علمدار فقاهت و پرچمدار حديث

محمد مشهور به ملا محسن و ملقب به فيض در چهاردهم ماه صفر سال 1007 ق. در يكي از معروف‌ترين خاندان علم، عرفان و ادب، كه سابقه درخشان آنان به حدود چهار قرن مي‌رسد در كاشان به دنيا آمد. پدرش رضي الدين شاه مرتضي (950 - 1009 ق ) فقيه، متكلم، مفسر و اديب در كاشان حوزه تدريس داشته و از شاگردان ملا فتح الله كاشاني (متوفي 988 ق ) و ضيأ
چهارشنبه، 26 فروردين 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
علمدار فقاهت و پرچمدار حديث
علمدار فقاهت و پرچمدار حديث
علمدار فقاهت و پرچمدار حديث


(پرتوي از زندگي و آثار ملا محسن فيض كاشاني)

ولادت و نسب

محمد مشهور به ملا محسن و ملقب به فيض در چهاردهم ماه صفر سال 1007 ق. در يكي از معروف‌ترين خاندان علم، عرفان و ادب، كه سابقه درخشان آنان به حدود چهار قرن مي‌رسد در كاشان به دنيا آمد.
پدرش رضي الدين شاه مرتضي (950 - 1009 ق ) فقيه، متكلم، مفسر و اديب در كاشان حوزه تدريس داشته و از شاگردان ملا فتح الله كاشاني (متوفي 988 ق ) و ضيأ الدين محمد رازي (متوفي 1091 ق ) بوده است.
مادر او زهرا خاتون (متوفي 1071 ق ) بانويي عالم و شاعر، دختر ضياء الدين العرفا رازي (از عالمان بزرگ شهرري ) بوده است. جد فيض تاج الدين شاه محمود فرزند ملا علي كاشاني، عالم و عارفي شاعر از ناموران زمان خويش در كاشان بوده و در آنجا مدفون است. (1)

دوران كودكي و تحصيلات

ملا محسن چهارمين فرزند شاه مرتضي در دو سالگي پدر خود را از دست داد. از آن پس دايي و عمويش (2) تعليم و تربيت او و ديگر برادرانش را به عهده گرفتند و چون فيض از برادران خود باهوش‌تر بود مقدمات علوم ديني و بخشهايي از آن را تا سن بلوغ در كاشان نزد عمو و دايي‌اش نورالدين محمد مشهور به حكيم و آخوند نورا (متوفي 1048 ق ) فرا گرفت.
بيست ساله بود كه با برادر بزرگش عبدالغفور براي ادامه تحصيل به اصفهان كه در آن روزگار پايتخت كشور و مركز تجمع علماي بزرگ و اساتيد ماهر در رشته‌هاي مختلف علوم اسلامي بود، رهسپار گرديد و از اين موقعيت مناسب كه در هيچ يك از شهرهاي ايران و ديگر ممالك اسلامي يافت نمي‌شد بيشترين بهره‌ها و استفاده‌هاي علمي را برد. (3)
مشهورترين استادان و ناموران اجازه اجتهاد و نقل روايت فيض در اصفهان، ملا محمد تقي مجلسي (متوفي 1070 ق )، شيخ بهايي (متوفي 1031 ق )، در علوم فقه و حديث و تفسير و ميرداماد (متوفي 1040 ق ) ميرفندرسكي (متوفي 1050 ق ) و ملاصدرا (متوفي 1050 ق ) در فلسفه، عرفان و كلام بوده اند. پس از آن ملا محسن با شنيدن خبر ورود سيد ماجد بحراني (متوفي 1028 ق ) به شيراز، از اصفهان به آنجا رفت و مدت دو سال نزد ايشان به تكميل علم حديث و روايت پرداخت و از او نيز اجازه نقل روايت گرفت و به اصفهان بازگشت و بار ديگر در حلقه درس و بحث شيخ بهايي حاضر شد و استفاده‌هاي شايان برد.
در اين سالها كه فيض از تقليد مستغني و براي حج مستطيع شده بود عازم بيت الله الحرام گرديد و در آنجا به ملاقات شيخ محمد فرزند حسن فرزند زين الدين عاملي (متوفي 1030 ق ) رفت و از آن بزرگوار پس از استفاده‌هاي علمي، اجازه روايت و نقل حديث دريافت كرد.(4)
او پس از مراجعت از مكه به شهرهاي ديگر ايران مسافرت كرد و از دانشمندان آن شهرها بهره برد تا زماني كه ملاصدرا از شيراز به قم مهاجرت كرد و در كهك قم اقامت گزيد. در اين موقعيت كه ملاصدرا دوره رياضت و علم باطني را شروع كرده بود ملا محسن و ملا عبدالرزاق لاهيجي به سويش شتافته، مدت هشت سال مونس تنهايي او بودند و در مصاحبتهاي شبانه روزي با استاد استفاده كامل معنوي مي‌بردند.
در اين دوران (1040 - 1029 ق ) ملاصدرا دو دختر فاضل و عالم خود را به دو شاگردش ملا محسن و ملا عبدالرزاق تزويج كرد و آن دو شاگرد و داماد را به "فيض " و "فياض " لقب داد. در همين زمان از سوي حاكم شيراز از ملاصدرا تقاضاي مراجعت به شيراز شد. او اين دعوت را پذيرفت. فيض نيز همراه استاد و پدر همسرش به شيراز رفت و نزديك به دو سال در آنجا ماند. بعد از اين مدت او به كاشان بازگشت و به امر تدريس، تعليم، تبليغ و ترويج و تاليف و تصنيف مشغول گرديد و گاه در قمصر و كاشان با جمعي از دوستان نماز جمعه اقامه نمود. (5)

شاگردان معروف فيض

ملا محسن شاگردان فراواني داشت. آنان علاوه بر استفاده‌هاي علمي و معنوي از او به كسب اجازه‌هاي اجتهاد و نقل حديث نيز مفتخر گرديده بودند معروفترين شاگردان ايشان عبارتند از:
محمد مشهور به علم الهدي (1029 - 1115 ق ): فرزند فيض كه از دوران كودكي تا پايان عمر نزد پدر حضور داشته و تاليف و تصنيف كتاب و رساله‌ها با او همكاري مي‌كرده است. علم الهدي از پدر چندين اجازه مختصر و طولاني دريافت نموده و خود او داراي آثار علمي فراوان مي‌باشد. (6)
احمد مشهور به معين الدين (1056 - 1107 ق ): فرزند ديگر فيض كه او نيز در فقه و حديث متبحر و داراي تاليفاتي بوده است. (7)
محمد مومن فرزند عبدالغفور (برادر فيض ): از فقيهان و مدرسان عصر خود كه در يكي از شهرهاي مازندران به تعليم و تدريس طلاب و محصلان علوم ديني اشتغال داشته است.
شاه مرتضي دوم: پسر برادر فيض و دو فرزند او به نامهاي محمد هادي و نورالدين محمد كه هر سه از فاضلان عصر خود و داراي كتاب و رساله‌هاي متعدد بوده اند. (8)
ضيأ الدين محمد: او فرزند حكيم نورالدين دايي فيض (متوفي 1047 ق ) است كه عالمي حكيم و عارفي دانشمند و شاعر بوده است. (9)
ملا شاه فضل الله و ملا علامي: خواهر زادگان فيض و فرزندان ملا محمد شريف. اين دو در علوم عقلي و نقلي صاحبنظر بودند و شاه فضل الله حدود چهل تاليف در موضوعات فقه، تفسير و كلام داشته است.
ملا محمد باقر مجلسي (1037 - 1111 ق ) مولف بحارالانوار.
سيد نعمت الله جزايري (متوفي 1112 ق ).
قاضي سعيد قمي (متوفاي 1103 ق ).
ملا محمد صادق خضري - شمس الدين محمد قمي - شيخ محمد محسن عرفان شيرازي و... (10)

تاليفات و تصنيفات

فيض كاشاني عمر خود را صرف تعليم، تدريس و تاليف كرد. او پس از كسب معارف و استفاده علمي و معنوي از استادان بزرگ خود نوشتن كتاب و رساله را از هيجده سالگي آغاز نمود و در طي 65 سال نزديك به دويست جلد اثر نفيس در علوم و فنون مختلف تاليف كرد.
خدمت پر ارج ايشان در اين آثار نسبت به ترويج مذهب شيعه با خدمات و زحمات مردان زيادي از عالمان ديني برابري مي‌كند. فيض در فهرست‌هاي متعددي كه خود نگاشته تعداد تاليفات و تصنيفات را تا هشتاد جلد ذكر كرده و فرزندش علم الهدي تعداد آثار او را يكصد و سي جلد نام برده است. اما برابر فهرست تهيه شده از سوي اديب و شاعر معاصر آقاي مصطفي فيضي تعداد كتابها و رساله‌هاي فيض قريب به يكصد و چهل مجلد بالغ مي‌گردد (11) كه اكثر آنها به زيور طبع آراسته شده است در اينجا به چند تاليف مهم فيض كه در علوم مختلف نگاشته شده اشاره مي‌كنيم:

الف - در تفسير قرآن

1. تفسير صافي: از كتب معتبر در تفسير قرآن است. فيض اين تفسير را در سال 1075 ق با مطالعه اكثر تفاسير قرآن (از سني و شيعه ) نوشته و در ضمن بيان آيات، روايات معتبر و مستند شيعه را گردآورده است.
2. تفسير اصفي: اين تفسير تلخيص صافي است كه در سال 1077 ق نوشته شده است.
3. تفسير مصفي: برگزيده مطالب تفسيري "تفسير اصفي " مي‌باشد.

ب - حديث و روايت

1. الوافي: محدث كاشاني براي نوشتن كتاب وافي چهار كتاب معتبر حديث شيعه (كافي، تهذيب، استبصار، من لايحضره الفقيه ) را در سال (1068 ق ) تنقيح و با حذف احاديث مكرر، آن را يكجا در اجزاي متعدد جمع كرده و پس از آن فرزندش علم الهدي با نوشتن و افرودن يك جزء كه شامل معرفي رجال حديث، كشف رموز و... بوده آن را تكميل كرده است. هم اكنون كتاب "الوافي " در مجلدات متعدد چاپ گرديده است.
2. الشافي: منتخبي از احاديث "الوافي " است كه در سال (1082 ق ) نگاشته شده است.
3. النوادر: مجموعه احاديث نقل نشده در كتب معتبر را گردآورده است.
4. المحجه البيضأ: فيض در سال 1046 ق كتاب احيأ العلوم غزالي را تنقيح و تصحيح كرد و با استفاده از احاديث و روايات معتبر شيعه آن را شرح و تكميل و به نام "الحقايق " ارائه كرد.
5. مفاتيح الشرايع: از كتب روايي فقهي و استدلالي فيض است كه در سال 1042 ق نگاشته شده اين كتاب در بردارنده همه ابواب فقه است. فيض با عنايت شديد به كتاب و سنت معصومين عليه السلام و گريز از به كارگيري دلايل عقلي و اجتهاد به راي، راه نوي فرا روي پژوهشگران در علم فقه قرار داده است.
اين كتاب از آغاز تاليف مورد توجه مجتهدان و محدثان بوده و تاكنون چهارده شرح و چندين حاشيه بر آن كتاب نگاشته شده كه از جمله آنها شرح آقا محمد باقر بهبهاني (بزرگ مجتهد قرن دوازدهم ) شايان ذكر است. (12)

ج - كلام و عرفان

از كتب كلامي و عرفاني حكيم و عارف كاشاني كتاب "اصول المعارف " در چند جلد (تاليف سال 1046 ق )، "اصول العقائد" (1036 ق )، رساله‌هاي "علم اليقين " و، "الحق اليقين "، "عين اليقين "، "الحق المبين " و "الجبر و الاختيار" و... مي‌باشند.

د - اخلاق و ادب

در موضوع اخلاق و ادب كتاب و رساله‌هاي متعددي به زبان فارسي و عربي نگاشته است. از آنها "ضيأ القلب " (تاليف در سال 1057 ق )، "الفت نامه " و "زاد السالك " (بين سالهاي 1040 - 1030 ق )، "شرح الصدر" (1065 ق )، "راه صواب "، "گلزار قدس "، "آب زلال "، "دهر آشوب "، "شوق الجمال "، "شوق المهدي "، "شوق العشق " و ديوان قصائد و غزليات و مثنويات مي‌باشند.

روحيات فيض

از مطالعه و سير در كتابهاي و رساله‌هاي اخلاقي، عرفاني و شرح حالهاي كه به قلم خود فيض يا شاگردان و ديگر علما نوشته‌اند اين گونه دريافت مي‌شود كه فيض به دليل كثرت تاليفات و تصنيفات و تنوع آنها عالم و دانشمندي پر كار و جامع در علوم و فنون بوده و سالهاي متمادي به امر تعليم و تعلم و افاضه اشتغال داشته است. (13)
او داراي منشي عالي و نظراتي بلند و از عناوين و القاب گريزان بوده و از به دست آوردن شهرت و قدرت با وجود امكانات خودداري مي‌كرده است. وي گوشه گيري و انزوا را براي كسب علم باطني و دانش و تفكر مفيد، بر همه چيز ترجيح داده است. (14)
از رفتن به مهماني و مجالست با اصحاب و انصار ديوان (حكومت ) فاصله مي‌گرفته و در جستجوي اهل كمال و كاوشهاي علمي مسافرتهاي زياد كرده است.
فيض در بيان آراء و نظريات خود صريح بوده و از ريا و تظاهر و تملق پرهيز مي‌كرده و نارضايتي خود را از هر گونه بي بند باري، تظاهرات صوفيانه، تقدس خشك، عالم نماهاي دنياپرست ابراز مي‌نموده است.
در راه اعتلاي كلمه حق و عقايد راستين شيعه هيچ تراسي و هراسي به خود راه نداده و آرزوي او اين بوده است كه مسلمانان همه سرزمينها بدور از تفرقه و پراكندگي همزيستي داشته باشند. اين حكيم فرزانه خود را مقلد حديث و قرآن و تابع اهل بيت عليه السلام معرفي كرده و مي‌گويد:
من هر چه خوانده‌ام از ياد من برفت
الا حديث دوست كه تكرار مي‌كنم (15)
در سرودن اشعار مختلف به زبان فارسي و عربي توانا و اين فن را فرع بر علوم و دانستني‌هاي ديگر خود شمرده و به تبعيت از اساتيد خود ملاصدرا، ميرداماد و شيخ بهايي كه نيكو شعر مي‌سرودند رباعيات، غزليات، قصايد و مثنوي هايي دارد كه در چند كتاب و رساله گردآوري شده است. (16)
در اينجا به يكي از اشعار معروف فيض و به نمونه‌اي از نثر او اشاره مي‌كنيم:

الفت و يگانگي

بيا تا مونس هم، يار هم، غمخوار هم باشيم
انيس جان غم فرسوده بيمار هم باشيم
شب‌ايد شمع هم گرديم و بهد يكديگر سوزيم
شود چون روز دست و پاي هم در كار هم باشيم
دواي هم، شفاي هم، براي هم، فداي هم
دل هم، جان هم، جانان هم، دلدار هم باشيم
به هم يكتن شويم و يكدل و يكرنگ و يك پيشه
سري در كار هم آريم و دوش بار هم باشيم
جدايي را نباشد زهره‌اي تا در ميان آيد
به هم آريم سر، برگردهم، پر كار هم باشيم
حيات يكديگر باشيم و بهر يكدگر مي‌ريم
گهي خندان زهم گه خسته و افكار هم باشيم
به وقت هوشياري عقل كل گرديم به هم
چو وقت مستي‌ايد ساغر سرشار هم باشيم
شويم از نغمه سازي عندليبي غم سراي هم
به رنگ و بوي يكديگر شده گلزار هم باشيم
به جمعيت پناه آريم از باد پريشاني
اگر غفلت كند آهنگ ما هشيار هم باشيم
براي ديده باني خواب را بر يكديگر بنديم
ز بهر پاسباني ديده بيدار هم باشيم
جمال يكديگر گرديم و عيب يكديگر پوشيم
قبا و جبه و پيراهن و دستار هم باشيم
غم هم، شادي هم، دين هم، دنياي هم گرديم
بلاي يكديگر را چاره و ناچار هم باشيم
بلا گردان هم گرديده گرد يكديگر گرديم
شده قربان هم از جان و نيت دار هم باشيم
يكي گرديم در گفتار و در كردار و در رفتار
زبان و دست و پا يك كرده خدمتكار هم باشيم
نمي بينم بجز تو همدمي اي، فيض، در عالم
بيا دمساز هم گنجينه اسرار هم باشيم (17)

نمونه نثر

بسم الله الرحمن الرحيم
يا محسن قد اتاك المسني: فيض احسان بي پايان تو را چگونه شكر گزارم كه از من ناتوان نمي‌آيد و زبان ثناي عظمت و كبرياي تو از كجا آرم. چون اين زبان آن را نمي‌شايد. طوطي جان در هواي هواي تو با شكر، شكر تو مي‌جويد و بلبل روح در گلزار فتوح به نواي عجز و انكسار، ثناي كبرياي تو مي‌گويد. خيال جمال رخسارت قهرمان عشق را بر قلوب مشتاقان ديدارت گماشته تا جز تو نبينند و كلك بدايع آثارت از قلم حقايق انجام الهام بر الواح ارواح اهل عرفان نگاشته تا با غير ننشينند...
... در اين مجموعه كه گلزاري است از عالم قدس، گلهاي رنگارنگ شكفته و در آن گلها، مل‌هاي گوناگون نهفته، از آن گلها تحفه‌هاي جانفزاي روحاني به مشام اهل دل مي‌وزد تا هزار دستان چمن انس را بر تنم دارد و از آن مل‌ها طريهاي حيات بخش رباني به روان مشتاقان مي‌رسد تا مي‌پرستان ميكده قرس را در اهتزاز آرد...(18)

آرا و انديشه‌هاي فيض

در لابه لاي نوشته‌ها و گفته‌هاي فيض نظرات و آرأ ويژه‌اي در مسائل فقهي، فلسفي و كلامي به چشم مي‌خورد كه گوياي شخصيت واقعي اوست و نيز از اين آثار به سير تطور افكار و انديشه‌هاي او و زمانش پي مي‌بريم.
ايشان در تمامي ابواب فقه چنانچه از كتاب فقهي روايي او مفاتيح الشرايع استفاده مي‌شود نظراتي خاص دارد.(19) يكي از فتاوا و نظريات مهم فيض ‍ كه در موضوع غنا و شهرت دارد بدين شرح است.
فيض به استناد رواياتي معتبر غنا و (آواز خواني ) را در مجالس عروسي جايز و همچنين در رساله "مشواق " خود غنا و خواندن اشعار ديني و اخلاقي را به صورت خوش براي ترويج روح مومنان جايز دانسته است. اما در همه آثار او با بياني روشن مردم را از هر گونه استفاده باطل از غنا و لهو و لعب بر حذر داشته و گفته است: در عصر حكومت اسلامي اموي و عباسيان كه با ائمه طاهرين عليه السلام همعصر بوده‌اند غنا به گونه مبتذل در درباريان رواج داشت به طوري كه زنان مغنيده در مجالس خلفا و وزرا در ميان رجال به لهو و لعب مشغول بودند و بدون شك اين نوع غنا نمي‌توانسته است مورد قبول پيشوايان بر حق اماميه باشد." (20)

فيض در نظر بزرگان

درباره شخصيت و آثار گوناگوني از سوي علما و بزرگان همعصر و بعد از او ابراز شده كه به نمونه هايي از آنها اشاره مي‌شود.
محمد اردبيلي (متوفي قرن يازدهم ):
(آن ) علامه محقق و مدقق، جليل القدر و عظيم الشان و بلند مرتبه، فاضل كامل، اديب و متبحر در همه علوم است. (21)
شيخ حر عاملي (متوفاي 1104 ق ):
محمد فرزند مرتضي مشهور به فيض كاشاني، فاضل، عالم، ماهر، حكيم، متكلم، محدث، فقيه، محقق، شاعر و اديب بود و از نويسندگان خوب عصر ماست كه داراي كتابها و نوشته‌هاي فراواني است. (22)
سيد نعمت الله جزايري (متوفاي 1112 ق ):
استاد محقق ما ملا محمد محسن فيض كاشاني صاحب كتاب الواقي و دويست كتاب و رساله ديگر مي‌باشد. (23)
سيد محمد باقر خوانساري (متوفاي 1213 ق ):
بر علما و بزرگان ديني پوشيده نيست كه فيض در فضل و فهم و خبره بودن در فروغ و اصول دين و زيادي نوشته‌ها با عبارات و جملات زيبا و رسا سرآمد ديگر عالمان دين است. (24)
محدث قمي (متوفي 1319 ق ):
... او در دانش و ادب و زيادي معلومات و دانستها و به كارگيري تعبيرات و عبارات نيكو در نوشته‌ها واحاطه كامل به علوم عقلي و نقلي مشهور است. (25)
محدث نوري (متوفاي 1320 ق ):
از مشايخ علامه مجلسي، عالم بافضل و متبحر، محدث و عارف حكيم، ملا محسن فرزند شاه مرتضي مشهور به فيض كاشاني است. (26)
علامه اميني (متوفاي 1349 ق ):
... "فيض " علمدار فقاهت و پرچمدار حديث و گلدسته رفيع فلسفه و معدن معارف ديني و اسوه اخلاق و سرچشمه جوشان علم و دانشسهاست... بعيد است كه روزگار به مثل او ديگر فرزندي را بياورد. (27)
شيهد استاد مطهري (شهادت 1358 ه‍):
... فيض كاشاني... هم يك مرد محدث فقيهي است و گاهي در آن كار محدثي و فقاهتش خيلي قشري مي‌شود و هم ضمنا يك مرد حكيم و فيلسوفي است. (28)
علامه طباطبايي (متوفي 1360 ه‍):
... اين مرد جامع علوم است و به جامعيت او در عالم اسلام كمتر كسي سراغ داريم و ملاحظه مي‌شود كه در علوم مستقلا وارد شده و علوم را با هم خلط و مزج نكرده است. در تفسير صافي واصفي و مصفي وارد مسائل فلسفي و عرفاني و شهودي نمي‌گردد. در اخبار، كسي كه وافي او را مطالعه كند مي‌بيند يك اخباري صرف است و او گويي اصلا فلسفه نخوانده است در كتابهاي عرفاني و ذوقي نيز از همان روش تجاوز نمي‌كند و از موضاعات خارج نمي‌شود تا اينكه در فلسفه استاد و از مبرزان شاگردان صدر المتالهين بوده است. (29)
استاد سيد محمد مشكوه:
... خاندان فيض سرشار است از عالم، فاضل كه در هيچ خانداني مساوي او نيست. او با تصنيف كتاب وافي كه جامع احاديث شيعه است آن را در رديف منابع اوليه قرار داده و ساير تاليفات اخلاقي و فقهي او چنين است. فيض در فلسفه و زيادي تاليف بر همعصران خود پيشي گرفته است. (30)

فرزندان و وفات

فيض كاشاني از همسر و دختر فاضل و عالم خود (متوفي 1097 ق ) داراي شش فرزند بوده است.
1. عليه بانو (1031 - 1079 ق ) فاضل و شاعر
2. علامه محمد علم الهدي (1039 - 1115 ق ) متولد قم و ساكن و مدفون در كاشان است. عالمي فقيه و محدث و متكلي است كه از نسل او تا كنون عالماني اديب و فقيه در شهرهاي كاشان، قم، تهران، كرمانشاه و شيراز برخاسته اند.
3. سكينه بانو كه كنيه‌اش‌ام البر بوده و سال تولدش 1042 ق. ذكر شده است.
4. ابو حامد محمد ملقب به نورالهدي متولد 1047 ق، عالم و شاعر و مدفون در كاشان است.
5.‌ام سلمه (متولد 1053 ق.) زاهد و حافظ قرآن بوده است.
6. ابو علي معين الدين احمد (1056 - 1107 ق ) فقيه و محدث كه مدفون در كاشان است. (31)
ملا محسن فيض در 84 سالگي در كاشان بدرود حيات گفت و در قبرستاني كه در زمان حياتش زمين آن را خريداري و وقف نموده بود، به خاك سپرده شد. بر طبق وصيت ايشان، بر روي قبر وي سقف و سايبان ساخته نشده است ولي اهالي مسلمان آن ديار، هر صبح جمعه به "قبرستان فيض " رفته، با قرائت فاتحه و توسل به او، روح ملكوتي‌اش استمداد مي‌كنند.(32)

پي نوشت :

1- محارن الحكمه في...، محمد علم الهدي، ج 1، ص 9 - 12، انتشارات جامعه مدرسين قم.
2- نام وي در كتابها نيامده است.
3- رساله شرح صدر، ضميمه ده رساله فيض كاشاني، ص 58، چاپ مركز تحقيقات علمي و ديني اميرالمؤ منين، اصفهان.
4- همان، ص 59 و 60.
5- همان، ص 61 و 62 و ديوان فيض، سه جلدي چاپ جديد، به تصحيح آقاي مصطفي فيضي، مقدمه جلد اول.
6- معادن الحكمه، ج 1، ص 9 و 16.
7- همان.
8- همان، ص 26 - 30.
9- ديوان فيض، ج 1، ص 95 و 158.
10- الواقي، ج 1، نشر مكتبه الامام اميرالمؤ منين عليه السلام اصفهان، ص 23 و مقدمه ديوان فيض، ج 1.
11- ديوان فيض، ج 1، ص 75 و مقدمه الوافي، ج 1 و مقدمه ده رساله فيض.
12- مقالات و بررسي ها، دفتر 45 و 46، دانشكده الهيات و معارف اسلامي تهران، ص 58.
13- مقدمه ده رساله فيض.
14- رساله شرح صدر و رساله المشواق.
15- رساله انصافيه و رساله المشواق چاپ سال 48، ص 9 به بعد، تصحيح آقاي مصطفي فيض.
16- ديوان فيض، چاپ جديد به تصحيح و تحقيق آقاي مصطفي فيضي.
17- ديوان اشعار، چاپ سنايي، ص 262.
18- ديباچه گلزار قدس، نسخه خطي، و ديوان فيض چاپ جديد، ج 1، ص 193.
19- مقالات و بررسي ها، نشريه دانشكده اللهيات و معارف اسلامي، تهران 56 - 45، مقالات آقاي دكتر عليرضا فيض.
20- مقدمه ديوان اشعار، ج 1، ص 65، به نقل از الوافي.
21- جامع الرواه، ج 2، ص 42.
22- امل الامل، ج 4، ص 305.
23- زهر الربيع، ص 164.
24- روضات الجنات، ج 6، ص 79.
25- الكني و الالقاب، ج 3، ص 39.
26- خاتمه مستدرك الوسائل، ص 42.lkk
27- الغدير، ج 11، ص 362.
28- مجموعه آثار، ج 4، ص 661.
29- مهر تابان، سيد محمد حسين حسيني تهراني، ص 26.
30- مقدمه الوافي، ج 1، ص 31.
31- همان، ص 18 و 29.
32- در تدوين اين مقاله، علاوه بر زندگينامه‌هاي مكتوب از سوي فيض در رساله‌هاي "شرح الصدر"، "اعتذاريه "، "الانصاف " و نوشته‌هاي ديگران، از مقدمه محققانه دانشمند و اديب معاصر آقاي مصطفي فيضي بر "ديوان اشعار فيض " استفاده برده ام.

منبع:حبيب الله سلماني آراني، گلشن ابرار، ج 1، ص 225




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.