اصلاح الگوي مصرف در بيان مقام معظم رهبري
(گزيده اي کوتاه از بيانات مقام معظم رهبري حرم رضوي ـ فروردين 88)
...امسال اولين سال دهه ي چهارم انقلاب است که به نام «دهه ي پيشرفت و عدالت»ناميده شده است.به اين مناسب عرايضي عرض مي کنم؛ هم در زمينه ي برخي از مهم ترين مسائل کشورمان در داخل و هم چنين اشاره اي به بعضي از مسائل مهم بين المللي و خارجي. اين دهه را ده سال پيشرفت و عدالت کشور و نظام جمهوري اسلامي ناميديم؛ درحالي که از آغاز انقلاب، ملت ايران با حرکت عظيم خود و با ايجاد و استقرار نظام جمهوري اسلامي، به سمت پيشرفت وعدالت حرکت کرده است.ده سال آينده چه خصوصيتي دارد که آن را به عنوان دهه ي پيشرفت و عدالت نام گذاري کرده ايم؟ به نظر ما تمايز ده سال آينده با سه دهه ي گذشته، در آمادگي هاي بسيار وسيع و عظيمي است که درکشور عزيزمان براي پيشرفت و عدالت به وجود آمده است؛ اين آمادگي ها به ملت بزرگ و مصمم ما اجازه مي دهد که در اين زمينه يک جهش و يک گام بلند نشان بدهد.ملت، آماده ي يک حرکت پرشتاب و بزرگي به سمت پيشرفت و عدالت است؛ چيزي که در دهه هاي قبل، اين امکان با اين گستردگي براي ملت فراهم نبود.
...يک جمله ي کوتاه در مورد مفهوم پيشرفت، يک جمله ي کوتاه هم در مورد مفهوم عدالت عرض مي کنم؛ تفصيل اين اجمال را بايستي مسئولان، گويندگان، کساني که با افکار مردم سر و کار دارند، باز کنند؛ هم تحقيق کنند، هم به مردم اطلاع رساني کنند. مقصود ما از پيشرفت، پيشرفت همه جانبه است. پيشرفت درتوليد ثروت ملي، پيشرفت در دانش و فناوري، پيشرفت در اقتدار ملي و عزت بين المللي، پيشرفت در اخلاق و در معنويت، پيشرفت در امنيت کشورـ هم امنيت اجتماعي، هم امنيت اخلاقي براي مردم ـ پيشرفت در ارتقاي بهره وري.ارتقاي بهره وري معنايش اين است که ما بتوانيم از آن چه که داريم، بهترين استفاده را بکنيم. از نفت موجود، از گاز موجود، از کارخانه ي موجود، از راه موجود و از آن چه که در اختيار هست، بيشترين و بهترين استفاده را بکنيم.
هم چنين پيشرفت در قانون گرايي و انضباط اجتماعي؛ که اگر ملتي دچار بي قانوني بشود، قانون شکني بر ذهن و عمل مردم حاکم بشود، هيچ پيشرفت معقول و درستي نصيب آن ملت و کشور نخواهد شد. پيشرفت در وحدت و انسجام ملي؛ چيزي که دشمنان از اول انقلاب سعي کرده اند آن را به هم بزنند؛ اما خوشبختانه ملت ما اتحاد و انسجام خود را با همه ي زمينه هايي که ممکن بود براي تفرقه مورد سوءاستفاده قرار بگيرد، حفظ کرده است؛ اين را بايد هر چه بيشتر کنيم و ارتقاء ببخشيم.پيشرفت در رفاه عمومي؛ همه ي طبقات بتوانند از رفاه برخوردار شوند.پيشرفت در رشد سياسي؛ که درک سياسي، رشد سياسي، قدرت تحليل سياسي براي جمعيت عظيمي مانند جمعيت ملت ما، مثل يک حصار پولادين در مقابل بدخواهي هاي دشمنان است؛ لذا ما بايد رشد سياسي خود را بالا ببريم. مردم ما از لحاظ رشد سياسي، امروز هم از بسياري از ملت ها جلويند؛ اما باز در اين جهت هم بايد پيشرفت کنيم. مسئوليت پذيري، عزم و اراده ي ملي؛ در همه ي اين زمينه ها بايد پيشرفت بشود.البته باحرف نمي شود، با الفاظ نمي توان کاري انجام داد، نوشتن اين چيزها روي کاغذ اثري ندارد؛ تحرک و برنامه ريزي لازم دارد، که بعد اشاره اي عرض خواهم کرد.
اماعدالت.پيشرفت اگر با عدالت همراه نباشد، پيشرفت مورد نظر اسلام نيست.اين که ما توليد ناخالص ملي را، درآمد عمومي کشور را به يک رقم بالايي برسانيم، اما در داخل کشور تبعيض باشد، نابرابري باشد، عده اي آلاف و الوف براي خودشان داشته باشد، عده اي در فقر و محروميت زندگي کنند، اين آن چيزي نيست که اسلام مي خواهد؛ اين آن پيشرفتي نيست که مورد نظر اسلام باشد.بايد عدالت تأمين بشود. عدالت هم يک واژه ي بسيار عميق و وسيعي است که بايستي خطوط اصلي آن را جستجو و پيدا کرد.به نظر ما عدالت، کاهش فاصله هاي طبقاتي است، کاهش فاصله هاي جغرافيايي است. اين جور نباشد که اگر يک مرکزي، يک استاني، يک شهري، يک کوره دهي از مرکز دور است، در يک نقطه ي دور جغرافيايي کشور قرار گرفته است، دچار محروميت باشد؛ اما آن جايي که نزديک است، برخوردار باشد؛ اين عدالت نيست.هم فاصله هاي طبقاتي بايد برداشته شود، فاصله هاي جغرافيايي بايد برداشته شود، هم برابري در استفاده ي از امکانات و فرصت ها بايد به وجود بيايد. همه ي آحاد کشور، آن کساني که استعداد دارند، آن کساني که امکان دارند، بتوانند از امکانات عمومي کشور استفاده کنند. اين جور نباشد که نورچشمي ها مقدم باشند و افراد متقلب و خدعه گر جلو بيفتند. کاري کنيم که افراد گوناگون کشور، همه بتوانند در برابر امکانات کشور، از فرصت برابر استفاده کنند.البته اين ها آرزوهاي بزرگي است، ليکن دست يافتني است؛ دست نيافتني نيست.اگر تلاش کنيم و کار کنيم، مي توانيم به آن برسيم.سخت است، اما شدني است.
يکي از مصداق هاي عدالت، مبارزه ي با فساد مالي و اقتصادي است که بايستي جدي گرفته شود.من سال ها پيش هم اين را گفته ام، بارها هم تأکيد کرده ام، تلاش هاي خوبي هم انجام گرفته است و دارد انجام مي گيرد؛ اما مبارزه ي با فساد، کار دشواري است؛ کاري است که انسان، مخالف پيدا مي کند. شايعه درست مي کنند، دروغ مي گويند و آن کسي که در اين ميدان جلوتر از ديگران حرکت کند، بيشتر از همه مورد تهاجم قرار مي گيرد. اين مبارزه هم لازم است و بايد انجام بگيرد.خب، کساني که بخواهند اين کارهاي بزرگ را چه در زمينه ي پيشرفت، چه در زمينه ي عدالت انجام دهند، بايد مديراني باشند که به اين چيزها معتقد باشند،حقيقتاً عقيده داشته باشند که بايد عدالت برقرار شود، بايد با فساد مبارزه شود.مديران معتقد و مؤمن به اين مباني که داراي شجاعت باشند، داراي اخلاص باشند، داراي تدبير و عزم راسخ باشند، قطعاً مي تواند اين مقاصد و اين اغراض عالي الهي را تحقق ببخشند.اين مطلب اولي که لازم بود عرض کنم.
يک اقدام اساسي در زمينه ي همين پيشرفت و عدالت، آن مسئله اي است که من در پيام نوروزي خطاب به ملت عزيز ايران عرض کردم؛ و آن مسئله ي مبارزه ي با اسراف، حرکت در سمت اصلاح الگوي مصرف، جلوگيري از ولخرجي ها و تضييع اموال جامعه است؛ اين بسيار مسئله مهمي است. البته بار اولي نيست که ما اين مطلب را مطرح مي کنيم. من در همين ديدار اول سال، در نوبت هاي متعددي در همين جا خطاب به مردم عزيزمان درباره ي اسراف، در باره ي ولخرجي و تضييع اموال و لزوم صرفه جويي مطالبي را عرض کردم؛ اما اين مسئله تمام نشده است؛ اين مقصود، آن چنان که بايد و شايد برآورده نشده است.لازم است به عنوان يک سياست، ما مسئله ي صرفه جويي را در خطوط اساسي برنامه ريزي هايمان در سطوح مختلف اعمال کنيم. مردم عزيزمان توجه داشته باشند که صرفه جويي به معناي مصرف نکردن نيست؛ صرفه جويي به معناي درست مصرف کردن، به جا مصرف کردن، ضايع نکردن مال، مصرف را کارآمد و ثمربخش کردن است. اسراف در اموال و در اقتصاد اين است که انسان مال را مصرف کند، بدون اين که اين مصرف اثر و کارايي داشته باشد. مصرف بيهوده و مصرف هرز، در حقيقت هدر دادن مال است. جامعه ي ما بايد اين مطلب را به عنوان يک شعار هميشگي در مقابل داشته باشد؛ چون وضع جامعه ي ما از لحاظ مصرف، وضع خوبي نيست.اين را من عرض مي کنم؛ ما بايد اعتراف کنيم به اين مسئله.عادت ها يمان، سنت هاي ما؛ روش هاي غلطي که از اين و آن ياد گرفته ايم، ما را سوق داده است به زياده روي در مصرف به نحو اسراف.يک نسبتي بايد در جامعه ميان توليد و مصرف وجود داشته باشد؛ يک نسبت شايسته اي به سود توليد؛ يعني توليد جامعه هميشه بايد بر مصرف جامعه افزايش داشته باشد.جامعه از توليد موجود درکشور استفاده کند؛ آن چه که زيادي هست، صرف اعتلاي کشور شود.امروز در کشور ما اين جوري نيست. مصرف ما به نسبت، از توليدمان بيشتر است؛ اين، کشور را به عقب مي رساند؛ اين، ضررهاي مهم اقتصادي بر ما وارد مي کند؛ جامعه دچار مشکلات اقتصادي مي شود. در آيات شريفه ي قرآن بارها راجع به پرهيز از اسراف در امور اقتصادي تأکيد شده؛ اين به خاطر همين است.اسراف، هم لطمه ي اقتصادي مي زند، هم لطمه ي فرهنگي مي زند. وقتي جامعه اي دچار بيماري اسراف شده، از لحاظ فرهنگي هم بر روي او تأثيرهاي منفي مي گذارد. بنابراين مسئله صرفه جويي و اجتناب از اسراف، فقط يک مسئله اقتصادي نيست؛ هم اقتصادي است، هم اجتماعي است، هم فرهنگي است؛ آينده ي کشور را تهديد مي کند.
...در مصارف گوناگون شخصي و خانوادگي، اسراف فردي صورت مي گيرد.تجمل گرايي ها، چشم و هم چشمي ها، هوسراني افراد خانواده، مرد خانواده، زن خانواده، جوان خانواده، چيزهاي غير لازم خريدن؛ اين ها از موارد اسراف است.وسايل تجملات، وسايل آرايش، مبلمان خانه، تزئينات داخل خانه؛ اين ها چيزهايي است که ما براي آنها پول صرف مي کنيم.پولي که مي تواند در توليد مصرف شود، سرمايه گذاري شود، کشور را پيش ببرد، به فقرا کمک کند، ثروت عمومي کشور را زياد کند، اين را ما صرف مي کنيم به اين چيزهاي ناشي شده ي از هوس، چشم و هم چشمي، آبروداري هاي خيالي. مسافرت مي روند، مي آيند، ميهماني درست مي کنند، گاهي خرج آن ميهماني، از مسافرت مکه اي که رفته اند، بيشتر است!عروسي مي گيرند، عزا مي گيرند؛ هزينه اي که براي اين ميهماني ها مصرف مي کنند، هزينه هاي گزافي است؛ انواع غذاها!چرا؟ چه خبر است؟ در کشور ما هنوز هستند کساني که از اوليات هم محرومند.بايد کمک کنيم کشور پيش برود. نمي گوييم پول را برداريد و برويد حتماً انفاق کنيدـ البته اگر انسان انفاق بکند، بهترين کار است ـ اما حتي اگر انفاق هم نکنند، همين پولي که صرف اين تجملات مي شود، در توليد براي خودشان به کار بيندازند، در کارخانجات سهيم شوند و توليد کنند، باز براي کشور مفيد است.ما به جاي اين کارها ميهماني درست مي کنيم، عزا درست مي کنيم، هي رخت و بر روز به روز دگرگون براي خودمان درست مي کنيم؛ چرا؟ چه لزومي دارد؟ عقلاي عالم اين کار را نمي کنند؛ اين فقط سخن دين نيست.قرآن مي فرمايد: «بخوريد، بياشاميد، اما زياده روي نکنيد.» در آيه ي شريفه ي ديگر:«خداوند اسراف کنندگان را دوست نمي دارد.» ما بندگان خدا هستيم. اين ها حرف دين است و روايات فراواني در اين زمينه وجود دارد. در روايت دارد که کسي ميوه اي را بخورد و نيمي از ميوه ماند، آن را دور انداخت. امام (ع)به او نهيب زد که اسراف کردي؛ چرا انداختي؟ در روايات ما هست که از دانه ي خرما استفاده کنيد.تا اين حد!خرده هاي نان را استفاده کنيد. آن وقت در هتل ها ميهماني درست کنند و به يک عده اي ميهماني بدهند؛ بعد هر چه که غذا ماند، به بهانه ي اينکه بهداشتي نيست، توي سطل آشغال بريزند! اين مناسب يک جامعه ي اسلامي است.اين جوري مي شود به عدالت رسيد؟
بايد خودمان را اصلاح کنيم. بايد الگوي مصرف جامعه و کشور اصلاح شود. ما الگوي مصرف مان غلط است. چه جوري بخوريم؟ چه بخوريم؟ چه بپوشيم؟ تلفن همراه توي جيب مان گذاشته ايم؛ به مجرد اينکه يک مدل بالاتر وارد بازار مي شود، اين را کأنّهُ دور مي اندازيم و آن مدل جديد را بايد بخريم؛ چرا؟ اين چه هوس بازي اي است که ما به آن دچار هستيم.
مسئولان موظفند. اسراف فقط در زمينه ي فردي نيست؛ در سطح ملي هم اسراف مي شود.همين برق و انرژي که گفتيم اسراف مي شود، بخش مهمي از اين اسراف در اختيار مردم نيست؛ در اختيار مسئولين کشور است. اين شبکه هاي ارتباطاتي، شبکه هاي انتقال برق، سيم هاي برق، اين ها وقتي فرسوده بشود، برق هدر مي رود.برق را توليد کنيم، بعد با اين شبکه ي فرسوده آن را هدر بدهيم، که بخش مهمي هدر مي رود. يا شبکه هاي انتقال آب اگر فرسوده باشد، آب هدر مي رود. اين ها اسراف هاي ملي است؛ در سطح ملي است؛ مسئولين آن، مسئولين کشورند. اسراف در سطح سازمان هم اتفاق مي افتد.رؤساي سازمان هاي گوناگون مصرف شخصي نمي کنند، اما مصرف بي رويه در مورد سازمان خودشان اتفاق مي افتد؛ تجملات اداره، اتاق کار،تزئيناتش، سفره هاي بيهوده، مبلمان هاي گوناگون؛ بايد با مراقبت و نظارت از اين کارها جلوگيري کرد.هم در سطح دولت، هم در سطح آحاد مردم، هم در سطح سازمان ها بايستي نگاه عيب جويانه به اسراف وجود داشته باشد.همان طور که عرض کرديم، با حرف هم تمام نمي شود؛ بايد برنامه ريزي کنند.قوه ي مقننه و قوه ي مجريه موظفند به پيگيري، برنامه ريزي کنند، قانون گذاري کنند،قانون را با قاطعيت تمام اجراء کنند.اين پيشرفتي که ما دراين ده سال خواهيم داشت، بخش مهمي اش مربوط به همين قضيه است.
اين صرفه جويي اي که لازم است، از توليد تا مصرف تا بازيافت:آب را صرفه جويي کنيم؛ يعني از سدهايمان صيانت کنيم، شبکه هاي آبرساني را اصلاح کنيم، آبياري هاي با صرفه ي در کشاورزي را آموزش بدهيم که چه جوري آبياري بشود.البته اين کارها خوشبختانه در اين سال ها به ميزان زيادي انجام گرفته، اما اين کافي نيست؛ بايد توسعه پيدا کند.زمينه سازي کنيم براي کاهش مصرف آب خانگي.اين که گفته مي شود از کساني که مصرف زياد دارند، ماليات بيشتري گرفته شود، يارانه ي کمتري به آنها داده شود، حرف بسيار معقولي است، حرف خوبي است.آن کساني که مصرف کمي دارند، از کمک هاي دولتي، از کمک هاي عمومي بهره مند شوند.بعضي هاي هستند به قدري کم آب مصرف مي کنند که اگر دولت از آنها پول آب را هم نگيرد، مانعي ندارد.بعضي ها ده برابر آنها، بيست برابر آنها آب مصرف مي کنند؛ خب،اين ها بايستي هزينه ي بيشتري بدهند.
در امر نان، توليد گندم خوب، توليد آرد خوب، نگهداري درست، پخت خوب، بعد هم مصرف درست؛ همه ي اين ها لازم است. اين مسئله اسراف و صرفه جويي بود، که لازم بود من عرض کنم.
منبع:ماهنامه فرهنگي ،اجتماعي ،سياسي فکه(ش 72)
/خ
...امسال اولين سال دهه ي چهارم انقلاب است که به نام «دهه ي پيشرفت و عدالت»ناميده شده است.به اين مناسب عرايضي عرض مي کنم؛ هم در زمينه ي برخي از مهم ترين مسائل کشورمان در داخل و هم چنين اشاره اي به بعضي از مسائل مهم بين المللي و خارجي. اين دهه را ده سال پيشرفت و عدالت کشور و نظام جمهوري اسلامي ناميديم؛ درحالي که از آغاز انقلاب، ملت ايران با حرکت عظيم خود و با ايجاد و استقرار نظام جمهوري اسلامي، به سمت پيشرفت وعدالت حرکت کرده است.ده سال آينده چه خصوصيتي دارد که آن را به عنوان دهه ي پيشرفت و عدالت نام گذاري کرده ايم؟ به نظر ما تمايز ده سال آينده با سه دهه ي گذشته، در آمادگي هاي بسيار وسيع و عظيمي است که درکشور عزيزمان براي پيشرفت و عدالت به وجود آمده است؛ اين آمادگي ها به ملت بزرگ و مصمم ما اجازه مي دهد که در اين زمينه يک جهش و يک گام بلند نشان بدهد.ملت، آماده ي يک حرکت پرشتاب و بزرگي به سمت پيشرفت و عدالت است؛ چيزي که در دهه هاي قبل، اين امکان با اين گستردگي براي ملت فراهم نبود.
...يک جمله ي کوتاه در مورد مفهوم پيشرفت، يک جمله ي کوتاه هم در مورد مفهوم عدالت عرض مي کنم؛ تفصيل اين اجمال را بايستي مسئولان، گويندگان، کساني که با افکار مردم سر و کار دارند، باز کنند؛ هم تحقيق کنند، هم به مردم اطلاع رساني کنند. مقصود ما از پيشرفت، پيشرفت همه جانبه است. پيشرفت درتوليد ثروت ملي، پيشرفت در دانش و فناوري، پيشرفت در اقتدار ملي و عزت بين المللي، پيشرفت در اخلاق و در معنويت، پيشرفت در امنيت کشورـ هم امنيت اجتماعي، هم امنيت اخلاقي براي مردم ـ پيشرفت در ارتقاي بهره وري.ارتقاي بهره وري معنايش اين است که ما بتوانيم از آن چه که داريم، بهترين استفاده را بکنيم. از نفت موجود، از گاز موجود، از کارخانه ي موجود، از راه موجود و از آن چه که در اختيار هست، بيشترين و بهترين استفاده را بکنيم.
هم چنين پيشرفت در قانون گرايي و انضباط اجتماعي؛ که اگر ملتي دچار بي قانوني بشود، قانون شکني بر ذهن و عمل مردم حاکم بشود، هيچ پيشرفت معقول و درستي نصيب آن ملت و کشور نخواهد شد. پيشرفت در وحدت و انسجام ملي؛ چيزي که دشمنان از اول انقلاب سعي کرده اند آن را به هم بزنند؛ اما خوشبختانه ملت ما اتحاد و انسجام خود را با همه ي زمينه هايي که ممکن بود براي تفرقه مورد سوءاستفاده قرار بگيرد، حفظ کرده است؛ اين را بايد هر چه بيشتر کنيم و ارتقاء ببخشيم.پيشرفت در رفاه عمومي؛ همه ي طبقات بتوانند از رفاه برخوردار شوند.پيشرفت در رشد سياسي؛ که درک سياسي، رشد سياسي، قدرت تحليل سياسي براي جمعيت عظيمي مانند جمعيت ملت ما، مثل يک حصار پولادين در مقابل بدخواهي هاي دشمنان است؛ لذا ما بايد رشد سياسي خود را بالا ببريم. مردم ما از لحاظ رشد سياسي، امروز هم از بسياري از ملت ها جلويند؛ اما باز در اين جهت هم بايد پيشرفت کنيم. مسئوليت پذيري، عزم و اراده ي ملي؛ در همه ي اين زمينه ها بايد پيشرفت بشود.البته باحرف نمي شود، با الفاظ نمي توان کاري انجام داد، نوشتن اين چيزها روي کاغذ اثري ندارد؛ تحرک و برنامه ريزي لازم دارد، که بعد اشاره اي عرض خواهم کرد.
اماعدالت.پيشرفت اگر با عدالت همراه نباشد، پيشرفت مورد نظر اسلام نيست.اين که ما توليد ناخالص ملي را، درآمد عمومي کشور را به يک رقم بالايي برسانيم، اما در داخل کشور تبعيض باشد، نابرابري باشد، عده اي آلاف و الوف براي خودشان داشته باشد، عده اي در فقر و محروميت زندگي کنند، اين آن چيزي نيست که اسلام مي خواهد؛ اين آن پيشرفتي نيست که مورد نظر اسلام باشد.بايد عدالت تأمين بشود. عدالت هم يک واژه ي بسيار عميق و وسيعي است که بايستي خطوط اصلي آن را جستجو و پيدا کرد.به نظر ما عدالت، کاهش فاصله هاي طبقاتي است، کاهش فاصله هاي جغرافيايي است. اين جور نباشد که اگر يک مرکزي، يک استاني، يک شهري، يک کوره دهي از مرکز دور است، در يک نقطه ي دور جغرافيايي کشور قرار گرفته است، دچار محروميت باشد؛ اما آن جايي که نزديک است، برخوردار باشد؛ اين عدالت نيست.هم فاصله هاي طبقاتي بايد برداشته شود، فاصله هاي جغرافيايي بايد برداشته شود، هم برابري در استفاده ي از امکانات و فرصت ها بايد به وجود بيايد. همه ي آحاد کشور، آن کساني که استعداد دارند، آن کساني که امکان دارند، بتوانند از امکانات عمومي کشور استفاده کنند. اين جور نباشد که نورچشمي ها مقدم باشند و افراد متقلب و خدعه گر جلو بيفتند. کاري کنيم که افراد گوناگون کشور، همه بتوانند در برابر امکانات کشور، از فرصت برابر استفاده کنند.البته اين ها آرزوهاي بزرگي است، ليکن دست يافتني است؛ دست نيافتني نيست.اگر تلاش کنيم و کار کنيم، مي توانيم به آن برسيم.سخت است، اما شدني است.
يکي از مصداق هاي عدالت، مبارزه ي با فساد مالي و اقتصادي است که بايستي جدي گرفته شود.من سال ها پيش هم اين را گفته ام، بارها هم تأکيد کرده ام، تلاش هاي خوبي هم انجام گرفته است و دارد انجام مي گيرد؛ اما مبارزه ي با فساد، کار دشواري است؛ کاري است که انسان، مخالف پيدا مي کند. شايعه درست مي کنند، دروغ مي گويند و آن کسي که در اين ميدان جلوتر از ديگران حرکت کند، بيشتر از همه مورد تهاجم قرار مي گيرد. اين مبارزه هم لازم است و بايد انجام بگيرد.خب، کساني که بخواهند اين کارهاي بزرگ را چه در زمينه ي پيشرفت، چه در زمينه ي عدالت انجام دهند، بايد مديراني باشند که به اين چيزها معتقد باشند،حقيقتاً عقيده داشته باشند که بايد عدالت برقرار شود، بايد با فساد مبارزه شود.مديران معتقد و مؤمن به اين مباني که داراي شجاعت باشند، داراي اخلاص باشند، داراي تدبير و عزم راسخ باشند، قطعاً مي تواند اين مقاصد و اين اغراض عالي الهي را تحقق ببخشند.اين مطلب اولي که لازم بود عرض کنم.
يک اقدام اساسي در زمينه ي همين پيشرفت و عدالت، آن مسئله اي است که من در پيام نوروزي خطاب به ملت عزيز ايران عرض کردم؛ و آن مسئله ي مبارزه ي با اسراف، حرکت در سمت اصلاح الگوي مصرف، جلوگيري از ولخرجي ها و تضييع اموال جامعه است؛ اين بسيار مسئله مهمي است. البته بار اولي نيست که ما اين مطلب را مطرح مي کنيم. من در همين ديدار اول سال، در نوبت هاي متعددي در همين جا خطاب به مردم عزيزمان درباره ي اسراف، در باره ي ولخرجي و تضييع اموال و لزوم صرفه جويي مطالبي را عرض کردم؛ اما اين مسئله تمام نشده است؛ اين مقصود، آن چنان که بايد و شايد برآورده نشده است.لازم است به عنوان يک سياست، ما مسئله ي صرفه جويي را در خطوط اساسي برنامه ريزي هايمان در سطوح مختلف اعمال کنيم. مردم عزيزمان توجه داشته باشند که صرفه جويي به معناي مصرف نکردن نيست؛ صرفه جويي به معناي درست مصرف کردن، به جا مصرف کردن، ضايع نکردن مال، مصرف را کارآمد و ثمربخش کردن است. اسراف در اموال و در اقتصاد اين است که انسان مال را مصرف کند، بدون اين که اين مصرف اثر و کارايي داشته باشد. مصرف بيهوده و مصرف هرز، در حقيقت هدر دادن مال است. جامعه ي ما بايد اين مطلب را به عنوان يک شعار هميشگي در مقابل داشته باشد؛ چون وضع جامعه ي ما از لحاظ مصرف، وضع خوبي نيست.اين را من عرض مي کنم؛ ما بايد اعتراف کنيم به اين مسئله.عادت ها يمان، سنت هاي ما؛ روش هاي غلطي که از اين و آن ياد گرفته ايم، ما را سوق داده است به زياده روي در مصرف به نحو اسراف.يک نسبتي بايد در جامعه ميان توليد و مصرف وجود داشته باشد؛ يک نسبت شايسته اي به سود توليد؛ يعني توليد جامعه هميشه بايد بر مصرف جامعه افزايش داشته باشد.جامعه از توليد موجود درکشور استفاده کند؛ آن چه که زيادي هست، صرف اعتلاي کشور شود.امروز در کشور ما اين جوري نيست. مصرف ما به نسبت، از توليدمان بيشتر است؛ اين، کشور را به عقب مي رساند؛ اين، ضررهاي مهم اقتصادي بر ما وارد مي کند؛ جامعه دچار مشکلات اقتصادي مي شود. در آيات شريفه ي قرآن بارها راجع به پرهيز از اسراف در امور اقتصادي تأکيد شده؛ اين به خاطر همين است.اسراف، هم لطمه ي اقتصادي مي زند، هم لطمه ي فرهنگي مي زند. وقتي جامعه اي دچار بيماري اسراف شده، از لحاظ فرهنگي هم بر روي او تأثيرهاي منفي مي گذارد. بنابراين مسئله صرفه جويي و اجتناب از اسراف، فقط يک مسئله اقتصادي نيست؛ هم اقتصادي است، هم اجتماعي است، هم فرهنگي است؛ آينده ي کشور را تهديد مي کند.
...در مصارف گوناگون شخصي و خانوادگي، اسراف فردي صورت مي گيرد.تجمل گرايي ها، چشم و هم چشمي ها، هوسراني افراد خانواده، مرد خانواده، زن خانواده، جوان خانواده، چيزهاي غير لازم خريدن؛ اين ها از موارد اسراف است.وسايل تجملات، وسايل آرايش، مبلمان خانه، تزئينات داخل خانه؛ اين ها چيزهايي است که ما براي آنها پول صرف مي کنيم.پولي که مي تواند در توليد مصرف شود، سرمايه گذاري شود، کشور را پيش ببرد، به فقرا کمک کند، ثروت عمومي کشور را زياد کند، اين را ما صرف مي کنيم به اين چيزهاي ناشي شده ي از هوس، چشم و هم چشمي، آبروداري هاي خيالي. مسافرت مي روند، مي آيند، ميهماني درست مي کنند، گاهي خرج آن ميهماني، از مسافرت مکه اي که رفته اند، بيشتر است!عروسي مي گيرند، عزا مي گيرند؛ هزينه اي که براي اين ميهماني ها مصرف مي کنند، هزينه هاي گزافي است؛ انواع غذاها!چرا؟ چه خبر است؟ در کشور ما هنوز هستند کساني که از اوليات هم محرومند.بايد کمک کنيم کشور پيش برود. نمي گوييم پول را برداريد و برويد حتماً انفاق کنيدـ البته اگر انسان انفاق بکند، بهترين کار است ـ اما حتي اگر انفاق هم نکنند، همين پولي که صرف اين تجملات مي شود، در توليد براي خودشان به کار بيندازند، در کارخانجات سهيم شوند و توليد کنند، باز براي کشور مفيد است.ما به جاي اين کارها ميهماني درست مي کنيم، عزا درست مي کنيم، هي رخت و بر روز به روز دگرگون براي خودمان درست مي کنيم؛ چرا؟ چه لزومي دارد؟ عقلاي عالم اين کار را نمي کنند؛ اين فقط سخن دين نيست.قرآن مي فرمايد: «بخوريد، بياشاميد، اما زياده روي نکنيد.» در آيه ي شريفه ي ديگر:«خداوند اسراف کنندگان را دوست نمي دارد.» ما بندگان خدا هستيم. اين ها حرف دين است و روايات فراواني در اين زمينه وجود دارد. در روايت دارد که کسي ميوه اي را بخورد و نيمي از ميوه ماند، آن را دور انداخت. امام (ع)به او نهيب زد که اسراف کردي؛ چرا انداختي؟ در روايات ما هست که از دانه ي خرما استفاده کنيد.تا اين حد!خرده هاي نان را استفاده کنيد. آن وقت در هتل ها ميهماني درست کنند و به يک عده اي ميهماني بدهند؛ بعد هر چه که غذا ماند، به بهانه ي اينکه بهداشتي نيست، توي سطل آشغال بريزند! اين مناسب يک جامعه ي اسلامي است.اين جوري مي شود به عدالت رسيد؟
بايد خودمان را اصلاح کنيم. بايد الگوي مصرف جامعه و کشور اصلاح شود. ما الگوي مصرف مان غلط است. چه جوري بخوريم؟ چه بخوريم؟ چه بپوشيم؟ تلفن همراه توي جيب مان گذاشته ايم؛ به مجرد اينکه يک مدل بالاتر وارد بازار مي شود، اين را کأنّهُ دور مي اندازيم و آن مدل جديد را بايد بخريم؛ چرا؟ اين چه هوس بازي اي است که ما به آن دچار هستيم.
مسئولان موظفند. اسراف فقط در زمينه ي فردي نيست؛ در سطح ملي هم اسراف مي شود.همين برق و انرژي که گفتيم اسراف مي شود، بخش مهمي از اين اسراف در اختيار مردم نيست؛ در اختيار مسئولين کشور است. اين شبکه هاي ارتباطاتي، شبکه هاي انتقال برق، سيم هاي برق، اين ها وقتي فرسوده بشود، برق هدر مي رود.برق را توليد کنيم، بعد با اين شبکه ي فرسوده آن را هدر بدهيم، که بخش مهمي هدر مي رود. يا شبکه هاي انتقال آب اگر فرسوده باشد، آب هدر مي رود. اين ها اسراف هاي ملي است؛ در سطح ملي است؛ مسئولين آن، مسئولين کشورند. اسراف در سطح سازمان هم اتفاق مي افتد.رؤساي سازمان هاي گوناگون مصرف شخصي نمي کنند، اما مصرف بي رويه در مورد سازمان خودشان اتفاق مي افتد؛ تجملات اداره، اتاق کار،تزئيناتش، سفره هاي بيهوده، مبلمان هاي گوناگون؛ بايد با مراقبت و نظارت از اين کارها جلوگيري کرد.هم در سطح دولت، هم در سطح آحاد مردم، هم در سطح سازمان ها بايستي نگاه عيب جويانه به اسراف وجود داشته باشد.همان طور که عرض کرديم، با حرف هم تمام نمي شود؛ بايد برنامه ريزي کنند.قوه ي مقننه و قوه ي مجريه موظفند به پيگيري، برنامه ريزي کنند، قانون گذاري کنند،قانون را با قاطعيت تمام اجراء کنند.اين پيشرفتي که ما دراين ده سال خواهيم داشت، بخش مهمي اش مربوط به همين قضيه است.
اين صرفه جويي اي که لازم است، از توليد تا مصرف تا بازيافت:آب را صرفه جويي کنيم؛ يعني از سدهايمان صيانت کنيم، شبکه هاي آبرساني را اصلاح کنيم، آبياري هاي با صرفه ي در کشاورزي را آموزش بدهيم که چه جوري آبياري بشود.البته اين کارها خوشبختانه در اين سال ها به ميزان زيادي انجام گرفته، اما اين کافي نيست؛ بايد توسعه پيدا کند.زمينه سازي کنيم براي کاهش مصرف آب خانگي.اين که گفته مي شود از کساني که مصرف زياد دارند، ماليات بيشتري گرفته شود، يارانه ي کمتري به آنها داده شود، حرف بسيار معقولي است، حرف خوبي است.آن کساني که مصرف کمي دارند، از کمک هاي دولتي، از کمک هاي عمومي بهره مند شوند.بعضي هاي هستند به قدري کم آب مصرف مي کنند که اگر دولت از آنها پول آب را هم نگيرد، مانعي ندارد.بعضي ها ده برابر آنها، بيست برابر آنها آب مصرف مي کنند؛ خب،اين ها بايستي هزينه ي بيشتري بدهند.
در امر نان، توليد گندم خوب، توليد آرد خوب، نگهداري درست، پخت خوب، بعد هم مصرف درست؛ همه ي اين ها لازم است. اين مسئله اسراف و صرفه جويي بود، که لازم بود من عرض کنم.
منبع:ماهنامه فرهنگي ،اجتماعي ،سياسي فکه(ش 72)
/خ