شهید کاوه از زبان مسئولین

سلام بر ارواح طيبه ی شهداي اسلام ، انقلاب اسلامي و دفا ع مقدس، سلام برشهداي حما سه آفرين خطه ی ولايت و عشق استان خراسان و سلام بر خانواده هاي معظم شهيدان و رهروان صادق آنان. خداي بزرگ و معبود بي همتا را ازعمق جان شاكرم كه ميهن اسلامي‌مان همواره با نام و ياد شهيدان مزين و معطر است . يك بار ديگر اين توفيق نصيب شما عزيزان شده تا در جوار مرقد منور و ملكوتي سلطان سرير حضرت علي بن موسي الرضا ( عليه آلاف التحیه و الثنا ) درسالگرد عمليات غيور
سه‌شنبه، 27 مرداد 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
شهید کاوه از زبان مسئولین
شهید کاوه از زبان مسئولین
شهید کاوه از زبان مسئولین






پيام فرمانده ی كل سپاه پاسداران انقلاب اسلامي به سومين يادواره سردار سرلشگر پاسدار، شهيد محمود كاوه
بسم ا... الرحمن الرحيم
سلام بر ارواح طيبه ی شهداي اسلام ، انقلاب اسلامي و دفا ع مقدس، سلام برشهداي حما سه آفرين خطه ی ولايت و عشق استان خراسان و سلام بر خانواده هاي معظم شهيدان و رهروان صادق آنان. خداي بزرگ و معبود بي همتا را ازعمق جان شاكرم كه ميهن اسلامي‌مان همواره با نام و ياد شهيدان مزين و معطر است . يك بار ديگر اين توفيق نصيب شما عزيزان شده تا در جوار مرقد منور و ملكوتي سلطان سرير حضرت علي بن موسي الرضا ( عليه آلاف التحیه و الثنا ) درسالگرد عمليات غيور آفرين كربلاي 2 ، ضمن گراميداشت شهداي والامقام اين عمليات ، سومين يادواره سر لشكر پاسدار شهيد، محمود كاوه را برگزار نماييد.
اين توفيق بزرگ و خوشه چيني از خرمن بيکران شهادت و شهيدان را به شما همرزمان و همسنگران و بو يژه خانواده آن شهيد تبريك و تهنيت عرض مي نما يم .
استان خراسان ، خاستگاه خورشيد خاوران ، گلستان خوبان و مهد دليران است و مشهد الرضا مركز ثقل شهادت و جلوه‌گاه شهيدان.
شمع وجود مقدس و نازنين سيد و مولاي ما حضرت ثامن الحج (علیه السلام) كه نگين انگشتري ميهن عزيز اسلامي ماست ، هم او نيز بذر شهادت و پيام جاودانه حسيني را از سرزمين و حي به ارمغان آورده و در نفوس مستعد و سينه هاي انسانهاي آزاده افشانده و خود نيز شهيد و درس آموز شهادت شد؛ بدين سال اين سرزمين مهد شهيدان و كاوه پرور شد .
واژه ی شهادت واژه‌اي بس بزرگ و پر معناست كه انسان را از دغدغه ها و هياهوي روزمره ی زندگي فارغ مي‌كند و به خلوتي با معنا و نوراني مي برد، روح را صيقل مي دهد و آدمي را به تفكر وا مي دارد .
شهادت اوج رهايي و نقطه نهايي كمال انسان در زندگي است و شهيدان ، اين اسوه هاي جاودانه ی انساني، كسا ني بوده‌اندكه وارد حريم خلوت الهي شدند و بر سر سفره ضيافت الهي ميهمان گشتند، خداوند تبارك و تعالي نيز در شان آنان كلام نورا ني « احيا عند ربهم يرزقون » را فرموده است .
حضرت امام خميني (ره) طلايه دار شهداي معاصر كه خود درس آموز مكتب و شهيد پروري بود، چه زيبا در مورد جايگاه ومنزلت شهيدان مي فرما يند:
« شهادت در راه خداوند چيزي نيست كه بتوان آن را با سنجش هاي بشري و انگيزه هاي مادي ارزيابي كرد . و شهيد در راه حق و هدف الهي را، نتوان با ديدگاه امكا ني به مقام وا لاي آن پي برد؛ كه ارزش عظيم آن معيارهاي الهي و مقام والاي آن، ديدي ربوبي لازم دارد و نه تنها دست ما خاك نشينان از آن و اين كوتاه است كه افلاكيان نيز از راه يافتن به كنه آن عاجزند ، چه كه آنها از مختصات انسان كامل است و ملكوتيان با آن مقام اسرارآميز فاصله ها دارند.» ( صحيفه نور، ج 18، ص 119 )
برادر عزيزم شهيد كاوه يكي از اين كاروانيان شهادت بود كه با مجاهدت و فداكاريهاي صادقانه خود جاودانه شد و در كنار ساير شهدا اسوه ی کاملي براي زيستن و مردن گرديد .
بديهي است كه ثبات، ا قتدار، عزت و عظمت جمهوري اسلامي ايران، مرهون عزيزاني همچون كاوه و ديگر سرداران شهيد استان خراسان و نيز دلاورمرديها شهداي گمنام و بسيجيان دريا دل لشكرهاي قهرمان 5 نصر و 21 امام رضا (علیه السلام) است، كه جانشان را در طبق اخلاص و ارادت گذاشتند و تقديم محضر حضرت دوست نمودند. امروز يكي از عوامل مهم با زدارنده ی تعرض دشمنان، بويژه آمريكا به ميهن اسلامي مان ، بزرگ شهادت و حا كميت رو ح فدا كاري، ايثار، از خود گذ شتگي و آمادگي خيل رهپویان طريق علوي و فاطمي، در دفاع جانانه از آرمانهاي شهيدان اين مرز و بوم است .
اينجانب بار ديگر ضمن گراميداشت ياد و خاطره ی شهداي مظلوم عمليات كربلای 2 و سردا ر شهيد محمود كاوه، از خداوند بزرگ مسئلت مي نمايم، تا ما را رهرو صادق راه شهيدان باقي بدارد و در ا عتلاي كلمه حق و ا هداف بزرگ آنان تحت زعامت امير عاشورا ئيان زمان و ولي امر مسلمين، حضرت آيت الله العظمي خا منه اي (مدظله العالي) موفق و پيروز فرمايد. اميداورم كه در جا معه ی اسلامي ما، همواره عطر شهادت، روح فدا كاري، مجاهدت و پايمردي متصاعد و محسوس باشد .
اللهم وفقنا لما تحب و ترضي
فرمانده كل سپاه پاسداران انقلاب اسلامي/ سر لشگر پاسدار دكتر سيد يحيي صفوي

آيت الله شيرازي

شهيد كاوه از نمونه مرداني بود كه ميتواند در تاريخ دفاع مقدس امت اسلامي ايران، به عنوان اسطوره ی پايمردي، شجاعت و از خود گذشتگي به حساب آيد . جوان شير دلي كه دشمن از وحشت پيكار با او خواب آسوده نداشت و نام آميخته با محبت وي، بي پناهان مظلوم را در خطه ی كردستان، شادي و آرامش مي بخشيد. فرمانده ی صف شكني كه با پناه گرفتن در سنگر قلب استحكام يافته از ايمان خويش، بي نياز از سنگر خاك و سنگ بود ،‌اينك به سوي محبوب شتافته و قفس تن را به يادگار گذاشته است .

آيت الله معصومي

بعضي مواقع كه در جبهه ها ، رزمندگان را از زير قرآن عبور مي داديم، برادر كاوه صحبت از برگشت نمي كرد . صحبتش ،‌صحبت شهادت و از بين بردن دشمنان اسلام بود . مي گفت : اگر بنا شد همه ی ما شهيد بشويم و يك نفر زنده بماند، همان يك نفر بايد دشمن را سركوب كند . وقتي من به حرفهاي او دقيق مي شدم، مي ديدم دارد شبيه امير المؤمنين ( عليه السلام ) صحبت مي كند . اين جوان كه عزم و اراده اش به اندازه ی تمام لشگرش بود، مي گفت، اصل و اساس پيروزي، ايمان به خداست. ما وقتي ايمان به خدا داشته باشيم، چه زنده باشيم، چه نباشيم و چه به شهادت برسيم، پيروز هستيم ، و او اين معنا را براي نيروهايش به خوبي مجسم كرده بود . كاوه در نترسيدن از دشمن سرآمد بود و همين طور در جلو داري ، در سركوبي دشمن، چنان عمل كرده بود كه خواب را از چشمهايشان گرفته بود و واقعاً دشمن را تسليم خود كرده بود .

آيت الله فاضليان

ايشان از ياوران بقيه الله الاعظم بودند كه هيچ كس جز خدا را نداشتند، هيچ توقعي از ديگران هم نداشتند . فقط به وظيفه فكر مي كرد. در جبهه هاي مختلف كه بود مي ديدم كه فدايي امام و اسلام است . در عنفوان جواني با نيت هر چه خالص تر كار مي کرد و از اين جهت مصمم شديم با او عقد اخوت ببنديم . با وجود آنكه آسيبهاي جدي به بدنش وارد شده بود اما مثل پرنده اي كه مي خواهد پرواز كند در كارهايش سرعت داشت . از رفتار و گفتارش پيدا بود كه او بالاخره به شهادت مي رسد . برادر كاوه با داشتن سه مزيت توانست امنيت كردستان و اين لشگر مخلص را هدايت و برقرار كند . توكل خاص به خدا، صبر در گرفتاريها و اخلاص . وقتي جوانان عزيز به وضعيت روحي و ملكوتي او نگاه مي كردند، درس مي گرفتند. او با غير زبانش مردم را مي خواند .

آيت الله غلامرضا حسني

اگر كاوه و تيپ ويژه ی شهدا آن روزها نبودند، زبانم لال ما الان آذربايجان و كردستان و اين هفت ـ هشت استان غربي را نداشتيم . برحسب ظاهر، ايشان و نيروهايشان چهارده تيپ بودند؛ ولي وقتي شليك مي كرد به قلب استكبار شليك مي كرد . خدمات ايشان بسيار ارزنده است . من در روحيه ی ايشان يك عرفان احساس مي كردم عشق به الله، عشق به انصار الله ،‌عشق به امام خميني ،‌عشق به الله اكبر ،‌به راه شهدا ، به راه قرآن ،‌عشق به نماز شب . البته ايشان نمي خواست اينها آشكار شود، ولي من از اعمالش ، از ظاهرش ، از درونش اينها را مي فهميدم . همانطور كه شهيد سعيدي گفته بود، من در امام خميني ذوب شده ام؛ كاوه هم واقعا در امام و راه امام ذوب شده بود. حالات و حركات او الان هم جلوي چشمانم است .

حجه الاسلام بختياري

كاوه معلم اخلاق بود . در جاي خودش شير كردستان بود و فاتح قلل عجيب و غريب . يادم هست در مجلسي روي منبر از شهيد كاوه تمجيد كردم ، سه روز بعد زنگ زد و گفت با شما كار دارم . وقتي آمد، روبروي من نشست ، زد زير گريه و گفت : شما را به جدت، تو را به فاطمه زهرا در مجلسي كه من هستم از من تعريف نكن . من پيش خدا خجل و شرمنده هستم، چرا كه، چيزي كه از من خواسته نتوانستم انجام بدهم ، گفت : مي ترسم از اين تعريف و تمجيد ها ، نفس بر من غلبه كند و دچار غرور بشوم. صحبتهاي آن روز شهيد كاوه براي خود من هم درس بود .

سرلشگر رحيم صفوي

شهيد كاوه تجسم عيني آيه شریفه اي است كه در وصف ياران پيامبر اسلام (صلّی الله علیه و آله و سلّم) مي فرمايد :
«والذين معه اشداء علي الكفار رحماء بينهم»
او در مقابل كفار، كومله و دموكرات رحم نمي كرد، آنها را با خشم و غضب خود و آتش تفنگ و رگبار گلوله ها به سزاي جنايت كاري هايشان مي رساند؛ كسي بود كه محورهاي غير قابل باز شدن مثل محور پيرانشهر ـ سردشت را با ايماني قوي و دلي مطمئن فتح مي كرد .

سرتيپ پاسدار مصطفي ايزدي

يكي از نشانه هاي بالندگي و سرافرازي يك مكتب، انسانهائي است كه آن مكتب ،‌آنها را تربيت مي كند و در واقع اگر يك ايدئولوژي بخواهد اين ادعا را به ثبوت برساند كه قابليت اداره ی جامعه و قابليت انسان سازي را دارد، به آن افرادي كه در آن مكتب تربيت شده اند اشاره مي كند. اينكه ما در صدر اسلام به بزرگاني مثل ابوذر ،‌سلمان و مالك اشتر اشاره مي كنيم؛ اخلاق و سكنات آن بزرگواران را نشات گرفته از اسلام عزيز در صدر اسلام مي دانيم . در دوران انقلاب، بزرگمرداني مانند سردار پاكباز اسلام، انسان وارسته و يكي از شجاعترين فرماندهان جبهه هاي كردستان و دفاع مقدس، شهيد محمود كاوه را داريم كه اين انسان شريف و بزرگوار چنان سكنات ،‌رفتار ، روحيات و اخلاقي داشت كه به حق، تبلور اسلام ناب محمدي (صلّی الله علیه و آله و سلّم) بود.
او انساني بود كه زندگي دنيائي را زندگي نمي دانست بلكه دنيا را گذرگاهي برای جهان پس از مرگ و مرگ را حياتي ابدي مي دانست. خودم با تمام وجود اين احساس را نسبت به ايشان داشتم كه اين مرگ بود كه از شهيد كاوه فرار مي كرد و حقا كوچكترين ملاحظه اي براي اينكه چند روزي بيشتر در اين دنياي خاكي باشد ،‌نداشت. اين ما بوديم كه مرتب به ايشان سفارش مي كرديم مواظب خودت باش !
من معتقدم اگر بخواهيم فرماندهان خوبي را تربيت كنيم ، اگر مي خواهيم مديرهاي خوبي را در نيروهاي مسلح تربيت بكنيم، واقعا بايد بيائيم روي زندگي و عملكرد شهيد بزرگوار محمود كاوه كار بكنيم؛ اين خصوصيات، اين تدابير، و اين مديريت و اخلاقياتي كه ايشان داشتند را به عنوان يك الگوي فرمانده ی موفق تبيين بكنيم. چون ايشان جميع خصوصيات را داشتند؛ همان طور كه مقام معظم رهبري مي فرمايند: ايشان واقعا اهل خودسازي بودند . اهل تهجد بودند . آن قرآني را كه با صداي خوش مي خواندند اصلا يك نفوذي به قلب انسان مي كرد . يك طنين خاصي داشت كه بيانگر اين بود كه، گوينده ی اين آيات خودش عامل اين آيات است . ايشان مظهر انساني بود كه تلاش و مجاهدتش براي رضايت حق تعالي بود . واقعا كاري براي خود نمائي انجام نمي داد. او مصداق «ان صلاتي و نسكي و محياي و مماتي لله رب العالمين» بود .
در حركتهايي كه انجام مي داد و در اقداماتي كه انجام مي داد، عاشقانه اهداف انقلاب را دنبال مي كرد . از جهت اخلاقي يك وضعيت ممتاز داشت و از لحاظ انگيزشي اعمالي كه انجام مي داد واقعا بر اساس مكتب و احساس تكاليف بود و در روحيات اخلاقي حقيقتا فرد شجاعي بود . من بكرات ديده بودم و همرزمان تعريف كرده بودند كه هميشه در نوك حمله قرار مي گرفت . بارها مي شد كه همرزمانش با اسرار و التماس او را به خطوط عقب تر منتقل می کردند. از جهت تدبير، اقداماتي كه ايشان در عملياتهاي مختلف انجام دادند، واقعا نمونه است . هر يك از عملياتهايي كه ايشان انجام مي دادند، در آن تدبير خاصي بود. شديدا به امر غافلگيري توجه داشتند، به رعايت ملاحظات تاكتيكي و تكنيكي توجه داشتند و واقعا اگر ما عمليات را به تيپ ويژه ی شهدا محول مي كرديم، به پيروزي آن اطمينان داشتيم و اين يك وضعيت ممتازي را نشان مي دهد.
از جهت دقت در كار، از جهت رعايت مسائل آموزشي، او يك فرد نمونه است . ما در مجموع ،‌ايشان را يكي از فرماندهان جامع سپاه پاسداران انقلاب اسلامي مي دانيم كه كمتر شناخته شده است؛ با اينكه در ابتداي ورود فرد ناشناخته اي بود، ولي به دليل قابليتهايي كه داشت، سلسله مراتب فرماندهي را به سرعت طي كرد و به عنوان فرمانده ی عمليات سقز منصوب شد . ما در منطقه ی كردستان كه در مركزيت استان آن موقع قرار داشتيم، وقتي به مناطق مختلف توجه مي كرديم، در سقز از جاهاي سخت كاري ما بود که يكي از مناطق مهم ضد انقلاب بود . واقعا به حضور اين عزيزان و آن تدابيري كه داشتند اطمينان مي كرديم. آنها عمليات مختلف را در سقر به انجام رساندند. مثل ارتفاعات استاد مصطفي و امثالهم و مناطقي كه منتهي مي شد به منطقه رودخانه زرينه رود و همچنين عملياتهايي كه در منطقه ی سوته و بسطام و مرز عراق انجام دادند که بسيار مؤثر بود . از ديگر عملياتهاي پاكسازي و آزاد سازي، شهر بوكان بود كه شهيد كاوه نقش مؤثري را داشتند، و در ادامه اين اقدامات، عمليات آزاد سازي سد بوكان بود كه باز اين عزيزان و سازمان رزم سپاه پاسداران انقلاب اسلامي در منطقه سقز، كه به عنوان يك تيپ استقراري مطرح بود، نقش بسيار مؤثري را داشت.عملياتهايي كه در ساير نقاط كردستان و آذر بايجان غربي انجام دادند، باعث باز شدن محورهاي مهمي مثل محور بوكان ـ‌مهاباد ،‌محور صائين دژ ـ تكاب و محور تكاب ،‌صائين دژ گرديد كه واقعا نقش كارسازي داشت .
اما در سير خدمت سردار شهيد اسلام، سر لشگر محمود كاوه بايد به اين فراز ارزشمند از زندگي ايشان كه با تاسيس تيپ ويژه ی شهدا آغاز مي شود اشاره كنيم؛ تيپ ويژه ی شهدا را شهيد محمد بروجردي كه فرمانده ی همه شهدا در منطقه هست و همه افتخار شاگردي ايشان را داشتند ،‌تاسيس كرد . اين تيپ از كادر بسيار ارزنده اي برخوردار بود و هسته ی اين تيپ از عمليات پيروزمند بانه به سردشت ايجاد گرديد . اين يگان توانست با صلابت و قدرت و فرماندهي كه شهيد ناصر كاظمي ، شهيد كاوه و محوريتي كه شهيد بزرگوار محمد بروجردي داشت آزاد بكنند و بعد به تدريج اين سازمان يك صلابت و قدرتي پيدا كرد كه در تمام عملياتهاي دشواري كه ما داشتيم، اعم از داخلي و خارجي، اين يگان حضور بسيار كارسازي داشت . مراحلي را كه شهيد بزرگوار محمود كاوه در اين تيپ گذراند، مسئوليت عملیات اين تيپ بود كه در سازمان، رزم سپاه مسئول عمليات نقش مهمي را بر عهده داشت عمليات مهم و سر نوشت ساز پيرانشهر به سردشت كه، در مجموعه ی عملياتهايي كه در منطقه شمال غرب در داخل كشور بر عليه مراكز ضد انقلاب انجام شد، اين عمليات از ويژگي خاصي برخوردار بود و حتي به نظر من مهمترين عمليات رزمندگان اسلام در آن مقطع تاريخي همين عمليات بود كه منجر به شكستن كمر ضد انقلاب شد؛ كليه مراكز ضد انقلاب ،‌مراكز راديوئي آنها و تشكيلات ضد انقلاب در آن عمليات منهدم شد.
و نه تنها جاده ی پوشيده از جنگل و پيچ در پيچ آن منطقه آزاد گرديد، بلكه كل منطقه ی غربي مهاباد، سقز و همچنين ارتفاعات مرزي منطقه ی آلواتان ،‌ارتفاعات جاسوسان و كلا مناطق غربي آذربايجان غربي به صورت قابل توجهي پاكسازي گرديد كه در اين عملياتها شهداي بزرگواری تقديم اسلام گرديد . شهيد بزرگوار و فرمانده بي بديل رزمندگان اسلام ،‌شهيد ناصر كاظمي، فرمانده ی عزيز گنجي زاده ، يادم هست يك زماني به ما خبر دادند كه ايشان مجروح شده. ما هم به او خيلي علاقه داشتيم و هم ايشان را فرد مؤثري مي دانستيم . برادرها را بسيج كرديم كه هر كس خون ( o- ) دارد بيايد در بيمارستان حاضر شود؛ ايشان را آوردند، در حالتي كه واقعا رو به موت بود و نفسهاي آخر را مي كشيد، بلافاصله پس از اينكه يك مقدار توانست خودش را روي پا نگه دارد ، با اينكه از ضعف رنج مي برد و نمي توانست درست روي پاي خودش بايستد؛ مجددا به جمع رزمندگان تيپ ويژه ی شهدا پيوست و به آن هدف مقدسي كه داشت تداوم بخشيد. علاوه بر اين، سلسله عملياتهائي كه در استان كردستان و آذر بايجان غربي انجام شد، تيپ ويژه ی شهدا با فرماندهي شهيد كاوه نقش بسيار تعيين كننده اي داشت. در عملياتهاي برون مرزي هم اين تيپ، يگان ممتاز و موفقي بود. من اميدوارم دوستان و همرزمان ايشان تلاش كنند كه اين شخصيت والا را بهتر بشناسانند و يك انگيزه اي شود و يك وسيله بشود ، يك مقتدايي بشود براي ساير افراد كه وارد نيروهاي مسلح مي شوند، انشاء الله.
همانطور كه ما چنين انسانهاي مخلص و صادقي را در جمع سپاهيان و پاسداران انقلاب اسلامي ديده ايم؛ كه الان مي گويم اينها الگوي مكتب اسلام هستند .

دریابان علي شمخاني

برادر كاوه فرمانده ی تيپ قهرمان ويژه ی شهدا :
خدا قوت كه بازوهاي رزمندگانتان قوت ديگري به اسلام پرعظمت بخشيده است . محکم باشيد، با قدرت و تدبير، بدون احساس خستگي، دشمن فرسوده ی شكست خورده را به ذلت بنشانید و آواي عظيم اسلام را با عظمت تر سازيد. برادر عزيز! دشمن پيش روي شما ديگر نيروئي ندارد. دو گردان به اصطلاح كماندو، كه تنها دليل نامگذاريشان فقط لباس ويژه است را در پيش رو داريد، به پيش برويد و از اين فرصت الهي استفاده ی لازم را برده عجز كفار را با قدرت به نمايش بگذاريد . شما عنايت پروردگار را ديشب خوب لمس كرديد ماه شب پانزدهم ، آنچنان با ابر مامور از جانب خدا، پوشانيده شد كه هرگز توسط هيچ ذهن عليلي قابل درك نيست، اين الطاف همچنان ادامه دارد. استفاده لازم را بايد ببريد . بشتابيد كه نصر الهي در انتظار است .

سردار شوشتري

شهيد كاوه در مقال توطئه ی شرق و غرب در كردستان ايستادگي كرد و در مقابل توطئه ی شرق و غرب تدبير و فرماندهي كرد . كاوه در كردستان به همه ی اينها سيلي زد .

سردار منصوري

قبل از اينكه با برادر كاوه آشنا شوم، مطالب زيادي راجع به ويژگيهاو خصوصياتش شنيده بودم . بسيار مشتاق بودم تا او را از نزديك ببينم . تصور من اين بود كه كاوه آدمي است سي ـ‌چهل ساله با هيكلي قوي و اندامي تنومند . يكي دو ساعت كه منتظرماندم، آمد. ديدم ، نوجوان كم سن و سالي است كه هنوز محاسنش هم در نيامده احساس كردم كه مسئول دفتر شهيد كاوه است و من اشتباهي آمدم؛ تا اينكه متوجه شدم آن كاوه اي كه وصفش را شنيده بودم، همين نوجواني است كه در مقابلش نشستم . قرار شد از همان روز كارم را شروع كنم . اين طور به ذهنم آمد كه آنچه شنيده ام واقعيت ندارد و بزرگ نمايي شده است وقتی در كنارش قرار گرفته و كار كردم، آنجا بود كه ديدم آنچه قبلا شنيده ام قسمتي از آن خصوصياتي است كه ايشان دارد .

سردار همداني

كاوه فرمانده ، مدير ،‌مدبر ، شجاع و سلحشور بود كه بي باكانه و شجاعانه با آن اتكايي كه به ايمان و عقيده اش داشت در كردستان با دشمن مي جنگيد . هيچ فراموش نمي كنم كه آن روزها با سلاحهاي سبك به جنگ ضد انقلاب مي رفتيم . او براي اولين بار ابتكاري به خرج داد كه در دل ضد انقلاب وحشت به وجود آمد . او از عنصر آتش در عملياتها به نحو احسن استفاده مي كرد و اين باعث مي شد، دشمني كه در ارتفاعات مخفي شده ، منهدم و نابود شود، او و تيپ ويژه ی شهدا در آزاد سازي كردستان نقش مهمي را بر عهده داشتند .

سردار مصباحي

تيپ ويژه ی شهدا در عمليات بدر به عنوان احتياط قرارگاه نجف بود . اما در سه ،‌چهار مرحله وارد عمل شد . معمولا احتياط زماني وارد منطقه مي شود كه براي نيروهاي خودي شرايط سختي باشد . آن روز ما يك چنين وضعيتي داشتيم . آتش دشمن زياد بود . كاوه بدون ترديد با يك گردان وارد عمل شد . چيزي حدود چهل درصد از نيروهايش شهيد و مجروح شدند، حتي خودش و معاونش برادر باقر زاده هم به شدت مجروح شدند . مدت كوتاهي از عمليات نگذشته بود كه با دست گچ گرفته دوباره وارد منطقه شد و هدايت نيرهايش را به عهده گرفت . او حاضر نبود در بيمارستان بماند و کس ديگری امورات يگانش را پيگيري كند .
از ديگر ابعاد وجود شهيد كاوه، شيوه ی مديريتي ايشان بود . او با همه ی نيروهاي تحت امرش، جدا از مسئله ی فرماندهي يك رابطه ی دوستانه داشت . اگر بچه ها براي كاوه سرشان را مي دادند، نه به اين خاطر كه او فرمانده ی لشگرشان هست؛ بلكه از اين جهت بود كاوه و محبت كاوه در دلهايشان جا گرفته بود . در واقع همه طيف نيرو براي كاوه كار مي كرد و او هم با همه مي توانست كار كند . آنها گرفتار بند محبت كاوه بودند . در تشييع جنازه اش ديديد، بسيجي اي كه فقط بيست روز در لشگر خدمت كرده بود، خودش را براي مراسم رسانده بود و به رغم مسئولان امر تا آن روز، تشييعي با آن وسعت و جمعيت براي هيچ يك از سرداران و مسئولان شهيد در استان خراسان انجام نشده بود . اين تنها مي تواند به اين خاطر باشد كه كاوه در روح افراد نفوذ كرده بود .

جواد حامد

امير هدايت لطفيان مي گفت : كاوه بلند قدم ترين فرمانده ماست و من درجلسات واگذاري ماموريت به تيپ ويژه ی شهدا ـ که بعدها به لشگر انتقال يافت ـو نيز در صحنه ی نبرد به وضوح مصداق اين توصيف را مي ديدم . قرار بود سال 63 عملياتي را در منطقه ی«بست و مولان آباد» كه بسيار سخت و پيچيده بود و ضد انقلاب آنجا را پايگاه تسخير ناپذير خود مي دانست انجام دهيم در جلسه اي كه ماموریت يگانها مشخص مي شد، پاكسازي قسمتي از منطقه به ما محول شد، اما برادر كاوه تاكيد داشت كه؛ ما همه ی منطقه را پاكسازي مي كنيم و بعد هم بر روي «قله ی چهار چشمه» كه يكي از ارتفاعات مهم منطقه بود مستقرشويم. استعدادي كه براي پاكسازي اين منطقه بر آورد شده بود،يك لشگر تقويت شده بود؛ اما با عنايت به سوابق و تجربياتي كه ايشان در عملياتهاي مختلف داشت، فرماندهي قرارگاه حمزه سيد الشهداء ( عليه السلام ) اين پيشنهاد را پذيرفت . تيپ ويژه ی شهدا در اين عمليات موفق شد ضربات قابل توجهي به ضد انقلاب وارد سازد .

عبدالحسين دهقان

رحيم صفوي پرسيد ،‌اسمتون چيه ؟ محمود گفت : كاوه هستم . تا اسم كاوه راشنيد چند لحظه مات و مبهوت خيره شد به محمود ، بعد هم به دقت شكل و شمايلش را نگاه كرد . اسم و آوازه ی كاوه حتي تا ستاد كل سپاه هم رسيده بود . آقا رحيم بدون معطلي دستش را دراز كرد و حكم محمود را گرفت، گفت : شما حق ندارين بريد جبهه ی جنوب ، بايد از همين جا برگرديد كردستان ! محمود گفت : مشكلاتي تو كردستان جلو راهمون هست كه ما رو تو تنگناگذاشته و نمي تونيم اون طور كه بايد اونجا كار كنيم . پرسيد : چه مشكلاتي ؟ محمود گفت : تو خود سپاه يكسري مشكلات داريم؛ ‌ادوات و مسئولين هم از ما پشتيباني نمي كنند، بعضي وقتها هم سد راهمون مي شند . آقا رحيم گفت : شما برگرديد كردستان ،‌بنده از همين حالا به شما اختيار تام مي دهم ، هر اداره و مسئولي كه همكاري نكرد، كافيه فقط معرفي اش كني تا باهاش برخورد لازم را بكنيم ، محمود گفت : پس اجازه بدین براي سه ماه هم كه شده برم جنوب ، عمليات كه تمام شد بر مي گردم. آقا رحیم جمله اي گفت : كه ديگه محمود ساكت شد . گفت : آقاي كاوه! اصلا، براي سه روز هم شما را نمي گذاريم بريد جنوب ، همين الان مستقيم بريد كردستان. سردار سرلشگر پاسدار رحيم صفوي : فرمانده كل سپاه پاسداران انقلاب اسلامي ايران .

حميدرضا شكيب مهر

آوازه لشگر ويژه ی شهدا و فرمانده اش محمود كاوه در همه جا پيچيده بود . اين اسم براي مردم منطقه نويد بخش آزادي، امنيت و آرامش بود و از طرفي هر كجا ضد انقلاب متوجه حضور اين لشگر مي شد، سراسيمه فرار مي كرد . كاوه يكي از شهداي برجسته و يكي از فرماندهان سپاه بود كه ساليان متمادي در منطقه ی مظلوم كردستان براي نجات مردم محروم آن ديار، و آزادي آنها از چنگال ايادي استكبار جهاني تحت عنوان كومله ـ دموكرات فعاليت مي كردند، تلاش كرد . من از آن روحيه خوب و انقلابي و برخورد مناسبي كه با مردم داشت و ارتباط عميقي كه با آنها بر قرار كرده بود، لذت مي بردم . ما هميشه در قرارگاه حمزه سيد الشهداء ( عليه السلام ) به دنبال اين بوديم كه تامين و حفظ امنيت را به پيشمرگان بومي بسپاريم . كاوه علاوه بر اينكه در اين زمينه فعال بود، طرحهاي خوبي هم نيز داشت و با نيرو و امكاناتي كه در اختيارش بود در اين راه تلاش مي كرد .

حسن مرتضوي

شهيد كاوه يك شخصيت استاني نيست، بلكه يك شخصيت ملي وحتي فرامرزي است. در همين راستا، ما در صدد اين هستيم كه با مشاركت آحاد مردم و به ويژه علاقه مندان به اين شهيد بزرگوار بنياد شهيد كاوه را تاسيس كنيم . با توجه به ابعاد برجسته ی شخصيت شهيد كاوه و فرمايشات بلند و عميق مقام معظم رهبري درباره ی اين شهيد عزيز، بايستي حركتي فراگير و عميق تر در حوزه ی انتقال ارزشهاي دفاع مقدس و شناساندن اين فرمانده شهيد صورت گيرد . من در همين جا از همه ی عزيزان ، دوستداران شهيد كاوه و همه كساني كه به نوعي اين انسان بزرگوار و ايثارگريهاي او را در دوران دفاع مقدس درك كرده اند، عاجزانه تقاضا مي كنم كه ما را در راه اندازي بنياد شهيد كاوه حمايت كنند .

علي اصغر موحدي

كاوه توي دلها براي خودش جا باز كرده بود؛ از رزمنده ها گرفته تا رهبري، همه دوستش داشتند. رفتيم ديدن رهبر محمود از وضعيت منطقه گفت و از اوضاع كردستان . تو جلسه، آقا خيلي به محمود توجه نشان دادند . خيلي با دقت به حرفهايش گوش دادند . طوري كه مي شد فهميد چقدر به محمود علاقه دارند . داشتيم از اتاق بيرون مي آمديم كه آقا من را صدا زدند، برگشتم . يك دست لباس گرم به من دادند، گفتند . اين لباسها را بده به محمود ، كردستان سرده ،‌سرما مي خوره، بهش بگو حتما بپوشه .

سرهنگ حسین زارع صفت

کاوه در نیروهایش خود باوری ایجاد می کرد. نکات برجسته آنها را شناسایی سپس رشد می داد.من معتقدم فرمانده خوب باید نیروهایش را خوب بشناسد و از آنها خوب استفاده کند. از هر زرمنده ای یک فرمانده دسته و از هر فرمانده گروهان ، فرمانده گردان بسازد.که کاوه در این موضوع بسیار موفق بود.بسیاری از کسانیکه تکیه گاه کاوه در رزم بودن قبلا افرادی بی نام و نشان بودند. بسیجی و یا پاسدار عادی بودند.او در سفرهایش این ها را شناسایی و با آنها ارتباط برقرار وسپس جذبشان می کرد.به آنها میدان می داد تا در صحنه رزم قابلیت ها و توانایی هایشان را به منصه ظهور برسانند ما در تداوم به این حرکت نیازمندیم. کاوه در دهه شصت به این مهم توجه جدی داشت.

حجة الاسلام و المسلمین اکبر هاشمي رفسنجاني

كاوه خيلي شجاع و ناترس بود. شهيد كاوه خط شكن بود. هر موقع مشكلي پيش مي آمد، آن را حل مي كرد و شهيد كاوه گره گشاي مسئله بود . مگر ما مثل محمود را در آسمانها بتوانيم بيابيم و ما هم خطاب به پدر شهيد می گوئیم: مثل شما در شهادت او داغداريم .

محمد باقر قاليباف

من قبل از اينكه اين شهادت را به خانواده شهيد كاوه و مردم خراسان تبريك و تسليت بگويم، بايد به مظلومين کردستان تسليت عرض كنم؛ زيرا حضور شهيد كاوه در كردستان از يك طرف سايه اي بر سر مظلومين آن ديار بود و از طرف ديگر مظهر خشم و شجاعت و شهامت بوده و خواب را حت را از چشمان ضد انقلاب ربوده بود، پس از فرمان امام امت مبني بر اينكه هر كس می تواند اسلحه به دست گيرد به جبهه برود، شهيد كاوه به كردستان رفت و هيچگاه به خانه برنگشت، مگر با برانكارد و با حال مجروحيت . . . آنهايي كه از نزديك با شهيد كاوه آشنا بودند مي دانند كه او از چه تحركي برخوردار بود، آسودگي و آرامش را، حتي براي يك لحظه دوست نداشت، اصلا نمي خواست در جائي واقع شود كه راحت زندگي كند؛ هميشه دوست داشت در راه اسلام، در راه انقلاب و در خطرناكترين جاهايي باشد كه انقلاب به وجودش نياز دارد . يادم مي آيد در همين پادگان «سردادور »ـ من آنروزها بسيجي بودم ـ موقعي كه می آمد به عنوان مربي به ما آموزش بدهد مي ديديم كه با بقيه مربي ها فرق دارد . اصلا راه رفتن اين شهيد، حاكي از اين بود كه ديگر اين نمي تواند در جاي خود بايستد و راحت باشد.
راه رفتنش هم از يك تحرك خاص برخوردار بود ضد انقلابي كه وارد خاك ايران مي شد همين قدر كه احساس مي كرد سپاه كاوه و خود كاوه در منطقه حضور دارند، بدون اينكه درگيري ايجاد كند منطقه را ترك مي كرد و مي رفت . در اين اواخر كه مي نشستيم، با او صحبت مي كرديم، مي گفتيم از كردستان چه خبر؟
مي گفت: ما هر جايي كه ميرويم، ردپايي از آنها نيست. به گردانهاي جند الله و بقيه ی نيروهايي كه در كردستان بودند مي گفت : شما برويد درگيري با ضد انقلاب را شروع كنيد، به صورتي كه ندانند ما« تيپ ويژه شهدا » هستيم؛ وقتي كه درگيري شروع شد، برويد كنار تا ما يك دست و پنجه اي با آنها نرم كنيم. اينها حتي تاب و تحمل مقاومت در مقابل سپاه كاوه را نداشتند . از خصلتهاي خوب ديگري كه در وجود شهيد كاوه بود، شجاعت اين شهيد عزيز بود. او در بين فرماندهان سپاه اسلام، در شجاعت نمونه بود . هر جا كه مي خواست به قلب دشمن بزند، اول خودش اسلحه به دست مي گرفت مي افتاد جلو، بقيه را هم دنبال خودش مي برد . . . يادم هست عصر بود .
در باختران جلسه داشتيم . خبر رسيد كه احتمالا عراقيها امشب به حاج عمران حمله كنند؛ تا اين را گفتند، ناخدا گاه همه چشمها خيره شد به سوي كاوه، يعني منتظر بودند كه ببيننند كاوه چه مي كند؛ معتقد بودند كه مشكل آنجا به دست كاوه حل می شود. خودش هم اين را مي دانست . همان لحظه بلند شد، رفت و گردانهايش را آماده كرد. آن شب عراقيها به حاج عمران حمله كردند، اما صبح روز بعد كه كاوه وارد عمل شد، بعد از يك جنگ تن به تن، عراقيها را فراري داد و تعداد زيادي از آنها را كشت، ارتفاعات را هم پس گرفت .
منابع :
سایت ساجد
وبلاگ .... وکاوه هنوز زنده است





نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.