بايسته ها و دستورالعمل هاي عرفاني از منظر فيض كاشاني

فيض كاشاني عارف بلندپايه اي است كه با اعتصام به حبل وثيق ولايت و امامت و با استناد به اخبار و آثار اهل بيت عصمت (عليهم السلام) راه درخشان سلوك و تهذيب نفس و تصفيه باطن را به درستي نشان داد. عرفان او در متن
پنجشنبه، 25 دی 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
بايسته ها و دستورالعمل هاي عرفاني از منظر فيض كاشاني
 بايسته ها و دستورالعمل هاي عرفاني از منظر فيض كاشاني

 

نويسنده: محمد بهشتي (1)




 

چكيده:

فيض كاشاني عارف بلندپايه اي است كه با اعتصام به حبل وثيق ولايت و امامت و با استناد به اخبار و آثار اهل بيت عصمت (عليهم السلام) راه درخشان سلوك و تهذيب نفس و تصفيه باطن را به درستي نشان داد. عرفان او در متن زندگي و همگام و همراه با عقلانيت و برگرفته از شريعت و عين حقيقت بوده و از سخت گيري ها و رياضت هاي توان فرسا و آداب ساختگي و بلندپروازي ها و ادعاهاي گزاف و رفتار ناستوده و دل پريش كاملاً به دور بوده است. او بايسته ها و وظايف كلي سالك و نيز دستورالعمل هاي عرفاني را از متن شريعت گرفته و آنها را با بياني زيبا، رسا و شيوا تقرير كرده است. در بخش نخست اين مقاله بايسته ها و سبك زندگي سالك از نگاه فيض كاشاني در ده بند تبيين شده است و در بخش دوم دستورالعمل هاي روزانه سالك مورد بررسي قرار گرفته است.
كليدواژه ها: فيض كاشاني، تهذيب نفس، شريعت، سلوك، دستورالعمل هاي عرفاني.

مقدمه

سرمايه ي اصلي عرفان ناب شيعي قرآن كريم و سنت معصومين (عليهم السلام) است؛ پاره اي از آيات شريفه ي قرآن كريم و روايات و احاديث و نيز ادعيه و مناجات ها مشتمل بر معارف عميق توحيدي و سرشار از اشارات بلند عرفاني است و در آنها از سير و سلوك نفساني، نورانيت باطني، واردات قلبي، عشق و شور و ابتهاج معنوي و پرگشودن انسان به سوي عالم ملكوت و ديدار و گفتگو با فرشتگان و شهود و رؤيت و ديدار با خداوند جل و علا سخن رفته است.
بر اين اساس مي توان گفت كه دين مبين اسلام از آغاز پيدايش در بطن خود از عرفان و معنويتي بس ژرف و متعالي برخوردار بوده است، امروزه نيز با جاذبه هاي زيبا و دلنشين خود مي تواند تشنگان حقيقت و معنويت را جذب كند و با معارف ناب و زلال آنان را سيراب سازد و راه و رسم بندگي و دلدادگي را بدانان بياموزد و روح آنها را در سير الي الله به جنبش درآورد تا بتواند همنشيني با خدا را تمرين كند و آن را بخواهند كه او مي خواهد.
بديهي است در موقعيت كنوني با توجه به رشد فزاينده ي انگيزه هاي عرفاني در جوانان و رشد و گسترش رويكردهاي عرفاني و به رغم ترويج و تبليغ گسترده از عرفان هاي ساخته و پرداخته ي انسان و جذب و سرسپردگي برخي از افراد به ويژه جوانان بدان ها به اميد دور ساختن خود از پوچ گرايي و كسب آرامش و آسايش فردي اين رويكردها و گرايش ها در عمل به دام هايي تبديل گشته اند كه افراد را از معنويت واقعي و سير باطني جدا كرده و به آلودگي ها و انحرافات پيچيده مبتلا ساخته است، در اين شرايط تبيين و ترويج عرفان ناب كه خاستگاه آن آموزه هاي شريعت اسلام و معارف عميق و دقيق اهل بيت عصمت و طهارت است بهترين راه براي مقابله با آن گرايش ها، نگرش ها و آموزه هاي گمراه كننده است.
عارفان مسلمان به ويژه عارفان شيعي كه عالمان و فقيهان ديني نيز بوده اند عرفاني را ترويج مي كردند كه ريشه در آيات قرآن كريم و روايات و احاديث معصومين (عليهم السلام) داشته است، آنان هماره از التقاط و تلفيق بركنار بوده اند و آداب و سلوكي آنها با آداب فقهي هماهنگ بلكه وفاق كامل داشته است. اين بزرگان در انديشه، رفتار، سبك زندگي هرگز التزام و استقامت و استوار ديني خود را از دست نداده اند و از جاده اعتدال خارج نشوند.
از جمله اين عارفان بلندپايه فيض كاشاني است كه در عرفان نظري متخصّص و از تجربه هاي عرفان عملي بهره كافي داشته است و با اينكه با تمام وجود اهل رياضت و سير و سلوك باطني بوده و با گذشتن از وادي سهمگين و دشوار نفس به مقامات بلند عرفاني رسيده و حقايق را به ديده حق نگريسته است، اما رفتار او با رفتار ديگران و سبك زندگي او با سبك زندگي ديگران در ظاهر هيچ گونه تفاوتي نداشته است، زيرا عرفان او در متن زندگي و همگام و همراه با عقلانيت و برگرفته از شريعت و عين حقيقت بوده است و از سخت گيري هاي زاهدانه، رياضت هاي توان فرسا، آخرت گرايي افراطي، آداب ساختگي، بلندپروازي ها و ادعاهاي گزاف و زندگي ناستوده و دل پريش كاملاً به دور بوده است.
موضوع اين مقاله بايسته ها و دستورالعمل هاي عرفاني را از نگاه فيض كاشاني است. مقصود از بايسته ها وظايف كلي است كه سالك هماره بايد آنها را چراغ راه خود قرار دهد و با آنها زندگي، رفتار، گفتار و حركات و سكنات خود را جهت دهد. به عبارت ديگر بايسته هاي عرفاني سبك زندگي عرفاني است. امّا مقصود از دستورالعمل ها برنامه ي روزانه ي سالك است كه او هر روز از صبحگاه تا شب هنگام چه كارهايي را بايد انجام دهد و اوقات خود را چگونه سپري كند؟
منبع و مأخذ اين نوشتار آثار عرفاني و اخلاقي فيض كاشاني است و با استفاده ي مستقيم از آثاري چون ده رساله، رساله ي زادالسالك، رساله ي آئينه ي شاهي، كلمات مكنونه، الحقايق في محاسن الاخلاق، المحجة البيضاء، النخبة في الحكمة العمليه، منهاج النجاة و نيز با استفاده از كتاب آراي دانشمندان مسلمان در تعليم و تربيت(ج5) كه به آرا و انظار فيض كاشاني اختصاص دارد. در دو بخش بايسته ها و دستورالعمل ها بسامان رسيده است.

بخش نخست: بايسته ها

1. پايبندي تام بر نماز

در گام نخست سالك بايد مراقب نمازهاي يوميه خود باشد و در اول وقت و با آداب و سنن و به جماعت آنها را اقامه كند و درغير اين صورت از جرگه ي سلوك خارج شده است. فيض كاشاني مي گويد: « اگر سالك بدون عذر نماز واجب خود را در اول وقت اقامه نكند يا آداب و سنن آن را فرو گذارد يا اينكه بدون عذر به جماعت حاضر نشود از ميدان سلوك خارج شده با افرادي كه در حيرت و سرگرداني به سر مي برند و از كمال و سعادت بي خبرند يكسان است. »(2)
در نگاه فيض كاشاني نماز سالک اينگونه است؛ سالك بايد زمينه اي را فراهم آورد كه نماز را با حضور قلب اقامه كند و به هنگام گفتن تكبيرة الاحرام ماسوي الله را رفض كند و در برابر عظمت خداوند خضوع و خشوع و تسليم محض باشد و چون سوره ي حمد را مي خواند بدان توجه داشته باشد و بفهمد چه مي گويد و پس از آن به تلاوت سوري بپردازد كه در روايات و احاديث براي نمازهاي مختلف تعيين و توصيه شده است و در حال ركوع خطور قلبي او چنين باشد كه بارالها تو را بنده ام هرچند گردنم قطع شود و در حال سجده پيشاني خود را بر تربت سيدالشهدا حضرت اباعبدالله الحسين (عليه السلام) گذارد و توجه داشته باشد كه اين تربت پاك حجب و موانع را سريع و بي زحمت كنار مي زند و در نهايت چون نماز به پايان رسيد تعقيبات آن را از ياد نبرد و از جمله اموري كه نبايد هرگز فراموش كند سجده ي شكر، تسبيحات حضرت فاطمه زهرا (سلام الله عليها)، تفكر در عظمت و شگفتي هاي آفرينش و نعمت هاي بي كران خداوند و محاسبه نفس پس از هر نماز است.(3) بهرحال نماز سالك نماز كسي است كه مي خواهد نماز را وداع كند. زيرا چه بسا اجل مهلت ندهد به نماز بعدي برسد.(4)
سرّ اينكه فيض كاشاني و عارفان بلندپايه اهتمام ويژه به نماز داشته و آن را به عنوان نقطه بنيادين سلوك ذكر كرده اند اين است كه نماز باب الابواب سلوك و به اصطلاح استارت جان و دل است يعني با اقامه نماز جان و دل روشن مي شوند و چون نماز به درستي اقامه شود نمازگزار به معراج حقيقت عروج مي كند و به اوج نشاط و سبكبالي راه مي يابد. بنابراين، سالك قبل از وصول و پس از وصول هرگز از نماز بي نياز نمي گردد و به همين خاطر نماز در هيچ موقعيتي و در هيچ شرايطي اسقاط نمي شود.
معاويه بن وهب از شاگردان امام صادق (عليه السلام) از وي درباره ي بهترين وسيله تقرب به سوي پروردگار متعال پرسيد، امام صادق (عليه السلام) فرمود:‌« ما أعلم شيئاً بعدالمعرفة افضل من هذه الصلاة الا تري انّ العبد الصالح عيسي ابن مريم قال و اوصاني بالصلاة: من براي تقرب به خدا پس از معرفت و ايمان به خدا چيزي را به اندازه ي نماز مؤثر نمي دانم مگر نمي داني كه بنده ي شايسته خدا عيساي مسيح فرمود: خداوند مرا به نماز توصيه كرده است. »(5)

2. التزام به جمعه و جماعت

يكي از بايسته هاي عرفاني در نگاه فيض كاشاني التزام به جمعه و جماعت است. وي درباره ي تأثير عبادات دسته جمعي در امر سلوك مي گويد: تأثير عبادات دسته جمعي تا بدان پايه است كه هيچ عاملي نبايد مانع انجام آنها شود؛ از اين رو هرچند در خلوت نشستن و با فراغ بال و توجه تام مشغول ذكر بودن نقش تعيين كننده در تنوير قلب دارد، ليكن اشتغال به ذكر با همه ي تأثيرگذاري آن مشروط بدان است كه مانع جماعت و جمعه و عبادت جمعي نشود. از اين رو پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) مي فرمايد:‌« اگر كسي سه جمعه پي در پي بدون عذر در نماز جمعه حاضر نشود دل او زنگار سخت مي گيرد، علاوه بر اينكه روز جمعه فرصتي استثنايي براي سالكان است و خداوند نفخه هايي ممتاز در لحظاتي نامعلوم از روز جمعه فرو مي فرستد و چون سالك آن لحظات را دريابد دعايش مستجاب مي شود و به ملكوت راه مي يابد؛ پس چه بهتر كه در جمع مؤمنان باشد و جان و دل خود را با دريايي از جان ها پيوند دهد، پيداست هرگز نمي توان ظرفيت قطره ها را با ظرفيت دريا مقايسه كرد. »(6)

‌3. مراقبت بر نوافل

بي ترديد اگر چيزي بهتر و مؤثرتر از نماز در مسير تكامل و مسير باطن وجود مي داشت خداوند كريم در قرآن مجيد بيشتر بر روي همان امر تأكيد مي كرد، همچنين اگر كاري مهم تر از نماز بود انبيا و اولياي الهي بيشتر به او اهميت مي دادند. اينكه اميرمؤمنان امام علي (عليه السلام) از ميان همه كارهاي عبادي و از بين عبادات نماز را انتخاب كرده بود و در شبانه روز هزار ركعت نماز مي گذارد، و نيز اين كه بسياري از عالمان و عارفان واصل بسياري از اوقات خود را به اقامه نماز سپري مي كردند، حتي آنگاه كه مسافتي را طي مي كردند مشغول خواندن نماز مستحبي بوده اند، همه حكايت از آن دارد كه نماز نهر روان و چشمه جوشاني است كه آتش هاي گذشته را خاموش مي كند و نيز نمي گذارد انسان گرفتار آتش شود يعني هم بدي هاي گذشته را از بين مي برد و هم جلوي بدي ها را مي گيرد. در قرآن كريم به صراحت مي فرمايد: « وَأَقِمِ الصَّلَاةَ إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاء وَالْمُنكَرِ وَلَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ وَاللَّهُ يَعْلَمُ مَا تَصْنَعُونَ:(7) و نماز بگزار، كه نماز آدمي را از فحشا و منكر باز مي دارد و ذكر خدا بزرگتر است و خدا به كارهايي كه مي كنيد آگاه است. »
فيض كاشاني چنين باور دارد كه هرچند اقامه نافله هاي يوميه براي افراد عادي استحباب دارد، اما براي سالك مراقبي كه در پي وصال و وصول و لقاي رب است واجب مي باشد و ترك آنها به ويژه ترك نماز شب معصيت است. بنابراين، اگر در شب نتوانست نماز شب بخواند، در روز آن را قضا كند. زيرا نماز شب عزت و شرف مؤمن و روح و ريحان است.(8) و به فرموده ي امام عسگري (عليه السلام) سير الي الله و وصول به خداي سبحان سفري است كه تنها با مركوب راهوار شب زنده داري قابل انجام است.(9)
نكته ي درخور توجه در روايات و احاديث در زمينه ي نوافل اين است كه نوافل تكميل كننده ي فرائض اند و چون نمازگزار نمي داند نماز واجب را چگونه ادا كرده، براي رفع نواقص و جبران كاستي ها نوافل را بجا آورد.(10)

4. مواظبت بر روزه داري

بهترين راه براي عنداللهي شدن روزه گرفتن است. زيرا روزه مال خداست و ماه رمضان ماه خداست و فرصت مناسبي است براي پي بردن به اسرار عالم، بنابراين، وقتي انسان روزه گرفت و به آن دل بست كم كم به باطن روزه پي مي برد. باطن روزه، انسان را به لقاي حق مي كشاند. اين تعبير فقط درباره ي روزه وارد شده است كه خداي سبحان فرمود: « الصوم لي و انا اجزي به: (11) روزه مال من است و من شخصاً جزاي آن هستم. » علاوه بر اين كه ساير عبادات مورد شرك قرار گرفته اند و براي غير خدا هم انجام شده اند. اما روزه تنها براي خداست و هيچ مشرك و بت پرستي براي تقرب به بت روزه نگرفته است.
فيض كاشاني مي گويد: سالك مراقب در ماه مبارك رمضان بايد با توجه و عنايت ويژه روزه بگيرد و نه تنها از مفطرات روزه، بلكه از همه گناهان امساك كند و تمام اندام و پيكره ي او روزه داشته باشد. به عبارت ديگر، روزه ي سالك بايد روزه ي خواص يا خاص الخواص باشد.(12) زيرا در ماه مبارك رمضان همه ي مؤمنان به ميهماني خداوند دعوت شده اند و ورود به اين ميهماني با ترك گناه يعني امساك از همه ي نواهي الهي است.
البته افزون بر روزه ي ماه مبارك رمضان، سالك بايد پيوسته سه روز از هر ماه را روزه بگيرد كه ثواب آن همسان روزه ي تمام عمر است و درون جان سالك را از ترديد و شك و وسوسه پاك سازي مي كند و آن سه روز، پنجشنبه اول و آخر ماه و اولين چهارشنبه از دهه ي دوم آن است.(13) البته سالك مراقب بايد منزلت و جايگاه ماه رجب كه ماه اميرمؤمنان (عليه السلام) است و نيز ماه شعبان كه ماه حضرت رسول الله (صلي الله عليه و آله) است و سيره ي آن بزرگوار اين بوده كه هرگز شب زنده داري و روزه داري اين ماه را ترك نمي كرده است.(14)

5. پايبندي بر انفاق مالي

از نگاه سلوكي فيض كاشاني سالك مراقب بايد براي احسان و انفاق مالي بر فقيران و نيازمندان برنامه ي مشخص و معين داشته باشد مثلاً برنامه ريزي كند كه هر روز يا هر هفته يا هر ماه مبلغ معيني را به فقيران اهدا كند.(15) البته اين برنامه بايد آگاهانه، مستمر و در نهان انجام گيرد. پيداست كه اين انفاق غير از صدقه و زكات است، بلکه حقي است كه از فقيران بر عهده ي مؤمنان قرار داده شده است. خداوند منان مي فرمايد: « وَالَّذِينَ فِي أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُوم ٌ * لِلسَّائِلِ وَالْمَحْرُومِ: (16) نمازگزار كسي است كه همه ي آنچه در اختيار اوست به خود اختصاص نمي دهد، بلكه سهمي را هم براي فقرا و محرومان منظور مي كند. »
امام رضا(عليه السلام) هنگام صرف غذا ظرف خالي طلب مي كردند و قبل از خوردن، بهترين غذاهاي سفره را در آن ريخته و براي مستمندان مي فرستادند.(17) و آنگاه اين آيات را مي خواندند:‌« فَلا اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ * وَ مَا أَدْرَاک مَا الْعَقَبَةُ: (18) مردم اين گردنه هاي آينده نگري را طي نمي كنند و به واقع نمي دانند اين گردنه چيست؟ » پيداست ته مانده غذا و لباس مندرس و كهنه به فقرا دادن عبور از گردنه نيست، بلكه بايد به صورت دائم و مستمر از آنچه خدا داده است، به فقرا و نيازمندان انفاق شود.

6. رعايت حقوق مردم

يكي از بايسته هاي مهم سلوك اين است كه از حقوق ديگران صيانت شود و جان و مال و آبرو و حقوق ديگران مورد اهتمام جدي قرار گيرد. فيض كاشاني مي گويد: « سالك بايد خيرخواه افراد و اعضاي خانواده و خويشان و همسايگان و همه ي مردم باشد و با مهرورزي و الفت با آنان رفتار كند و با اشتياق نيازهاي آنان را تأمين كند. زيرا ايفاي حقوق مردم و دستگيري نيازمندان بر اكثر واجبات الهي مقدم است. »(19) بنابراين بر سالك لازم است كه با مردم با حسن خلق و گشاده رويي معاشرت كند و به كسي گمان بد نبرد و بر جفاي آنان صبر كند و به ميزان توانايي، ارشاد و هدايت مردمان و امر به معروف و نهي از منكر از ياد نبرد.
پيداست اگر در جامعه همه ي افراد حقوق متقابل يكديگر را بشناسند و آنها را مراعات كنند؛ بي ترديد زندگي اجتماعي بسامان خواهد بود؛ براي نمونه اگر پدر و مادر و فرزندان، زن و شوهر، خويشاوندان، همسايگان، همكاران كارفرما و كارگر، معلم و دانش آموز، فروشندگان و خريداران، شركا، رئيس و مرئوس و ... حقوق متقابل يكديگر را بشناسند و التزام عملي به مراعات آنها داشته باشند چنين جامعه اي مدينه ي فاضله خواهد بود.
نكته ي درخور توجه اين است كه براي سالك مراقب بايد روحيه ي محافظت بر حقوق ديگران براي او به صورت يك ملكه ي راسخه درآمده باشد، و اين مهم آنگاه تحقق پيدا خواهد كرد كه سالك جامعه و زندگي اجتماعي و نهادهاي آن را بشناسد و با حقوق افراد و نظم و انضباط اجتماعي و قانون آشنا باشد و به رعايت نظم و قانون التزام عملي داشته باشد تا بتواند به طور شايسته و بايسته به وظيفه خود عمل كند و روحيه ي محافظت و مراقبت از حقوق ديگران براي او طبيعت ثانوي گردد. از اين رو بايد اذعان كنيم كه در عرفان ناب شيعي دنيا و آخرت به يكديگر پيوسته اند و هرگز با رهبانيت و دنياگريزي ارتباط ندارد، بلكه آنچه مهم است اين نكته فرازمند است كه بايد ملاك هاي اخروي وارد زندگي دنيوي سالك شود و رفته رفته دلبستگي هاي معنوي و اخروي جان و دل او را فراگيرد و او را به دنيا بي اعتنا سازد و در عين اينكه در جامعه زندگي مي كند و مسئوليت اجتماعي مي پذيرد هماره مي كوشد زندگي ساده و بي تكلف و تجمل داشته باشد.

7. توسل و ارتباط معنوي با اهل بيت عصمت

يكي از عوامل نوراني و بسيار مؤثر و كارساز در سلوك سالكان، نورخواهي به نور ولايت و امامت و توسل و ارتباط معنوي با معصومين (عليهم السلام) است. زيرا اين انوار مقدس مظاهر صفات و اسماي خداوند و واسطه ي فيض و جلوه ي رحمت او هستند و در نظام آفرينش قدرت تصرف ويژه دارند و ارتباط با آنها پشتيبان قدرتمند براي سالك است. ما بايد بدانيم و اذعان كنيم كه هر شخصي به درگاه آنان روي آورد هرگز محروم نمي شود تجربه هاي فراوان نشان مي دهد بسياري از نابساماني هاي مادي، معنوي، روحي، بدني، فردي و اجتماعي و مشكلات حل ناشدني با توسل به پيامبر اكرم(صلي الله عليه و آله) و پيشوايان معصوم (عليهم السلام) و فاطمه زهرا(سلام الله عليها) حل شده است.
فيض كاشاني درباره ي ارتباط معنوي با ائمه ي هدي و توسل بدان ها و وسيله قراردادن آن ذوات مقدس چنين مي نويسد: « بهترين وسيله در قرب الهي و استجابت دعا و ظفر يافتن بر دشمنان، خواه در جهاد اصغر كه جنگ با دشمن بيروني و خواه در جهاد اكبر كه جنگ با دشمن دروني است عبارت است از توسل به خاتم الانبيا و ائمه ي هدي(عليهم السلام) يعني ايشان را به نام ياد كردن و در اظهار حوائج و در مقام دعا به جاه و عزت ايشان حاجت خواستن است. »
در طول تاريخ اسلام همواره مرهم دل هاي خسته و كليد جان هاي مهر شده و مفتاح درهاي بسته شده ائمه ي هدي (عليهم السلام) بوده اند. در ازمنه ي سابقه و امم سالفه مدار و ملجأ و پناه ائمه ي هدي بوده اند كه هرگاه مصيبتي روي مي داده يا دشمني رو مي نهاده و يا كاري دشوار مي شود، و يا گناهي سرمي زده و يا غم و اندوهي مي رسيده و يا در ايام سختي مردم قرار مي گرفته اند به جناب عزت ائمه ي هدي متوسل و به نام هاي نامي ايشان تبرك مي جسته اند. از اين بالاتر، پيوسته انبياي سابق و اولياي سلف از انوار ايشان اقتباس مي نموده اند و خيل رسل به قبله ي ارواح ايشان توجه مي فرموده اند. همه مي دانيم، توبه آدم به بركت اسماي با بركت ايشان پذيرفته شده، كشتي نوح به دستياري ايشان از غرق خلاصي يافت؛ ابراهيم خليل الرحمان به يمن دوستداري ايشان به درجه ي خُلّت رسيد؛ موسي بن عمران به بركت وفا به عهد ايشان اصطفا يافت و عيسي به نور شناخت و معرفت ايشان به مرتبه ي روح الهي رسيد. پس امت مرحوم به ويژه سالكان مراقب بايد بديشان توسل جويند.(20)
يكي از راه هاي ارتباط با اين ذوات پاك، زيارت آنان است. فيض كاشاني زيارت قبور مقدسه و نوراني پيامبر اكرم و ائمه ي هدي (عليهم السلام) به ويژه زيارت حضرت سيدالشهدا را تأكيد فراوان دارد و با استناد به روايات و احاديث زيارت پيامبراعظم و امامان معصوم (عليهم السلام) را يك ميثاق و پيمان آسماني مي داند و زيارت حضرت سيدالشهدا امام حسين (عليه السلام) را واجب دانسته و چنين آورده است: « زيارت امام حسين (عليه السلام) بر هر مؤمن فرض است و هر كه آن را ترك كند، حقي از خدا و رسول را ترك كرده است. »(21)
علامه مجلسي در باب توسل به ائمه ي هدي(عليهم السلام) از تجربه ي شخصي خود رسا و دلنشين سخن گفته است: « تجربه ي مكرر من اين است كه هرگاه احساس مي كردم بُعدي از خداوند حاصل شده و باب فيض و رحمت الهي بر من مسدود شده، چون به ائمه ي هدي (عليهم السلام) متوسل مي شدم و ارتباط معنوي حاصل مي شد سختي ها و دشواري ها رخت برمي بست. پيداست اين مهم براي آنان كه قلب نوراني دارند كاملاً مشهود است ما براي كساني كه وابستگي هاي مادي و حجاب هاي ظلماني ديده ي آنان را كور كرده و حقايق را نمي بينند قابل درك نيست. »(22)

8. مديريت كردن در خوردن، خفتن و گفتن

عارفان واصل به استناد روايات اهل بيت (عليهم السلام) در توصيه هاي سلوكي خود هماره سالكان را به كم خوردن و كم خفتن و كم گفتن دعوت كرده اند. فيض كاشاني در كتاب المحجة البيضاء بابي تحت عنوان (كسر الشهوتين) گشوده و در آن شكم بارگي و پرخوري را به عنوان حجاب و سد سلوك و نيز عامل دلمردگي و مانع بزرگ واردات قلبي و اشراق هاي رباني و مانع از عبادت و نيايش و قرب به خدا دانسته است.(23)
بايسته هاي عرفاني فيض كاشاني در باب غذا چهار وظيفه است: 1. حلال خوردن 2. به اندازه خوردن 3. تعيين فواصل 4. تعيين نوع غذا، (24) البته وي سخت گيري هاي صوفيانه را دراين باب برنمي تابد و بدين نكته تأكيد مي ورزد كه هرچند پرخوري و شكم بارگي، سالك را از عبادت و سلوك باز مي دارد. اما گرسنگي نيز از تمركز دل مي كاهد و قلب را به خود مشغول مي دارد و از عبادت مانع مي شود پس بايد به اعتدال روي آورد.(25)
فيض كاشاني درباره ي مقدار خواب و كيفيت خوابيدن نيز رأيي استوار دارد او مي گويد: خواب سالك در شبانه روز نبايد از هشت ساعت بگذرد، زيرا خواب در حقيقت تعطيل شدن زندگي و حيات است و حتي كسي كه به اين مقدار اكتفا كند در پايان عمر مي فهمد كه يك سوم عمر خود را در خواب بوده است و بدين سبب سالك بايد خواب خود را مديريت كند و با انجام اموري آن را هدفمند سازد از جمله اينكه: 1. با طهارت و رو به قبله بخوابد 2. قبل از خوابيدن تسبيح حضرت زهرا، آية الكرسي و آيه ي شريفه آخر سوره ي كهف را تلاوت كند. 3. در دو پديده ي خواب و بيداري تأمل كند كه مرگ نيز همانند خواب است و بيداري همانند زنده شدن است. پس، بايد آماده ي ارتحال در همه حال باشد 4. قبل از خوابيدن از همه ي گناهان توبه كند 5. تصميم بگيرد گناه نكند و حريم الهي را نشكند 6. عزم جدي داشته باشد كه چون بيدار شود به وظيفه ي خود عمل كند و از خدمت به مردم و دستگيري نيازمندان دريغ نكند. 7. وصيت نامه خود را زير سر بگذارد. 8. در لحظه اي كه وارد بستر خواب مي شود، به اين تصميم توجه جدي داشته باشد كه براي اقامه نماز شب از بستر خواب برخيزد 9. مقدمات انجام نماز شب را پيش از خوابيدن فراهم آورد.(26)
فيض كاشاني درباره ي كم گويي و آفات زبان و افسارگسيختگي زبان سخن فراوان گفته است و به استناد روايات و احاديث معصومين (عليهم السلام) كم گويي را مقتضاي عقل سليم، عامل نجات و آسايش و راحتي جسم و جان داشته است. وي درباره ي زبان چنين نگاشته است: زبان به حق كليد بهشت و دوزخ است؛ چرا كه اصلاح آن سرچشمه ي همه ي فضيلت ها و انحراف آن عامل انواع انحراف ها و رذايل است؛ با زبان ايمان و كفر ابراز مي گردد و با زبان خداوند سپاس و ستايش مي شود، و با آن مي توان بين مردم به نيكويي و مهرورزي سخن گفت، ولي در صورتي كه زبان در كنترل عقل و شرع قرار نگيرد شيطان او را به هر سويي مي كشاند و در نتيجه گناهان فراواني از آن صادر مي شود.(27)
فيض كاشاني اصلاح زبان را براي شكوفاسازي و تثبيت فضايل و ارزشها و نيز در رذيلت زدايي گام بلند و فرازمند دانسته است. وي در كتاب اخلاقي خود الحقايق في محاسن الاخلاق براي زبان بيست لغزش و انحراف ذكر كرده است.(28) بنابراين، بايد توجه داشت كه بدون حفظ، مهار و كنترل زبان رسيدن به كمال و سعادت ميسور نيست هر چند انواع عبادت ها، خدمت ها، مجاهدت ها نيز وجود داشته باشد و بدين سبب بايد انسان پيش از اين كه سخن بگويد در گفته خود و چگونگي آن و هدف و محتوا و آثار و نتايج و پيامدهاي آن بينديشد و آن را با معيار عقل و معرفت ارزيابي كند و در صورتي كه آن سخن به سود دنيا و آخرت اوست، لب به سخن بازگشايد. اما اگر سخن براي دنيا و آخرتش نتيجه اي ندارد از گفتن آن خودداري كند و همواره مراقب باشد كه آن سخن دروغ نباشد، بدگويي از مردمان نباشد، نيش دار نباشد، موجب نزاع و خصومت نگردد، بيهوده گويي و پرحرفي نباشد و در همه حال از سخن نسنجيده و نينديشيده به شدت پرهيز كند.(29)

9. پرهيز از بيهوده پويي و بيهوده گويي

بي ترديد بيهوده گويي و بيهوده پويي و گفتار و رفتار بي حساب داشتن موجب غفلت، تضييع وقت، قساوت دل و خسران ابدي است پس بر سالك مراقب فرض است كه بيهوده نپويد و بيهوده نگويد و در مجالس و محافلي که از مردم بدگويي مي شود يا با سخنان ياوه خود را مشغول مي كنند حاضر نشود و در صورت حضور بايد نهي از منكر كند، خلاصه اين كه در همه موقعيت ها و شرايط بر دست و زبان و انديشه خود كنترل داشته باشد و خودنگهدار بماند تا لباس تقوا بر تن داشته باشد. پيداست كسي كه تقوا ندارد و خود را نمي تواند از لغزش نگاه دارد اگر لباس هاي متعدد هم پوشيده باشد (لباس زيباي عبادت- خدمت و مجاهدت) باز برهنه و عريان است.(30)

10. ترك گناه

شرط بنيادين سلوك عرفاني و رياضت باطني ورع است و عبادت و سلوك بدون ورع بي ثمر است. در روايات و احاديث پيشوايان دين (عليهم السلام) دستمايه و سرمايه ي اصلي رسيدن به مراتب كمال و نيز معيار ارزيابي افراد به ميزان برخورداري آنها از ورع دانسته شده است.(31)
فيض كاشاني در تفسير و تبيين روايات و احاديث مربوط به ورع، معنا و مفهوم ورع را اين گونه توضيح داده است: « الورع كف النفس عن المعاصي و منعها عما لا ينبغي: (32) ورع بازداشتن نفس از گناهان و منع كردن آن از آنچه سزاوار و شايسته نيست. » اين تعريف با آنچه در روايات وارد شده همخواني دارد. امام صادق (عليه السلام) در پاسخ شخصي كه از معناي ورع پرسيد، فرمود ورع ترك گناه است.(33) همچنين اين تعريف با تعاريف عارفان از ورع همسان است؛ خواجه عبدالله انصاري مي گويد: ورع پرهيز مطلق از حرام و امر مشتبه است و داراي سه مرتبه است: يكي اين كه سالك از رذايل و گناهان و حتي مكروهات پرهيز كند. دوم اينكه حدود الهي را حتي در مباحات حفظ كند تا مبادا به مرزهاي حرام نزديك شود سوم اينكه از خواطر و انگيزه هايي كه تمركز را مخدوش مي سازد و موجب پراكندگي حواس مي شود پرهيز كند.(34)
فيض كاشاني در مورد اقتدار انسان بر ترك گناه و چگونگي پيدايش حالت ترك گناه چنين آورده است: آدمي آنگاه مي تواند گناه را ترك كند كه بداند گناه چيست؟ و ماهيت آن كدام است و ميزان تأثيرگذاري آن بر شاكله و شخصيت و سعادت و شقاوت او تا چه پايه است. اگر دانست كه گناه آتش است و باطن آن چرك و كثافت است، از گناه خودداري و از مخالفت و حريم شكني خود احساس شرم و تلخكامي مي كند و از گناه تنفر پيدا مي كند و رفته رفته به جايي مي رسد كه حتي با فكر گناه هم درونش به درد مي آيد و گويي قدرت گناه كردن از او سلب مي شود.(35)

نتيجه

پايبندي تام بر نماز، التزام به جمعه و جماعت، مراقبت بر نوافل، مواظبت بر روزه داري، پايبندي بر انفاق و احسان به مردم، رعايت حقوق مردم، توسل به اهل بيت عصمت و طهارت، مديريت كردن در خواب، خوراك و گفتار، پرهيز از بيهوده گويي و بيهوده پويي و ترك گناه بايسته هاي ده گانه و وظايف كلي سالك است. و او هماره بايد اين امور را اصل و قاعده ي سلوك خود قرار دهد و با آنها زندگي كند و نسبت بدان ها التزام عملي قطعي داشته باشد. زيرا رسيدن به مراتب كمال تنها به عمل برمي آيد و با علم و بحث و نظر و قال و مقال و ادعا حاصل نمي آيد.

بخش دوم: دستورالعمل هاي عرفاني

سالك بايد دستورالعمل هاي عرفاني را برنامه ي عملي هر روز خود قرار دهد و بدانها التزام عملي قطعي داشته باشد زيرا رسيدن به مراتب عروج معنوي، تنها به عمل برمي آيد و به صرف علم و بحث و نظر و قال و مقال حاصل نمي آيد. مقصود از دستورالعمل هاي عرفاني برنامه مشخص و معيّن روزانه سالك است كه او هر روز از صبحگاهان تا شب هنگام به صورت جزئي و عيني چه كارهايي را بايد انجام دهد و اقات سلوك خود را چگونه سپري سازد. چکيده ي دستوراالعمل هاي عرفاني از نگاه فيض كاشاني را در ذيل چهار عنوان بيان كنيم.

1.آغاز روز

فيض كاشاني دستورالعمل هاي عرفاني را آغاز روز و صبحگاهان آغاز كرده است؛ او چنين آورده است: سالك پس از طلوع فجر و اقامه ي نماز صبح، بايد تا طلوع خورشيد بيدار بماند و خلوت عارفانه داشته باشد و به دور از خودنمايي، رياكاري و با تمركز تام به تلاوت قرآن و اذكار مأثوره بپردازد. اين دستورالعمل ريشه ي قرآني دارد. زيرا در وحي نامه الهي چنين فرمان داده شده است: ‌« وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ: (36) و پيش از برآمدن آفتاب به ستايش پروردگارت تسبيح گوي. » و نيز مي فرمايد: « وَاذْكُرِ اسْمَ رَبِّكَ بُكْرَةً: (37) و نام پروردگارت را بامدادان ياد كن. » اين فرمان دستمايه ي سبك زندگي پيشوايان دين و تربيت شدگان آنان قرار گرفت؛ از اين رو صبحگاهان چون اين بزرگان وارد مسجد مي شدند، پس از اقامه ي فريضه ي صبح تا طلوع خورشيد در مسجد مي ماندند و به گفتن اذكار و اوراد مي پرداختند. از جله آنچه انجام مي دادند عبارت بود از ذكر لااله الا الله واحداً و نحن له مسلمون... صد مرتبه، استغفار صد مرتبه، صلوات صد مرتبه ماشاء الله كان و ذكرهاي يگر.(38)

2. در طول روز

سالك مراقب در همان لحظات آغازين روز با دادن صدقه و با طهارت ظاهري و باطني و به نيت دستگيري از نيازمندان و با مراقبت تام كار روزانه ي خويش را آغاز كند.(39) زيرا از نگاه قرآن كريم و احاديث كار ارزش مادي و معنوي فرازمند دارد. قرآن كريم در مقام امتنان و بيان نعمت بزرگ مي فرمايد: « وَجَعَلْنَا النَّهَارَ مَعَاشًا: (40) و روز را براي معاش ( كار و تلاش ) شما نهاديم. » و در سه مورد از كار و تلاش به عنوان فضل الهي ياد شده است؛ از جمله: « فَإِذَا قُضِيَتِ الصَّلَاةُ فَانتَشِرُوا فِي الْأَرْضِ وَابْتَغُوا مِن فَضْلِ اللَّهِ:(41) و چون نماز (جمعه) گزارده شد، در روي زمين پراكنده گرديد و از فضل خداوند جويا شويد. » بنابراين، كار از منظر قرآن كريم نعمت والا و فضل الهي به شمار مي آيد. و امام صادق (عليه السلام) درباره ي اهميت كار مي فرمايد: كسي كه براي تأمين زندگي خانواده اش تلاش مي كند مثل كسي است كه در راه خدا جهاد كند.(42) بابراين، سلوك و دينداري با بيكاري همخواني و سازش ندارد.
بر اساس اين امر فيض كاشاني مي گويد: « دانشوران و عالمان بايد از آغاز روز به ياد دادن و تدريس و متعلمان به آموزش و فراگيري بپردازند كه ارزش آن از هزار ركعت نماز و حضور در تشييع هزاران جنازه و عيادت هزار مريض برتر است. قاضيان به قضاوت، واليات به امارت، تاجران به تجارت، زارعان به زراعت و كارگران و همه ي افراد به تلاش و فعاليت همت گمارند و در هر پيشه و كار و شغل با موقعيت و شرايط فقهي و حلال و حرام آن آشنا شوند و به دانسته ي خود با صدق و صفا و امانت و خيرخواهي عمل كنند. البته در اثناي تلاش و كوشش و كار از ياد خدا غافل نمانند و فعاليت و تلاش خود را به ميزان نياز مادي برابر سازند و به بيش از نياز فعاليت نكنند و تمام وقت به تلاش براي معاش سرگرم نباشند و چون به وقت زوال نزديك شوند كار را متوقف و خود را براي اقامه نماز ظهر و عصر به جماعت آماده سازند و نافله و فريضه ظهر و عصر را در مسجد بجا آورند و در هنگام عصر نيز به ذكر خدا مشغول باشند كه در حديث قدسي چنين آمده است: « يا ابن آدم اذكرني بعد الفجر ساعةً و بعدالعصر ساعةً اكفك بينهما: اي فرزند آدم! بعد از فجر و بعد از فرا رسيدن وقت عصر به ياد من باش و ذكر من گوي، من نيز فاصله اين دو زمان را براي تو كفايت مي كنم. »(43)

3. با مردم

رفتار سالك و مراقب در طول روز با مردم بايد با آميزه اي از ادب، فروتني، گذشت، مهر، صفا، صميميت و خيرخواهي باشد و از درد و رنج و گرفتاري مردم ناراحت و از شادي و خوشي آنان شاد و خود را از پيكره ي جامعه دور نسازد و پيوسته براي حل كاستي ها، نابساماني ها و ناهنجاري ها و در رفع آسيب ها و چالش هاي اجتماعي تلاش كند و اگر كاري از او برمي آيد خود را در معرض حل مشكلات و گرفتاي هاي مردم قرار دهد.
فيض كاشاني در ارتباط با چگونگي معاشرت اجتماعي سالك با مردم بر دستورالعمل هايي تأكيد دارد از جمله:
1. چون به جمع مردم مي پيوندد به آن كس كه نزديك اوست تحيت و درود فرستد و به او سلام كند.
2. هيچ كس را سرپا نگه ندارد.
3. اگر دو نفر با هم راه مي روند، ميان آنها جدايي نيندازد.
4. پاي خود را پيش از ديگران دراز نكند و فروتني، وقار و متانت را هرگز رها نسازد.
5. از نشستن بر روي دو پا و بر زانو خودداري كند.
6. جايي بنشيند كه به تواضع نزديك تر است.
7. هنگام نشستن به سوي قبله بنشيند.
8. بلند عطسه نكند و دهان و بيني خود را با دست و لباس و دستمال بپوشاند.
9. به هنگام خميازه كشيدن، با دست دهان خود را مستور سازد.
10. آب دهان را مخفي كند.
11. از نگاه كردن زياد به شخصيت ها بپرهيزد.
12. اگر در كوچه و خيابان راه مي رود، از نگاه كردن به عقب خودداري كند.
13. از بازي با ريش و انگشتان و شكستن آنها و فروبردن انگشت در بيني و از آروغ زدن و از اشاره كردن به دست و چشم خودداري كند.
14. در كوچه، خيابان و بازار، بدون جهت ننشيند و در صورتي كه نشسته، حق عابران را جداً رعايت كند.
15. همواره تفأل به خير داشته باشد و در هيچ حال به تطيّر روي نياورد.
16. از اظهار حاجت به ديگران دوري كند، بلکه دو ركعت نماز بخواند و حاجت خود را به حيّ قيوم بازگويد.
17. در صورت اضطرار و اظهار حاجت به مردمان، كسي را انتخاب كند كه بزرگوار، پارسا، بلندنظر و دلسوز است.
18. با عاقل، عالم و اصلح در كارهاي گوناگون خود مشورت كند و چون نياز به استخاره افتاد، استخاره كند.
19. هديه ي مردمان را بپذيرد و حتماً آن را جبران نمايد، اما هديه و پيش كشيِ با منت را حتماً رد كند.
20. با زنان در كارهاي خانه مشاركت كند.(44)
21. با گشاده رويي به مردم خدمت کند و از احسان و دستگيري نيازمندان خوشحال باشد و سرور خود را اظهار کند.
22. افراد را با بهترين نام و عنوان صدا کند و پيوسته از احوال آنان جويا شود و بدانان رحم آورد.
23. عذرخواهي افراد را بپذيرد و تا جايي که ممکن است از عيوب آنان تغافل کند.
24. رفتارش در پيش رو و پشت سر مردم يکسان باشد و چون به مال و مقام رسيد، خود را نبازد.
25. آنچه را براي خود دوست مي دارد، براي ديگران نيز بخواهد و از آنچه خود گريزان است، براي ديگران نيز نخواهد.
26. هر فردي را بر پايه ي منزلت و جايگاهش احترام کند و هر سخني براي هر شخصي نگويد.
27. مردمان را از هدايت و ارشاد خويش محروم نسازد و عيوب آنان را آبرومندانه تذکر دهد.(45)

4. شب زنده داري

سالک مراقب بايد شب خود را زنده سازد و هرگز عبادت شب را از دست ندهد؛ زيرا زمينه ها و عواملي که در روز به دليل کار و تلاش و معاش ايجاد مزاحمت مي کنند و توجه و تمرکز را مي کاهند، در هنگامه ي شب کمتر است، بدين سبب، در لحظات آسماني شب، آمادگي فکري و روحي براي عبادت افزون، آرامش و آسايش دل و جان بيشتر، سخن ها استوارتر، گام ها پابرجاتر و محکم تر، (46) و راه رسيدن به مقام محمود و منزلت مطلوب در آن موقعيت حساس و استثنايي هموار است.(47)

هر گنج سعادت که خدا داد به حافظ *** از يمن دعاي شب و ورد سحري بود

بنابراين، شب هنگام که غالباً مردمان در خواب اند، سالک و مراقب بايد از بستر جدا شود (48) و نماز شب بخواند، بلکه شب زنده داري را سيره ي خود قرار دهد که شب زنده داري سيره ي انبيا و اوليا و سوختگان مؤمن بوده است که هنگامه ي شب زنده داري و نماز شب، خود عالم خاصي دارد. البته اين مهم با تجربه و تمرين قابل دريافت است.
فيض با استناد به روايات و احاديث مي گويد: « نماز شب، جان و دل را صفا مي بخشد، غم و اندوه را برطرف مي کند، بصيرت را فزوني مي دهد، سيماي نمازگزار را نوراني و سپيد و نزول رزق مادي را زياد مي کند.(49) وي احيا و زنده کردن شب را به سه امر مهم اقامه ي نماز شب، تلاوت قرآن کريم و گريه از خوف خداوند دانسته است.(50)

پي‌نوشت‌ها:

1. عضو هيأت علمي پژوهشگاه حوزه و دانشگاه.
2. ده رساله(رساله ي زادالسالک)، ص 83.
3. منهاج النجاة، صص 78-73.
4. الامالي و المجالس، ص 212.
5. اصول کافي، ج1، ص 75.
6. منهاج النجاة، ص 91؛ ده رساله(رساله ي زادالسالک)، ص 83.
7. عنکبوت/ 45.
8. المحجة البيضا، ج2، صص 391-390.
9. بحارالانوار، ج75، ص 379.
10. الحقايق في محاسن الاخلاق، ص 303.
11. روضة المتقين، ج3، ص 225.
12. ده رساله (رساله ي زادالسالک)، ص 83.
13. منهاج النجاة، صص 93-92.
14. مفاتيح الجنان، صلوات شعبانيه.
15. ده رساله (رساله ي زادالسالک)، ص 83؛ النخبة، ص 136.
16. معارج/ 25.
17. اصول کافي، ج4، ص 52
18. بلد/ 11-12.
19. ده رساله (رساله ي زادالسالک)، ص 87.
20. ده رساله (رساله آيينه شاهي)، صص 176-175.
21. ده رساله (رساله ي زادالسالک)، ص 84.
22. بحارالانوار، ج52 ص 93.
23. المحجة البيضا، ج5، صص 176-144.
24. همان.
25. الحقائق في محاسن الاخلاق، ص 63.
26. همانف صص 67-64.
27. همان، صص 65-64.
28. همان، صص 67-66.
29. همان، صص 66-65.
30. ده رساله (رساله ي زادالسالک)، ص 85.
31. الوافي، ج4، صص 326-325.
32. همان، ص 325.
33. همان، صص 329-326.
34. همان.
35. المحجة البيضاء،ج7، ص 5-3.
36. ق/ 39.
37. انسان/ 25.
38. النخبة، ص 266.
39. المحجة البيضا، ج2، صص 360-355.
40. نبا/ 11.
41. جمعه/10؛ مزمل/ 20؛ بقره/ 198.
42. المحجة البيضاء، ج3، ص 143.
43. همان، ج2، صص 360-355؛ النخبة، ص 266.
44. النخبة، صص 268-267.
45. همان، صص 264-257.
46. مزمل/ 1.
47. اسراء/ 79.
48. سجده/ 16.
49. النخبة، صص 267-267.
50. همان.

منابع و مآخذ:
1. آراي دانشمندان در تعليم و تربيت، ج5، بهشتي، محمد، سمت و پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، 1378.
2. الآمالي و المجالس، صدوق، محمد بن علي، قم، مؤسسه البعثه، 1417ق.
3. اصول کافي، کليني، محمد بن يعقوب، تهران، المکتبه الاسلاميه، 1388ق.
4. بحارالانوار، مجلسي، محمدباقر، بيروت مؤسسه الوفاء، 1403ق.
5. الحقايق في محاسن الاخلاق، فيض کاشاني، ملامحسن، قم، مؤسسه النشر الاسلامي، 1383.
6. ده رساله، فيض کاشاني، ملامحسن، اصفهان، مکتبه الامام اميرالمؤمنين، 1371.
7. روضة المتقين، مجلسي، محمدتقي، قم، مؤسسه دارالکتاب الاسلامي، 1387 ق.
8. الکلمات المکنونة، فيض کاشاني، ملامحسن، تهران، انتشارات فراهاني، 1342.
9. المحجة البيضا، فيض کاشاني، ملامحسن، قم، مؤسسه النشر الاسلامي، 1383.
10. مفاتيح الشرائع، فيض کاشاني، ملامحسن، قم، مجمع الذخائر الاسلاميه، 1401ق.
11. منهاج النجاة، فيض کاشاني، ملامحسن، قم، مطبعه مهديه، 1362.
12. النخبة في الحکمة العلمية و الاحکام الشرعية، فيض کاشاني، ملامحسن، قم، سازمان تبليغات اسلامي، 1418.
13. الوافي، اصفهان، فيض کاشاني، ملامحسن، مکتبه الامام اميرالمؤمنين، 1412ق.

منبع مقاله :
به کوشش شهناز شايان فر؛ (1392)، فيض پژوهي (مجموعه مقالاتي در معرفي آرا، احوال و آثار ملامحسن فيض كاشاني)، تهران: نشر خانه کتاب، چاپ اول



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.