دولت مهندس موسوی به روایت وزیران (1)
علل استعفای دكتر حسن غفوری فرد از كابینه
... سال آخری كه از وزارت نیرو بیرون آمدم، از اول سال تا آبان ماه كه آنجا بودم، 75 مسافرت به استانها داشتم. یعنی تقریبا، هفتهای سه بار به استانهای مختلف مسافرت میكردم، پروژهها را از نزدیك میدیدم و در جریان پروژهها قرار داشتم و كار آنها را پیگیری میكردم. با اینكه از لحاظ مالی بودجهای كه به ما میدادند خیلی ناچیز بود ، باز هم در مورد آن بودجهی كم، سختگیری زیادی میكردند.
من نمیخواهم كسی را محكوم كنم، ولی در نهایت آنچه موجب شد، من از وزارت نیرو بیرون بیایم، همین سختگیریهای بیجا و شاید هم عمدی بعضی از دستگاههای دولتی بود. یك دفعه هم به آقای مهندس موسوی نامه نوشتم و گفتم سازمان برنامه میخواهد به من لطمه بزند، ولی عملا به وزارت نیرو ضربه میزند. حالا كه بودجهی وزارت را نمیدهند، من كنار میروم، كسی را به جای من بیاورید كه با او خصومت و دشمنی نداشته باشند.
بعد از من، دكتر بانكی به این سمت منصوب شدند. یادم است دو سه روز بعد از آنكه از وزارت نیرو رفتم، دكتر بانكی به منزل ما زنگ زدند و گفتند:« آن دویست میلیون تومانی كه چند وقت بود، میخواستی بگیری و به تو نمیدادند، به من دادند. و آن پنجاه میلیون دلاری را هم كه به تو ندادند، به من دادند!» گفتم:« خوب ، من به خاطر همین چیزها از وزارت بیرون آمدم». زمانی كهآیتالله مهدوی كنی نخست وزیر بودند (سال 1360) ، من پیشنهاد كردم كه وزیر نیرو، جزو اعضای شورای اقتصاد بشود. چون پروژههای بزرگی داشتیم و میّایستی این پروژهها در شورای اقتصاد مطرح میشدند تا راجع به آنها تصمیمگیری میشد.
تا سال 1364 كه من وزیر نیرو بودم ، این كار انجام نشد. شاید روز شنبه و یا یكشنبه بود كه من از وزارت بیرون آمدم و روز دوشنبه یا سهشنبهی همان هفته ، رادیو اعلام كرد: «وزیر نیرو به عضویت شورای اقتصاد در آمد!» یعنی در عرض چهار سال، علیرغم همهی این مشكلات، در شورای اقتصاد پذیرفته نشدیم، اما بلافاصله و در همان هفتهای كه من رفتم، اعلام كردند، وزیر نیرو عضو شورای اقتصاد شد. شاید این قضیه اتفاقی بود، نمیدانم. ولی به هر صورت این دو حادثه در همان هفته اتفاق افتاد؛ یكی عضویت وزیر نیرو در شورای اقتصادو دیگری پرداخت یك مبلغ پنجاه میلیون دلار و دویست میلیون تمام، كه این مبالغ در آن زمان پول زیادی بود.
دویست میلیون تومان پول در آن زمان، نصف یا حداقل بخش بزرگی از بودجهی وزارتخانه بود و در هر حال، در آن چهار سالی كه من در وزارت نیرو بودم و بعضی شبها مجبور میشدم همان جا بخوابم، این پول را به من ندادند، در وزارت نیرو میخوابیدم و تخت هم نداشتم. روی زمین میخوابیدم. تا مدتی كف اتاق موكت نداشت. یعنی كف اتاق وزیر ، بتون بود و هیچ پوشش دیگری نبود؛ مقداری از بتونهای كف اتاق كنده شده بودند و مهمانهایی كه میآمدند، پایشان لای آنها میرفت. بعد از اینكه ، من به یك مسافرت خارج از كشور رفتم، رییس دفترم، موكت خیلی ارزانی در اتاقم انداخته بود كه روی همان موكت، یك پتو پهن میكردم و بعضی شبها به علت حجم زیاد كار، در وزارتخانه میخوابیدم.
منبع:مرکز اسناد انقلاب اسلامی
/خ
... سال آخری كه از وزارت نیرو بیرون آمدم، از اول سال تا آبان ماه كه آنجا بودم، 75 مسافرت به استانها داشتم. یعنی تقریبا، هفتهای سه بار به استانهای مختلف مسافرت میكردم، پروژهها را از نزدیك میدیدم و در جریان پروژهها قرار داشتم و كار آنها را پیگیری میكردم. با اینكه از لحاظ مالی بودجهای كه به ما میدادند خیلی ناچیز بود ، باز هم در مورد آن بودجهی كم، سختگیری زیادی میكردند.
من نمیخواهم كسی را محكوم كنم، ولی در نهایت آنچه موجب شد، من از وزارت نیرو بیرون بیایم، همین سختگیریهای بیجا و شاید هم عمدی بعضی از دستگاههای دولتی بود. یك دفعه هم به آقای مهندس موسوی نامه نوشتم و گفتم سازمان برنامه میخواهد به من لطمه بزند، ولی عملا به وزارت نیرو ضربه میزند. حالا كه بودجهی وزارت را نمیدهند، من كنار میروم، كسی را به جای من بیاورید كه با او خصومت و دشمنی نداشته باشند.
بعد از من، دكتر بانكی به این سمت منصوب شدند. یادم است دو سه روز بعد از آنكه از وزارت نیرو رفتم، دكتر بانكی به منزل ما زنگ زدند و گفتند:« آن دویست میلیون تومانی كه چند وقت بود، میخواستی بگیری و به تو نمیدادند، به من دادند. و آن پنجاه میلیون دلاری را هم كه به تو ندادند، به من دادند!» گفتم:« خوب ، من به خاطر همین چیزها از وزارت بیرون آمدم». زمانی كهآیتالله مهدوی كنی نخست وزیر بودند (سال 1360) ، من پیشنهاد كردم كه وزیر نیرو، جزو اعضای شورای اقتصاد بشود. چون پروژههای بزرگی داشتیم و میّایستی این پروژهها در شورای اقتصاد مطرح میشدند تا راجع به آنها تصمیمگیری میشد.
تا سال 1364 كه من وزیر نیرو بودم ، این كار انجام نشد. شاید روز شنبه و یا یكشنبه بود كه من از وزارت بیرون آمدم و روز دوشنبه یا سهشنبهی همان هفته ، رادیو اعلام كرد: «وزیر نیرو به عضویت شورای اقتصاد در آمد!» یعنی در عرض چهار سال، علیرغم همهی این مشكلات، در شورای اقتصاد پذیرفته نشدیم، اما بلافاصله و در همان هفتهای كه من رفتم، اعلام كردند، وزیر نیرو عضو شورای اقتصاد شد. شاید این قضیه اتفاقی بود، نمیدانم. ولی به هر صورت این دو حادثه در همان هفته اتفاق افتاد؛ یكی عضویت وزیر نیرو در شورای اقتصادو دیگری پرداخت یك مبلغ پنجاه میلیون دلار و دویست میلیون تمام، كه این مبالغ در آن زمان پول زیادی بود.
دویست میلیون تومان پول در آن زمان، نصف یا حداقل بخش بزرگی از بودجهی وزارتخانه بود و در هر حال، در آن چهار سالی كه من در وزارت نیرو بودم و بعضی شبها مجبور میشدم همان جا بخوابم، این پول را به من ندادند، در وزارت نیرو میخوابیدم و تخت هم نداشتم. روی زمین میخوابیدم. تا مدتی كف اتاق موكت نداشت. یعنی كف اتاق وزیر ، بتون بود و هیچ پوشش دیگری نبود؛ مقداری از بتونهای كف اتاق كنده شده بودند و مهمانهایی كه میآمدند، پایشان لای آنها میرفت. بعد از اینكه ، من به یك مسافرت خارج از كشور رفتم، رییس دفترم، موكت خیلی ارزانی در اتاقم انداخته بود كه روی همان موكت، یك پتو پهن میكردم و بعضی شبها به علت حجم زیاد كار، در وزارتخانه میخوابیدم.
منبع:مرکز اسناد انقلاب اسلامی
/خ