استراتژي و اصلاح الگوي مصرف
نويسنده: محمدعلي پوره
بيشك يكي از مهمترين چالشهاي هر كشور كاهش هزينههاي كلان و بهينهسازي مصرف است، در اين راستا به منظور هدفمند نمودن اين امر مهمترين عامل، تعريف و شناساندن استراتژيهاي سازمانهاست كه در اين راستا موارد ذيل مطرح ميشود؛
منظور وهدف از اصلاح الگوي مصرف چيزي نيست جز به دست آوردن موفقيت در تمامي عرصههاي كلان كشور و اين امر با توجه و تمركز بر استراتژيها دست يافتني است يعني سازمانها و نهادها و... بايد استراتژي محور باشند. دانشمندان و محققان علم نوين مديريت، روشي را پيشنهاد دادهاند كه با استفاده از آن اغلب سازمانها با موفقيت توانسته اند ضمن پياده سازي موفقيت آميز استراتژي و ايجاد يك تحول اساسي الگوي مصرف درستي را نيز هدف قرار دهند.
آنها به منظور پياده سازي استراتژي در سازمان از روش ارزيابي متوازن استفاده كرده اند كه در اين روش سازمانها فقط از يك منظر مورد توجه قرار نميگيرند بلكه تمركز آنها بر:
-1 منظر مالي
-2 منظر مشتري
-3 منظر فرايندهاي داخلي
-4 منظر يادگيري و رشد
استوار ميباشد.
به نظر ميرسد استفاده از اين فرايند در عمل خواهد توانست سازمان ها را در بهينه كردن عملكردشان در اين زمينه موفق و در نهايت الگوي مصرف درستي را رونمايي كند.
يكي از گرانبهاترين مواردي كه ما در سازمان ها و جامعه به طور مداوم از دست مي دهيم و براي آن بهاي گزافي را هزينه مي كنيم زمان ميباشد. همه ما مي دانيم كه شايد ساعتهاي زيادي را صرف جلسات و برنامههايي ميكنيم كه اهميت آنها برايمان چندان درجه بندي نشده است. اين امر موجب مصرف و استهلاك مهمترين نيرو يعني (نيروي انساني) ميشود. به منظور كاهش اين هزينه گرانبها و بهينه سازي آن روش مذكور (ارزيابي متوازن) يكي از بهترين روش ها خواهد بود. در اين روش به علت مشاركت تمامي كاركنان در اين امر، استراتژي براي همه اعضاي آن سازمان شفاف، روشن و مشخص خواهد بود و در نهايت با يك تيم هماهنگ در تمام زمينهها عملكرد موفق نمايان خواهد شد.
اولين كار مديريت ارشد در سازمان استراتژي محور اين است كه ضرورت تحول را براي همه بديهي سازد. قبل از هر چيز مديريت با بسيج سازمان مي بايست روشن كند كه چرا تحول ضروري است(يخ سازمان بايد آب شود) تحول دگرگون ساز در سطوح بالاي سازمان و از طريق سه اقدام مشخص رهبران آغاز ميشود؛
-1 ايجاد يك احساس ضرورت و نياز شديد
-2 ايجاد يك ائتلاف هدايت شده
-3 تدوين يك چشم انداز و يك استراتژي
حال با توجه به تجربه ارزشمند انديشمندان مديريت اين سوال پيش مي آيد كه مشكل اصلي در سازمان ها و نهادهاي عمومي و خصوصي ما آيا تنها در پياده سازي استراتژي است يا مسائل ديگري نيز در آن دخيل ميباشد؟ در نهايت شكستن ساختارهاي سنتي مبتني بر قدرت بسيار مهم است. ايجاد تيمهاي استراتژي، جلسات عمومي و ارتباط باز از عناصر اين حاكميت انتقالي است.
منبع: http://www.bashgah.net
/خ
منظور وهدف از اصلاح الگوي مصرف چيزي نيست جز به دست آوردن موفقيت در تمامي عرصههاي كلان كشور و اين امر با توجه و تمركز بر استراتژيها دست يافتني است يعني سازمانها و نهادها و... بايد استراتژي محور باشند. دانشمندان و محققان علم نوين مديريت، روشي را پيشنهاد دادهاند كه با استفاده از آن اغلب سازمانها با موفقيت توانسته اند ضمن پياده سازي موفقيت آميز استراتژي و ايجاد يك تحول اساسي الگوي مصرف درستي را نيز هدف قرار دهند.
آنها به منظور پياده سازي استراتژي در سازمان از روش ارزيابي متوازن استفاده كرده اند كه در اين روش سازمانها فقط از يك منظر مورد توجه قرار نميگيرند بلكه تمركز آنها بر:
-1 منظر مالي
-2 منظر مشتري
-3 منظر فرايندهاي داخلي
-4 منظر يادگيري و رشد
استوار ميباشد.
به نظر ميرسد استفاده از اين فرايند در عمل خواهد توانست سازمان ها را در بهينه كردن عملكردشان در اين زمينه موفق و در نهايت الگوي مصرف درستي را رونمايي كند.
يكي از گرانبهاترين مواردي كه ما در سازمان ها و جامعه به طور مداوم از دست مي دهيم و براي آن بهاي گزافي را هزينه مي كنيم زمان ميباشد. همه ما مي دانيم كه شايد ساعتهاي زيادي را صرف جلسات و برنامههايي ميكنيم كه اهميت آنها برايمان چندان درجه بندي نشده است. اين امر موجب مصرف و استهلاك مهمترين نيرو يعني (نيروي انساني) ميشود. به منظور كاهش اين هزينه گرانبها و بهينه سازي آن روش مذكور (ارزيابي متوازن) يكي از بهترين روش ها خواهد بود. در اين روش به علت مشاركت تمامي كاركنان در اين امر، استراتژي براي همه اعضاي آن سازمان شفاف، روشن و مشخص خواهد بود و در نهايت با يك تيم هماهنگ در تمام زمينهها عملكرد موفق نمايان خواهد شد.
اولين كار مديريت ارشد در سازمان استراتژي محور اين است كه ضرورت تحول را براي همه بديهي سازد. قبل از هر چيز مديريت با بسيج سازمان مي بايست روشن كند كه چرا تحول ضروري است(يخ سازمان بايد آب شود) تحول دگرگون ساز در سطوح بالاي سازمان و از طريق سه اقدام مشخص رهبران آغاز ميشود؛
-1 ايجاد يك احساس ضرورت و نياز شديد
-2 ايجاد يك ائتلاف هدايت شده
-3 تدوين يك چشم انداز و يك استراتژي
حال با توجه به تجربه ارزشمند انديشمندان مديريت اين سوال پيش مي آيد كه مشكل اصلي در سازمان ها و نهادهاي عمومي و خصوصي ما آيا تنها در پياده سازي استراتژي است يا مسائل ديگري نيز در آن دخيل ميباشد؟ در نهايت شكستن ساختارهاي سنتي مبتني بر قدرت بسيار مهم است. ايجاد تيمهاي استراتژي، جلسات عمومي و ارتباط باز از عناصر اين حاكميت انتقالي است.
منبع: http://www.bashgah.net
/خ