جمعه خونین مكه ؛ زمینه ها تا پیامدها
نویسنده : محمد مهدی اسلامی
"جمعه خونین مكه" اگرچه به ظاهر برای سركوب مراسم برائت از مشركین بود، اما در حقیقت بر اساس دستور آمریكا و در جهت مقابله با «صدور انقلاب اسلامی» رقم خورد. اگرچه موجب بسط انقلاب اسلامی گردید و خود زمینه ای گشت تا مظلومیت انقلاب اسلامی و سخن حقش بیش از پیش در برابر چشم مسلمین جهان قرار گیرد كه نقطه عطفی در صدور انقلاب بود. مگر نه آنكه در چهلم شهدای جمعه خونین بود كه انتفاضه فلسطین آغاز گردید؟ از این رو بازكاوی این حادثه تاریخی كه به دلایل مختلف سیاسی كمتر بدان پرداخته شده است، یكی از الزامات تاریخی در شناخت مرزهای درنودیده شده توسط موج انقلاب اسلامی است. آنچه در پی می آید تلاشی اندك برای مقابله با فراموشی جمعه خونین مكه است كه یادبودش حتی از برگ های سررسید ها نیز رنگ باخته است.
ده آیه نخست سوره برائت متكفّل این اعلان بود. حضرت علی علیه السلام این آیات را به دستور رسول اكرم (ص ) در مراسم حج سال نهم هجرت ابلاغ فرمودند. آیات مزبور، علاوه بر برائت از مشركانِ پیمان شكن ، تمامی مشركان ، اعم از پیمان بستگان و غیر آنان ، را شامل می شود؛ زیرا به نظر برخی از مفسّران ، آیه سوم سوره برائت ، تكرار آیه اول نیست ؛ آیه اول اعلام برائت و بیزاری از مشركینِ پیمان شكن، و خطاب آیه سوم به صورت اعلام برائت یا به تعبیر قرآن «اذان برائت » متوجه تمامی مردم است، نه خاصّ مشركین، تا همه بدانند كه خدا و رسول از مشركین بیزارند و مردم خود را برای چنین امری، پس از سپری شدن ماههای حرام، آماده سازند. در ابلاغ «برائت از مشركین »، حضرت علی علیه السلام، در بعدازظهر دهم ذیحجه در مِنی'، با شمشیر برهنه، به خطبه ایستاد و پس از تلاوت آیات نخست سوره برائت، چهار حكم الحاقی رسول اكرم را ابلاغ فرمود.
مضمون «اذان برائت » -با توجه به تعبیر «اَنَّ اللّه بَریٌ مِنَ المشركین و رسولُهُ» و مفاد آیات تفصیلیِ بعدی سوره توبه اشاره به آن دارد كه این اعلامیه را نباید مقابله مقطعیِ رسول اكرم صلّی اللّه علیه وآله وسلّم با رفتار مشركان پیمان شكن دانست، بلكه این مضمون و نحوه ابلاغ، بیان كننده یك اصل اسلامی و همیشگی است كه خداوند آن را مقرر كرده تا روش سیاسی اسلام و مسلمانان را در مقابل مخالفانِ اصل توحید و ناقضان حقوق انسانی و مشروع مسلمانان، روشن سازد. شیوه های اعلام برائت می تواند به گونه های مختلف و مناسب، در قالب رعایت اصول دیگر اسلام و شرایط زمان انجام شود، اما آنچه به عنوان ركن، در اجرای آن باید ملحوظ شود، اصلِ معنا و مفهوم اعتقادی و سیاسیِ طرد بت و بت پرستی، و اعلان انزجار از مشركان و دشمنان اسلام و محكوم كردن سیاستهای خصمانه و توطئه گرانه و مشی ستمگرانه و تجاوز كارانه آنهاست.
از سوی دیگر با توجه به محتوای برائت، و نیز ارزش تأسی به پیامبر صلی الله علیه وآله در انتخاب زمان و مكان اعلان برائت، مناسبت حكم و موضوع ایجاب می كند كه بهترین و كارآمدترین شكل اعلان برائت از مشركان، در حرم و در ایام حج انجام گیرد. از آیه سوم سوره توبه نیز می توان چنین استنباط كرد كه اعلان برائت با اعمال و مناسك حج منافات ندارد، بلكه رابطه میان آن دو، در هدف و ماهیت و نتایج ایجاب می كند كه برای تكمیل آثار و بركات هر یك از آنها، این دو عمل عبادی و سیاسی همراه یكدیگر انجام پذیرند؛ زیرا حج، در مفهوم جامع خود بسیاری از شعائر توحیدی را دربر می گیرد و عبادتی اجتماعی ـ سیاسی به شمار می رود، و صرفاً حركتی فردی نیست . نمونه های بهره گیری سیاسی و اجتماعی از موقعیت بیت الله الحرام و حج كه حرم امن الهی بشمار رفته و همگان در آن مصون هستند، در سنت رسول اكرم و ائمه اطهار علیهم السلام و مسلمانان متعدد است و ما به بعضی از آنها اشاره می كنیم:
1)در سال هفتم هجرت ، پیامبر اكرم بر اساس توافقنامه حدیبیه ، همراه دو هزار تن از مسلمانان ، برای مناسك عمره (عمره القضاء) به مكه رفتند و از نحوه آرایش شكوهمند مسلمانان به هنگام طواف و شعارهای آنان ـ از جمله اشعار عبدالله بن رواحه ـ برای نمایش قدرت مسلمانان در برابر مشركان بهره بردند ؛ شخص رسول اكرم، پس از طواف و سعی، بوضوح شكست مشركان و نابودی آنها را از خدا مسئلت كرد.
2) در سال نهم ، با ابلاغ برائت ، صفوف مسلمانان از كفار و مشركان كاملاً متمایز شد.
3) در سال دهم ، حجه الوداع ، با تأثیرات عمیق در مسائل اعتقادی ، احكام و اجتماعیاتِ اسلامی برگزار شد و حج مظهر عظمت اسلام و مسلمین و استعلای آن بر كفار و مشركین معرفی گردید، چنانكه خطبه های منی و عرفه و غدیر خم رسول اكرم صلی اللّه علیه وآله وسلّم متضمن مسائل مهم و اساسی جهان اسلام بود.
4) در سال 58، امام حسین علیه السلام در مراسم حج ، بسیاری از صحابه و مؤمنین و انصار برجسته را در منی گرد آورد و از طغیانگری معاویه و ستمهای او سخن گفت و از ایشان خواست كه هنگام بازگشت از حج ، پیام او را به مردم دیگر ابلاغ كنند تا از دین حق دفاع شود؛ و همگان را بر صدق گفتار خود گواه گرفت.
5) در سال 60، امام حسین علیه السلام با استفاده از موقعیت حج ، به افشای چهره حكومتِ یزیدبن معاویه پرداخت ، و چون شنید كه عوامل حكومتی قصد جانش را دارند، برای حفظ حرمت حج و حرم ، در روز هشتم ذیحجه با اظهار وضع پر مخاطره خود همراه خانواده و تعدادی از یاران به سمت عراق حركت كرد. این رویه در رفتار اغلب ائمه ما مشاهده می گردد؛ از مضامین دعاهای عرفه و منی حضرت امام سجاد علیه السلام، مباحثات سیاسی و علمی امام باقر و امام صادق علیهما السلام ، قیام فخ و ... تا آغاز شدنِ قیام مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه از كنار كعبه و بیعت مردم با ایشان در میان ركن و مقام .
غفلتهای تاریخی در مقاطع مختلف ، باعث نقصان توجه به مقصود اصلی و ماهیت ذاتی حج شده است ، همچنانكه پس از بنای كعبه و آغاز حج ابراهیمی نیز بتدریج خرافات و اوهام بر حج اصیل تأثیر نهاد و آن را به صورت حج جاهلی درآورد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران (1357 ش )، امام خمینی نیز با توجه به موقعیت خطیر جهان اسلام در دنیای كنونی ، بار دیگر جنبه های اعتقادی و اجتماعی حج را متذكر و خواستار بهره گیری، از این همایش بزرگ سال برای بیان مسائل و حلّ مشكلات جهان اسلام شد.
امام خمینی (ره ) در عید قربانِ نخستین حج پس از پیروزی انقلاب اسلامی (30 آبان 1358)، در پیامی به حجاج به تحلیل جامعی از كعبه و حج مبادرت كرد و آن را محل نشر توحید و نفی شرك دانست. تأكید او بر این نكته بود كه كعبه خاستگاه اصلی ندای توحید و مركز شكستن بتها در سراسر جهان است و بنابر آیات قرآنی تطهیر آن از همه ناپاكیها و پلیدیها كه بالاترین آنها شرك است ، واجب است ، و سپس با اشاره به اعلان برائت از مشركین در سوره توبه و قیام مهدی موعود علیه السلام از كنار كعبه و دعوت مردم به توحید، نتیجه گرفت كه همه بت شكنیها از كعبه سر چشمه گرفته و خواهد گرفت و امت اسلام نیز باید از این امر تأسی نمایند. وی حج اجتماعی و برائت از مشركان را به یك روش خاص محدود نكرد، بلكه دغدغه اصلی و تأكید عمده او بر محتوای عمیق حج و استفاده از آن با اتكا بر توحید ناب و اجتناب از تمامی مظاهر شرك و تعلق و توكل به غیر خدا بود، كه می تواند منشأ حركات و بركات بسیاری در جوامع اسلامی و همسویی و تلاش آنان برای احیای میراث و تمدن اسلامی شود. از نظر ایشان ، مسلمانان باید در حج به صِرف صورت قناعت نكنند و از چنین كنگره عظیمی كه امكان برپاییش برای هیچ مقام و دولتی ممكن نیست مگر اراده خدا، به نفع اسلام و مسلمین استفاده شود.
با نظر امام خمینی (ره ) به عنوان صاحب فتوا و حاكم شرع مبسوط الید و مصلح دینی، همه ساله مراسمی به نام «برائت از مشركین » در مكه و پیش از شروع مناسك حج برگزار می شد و طی آن هزاران تن از حجاج ایرانی، به همراه حجاج غیر ایرانی، پس از پیمودن مسیرهایی، در محل معینی تجمع می كردند و ضمن شنیدن سخنرانیها و بیانیه هایی مبنی بر تحلیل اوضاع جهان اسلام و صدماتی كه از سوی دشمنان بر ملل مسلمان وارد می آید به محكوم كردن آنها می پرداختند، و سپس آرام متفرّق می شدند و به فعالیتهای عادی می پرداختند. به گفته سید حسن میردامادی در كتابی كه اندكی بعد از واقعه به چاپ رسانده است، این روال تا 1366 ش ادامه داشت، اما در این سال، پس از برگزاری تظاهرات آرام و با شكوه وحدت در مدینه، مقرر شده بود كه مراسم برائت از مشركین ـ پس از توافق و هماهنگیِ مقامات ایرانی و مسئولان سعودی در مورد محل برگزاری مراسم و مبدأ و مقصد راهپیمایان و زمان شروع و خاتمه مراسم ـ در بعدازظهر ششم ذیحجه 1407/ 10 مرداد 1367 در مكه برگزار شود.
1. در روز پنجم ذیحجه (1 روز پیش از واقعه)، بیمارستانها و سازمانهای بهداری اعلام كردند كه هیچ مراجعه كننده ایرانی را برای درمان در روز ششم ماه نخواهند پذیرفت.
2. یكساعت قبل از شروع راهپیمایی، درهای ورودی به بنای بزرگ مخصوص حجاج اردنی و فلسطینی بسته شد و به هیچ كس اجازه داخل یا خارج شدن از آن داده نمی شد.
3. سطح بام بناهای واقع در جانب چپ راهپیمایی از كپسول های خالی و سنگ ها و آجرها و ابزار آلات از كار افتاده كه در طول برخورد به سوی حجاج پرتاب گردید انباشته شده بود. برخی از صاحبان این خانه ها ابراز داشته بودند كه این وسایل چند روز قبل از جانب حكومت سعودی به بام آنها منتقل گردیده بود.
4. تغییر آرایش پلیس كه برخلاف سالهای قبل در دو سوی مسیر نایستاده و صف آرایی آنها در انتهای مسیر حركت حجاج، و یا قرار گرفتن فرماندهان پلیس در پشت سر نیروها بر خلاف گذشته كه فرماندهان 100 متر در جلوی گردان خود می ایستاده اند.
5. در سالهای گذشته با توقف اتومبیل های سواری در مسیر راه پیمایی سعی در ایجاد موانع فیزیكی برای گسستن صفوف راهپیمایان داشتند اما در آن سال از توقف خودرو ها در طول خیابان محل برخورد نهایی منع كردند و اتوموبیل ها را از نزدیك شدن به مسیر مسجد ملك تا تقاطع خیابان عبدالله بن زبیر باز داشتند.
6. در سالهای گذشته ماموران پلیس در میان راهپیمایان حاضر می گردیدند تا از انتشار جزوه های پیشگیری نمایند اما در آن سال هیچیك از آنان داخل راهپیمایی نگردیدند و باطوم به دست صف آرایی نموده بودند.
جدای این قبیل نمونه های میدانی باید به سخنان متفاوت در ملاقات وزیرخارجه سعودی در ریاض با كاردار جمهوری اسلامی و ملاقات وزیر حج و امور اوقاف سعودی با نماینده ایران در روز چهارم ذیحجه و تفاوت لحن مذاكرات آنها اشاره نمود. همچنین عملكرد رسانه ها كه در این گونه موارد بیش از هر چیز به جذابیت های خبر و پرداختن به ابعاد كشته ها و زخمی ها و ... علاقه نشان می دهند، در این موضوع كاملا متفاوت بود و از همان ابتدا بیش از هر چیز به تطهیر مسئولان سعودی پرداخته و خبر هایی مخابره نمودند كه به خوبی بوی دلارهای نفتی می داد. اما اینكه چه كسی دستور این برخورد را داده بود، حجت السلام كروبی در این خصوص می گوید: "در اولین مراسم برائت از مشركین، فقط ایرانیها بودند، اما در سالهای بعد و به خصوص همین سال 1366 مردم خود مكه و ملیتهای دیگر مسلمان به مراسم میآمدند و اوضاع به طور كلی متفاوت شده بود. معتقدیم حادثه مكه با فشار مستقیم آمریكا به عربستان سعودی شكل گرفت، بر اساس اخبار و اطلاعات ما، بسیاری از شركتكنندگان در مراسم برائت از مشركین بعد از بازگشت به كشور متبوعشان بازداشت میشدند و تحت بازجویی قرار میگرفتند، حتی در چندین مورد افراد بعثه ما را هم گرفتند و به بازجویی بردند، یك حساسیت فوق العادهای ایجاد شده بود. "
حضرت امام در 18/7/60 در پاسخ به پادشاه عربستان نوشتند كه
" ... این جانب تمام گرفتاریها و بدبختیهای مسلمین و دولتهای كشورهای اسلامی را در اختلاف و نفاق بین آنان میدانم. چرا باید دولتهای اسلامی با داشتن قریب یك میلیارد جمعیت و در دست داشتن ذخیرههای زیر زمینی ، خصوصا موجهای نفت كه رگ حیات ابر قدرتهاست ، و برخورداری از تعلیمات حیاتبخش قرآن كریم و دستورات عبادی سیاسی پیامبر اسلام - صلی الله علیه و آله و سلم - كه مسلمانان را به اعتصام به " حبل الله " دعوت و از تفرقه و اختلاف تحذیر میفرماید ، وبا داشتن ملاذ و ملجایی چون حرمین شریفین ، كه در عهد رسول الله - صلوات الله علیه - مركز عبادت و سیاست اسلامی بوده و پس از رحلت آن بزرگوار مدتها نیز چنین بوده است و طرح فتوحات و سیاسات از آن دو مركز بزرگ سیاسی عبادی ریخته میشده است ، اكنون به واسطه كجفهمیها و غرضورزیها و تبلیغات وسیع ابرقدرتها كار را به آنجا بكشانند كه دخالت در امور سیاسی و اجتماعی ، كه مورد احتیاج مبرم و از اهم امور مسلمین است ، در حرمین شریفین جرم شناخته شود و پلیس سعودی در داخل مسجد الحرام و در جایی كه به حكم خدا و به نص قرآن مجید برای همه كس حتی منحرفین محل امن است با چكمه و سلاح به مسلمانان حمله كرده و آنان را مضروب و دستگیر نمایند و به زندان بفرستند.
جرم این مسلمانان شعار بر ضد آمریكا و اسرائیل ، این دشمنان خدا و رسول بوده است... اگر دولت حجاز از این فریضه عبادی - سیاسی ، كه هر سال در مواقف كریمه حرمین شریفین با حضور میلیونی مسلمانان تشكیل میشود، استفاده سیاسی اسلامی مینمود، احتیاج به آمریكا و هواپیماهای آواكس آن، و سایر ابرقدرتها نداشت و مشكلات مسلمانان حل میشد. میدانیم كه آمریكا این هواپیماها را از آن جهت در اختیار عربستان قرار داده است تا به نفع خود و اسرائیل از آنها استفاده نماید. چنانكه دیدیم كه آواكسهای آمریكایی برای تفرقه بین ایران و سایر مسلمانان عرب گزارشی سرتاسر دروغ داد مبنی بر بمباران مراكز نفتی كویت توسط ایران... اخیرا به این نكته تاكید میكنم كه از مكتوب شما ظاهر میشود كه گزارشهای دروغ و انحرافی به شما داده میشود. چنانكه نوشتهاید شعارهای زائرین ایرانی موجب نارضایتی و تنفر زائرین بیت الله شده است. بهتر بود شما اشخاص امینی را مامور گزارشها نمایید تا معلوم شود شعار ضد اسرائیل و آمریكا موجب تنفر و نارضایتی زائرین نشده، بلكه برخورد مامورین دولت سعودی و ضرب و هتك و به حبس كشیدن مهمانان خدای متعال، به جرم شعار علیه اسرائیل و آمریكا، موجب تنفر و نارضایتی مسلمانان جهان و خصوص زائران بیت الله الحرام و حرم معظم رسول الله - صلی الله علیه و آله و سلم - شده است. از خداوند متعال خواستارم كه مسلمانان را از خواب غفلت بیدار، و عظمت اسلام را روز افزون فرماید؛ و مسلمانان و خصوص دولتمردان را به آنچه صلاح اسلام و مسلمین است هدایت فرماید..." نصایح مكرر امام اما كارگر نیفتاد و پادشاهانی كه بیشتر در فكر ادامه سلطنت مبتنی بر خفقان خود بودند، ناگزیر به تكیه به ابرقدرتهایی همچون آمریكا گشته و هر روز از مردم خود و جهان اسلام دور گردیدند.
در ساعت 18:40 دقیق راهپیمایی به نقطه پایانی رسید. صدای بلندگوها خاموش و مردم به شعارهای خود خاتمه دادند و پلاكارها در هم پیچیده شد. ناگهان حملات عمال سعودی ابتدا با ریختن آب سرد و پس از آن آب ولرم و جوش بر سر زائران شروع گردید هر كس به سویی می گریخت . اما پس از پایان مراسم و به دنبال حركت مردم به سوی مسجدالحرام برای ادای فریضه مغرب ، پس از طی مسافتی راه ، در حالی كه در جلوی جمعیت عظیم راهپیمایان ، زنان و معلولین انقلاب در حال حركت بودند ، ستونهایی از نظامیان آل سعود هویدا شدند. لحظه ای بعد مزدوران آمریكا در لباس نیروهای امنیتی و پلیس و گارد سلطنتی سعودی به سوی مردم (بویژه زنان و معلولان و جانبازان ) هجوم بردند و با « باتوم » بر سر و روی حجاج بی گناه كوبیدند. اینان از یك طرف و مزدوران دیگر نیز از بالای پله ها و ساختمانها ، سنگ و آجر و شیشه و بلوك سیمانی بر سر و روی مردم می ریختند. پس از آن شلیك گازهای سمی و خفه كننده شروع شد و بدنبال آن رگبار گلوله ها به قصد كشتن و نه متفرق كردن راهپیمایان برائت از مشركین سرازیر شد و پیكرهای پاك انسانهایی كه جرمشان اعلام برائت و بیزاری از آمریكا و اسرائیل و ایادی ناپاكشان بود ، درخاك و خون غلتیدند. زنان بی گناه ما چادراز سرشان افتاده بود و در زیردست وپا له می شدند و با گازهای خفه كننده ورگبار گلوله ها شربت شهادت نوشیدند.
این جنایتكاران حتی به آمبولانسهای حامل مجروحین نیز یورش می بردند و مانع جمع آوری مجروحین می شدند. درنتیجه این حمله و هجوم ، بیش از پانصد تن از حجاج بی دفاع و هراسان ایرانی و غیرایرانی كشته و حدود هفتصد تن زخمی شدند. این سخنان دردناك رهبر كبیر انقلاب رضوان الله تعالی علیه است كه دراین حزن و اندوه سنگین و بزرگ ، آرامش خویش را از دست داده است : " بارالها، تو خود شاهدی كه دراین سال ما جانبازان و مهاجران و مجاهدانی داشتیم كه به سوی تو و بسوی خانه امن تو كه از صدر خلقت تاكنون مامن هر موجودی بوده است هجرت كردند و در پیش چشمان حیرت زده مسلمانان كشورهای جهان بدست پلید آمریكا كه از آستین آل سعود بدر آمده است ، به خاك و خون كشیده شدند و در آستانه عاشورای ولی الله الاعظم (سلام الله علیه) عاشورایی دیگر، با ابعاد مختلف در جوار تو و خانه امن تو ، در جمعه خونین پدید آوردند كه ای كاش نبودم تا آنرا ببینم و یا بشنوم، نه برای شهادت عزیزانی مجاهد و مهاجر كه شهادت امری است كه آرزوی عزیزان ماست وشهدی است آشنا برای زنان و مردان و كودكان ما كه در یورشهای مغولانه صدام عفلقی شدیدتر و فجیع تر آنرا چشیده اند و دیده ایم ، بلكه برای مصیبتی است كه نه تنها برای پیغمبر اسلام (صلوات الله علیه ) كه برای تمامی انبیا و مرسلین ، از آدم تا خاتم پیش آمد. بفرمان كاخ سیاه بدست ناپاك آل سعود این شقی ترین جانیان عصر ، بالاترین مقام مقدس الهی شكسته شد." پس از حادثه ذیحجه 1407/ مرداد 1366، با توجه به عظمت واقعه و میزان تلفات مردم عادی و بی دفاع (بیشتر زنان و جانبازان) و همچنین سوابق مراسم برائت از مشركین كه به آرامی برگزار شده بود، مرتكبین حادثه خود را مجبور به توضیح دیدند و حجاج را به اخلالگری و ایجاد آشوب متهم كردند.
در بیانیه رسمی وزارت كشور سعودی در هشتم ذیحجه،جزئیات بیشتری شامل آمار تلفات (402 كشته كه 275 تن آنان ایرانی ـ نیمی از كشته شدگان زنان ـ بوده اند و 649 زخمی ) همراه اتهامِ اخلال در مراسم حج ، هجوم آنها به طرف مسجدالحرام با چوب و سنگ و چاقو، درگیری مأموران امنیتی با حجاج و زیر دست و پا ماندن تعداد بسیاری از مردم ، و ادعای عدم تیراندازی به زوّار حرم با تأكید بر مقابله شدید با هر نوع هرج و مرج مطرح شد. به رغم پوشش خبری یكسویه حادثه و پخش تصاویر و فیلمهایی از تظاهرات و شروع و خاتمه آن، از جزئیات نحوه قتل عام حجاج تصویر و فیلم در اختیار هیچ كشوری قرار نگرفت و این موضوع بایكوت خبری در برخی مطبوعات مستقل اروپا منعكس گردید. همچنین دولت سعودی از پذیرش هیئت تحقیق اعزامی دولت جمهوری اسلامی ایران جلوگیری نمود و تا مدتها از تحویل اجساد حجاج ایرانی و انتقال مجروحان نیز خودداری می كرد نكته دردناك آنجاست كه بسیاری از آمار شهدا مربوط به روزهای پس از حادثه است كه ماموران سعودی اجازه مداوای مجروحین حادثه را در بیمارستانها ندادند و برخی از مجروحین كه جراحات حاد داشتند، پس از تحمل رنج و درد بسیار و در حالی كه امكان مداوای آنها بود، به شهادت رسیدند. اگرچه برخی از مسلمین حاضر در حج نیز به برخی از متواریان از صحنه درگیری و مجروحان با تمام خطراتی كه متوجه آنها بود در خانه هایشان پناه دادند و اثبات نمودند كه این رفتار حكومت مردانشان می تواند برخاسته از چهره حقیقی مردم كشورشان نباشد.
عده ای از علمای برجسته لبنان در بازگشت از حج، و با ذكر مشروعیت مراسم برائت در حج، حمله نیروهای مسلح به تظاهرات آرام مردم و تیراندازی به سوی حجاج و كشتار مردم بی دفاع، و شكستن حرمتِ حرم را محكوم كردند. همچنین جزئیات بیشتری از برگزاری آرام تظاهرات و مراسم حجاج ایرانی و تعداد دقیق شهدای ایرانی، توافقهای قبلی مقامات ایرانی و سعودی برای انجام مراسم و توافق بر سر مبدأ و مقصد آن، آمادگی كامل پلیس و ارتش سعودی برای سركوب مردم از قبل، به رگبار بسته شدن حجاج و تعرّض به حقوق انسانی و مشروع آنها، علل و زمینه های سیاسی این ماجرا و ارتباط آن با منافع امریكا و اسرائیل در منطقه و واداشتن ایران به صلح با عراق در جنگ هشت ساله عراق با ایران طی مقالات، مصاحبه ها، سخنرانیها، راهپیماییها و برپایی مراسم بزرگداشت شهدای فاجعه در كشورهای مسلمان و حتی غربی و همراه با ابراز همدردی علمای جهان اسلام مطرح و منعكس شد. چندی بعد رئیس جمهور محترم وقت ایران، در مجمع عمومی سازمان ملل متحد به حادثه مكه اشاره و آن را از مصادیق جنایات بین المللی معرفی كرد.
كمی پس از كشتار مكه، دو كنفرانس بین المللی و چندین كنفرانس كوچك در اقصی نقاط جهان برای بررسی حادثه ششم ذیحجه 1407 و وضعیت حرمین شریفین تشكیل شد. اولین كنگره در آذر 1366 (23 تا 27 نوامبر 1987) با عنوان «قداست و امنیت حرم » با حضور علمای اهل سنت و تشیع از 43 كشور در تهران تشكیل شد كه پس از بحث و بررسی مسائل مختلف حج و واقعه ششم ذیحجه 1407 در كمیسیونهای چهارگانه آن، قطعنامه ای در 12 ماده تصویب، و طی آن اعلام شد: با بررسی اسناد منتشره، حجاج شركت كننده در مراسم برائت از مشركین ، اعم از ایرانی و غیرایرانی ابتدا محاصره شده و سپس با گلوله و گاز سمّی به شهادت رسیده اند. كنگره ، روز ششم ذیحجه هر سال را روز برائت از مشركین اعلام داشت و تأكید كرد كه باید علمای صالح جهان، حرمین شریفین را اداره كنند.
كنفرانس بین المللی دیگری در لندن، از ششم تا نهم ژانویه 1988 تشكیل یافت و در آن با حضور پانصد تن از علما و صاحبنظران جهان اسلام از چهل كشور دنیا، مسئله آینده حرمین و فاجعه مكه بررسی شد. در قطعنامه پایانی قتل عام حجاج در ششم ذیحجه محكوم ، و با تأكید بر وقوع آن به خواست آمریكا، بر این نظر تأكید شد كه حرمین، میراث مشترك تمامی مسلمانان بوده است و اداره حرمین باید زیرنظر شورای عالی علمای صالح جهان اسلام باشد. این سمینار (ششم ذیحجه ) را روز اعلام برائت از مشركین نامید.
شكسته شدن حرمت و نقض امنیت حرم ، علاوه بر واقعه ششم ذیحجه 1407، دارای سوابق و نمونه های دیگری است كه زمینه نگرانی مسلمانان برای اداره حرمین و امنیت آن و استفاده واقعی از مراسم حج را فراهم ساخته است و این به رغم آن است كه در قرآن و روایات و نظرات فقهی، درباره رعایت حرمت و امنیت حرم و حجاج بیت الله الحرام تأكید بسیار شده است، كه می توان در مصادیق معاصر آن به وقعه الجلالیه در 1401 قمری ، قتل عام گروه اخوان و زنان و فرزندان آنها در مسجدالحرام و فاجعه تونل منی در 1367 ش كه به كشته شدن تعداد بسیاری از حجاج انجامید، اشاره نمود. حضور وسیع نیروهای مسلح در مكه و اطراف مسجدالحرام ، به رغم حرمت حمل سلاح در حرم، نحوه حاكمیت حرم كه منحصراً در اختیار حكومت سعودی قرار دارد و جهان اسلام از حضور و مشاركت در آن برخوردار نیست و بویژه حضور و استقرار نیروهای اجنبی و غیرمسلمان در شبه جزیره عربستان در نزدیكی مكه در سالهای اخیر كه برخلاف نصّ صریح رسول اكرم صلّی اللّه علیه وآله وسلّم بوده و اتفاق فرق اسلامی است ولی از سوی هیئت علمای وهابی حجاز مورد تأیید قرار گرفته است. همچنین تفوق دادن قوانین و مقررات داخلی دولت عربستان كه بر مقررات اسلامی حج با سیطره مقررات اسلامی حج و حرم امن بر كلیه مقررات عرفی و حتی قوانینِ كشور میزبان ، منافات دارد. بر اساس همین سوابق و نگرانیهای ناشی از آن بود كه در كنفرانسهای تهران و لندن (هر دو در 1987 م ) طرحی به عنوان اداره حرمین شریفین توسط علمای برگزیده كشورهای اسلامی مطرح شد.
اگـر هـزاران مـبـلـغ روحانی را به اقطار عالم می فرستادیم تا مرز واقعی بین اسلام راستین واسلام آمریكایی و فرق بین حكومت عدل و حـكـومت سرسپردگان مدعی حمایت از اسلام را مشخص كنیم ، بصورتی چنین زیبا نمی توانستیم .
حجت الاسلام و المسلمین رحیمیان نیز در خاطرات خود می گوید: "در باز گشت ، گزارش حج خونین قبل از تشرف ، جناب آقای رسولی گفت : - حضرت امام ، چند بار سراغ شما را گرفته اند. هنگام تشرف از پله ها كه بالا می رفتم ، حضرت امام در اتاق و از پشت شیشه متوجه حقیر شدند و تبسم كردند. وارد شدیم و سلام كردم .
با خوشرویی و تبسم جواب فرمودند و ادامه دادند: قبول باشد. كی آمدید؟
عرض كردم : - دیروز. سئوال كردند: ان شاء الله سالم هستید؟ آسیبی ندیدید؟
مختصرا جواب عرض كردم و مشغول كارمان شدیم .
بعد از انجام كارها و انجام ملاقاتهای دستبوسی، دوباره به خدمت مشرف شدم و به عرض رساندم : - آقای كروبی سلام رساندند. بسیاری از مسلمانان كشورهای دیگر، از من به عنوان ایرانی مصرانه خواسته اند دست شما را از طرف آنان ببوسم . و بوسیدم. صحنه كشتار حجاج و سلاحهایی كه به كار گرفتند و كتك خوردن آقای كروبی را به عرض رساندم. از محافظت آقای كروبی سئوال كردند، عرض كردم كه از پلیس سعودی محافظ داشتند ولی در آن زمان نبودند. مردم سعی در محافظت ایشان داشتند، ولی همه با هم كتك خوردند.
سئوال كردند: تیر اندازی زیادی بود؟
همه آنچه را كه دیده بودم ، به عرض رساندم . سپس از ملاقات با گروهی از فلسطینی های ساكن در فلسطین اشغالی كه بعد از حادثه جمعه خونین در بعثه برای اظهار همدردی نزد ما آمدند گفتم : كه ما ضمن احساس دلگرمی از محبت و همدردی ایشان و خوشحالی از فرصتی كه پیش آمده آماده می شدیم تا با تشریح مواضع انقلابی اسلامی در مورد مسائل جهانی اسلام به ویژه مساله فلسطین، آنها را هر چه بیشتر به مشاركت در انقلاب و جهاد اسلامی علیه صهیونیسم ترغیب نمائیم ولی با كمال تعجب و ناباوری، واقعیت را فوق تصور خود یافتیم!
آنها بعد از احوالپرسی در حالی كه به شدت متاثر و گریان بودند، مشاهدات غمبار خود را از صحنه كربلای خونین مكه باز گو كردند. از قساوتهای سعودیهای آل یهود، گفتند: كه چگونه بر پیكر پاك زنان شهید چكمه می كوبیدند و كیفهای پول و دستبند و گردن بند آنها را با خشونت و ایجاد جراحت بیشتر بر جسد خونین آنها، می ربودند! از مظلومیت ملت ایران گفتند: كه ما تا كنون فكر می كردیم كسی مظلومتر از ما فلسطینیها نیست ولی در اینجا فهمیدیم كه شما از همه مظلوم ترید و دشمنان شما از همه بیرحم تر و پست تر! تا اینجا برای ما چندان غیر عادی نبود، زیرا هر انسان و مسلمان فهمیده ای كه شاهد این فاجعه بود، جز این قضاوتی نداشت، آنچه ما را به شگفتی بیشتر واداشت، تحلیل آنها از اصل قضیه بود و پیوند بنیاد ارتجاع با صهیونیستها و دیدگاه عمیق آنها از جنگ تحمیلی بود. آنها بدون این كه به ما مجالی بدهند بهتر و كامل تر از آنچه ما می خواستیم بگوئیم، گفتند: از رهبر الهی انقلاب اسلامی كه تنها امید است برای همه مستضعفین و رهائی قدس و فلسطین.
از جنگ كه سر نوشت تمام منطقه و كل مستضعفین به سر نوشت آن گره خورده است و از این كه راه قدس از كربلا می گذرد و از مكه و مدینه !و استدلال كردند كه تا صدام كافر و آل سعود منافق بر كشورهای منطقه حكومت می رانند، فلسطین آزاد سعود منافق بر كشورهای منطقه حكومت می رانند، فلسطین آزاد نخواهد شد زیرا كه آنها عامل بقای اسرائیل هستند، همانگونه كه اسلافشان عامل ایجاد اسرائیل بودند. آنها می گفتند كه جنگ شما در برابر صدام تنها علیه صدام نیست بلكه علیه اسرائیل و تمام استكبار جهانی است و ما پیروزی خود را بر غاصبان فلسطین در پیروزی شما در این جنگ می بینیم و... صحبت با برادران فلسطینی به درازای شب كشید و افق سخنان دلپذیرشان سپیده سحر و فجر صادق را نوید می داد و ما خود را در رویایی شیرین می دیدیم و در شاهدان غروب جمعه خونین ، طلوع انقلاب جهانی را اسلام را... و بالاخره در پایان به محضر امام معروض داشتم كه همه تا قبل از جمعه خونین مكه از اینكه حضرت عالی آیه و من یخرج من بیته مهاجرا الی الله و رسوله ثم یدركه الموت فقد وقع اجره علی الله را در آغاز پیام حج امسال انتخاب كرده بودید، متعجب و شگفت زده بودند. آن گاه كه حادثه اتفاق افتاد، به نكته قضیه پی بردیم و در عین حال ، تعجب و شگفت زدگی همه در چندان شد. تا قبل از این فراز از عرایضم ، حضرت امام با سئوالها و با نگاه و استماعشان، زبانم را در بیان ما وقع گویا می كردند و استقبالشان، گویای این بود كه در جستجوی اخبار جدید و اطلاع از مشاهده ها بودند. اما وقتی از آیه و پیام گفتم و خواستم در لفافه و كنایه از كرامت و چهره شان در هم كشیده شد!
انگار كه این مقوله نه تازه است و نه گفتنی. گویی كه نخواستند حتی با نگاه و در نگاهشان، چیزی را در این زمینه افشا كنند، كه : هر كه را اسرار حق آموختند مهر كردند و دهانش دوختند در پایان عرض كردم به لطف خدا و نفس شما اعمال را بدون وسواس انجام دادم و امام فرمودند: سعی كنید بعد از این هم همین طور باشید. روز بعد كه جناب حاج احمد آقا جهت دیدار اینجانب به منزل تشریف آوردند نقل كرد كه امام به ایشان فرموده بودند كه فلانی - رحیمیان - حرفها و خبرهای خوبی داشت و این نشان می داد كه در شرائطی كه عمده اخبار از حج خونین غم انگیز بود ظاهرا برای اولین بار از پیآمدهای مثبت و سازنده آن بخصوص در مورد فلسطینیها مطالبی را شنیده و خوشحال شده بودند."
همچنین از اعتراض یكی دیگر از مقامات بلند پایه اجرایی در آن روزگار كه به لحاظ سیاسی هم خط این افراد بوده است و حتی نوشتن استعفا درباره عملكرد آنها شنیده هایی وجود دارد. این موضوع آنچنان جدی است كه گویا زمینه ساز مخالفت هایی درون حزب مشاركت برای دبیركلی وی، همچنین زمینه ساز انتقاد های درون گفتمانی بسیار از كروبی برای به كارگیری از چنین چهره هایی شده بود. حتی برخی از رگه های این انتقادها در وبلاگ های اصلاح طلبان دیده می شود. یك كاریكاتوریست فراری روزنامه های زنجیره ای در وبلاگش نوشته است:" آقا این محسن میردامادی جون میداد برای دبیركلی مشاركت! ... الان یادم آمد یكی از دوستان به من سپرده بود از ایشان بپرسم نقشش در ماجرای حج خونین كه به كشته شدن صدها زائر ایرانی در مكه شد چه بوده، ولی متاسفانه من از روزنامه نوروز رفته بودم و دیگر نمیشد...گذاشته بودم برای روزی كه بخواهم برای حیاتنو بیوگرافی كاریكاتوریاش را كار كنم كه حیاتنو را هم تعطیل كردند...سوال این رفیق"مطلع" ما هم فراموش شد تا همین امروز... به هر حال شاید یك میردامادی دیگر در آن سال باعث تحریك پلیس عربستان و ماجراهای دیگر شده بود...به هر حال گفتیم اندكی تشویش اذهان خصوصی بكنیم..." اینك كه 21 سال از آن واقعه گذشته است و جواب بسیاری از سوالات تاریخی همچون چگونگی پذیرش قطعنامه به بحث گذاشته شده، آیا وقت آن نرسیده كه درباره عملكرد چنین چهره هایی نیز توضیح خواسته شود و شبهه های موجود بررسی گردد؟
2. ترجمه بخش هایی از كتاب " مجزره مكه : قصه المَذبَحه السعودیه للحجاج"، فهد قحطانی
3. آن سوی حج خونین یا تبلیغات آل سعود ، سید حسن میر دامادی
4. مقاله برائت از مشركین، محمد دشتی
5. مقاله انقلاب اسلامی ایران در سرزمینهای اشغالی فلسطین، حجت الاسلام والمسلمین سید حمید روحانی
6. خاطرات حجت الاسلام و المسلمین رحیمیان، كروبی و برخی دیگر از مسئولان در حج خونین 1366 و دیگر منابع شفاهی و اینترنتی
منبع:مرکز اسناد انقلاب اسلامی /س
مراسم برائت از مشركین:
ده آیه نخست سوره برائت متكفّل این اعلان بود. حضرت علی علیه السلام این آیات را به دستور رسول اكرم (ص ) در مراسم حج سال نهم هجرت ابلاغ فرمودند. آیات مزبور، علاوه بر برائت از مشركانِ پیمان شكن ، تمامی مشركان ، اعم از پیمان بستگان و غیر آنان ، را شامل می شود؛ زیرا به نظر برخی از مفسّران ، آیه سوم سوره برائت ، تكرار آیه اول نیست ؛ آیه اول اعلام برائت و بیزاری از مشركینِ پیمان شكن، و خطاب آیه سوم به صورت اعلام برائت یا به تعبیر قرآن «اذان برائت » متوجه تمامی مردم است، نه خاصّ مشركین، تا همه بدانند كه خدا و رسول از مشركین بیزارند و مردم خود را برای چنین امری، پس از سپری شدن ماههای حرام، آماده سازند. در ابلاغ «برائت از مشركین »، حضرت علی علیه السلام، در بعدازظهر دهم ذیحجه در مِنی'، با شمشیر برهنه، به خطبه ایستاد و پس از تلاوت آیات نخست سوره برائت، چهار حكم الحاقی رسول اكرم را ابلاغ فرمود.
مضمون «اذان برائت » -با توجه به تعبیر «اَنَّ اللّه بَریٌ مِنَ المشركین و رسولُهُ» و مفاد آیات تفصیلیِ بعدی سوره توبه اشاره به آن دارد كه این اعلامیه را نباید مقابله مقطعیِ رسول اكرم صلّی اللّه علیه وآله وسلّم با رفتار مشركان پیمان شكن دانست، بلكه این مضمون و نحوه ابلاغ، بیان كننده یك اصل اسلامی و همیشگی است كه خداوند آن را مقرر كرده تا روش سیاسی اسلام و مسلمانان را در مقابل مخالفانِ اصل توحید و ناقضان حقوق انسانی و مشروع مسلمانان، روشن سازد. شیوه های اعلام برائت می تواند به گونه های مختلف و مناسب، در قالب رعایت اصول دیگر اسلام و شرایط زمان انجام شود، اما آنچه به عنوان ركن، در اجرای آن باید ملحوظ شود، اصلِ معنا و مفهوم اعتقادی و سیاسیِ طرد بت و بت پرستی، و اعلان انزجار از مشركان و دشمنان اسلام و محكوم كردن سیاستهای خصمانه و توطئه گرانه و مشی ستمگرانه و تجاوز كارانه آنهاست.
از سوی دیگر با توجه به محتوای برائت، و نیز ارزش تأسی به پیامبر صلی الله علیه وآله در انتخاب زمان و مكان اعلان برائت، مناسبت حكم و موضوع ایجاب می كند كه بهترین و كارآمدترین شكل اعلان برائت از مشركان، در حرم و در ایام حج انجام گیرد. از آیه سوم سوره توبه نیز می توان چنین استنباط كرد كه اعلان برائت با اعمال و مناسك حج منافات ندارد، بلكه رابطه میان آن دو، در هدف و ماهیت و نتایج ایجاب می كند كه برای تكمیل آثار و بركات هر یك از آنها، این دو عمل عبادی و سیاسی همراه یكدیگر انجام پذیرند؛ زیرا حج، در مفهوم جامع خود بسیاری از شعائر توحیدی را دربر می گیرد و عبادتی اجتماعی ـ سیاسی به شمار می رود، و صرفاً حركتی فردی نیست . نمونه های بهره گیری سیاسی و اجتماعی از موقعیت بیت الله الحرام و حج كه حرم امن الهی بشمار رفته و همگان در آن مصون هستند، در سنت رسول اكرم و ائمه اطهار علیهم السلام و مسلمانان متعدد است و ما به بعضی از آنها اشاره می كنیم:
1)در سال هفتم هجرت ، پیامبر اكرم بر اساس توافقنامه حدیبیه ، همراه دو هزار تن از مسلمانان ، برای مناسك عمره (عمره القضاء) به مكه رفتند و از نحوه آرایش شكوهمند مسلمانان به هنگام طواف و شعارهای آنان ـ از جمله اشعار عبدالله بن رواحه ـ برای نمایش قدرت مسلمانان در برابر مشركان بهره بردند ؛ شخص رسول اكرم، پس از طواف و سعی، بوضوح شكست مشركان و نابودی آنها را از خدا مسئلت كرد.
2) در سال نهم ، با ابلاغ برائت ، صفوف مسلمانان از كفار و مشركان كاملاً متمایز شد.
3) در سال دهم ، حجه الوداع ، با تأثیرات عمیق در مسائل اعتقادی ، احكام و اجتماعیاتِ اسلامی برگزار شد و حج مظهر عظمت اسلام و مسلمین و استعلای آن بر كفار و مشركین معرفی گردید، چنانكه خطبه های منی و عرفه و غدیر خم رسول اكرم صلی اللّه علیه وآله وسلّم متضمن مسائل مهم و اساسی جهان اسلام بود.
4) در سال 58، امام حسین علیه السلام در مراسم حج ، بسیاری از صحابه و مؤمنین و انصار برجسته را در منی گرد آورد و از طغیانگری معاویه و ستمهای او سخن گفت و از ایشان خواست كه هنگام بازگشت از حج ، پیام او را به مردم دیگر ابلاغ كنند تا از دین حق دفاع شود؛ و همگان را بر صدق گفتار خود گواه گرفت.
5) در سال 60، امام حسین علیه السلام با استفاده از موقعیت حج ، به افشای چهره حكومتِ یزیدبن معاویه پرداخت ، و چون شنید كه عوامل حكومتی قصد جانش را دارند، برای حفظ حرمت حج و حرم ، در روز هشتم ذیحجه با اظهار وضع پر مخاطره خود همراه خانواده و تعدادی از یاران به سمت عراق حركت كرد. این رویه در رفتار اغلب ائمه ما مشاهده می گردد؛ از مضامین دعاهای عرفه و منی حضرت امام سجاد علیه السلام، مباحثات سیاسی و علمی امام باقر و امام صادق علیهما السلام ، قیام فخ و ... تا آغاز شدنِ قیام مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه از كنار كعبه و بیعت مردم با ایشان در میان ركن و مقام .
غفلتهای تاریخی در مقاطع مختلف ، باعث نقصان توجه به مقصود اصلی و ماهیت ذاتی حج شده است ، همچنانكه پس از بنای كعبه و آغاز حج ابراهیمی نیز بتدریج خرافات و اوهام بر حج اصیل تأثیر نهاد و آن را به صورت حج جاهلی درآورد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران (1357 ش )، امام خمینی نیز با توجه به موقعیت خطیر جهان اسلام در دنیای كنونی ، بار دیگر جنبه های اعتقادی و اجتماعی حج را متذكر و خواستار بهره گیری، از این همایش بزرگ سال برای بیان مسائل و حلّ مشكلات جهان اسلام شد.
امام خمینی (ره ) در عید قربانِ نخستین حج پس از پیروزی انقلاب اسلامی (30 آبان 1358)، در پیامی به حجاج به تحلیل جامعی از كعبه و حج مبادرت كرد و آن را محل نشر توحید و نفی شرك دانست. تأكید او بر این نكته بود كه كعبه خاستگاه اصلی ندای توحید و مركز شكستن بتها در سراسر جهان است و بنابر آیات قرآنی تطهیر آن از همه ناپاكیها و پلیدیها كه بالاترین آنها شرك است ، واجب است ، و سپس با اشاره به اعلان برائت از مشركین در سوره توبه و قیام مهدی موعود علیه السلام از كنار كعبه و دعوت مردم به توحید، نتیجه گرفت كه همه بت شكنیها از كعبه سر چشمه گرفته و خواهد گرفت و امت اسلام نیز باید از این امر تأسی نمایند. وی حج اجتماعی و برائت از مشركان را به یك روش خاص محدود نكرد، بلكه دغدغه اصلی و تأكید عمده او بر محتوای عمیق حج و استفاده از آن با اتكا بر توحید ناب و اجتناب از تمامی مظاهر شرك و تعلق و توكل به غیر خدا بود، كه می تواند منشأ حركات و بركات بسیاری در جوامع اسلامی و همسویی و تلاش آنان برای احیای میراث و تمدن اسلامی شود. از نظر ایشان ، مسلمانان باید در حج به صِرف صورت قناعت نكنند و از چنین كنگره عظیمی كه امكان برپاییش برای هیچ مقام و دولتی ممكن نیست مگر اراده خدا، به نفع اسلام و مسلمین استفاده شود.
با نظر امام خمینی (ره ) به عنوان صاحب فتوا و حاكم شرع مبسوط الید و مصلح دینی، همه ساله مراسمی به نام «برائت از مشركین » در مكه و پیش از شروع مناسك حج برگزار می شد و طی آن هزاران تن از حجاج ایرانی، به همراه حجاج غیر ایرانی، پس از پیمودن مسیرهایی، در محل معینی تجمع می كردند و ضمن شنیدن سخنرانیها و بیانیه هایی مبنی بر تحلیل اوضاع جهان اسلام و صدماتی كه از سوی دشمنان بر ملل مسلمان وارد می آید به محكوم كردن آنها می پرداختند، و سپس آرام متفرّق می شدند و به فعالیتهای عادی می پرداختند. به گفته سید حسن میردامادی در كتابی كه اندكی بعد از واقعه به چاپ رسانده است، این روال تا 1366 ش ادامه داشت، اما در این سال، پس از برگزاری تظاهرات آرام و با شكوه وحدت در مدینه، مقرر شده بود كه مراسم برائت از مشركین ـ پس از توافق و هماهنگیِ مقامات ایرانی و مسئولان سعودی در مورد محل برگزاری مراسم و مبدأ و مقصد راهپیمایان و زمان شروع و خاتمه مراسم ـ در بعدازظهر ششم ذیحجه 1407/ 10 مرداد 1367 در مكه برگزار شود.
توطئه از پیش تعیین شده سعودی:
1. در روز پنجم ذیحجه (1 روز پیش از واقعه)، بیمارستانها و سازمانهای بهداری اعلام كردند كه هیچ مراجعه كننده ایرانی را برای درمان در روز ششم ماه نخواهند پذیرفت.
2. یكساعت قبل از شروع راهپیمایی، درهای ورودی به بنای بزرگ مخصوص حجاج اردنی و فلسطینی بسته شد و به هیچ كس اجازه داخل یا خارج شدن از آن داده نمی شد.
3. سطح بام بناهای واقع در جانب چپ راهپیمایی از كپسول های خالی و سنگ ها و آجرها و ابزار آلات از كار افتاده كه در طول برخورد به سوی حجاج پرتاب گردید انباشته شده بود. برخی از صاحبان این خانه ها ابراز داشته بودند كه این وسایل چند روز قبل از جانب حكومت سعودی به بام آنها منتقل گردیده بود.
4. تغییر آرایش پلیس كه برخلاف سالهای قبل در دو سوی مسیر نایستاده و صف آرایی آنها در انتهای مسیر حركت حجاج، و یا قرار گرفتن فرماندهان پلیس در پشت سر نیروها بر خلاف گذشته كه فرماندهان 100 متر در جلوی گردان خود می ایستاده اند.
5. در سالهای گذشته با توقف اتومبیل های سواری در مسیر راه پیمایی سعی در ایجاد موانع فیزیكی برای گسستن صفوف راهپیمایان داشتند اما در آن سال از توقف خودرو ها در طول خیابان محل برخورد نهایی منع كردند و اتوموبیل ها را از نزدیك شدن به مسیر مسجد ملك تا تقاطع خیابان عبدالله بن زبیر باز داشتند.
6. در سالهای گذشته ماموران پلیس در میان راهپیمایان حاضر می گردیدند تا از انتشار جزوه های پیشگیری نمایند اما در آن سال هیچیك از آنان داخل راهپیمایی نگردیدند و باطوم به دست صف آرایی نموده بودند.
جدای این قبیل نمونه های میدانی باید به سخنان متفاوت در ملاقات وزیرخارجه سعودی در ریاض با كاردار جمهوری اسلامی و ملاقات وزیر حج و امور اوقاف سعودی با نماینده ایران در روز چهارم ذیحجه و تفاوت لحن مذاكرات آنها اشاره نمود. همچنین عملكرد رسانه ها كه در این گونه موارد بیش از هر چیز به جذابیت های خبر و پرداختن به ابعاد كشته ها و زخمی ها و ... علاقه نشان می دهند، در این موضوع كاملا متفاوت بود و از همان ابتدا بیش از هر چیز به تطهیر مسئولان سعودی پرداخته و خبر هایی مخابره نمودند كه به خوبی بوی دلارهای نفتی می داد. اما اینكه چه كسی دستور این برخورد را داده بود، حجت السلام كروبی در این خصوص می گوید: "در اولین مراسم برائت از مشركین، فقط ایرانیها بودند، اما در سالهای بعد و به خصوص همین سال 1366 مردم خود مكه و ملیتهای دیگر مسلمان به مراسم میآمدند و اوضاع به طور كلی متفاوت شده بود. معتقدیم حادثه مكه با فشار مستقیم آمریكا به عربستان سعودی شكل گرفت، بر اساس اخبار و اطلاعات ما، بسیاری از شركتكنندگان در مراسم برائت از مشركین بعد از بازگشت به كشور متبوعشان بازداشت میشدند و تحت بازجویی قرار میگرفتند، حتی در چندین مورد افراد بعثه ما را هم گرفتند و به بازجویی بردند، یك حساسیت فوق العادهای ایجاد شده بود. "
برخورد های مقدماتی
حضرت امام در 18/7/60 در پاسخ به پادشاه عربستان نوشتند كه
" ... این جانب تمام گرفتاریها و بدبختیهای مسلمین و دولتهای كشورهای اسلامی را در اختلاف و نفاق بین آنان میدانم. چرا باید دولتهای اسلامی با داشتن قریب یك میلیارد جمعیت و در دست داشتن ذخیرههای زیر زمینی ، خصوصا موجهای نفت كه رگ حیات ابر قدرتهاست ، و برخورداری از تعلیمات حیاتبخش قرآن كریم و دستورات عبادی سیاسی پیامبر اسلام - صلی الله علیه و آله و سلم - كه مسلمانان را به اعتصام به " حبل الله " دعوت و از تفرقه و اختلاف تحذیر میفرماید ، وبا داشتن ملاذ و ملجایی چون حرمین شریفین ، كه در عهد رسول الله - صلوات الله علیه - مركز عبادت و سیاست اسلامی بوده و پس از رحلت آن بزرگوار مدتها نیز چنین بوده است و طرح فتوحات و سیاسات از آن دو مركز بزرگ سیاسی عبادی ریخته میشده است ، اكنون به واسطه كجفهمیها و غرضورزیها و تبلیغات وسیع ابرقدرتها كار را به آنجا بكشانند كه دخالت در امور سیاسی و اجتماعی ، كه مورد احتیاج مبرم و از اهم امور مسلمین است ، در حرمین شریفین جرم شناخته شود و پلیس سعودی در داخل مسجد الحرام و در جایی كه به حكم خدا و به نص قرآن مجید برای همه كس حتی منحرفین محل امن است با چكمه و سلاح به مسلمانان حمله كرده و آنان را مضروب و دستگیر نمایند و به زندان بفرستند.
جرم این مسلمانان شعار بر ضد آمریكا و اسرائیل ، این دشمنان خدا و رسول بوده است... اگر دولت حجاز از این فریضه عبادی - سیاسی ، كه هر سال در مواقف كریمه حرمین شریفین با حضور میلیونی مسلمانان تشكیل میشود، استفاده سیاسی اسلامی مینمود، احتیاج به آمریكا و هواپیماهای آواكس آن، و سایر ابرقدرتها نداشت و مشكلات مسلمانان حل میشد. میدانیم كه آمریكا این هواپیماها را از آن جهت در اختیار عربستان قرار داده است تا به نفع خود و اسرائیل از آنها استفاده نماید. چنانكه دیدیم كه آواكسهای آمریكایی برای تفرقه بین ایران و سایر مسلمانان عرب گزارشی سرتاسر دروغ داد مبنی بر بمباران مراكز نفتی كویت توسط ایران... اخیرا به این نكته تاكید میكنم كه از مكتوب شما ظاهر میشود كه گزارشهای دروغ و انحرافی به شما داده میشود. چنانكه نوشتهاید شعارهای زائرین ایرانی موجب نارضایتی و تنفر زائرین بیت الله شده است. بهتر بود شما اشخاص امینی را مامور گزارشها نمایید تا معلوم شود شعار ضد اسرائیل و آمریكا موجب تنفر و نارضایتی زائرین نشده، بلكه برخورد مامورین دولت سعودی و ضرب و هتك و به حبس كشیدن مهمانان خدای متعال، به جرم شعار علیه اسرائیل و آمریكا، موجب تنفر و نارضایتی مسلمانان جهان و خصوص زائران بیت الله الحرام و حرم معظم رسول الله - صلی الله علیه و آله و سلم - شده است. از خداوند متعال خواستارم كه مسلمانان را از خواب غفلت بیدار، و عظمت اسلام را روز افزون فرماید؛ و مسلمانان و خصوص دولتمردان را به آنچه صلاح اسلام و مسلمین است هدایت فرماید..." نصایح مكرر امام اما كارگر نیفتاد و پادشاهانی كه بیشتر در فكر ادامه سلطنت مبتنی بر خفقان خود بودند، ناگزیر به تكیه به ابرقدرتهایی همچون آمریكا گشته و هر روز از مردم خود و جهان اسلام دور گردیدند.
خون در برابر توطئه:
در ساعت 18:40 دقیق راهپیمایی به نقطه پایانی رسید. صدای بلندگوها خاموش و مردم به شعارهای خود خاتمه دادند و پلاكارها در هم پیچیده شد. ناگهان حملات عمال سعودی ابتدا با ریختن آب سرد و پس از آن آب ولرم و جوش بر سر زائران شروع گردید هر كس به سویی می گریخت . اما پس از پایان مراسم و به دنبال حركت مردم به سوی مسجدالحرام برای ادای فریضه مغرب ، پس از طی مسافتی راه ، در حالی كه در جلوی جمعیت عظیم راهپیمایان ، زنان و معلولین انقلاب در حال حركت بودند ، ستونهایی از نظامیان آل سعود هویدا شدند. لحظه ای بعد مزدوران آمریكا در لباس نیروهای امنیتی و پلیس و گارد سلطنتی سعودی به سوی مردم (بویژه زنان و معلولان و جانبازان ) هجوم بردند و با « باتوم » بر سر و روی حجاج بی گناه كوبیدند. اینان از یك طرف و مزدوران دیگر نیز از بالای پله ها و ساختمانها ، سنگ و آجر و شیشه و بلوك سیمانی بر سر و روی مردم می ریختند. پس از آن شلیك گازهای سمی و خفه كننده شروع شد و بدنبال آن رگبار گلوله ها به قصد كشتن و نه متفرق كردن راهپیمایان برائت از مشركین سرازیر شد و پیكرهای پاك انسانهایی كه جرمشان اعلام برائت و بیزاری از آمریكا و اسرائیل و ایادی ناپاكشان بود ، درخاك و خون غلتیدند. زنان بی گناه ما چادراز سرشان افتاده بود و در زیردست وپا له می شدند و با گازهای خفه كننده ورگبار گلوله ها شربت شهادت نوشیدند.
این جنایتكاران حتی به آمبولانسهای حامل مجروحین نیز یورش می بردند و مانع جمع آوری مجروحین می شدند. درنتیجه این حمله و هجوم ، بیش از پانصد تن از حجاج بی دفاع و هراسان ایرانی و غیرایرانی كشته و حدود هفتصد تن زخمی شدند. این سخنان دردناك رهبر كبیر انقلاب رضوان الله تعالی علیه است كه دراین حزن و اندوه سنگین و بزرگ ، آرامش خویش را از دست داده است : " بارالها، تو خود شاهدی كه دراین سال ما جانبازان و مهاجران و مجاهدانی داشتیم كه به سوی تو و بسوی خانه امن تو كه از صدر خلقت تاكنون مامن هر موجودی بوده است هجرت كردند و در پیش چشمان حیرت زده مسلمانان كشورهای جهان بدست پلید آمریكا كه از آستین آل سعود بدر آمده است ، به خاك و خون كشیده شدند و در آستانه عاشورای ولی الله الاعظم (سلام الله علیه) عاشورایی دیگر، با ابعاد مختلف در جوار تو و خانه امن تو ، در جمعه خونین پدید آوردند كه ای كاش نبودم تا آنرا ببینم و یا بشنوم، نه برای شهادت عزیزانی مجاهد و مهاجر كه شهادت امری است كه آرزوی عزیزان ماست وشهدی است آشنا برای زنان و مردان و كودكان ما كه در یورشهای مغولانه صدام عفلقی شدیدتر و فجیع تر آنرا چشیده اند و دیده ایم ، بلكه برای مصیبتی است كه نه تنها برای پیغمبر اسلام (صلوات الله علیه ) كه برای تمامی انبیا و مرسلین ، از آدم تا خاتم پیش آمد. بفرمان كاخ سیاه بدست ناپاك آل سعود این شقی ترین جانیان عصر ، بالاترین مقام مقدس الهی شكسته شد." پس از حادثه ذیحجه 1407/ مرداد 1366، با توجه به عظمت واقعه و میزان تلفات مردم عادی و بی دفاع (بیشتر زنان و جانبازان) و همچنین سوابق مراسم برائت از مشركین كه به آرامی برگزار شده بود، مرتكبین حادثه خود را مجبور به توضیح دیدند و حجاج را به اخلالگری و ایجاد آشوب متهم كردند.
در بیانیه رسمی وزارت كشور سعودی در هشتم ذیحجه،جزئیات بیشتری شامل آمار تلفات (402 كشته كه 275 تن آنان ایرانی ـ نیمی از كشته شدگان زنان ـ بوده اند و 649 زخمی ) همراه اتهامِ اخلال در مراسم حج ، هجوم آنها به طرف مسجدالحرام با چوب و سنگ و چاقو، درگیری مأموران امنیتی با حجاج و زیر دست و پا ماندن تعداد بسیاری از مردم ، و ادعای عدم تیراندازی به زوّار حرم با تأكید بر مقابله شدید با هر نوع هرج و مرج مطرح شد. به رغم پوشش خبری یكسویه حادثه و پخش تصاویر و فیلمهایی از تظاهرات و شروع و خاتمه آن، از جزئیات نحوه قتل عام حجاج تصویر و فیلم در اختیار هیچ كشوری قرار نگرفت و این موضوع بایكوت خبری در برخی مطبوعات مستقل اروپا منعكس گردید. همچنین دولت سعودی از پذیرش هیئت تحقیق اعزامی دولت جمهوری اسلامی ایران جلوگیری نمود و تا مدتها از تحویل اجساد حجاج ایرانی و انتقال مجروحان نیز خودداری می كرد نكته دردناك آنجاست كه بسیاری از آمار شهدا مربوط به روزهای پس از حادثه است كه ماموران سعودی اجازه مداوای مجروحین حادثه را در بیمارستانها ندادند و برخی از مجروحین كه جراحات حاد داشتند، پس از تحمل رنج و درد بسیار و در حالی كه امكان مداوای آنها بود، به شهادت رسیدند. اگرچه برخی از مسلمین حاضر در حج نیز به برخی از متواریان از صحنه درگیری و مجروحان با تمام خطراتی كه متوجه آنها بود در خانه هایشان پناه دادند و اثبات نمودند كه این رفتار حكومت مردانشان می تواند برخاسته از چهره حقیقی مردم كشورشان نباشد.
بازتابهای فاجعه :
عده ای از علمای برجسته لبنان در بازگشت از حج، و با ذكر مشروعیت مراسم برائت در حج، حمله نیروهای مسلح به تظاهرات آرام مردم و تیراندازی به سوی حجاج و كشتار مردم بی دفاع، و شكستن حرمتِ حرم را محكوم كردند. همچنین جزئیات بیشتری از برگزاری آرام تظاهرات و مراسم حجاج ایرانی و تعداد دقیق شهدای ایرانی، توافقهای قبلی مقامات ایرانی و سعودی برای انجام مراسم و توافق بر سر مبدأ و مقصد آن، آمادگی كامل پلیس و ارتش سعودی برای سركوب مردم از قبل، به رگبار بسته شدن حجاج و تعرّض به حقوق انسانی و مشروع آنها، علل و زمینه های سیاسی این ماجرا و ارتباط آن با منافع امریكا و اسرائیل در منطقه و واداشتن ایران به صلح با عراق در جنگ هشت ساله عراق با ایران طی مقالات، مصاحبه ها، سخنرانیها، راهپیماییها و برپایی مراسم بزرگداشت شهدای فاجعه در كشورهای مسلمان و حتی غربی و همراه با ابراز همدردی علمای جهان اسلام مطرح و منعكس شد. چندی بعد رئیس جمهور محترم وقت ایران، در مجمع عمومی سازمان ملل متحد به حادثه مكه اشاره و آن را از مصادیق جنایات بین المللی معرفی كرد.
كمی پس از كشتار مكه، دو كنفرانس بین المللی و چندین كنفرانس كوچك در اقصی نقاط جهان برای بررسی حادثه ششم ذیحجه 1407 و وضعیت حرمین شریفین تشكیل شد. اولین كنگره در آذر 1366 (23 تا 27 نوامبر 1987) با عنوان «قداست و امنیت حرم » با حضور علمای اهل سنت و تشیع از 43 كشور در تهران تشكیل شد كه پس از بحث و بررسی مسائل مختلف حج و واقعه ششم ذیحجه 1407 در كمیسیونهای چهارگانه آن، قطعنامه ای در 12 ماده تصویب، و طی آن اعلام شد: با بررسی اسناد منتشره، حجاج شركت كننده در مراسم برائت از مشركین ، اعم از ایرانی و غیرایرانی ابتدا محاصره شده و سپس با گلوله و گاز سمّی به شهادت رسیده اند. كنگره ، روز ششم ذیحجه هر سال را روز برائت از مشركین اعلام داشت و تأكید كرد كه باید علمای صالح جهان، حرمین شریفین را اداره كنند.
كنفرانس بین المللی دیگری در لندن، از ششم تا نهم ژانویه 1988 تشكیل یافت و در آن با حضور پانصد تن از علما و صاحبنظران جهان اسلام از چهل كشور دنیا، مسئله آینده حرمین و فاجعه مكه بررسی شد. در قطعنامه پایانی قتل عام حجاج در ششم ذیحجه محكوم ، و با تأكید بر وقوع آن به خواست آمریكا، بر این نظر تأكید شد كه حرمین، میراث مشترك تمامی مسلمانان بوده است و اداره حرمین باید زیرنظر شورای عالی علمای صالح جهان اسلام باشد. این سمینار (ششم ذیحجه ) را روز اعلام برائت از مشركین نامید.
شكسته شدن حرمت و نقض امنیت حرم ، علاوه بر واقعه ششم ذیحجه 1407، دارای سوابق و نمونه های دیگری است كه زمینه نگرانی مسلمانان برای اداره حرمین و امنیت آن و استفاده واقعی از مراسم حج را فراهم ساخته است و این به رغم آن است كه در قرآن و روایات و نظرات فقهی، درباره رعایت حرمت و امنیت حرم و حجاج بیت الله الحرام تأكید بسیار شده است، كه می توان در مصادیق معاصر آن به وقعه الجلالیه در 1401 قمری ، قتل عام گروه اخوان و زنان و فرزندان آنها در مسجدالحرام و فاجعه تونل منی در 1367 ش كه به كشته شدن تعداد بسیاری از حجاج انجامید، اشاره نمود. حضور وسیع نیروهای مسلح در مكه و اطراف مسجدالحرام ، به رغم حرمت حمل سلاح در حرم، نحوه حاكمیت حرم كه منحصراً در اختیار حكومت سعودی قرار دارد و جهان اسلام از حضور و مشاركت در آن برخوردار نیست و بویژه حضور و استقرار نیروهای اجنبی و غیرمسلمان در شبه جزیره عربستان در نزدیكی مكه در سالهای اخیر كه برخلاف نصّ صریح رسول اكرم صلّی اللّه علیه وآله وسلّم بوده و اتفاق فرق اسلامی است ولی از سوی هیئت علمای وهابی حجاز مورد تأیید قرار گرفته است. همچنین تفوق دادن قوانین و مقررات داخلی دولت عربستان كه بر مقررات اسلامی حج با سیطره مقررات اسلامی حج و حرم امن بر كلیه مقررات عرفی و حتی قوانینِ كشور میزبان ، منافات دارد. بر اساس همین سوابق و نگرانیهای ناشی از آن بود كه در كنفرانسهای تهران و لندن (هر دو در 1987 م ) طرحی به عنوان اداره حرمین شریفین توسط علمای برگزیده كشورهای اسلامی مطرح شد.
آثار مثبت واقعه جمعه خونین:
اگـر هـزاران مـبـلـغ روحانی را به اقطار عالم می فرستادیم تا مرز واقعی بین اسلام راستین واسلام آمریكایی و فرق بین حكومت عدل و حـكـومت سرسپردگان مدعی حمایت از اسلام را مشخص كنیم ، بصورتی چنین زیبا نمی توانستیم .
حجت الاسلام و المسلمین رحیمیان نیز در خاطرات خود می گوید: "در باز گشت ، گزارش حج خونین قبل از تشرف ، جناب آقای رسولی گفت : - حضرت امام ، چند بار سراغ شما را گرفته اند. هنگام تشرف از پله ها كه بالا می رفتم ، حضرت امام در اتاق و از پشت شیشه متوجه حقیر شدند و تبسم كردند. وارد شدیم و سلام كردم .
با خوشرویی و تبسم جواب فرمودند و ادامه دادند: قبول باشد. كی آمدید؟
عرض كردم : - دیروز. سئوال كردند: ان شاء الله سالم هستید؟ آسیبی ندیدید؟
مختصرا جواب عرض كردم و مشغول كارمان شدیم .
بعد از انجام كارها و انجام ملاقاتهای دستبوسی، دوباره به خدمت مشرف شدم و به عرض رساندم : - آقای كروبی سلام رساندند. بسیاری از مسلمانان كشورهای دیگر، از من به عنوان ایرانی مصرانه خواسته اند دست شما را از طرف آنان ببوسم . و بوسیدم. صحنه كشتار حجاج و سلاحهایی كه به كار گرفتند و كتك خوردن آقای كروبی را به عرض رساندم. از محافظت آقای كروبی سئوال كردند، عرض كردم كه از پلیس سعودی محافظ داشتند ولی در آن زمان نبودند. مردم سعی در محافظت ایشان داشتند، ولی همه با هم كتك خوردند.
سئوال كردند: تیر اندازی زیادی بود؟
همه آنچه را كه دیده بودم ، به عرض رساندم . سپس از ملاقات با گروهی از فلسطینی های ساكن در فلسطین اشغالی كه بعد از حادثه جمعه خونین در بعثه برای اظهار همدردی نزد ما آمدند گفتم : كه ما ضمن احساس دلگرمی از محبت و همدردی ایشان و خوشحالی از فرصتی كه پیش آمده آماده می شدیم تا با تشریح مواضع انقلابی اسلامی در مورد مسائل جهانی اسلام به ویژه مساله فلسطین، آنها را هر چه بیشتر به مشاركت در انقلاب و جهاد اسلامی علیه صهیونیسم ترغیب نمائیم ولی با كمال تعجب و ناباوری، واقعیت را فوق تصور خود یافتیم!
آنها بعد از احوالپرسی در حالی كه به شدت متاثر و گریان بودند، مشاهدات غمبار خود را از صحنه كربلای خونین مكه باز گو كردند. از قساوتهای سعودیهای آل یهود، گفتند: كه چگونه بر پیكر پاك زنان شهید چكمه می كوبیدند و كیفهای پول و دستبند و گردن بند آنها را با خشونت و ایجاد جراحت بیشتر بر جسد خونین آنها، می ربودند! از مظلومیت ملت ایران گفتند: كه ما تا كنون فكر می كردیم كسی مظلومتر از ما فلسطینیها نیست ولی در اینجا فهمیدیم كه شما از همه مظلوم ترید و دشمنان شما از همه بیرحم تر و پست تر! تا اینجا برای ما چندان غیر عادی نبود، زیرا هر انسان و مسلمان فهمیده ای كه شاهد این فاجعه بود، جز این قضاوتی نداشت، آنچه ما را به شگفتی بیشتر واداشت، تحلیل آنها از اصل قضیه بود و پیوند بنیاد ارتجاع با صهیونیستها و دیدگاه عمیق آنها از جنگ تحمیلی بود. آنها بدون این كه به ما مجالی بدهند بهتر و كامل تر از آنچه ما می خواستیم بگوئیم، گفتند: از رهبر الهی انقلاب اسلامی كه تنها امید است برای همه مستضعفین و رهائی قدس و فلسطین.
از جنگ كه سر نوشت تمام منطقه و كل مستضعفین به سر نوشت آن گره خورده است و از این كه راه قدس از كربلا می گذرد و از مكه و مدینه !و استدلال كردند كه تا صدام كافر و آل سعود منافق بر كشورهای منطقه حكومت می رانند، فلسطین آزاد سعود منافق بر كشورهای منطقه حكومت می رانند، فلسطین آزاد نخواهد شد زیرا كه آنها عامل بقای اسرائیل هستند، همانگونه كه اسلافشان عامل ایجاد اسرائیل بودند. آنها می گفتند كه جنگ شما در برابر صدام تنها علیه صدام نیست بلكه علیه اسرائیل و تمام استكبار جهانی است و ما پیروزی خود را بر غاصبان فلسطین در پیروزی شما در این جنگ می بینیم و... صحبت با برادران فلسطینی به درازای شب كشید و افق سخنان دلپذیرشان سپیده سحر و فجر صادق را نوید می داد و ما خود را در رویایی شیرین می دیدیم و در شاهدان غروب جمعه خونین ، طلوع انقلاب جهانی را اسلام را... و بالاخره در پایان به محضر امام معروض داشتم كه همه تا قبل از جمعه خونین مكه از اینكه حضرت عالی آیه و من یخرج من بیته مهاجرا الی الله و رسوله ثم یدركه الموت فقد وقع اجره علی الله را در آغاز پیام حج امسال انتخاب كرده بودید، متعجب و شگفت زده بودند. آن گاه كه حادثه اتفاق افتاد، به نكته قضیه پی بردیم و در عین حال ، تعجب و شگفت زدگی همه در چندان شد. تا قبل از این فراز از عرایضم ، حضرت امام با سئوالها و با نگاه و استماعشان، زبانم را در بیان ما وقع گویا می كردند و استقبالشان، گویای این بود كه در جستجوی اخبار جدید و اطلاع از مشاهده ها بودند. اما وقتی از آیه و پیام گفتم و خواستم در لفافه و كنایه از كرامت و چهره شان در هم كشیده شد!
انگار كه این مقوله نه تازه است و نه گفتنی. گویی كه نخواستند حتی با نگاه و در نگاهشان، چیزی را در این زمینه افشا كنند، كه : هر كه را اسرار حق آموختند مهر كردند و دهانش دوختند در پایان عرض كردم به لطف خدا و نفس شما اعمال را بدون وسواس انجام دادم و امام فرمودند: سعی كنید بعد از این هم همین طور باشید. روز بعد كه جناب حاج احمد آقا جهت دیدار اینجانب به منزل تشریف آوردند نقل كرد كه امام به ایشان فرموده بودند كه فلانی - رحیمیان - حرفها و خبرهای خوبی داشت و این نشان می داد كه در شرائطی كه عمده اخبار از حج خونین غم انگیز بود ظاهرا برای اولین بار از پیآمدهای مثبت و سازنده آن بخصوص در مورد فلسطینیها مطالبی را شنیده و خوشحال شده بودند."
بیداری جهان اسلام پس از جمعه خونین مكه:
ادامه راه شهیدان مكه:
یك نقطه ابهام:
همچنین از اعتراض یكی دیگر از مقامات بلند پایه اجرایی در آن روزگار كه به لحاظ سیاسی هم خط این افراد بوده است و حتی نوشتن استعفا درباره عملكرد آنها شنیده هایی وجود دارد. این موضوع آنچنان جدی است كه گویا زمینه ساز مخالفت هایی درون حزب مشاركت برای دبیركلی وی، همچنین زمینه ساز انتقاد های درون گفتمانی بسیار از كروبی برای به كارگیری از چنین چهره هایی شده بود. حتی برخی از رگه های این انتقادها در وبلاگ های اصلاح طلبان دیده می شود. یك كاریكاتوریست فراری روزنامه های زنجیره ای در وبلاگش نوشته است:" آقا این محسن میردامادی جون میداد برای دبیركلی مشاركت! ... الان یادم آمد یكی از دوستان به من سپرده بود از ایشان بپرسم نقشش در ماجرای حج خونین كه به كشته شدن صدها زائر ایرانی در مكه شد چه بوده، ولی متاسفانه من از روزنامه نوروز رفته بودم و دیگر نمیشد...گذاشته بودم برای روزی كه بخواهم برای حیاتنو بیوگرافی كاریكاتوریاش را كار كنم كه حیاتنو را هم تعطیل كردند...سوال این رفیق"مطلع" ما هم فراموش شد تا همین امروز... به هر حال شاید یك میردامادی دیگر در آن سال باعث تحریك پلیس عربستان و ماجراهای دیگر شده بود...به هر حال گفتیم اندكی تشویش اذهان خصوصی بكنیم..." اینك كه 21 سال از آن واقعه گذشته است و جواب بسیاری از سوالات تاریخی همچون چگونگی پذیرش قطعنامه به بحث گذاشته شده، آیا وقت آن نرسیده كه درباره عملكرد چنین چهره هایی نیز توضیح خواسته شود و شبهه های موجود بررسی گردد؟
مصادر مقاله :
2. ترجمه بخش هایی از كتاب " مجزره مكه : قصه المَذبَحه السعودیه للحجاج"، فهد قحطانی
3. آن سوی حج خونین یا تبلیغات آل سعود ، سید حسن میر دامادی
4. مقاله برائت از مشركین، محمد دشتی
5. مقاله انقلاب اسلامی ایران در سرزمینهای اشغالی فلسطین، حجت الاسلام والمسلمین سید حمید روحانی
6. خاطرات حجت الاسلام و المسلمین رحیمیان، كروبی و برخی دیگر از مسئولان در حج خونین 1366 و دیگر منابع شفاهی و اینترنتی
منبع:مرکز اسناد انقلاب اسلامی /س