بررسي ابعاد امنيت در حكومت مهدوي

در مورد مفهوم امنيت و مصاديق آن، در علوم آكادميك و بين نظريه پردازان سنتي و مدرن تفاوت هايي وجود دارد: گروهي تهديد نظامي را براي مقابله با ناامني، فرض اساسي قرار مي دهند كه ايجاد امنيت حول محور دولت بررسي
چهارشنبه، 17 دی 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
بررسي ابعاد امنيت در حكومت مهدوي
 بررسي ابعاد امنيت در حكومت مهدوي

 

نويسنده: نرجس عبديايي




 

الگويي از امنيت در حكومت مهدوي براساس روايات و ادله ي علمي
بررسي ابعاد امنيت در حكومت مهدوي

كليات

الف) مفاهيم

1. امنيت،

در مورد مفهوم امنيت و مصاديق آن، در علوم آكادميك و بين نظريه پردازان سنتي و مدرن تفاوت هايي وجود دارد: گروهي تهديد نظامي را براي مقابله با ناامني، فرض اساسي قرار مي دهند كه ايجاد امنيت حول محور دولت بررسي مي شود، از طرفي نظريه پردازان مدرن « امنيت را براساس فارغ بودن از ترس و يا احساس ايمني كه ناظر بر امنيت رواني و مادي است معرفي كرده اند. » (1) برخي امنيت را به معناي حفاظت جامعه در برابر لطمه خوردن به نهادها و ارزش هاي بنيادين مي دانند. سيف زاده در نهايت چنين تعريفي را از مفهوم امنيت، ارائه مي دهد:
حفاظت جامعه و ارزش ها و نهادهاي داخلي و قدرت انطباق آن در برابر تهديدات اعم از داخلي و خارجي، فعلي و آتي، از جمله نسبت به تهديداتي كه بقاي رژيم ها و نظام شهروندي و شيوه زندگي احاد جامعه را تهديد مي كند و موجوديت آنها را به خطر مي اندازد. (2)
اين كه مفهوم امنيت در نظريات و مكاتب متعدد علمي تفاوت هايي دارد، دلايلي دارد كه به واسطه آنها، تنها با ضوابط علمي نمي توان به نظر واحدي در اين باره رسيد: « 1. نارسايي جدال برانگيزي ماهوي ساير مفاهيم وابسته به امنيت ( مثل قدرت، منافع، اهداف، مصالح و... ) 2. ذهني بودن مقوله امنيت 3. عدم پايداري هويتي در تعريف خودي غير خودي و دوست و دشمن 4. عدم ماهيت متغير محيط 5. نسبي بودن مفهوم امنيت 6. مشخص و پهناور بودن عرصه، قلمرو حريم امنيتي » (3).
راه حل براي رسيدن به ثبات نسبي در فهم حقيقت امنيت و راهكارهاي كسب آن و مقابله با عوامل ناامني، ابعاد و ويژگي هاي آن...، رجوع به منبعي بالاتر و آگاه تر از تمام مفاهيم و مصاديق مربوط به حيات بشري و درست ترين و مهم ترين فهم هاست. در كنار استفاده از تجارب بشري و به منظور تصحيح و تكميل آن.

2. بررسي مفهوم امنيت در اسلام:

از لحاظ لغوي اين واژه ريشه در ثلاثي مجرد « امن » و با مشتقاتي مانند استيمان و ايمان است كه به آرامش و اطمينان در برابر خوف ترجمه شده است. (4)
هم چنين از كلمات هم معناي امنيت « سلام » است، علامه طباطبائي در ذيل آيه كريمه 59 سوره انعام آورده اند كه: « فردي كه سلام مي كند به سلام گيرنده اعلام مي دارد كه تو از ناحيه من در اماني و هيچ گونه ظلمي و تجاوزي از من نسبت به خودت نخواهي ديد و آزادي فطري كه خدا به تو مرحمت كرده از ناحيه من صدمه نخواهد ديد. » (5)
در اين جا ارتباط سلام دادن با اظهار امنيت از سوي مخاطب و در نتيجه نفي ظلم و تجاوز و ناامني از سوي او مدنظر است كه در آيين اسلام به آن تذكر داده شده است، ايشان در جاي ديگر متذكر مي شوند كه: « كلمه اسلام به معناي كسي است كه با سلام و عافيت با تو برخورد كند نه با جنگ و ستيز و يا شر و ضرر و كلمه مؤمن به معناي كسي است كه به تو امنيت بدهد و تو را در امان خود حفظ كند. » (6)
در ذكر مشتقات كلمه امنيت در قرآن، ايمان و امنيت در اسلام با هم تلاقي دارند، خداوند متعال در سوره انعام مي فرمايد: « كساني كه ايمان آورده اند و ايمان خود را آميخته به ظلم نكرده اند ايشان امنيت دارند و راه يافته اند. » (7)
وجود ايمان كه از لوازم ايجاد امنيت است در انسان ها در سطوح فردي يا اجتماعي، فراهم كننده امنيت از سوي خداوند است و اين امنيت الهي است كه در تمام ابعاد و درجات نصيب انسان مؤمن مي شود.
در توصيف ايمان آمده است: « ايمان عبارت از آن است كه انسان در مهد امن قرار گيرد. » (8)
هم چنين آورده اند: ايمان قرار گرفتن باور در قلب است و معناي آن امنيت دادن است شايد مناسبتش آن باشد كه مؤمن، موضوعات اعتقادي خود را از شك و ترديد - كه آفت اعتقاد است - امنيت بخشيده است. » (9)
سير حصول ايمان است كه براي مؤمن امنيت فراهم مي نمايد: « ايمان امنيت كه انسان بعد از ادراك عجز خود، به تكيه گاه قدرت پناه ببرد و در دارالامن قرار گيرد و احساس ايماني كند كه در آن صورت هم از شر شيطان درون و هم از گزند حوادث تلخ بيرون در امان است (10). به خصوص براي مسلمانان حصول ايمان كه در واقع دريافت و اعتقاد قلبي نسبت به مؤمن اصلي و حقيقي يعني خداوند متعال مي باشد، داراي اثري است به نام امنيت و ايمني از شر آفات و بلاياي دروني و نيز حوادث و بلاياي بيروني. چنان كه در حديث سلسلة الذهب فرمودند: « كلمة لا اله الا الله حصني فمن دخل حصني امن من عذابي » (11).
امام صادق ( عليه السلام ) فرمودند: « مؤمن، مؤمن ناميده شده است، چون از خدا امان مي خواهد و خدا به او امان مي دهد » (12).
مؤمن اگر از درجات شايسته ايمان برخوردار باشد، چنان عظمتي دارد كه تمام موجودات نه تنها در برابر او طغيان نمي كنند و از ناامني آنان محفوظ است، بلكه موجودات ديگر خاضع و تسليم اويند: « همه اشيا براي مؤمن كرنش مي كنند و همه اشيا به او احترام مي گذارند. اگر براي همه اخلاص ورزد خداوند همه چيز را از او هراسان مي سازد و حتي حشرات و خزندگان و درندگان زمين و پرندگان آسمان و ماهيان درياها را...، و آنان در برابر مؤمن، خاضع و تسليمند. » (13)
مؤمن در چنين امان و امنيتي قرار دارد او از هيچ چيز نمي ترسد چون به واسطه دين خداوند قدرتمند و عزيز است: « مؤمن كسي است كه هر چيز از او بيمناك باشد، زيرا او در دين خدا قدرتمند و عزيز است و از هيچ چيز نمي ترسد و اين نشانه مؤمن است. » (14) اين معناي ايجاد رعب منفي نيست،‌ بلكه خود به خود ابهت ايمان مؤمن و ايمني خاطر او از هر لحاظ، موجبات ترس اهل شر و نفاق براي نزديكي به او به منظور آسيب رساندن به مؤمن و لطمه به ايمان و امنيت او مي گردد و اين صفت مؤمنين مخلص است.
امام علي ( عليه السلام ) فرمودند: « اي مردم، هركس خدا را ناصح و خيرخواه خود قرار دهد، موفق مي شود و هركس قول او را دليل و راهنما قرار دهد، به استوارترين راه هدايت خواهد شد، كسي كه خود را در پناه خداوند قرار دهد، در امنيت و آرامش خواهد بود و هركس دشمن خدا باشد، خائف و هراسناك است. » (15) و نيز ايشان مي فرمايد: « من آمن امن ». (16)
اين حديث خود بيانگر توأم بودن ايمان با دست يابي به امنيت حقيقتي است براي انسان هايي كه جوياي امنيت به نحو اكمل و در تمام ابعاد آن هستند.

3. امنيت فردي:

عبارت است از حالتي كه فرد - جسماً و روحاً - در آن فارغ از ترس و آسيب رسيدن به جان و مال و آبرو و... يا از دست دادن آنها، زندگي كند. در رويكرد فلسفي به لحاظ مفهومي، انسان و جايگاه وي در نظام هستي مورد بررسي قرار مي گيرد، در اين رويكرد، امنيت داشتن انسان به معناي ثبات هويت مشخص او، نسبت به خودش، خدا و جهان با توجه به پويايي اصيل انديشه اسلامي مي باشد (17). و در مقابل بي امنيتي انسان به مفهوم فروپاشي شخصيت و هويت انساني نسبت به خدا، خودش و جهان و در نتيجه بحران هويت او در نظام هستي است.

4. امنيت اجتماعي:

در اين تعريف نقش عوامل اجتماعي در فراهم كردن امنيت و ناامني بررسي مي شود، امنيت جان، مال، آبرو، موقعيت اجتماعي و... اشخاص، از سوي عوامل اجتماعي، يعني از طرف: افراد ديگر، گروه ها، حكومت، قانون و...، جان و مال و آبرو و موقعيت اجتماعي فرد مورد تهديد واقع نگردد، لذا امنيت اجتماعي، به نوعي حالت فراغت همگاني از تهديدي است كه، كردار غيرقانوني و خلاف دين ( در اسلام ) توسط دولت يا دستگاه يا فرد يا گروه يا بخشي يا تمام جامعه يا از شر ملل و دول ديگر و...، پديد مي آورد.

5. حكومت مهدوي:

حكومت و حاكميت هركدام از زاويه ديدي، تعريف و حد مرزي دارد، مقصود ما از حكومت مهدوي، كه قصد بررسي اوضاع و ابعاد امنيتي آن را داريم، عبارت است از تمام قواي زمامداري اعم از مجريه، مقننه و قضائي، در تعريف خاص خود و نيز عبارت است از تمام اعضاي حكومتي اعم از رهبري كارگزاران گروه ها و اجتماعات عصر ظهور و نيز نوع حاكميت و سرزمين را هم در برمي گيرد.

ب) چارچوب تحليلي

الف. بررسي ابعاد امنيت در اسلام

1. ابعاد فردي امنيت

يك. امنيت و معرفت:

معرفت و شناخت از جمله عوامل ايجادكننده و تثبيت، ايمان و امنيت فردي است پس فرد مؤمن از آسيب جهل در تمام ابعاد آن و نيز از ناامني هاي فراهم شده توسط جهال در امان خواهد بود به واسطه معرفتش خداوند متعال در قرآن مي فرمايد: « شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لاَ إِلهَ إِلاَّ هُوَ وَ الْمَلاَئِکَةُ وَ أُولُوا الْعِلْمِ قَائِماً بِالْقِسْطِ لاَ إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَکِيمُ‌ » (18) معرفت، لازمه ايمان و به تبع آن امنيت است: « تا انسان احساس خطر نكند ( به واسطه معرفت ) و نداند كه مأمني است از خطرگاه به جاي امن پناه نمي برد. »‌ (19)
اهل علم شناخت يا معرفت داراي درجات و مراتب والايي هستند، مفهوم معرفت، در فارسي به معناي شناخت است و منظور از معرفت بالاترين مرتبه خداشناسي است.
اهل معرفت مراتبي دارند (20): برخي را مقلدان مي نامند مانند كساني كه سخن بزرگان را در باب معرفت پذيرفته اند ولي دليلي بر آن ندارند؛ گروهي كه به شناخت بالاتري رسيده اند و دودي از آتش به آنها رسيده است مي دانند كه اين دود از چيزي برخاسته است پس حكم مي كنند كه دود اثر آن آتش است، در معرفت الهي نيز به همين اندازه اند كه اينها را « اهل نظر » مي گويند كه به برهان قاطع مي دانند كه صانعي هست و داراي آثاري مي باشد و آثار قدرت او را دليل وجود او مي دانند؛ از اين دسته بالاتر كساني هستند كه به واسطه مجاورت با آتش اثري از حرارت آن احساس مي كنند و از آن نيز بهره مي برند كه « مؤمنان به غيبت » ناميده مي شوند و خداي را از پشت پرده مي شناسند، و بالاتر كساني هستند كه از آتش منافع فراواني از قبيل پخت و پز و امثال آن برده اند، و در خداشناسي هم گروهي لذت معرفت را دريافته و به سرور آن مبتهج هستند.
خواجه نصير طوسي در اين باره ادامه مي دهد: تا اين جا از مراتب اهل معرفت از خداشناسي گفتيم ولي بالاتر از اينها كساني هستند كه خود آتش را مشاهده مي كنند و به واسطه نور آن موجودات ديگر را مشاهده مي كنند، در خداشناسي نيز گروهي را « اهل بينش » و هم چنين « عارفان » مي گويند و اينها كساني هستند كه معرفت حقيقي دارند و كساني كه در مراتب بالاتر از اين قرار گرفته اند « اهل يقين » مي باشند كه مقام بالاتري از عارفان دارند، برخي از اهل يقين از باب « معاينه » معرفت دارند كه اينها را « اهل حضور » مي نامند كه داراي انس و انبساط مي باشند و اما نهايت معرفت آن جايي است كه ديگر عارف از ميان برخيزد مانند كسي كه در آتش سوخته و از بين رفته باشند. ارتباط عميق و وسيع معرفت الهي و ايمان و ايمني را براي افراد و جوياي امنيت در اين عبارت ها مي توان جست و جو كرد و آن جا معرفت نباشد انسان از جهل و‌ آسيب جهان امنيت نخواهد يافت.

دو. امنيت و اخلاص:

بي درنگ، نيت و انگيزه پاك و خالصانه در عرصه زندگي فردي، خود كمكي شايان به احساس و وجود امنيت در افراد مي نمايد، نيات منافقانه يا مخالف با موازين الهي، در درجه اول خود فرد را، دچار اضطراب و دغدغه مي نمايد: « وَ مَا أُمِرُوا إِلاَّ لِيَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ » (21) آنها مأمور نشدند مگر آن كه خداي را بپرستند در حالي كه دين را خالص براي او مي دانند، و نيز خداوند متعال مي فرمايد: « أَلاَ لِلَّهِ الدِّينُ الْخَالِصُ » (22)؛ آگاه باشيد كه دين خالص از براي خداوند است.
اخلاص در فارسي به معناي ويژه ساختن و پاك كردن چيزي از چيز ديگر است كه همراه آن و يا آميخته با آن باشد؛ ولي منظور از اخلاص در اين جا آن است كه انسان هرچه را مي گويد و انجام مي دهد با قصد تقرب به درگاه الهي و خاص و خالص براي خداوند باشد، به گونه اي كه هيچ غرض دنيوي و اخروي با آن آميخته نباشد. (23)
شايد يك چيز را از ضد آن بهتر بتوان درك كرد، بي اخلاص يعني چه؟ « ضد اخلاص آن است كه انسان غرض ديگري را جز رضاي خداوند مانند: مال، حسب مقام، شهرت طلبي، طمع به ثواب آخرت و يا نجات از عذاب دوزخ را داشته باشد و اينها همه شرك است. » (24)
از اين جا انسان موحد و مشرك نيز از هم جدا مي شود؛ شرك به دوگونه است: جلي مثل بت پرستي و خفي، كه هر شركي به جز بت پرستي عيان را دربرمي گيرد.
پيامبر ( صلي الله عليه و آله ) فرمودند: « نيت شرك در ميان امت من از حركت يك مورچه سياه بر روي يك سنگ سياه در دل شب سياه مخفي تر است. » (25)
اخلاص و توحيد، سلاح انسان براي ايمني از شرك و انواع آن و لوازم وحشت زاي آن مي باشد.

سه. امنيت و تقواي الهي:

خداوند متعال تمايز انسان ها را در تقواي آنها معرفي مي كند نه مال و مقام و... « إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ » (26) تقوا به معناي پرهيز از گناهان به واسطه ترس از خشم و دوري از درگاه خداوند است، همان طور كه يك بيمار خواهانِ معالجه، بايستي از مصرف هرچه كه به حال او مضر و مقتضي افزايش بيماري است، اجتناب كند تا معالجه شود و درمان او نتيجه بخشد، انسان هاي طالب كمال نيز، بايستي از آنچه كه منافات با كمال دارد و يا مانع حصول و يا بازدارنده سالك از مسير كمال است اجتناب نمايند تا آن جا كه مقتضي وصول يا مؤثر در سير و سلوك واقع شود. (27) « وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً * وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لاَ يَحْتَسِبُ » (28).
تقواي الهي مركّب از سه چيز است: خوف، پرهيز از معصيت و طلب تقرب الهي.
در اين جاست كه عمل صالح نيز به عنوان راهي براي تقرب الهي در كنار پرهيز از معصيت و مكمل آن قابل ذكر است: « مَنْ عَمِلَ صَالِحاً مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثَى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً » (29).
علامه طباطبائي در بيان ارتباط عمل صالح با تقواي الهي در تفسير آيه كريمه « وَ تَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوَى وَ لاَ تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَ الْعُدْوَانِ » (30) مي فرمايد: « كلمه تقوا به معناي مراتب امر و نهي خدا بودن است و در نتيجه، برگشت معناي تعاون به برّ و تقوا به اين است كه جامعه مسلمين بر « برّ و تقوا » و يا به عبارتي بر « ايمان و عمل صالح » ناشي از ترس خدا اجتماع كنند و اين همان اصلاح و تقواي اجتماعي است و در مقابل آن، بر گناه يعني عمل زشت - كه موجب عقب افتادگي از زندگي سعيد است - و بر عدوان - كه تعدي بر حقوق حقه مردم و سلب امنيت از جان و مال و ناموس آنان است - قرار گيرد. » (31)
به نظر ايشان تقواي الهي در افراد موجب امنيت فردي و البته مقوله تقواي اجتماعي در رعايت حقوق و... منجر به امنيت اجتماعي مي شود كه در صفحات بعد به اين سطح امنيت اشاره خواهيم كرد.
امام علي ( عليه السلام ) فرمودند: « كسي كه به محاسبه نفس خود بپردازد سود برده است و كسي كه از اين كار غفلت ورزد دچار خسران مي شود و كسي كه خوف الهي داشته باشد ايمن مي گردد... » (32) از لوازم تقواي الهي محاسبه و مراقبه است كه اين به واسطه خوف از عظمت الهي است؛ خوفي مثبت كه نتيجه آن به فرموده امام علي ( عليه السلام ) امنيت است.
اما تقواي خائفين كه منجر به امنيت الهي مي شود، نتيجه اش محبت الهي است و خداوند متعال مي فرمايد: « بَلَى مَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ وَ اتَّقَى فَإِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقِينَ‌ » (33) البته امنيت و سلامت جسمي، روحي و آبروي افراد نيز در اين جا در ارتباط با مباحث مطرح شده به دست مي آيد.

2. ابعاد اجتماعي امنيت

يك. امنيت فرهنگي:

به طور خلاصه يك اجتماع بايستي از لحاظ عقيدتي و نيز فرهنگي كه بعد وسيع تري را در برمي گيرد، امنيت داشته باشد، امنيت فرهنگي به معناي از بين بردن تنوع ها و تفاوت هاي موجود ميان افراد و گروه هاي اجتماعي و يك سان سازي ( صوري ) نيست، انسان ها زبان، گويش، نژاد، هنر، سليقه و بينش متفاوت دارند كه براي شناختن و شناساندن است (34) و هيچ امتياز و يا عدم امتيازي محسوب نمي شود و چنان كه ذكر شد تقوا و درجه آن نشانه اكرم بودن انسان هاست.
اما پديده ي تهاجم فرهنگي به صورت داخلي يا خارجي نيز مهم است و نمي توان آسيب هاي آن را ناديده گرفت. تهاجم فرهنگي ممكن است به صورت تحميل، تخريب و يا تهديد به فرهنگ اصيل اسلام پا به عرصه گذارد. برخي از صاحب نظران داخلي معتقدند: « همه تلاش هايي كه امروزه، به عنوان تهاجم فرهنگي در مقابل با تمدن اسلامي صورت پذيرد بر آن است كه به نحوي دين را از عرصه حيات انسان ها بيرون كنند يا اين كه ارزش ها و مقدمات را بي اعتبار نمايند و يا اين كه آراي فاسد خارجي را درون آن وارد سازند. » (35)
در طول تاريخ چنين هجمه اي به فرهنگ و عقايد عموم مردم، كم و بيش قابل مشاهده و بررسي است، در اسلام نيز اهميت حفظ امنيت عقيدتي - فرهنگي، از چنين آسيب هايي، مورد تأكيد است، در يك تمدن ديني « دين فقط يك عامل از عوامل تشكيل دهنده فرهنگ نيست بلكه واقعيات كل فرهنگ را تشكيل مي دهد و هر چيزي از وحي الهي نشئت مي گيرد. با اين توضيحات مبرهن است كه امنيت فرهنگي در بستر دين مداري و صيانت از شريعت، ضامن شكوفايي، بالندگي و تجليات فكري، ذوقي و عاطفي تك تك افراد اجتماع است، درواقع محصولات و فرآورده هاي هنري، مذهبي، فلسفي وي بر توليدات ذهني مشابه، در داخل اين محيط امن توليد مي گردد. » (36)

دو. امنيت سياسي - حكومتي:

به طور مختصر به معناي تأمين آرامش و طمأنينه لازم توسط حكومت يا حاكميت يك كشور براي شهروندانش از راه مقابله با تهديدات مختلف خارجي و داخلي در عرصه حكومت و سياست و مشاركت و مسئوليت هاي سياسي مي باشد.
امام علي ( عليه السلام ) مي فرمايد: « اي مردم بي گمان مرا بر شما و شما را بر من حقي است، حق شما بر من، خيرانديشي و دل سوزي مخلصانه و فراهم آوردن امكان بهره گيري كامل از ثروت بازيافته تان است و نيز آموزشتان تا از جهالت برهيد و تأديب و تربيتتان تا به آموختن تن دهيد، اما حق من به شما پاي بندي بر بيعت است و نصيحت كردن در حضور و غيبت چون به بسيجتان مي خوانم بي درنگ پاسخ مثبت دهيد و چون فرماني صادر مي كنم به فرمانم باشيد. » (37)
رابطه ي بين مسئولان سياسي با مردم و شناخت حقوق و وظايفشان نكته مهم و راهبردي در، فراهم آوردن آرامش تعامل و امنيت سياسي در عرصه داخلي و خارجي است، سياست به معناي حكومت مفهوم گسترده تري دارد كه مباحث آتي را هم دربرمي گيرد و نقش ولايت و نظارت حكومت در تأمين امنيت در آن ابعاد بسيار مبهم است.

سه. امنيت اقتصادي:

به مفهوم شرايط حيات اقتصادي است و به برقراري نظم ميان عوامل اساسي تهيه مايحتاج زندگي انسان ها براي فراهم آوردن احساس آرامش در بعد اقتصادي مربوط مي شود.
مديريت و ايجاد نظم در منابع اوليه، توليدات، نوع توزيع كار و درآمد ميان اعضاي جامعه، به گونه اي كه نيازهاي اقتصادي و ضروري آنها تأمين شود و از فقدان و يا ضمن احتمال فقدان اين ضروريات احساس خطر نكنند و آرامش و آسايش آنان سلب شود.
افراد ضمن تلاش و كوشش براي بهبود بخشيدن وضعيت اقتصادي خود از مديريت دولت هم بهره مي برند: يك دولت براي تأمين امنيت مالي عموم از راه هايي چون: انفال، خمس، زكات، خراج، جذيه و... استفاده مي كند.
كه هركدام در اسلام مسائل مربوط به خود را دارد، امام علي ( عليه السلام ) مي فرمايد: « ... جريان خراج را طوري وارسي كن كه وضع خراج دهندگان سامان يابد، بي ترديد سامان تمامي اصناف جامعه در گرو سامان خراج و خراج دهندگان است. » (38)
رعايت حقوق فقرا و مستضعفان در اين باره بسيار مورد تأكيد است و امنيت اقتصادي آنان اولويت دارد: « خدا را، خدا را، در خصوص فرودستان، زمين گيران، نيازمندان، گرفتاران... مبادا كه سرمستي رياست از آنان بازت دارد... به ويژه از امور كساني پرس و جو كن كه چندان كوچك و بي شمارند كه به چشم نمي آيند و دست يافتن به تو را نمي توانند... » (39)

چهار. امنيت قضائي:

مردم اجتماع از آن جا كه با هم در تعامل و داد و ستد هستند و ممكن است دچار اختلافي شود، امكان دادخواهي، وجود دادگاه با شرايط رسيدگي منصفانه، امكان داشتن وكيل، فقدان موانع براي دفاع، اعمال اصل مراتب، وجود صلاحيت نسبي و تخصصي در دادگاه ها، رعايت اصل قانوني بودن جرم و مجازات و صلاحيت ضابطان و مجريان قضائي را بايد از شاخص هاي امنيت حقوقي و به ويژه امنيت قضائي دانست. (40)
دين اسلام، فراهم آوردن امنيت قضائي را به طور جامع و كامل خواستار است و حاكمان و رهبران اسلامي در اين عرصه گام هاي بلندي برداشته اند، در زماني كه حكومت اسلامي نبود و طاغوت حاكم بود، باز هم فقها و مراجع در امور قضائي و فقهي به دليل اهميت زيادش، نقش ايفا مي كردند، سفارش هاي متعدد حضرت علي ( عليه السلام ) از زواياي مختلف به قاضيان، تعيين صلاحيت قضات از سوي حضرت، نظارت مستمر حضرت بر آنها، گزينش قاضيان صالح از ديگران، بازخواست و سؤال و جواب قاضي و...، كه در نهج البلاغه و نامه ي حضرت به واليان مشهود است حاكي از اهميت برقراري امنيت قضايي است.

پنج. امنيت مرزي:

غالباً بيگانگان و مخالفان حكومت يا اجتماع، سعي در فراهم كردن ناامني در اين كشورها دارند تا به منافع و خواسته هاي خود از اين طريق برسند. اين ناامني و تهديدات گاهي ناملموس تر و به صورت تهديدات و هجوم فرهنگي، تحريم هاي اقتصادي، تهمت هاي قضايي و بازي هاي سياسي و... قابل بررسي است، اما گاهي هم علني مي شود و مرزهاي يك كشور مورد هجوم يا تهديدات نظامي دشمنان قرار مي گيرد.
توجه امام علي ( عليه السلام ) به مشورت با مرزبانان، رسيدگي به اموال آنها و اداي حقوقشان و برابري آنان در اداي حقشان حاكي از تأكيد بر امنيت مرزي و فراهم كنندگان آن است، اگرچه در صورت فراهم آمدن شرايط، صلح امري بهتر نسبت به جنگ، تلقي مي شود اما هشياري كشورهاي اسلامي از مكر و نيرنگ دشمنان هميشه در جاي خود باقي است: « پيشنهاد هيچ صلحي را كه خشنودي خداوند در آن باشد - هرچند دشمنت مطرح كند - رد مكن كه آسايش رزمندگان و آرامش خود و امنيت كشورت در صلح تأمين مي شود، اما از پس صلح از دشمنت سخت برحذر باش كه گاهي براي غافل گير كردنت خود را به تو نزديك مي كند، پس جانب احتياط فرومگذار و خوش بيني را از خود بران... » (41).

شش. امنيت زيست محيطي:

محيط زيست انسان از جهتي كه مي تواند موجب تقويت قدرت اقتصادي و سلامت جسمي و رواني كشور شود، عاملي مؤثر در ايجاد و حفظ كامل تر امنيت فردي و اجتماعي مي شود و بالعكس اگر محيط زيست موجب صدمه و زيان به منافع ملي شود از مؤلفه هاي آسيب رسان و تهديدكننده براي امنيت تلقي مي گردد كه بايد به آن توجه و آن را كنترل كرد.
تغييرات غيرمتعارف آب و هوايي و بروز آلودگي هاي محيطي، سوانح و حوادث طبيعي و...، در اين مجموعه جاي مي گيرند.

ب. جايگاه امنيت در اسلام

خداوند متعال در قرآن مي فرمايد: « فَأَيُّ الْفَرِيقَيْنِ أَحَقُّ بِالْأَمْنِ » (42) كدام يك از اين دو دسته شايسته امنيت هستند، در اين جا امنيت به عنوان بزرگ ترين پاداشي است كه در تميز اهل حق از باطل، به اهل حق عطا مي شود و جايگاه امنيت در اين جا مشخص مي شود كه اهل حق با تمام لياقت ها و مقاماتشان، شايستگي تأمين امنيت الهي را يافته اند و سزاوار كسب امنيت هستند.
در حديث پيامبر ( صلي الله عليه و آله ) سلامتي و امنيت جسمي را در كنار امنيت اجتماعي و امنيت اقتصادي كه از ابعاد آن است، چنان با ارزش مي داند كه همسنگ تمام جهان است: « هركس تنش سالم و در جماعت خويش امن است و قوت بذر خويش را دارد، جهان سراسر مال اوست. » (43)
امنيت نعمتي است كه هيچ نعمت گواراتر از آن نيست: « لا نعمة اهنأ من الأمن » (44). از طرفي اين نعمت گوارا، مورد ناسپاسي و فراموشي قرار گرفته و قدر و منزلت آن، ناشناخته است: « النعمتان مكفورتان: الامن و العافيه » (45)؛ دو نعمت است كه مورد قدر ناشناسي و ناسپاسي است: امنيت و سلامت.
چنان كه امام علي ( عليه السلام ) فرمودند: آرامش و رفاه در زندگي به امنيت است: « رفاهية العيش في الامن » (46) اين گونه است كه اگر امروز از تجاوز آشكار نظامي دشمنان در امانيم و اگر آسوده و در امنيت مي خوابيم، گام برمي داريم، عبادت مي كنيم و تحت رهبري و حكومت نظام اسلامي نه طاغوت به سر مي بريم، نعمتي گوارا از سوي خداوند متعال نصيب ما شد، كه بايستي كفران نعمت نكنيم و شاكر باشيم.

ج. نقش امام در تأمين امنيت

پيامبر (صلي الله عليه و آله ) در حديثي مي فرمايد: « ان اهل بيتي امان لكم فأحبّوهم بحبّي و تمسّكوا بهم لن تضلّوا » (47)؛ به درستي كه اهل بيت من مايه امان براي شما هستند، پس همان طور كه مرا دوست داريد آنها را نيز دوست بداريد و در نتيجه هرگز گمراه نخواهيد شد.
در حديث ديگري ايشان مي فرمايد: « و اهل بيتي أمان لأمّتيّ من الضلالة في أديانهم (48)؛ و اهل بيت من امان امتم از گمراهي و ضلالت هستند »، نفس حضور اهل بيت پيامبر ( صلي الله عليه و آله ) كه به روايت متعدد اينها فاطمه ( عليها السلام ) و همسرش و فرزندانش تا امام عصر ( عجل الله تعالي فرجه الشريف ) مي باشند در تأمين امنيت و رهايي از ضلالت در دين و گمراهي بسيار مهم و اساسي است.
امام علي ( عليه السلام ) مي فرمايد: « آگاه باشيد مثل آل محمد ( صلي الله عليه و آله ) چونان ستارگان آسمان است، اگر ستاره اي غروب كند، ستاره ديگري طلوع خواهد كرد، گويا مي بينم در پرتو خاندان پيامبر ( صلي الله عليه و آله ) نعمت هاي خدا بر شما تمام شده و شما به آنچه آرزو داريد رسيده ايد. » (49)
اتمام نعمت هاي خداوند و فراهم آمدن امنيت تمام بعدي به واسطه بروز نعمت هاي الهي به بركت وجود آل محمد ( صلي الله عليه و آله ) مي باشد، امام سجاد ( عليه السلام ) مي فرمايد: « ما امامان مسلمين و براهين الهي و سروران مؤمنينيم، مايه ي امان ساكنين زمين هستيم، همان طور كه ستارگان مايه ي امان و حفظ اهل آسمان ها هستند، ما كساني هستيم كه خداوند به واسطه ما زمين را از سقوط نگه مي دارد و اين به اجازه خداوند بستگي دارد، خداوند توسط ما زمين را از اين كه اهلش را ( ‌ان تميد باهلها ) با امتداد يافتن نابود كند نگه داشته است و... » (50)
چنان كه از احاديث و مطالب مذكور پيداست، ابعاد وجودي اهل بيت و به تبع آن وجود حضرت مهدي ( عجل الله تعالي فرجه الشريف ) در دوران ايشان، خود در اصل تأمين كننده امنيت در ابعاد مختلف آن است و در حديث اخير پيداست كه در صورت عدم وجود مبارك ائمه و در عصر كنوني حضرت صاحب الامر زمين در امان نخواهد ماند تا به امنيت و ابعاد ديگر آن در زمين يا به عبارتي ديگر دنيا، اشاره نماييم.

د. امنيت اخروي، تمام و كمال امنيت

با تذكر به اين كه « سلام » از كلمات هم معناي امنيت و مترادف آن بوده در اين جا به اهميت امنيت اخروي، نيز اشاراتي مي شود: « سَلامٌ عَلَيكُمْ بِما صَبَرتُمْ فَنِعمَ عُقبَي الدّارِ ». علامه طباطبائي در مفهوم اين آيه كريمه اشاره دارد كه « حكايت از كلام ملائكه است كه اولوا الالباب را به امنيت و سلامتي جاوداني و سرانجام نيك نويد مي دهد، سرانجامي كه هرگز دست خوشِ زشتي و مذمت نگردد. » (51).
« ادْخُلُوهَا بِسَلاَمٍ آمِنِينَ‌ » (52) بنابراين آيه كريمه، در روز سرنوشت، وقتي انسان ها صالح در جنت گام مي نهند به آنها نويد امنيت و سلامت داده مي شود و به آنها گفته مي شود كه به اين باغ ها با سلامت و امنيت وارد شويد.
« ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ‌ » (53) علامه طباطبائي در تفسير نعيم آورده است كه: « نعيم، عبارت است از امنيت و صحت. » (54)
امام علي ( عليه السلام ) در حديثي مي فرمايد: [ پوينده راه خدا ] عقلش را زنده كرد و نفس خويش را كشت، تا آن جا كه جسمش لاغر و خشونت اخلاقش به نرمي گراييد، برقي پر نور بر او درخشد و راه را براي او روشن كرد و در راه راست او را كشاند و از دري به در ديگر برد تا به در سلامت و سراي جاودانه رسيد كه دو پاي او در قرارگاه امن، با آرامش تن استوار شد، اين پاداش آن بود كه دل را به دوست به كار گرفت و پروردگار خويش را راضي كرد. » (55)

3. بررسي ابعاد امنيت در حكومت مهدوي

الف. امنيت فردي

حكومت جهاني حضرت مهدي ( عجل الله تعالي فرجه الشريف ) در ابعاد مختلفي فراهم كننده امنيت و آرامش است و سطح فردي اين اهميت را در غالب اساسي ايمان به خداوند و رشد و تكامل آن در ميان افراد، در آن عصر مي توانيم جست و جو نماييم: امام باقر ( عليه السلام ) فرمودند:
« روزي پيامبر ( صلي الله عليه و آله ) در حضور گروهي از افراد خود فرمودند: خدايا برادران مرا به من نشان بده! و اين جمله را دو بار فرمود: اصحاب حضرت گفتند: اي رسول خدا ما برادران تو نيستيم؟ فرمود: خير، شما اصحاب من هستيد و برادران من قومي هستند در آخرالزمان، كه به من ايمان مي آورند حال آن كه مرا هرگز نديده اند! خداوند آنان را به اسم خود و پدرانشان به من معرفي كرده است... استواري هريك از ايشان در دين خود از كندن خارهاي گون در شب تاريك و به دست گرفتن آتش گداخته سخت تر است، آنها مشعل هاي هدايت هستند كه خداوند آنها را از فتنه هاي تيره و تار نجات مي بخشد. » (56)
امر ولايت حضرت حجت چه در زمان غيبت و چه ظهور، با همراهي ياراني قوي ايمان و اراده همراه است، ايمان و استقامت منتظران حضرت، زمينه ايمان مردم عصر ظهور و تجلي آن را فراهم مي نمايد، در عصر ظهور و حكومت مهدوي نيز ايمان و اخلاق و عقل عموم به كمال مي رسد: « وقتي قائم ما قيام كند دست خويش را بر سر بندگان خدا نهد و به بركت آن عقل و خرد آنها به كمال مي رسد. » (57) كمال عقل در آن عصر با كمال ايمان بي ارتباط نيست و انتخاب عقلاني در حكومت مهدوي، انتخاب الهي است؛ از امام صادق ( عليه السلام ) سؤال شده كه عقل چيست؟ فرمودند: « عقل آن است كه به سبب آن خداوند عبادت شود و به [ راهنمايي ] آن بهشت به دست آيد. » (58)
از طرفي اخلاق الهي نيز نشانه ايمني انسان مؤمن از وسوسه هاي شيطاني و غفلت است، چنانكه پيامبر ( صلي الله عليه و آله ) براي تكميل مكارم اخلاق مبعوث شدند: « انما بعثت لاتمم مكارم الاخلاق » (59).
پس در حكومت مهدوي نيز مردم از اخلاق ناب محمدي به نحو كامل به يمن وجود امام عصر بهره مي برند و از آسيب هاي روحي و اجتماعي ناشي از اخلاق ناشايست ايمن هستند: « وقتي كه قائم ما قيام كند دست خود بر سر بندگان خواهد نهاد و عقل هاي ايشان را جمع خواهد كرد و اخلاق آنها را به كمال خواهد رساند. »
سلامتي جسمي و ايمني از آفات و بيماري ها به طور عمده از شاخصه هاي امنيت فردي در حكومت مهدوي محسوب مي شود: « هنگامي كه حضرت قائم قيام كند، خداوند بيماري ها را از مؤمنان دور مي سازد و تندرستي را به آنان بازمي گرداند. » (60) بديهي است كه در حكومتي كه مردمش از لحاظ آسيب هاي روحي و رواني كه در سطح فردي و چه در سطح اجتماعي در امان باشند، سلامت و قوت جسماني خواهند وجود دارد و وقتي دغدغه هاي زندگي مادي و آزار و ظلم و ستم نباشد آرامش و امنيت روحي تأمين و به همراه آن سلامت جسماني دوام مي يابد: حضرت امام باقر ( عليه السلام ) فرمودند: « هركس قائم اهل بيت را درك كند اگر به بيماري دچار باشد شفا مي يابد و چنانچه دچار ناتواني باشد نيرومند مي گردد. » (61)

1. امنيت و معرفت:

در حكومت مهدوي مؤمنين از آسيب هاي ناشي از جهل و جهال در امان هستند و در اين زمينه نيز كامل ترين هستند، امام صادق ( عليه السلام ) مي فرمايد: « علم و دانش، 27 حرف است و همه آنچه پيامبران آورده اند، تنها دو حرف آن است و مردم تاكنون جز با آن دو حرف آشنايي ندارند و هنگامي كه قائم ما قيام كند 25 حرف ديگر را بيرون آورده و در ميان مردم گسترش دهد و آن دو حرف را نيز به آن ضميمه سازد و مجموع 27 حرف را منتشر خواهد كرد. » (62) آنچه از بلاهاي روحي و مادي و معنوي كه مردم تا پيش از ظهور به خاطر نداشتن 25 حرف از كل 27 حرف دانش، را متحمل مي شدند. با آگاهي و معرفت كامل در عصر ظهور از خود دفع خواهند كرد، در حديث ديگر به بلاها و گرفتاري هاي ناشي از جهل در عموم مردم پيش از ظهور و ايمني با ظهور حضرت و نشر وسيع علوم در اين بعد، به خوبي اشاره دارد: پيامبر ( صلي الله عليه و آله ) فرمودند: « نهمين امام از فرزندان حسين ( عليه السلام ) قائم است كه خداوند به دست او همه زمين را از روشنايي پر مي كند. پس از آن كه گرفتار تاريكي گشته و تمام زمين را از عدل و دادگري مي آكند، پس از آن كه از ظلم و جور پر شده باشد و سراسر عالم را از علم و دانايي بهره مند مي سازد، پس از آن كه به جهل و ناداني گرفتار آمده باشد. » (63)
عموميت معرفت و حكمت تا جايي است كه: « زن در درون خانه اش مطابق كتاب خدا و سنت پيامبر ( صلي الله عليه و آله ) قضاوت مي كند. » (64)

2. امنيت و اخلاص:

پاك كردن نيات از چيزي غير از اطاعت و فرمانبري از مولا و رهبرشان در حكومت مهدوي به گونه اي سلسله مراتبي وجود دارد و آنان از نيات منافقانه، سودجويانه و پليد در امان هستند، منتظران خالص حضرت در دوران غيبت و در دوران ظهور نيز جز به نيت اطاعت او ولايت الهي امامتشان، انگيزه ديگري ندارد؛ امام صادق ( عليه السلام ) فرمودند: « خوشا به حال شيعيان قائم ما، آنها كه در دوران غيبت او، ظهورش را انتظار دارند و در ايام ظهورش سر به فرمان اويند، آنها دوستان خدايند كه هيچ ترس و اندوهي براي ايشان نخواهد بود. » (65) در وصف ياران حضرت پيامبر ( صلي الله عليه و آله ) فرمودند: « آنها در اطاعت از امام خويش مي كوشند » (66)، اخلاص در فرمانبري از حضرت بي چون و چرا، به آنان عزمي پولادين و اراده اي قوي در راهشان عطا نموده است: « همه آنها شيراني هستند كه از بيشه ها بيرون شده اند و اگر اراده كنند كوه ها را از جا مي كنند. » (67) و اين اراده آهنين نه تنها در فرمانبري از رهبرشان، بلكه در حفاظت از جان امامشان به كار گرفته مي شود: « ( ياران مهدي ) در ميدان رزم در اطراف او مي چرخند و با جان خود از او محافظت مي كنند » (68). جان نثاري در راه امنيت جان امامشان انگيزه ياران مخلص امام عصر ( عجل الله تعالي فرجه الشريف ) است و شهادت در راه حضرت، شهادت در راه خداست كه آرزوي آنهاست، امام صادق ( عليه السلام ) فرمودند: « ‌ آنها آرزو مي كنند كه در راه خدا به شهادت برسند. » (69) و نيز به واسطه جهاني بودن حكومت حضرت شرك جاي خود را به توحيد مي دهد: « دين محمد ( صلي الله عليه و آله ) به هر كجا كه شب مي رسد خواهد رسيد به گونه اي كه در سطح زمين اثري از شرك نخواهد ماند... » (70).
انگيزه و نيت پاك است كه سرلوحه اعمال صالح و تقواي الهي مي شود و حكومت مهدوي كه تحت رهبري حضرت و ياران مخلصش صورت مي گيرد، چنين شاخصه هايي را در ميان مردمش نيز نشر و متعالي مي سازد.

3. امنيت و تقواي الهي:

دانستيم كه تقواي الهي مركب از سه چيز است: خوف، پرهيز از معصيت و طلب تقرب الهي؛ خوف از عظمت الهي، پرهيز از هرگونه پليدي و هوا و هوس و آلودگي رفتاري و... را به دنبال خواهد داشت: امام صادق ( عليه السلام ) در وصف ياران حضرت كه از منتظران ايشان در عصر غيبت هستند فرمودند: « هركس دوست دارد از ياران حضرت قائم ( عجل الله تعالي فرجه الشريف ) باشد بايد منتظر باشد و در حال انتظار به پرهيزكاري و اخلاق نيكو رفتار نمايد. » (71) ورع و پرهيزگاري شاخصه مهم ياران حضرت است كه ايشان را از افتادن در گرداب معاصي و خطاها، حفظ مي نمايد، درباره مراقبت و تقواي ياوران حضرت از امام صادق ( عليه السلام ) آمده است كه ايشان: « شب ها را با عبادت به صبح مي رسانند و روزها را با روزه به پايان مي برند » (72) و نيز فرمودند: « بر فراز اسب ها خدا را تسبيح مي گويند ». (73)
تقواي الهي در عموم جامعه مهدوي و ميان افراد آن نشر پيدا مي كند و غلبه مي يابد، امام علي ( عليه السلام ) فرمودند: « در روزگاري كه هواي نفس حكومت مي كند [ امام مهدي ( عجل الله تعالي فرجه الشريف ) ظهور مي كند و ] هدايت و رستگاري را جايگزين هواي نفس مي كند و در عصري كه نظر شخصي بر قرآن مقدم شده است، افكار را متوجه قرآن مي گرداند و آن را حاكم بر جامعه مي سازد. » (74) به وضوح در جامعه اي كه بدون دغدغه آسيبي يا هجوم اساسي، حكومت قرآن در تمام ابعادش پياده شود تقواي الهي و ايمني از شر معاصي در رفتارها و ايمني از غفلت و هوي پرستي در ميان افراد، بر طبق آموزه هاي قرآني و تحت ولايت مهدوي، به وقوع خواهد پيوست و در كنار آن امر به معروف و نهي از منكر كامل كننده تقواي الهي در افراد و محافظت از ايمان آنهاست: « مهدي و ياران او... امر به معروف و نهي از منكر كنند. » (75)

ب. امنيت اجتماعي

1. امنيت عقيدتي - فرهنگي:

چنانچه در صفحات پيش گذشت آموزش عمومي و فراگيري و كمال دانش كه در اين بخش نقش عمده را ايفا مي كند به همراه عقايد حقه و نشر آن در حكومت مهدوي و محو شرك و انگيزه هاي منافقانه و نيز پرورش قلب ها و عقول و تكامل آنها و نيز اخلاق كمال يافته در ميان اجتماع مهدوي، خود بيانگر ترسيمي زيبا از اوضاع فرهنگي - عقيدتي اجتماع مهدوي مي باشد، اجتماعي جهاني كه ديگر در غالب ملت با محدوده مرزها قابل شناسايي نيست، بلكه در زمين فرهنگ اصيل مهدوي، برخاسته از اسلام ناب محمدي ( صلي الله عليه و آله ) حاكم خواهد بود، فرهنگ قرآني حاكم بر جامعه مهدوي مي شود كه داراي زواياي متعدد و سطوح عالي مي باشد. اين فرهنگ با نظارت امام صورت مي گيرد چنان دعوت به قرآن و اسلام همه گير، عميق و چند بعدي مي شود كه گويا حضرت ( به خاطر جامع و كامل بودن ظهور فرهنگ اسلامي ) دعوتي نو را آغاز نموده است: « هرگاه قائم قيام كند مردم را دعوت كند به اسلام از نو، و راهنمايي كند به امري كه از مردم گمشده و قائم ناميده شده از جهت قيام به حق » (76). و نيز امام صادق ( عليه السلام ) در تفسير اين سخن امام علي ( عليه السلام ) كه: « اسلام در ابتدا شد غريب، و زود است كه برگردد به غربت، پس خوشا به حال غرباء » مي فرمايد: « دعوت كننده ي ما از سر مي گيرد دعوت را، دعوت تازه و نو، چنانچه پيامبر دعوت كرد. » (77) با پياده كردن اسلام به طور جامع و كامل و تبليغ و دعوت و هدايت اجتماع مهدوي به تسليم و هم رنگ شدن با موازين اسلام راستين، و سنت نبوي و علوي، امنيت فرهنگي از نفوذ و تهاجمات عقايد و آراي بدعت آميز و مشركين و كفار، ايجاد مي شود: « او رأي و نظر را از قرآن مي گيرد آن گاه كه ديگران قرآن را به رأي و انديشه خود بازگردانند به آنان شيوه عدالت را نشان مي دهد و كتاب و سنت را كه متروك و منزوي شده زنده مي كند. » (78) و زندگي براي صالحان و رشد آنها امن از لاابالي گري و به مسئوليتي برخي ها مي شود: « روابط نامشروع و مشروبات الكلي و رباخواري از بين مي رود، مردم به اطاعت و عبادت روي مي آورند امانت ها را به خوبي رعايت مي كنند مردمان شرور نابود مي شوند و افراد صالح باقي مي مانند. » (79)
فرهنگ محبت و دوستي بين اجتماع مهدوي در راستاي حكومت قرآن و سنت نبوي و نيز از آثار آن است، امام صادق ( عليه السلام ) مي فرمايد: « سبحان الله. آيا دوست نداريد كه خداوند حق و عدل را ظاهر كند و غالب گرداند در همه بلاد و حال مردم نيك شود و خداوند همه را با يك كلمه جمع كند و بين دل هاي مختلف ائتلاف اندازد و خداوند را در هيچ زميني معصيت نشود و حدود خدا در خلق اقامه شود و حق به اهلش برگردد، كمال حق ظاهر شود به طوري كه هيچ چيز از حق به سبب ترس از هيچ مخلوقي مخفي نشود و يا مخفي انجام داده نشود. » (80) بدبيني و جهل و ناامني از سوي برادران و خواهران ديني بلايي خطرناك است كه در حكومت مهدوي تبديل به احساس امنيت و محبت در كنار يكديگر مي شود.

2. امنيت سياسي - حكومتي:

دانستيم كه امنيت حكومتي در مفهوم وسيع آن تمام انواع امنيت فردي و اجتماعي ( قضائي، مرزي، فرهنگي و... ) را دربرمي گيرد و خاصه در حكومت مهدوي كه تمام ابعاد امنيتي زير سايه و به خاطر بركات وجودي حاكميت اسلام و امام عصر و حكومت ايشان است، لذا در بعد جزئي تر امنيت سياسي را در ارتباط با مسائل ديگري بررسي مي نماييم.
از ويژگي هاي سياسي - امنيتي در حكومت مهدوي، عدم خوف و ترس از حاكم و دستگاه او در مردم است، نه تنها احساس ناامني از حكومت ديكتاتوري يا آنارشي يا حكومت آزادي فاقد ارزش هاي اخلاقي و معنوي و... ندارند بلكه با رضايت و محبت تمام به حاكمان و زمامداران خود خدمت نموده و آنان را قبول دارند: « شما را بشارت مي دهم به مهدي ( عجل الله تعالي فرجه الشريف ) اهل آسمان و زمين از او ( و حكومت او ) راضي هستند و چگونه ممكن است كه كسي از حاكميت مهدي ( عجل الله تعالي فرجه الشريف ) ناراضي باشد و حال آن كه براي همه جهانيان روشن مي شود كه صلاح امر بشر و سعادت او در همه جنبه هاي مادي و معنوي تنها در سايه حكومت الهي آن حضرت است. » (81)
محبت به حاكم و رضايت از حكومت داري حضرت در تمامي آنها كه تحت ولايتش هستند پرتو افكنده است و اين شاخصه تنها اختصاص به حكومت مهدوي دارد: « خداوند او را به وسيله فرشتگان خود تأييد مي كند و ياران او را حفظ مي كند و به وسيله ي نشانه هاي خود ياريش مي كند و او را بر اهل زمين پيروز مي گرداند به گونه اي كه با ميل و رغبت يا به اكراه به او مي گروند و زمين را از عدل و داد و از روشنايي و دليل پر مي كند. شهرها به او ايمان مي آورند تا اين كه كافري نمي ماند، جز آن كه ايمان مي آورد و زشت كاري نمي ماند جز آن كه نيكو مي گردد و در حكومت او درندگان با هم آشتي مي كنند و زمين بركت هاي خود را بيرون مي ريزد و آسمان خيرات خود را فرو مي بارد و گنج هاي زمين براي او آشكار مي گردد پس خوشا به حال آن كه روزگار او را ببيند و سخن او را بشنود. » (82)
اگرچه ممكن است در هنگامه ظهور و قيام، مخالفين از منكرين و مشركين نسبت به ظهور حضرت و رهبري ايشان ابراز رضايت بكنند و از فرمانبرداري حضرت اكراه داشته باشند اما با فرصت دادن و ارشاد و هدايت و مبارزه با فتنه جويان، حكومت مهدوي با رضايت و خشنودي عموم برقرار و اداره مي شود بلكه زمين و آسمان نيز از ولايت حضرت و ظهور ايشان خشنود هستند و حيوانات نيز با هم به يمن مقبوليت سياسي حاكمان، مصالحه مي كنند ظلم و ستم از جمله مواردي است كه در يك اجتماع موجب آسيب و ناامني خواهد شد زماني كه عرصه براي ستم ظالمان باز باشد مستضعفين و مظلومان از امنيت برخوردار نيستند و حكومت مهدوي پايه هاي ظلم را بركنده و عدالت را جايگزين آن مي نمايد، تا كسي از اين لحاظ نيز احساس ناامني نكند: « نهمين امام، قائم ايشان است كه خداوند به دست او زمين را از روشنايي پر مي كند، پس از آن كه گرفتار تاريكي شده و تمام زمين را از عدالت و دادگري مي آكند، پس از آن كه از ظلم و جور پر شده باشد... » (83).
عدالت نه براي گروه و قشر خاصي نه به گونه طبقه اي و اشرافي، بلكه در ميان تمام افراد اجتماع مهدوي و ميان تمام خانه ها و خانواده ها، امام صادق ( عليه السلام ) فرمودند: « به خدا قسم، عدالت را در خانه هاي مردم خواهد برد، آن چنان كه گرما و سرما به درون خانه ها نفوذ مي كند. » (84)
برپايي دقيق و جهان گير عدالت از شاخصه سياسي حكومت مهدوي است كه ضمانت آن به نظارت دقيق حكومت برمي گردد، اصولاً هر چه نظارت حكومت قوي تر و وسيع تر باشد، دست ظالمان و اميدشان به ظلم و آسيب كوتاه تر، و اميد و احساس امنيت و فراهم آوردن محيطي امن براي رشد اجتماع، بيشتر خواهد شد، لذا در بعد نظارت بر اجرا و فرمانبري از قوانين الهي نيز حكومت مهدوي شاخصه هاي دارد: « اگر كسي در خانه خودش سخن بگويد، بيم آن دارد كه مبادا ديوارهاي خانه اش گزارش دهند. » (85) مؤمنين كه از ياران حضرت در پياده كردن عدالت و فراهم آوردن امنيت از سوي حكومت خواهند بود قدرت بينايي و شنوايي خوبي خواهند داشت و از اين طريق ارتباطات با حكومت سريع تر و آسان تر است: « هنگامي كه قائم ما قيام كند، خداوند قدرت شنوايي و بينايي شيعيان ما را افزايش مي دهد به گونه اي كه آن حضرت از فاصله يك بريد ( چهار فرسنگ ) با شيعيان خود سخن مي گويد و آنان سخن او را مي شنوند و او را مي بينند در حالي كه حضرت در جايگاه خود قرار دارد. » (86) و نيز ارتباط بين خود مؤمنين و طرفداران و حاميان عدالت و امنيت قوي است، امام صادق ( عليه السلام ) فرمودند: « در روزگار قائم، مؤمن در مشرق زمين برادرش را كه در مغرب زمين است مي بيند » (87).
پس تعجبي ندارد بااين نظارت دقيق و همگاني تحت ولايت حضرت، زني به تنهايي با امنيت كامل از نقطه اي به نقطه ديگر سفر نمايد: « به دست ما روزگار سختي ها سپري خواهد شد... و چون قائم ما قيام كند كينه ها از دل بيرون رود، حيوانات نيز با هم سازگاري پيدا كنند، چنان محيط امني ايجاد شود كه زن، با همه زيب و زيور خود، از عراق تا شام برود... و چيزي او را نترساند. » (88) و وعده امنيت فراگير و جامع در آيه 55، سوره نور از جانب خداوند متعال داده شده است: « خدا به كساني از شما كه ايمان آورده اند... وعده داده كه به يقين در روي زمين، ايشان را خليفه گرداند. و پس از اين كه در ترس و نگراني قرار داشتند، امن و آرامش را به ايشان عطا فرمايد... » امام صادق ( عليه السلام ) فرمودند: « اين آيه درباره قائم و يارانش نازل شده است. » (89)
يكي از شاخصه هاي حكومتي در برقراري امنيت اهل بدعت و باطل است: امام باقر ( عليه السلام ) در تفسير اين آيه: « الَّذِينَ إِنْ مَکَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلاَةَ وَ آتَوُا الزَّکَاةَ وَ أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنْکَرِ وَ لِلَّهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ » (90)، مي فرمايد: « اين آيه براي آل محمد است تا آخر ائمه مهدي ( عليه السلام ) و اصحاب او را خداوند مالك و متصرف مشارق و مغارب زمين كند و دين را ظاهر و غالب سازد و به او و اصحاب او بدعت ها و باطل ها را مي ميراند هم چنان كه سفيهان و نادانان حق را ميرانده اند، تا اين كه ديده شود ظلم كجاست و امر به معروف و نهي از منكر كنند. » (91)

3. امنيت اقتصادي:

اقتصاد در لغت عربي به معناي اعتدال و ميانه روي به كار رفته و قرآن مجيد نيز از جمله در اين دو مورد به همين معنا به كار برده است. (92):
الف. در ضمن نصايح « لقمان حكيم » به فرزند خود: « وَ اقْصِدْ فِي مَشْيِکَ » (93) يعني در رفتار خود ميانه رو باش.
ب. « أُمَّةٌ مُقْتَصِدَةٌ » (94) يعني ملتي كه رفتارش براساس اعتدال و كناره جويي از افراط و تفريط است. اقتصاد اسلامي در برابر اقتصاد كمونيستي و سرمايه داري و مكاتب ديگر اين طور تعريف مي شود: « اقتصاد اسلامي، قوانين و مقررات مخصوصي است كه براساس جهان بيني الهي پي ريزي شده است كه با به كار بستن و رعايت آن، توليد به حد كفايت مي رسد و ثروت به طور عادلانه توزيع مي شود و زندگي مرفه، نصيب همه افراد مي شود و سطح معيشت عموم به طور روز افزون و تكاملي بالا مي رود و ضمناً قسمت از زندگي پديد نمي آيد. » (95)
با توجه به اين تعريف ها بررسي مي نماييم كه در حكومت حضرت مهدي ( عجل الله تعالي فرجه الشريف ) قوانين و مقررات پي ريزي شده براساس اسلام چگونه توليد را به حد كفايت مي رساند و ثروت به طور عادلانه توزيع مي شود تا مردم به سطحي از رفاه عمومي برسند و احساس بي نيازي نمايند؟ توزيع عادلانه يكي از شرايط اقتصاد اسلامي است كه در حكومت حضرت وجود دارد: « ... هر سال دو بار به مردم مي بخشد و در هر ماه دو بار به آنها روزي عطا مي كند و به مساوات بين مردم عمل مي نمايد تا اين كه هيچ نيازمندي به زكات پيدا نمي شود. » (96)
وقتي عدالت در تقسيم بيت المال فراهم شد بي درنگ به واسطه كثرت منابع اقتصادي به خصوص در حكومت مهدوي، همگان به حق خود مي رسند و از اين مواهب بهره مند مي شوند، ديگر گروهي غني با گرفتن و غصب حق ديگران، ناامني اقتصادي را براي اكثريت فراهم نمي آورد، اما در حكومت مهدوي به سبب امنيت فردي و طبع بلند روحي انسان ها، آنها عموماً احساس بي نيازي مي كنند، پيامبر ( صلي الله عليه و آله ) فرمودند: « خداوند بي نيازي را در دل هاي بندگان قرار مي دهد » (97) تا آن جا كه در برابر كرامت و بخشش حكومت كسي اظهار بي نيازي نمي كند، پيامبر ( صلي الله عليه و آله ) فرمودند: « خداوند دل هاي امت محمد ( صلي الله عليه و آله ) را از بي نيازي پر مي كند و عدالت مهدوي همه آنها را دربرمي گيرد، به گونه اي كه امر مي كند تا ندادهنده اي اعلام كند: چه كسي نيازمند مال است؟ پس كسي در ميان مردم برنخيزد مگر يك نفر پس امام به او مي فرمايد: نزد خزانه دار برو و به او بگو: مهدي ( عجل الله تعالي فرجه الشريف ) به تو فرمان مي دهد كه به من مالي بدهي، پس خزانه دار به او مي گويد: جامه ات را بياور، تا اين كه وسط جامه اش را پر كند و چون آن را به دوش مي كشد پشيمان مي شود و مي گويد: چرا در ميان امت محمد ( صلي الله عليه و آله ) من از همه حريص تر باشم. پس مال را برمي گرداند ولي از او قبول نمي شود و به او گفته مي شود: ما آنچه عطا كرديم باز پس نمي گيريم. » (98)
يكي از عوامل مؤثر در ايجاد طبع قناعت و بي نيازي، مشاهده تساوي و عدالت اقتصادي از سوي حكام در تقسيم اموال و بيت المال است؛ عدم ايجاد تبعيض، عدم طبقه بندي اقشار اجتماعي ( بر معيارهاي غير درست ) و...، موجب رفع دغدغه خاطر مردم در اين زمينه مي شود و حكومت مهدوي چنين عامل مؤثري را فراهم كرد. پيامبر ( صلي الله عليه و آله ) فرمودند: « شما را به مهدي بشارت مي دهم كه در امت من برانگيخته خواهد شد... . او اموال را به درستي تقسيم مي كند كسي پرسيد: مراد چيست؟ فرمود: يعني بين مردم مساوات را اجرا خواهد كرد. » (99) و نيز امام باقر ( عليه السلام ) فرمودند: « وقتي قائم خاندان پيامبر ( صلي الله عليه و آله ) قيام كند [ اموال را ] مساوي تقسيم مي كند و در ميان خلق به عدالت رفتار مي كند. » (100) و نيز در حديث ديگر ايشان فرمودند: « امام مهدي ( عجل الله تعالي فرجه الشريف ) ميان مردم به مساوات رفتار مي كند به گونه اي كه كسي پيدا نشود كه نيازمند زكات باشد. » (101) هم چنين وقتي اقتصاد اسلامي رونق بگيرد مردم مرز نيازمندي هاي خود را مي شناسند و از اسراف جلوگيري نمايند تا به حد بي نيازي و رفاه خواهند رسيد. حقوق مردم به طور كامل به همه آنها عطا مي شود: « پس به كوفه مي آيد و كوفه را منزل گاه خود قرار دهد، پس هيچ غلام مسلماني را نگذارد مگر اين كه او را بخرد و آزاد كند و هيچ مقروضي نگذارد مگر اين كه قرض او را ادا كند و هيچ مظلمه اي براي احدي نگذارد مگر اين كه مظلمه را برگرداند و هيچ غلامي در جنگي كشته نشود مگر اين كه ديه ي او را به اهلش برگرداند و... » (102).

4. امنيت قضايي:

در حكومت مهدوي، امنيت قضايي براي اجتماع مهدوي به تمامي ابعاد آن فراهم خواهد بود و ريشه آن عدالت جامع و فراگير حاكم بر آن جامعه است، لذا به واسطه امنيت قضايي حدود الهي اقامه مي شود، امام جواد ( عليه السلام ) فرمودند: « او حدود الهي را اقامه خواهد كرد. » (103) قضاوت عادلانه و فراگير در حكومت مهدوي دست ظالمان را كوتاه خواهد كرد، امام رضا ( عليه السلام ) مي فرمايد: « وقتي او قيام كند، زمين به نور پروردگارش روشن گردد و آن حضرت ترازوي عدالت در ميان خلق نهد پس ( چنان عدالت را جاري كند ) كه هيچ كس بر ديگري ظلم و ستم روا ندارد » (104).
پس حق مظلوم را مي ستاند اگر به ذره اي باشد: « مهدي ( عليه السلام ) حق هر حق داري را بگيرد و به او بدهد حتي اگر حق كسي زير دندان ديگري باشد، از زير دندان متجاوز و غاصب بيرون كشد و به صاحب حق بازگرداند. » (105)
قضات نيز در حكومت مهدوي كم نيستند تا كسي به دليل عدم دست يابي به قاضي مناسب، احساس ضايع شدن حقش را كند و آرامش و اطمينان خود را از دست بدهد تا جايي كه به فرموده امام باقر ( عليه السلام ): « زن در درون خانه اش مطابق كتاب خدا و سنت پيامبر ( صلي الله عليه و آله ) قضاوت مي كند. » (106) و اين حكايت از شايستگي قاضيان - علاوه بر تعداد زيادشان - دارد، قضاوت عادلانه براساس كتاب خداوند و سنت پيامبر ( صلي الله عليه و آله ).

5. امنيت زيست محيطي:

نبود باران يا كمبود آن، موجب خشك سالي و وحشت و ناامني جامعه مي شود. بالعكس، وفور بركات از آسمان ها و زمين فراهم كننده امنيت اجتماع مهدوي در اين بعد مي باشد، امام صادق ( عليه السلام ) فرمودند: « خداوند به سبب او بركات آسمان ها و زمين را جاري مي كند، آسمان مي بارد و زمين دانه مي دهد. » (107) در آن زماني كه بركات از آسمان ها و زمين نصيب اجتماع مي شود عكس آن از بلاها و آسيب هاي آسمان و زمين محفوظ خواهند بود و اين خود نعمتي عظيم است كه از سوي خداوند به آنان عطا كرده است، و ريشه آن در ايمان و تقواي فراگير حاكم بر اجتماع مهدوي است، چنان كه خداوند مي فرمايد: « اگر مردم شهرها ايمان آورده و تقوا پيشه مي كردند، بركات آسمان ها و زمين را به رويشان باز مي كرديم » (108). و ارتباط ايمان و امنيت فردي ( ‌به واسطه تقوا ) را با امنيت اجتماعي، خاصه امنيت زيست محيطي در اين آيه ي كريمه مي يابيم. پيامبر ( صلي الله عليه و آله ) در مورد بركات طبيعي در حكومت مهدي ( عليه السلام ) مي فرمايد: « ... زمين گنج هاي خود را براي او خارج مي كند، و وي مال و سرمايه بي شمار بين مردم پخش مي كند. » (109) در حديث ديگري باز به بركات بارندگي در سراسر حكومت جهاني حضرت و طراوت و سرسبزي زمين اشاره دارد: « ... خداوند باران را از آسمان همواره بر آنان بفرستد و از زمين چيزي از گياه نماند مگر اين كه سبز گردد » (110) امنيت از سوي زمين و آسمان فراهم است و بالعكس نعمت هاي الهي جاريست، حتي امنيت زيست محيطي براي وحوش و چارپايان: « پس زمين بشاشيت خود را به سبب عدل ظاهر مي كند و آسمان باران خود را ببارد و درخت ميوه خود را افزون دهد و زمين گياه خود را برآورد و براي اهل زمين خود را زينت كند وحوش ايمن باشند تا اين كه در تمام اطراف زمين مانند چارپايان چرا كنند. » (111)

6. امنيت مرزي:

اگرچه در هنگام قيام حضرت به لشكركشي و مبارزه با مخالفان، معاندان، كفار و مشركين و نيز مقابله با تسلط اين گونه افراد و افكار بر جامعه جهاني مي پردازد، اما در حكومت مهدوي، قلمرو جهاني است و مرزهاي حكمراني، از بين مي رود يعني جهان و جهانيان تحت سيطره و رهبري واحد، حضرت مهدي ( عجل الله تعالي فرجه الشريف ) قرار مي گيرند و مي بينيم كه از لحاظ ترس از هجوم بيگانه مرزها و حملات نظامي، نيز امنيت و آرامش فراهم مي شود، پيامبر ( صلي الله عليه و آله ) فرمودند: « ... قائم از خاندان من است ( منا ) .... فرمانروايي او شرق و مغرب عالم را فراخواهد گرفت و خداوند به دست او دين خود را بر همه اديان غلبه مي دهد اگرچه مشركان را خوش نيايد. » (112)
در حكومت مهدوي، جهان از فرمانروايي اسلام ناب محمدي ( صلي الله عليه و آله ) بهره مي برد حكومت يك سطح و فارغ از دشمناني است كه بخواهند بر اين تسلط همگاني و همه جايي اسلام، تقابلي داشته باشند پيامبر ( صلي الله عليه و آله ) فرمودند: « ... من دين خود را به دست آنان ( پيشوايان دوازده گانه ) بر همه آيين ها پيروز مي گردانم و به دست ايشان فرمان خود را تيره خواهم ساخت و به آخرين آنها - امام مهدي ( عجل الله تعالي فرجه الشريف ) - سراسر زمين را از دشمنانم پاك خواهم كرد و او را بر مشرق و مغرب زمين فرمانروا خواهم گرداند... » (113). پيروزي بر دشمنان مرزي و شكست و تسليم آنها لازمه حكومت جهاني است، كه پيامبر ( صلي الله عليه و آله ) فرمودند: « بعد از من دوازده نفرند، اول ايشان تويي يا علي و آخر ايشان قائم است آن كه خداوند بر او مشارق و مغارب زمين را فتح مي كند. » (114)

ج. نقش امام در تأمين امنيت

چنانچه در بخش پيش آمد، امام محور هستي است و جايگاه ايشان در تأمين امنيت اساسي و حياتي است، امام زمان ( عجل الله تعالي فرجه الشريف ) نيز چون امامان قبل از خود، از چنين مقامي برخوردار است، از امام صادق ( عليه السلام ) سؤال شد آيا زمين بدون امام باقي مي ماند؟ فرمودند: « اگر زمين بدون امام بماند هر آينه فرو مي رود. » (115)
امام و وجود هستي ايشان، ضامن امنيت فردي و ابعاد آن و امنيت اجتماعي و ابعاد آن و صريحاً ضامن امنيت زيست محيطي است و اينها به واسطه ي حضور امام زمان ( عجل الله تعالي فرجه الشريف ) فراهم مي شود: « بكم فتح الله و بكم يختم و بكم ينزل الغيث و بكم يمسك السماء ان تقع علي الارض الا باذنه » (116) چنان كه در دوران غيبت نيز حضور امام در تأمين امنيت شيعيان اساسي است: « ... ما هرگز شما را به حال خود رها نكرده ايم اگر نبود ( عنايات پيوسته ما ) حتماً سختي ها و بلاهاي فراواني به شما مي رسيد. » (117) و نيز حضرت در مورد اين كه موجب امنيت فراگير و جامع براي اهل زمين ( دوران غيبت يا ظهور ) است مي فرمايد: « واني لامان لاهل الارض » (118)؛ من موجب ايمني براي ساكنان زمين هستم.

نتيجه گيري

چنانچه در فرضيه و در پاسخ به سؤال آمد، حكومت مهدوي از آن جا كه از آموزه هاي ناب و اصيل اسلام نشئت گرفته و به منظور برپايي حدود الهي به طور كامل و جامع است، مطابق با چارچوب تحليلي و ابعاد امنيت در اسلام، فراهم كننده امنيت فردي و ايمان افراد به واسطه معرفت و دانش الهي، اخلاص و تقوا ( پرهيز از معاصي و طلب تقرب ) به طور كامل، با جمع كردن و به كمال رساندن اخلاق، عقول و قلب هاست و در اجتماع مهدوي هم در ابعاد، فرهنگي، عقيدتي، سياسي، حكومتي، قضائي، اقتصادي، مرزي بلامرز و زيست محيطي؛ امنيت كامل و فراگير ايجاد مي شود اما اين امنيت به حضور امام به معناي حياتي آن وابسته است و امام زمان ( عجل الله تعالي فرجه الشريف ) خود امان اهل زمين هستند، گذشته از ولايت و رهبري كامل و جامع و زيباي ايشان در تأمين امنيت.
فراهم كردن امنيت به واسطه پياده كردن اسلام و سنت نبوي، خود امنيت اخروي و رشد و تعالي معنوي انسان ها را به همراه دارد؛ از طرفي جايگاه امنيت در اسلام بسيار مهم و حساس است و نعمتي گواراتر از آن وجود ندارد، پس در حكومت مهدوي هم با عدالت و حكومت حق، جامعه به امنيت نهايي خواهد رسيد و هر بعد از حكومت و ولايت ايشان و يارانش در نهايت براي امنيت و ايمني افراد و اجتماع، و از ايمان و ايمني رهبران ناشي مي شود.

پي نوشت ها :

1. رابرت ماندل، چهره متغير امنيت ملي، ص 44.
2. حسين سيف زاده، معماي امنيت و چالش هاي جديد غرب، ص 41.
3. ر. ك: همان، ص 33 - 39.
4. هم چنين مفهوم امنيت، از ريشه امن با 62 كلمه مشتق به تعداد حدود 879 بار آورده شده است رجوع به آنها كمك قابل توجهي به درك مفهوم امنيت خواهد نمود و نيز ر. ك: بهرام اخوان كاظمي، امنيت در نظام سياسي اسلام، ص 19.
5. محمدحسين طباطبائي، تفسيرالميزان، ترجمه ي سيدمحمدباقر همداني، ج5، ص 471.
6. همان، ج19، ص 382.
7. انعام، آيه 82.
8. جوادي آملي، مراحل اخلاق در قرآن، ص 227.
9. حميد محمدي، مفردات.
10. جوادي آملي، همان، ص 231.
11. بحارالانوار، ج49، ص 127.
12. همان، ج 78، ص 196.
13. فرموده امام صادق ( عليه السلام ): بحارالانوار، ج67، ص 362 و نيز اصول كافي، ج2، ص 241، اين گونه احاديث با آيات قرآن كه مربوط به تسخير زمين و آسمان و هر آنچه است و...، از سوي انسان ( كامل )، همخواني دارد: « سخر لكم... ».
14. بحارالانوار، ج67، ص 71.
15. نهج البلاغه، خطبه 147.
16. بحارالانوار، ج40، ص 163، و نيز در نهج البلاغه مي فرمايد: « فان جارالله آمن ». خطبه 147.
17. به نقل از: بهرام اخوان كاظمي، امنيت در نظام سياسي اسلام، ص 24.
18. جوادي آملي، مراحل اخلاق در قرآن، ص 227.
19. جوادي آملي، مراحل اخلاق در قرآن، ص 227.
20. ر. ك: خواجه نصيرالدين طوسي، اوصاف الاشراف، بازنويسي: سيدمحمدرضا غياثي، ص 95 - 93.
21. زمر، آيه ي 3.
22. زمر، آيه ي 3.
23. خواجه نصيرالدين طوسي، اوصاف الاشراف، ص 38.
24. همان.
25. بحارالانوار، ج 72، ص 96.
26. حجرات، ‌آيه ي 13.
27. ر. ك: خواجه نصيرالدين طوسي، اوصاف الاشراف، ص 59.
28. طلاق، ‌آيات 2-3.
29. ابراهيم، آيه ي 24.
30. مائده، آيه ي 2.
31. ترجمه تفسيرالميزان، ج5، ص 226.
32. بحارالانوار، ج70، ص 73.
33. آل عمران، آيه ي 76.
34. اشاره به آيه ي 12 سوره ي حجرات.
35. ر. ك: اصغر افتخاري، « رويكرد ديني در تهاجم فرهنگي »، مجموعه سخنراني هاي فرهنگ و امنيت، ج2، ص 33 - 47، نقل از: اخوان كاظمي، امنيت در نظام سياسي اسلام، ص 35.
36. همان، ص 34.
37. نهج البلاغه، خطبه 34.
38. همان، نامه 53.
39. همان، نامه 25 ( خطاب به واليان ).
40. بهرام اخوان كاظمي، امنيت در نظام سياسي اسلام، ص 39.
41. نهج البلاغه، نامه 53.
42. انعام، آيه ي 81.
43. نهج الفصاحه، مرتضي خريد تنكابني، ص 59.
44. شرح غررالحكم و دررالكلم، ج6، ص 100.
45. بحارالانوار، ج78، ص 170.
46. شرح غررالحكم و دررالكلم، ج4، ص 100.
47. بحارالانوار، ج36، ص 341.
48. همان، ج 23، ص 246.
49. نهج البلاغه، خ22.
50. بحارالانوار، ج23، ص 5.
51. ترجمه تفسيرالميزان، ج11، ص 475.
52. حجر، ‌آيه ي 46.
53. تكاثر، آيه ي 8.
54. ترجمه تفسيرالميزان، ج5، ص 376.
55. نهج البلاغه، خطبة 22.
56. شيخ صدوق، اكمال الدين و تمام النعمة، ج1، ص 535.
57. بحارالانوار، ج52، ص 336.
58. كافي، ج1، ص 58.
59. نقل از: محمد محمدي ري شهري، ميزان الحكمه، ترجمه حميدرضا شيخي، ص 1530.
60. بحارالانوار، ج52، ص 372.
61. همان، ج52، ص 364.
62. همان، ص 326.
63. بحارالانوار، ج36، ص 253 و كمال الدين و تمام النعمة، ج1، ص 478.
64. نعماني، الغيبه، ترجمه ي محمدجواد غفاري، ص 239 و بحارالانوار، ج52، ص 352.
65. كامل سليمان، يوم الخلاص، ص 223.
66. همان.
67. همان، ص 224.
68. بحارالانوار، ج52، ص 308.
69. همان.
70. همان.
71. نعماني، الغيبه، ص 207.
72. كامل سليمان، يوم الخلاص، ص 224.
73. بحارالانوار، ج52، ص 308.
74. نهج البلاغه، خطبه 138.
75. بحارالانوار، ج51، ص 47.
76. همان، ج51، ص 305.
77. همان، ج52، ص 336.
78. نهج البلاغه، ترجمه ي سيدكاظم ارفع، ص 487 - 489.
79. صافي گلپايگاني، منتخب الاثر، ص 479.
80. بحارالانوار، ج52، ص 128.
81. همان، ج51، ص 81.
82. حر عاملي، اثبات الهداة، ج3، ص 524.
83. بحارالانوار، ج36، ص 253 و كمال الدين و تمام النعمة، ج1، ص 487.
84. بحارالانوار، ج52، ص 362.
85. همان، ص 390.
86. همان، ص 236.
87. همان، ص 391.
88. خصال، ج2، ص 418.
89. نعماني، الغيبة، ص 240.
90. بحارالانوار، ج52، ص 34.
91. حج، آيه ي 4.
92. ر. ك: حسين نوري، اقتصاد اسلامي، ج1، ص 6.
93. لقمان، آيه ي 19.
94. مائده، آيه ي 66.
95. حسين نوري، اقتصاد اسلامي، ص 8.
96. بحارالانوار، ج52، ص 390.
97. همان، ص 84 ( در توصيف روزگار حكومت مهدوي ( عجل الله تعالي فرجه الشريف ) ).
98. بحارالانوار، ج51، ص 92.
99. همان، ص 81.
100. همان.
101. بحارالانوار، ج51، ص 390.
102. همان، ج52، ص 224.
103. همان، باب 27، ح4.
104. همان، ص 321.
105. محمدباقر مجلسي، مهدي موعود، تحقيق: حسن بن محمد ولي اروميه اي، ص 279.
106. نعماني، الغيبة، ص 239 و بحارالانوار، ج52، ص 352.
107. شيخ طوسي، الغيبة، ص 188.
108. اعراف، ‌آيه ي 96.
109. بحارالانوار، ج51، ص 61.
110. المجالس، ج5، ص 376 به نقل از: محمدرضا طباطبائي نسب، سيماي امام مهدي ( عجل الله تعالي فرجه الشريف )، ص 100.
111. بحارالانوار، ج52، ص 85.
112. كمال الدين و تمام النعمة، ج1، ص 603.
113. همان، ص 477.
114. بحارالانوار، ج52، ص 378.
115. كافي، ج1، ص 201.
116. مفاتيح الجنان، بخشي از زيارت جامعه كبيره، منقول از امام هادي ( عليه السلام ) مستند و مورد عنايت علماي شيعه.
117. كمال الدين، ج2، ص 239.
118. كمال الدين، ج2، ص 239.

منابع :
قرآن كريم.
1. احتجاج، ج2، ص 598 ( در نامه به شيخ مفيد ).
2. اخوان كاظمي، بهرام، امنيت در نظام سياسي اسلام، كانون انديشه جوان، تهران، 1385.
3. الخصال، ج2.
4. المجالس، ج5.
5. جوادي آملي، مراحل اخلاق در قرآن، نشر اسراء، قم، 1377.
6. حرعاملي، اثبات الهداة، ج3.
7. ر. ك: افتخاري، اصغر، رويكرد ديني در تهاجم فرهنگي، مجموعه سخنراني هاي ( فرهنگ و امنيت ) ج2.
8. سليمان، كامل، يوم الخلاص، انصارالحسين الثقافيه، تهران، 1991م.
9. سيف زاده، حسين، معماي امنيت و چالش هاي جديد غرب، دفتر مطالعات سياسي و بين المللي، تهران، 1383.
10. شرح غررالحكم و دررالكلم، ج6.
11. شيخ صدوق، كمال الدين و تمام النعمة، ج1، دارالحديث، قم، 1380.
12. صافي گلپايگاني، منتخب الاثر، مكتبة الصدر، چ3، تهران، 1373ق.
13. طباطبائي، محمدحسين، تفسيرالميزان، ترجمه: سيدمحمد باقر همداني، ج5، نشر اسلامي، چ5، قم، 1374.
14. طوسي، خواجه نصيرالدين، اوصاف الاشراف، بازنويسي: سيدمحمدرضا غياثي مؤسسه فرهنگي - انتشاراتي حضور، چ4، قم، 1383.
15. طوسي، محمد بن حسن، الغيبة، معارف الاسلاميه، ‌ قم، 1417ق.
16. كليني رازي، محمد بن يعقوب، كافي، ج1، دارالصعب، بيروت، 1401ق.
17. كليني، محمد بن يعقوب، اصول كافي، ج2، بيروت، دارالتعارف للمطبوعات، 1411ق.
18. ماندل، رابرت، چهره متغير امنيت ملي، پژوهشكده مطالعات راهبردي، تهران، 1377.
19. مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، ج49.
20. مجلسي، محمدباقر، مهدي موعود، تحقيق: حسن بن محمد ولي اروميه اي، قم، انتشارات مسجد جمكران، 1376.
21. محمدرضا طباطبائي نسب سيماي امام مهدي ( عجل الله تعالي فرجه الشريف )، دبيرخانه اجلاس دو سالانه بررسي ابعاد وجودي امام، چ2، 1379ش.
22. محمدي، حميد، مفردات قرآن، نشر دارالذكر، قم، 1381.
23. محمدي ري شهري، محمد، ميزان الحكمه، ترجمه: حميدرضا شيخي، دارالحديث، قم، 1377.
24. مفاتيح الجنان، بخشي از زيارت جامعه كبيره.
25. نعماني، الغيبه، ترجمه محمدجواد غفاري، صدوق، 1376.
26. نوري، حسين اقتصاد اسلامي، ج1، نشر فرهنگ اسلامي، چ4، تهران: 1370.
27. نهج البلاغه.
28. نهج البلاغه، ترجمه ي سيدكاظم ارفع، نشر فيض كاشاني، چ3، تهران: 1379ش.
29. نهج الفصاحه، مرتضي خريدتنكابني، نشر فرهنگ اسلامي، چ4، 1374.

منبع مقاله :
مكارم شيرازي، حائري شيرازي و عميد زنجاني؛ مقاله ها خداداد سليميان... [ و ديگران]، ( 1387 )، گفتمان مهدويت: سخنراني و مقاله هاي گفتمان نهم، قم: مؤسسه بوستان كتاب ( مركز چاپ و نشر دفتر تبليغات اسلامي حوزه ي علميّه قم )، چاپ اول



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط