقريب بساط آشوبگران برچيده خواهد شد و روسياهي به كساني خواهد ماند كه صحنه گردان و عروسك چرخان اين خيمه شب بازي هاي بچگانه بوده اند.
منبع: قلم پرس
/خ
اما فرداي اين انتخابات پرشور آشوبگران با غائله اي كه به راه انداختند كوشيدند، شيريني پيروزي مردم را به كامشان تلخ كنند؛ هر چند ملت ايران بارها نشان داده اند كه به تكليف خود عمل مي كنند و از دسيسه هايي كه عليه شان به كار مي رود باكي به دل ندارند. درباره انتخابات و وقايع اخير چند نكته گفتني است؛
1- نگاهي گذرا به اتفاقات پيراموني انتخابات طي چند ماه اخير نشان مي دهد كه پروژه آشوب، ماهها قبل از برگزاري و اعلام نتايج انتخابات كليد خورده و گردانندگان پشت صحنه صرفاً انتظار مي كشيدند تا روز 23 خرداد، عوامل ميداني خود را وارد فاز عملياتي اين ماجرا نمايند. طرح كميته «صيانت از آراء» و ادعاي «تقلب» در انتخاباتي كه هنوز برگزار نشده! به وضوح نشان مي داد قصد طراحان اين پروژه ها چيزي فراتر از بهانه هايي است كه به خاطر آن وارد مباحث آنچناني شده اند.
روزهاي اول كه چندين هفته به ثبت نام كانديداهاي رياست جمهوري مانده بود و آنها پاي نظارت استصوابي و رد صلاحيت ها را پيش كشيدند و مدام صحبت از صيانت و مراقبت از آراي مردم كرده و تقلب و دست كاري صندوق ها را پيش بيني كرده و با قاطعيت از آن سخن مي گفتند، شايد اولين تحليلي كه از اين برخوردها در اذهان متبادر مي شد «توجيه شكست انتخاباتي» بود. گمان بسياري بر آن بود كه در جريان سفرهاي تبليغاتي و مواجهه با بدنه جامعه و مقايسه آن با سفرهاي استاني رياست جمهوري، نظرسنجي هايي كه بصورتي واقع گرا- و نه حزبي و دل بخواه- ميزان رويكرد آراي مردم را نشان مي داد، رايزني و نظرخواهي از نخبگان و انديشمنداني كه فارغ از تعلقات حزبي و سياسي واقعيت هاي فضاي موجود را تحليل و ارايه مي كردند و بعد از آن نيز در فاصله قانوني تبليغات نامزدها، خصوصاً در كشاكش مناظره هاي تلويزيوني، رقباي احمدي نژاد به خوبي دريافته بودند كه شانسي براي پيروزي ندارند. لذا براي توجيه پيشاپيش شكستي كه در انتظار آنان بود دست به يك جنگ رواني تمام عيار زده و با ايجاد شبهه در روند انتخابات و القاي شائبه تقلب و مظلوم نمايي براي خود كه «چون قدرت دست رقيب است پس او هر كاري كه بخواهد و بتواند انجام مي دهد» قصد داشتند دست پيش گرفته و براي آبرويي كه از آنان به واسطه رويكرد مردم به اصولگرايي خواهد ريخت، چاره اي بينديشند.
كار به آنجا كشيد كه مواضعي از اين دست مورد انتقاد رهبرمعظم انقلاب قرار گرفت و ايشان طي سخناني در ابتداي سال فرمودند: «من مي بينم بعضي ها در انتخاباتي كه دو سه ماه ديگر انجام خواهد گرفت، از حالا شروع كرده اند به خدشه كردن. اين چه منطقي است؟ اين چه فكري است؟ اين چه انصافي است؟ اين همه انتخابات در طول اين سي سال انجام گرفته است. مسئولان وقت در هر دوره اي رسماً متعهد شده اند و صحت انتخابات را تضمين كرده اند و انتخابات صحيح بوده است. چرا بي خود خدشه وارد مي كنند، مردم را متزلزل مي كنند، ترديد ايجاد مي كنند؟ كه البته در ذهن مردم عزيز ما با اين حرف ها ترديد ايجاد نخواهد شد.» و ترديدي هم ايجاد نشد. حضور گسترده و مشاركت 85 درصدي مردم پاي صندوقهاي رأي نشان داد كه جنگ رواني كه از سوي دشمنان خارجي و دنباله هاي داخلي آنان تدارك ديده شده بود، راه به جايي نبرده است.
2- اما پروژه شبهه در انتخابات براي توجيه شكست، تمامي ماجرا نبود و با شواهدي كه از موضع گيري ها و عملكردهاي برخي از نامزدها و اعضاي اصلي ستادهاي انتخاباتي آنان بدست آمد و هم چنين اخباري كه از اين ستادها به بيرون درز مي كرد، معلوم شد كه «پروژه اغتشاش» به بهانه تقلب- بخوانيد شكست- در انتخابات و رويارويي با نظام از مدتها پيش در دستور كار آنان قرار داشته است.
فارغ از تشابه غير قابل انكاري كه بين تحركات برخي از گروه هاي بازنده انتخابات با انقلابهاي رنگي كه آمريكا در بعضي از كشورهاي آسياي ميانه به راه انداخته است، ايجاد اغتشاش و درگيري بعد از اعلام نتايج، پروژه اي بود كه ماهها پيش در كانونهاي فتنه اي كه از بيرون خط مي گرفتند، براي آن برنامه ريزي شده بود. يكي دو روز منتهي به 22 خرداد بعضي از ستادها، حكم خانه تيمي به خود گرفته و به محل انباشت انواع سلاحهاي سرد براي تجهيز اغتشاش گران و ارتباط با مراكز هدايت گر خارجي تبديل شده بود.
متاسفانه آنهايي كه قبل از برگزاري انتخابات خود را پيروز اين ميدان خوانده و مكرراً در مقابل طرفداران خود ژست پيروزي گرفته بودند، حال كه طرفداران خشمگين خود را بعد از اعلام نتايج و خبر شكست و ناكامي اشان در خيابانهاي شهر مي بينند، تلاش موثري براي دعوت آنان به آرامش و متانت نمي كنند و نه تنها از محكوم كردن آشوبهاي خياباني و حمله و خسارت به اماكن عمومي و اموال شخصي و سلب آسايش و امنيت مردم كه به نام هواداران خودشان هم تمام مي شود، سر باز مي زنند، بلكه آنان را براي حق خواهي! به حضور در خيابانها نيز دعوت مي كنند!
آيا تجمع، درگيري، اغتشاش و آشوب هايي كه طي 4 روز اخير در برخي از نقاط كشور اتفاق افتاد، همه را تصادفي و خودجوش تلقي كنيم؟! آيا در اين ميان رد پاي ستادي كه وظيفه تحريك، هماهنگي، خط دهي و تجهيز آشوبگران را برعهده دارد، مشهود نيست؟
3- انقلاب و نظام اسلامي ما همواره مورد طمع دشمنان و بيگانگان بوده و آنان هيچگاه ذره اي از تلاش براي جدايي مردم از مسئولان و تحريك آحاد ملت ايران عليه حاكميت كشورشان، كوتاهي نكرده اند. در ماجراهاي اخير نيز علاوه بر شواهدي كه بر دخالت بيگانگان به عنوان يكي از صحنه گردانان غايب اين غائله دلالت دارد، موضع گيري سران قدرتهاي استكباري نيز بر وجود اين ارتباط صحه مي گذارد.
باراك اوباما در آخرين اظهارنظر خود راجع به اغتشاش هاي اخير كشور ضمن حمايت صريح از آشوبگران خطاب به آنان مي گويد: «من مي توانم بگويم كه جهان نظاره گر تلاش شماست و از شما الهام(!) مي گيرد.» وي فارغ از بهانه اي كه اغتشاش گران را به خيابانهاي شهر كشانده، اظهار مي كند: «صرف نظر از نتيجه انتخابات ما منتظر چنين روزي بوديم تا مردم به خيابانها بريزند و پايبندي خود را به دموكراسي(!) اين چنين نشان دهند.» رئيس جمهور آمريكا صراحتاً از «موضوع اغتشاش» حمايت كرده و اعلام مي كند كه از اين زاويه پيروزي احمدي نژاد يا شكست موسوي برايش اهميتي ندارد و او منتظر چنين روزي كه مردم- بخوانيد عده اي اراذل و اوباش- عليه حاكميت اسلامي به خيابانها بريزند، بوده است.
حمايت و طرفداري صريح فرانسه، انگليس، رژيم صهيونيستي و هم چنين رسانه هاي غربي از آشوبگران را نيز به اين جمع اضافه كنيد. با اين اوصاف آيا مي توان منشأ بروز درگيري هاي خياباني اخير را صرفاً داخلي دانست. آيا دست آمريكا و دشمنان انقلاب كه از آستين اغتشاش گران بيرون آمده را نمي توان ديد؟
4- «ميزان رأي ملت است» اين حقيقتي است كه در هر انتخابات تجلي پيدا مي كند. رأي مردم است كه نتيجه انتخابات را معلوم مي كند نه خواست و اراده مسئولان. در نظام 30 ساله ما اين موضوع بارها ثابت شده است. مگر در دوم خرداد 76 عليرغم ميل مسئولان اجرايي و نظارتي مردم آراي خويش را به نفع سيد محمد خاتمي به صندوقها نريختند و رأي آنان امانت دارانه حفظ نشد؟ مگر در اسفند 81 (انتخابات شوراهاي دوم) و يا تير 84 برخلاف تمايل و اراده مجريان و ناظران انتخابات، مردم به اصولگرايان تمايل نشان ندادند و نتيجه آراي آنان بر كرسي قدرت ننشست؟ در اين انتخابات نيز رأي و نظر مردم به ادامه خط اصولگرايي در كشور تعلق گرفته است. اين همه سر و صدا براي چيست؟ اگر مدعي تقلب در انتخابات هستند كه مراجع ذيصلاح براي رسيدگي به شكايات مشخص اند.
البته به طور حتم حساب هواداراني كه به نامزد رقيب احمدي نژاد رأي دادند و اكنون نيز از شكست وي ناراحتند، از آشوبگران و اراذل و اوباشي كه قصدي جز تخريب، ارعاب، اعمال خشونت و سلب امنيت ندارند، جداست. بسياري از آنها نيز امروزه از آشوب ها ابراز نگراني كرده و با توجه به راه هاي قانوني، تلاش هاي مشكوك براي ايجاد آشوب را سوال برانگيز مي دانند.
5- انتخابات عرصه رقابت هاست. قاعده بازي در اين عرصه پذيرش اقليت و اكثريت نسبت به فردي است كه از صندوق آراي مردم بيرون مي آيد. مردم بايد به رأي اكثريت احترام بگذارند و رئيس جمهور منتخب را رئيس جمهور همه مردم ايران بدانند. فرداي هر انتخاباتي بساط رقابت ها برچيده شده و سفره رفاقت ها پهن مي شود. امروز روز اتحاد و يكپارچگي است نه تفرقه و نفاق.
انقلاب روزهاي بسيار سخت تر از اين را به پشتوانه مردم انقلابي پشت سر گذاشته است. آتش زدن چند اتوبوس و شكستن شيشه چند بانك و غارت مغازه ها اگرچه زشت و ناپسند است ولي آنقدر اهميت ندارد و قطعاً با اراده همين مردم عنقريب بساط آشوبگران برچيده خواهد شد و روسياهي به كساني خواهد ماند كه صحنه گردان و عروسك چرخان اين خيمه شب بازي هاي بچگانه بوده اند.
منبع: قلم پرس
/خ