رواج پديده مصرف گرايي در ايران

اين شعار نامتجانس و متضاد با فرهنگ ايراني و اسلامي اين روزها به شكل خزنده اي وارد زندگي روزمره ما شده است. تب مصرف گرايي در دو دهه اخير به شكل فزاينده اي گريبان خانواده هاي ايراني را گرفته و روز به روز سبد كالاهاي مصرفي آنها را جادارتر ميكند. رواج پديده مصرف گرايي در ايران به حدي است كه ديگر روا نيست به كشورهاي عربي همسايه خورده بگيريم كه غوطه ور در گرداب مصرف كالاهاي وارداتي هستند.
سه‌شنبه، 20 مرداد 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
رواج پديده مصرف گرايي در ايران
رواج پديده مصرف گرايي در ايران
رواج پديده مصرف گرايي در ايران

نويسنده: صالح اسكندري




“تا مي تواني بخر و هر چه بيشتر مصرف كن.”
اين شعار نامتجانس و متضاد با فرهنگ ايراني و اسلامي اين روزها به شكل خزنده اي وارد زندگي روزمره ما شده است. تب مصرف گرايي در دو دهه اخير به شكل فزاينده اي گريبان خانواده هاي ايراني را گرفته و روز به روز سبد كالاهاي مصرفي آنها را جادارتر ميكند. رواج پديده مصرف گرايي در ايران به حدي است كه ديگر روا نيست به كشورهاي عربي همسايه خورده بگيريم كه غوطه ور در گرداب مصرف كالاهاي وارداتي هستند.
اين فرايند پيش رونده اجتماعي در ايران به گونه اي است كه گويي قرار است در انتهاي سند چشم انداز 1404 در كنار پيشرفتهاي علمي، اقتصادي، فرهنگي و...رتبه اول را در مصرف گرايي نيز كسب كنيم.
مصرف گرايي يكي از محصولات سرمايه داري در غرب است كه با گسترش طبقه متوسط جديد، بسط جغرافياي شهرنشيني، عدم امنيت اقتصادي شهروندان،... و در پيوند مستقيم با فلسفه اصالت سود در كاپيتاليسم شكل گرفته و به جهان پيرامون نيز سرايت يافته است.
پيشينه پديده مصرف گرايي در ايران به دوران قاجار، شكست از روسها و گسترش نفوذ انگليسي ها باز مي گردد كه روابط جديدي را در معادلات تجاري ايران رقم زد. مثلابه موجب قرارداد تركمنچاي كالاهاي توليدي روسيه به دليل پرداخت حقوق گمركي كمتر، ارزان تر از كالاهاي توليد داخلي به دست مصرف كننده ايراني مي رسيد. در همين دوره كمپاني هند شرقي بريتانيا نيز پيمانهاي دوستي و تجارت با دولت قاجار امضا كرد.انگلستان با استفاده از قدرت نظامي برتري تجاري خود در ايران را تثبيت نمود.كمپاني هند شرقي در مبادلات تجاري با ايران به جاي پارچه هاي هندي كالاها و پارچه هاي انگليسي را به ايران صادر مي كرد. اين روند در دوره پهلوي اول و دوم به نحو چشمگيري تشديد شد و عملاايران به بازار بزرگ كالاهاي مصرفي غربي تبدبل گشت. آنتوني پارسونز آخرين سفير انگليس در رژيم شاه در اظهاراتي خطاب به بازرگانان و تجار انگليسي در سال 1352 ميگويد:”.... نخستين كاري كه اينجا مي كنيد اين است كه تا مي توانيد كالاهايتان را بفروشيد و فقط در صورتي سرمايه گذاري كنيد كه براي فروش كالايتان چاره اي جز اين كار نداشته باشيد. اما اگر مجبور باشيد در اينجا سرمايه گذاري كنيد به ميزان حداقل ممكن، سرمايه گذاري كنيد و صنايعي را انتخاب كنيد كه قطعات و لوازم آن از انگلستان وارد شود، مانند صنايع مونتاژ كه در واقع سوار كردن قطعات صادراتي انگليسي در ايران است. در اين محدوده و با توجه به اين نكات، من معتقدم كه ايران، يكي از بهترين بازارهايي است كه شما مي توانيد براي مصرف كالاهاي خود در جهان سوم پيدا كنيد.”
سياستهاي عمدتا سقيم و بي قواره پهلوي دوم اقتصاد ايران را به ورطه نابودي مي كشاند و بازار مونتاژ، كالاهاي لوكس و تزئيني را در كشوري كه عموم مردم آن در رنج، محنت و محروميت از ملزومات اوليه زندگي به سر مي برند، گرم مي كند.
اما با پيروزي انقلاب اسلامي و بخصوص در سالهاي اوليه به نحو شگفت آوري اين تب داغ فروكش مي كند و فرهنگ صرفه جويي و قناعت در بين مردم ترويج مي گردد. سالهاي جنگ تحميلي نمونه ايدآلي از صرفه جويي و پرهيز از اسراف ملت ايران است كه در شرايطي سخت اما مقتدر و مستقل توانستند جنگ را اداره كنند و با هرگونه نشانه مصرف گرايي مقابله نمايند. در همين سالها بود كه حتي لوازمي مانند كلينكس و دستمال كاغذي نيز در فرهنگ عمومي جايگاهي غير ضروري و تشريفاتي داشت. اما به واسطه سياستهاي اقتصادي و فرهنگي سالهاي پس از جنگ تحميلي و به تبع آن تغيير ذائقه مردم و همچنين رويكردهاي جديد دشمن در مقابله نرم افزاري با انقلاب اسلامي به يكباره تمام دستاوردهاي ده سال گذشته فراموش شد و بار ديگر تجمل گرايي، مصرف گرايي و اسراف در كشور ترويج شد. اين در حالي است كه عمده پيشرفتهاي كشورهايي مثل ژاپن، كره جنوبي و... بر شالوده تجربيات جنگ و فرهنگ قناعت مردم جنگ ديده صورت گرفت. در واقع بايد اذعان كنيم ما پس از جنگ به دليل سياستهاي غلط يك فرصت تاريخي را از دست داديم. بر اساس آمارهاي رسمي واردات طلاو جواهرآلات در اين دوره چند برابر مي شود و بار ديگر بازار كالاهاي لوكس داغ و اشرافي گري در بين مسئولان و مردم شيوع مي يابد.
بيست سال از اين دوره مي گذرد و روز به روز اين بيماري مزمن اجتماعي ملتهب تر مي شود.
بازارهاي تهران و ساير شهرهاي بزرگ ايران مملو از كالاهاي وارداتي چيني، كره اي، ژاپني و... شده است. امروز در سبد جهيزيه براي يك ازدواج ساده اقلامي مانند تلويزيون ال سي دي، ماكروويو، مبلمان ترجيحا خارجي، ويدئو دي وي دي، يخچال سايد باي سايد و... يافت مي شود.اين در حالي است كه در آيات، روايات و فرهنگ اسلامي مصرف گرايي و اسراف به شدت مذموم است. خداوند منان در قرآن كريم به صراحت مي فرمايد: «ان المسرفين هم اصحاب النار» (سوره غافر، آيه 43) قطعا اسراف كنندگان اهل جهنم هستند . و يا در جاي ديگر قرآن مسلمانان را انذار مي دهد كه«ان المبذرين كانوا اخوان الشياطين وكان الشيطان لربه كفورا» (سوره اسراء، آيه 27) مسلما اسراف كنندگان برادران شياطين هستند و شيطان بر خدا كافر است . مصرف گرايي در فرهنگ ايرانيان از قديم الايام مورد نكوهش بوده و اساسا ايراني ها مردماني مزين بهگوهر قناعت هستند. سعدي عليه الرحمه به زيبايي اين فرهنگ را به نقش سخن ترسيم كرده است كه:” كسي را گفتند هيچ خبر داري حرير در بازار گران شده؟ او در جواب گفت: ما ارزانش مي كنيم . گفتند: چگونه؟ در جواب گفت: نخريم و نپوشيم . و گفته اند سزاي گرانفروش نخريدن است .”
از طرفي رمز توليد ثروت در يك كشور پرهيز از مصرف گرايي است و كشورهايي به دام تجمل و اسراف مي افتند كه توليد در فرهنگ عمومي آنها جايگاهي ندارد. پرهيز از مصرف گرايي در كشورهايي مثل چين، ژاپن و برخي از كشورهاي بزرگ اروپايي كه اقتصادهاي بزرگي دارند كاملامشهود است.كشور ما امروز نيازمند توليد ثروت است و تحقق اين مهم در گام اول مستلزم اصلاح الگوي مصرف در كشور است. رهبر فرزانه انقلاب چندي پيش در ديدار با مردم شيراز حساسيت دشمن به مسائل اقتصادي ايران را خاطرنشان كردند و فرمودند: «سال گذشته نيز دشمن درصدد ايجاد اختلال در اقتصاد كشور و بزرگنمايي مشكلات بود كه راه اساسي مقابله با مشكلات اقتصادي موجود، انضباط مالي، صرفه جويي، و پرهيز از اسراف است.»دهه چهارم انقلاب دهه پيشرفت و عدالت است.
واقعيت اين است كه راه پيشرفت كشور همان گونه كه مقام معظم رهبري فرمودند پرهيز از اسراف و ترويج الگوي مصرف بومي و اسلامي است. موضوعي كه امروز در رسانه هاي كشور بخصوص در رسانه ملي مغفول واقع شده است. رويكرد صدا و سيما در دو دهه گذشته نه تنها نتوانسته خدمتي به اصلاح الگوي مصرف در ايران بكند بلكه متاسفانه يكي از مهمترين عوامل اشاعه فرهنگ مصرف گرايي در كشور نحوه برنامه سازي و تبليغات در رسانه ملي است. مسئولين اين رسانه مسئوليت خطيري در اين زمينه دارند و بايد در افكار عمومي پاسخگو باشند.
منبع: http://www.bashgah.net




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط