نويسنده: دکتر مجيد کفاشي (1)
مقدمه
الگوي تحقيق عملي مشارکتي به عنوان راه حلي است که در آن بر مشارکت مردم و « تحقيق از طريق مردم » به جاي « تحقيق براي مردم » تأکيد شده است. (2) اين روش در واقع به دنبال بحث طراحي اجتماع يا معماري اجتماعي مطرح است. در اين الگو، مردمي که به عنوان استفاده کننده از محيط، درگيرمسائل مرتبط با آن هستند و مي توانند به خلق راه حل بپردازند، در تمامي مراحل تحقيق، با متخصصان رشته هاي مختلف علوم همگام مي شوند. تحقيق عملي مشارکتي به عنوان الگويي جديد براي استفاده مؤثر از دانشي پيشنهاد مي شود که توسط اجتماع از طريق تلفيق طراحي، برنامه ريزي تحقيق و مشارکت خلق مي شود. اين الگو حاصل رشد رهيافت هاي تحقيق سنتي است که قادر به پرداختن به اهداف ، ارزش ها و حل مسئله نيستند.طرفداران تحقيق مشارکتي، آن را به شکل هاي مختلف تعريف کرده اند. تحقيق مشارکتي به عنوان توسعه توانمندي هاي اجتماع، حل مسائل از طريق تشريک مساعي و معادلي براي واژه « مشارکت مصرف کننده » در برنامه ريزي و فرايند تصميم سازي تلقي مي شود. تحقيق مشارکتي سعي در از بين بردن تمايز بين محقق و مورد تحقيق و بين موضوعات و اهداف دانش از طريق مشارکت خود افراد در فرايند کسب و خلق دانش دارد. در چنين فرايندي ، تحقيق نه تنها به عنوان فرايند خلق دانش تلقي مي شود، بلکه هم زمان به عنوان آموزش و توسعه آگاهي و پويايي عمل در نظر گرفته مي شود.
در عمل، فرايند مداخله مبتني بر تحقيق مشارکتي از طريق يک مؤسسه توسعه اجتماع، مؤسسه اي دانشگاهي يا يک گروه مذهبي آغاز مي شود. محقق متخصص نياز به آگاهي کامل از اجتماع، از نظر تاريخي و جامعه شناختي از طريق اسناد، مصاحبه ها، مشاهدات و نوعي مشارکت در زندگي مردم جامعه دارد. جنبه سازماني تحقيق عملي مشارکتي با جمع آوري اطلاعات از اجتماع بزرگ تر از اجتماع هدف پروژه و تشخيص افرادي کليدي در نقش فعال در توسعه آن دارند، آغاز مي شود. زماني که اجتماع تصميم مي گيرد چگونه مسائل پژوهشي را تنظيم کند، چه اطلاعاتي مورد نياز است، چه روش هايي بايد به کار رود، چه مراحلي بايد طي شود، اطلاعات چگونه بايد تحليل شود، با يافته ها چه بايد کرد و چه عملي بايد انجام داد، محقق متخصص به عنوان تسهيل کننده و منبع تکنيکي، دست به کار مي شود. اين تحقيق نمونه اي از مشارکت است که منابع و ديدگاه هاي تمام شرکت کنندگان را در بر مي گيرد. معيار ايجاد يک گفتگوي مؤثر شامل گام هايي است، از جمله : الف ) تمام کساني که ذي نفع هستند بايد فرصت مشارکت داشته باشند، ب ) در ابتدا تمام مشارکت کنندگان با يکديگر مساوي هستند، ج ) مشارکت کنندگان بايد در گفتمان فعال باشند، د ) تمام مشارکت کنندگان بايد از موضوع آگاه باشند، ه ) تمام بحث ها را بايد مشروع دانست و و ) توافق بايد همواره از گفتگو به عنوان زيربناي تحقيق و اقدام به دست آيد.
اين رهيافت علمي، ابزار علوم اجتماعي جديدي را در اختيار طراحان و برنامه ريزاني که در ارتباط با نيازهاي مردم هستند، قرار مي دهد. اين ابزار جديد نه تنها متخصص را به درک عميق تري از شرايط انسان ها مي رساند، بلکه فرصتي براي گفتگوي مؤثر با مردمي که از محيط زيست استفاده مي کنند، فراهم مي کند. چنين رهيافتي در تضاد با کاربرد روش هاي تحقيق عملي است که عمدتاً آنچه را واضح است بيان مي دارد و يا در تضاد با رهيافت هاي علوم اجتماعي سنتي است که سعي در تعميم نيازهاي انسان ها دارد.
امروزه در ادبيات پژوهش دانشگاهي واژه « مشارکت » به صورت تکيه کلام در آمده است. اکنون در اين مورد اتفاق نظر وجود دارد که براي برقراري يک فرايند سالم توسعه، کافي نيست کارشناسان صرفاً مردم را از نيازهايشان مطلع سازند و سپس در رفع اين نياز بکوشند، بلکه تنها در صورتي مي توان انتظار برقراري يک جريان مداوم و سالم توسعه را داشت که انسان هايي که قرار است به آنها کمک شود، فرصت بيابند در طراحي و اجراي راه حل مشکلاتشان مشارکت داشته باشند. به علاوه آنچه به اين اجماع نظر کارشناسان حرفه اي نير مي بخشد، عمل گرايي فزاينده مردمي است که از ناميده شدن با عنوان « گروه هدف » سخت ناخشنود بوده و خواهان کنترل بيشتر بر سرنوشت خود هستند.
ما امروزه اين را امري مسلم مي دانيم که اعضاي هر اجتماع يا سازماني که قرار است مورد کمک و ياري قرار گيرد، بايد در طراحي و اجراي طرح توسعه مربوطه دخالت داشته باشند. سؤال اين است که آيا حدود اين مداخله مي تواند به پژوهش هايي که به منظور هدايت طرح هاي تحول و توسعه انجام مي گيرند نيز گسترش بيابد؟ گرچه تا کنون مشارکت در پژوهش هاي عملي به ندرت اتفاق افتاده، ولي به هر حال در طول 30 سال گذشته تعداد موارد آن حداقل به اندازه اي بوده است که اثبات کند چرا پژوهش عملي مشارکتي امري امکان پذير است. هدف، ارائه يک روش تحقيق کاربردي است که به ويژه براي پژوهشگران امر توسعه، بايد مفيد و مناسب باشد. البته اين روش در گذشته توسط افراد مختلف و با عناوين ديگر مورد عمل قرار گرفته است. براي مثال، در يکي از نمونه هاي جالب پژوهش عملي مشارکتي در دهه 1960 يک روان شناس اجتماعي به نام ترسرود و ساير همکاران رفتارشناس وي، در مؤسسه تحقيقات کار نروژ طرحي ايجاد کردند که طي آن در برنامه اي که به تجديد سازمان فناوري دريايي و نيز بهبود روابط اجتماعي و کاري بر روي کشتي ها انجاميد، با صاحبان کشتي، دريانوردان و اتحاديه هاي دريانوردي همکاري داشتند. اين تحقيقات در نهايت شکل ناوگان بازرگاني نروژ را متحول ساخت و تأثيراتي در مقياس جهاني از خود به جا گذاشت. ترسرود و همکارانش طرح خود را طرح دموکراسي صنعتي خواندند که با ويژگي هاي پژوهش عملي مشارکتي تطبيق مي کند. در اين مقاله تلاش شده است تا ضمن تعريف پژوهش عملي مشارکتي و بيان ويژگي ها و مراحل آن، به نمونه اي از اين روش اشاره شود.
1- تعريف پژوهش عملي مشارکتي
پژوهش عملي مشارکتي نوعي روش تحقيق است که در آن يک يا دو نفر از اعضاي سازمان يا اجتماع مورد مطالعه در همه مراحل فرايند پژوهش، از طرح پژوهشي و جمع آوري و تحليل اطلاعات گرفته تا تهيه گزارش و حتي به کارگيري نتايج در اقدامات مورد نظر، مشارکت مي کنند. اساس اين تعريف بر مسئله تقسيم کنترل فرايند پژوهش و عمل، بين محقق حرفه اي عضو سازمان يا اجتماع مورد مطالعه قرار دارد.در پژوهش عملي، هدف پژوهشگر حرفه اي کنترل فرايند تحقيق و خطوط اصلي اقدامات متعاقب آن است. البته با توجه به ضرورت جلب و حفظ تعهد و همکاري سازمان مربوط، اين هدف در عمل لزوماً تعديل مي يابد، ولي به هر حال پژوهشگر همواره سعي مي کند تا جايي که ممکن است کنترل بيشتري را اعمال نمايد.
پژوهش مشارکتي روشي است که در آن پژوهشگر حرفه اي يک يا دو نفر از اعضاي سازمان مورد مطالعه را به عنوان همکار فعال پژوهش در کار تحقيقي خود درگير مي سازد. ولي در اينجا قصد آشکاري در مورد اقدام بر اساس نتايج پژوهش وجود ندارد. به عبارت ديگر، پژوهشگر و اعضاي شرکت کننده از سوي سازمان، هر دو با اين اميد دلخوش هستند که با انتشار گزارش تحقيق، نتايج آن سرانجام يک روز مورد استفاده کسي قرار خواهد گرفت، ولي چنين اميد مبهمي کافي نيست تا يک پژوهش مشارکتي را به پژوهش عملي مشارکتي مبدل سازد.
بسياري از مردم شناسان اجتماعي و جامعه شناسان از روش پژوهش مشارکتي استفاده کرده اند. کساني که درگير کار پژوهش ميداني مي شوند، به زودي درمي يابند که همه آنهايي که براي جمع آوري اطلاعات به آنها مراجعه مي کنيم، يکسان خلق نشده اند. بعضي از آنها تنها مي توانند نام، سمت و شماره مسلسل و داده هاي ابتدايي و آشکاري از اين قبيل را در اختيار ما بگذارند، در حالي که در نقطه مقابل اينها، افرادي وجود دارند که نه تنها فرهنگ سازمان متبوع خود را عميقاً جذب کرده اند، بلکه افراد و رويدادهاي اطراف خود را نيز متفکرانه تحت نظر و مشاهده قرار مي دهند. اين گروه از اعضاي يک سازمان مي توانند علاوه بر تأمين اطلاعات مهم و اساسي، از طريق عرضه انديشه هاي با ارزش و سازنده نيز به کار تحقيق و پژوهش کمک کنند. پژوهش عملي مشارکتي به لحاظ پيوندي که بين فرايند پژوهش و برنامه ريزي اقدامات بعدي برقرار مي کند، از پژوهش مشارکتي متمايز مي شود.
انواع رايج تحقيق کاربردي به مثابه کارشناس حرفه اي پژوه را طراحي کرده، اطلاعات را گرد مي آورند، يافته ها را تفسير مي کنند و مسائل اجرايي را به سازمان هاي سفارش دهنده پيشنهاد مي دهند. پژوهش عملي مشارکتي هم، مثل الگوي سنتي تحقيق ناب، الگوي نخبه انديشانه اي از روابط تحقيق است. در پژوهش عملي مشارکتي بعضي از افراد سازمان تحت مطالعه در گردآوري اطلاعات و آرا به منظور هدايت عمليات آتي، مشارکت فعالانه اي دارند ( فوت وايت، 1378: 26 ). پژوهش عملي مشارکتي در واقع شکلي از پژوهش عملي است که اجراکننده آن، هم سوژه پژوهش است و هم کمک کننده به امر پژوهش. پژوهش عملي مشارکتي، مبتني است بر گزاره کرت لوين که مدعي است: استنتاج هاي علمي درباره رفتار آدمي احتمالاً زماني معتبر و قابل اجرا است که انسان مورد بررسي، خود در اجراي تحقيق و آزمودن نتايج مشارکت داشته باشد. به همين جهت، هدف پژوهش عملي مشارکتي، خلق فضايي است که در آن مشارکت کنندگان اطلاعات معتبر را بدهند و بگيرند، حق انتخاب آزادانه و آگاهانه داشته باشند و نسبت به نتايج بررسي انجام شده احساس تعهد دروني کنند. در فرايند پژوهش مشارکتي، بيش از توجه به تصميمات يا روش هاي خاص مورد استفاده، نحوه اتخاذ تصميمات مهم است. در اين پژوهش هيچ روش خاص کنار گذاشته نمي شود و يا بهتر از روش هاي ديگر تلقي نمي شود. مناسب بودن يک روش به چهارچوب کار بستگي دارد. در پژوهش مشارکتي همه تصميم گيرندگان سهيم هستند ( همان: 107 ).
2- ويژگي هاي پژوهش عملي مشارکتي
پژوهش مشارکتي در مقايسه با ساير انواع پژوهش داراي محسنات متعددي مي باشد:تأکيد بر دخالت سهامداران و تصميم گيرندگان در ايجاد فرايند پژوهش و نتايج آن.
زماني که افراد در تصميم گيري ها دخالت دارند با احساس بهتري همکاري مي کنند که اين امر امکان استفاده از نتايج را به شيوه هاي مختلف و در سطوح گوناگون افزايش مي دهد.
شرکت کنندگان را در درک و استفاده از فرايند پژوهش براي حل مسائل در زمينه هاي مختلف توانمند مي سازد.
اين پژوهش با درهم آميختن ديدگاه ها، اطلاعات، آگاهي ها و نظريات متفاوت، به تقويت موقعيت مطالعه مي انجامد.
معايب پژوهش مشارکتي را نيز مي توان به قرار زير دانست:
هيچگاه نمي توان يک کتاب راهنما براي روش مشارکتي در نظر گرفت. موفقيت در پژوهش، به پژوهشگران و توان آنها در انتخاب و انطباق استراتژي و به کارگيري روش هاي مناسب با موقعيت بستگي دارد.
در ابتدا زمان زيادي صرف مي شود تا نقش هاي افراد در فرايند پژوهش مشخص شود.
منافع متضاد، نظام هاي ارزشي و داده هاي مورد نياز ممکن است به سختي بتواند رضايت همه را جلب کند.
اين نوع پژوهش به پژوهشگري با ويژگي هاي خاص نياز دارد و در کنار تخصص، پژوهشگر بايد مهارت هاي زيادي در ارتباطات فردي داشته باشد.
درک و آگاهي از روش هاي پژوهش مشارکتي ممکن است از طرف افرادي که در کار دخالت ندارند، مشکل باشد، بنابراين خطر روايي پژوهش وجود دارد ( فرشادگوهر و بيگدلي، 1380: 25 ).
3- نقش ها و ويژگي هاي پژوهشگر مشارکتي
تفاوت هاي بسياري بين نقش پژوهشگر متعارف علوم اجتماعي و پژوهشگر مشارکتي وجود دارد.1- نوآوري پژوهشگر: پژوهشگر مشارکتي در جستجوي راه حل هاي مؤثر و خلاق براي حل مشکلات است. براي چنين کاري نياز به ابتکار، سازش، اقتباس، نسخه برداري و نيز تفسير انواع مختلف از شيوه هاي پژوهش مي باشد.
2- ابزار پژوهش انساني: در هر يک از موقعيت ها، پژوهشگر به ابزاري براي انجام مشاهدات و تجزيه و تحليل اطلاعات نياز دارد. بنابراين روايي نتايج به اعتبار، موقعيت پژوهشگر ونيز مقبوليت وي بستگي دارد.
3- تسهيل کننده: پژوهشگر مشارکتي مسئوليت تسهيل کار در کليه مراحل فرايند پژوهش را به عهده دارد. تجربيات نشان مي دهد که سهيم شدن استفاده کنندگان در تصميم گيري از پژوهشگران مشارکتي بايد توانايي لازم را براي برقراري و هماهنگي چنين بحث هاي گروهي و ايجاد فضاي مناسب براي ارائه نقطه نظرات، انتقادها و نيز جلوگيري از بروز تضادها داشته باشد.
4- مربي: اگر پژوهش را مجموعه اي از مسائل در نظر بگيريم و پژوهشگر را يک تحليل گر، در اين حالت پژوهشگر مشارکتي بايد با توجه به سؤالات پژوهش و شيوه هاي مختلف ارائه اطلاعات، همواره در اين کار نقش مربي را ايفا کند.
5- مؤثر بودن: اصولاً پژوهشگران مشارکتي با توجه به موضوع، در ايجاد اطمينان در استفاده از نتايج و افزايش احتمال پيگيري فعاليت ها، نقش هاي مهمي را ايفا مي کنند. هر پژوهشگر مشارکتي بايد مسئوليت خود را در پيگيري و ترغيب استفاده کنندگان از يافته هاي پژوهش مشخص کند. پژوهشگر مشارکتي بايد در مورد ابهامات و فقدان ساختارها، بردباري بسيار داشته باشد. شخصيت هاي اقتدارگرا نمي توانند نامزدهاي خوبي براي رويکرد پژوهش مشارکتي باشند، زيرا هيچ دو وضعيت مشابه همي وجود ندارد. پژوهشگران مشارکتي بايد قدرت شناخت، خطرپذيري و شهامت در قبول نقطه نظرات انتقادي را داشته باشند ( همان: 30 ).
6- تدوين طرح و برنامه: پژوهش نيازمند اطلاعات جزئي تري است که معمولاً از مطالعات انجام شده براي رسيدن به هدف پروژه کسب مي شود. پژوهش مشارکتي مي تواند براي کمک به تدوين و پيشبرد برنامه انجام بگيرد. اين پژوهش همچنين به طراحي اجزاي خاص برنامه کمک مي کند.
7- کنترل پروژه: کنترل سبب اصلاح در فرايند کار و برنامه مي شود. با مشارکت دادن استفاده کنندگان در کنترل فعاليت ها، اطلاعات و مشاهدات بسياري به دست مي آيد که ممکن است خارج از اين چهارچوب امکان دسترسي به آن ممکن نباشد. بنابراين در رويکرد مشارکتي اعضاي جامعه فعالانه در سراسر برنامه امکان کنترل دارند.
8- ارزيابي عملکرد: ارزيابي در مشخص کردن فعاليت هاي بعدي و اندازه گيري تأثير اجراي پروژه ها حائز اهميت است. ارزيابي مي تواند در هر نقطه بعد از شروع برنامه انجام گيرد.
9- ارتباط بين اهداف و نتايج: ميان هدف مطالعه، اطلاعات مورد نياز و نتايجي که به دست مي آيد، ارتباطي اساسي وجود دارد. بيان هدف کلي از پژوهش از طريق پاسخ به مجموعه پرسش هايي انجام مي شود که ممکن است به روشن شدن هدف و قلمرو کار کمک کنند.
10- مرور مجدد مطالعه: بعد از اينکه فهرستي از پرسش ها تهيه شد، به منظور مشخص کردن هدف کار، مي توانيم مطالعه را مجدداً مرور کنيم تا بر اساس آن نتايج، به اهداف دست بيابيم. به ديگر سخن، به جاي تمرکز بر هدف، بهتر خواهد بود که تمرکز بيشتري بر نتايج پاياني تحقيق داشته باشيم. مي توان پرسش هايي را که براي هدف اصلي مطالعه ضروري نيستند، حذف کرد.
11- چگونگي استفاده از نتايج: اينکه چه کسي از نتايج استفاده مي کند و در چه سطحي مورد استفاده قرار مي گيرد، مي تواند در مشخص کردن اين مطلب که پرسش ها و جزئيات آن چه باشند، کمک کند. آيا
5- ابزار پژوهش مشارکتي
در مورد تصميم گيري براي انتخاب روش مطالعه مورد استفاده، نقطه شروع منطقي اين است که نوع اطلاعات مورد نياز را تعريف کنيم و سپس فنون گردآوري داده ها را که براي گردآوري آن اطلاعات خاص مناسب تر است، انتخاب نماييم. در اغلب مواقع، مفيد آن است که هم اطلاعات کمي و هم اطلاعات کيفي به دست آيد. استفاده از تکنيک هاي مرکب معمولاً مناسب تر از تکيه بر يک روش منفرد جمع آوري اطلاعات است. سؤال اساسي در انتخاب فنون اساسي اين است که آيا اطلاعاتي که ما در پي آن هستيم حساس هستند؟ استفاده از روش هاي غيرمستقيم براي گردآوري اطلاعات حساس و استفاده از روش هاي غيرمستقيم براي گردآوري اطلاعات غيرحساس مفيد است.5-1- کارگاه هاي آموزشي و بحث هاي گروهي
با استفاده از اين شيوه مي توان اطلاعات باارزشي در هر مرحله از چرخه برنامه ريزي ارائه داد. در يکي از کشورها، مديران رده بالاي يک وزارتخانه را براي مطالعه در يک کارگاه آموزشي گرد هم آوردند که هدف آن، شناسايي و جمع آوري نظريات و شاخص هاي مورد توجه طراحان، استخراج اطلاعات موجود، شناسايي منابع قابل دسترسي بخش هاي مختلف و بحث درباره روش هاي مورد پژوهش بود. در کشوري ديگر، کارگاه آموزشي جهت مشخص کردن مسائل و آموزش هاي مورد نياز حفاران و تهيه طرح آموزش، براي تيم هاي حفاري تشکيل شد که در آن حفاران باتجربه و کارآموزان در يک روز گرد هم آمدند. اهميت نقش رهبر يا هدايت کننده در بحث هاي گروهي حياتي است و زماني که تعداد زيادي از افراد حضور داشته باشند، بيش از يک هدايت کننده لازم است. احترام متقابل، فراسنجه اي است که اغلب مانع از صحبت افراد مي شود. اين احساس باعث مي شود در افراد اين احساس به وجود آيد که به درستي صحبت نمي کنند و مورد خنده يا استهزاي ديگران قرار مي گيرند. که مي توان با رفتاري گرم و تأکيد بر همکاري و وجود ديدگاه هايي متفاوت و مثبت اين حالت را از بين برد.ترکيب جنسيت اعضاي يک گروه مي تواند بر اساس زمينه هاي فرهنگي و هدف جلسات بسيار مهم باشد. يک رهبر مؤنث مي تواند در گروهي که اکثراً از زنان تشکيل شده اند، بسيار مؤثر باشد. در رابطه با موضوع مورد نظر هر عنواني الزاماً با برگزاري کارگاه و يا برپا کردن بحث هاي گروهي نمي تواند قابل درک باشد. عنوان هايي که فوق العاده جدال برانگيز و يا محرمانه هستند، براي کارگاه هاي آموزشي مناسب نيستند.
2-5- روش هاي نيمه فرافکن
اين گونه روش ها را مي توان به عنوان ابزاري براي کمک به درک افراد يا گروه هاي ديگر به کار گرفت. اين روش ها معمولاً توسط پژوهشگراني که در زمينه روان شناسي، مردم شناسي و علوم اجتماعي فعاليت دارند، مورد استفاده قرار مي گيرد. پژوهش توسعه کاربردي روش هاي نيمه فرافکن، توسط دست اندر کاران پژوهش مشارکتي به کار گرفته مي شود. روش هاي نيمه فرافکن، براي مشارکت کنندگان انگيزه اي را ايجاد مي کند که نظرات، تصورات و ادراکات خود را ابراز کنند. در سال هاي اخير انواع بازي ها، شبيه سازي ها و فعاليت هاي ديگر براي انطباق با موقعيت هاي مختلف به کار گرفته شده است. اينها شامل نمايش عروسکي، ايفاي نقش ها، داستان، تکميل تصوير جملات، فعاليت هاي همراه با رأي گيري، ساخت تصوير و پوستر هستند.به عنوان مثال در پژوهش هاي شنيداري، پژوهشگران با گوش دادن به گفتگوي مردم و نحوه صحبت آنها در مورد کارهاي روزانه خويش، مسائل مورد توجه را شناسايي مي کنند. اين امر مستلزم گوش دادن به گفتگوي زنان در زماني بود که مشغول کاري بوده يا در مکان هاي عمومي حضور داشتند. همچنين مستلزم گوش دادن به گفتگوي مردان در قهوه خانه ها يا محل برگزاري جلسات مختلف است. به علاوه مي توان به مسائل مورد توجه کارکنان و مديران سازمان ها گوش داد. پژوهش شنيداري مي تواند با افراد بيگانه يا داخلي انجام گيرد. افراد بيگانه بايد حتي المقدور به طور طبيعي در جريان زندگي مردم باشند. اگر پژوهش شنيداري توسط مردم در جامعه مورد نظر انجام گيرد، احتمال اختلال کمتر است. يافته هاي پژوهش شنيداري بايد به جامعه موردنظر معرفي شده و توسط آن جامعه مورد بحث و گفتگو قرار گيرد.
همچنين با ابزار تصاوير و نقاشي ها، عکس ها را مي توان به گروهي از مردم يا به افراد مستقل نشان داد تا آنها در زندگي اجتماعي پاسخ هايي را ارائه دهند. همچنين مي توان از گروه ها و افراد مستقلاً درخواست کرد که مواردي را که امکان تحليل آن از جانب خودشان يا پژوهشگران وجود دارد، به تصوير بکشد. نقاشي کردن تنش ها را از بين مي برد، مردم را سرگرم مي کند و علايق آنها را آشکار مي سازد. در پژوهش مدل ها و تصاوير توسط جامعه شناسان به عنوان انگيزه ساختار يافته مورد استفاده قرار مي گيرد. اين مسئله مهم است که افراد درک يا احساس خود را در ارتباط با مشاهده يا عدم مشاهده تصاوير ابراز دارند. چنانچه تصوير، از ساختاري سازمان نيافته برخوردار نباشد، به مهارت بيشتري براي تفسير نياز دارد. از تصاوير مي توان براي استخراج اطلاعات، آگاهي و طرق مشخص کردن طبقه بندي مفاهيم و موقعيت هاي آنها استفاده کرد. آنها مي توانند کوچک يا بزرگ باشند، رنگي يا سياه و سفيد باشند، نقاشي يا عکس باشند، ويدئويي، اسلايد يا فيلم باشند. درک خود تصوير بخشي از وظيفه پژوهش است. زماني که از تصوير مناسب با يک فرهنگ براي فرهنگ ديگري استفاده مي شود، اشتباهات زيادي رخ مي دهد، براي مثال در تيمور غربي تصوير يک پزشک مسلمان با يک عرقچين و محاسن بلند به عنوان شيطان معرفي شد. از طرفي تجربه نشان مي دهد که زمينه شلوغ يا جزئيات بي ربط در يک تصوير، مانع از تمرکز بر روي تصوير يا مفهوم اصلي مي شود. عکس ها براي شروع بحث، انگيزه بسيار مؤثري هستند، زيرا محيط شناخته شده مردم را بازگو مي کنند. آنها توجه مردم را جلب و به حافظه کمک مي کنند و ديدگاه هاي تازه اي را به وجود مي آورند. به عنوان مثال، مي توان يک عکس را به عنوان شاهدي براي موقعيت هاي قبل و بعد از تغيير مورد استفاده قرار داد. از اين رو يک عکس مي تواند عامل باارزشي در يادآوري و شناخت موقعيت قبلي محسوب مي شود، البته در صورتي که داده هايي در مورد وضعيت تغييريافته وجود نداشته باشد.
6- اعتبار و پاياني پژوهش مشارکتي
در روش پژوهش مشارکتي نمي توان تعريف مطلقي از مطالعه کامل يا بهترين روش داشت. آنچه پژوهشگران دقت خود را معطوف به آن مي سازند، ارائه نتايج مناسب، مشخص کردن و استفاده از روش مناسب براي يک موقعيت و زمينه خاص است. بهترين مطالعات مشارکتي آنهايي هستند که به دليل بيان نيازهاي استفاده كنندگان در يك زمينه خاص مورد استفاده قرار مي گيرند و اطلاعات پايا و معتبري را ارائه مي دهند. مهم ترين معيار براي طراحي يک مطالعه مشارکتي و انتخاب روش هاي به کار گرفته شده روايي، پايايي، ارتباطات و عملکرد مطلوب است. بررسي طرح و روش هاي مورد استفاده بايد از نظر استفاده کنندگان و تصميم گيرندگان معتبر باشد و نتايجي که باوري بر آنها وجود ندارد، نبايد مورد استفاده قرار گيرند. تصميم گيرندگان به هم شبيه نيستند. برخي با مسئله عميق برخورد مي کنند. بعضي ها توضيحات بزرگنمايي شده را دوست دارند. بعضي ها به بيان آماري، هرقدر ناچيز، اهميت مي دهند، بعضي ديگر توجه زيادي نيز به محاسبات گسترده آماري و کامپيوتري دارند. روايي طرح و روش ها، از طريق مشارکت استفاده کنندگان با مسئله و ارزش گذاري روايي و روش هاي مختلف صورت مي گيرد. ارائه هرگونه اطلاعات جديد جمع آوري شده بايد با دقت انجام گيرد تا مشخص شود که چه ميزان از اطلاعات مستقيماً به حل مسئله ارتباط دارد. زماني که استفاده کنندگان خود در جمع آوري اطلاعات دخالت دارند، اطلاعات نسبت به زماني که توسط ديگران جمع آوري مي شود، روايي بيشتري دارد.اعتماد به پژوهش از اعتماد به پژوهشگر ناشي مي شود. اگر تصميم گيرندگان سازمان، مديران يا افراد جامعه به پژوهشگر اعتماد نداشته باشند، آنها تمايلي براي پذيرش قضاوت و يا صلاحيت فني او از خود نشان نمي دهند. شخصيت فردي، نگرش انعطاف پذير، ذهنيت باز و صبر و تحمل به هنگام خشم و اضطراب، از مهم ترين ويژگي هاي پژوهشگري است که مي خواهد قابل اعتماد تلقي شود. زماني که پژوهشگران مشارکتي در مورد محدوديت ها و روايي هاي يافته هايشان صادق هستند، قابليت اعتماد افزايش مي يابد و باعث ايجاد رابطه اي دوجانبه با مديران خواهد شد.
7- نتيجه گيري
موفقيت طرح هايي که به منظور ايجاد تحول در سازمان ها اجرا مي شوند، در گرو برقراري رابطه سالم و مؤثر بين عوامل اجتماعي و عوامل فني است. به ديگر سخن، در اين ميدان بايد به صورت اجتماعي- فني، فکر و عمل کرد. حال سؤال اين است که رفتارشناسان و مورخان چگونه بايد با اين عوامل فني رو به رو شوند؟ روش برخورد متداول اين است که نخست خود را در جهت درک ابتدايي موضوع، آموزش داد و سپس به راهنمايي کارشناسان فني پرداخت.استراتژي پژوهش عملي مشارکتي که به تحول در استراتژي ها و يافته هاي پژوهشي منتهي مي شود. وقتي ما در جامعه شناسي از استراتژي پژوهشي متداول پيروي مي کنيم، خود را در يک بازي حدس و گمان درگير مي سازيم که در آن با ساختن و طراحي فرضيه ها نسبت به نتايجي که قرار است از پژوهش حاصل شود، پيش بيني هايي به عمل مي آيد. با اتخاذ روش پژوهش عملي مشارکتي، به جاي انجام آزمايش جهت کشف اينکه آنچه را حدس مي زنيم قبلاً مي دانسته ايم، خود را در معرض شگفتي هاي خلاقي قرار مي دهيم که براي مسائلي که اساساً از تشخيص آنها عاجز بوده ايم، پاسخ هاي مهمي به دست مي دهند. بنابراين الگوي تحقيق عملي مشارکتي، به عنوان راه حلي است که در آن بر مشارکت مردم و « تحقيق از طريق مردم » به جاي « تحقيق براي مردم » تأکيد شده است. اين روش در واقع به دنبال بحث طراحي اجتماع يا معماري اجتماعي مطرح است. در اين الگو، مردمي که به عنوان استفاده کننده از محيط، درگير مسائل مرتبط با آن هستند و مي توانند به خلق راه حل بپردازند، در تمامي مراحل تحقيق، با متخصصان رشته هاي مختلف علوم همگام مي شوند. تحقيق عملي مشارکتي به عنوان الگويي جديد براي استفاده مؤثر از دانشي پيشنهاد مي شود که توسط اجتماع از طريق تلفيق طراحي، برنامه ريزي تحقيق و مشارکت خلق مي شود. اين الگو حاصل رشد رهيافت هاي تحقيق سنتي است که قادر به پرداختن به اهداف، ارزش ها و حل مسئله نيستند.
پينوشتها:
1. استاديار جامعه شناشي دانشگاه آزاد اسلامي، واحد رودهن و عضو باشگاه پژوهشگران جوان.
2. Participatory Action Research
1. فرشادگهر، ناصر و محمدتقي ضيايي بيگدلي، پژوهش مشارکتي، تهران: پژوهشکده اقتصادي، 1380
2. فوت وايت، ويليام، پژوهش عملي مشارکتي، ترجمه محمدعلي رفيعي، تهران: دفتر پژوهش هاي فرهنگي، 1378.
منبع مقاله :
زيرنظر صالحي اميري، رضا، فتحي، سروش؛ ( 1391 )، مجموعه مقالات روشهاي تحقيق کيفي در پژوهش هاي اجتماعي، تهران: مجمع تشخيص مصلحت نظام، مركز تحقيقات استراتژيك، چاپ اول