دکتر سروش فتحي (2)
مقدمه
امروزه روش هاي کيفي جايگاه خود را در تحقيقات اجتماعي بازيافته اند. يکي از روش هاي موفق کيفي نظريه زمينه اي است که آنسلم استراوس و بارني گليسر به عنوان پايه گذاران آن شناخته مي شوند. مراحل انجام تحقيق، مبتني بر جمع آوري داده ها، يادداشت برداري، کدگذاري، يادداشت ها، دسته بندي کردن، نوشتن و تشريح است. (3)روند تجزيه و تحليل داده ها به صورت کدگذاري صورت مي گيرد و نشانگر عملياتي است که طي آن داده ها خرد و مفهوم پردازي شده و سپس به روش جديد دوباره به يکديگر متصل مي شوند. نمونه گيري نظري در نظريه زمينه اي با توجه به نوع کدگذاري صورت مي گيرد و نمونه گيري از حوادث و وقايعي که به نظر مي رسد نشانگر مفاهيمي هستند که مي توان از آنها داده ها را کسب کرد، انجام مي شود. در روند شکل گيري نظريه مبنايي، آنچه بايد هميشه مد نظر محقق باشد، حساسيت نظري است.
اين روش که به GTM نيز شهرت دارد، در خصوص ترجمه آن به فارسي معادل هايي چون نظريه مبنايي، نظريه زمينه اي، نظريه بازکاوي، نظريه پايه اي و غيره به کار گفته شده است. در اين مقاله نظريه زمينه اي به عنوان معادل مطلوب مورد استفاده قرار گرفته است.
نظريه زمينه اي از جمله روش هاي کيفي جديدي است که امروزه مورد توجه محققان و دانش پژوهان قرار گرفته است. ريشه اين روش را مي توان در انديشه هاي مکتب کنش متقابل نمادين و نظريات چارلز هورتون کولي و جرج هربرت ميد جستجو کرد ( Goulding, 1999: 5 ). در اين روش که متفاوت و متمايز از روش هاي غالب پيشين است، با رويکردي نوين نسبت به تحقيق و پژوهش مواجه مي شويم که معادلات پيشين در امر تحقيق را در هم مي نوردد. نظريه زمينه اي از روش هاي کيفي به شمار مي آيد که توانست به صورت فراگير نظر پژوهشگران را به خود جلب کند و با طرح اصول و رويه هاي متمايز از روش هاي پيشين افق جديدي را پيش روي علاقه مندان به روش هاي کيفي قرار دهد.
آنسلم استراوس و بارني گليسر به عنوان پايه گذاران GTM شناخته مي شوند. اين دو جامعه شناس با زمينه هاي تحقيقي و فلسفي متفاوت که ناشي از محيط علمي آنها بود توانستند با همکاري نزديک به شکل گيري روش نظريه زمينه اي سامان دهند. اگرچه به مرور زمان اختلاف نظر ميان اين دو فاصله انداخت و استراوس کار خود را با جوليت کوربين به صورت تحقيقات و آثار علمي ادامه داد، اما استراوس و گليسر هر دو در موفقيت GTM نقش بسزايي داشتند.
معرفي نظريه زمينه اي به جامعه علمي توسط اين دو جامعه شناس با تحقيقي درباره مرگ آغاز شد و در پژوهش ها و مقالات ديگر خود اين روش را از ابتدا و با يادآوري مباني و اصول اساسي آن عرضه کردند. روشي که تعاريف اهداف و کاربردها و مراحل و اجراي آن متفاوت به نظر مي رسيد و نياز به تعريف مفاهيم و آشناسازي مخاطب با فضاي جديد به طور چشمگيري در آن احساس مي شد.
به طور کلي نظريه زمينه اي طراحي شده است تا:
1- به ساختن نظريه بپردازد، نه فقط نظريه هايي را بيازمايد.
2- با توجه به روند تحقيق، دقت و قاطعيت لازم براي ساختن نظريه علمي را فراهم کند.
3- به محقق کمک کند تا به تعصبات و پيش داوري هايي که دارد يا در ضمن تحقيق برايش پيش مي آيد، فائق آيد.
4- زمينه اي مبنايي فراهم آورد، بر غناي آن بيفزايد و حساسيت و انسجام لازم را براي ارائه نظريه هاي غني و منسجم که با واقعيت پيوندي تنگاتنگ دارد، فراهم آورد.
1- روش نظريه زمينه اي: اصول و مباني
اين روش اولين بار در سال 1967 توسط استراوس و گليسر به جامعه علمي معرفي شده است و به عنوان رويکردي براي انجام تحقيق کيفي، به صورتي که رويه شکل گيري آن نه آماري و نه کمي باشد و با تمرکز بر حفره مطالعاتي و جمع آوري داده ها از منابع مختلف، از جمله مشاهده و مطالعه آغاز به کار کرد. داده هاي گردآوري شده به وسيله رويه هاي کدگذاري و نمونه گيري نظري مورد تجزيه و تحليل قرار مي گيرند و تئوري با کمک رويه هاي تفسيري حاصل مي شود.بنابراين گردآوري اطلاعات و تجزيه و تحليل در يک رابطه متقابل با يکديگر قرار مي گيرند. تحقيق را هرگز از يک نظريه شروع نمي کنند و بعد آن را به اثبات برسانند، بلکه تحقيق از يک حوزه مطالعاتي شروع مي شود و فرصت داده مي شود تا آنچه متناسب و مربوط بدان است، خود را نشان دهد ( استراوس و کوربين، 1385: 22 ). به عبارت ديگر، اين روش تحقيق در زمره روش هاي استقرايي قرار مي گيرد که درست بر خلاف رهيافت قياسي که با نظريه هاي کلي شروع مي شود و از فرضيه هايي براي آزمون تجربي سرچشمه مي گيرد، کار خود را با مشاهده شروع مي کند و سپس الگوها، مضامين يا مقوله هاي عام را پيش مي نهد. اين سخن بدان معنا نيست که محققان انديشه ها يا انتظارات پيش پنداشته ندارند، در واقع آنچه قبلاً آموخته شده است، کاوش جديد را براي رسيدن به کليات شکل مي دهد. اما تحليل براي تأييد يا رد فرضيه هاي خاص صورت نمي پذيرد.
بر همين منوال، گشودگي رهيافت اين نظريه، امکان آزادي عمل بيشتري را براي کشف پديده اي غيرمنتظره فراهم مي سازد. مفاهيمي که نظريه يا فرضيه خامي را تشکيل مي دهند، به هيچ وجه نمي توانند نوعي قانونمندي يا ناهمگوني را پيش بيني کنند. توانايي شما براي پرداختن به اين روش عمدتاً به پرمايگي داده هاي گردآوري شده بستگي دارد. بنابراين صرفاً يک آزمايش که فقط دو يا سه متغير را مي سنجد، براي اين رهيافت مناسب نيست ( ببي، 1381: 587 ).
نظريه زمينه اي، روشي کلان از تحليل مقايسه اي به شمار مي آيد که براي به بار نشستن تئوري، چهار معيار اصلي را در نظر مي گيرد: انطباق (4)، قابل فهم (5)، تعميم (6) و کنترل. (7)
چنانچه نظريه ها به حقايق روزمره که از زمينه اي مستقل نشئت گرفته است، وفادار بمانند و استنتاجي دقيق از داده هاي مختلف به دست دهند، بايد با زمينه مستقل منطبق باشند. از آنجا که نظريه نشانگر واقعيت است، لذا بايد جامع باشد، يعني براي کساني که در آن زمينه به کار مشغولند معني دار باشد ( استراوس و کوربين، پيشين: 23 ).
2- گام نخستين روش نظريه زمينه اي
در مراحل اجراي اين روش نخستين گام، شناخت مسئله قابل تحقيق است. گرچه منبع مسئله و مسائل تحقيقي در اينجا نيز همچون ساير روش هاست، اما مختصر اشاره اي بدان، نشانگر اهميت موضوعي آن است. مسائل تحقيقي از سه منبع سرچشمه مي گيرد:1- مسئله تحقيق پيشنهاد شده يا تفويض شده: بدين صورت که از اساتيد و پژوهشگران در يکي از زمينه هاي مورد علاقه پيشنهاد بخواهيد، و در صورت تمايل طرفين مشغول به کار شويد. مهم است به خاطر داشته باشيد که با هر مسئله اي که انتخاب مي کنيد، ناچاريد که مدتي زندگي کنيد. بنابراين بهتر است که انتخاب نهايي، علايق شما را نيز در بر بگيرد.
2- متون تخصصي: مطالعه متون در محقق ايجاد انگيزه مي کند و گاه وجود نکات مبهم، نياز به تحقيق و مطالعه بيشتر را يادآوري مي کند. همچنين شايد در ضمن مطالعه متون به نکاتي برخورد کنيد که با تجارب شخصي شما تعارض داشته باشد و همان ممکن است کنجکاوي شما را درباره موضوعي تحريک کند و خود نشانگر تحقيقي ديگر مي شود.
3- تجارب شخصي و حرفه اي: فردي که مسئله اي را در زندگي شخصي يا حرفه اي خود تجربه کرد، ممکن است اين سؤال برايش پيش آيد که افراد ديگر چگونه تجربه اي با مسئله مشابه کسب کرده اند و چگونه آن را براي خود حل کرده اند. تجربه ي شخصي و حرفه اي به افراد در انتخاب مسئله تحقيق کردني کمک بسزايي مي کند.
3- سؤال تحقيق
روش نظريه زمينه اي، نيازمند سؤال تحقيقي خوب و درستي براي ادامه تحقيق است. سؤال تحقيقي، مرزهايي را که بايد مورد مطالعه قرار بگيرد، تعيين مي کند. براي هر محقق غيرممکن است که تمام جنبه هاي مسئله اي را تحت پوشش قرار دهد. سؤال تحقيقي خوب کمک مي کند که مسئله محدود و دقيق تر شود و به شکل کاري مفيد درآيد. براي به انجام رساندن نظريه زمينه اي، به سؤال تحقيقي نيازمنديم که هدف اصلي GTM که تئوري سازي است را پوشش دهد، سؤالي که به انعطاف پذيري و آزادي عمل در روند تحقيق کمک بسزايي داشته باشد.سؤال اوليه که مطرح مي شود وسيع است، اما به تدريج محدودتر و متمرکزتر مي شود و اين زماني صورت مي گيرد که مفاهيم و روابط مربوط و نامربوط به آنها کشف شوند. پس سؤال تحقيق به صورت باز و گسترده شروع مي شود، البته نه آنقدر گسترده که تمام دنياي امکانات را در بر گيرد و نه آنقدر محدود که امکان کشف جديدي را که هدف اصلي به کارگيري GTM است، از بين ببرد. در مطالعات نظريه زمينه اي، قصد ارائه بياني است که پديده اي را که بايد مطالعه شود، مشخص کند و مشخصاً بگويد، روي چه چيزي متمرکز شويد و چه از موضوع مي خواهيد بدانيد. چنين سؤال هايي توجه را به سوي عمل و روند سوق مي دهد.
بنابراين سؤال تحقيق خوب، راهنماي محقق است و او را فوراً به بررسي اعمال خاص، شرايطي که حوادث در آن رخ مي دهند، افرادي که به اعمالي مشغولند يا اطلاع رساني هايي براي مصاحبه رهبري مي کند. سؤال تحقيق به محقق کمک مي کند که کارش را آغاز کند و در سراسر کار تحقيق تمرکز داشته باشد، و هر وقت که از طرح منحرف شد و يا در توده اي از داده ها گم شد، مراجعه به سؤال اصلي هميشه براي روشنگري مفيد است ( همان: 34-38 ).
4- کليات روش کار
بديهي است که بر حسب موضوع مورد مطالعه و تعيين اهداف اوليه، به طور خام بايد جمع آوري داده هاي خام صورت پذيرد. بنابراين با چشماني باز و موشکافانه بايد به بررسي ادامه داد. بسياري از داده ها از طريق مشاهده و مصاحبه و در ميدان فراگرفته مي شود. باب ديک، مراحل اجراي روش کار را در نظريه زمينه اي در فازهاي طراحي شده زير معرفي مي کند:** شكل
به طور خلاصه، جمع آوري داده ها، يادداشت برداري، کدگذاري و به يادسپاري يادداشت ها از آغاز کار صورت مي پذيرد. دسته بندي زماني رخ مي دهد که تمام مقوله ها اشباع شده باشند و نوشتن مطالب بعد از دسته بندي امکان پذير مي شود.
براي سهولت تبيين، بهتر است دورنمايي براي خود ترسيم کنيد. احساس رهايي را از بين نبريد و آزادانه پر بکشيد تا زماني که آنچه به کار شما مي آيد را بيابيد، بنابراين نظريه به منصه ظهور مي رسد و در داده ها خود را نشان مي دهد. گليسر مي گويد: حتي روش ها نيز پديدار مي شوند. اين موضوع مهمي است که توجه بيشتري را مي طلبد. آنچه نظريه زمينه اي را از بيشتر روش ها متمايز مي کند همان ظهور و پديداري محض آن است. در اين روش، فرضيه آزمايي مد نظر نيست، از اين لحاظ شبيه تحقيق کنشي است که هدف آن درک موقعيت است و هدف در اينجا همان طور که گليسر مي گويد، کشف تئوري در داده هاست. در حقيقت، گليسر دو معيار اصلي براي ارزيابي ظهور و پديداري تئوري مطرح مي کند:
ابتدا اينکه با موقعيت متناسب باشد و دوم اينکه کارايي داشته باشد. در اين صورت مي تواند در موقعيت به افراد کمک کند تا درک درستي از تجربه هايشان را داشته باشند و بر موقعيت مديريت بهتري داشته باشند ( Dick, 2005 ). (8)
1-4- جمع آوري داده ها (9)
با مشاهده اي صحيح و تيزبينانه و مصاحبه همراه با حضور در ميدان مي توان به جمع آوري داده ها پرداخت. همچنين از هر نوع متني بر طرق مختلف و تا حدي خاص مي توان استفاده کرد و هر کدام طيف متفاوتي از داده ها را به دست مي دهند. محققان هوشمند، علاوه بر به کارگيري متون تخصصي، گاه از ديگر انواع مواد چاپ شده و نشده براي تکميل مصاحبه ها و مشاهده هاي ميداني خود استفاده مي کنند.قبل از شروع تحقيق ، مي توان از همه ي انواع متون براي فکر کردن درباره آن و هم براي شروع کار بهره برد. آنها همچنين مي توانند در ضمن تحقيق مفيد باشند و به پيشرفت بررسي کمک کنند.
در نهايت مي توان گفت: در تمام مراحل تحقيق بايد مواد چاپ شده را بخوانيم، به طوري که سؤالات و روابط آنها بايد با داده هاي دسته اول مقابله شود. استفاده از هر متني به منظور جمع آوري داده ها، آزاد است، به شرطي که محقق به اسارت هيچ کدام از آنها درنيايد ( همان: 54-53 ).
2-4- يادداشت برداري (10)
گليسر توصيه مي کند: در طول انجام مصاحبه يا جلساتي که به جمع آوري اطلاعات اختصاص دارد، از ضبط کردن و يادداشت برداري استفاده کنيد، اما نه به صورت رونوشت محض و کلمه به کلمه، بلکه از واژگان کليدي بهره برده و سپس آنها را در ارتباط با مضامين مربوط تفسير کنيد. همچنين پيشنهاد مي شود که مصاحبه ها را ضبط کنيد و يادداشت هايتان را از طريق ضبط صوت چک کنيد. در ضمن اگر بتوانيد از حافظه خود مدد جوييد، به مراتب بهتر است. آنچه به شما در طول اين مدت کمک مي کند، برقراري ارتباط دوستانه و همدلي است. براي سهولت کار بهتر است از کارت هاي يک دست و قابل حمل استفاده کنيد. (11)3-4 کدگذاري (12)
در نظريه زمينه اي، تجزيه و تحليل از سه نوع کدگذاري تشکيل شده است:1- کدگذاري باز (13)؛
2- کدگذاري محوري (14)؛
3- کدگذاري انتخابي (15).
حد فاصل ميان انواع کدگذاري غيرواقعي به نظر مي رسد، چراکه هر کدام از آنها الزاماً در مراحل جداگانه اي صورت نمي گيرد، از اين جهت که ميان کدگذاري باز و محوري ارتباط نزديکي وجود دارد. اگرچه اين دو نوع کدگذاري به احتمال قوي در مراحل اوليه طرح صورت مي گيرد، اما ممکن است در مرحله نزديک به اتمام انجام شود، نه به اين دليل که در ضمن کدگذاري انتخابي، محقق ممکن است دريابد که بعضي مفاهيم خوب به عمل نيامده اند يا به خوبي با ساير مفاهيم مجموعه اي هماهنگ را تشکيل نمي دهند. با اين وصف، هر دو نوع کدگذاري باز و محوري، براي انجام کدگذاري انتخابي صورت مي گيرد ( همان: 58 ).
1-3-4- کدگذاري باز
فرايندي است که در آن داده ها به صورت واحدهاي معنادار مجزا درمي آيند و در شروع مطالعه مي توان از آن استفاده کرد. هدف اصلي کدگذاري باز، مفهوم سازي و برچسب زدن به داده هاست. در مرحله ي تجزيه و تحليل داده و در جستجوي کدها بودن، کدگذاري باز امکان پذير مي شود. در جريان کدگذاري باز، نظريه پردازان زمينه اي به خرد کردن، تجزيه و تحليل، مقايسه، برچسب زدن و مقوله سازي داده ها مي پردازند.کدگذاري منجر به جهت يابي قبل از انتخاب شدن مي شود و داده ها را به صورت بخش هاي تحليلي که صورتي مفهومي به خود مي گيرد، تبديل مي کند ( Moghadam, (16) 2006: 5 ). مفاهيم، پايه هاي اساسي ساختن نظريه است. کدگذاري باز در روش نظريه زمينه اي روندي است که در آن مفاهيم شناسايي مي شوند و برحسب خصوصيات و ابعادشان گسترش مي يابند.
روش هاي تحليلي اساسي که بدان وسيله اين کار انجام مي شود، عبارت است از: سؤال کردن درباره داده ها، مقايسه ي موارد، حوادث و ديگر حالت هاي پديده ها براي کسب مشابهت ها و تفاوت ها. حوادث و موارد مشابه طبقه بندي مي شوند و برچسبي مي گيرند تا مقولات را بسازند.
البته گسترش مقولات با توجه به خصوصيات و ابعاد آنها ساخته و پرداخته مي شود. شناسايي خصوصيات و ابعاد و گسترش منظم آنها از اهميت زيادي برخوردار است، زيرا آنها پايه روابط بين مقوله ها و خرده مقوله ها و حتي اساس رابطه بين مقولات عمده را تشکيل مي دهند. بنابراين درک ماهيت خصوصيات و ابعاد و رابطه آنها، پيش نياز رسيدن به درک همه رويه هاي تحليلي براي ايجاد نظريه زمينه اي است ( همان: 63-74 ).
کدگذاري باز، بخشي از تحليلي است که با شناسايي، نام گذاري، مقوله سازي و توصيف پديده هايي که در متن يافت مي شود، همراه است. لزوماً هر خط، جمله، پاراگراف و غيره خوانده مي شود، به منظور اينکه پاسخي به اين سؤال تکراري باشد که « اين در رابطه با چه چيزي است؟ اينجا به چيزي ارجاع مي دهد؟ »
2-3-4- کدگذاري محوري
در کدگذاري محوري، تکيه بر مشخص کردن يک پديده با در نظر گرفتن شرايطي که به ايجاد آن مي انجامد قرار دارد و آن شرايط عبارت است از زمينه اي که مقوله در آن واقع شده است، استراتژي هاي کنش/ کنش متقابل که بدان وسيله مقوله اداره و کنترل مي شود و به انجام مي رسد و پيامدهاي آن راهبردها. اين گونه مشخص کردن ويژگي هاي مقوله، بدان دقت و ظرافت مي بخشد، از اين رو خرده مقوله ناميده مي شود. الگوي پارادايمي که براي آن طراحي شده از اين قرار است:( A ) شرايط علي > ( B ) پديده >
( C ) محتوي > ( D ) شرايط مداخله گر >
( E ) راهبردهاي کنش/ کنش متقابل >
( F ) پيامدها
به طور کلي کدگذاري محوري، روند ارتباط دادن خرده مقولات به يک مقوله است. جريان پيچيده اي از تفکر استقرايي و قياسي است که متضمن مراحل مختلف است. کدگذاري محوري مانند کدگذاري باز، از راه مقايسه ها و طرح پرسش ها صورت مي گيرد. در کدگذاري محوري استفاده از اين شيوه ها بيشتر متمرکز است و به طرف کشف روابط و ربط دادن مقولات به يکديگر در راستاي يک پارادايم سوگيري شده مي رود ( همان: 98-116 ).
3-3-4- کدگذاري انتخابي
فرايند انتخاب يک مقوله، براي مقوله ي مرکزي و مرتبط ساختن تمام مقولات ديگر به آن مقوله ي مرکزي است. ايده ي اصلي آن، گسترش خط اصلي داستان است که همه چيز حول آن شکل مي گيرد. اين باور وجود دارد که اين مفهوم مرکزي هميشه وجود دارد ( Bogatti, (17) 2003 ). به طور خاص، کدگذاري انتخابي به روند انتخاب مقوله اصلي و مرکزي به طور منظم و ارتباط دادن با ساير مقوله ها، اعتبار بخشيدن به روابط و پرکردن جاه هاي خالي با مقولاتي که نياز به اصلاح و گسترش بيشتر دارند، مي پردازد.کدگذاري تا مرحله اي ادامه دارد که از آن پس اطلاعات شما در آن دسته اصلي اضافه نمي شود، سپس کدگذاري متوقف مي شود. اين مرحله اشباع نام دارد. سپس ماتريس شرطي که وسيله تحليل قوي براي به دست آوردن و تسخير شرايط و پيامدهايي است که بر پديده اي خاص اثر مي گذارد، با تعقيب شرايط و مسيرهاي ضمني مهم از طريق سطوح متفاوت ماتريس مي توان مشخص کرد که کدام سطوح مناسب هستند و پديده را به وسيله تأثيرشان به کنش/ کنش متقابل به آنها مربوط ساخت.
4-4- نمونه گيري نظري (18)
روش نمونه گيري منطبق بر سه نوع رويه کدگذاري تعيين مي شود و علاوه بر آن، به حساسيت نظري بستگي دارد. به رغم اهميت نوع کدگذاري، هر چه بيشتر به ارتباط نظري مفاهيم خاص حساس باشيد به همان نسبت، بيشتر شاخص هاي آنها را در ميدان تحقيق و داده ها تشخيص مي دهيد. اين حساسيت معمولاً در سراسر طرح تحقيقاتي رو به افزايش است و به شما در مورد اينکه دنبال چه مفاهيمي بگرديد و کجا ممکن است شواهدي براي آنها بيابيد و چگونه شاخص بودن آنها را تشخيص دهيد، كمك مي كند.از آنجايي که حساسيت با گذشت زمان فزوني مي يابد، پس يک ويژگي مهم اين است که محقق مي تواند هم از داده هايي که قبلاً گردآوري شده است، نمونه گيري کند و هم از داده هايي که قرار است گردآوري شوند. در نظريه زمينه اي از حوادث، وقايعي که به نظر مي رسد نمايشگر مفاهيمي هستند که رابطه نظري دارند نمونه گيري مي شود. افراد، مکان ها و اسناد، ابزاري هستند که مي توان از آنها داده ها را کسب کرد.
روش نمونه گيري با توجه به نوع کدگذاري طراحي مي شود. در کدگذاري باز، نمونه گيري باز تا رسيدن مورد استفاده قرار مي گيرد. باز بودن يا گشودگي به مراتب بيش از ويژه سازگي، راهبر ما در انتخاب نمونه هاست. نمونه گيري باز را مي توان به صورت هدفمند يا به صورت تصادفي به انجام رساند. اين نمونه گيري شامل نمونه گيري در محل هم مي باشد. نمونه گيري نسبي و متنوع در کدگذاري محوري انجام مي گيرد، هدف آن به حداکثر رساندن تفاوت هاي دريافت شده در سطح بعدي است. اين کار را مي توان به طور ارادي و منظم به انجام رساند.
نمونه گيري گزينشي در کدگذاري انتخابي صورت مي گيرد. هدف از آن اين است که فرصت تأييد و تصويب رشته حکايت ( داستان اصلي ) و ارتباط بين مقولات را به حداکثر برسانيم و خلأ موجود را در مقولات ضعيف و نارسا پر کنيم. نمونه گيري تا رسيدن به اشباع نظري ادامه مي يابد.
5-4- يادداشت ها
يادداشت ها اسنادي هستند که فرد براي تحليل داده هاي خود آنها را يادداشت کرده است. يادداشت کردن به موازات جمع آوري اطلاعات، نوشتن و کدگذاري ادامه مي يابد. در واقع يادداشت نوشته اي است براي خودتان، در مورد فرضيه هايي که به شما در مورد يک دسته يا ويژگي، مخصوصاً در ارتباط ميان دسته ها داريد. يادداشت برداري تا زماني که به مرحله اشباع برسد، ادامه دارد. در اين مرحله به تئوري حاصل از اين داده ها نزديک مي شويم.6-4- دسته بندي (19)
هدف، چگونگي گزارش تحقيق و رسيدن به تئوري مناسب است. يکي از فوايد استفاده از کارت ها براي يادداشت برداري، سهولت در دسته بندي است. ابتدا گروه هاي مشابه از درون کارت ها جدا مي شوند و سپس اين گروه ها به شکلي مرتب مي شوند که دسته بندي که خود، حاصل ارتباط ميان گروه ها است، خود را نشان دهد.7-4- تشريح و نوشتن (20)
رسيدن به يک ساختار تشريحي است که به صورت يک پيش نويس اوليه بوده و با در نظر گرفتن ترتيب نوشتن کارت ها و کامل کردن آنها شکل مي گيرد. البته لحاظ کردن انعطاف پذيري و خود تصحيحي در تمام روند کار به کارآمدي و بهينه سازي آن کمک بيشتري مي کند. منظور از انعطاف پذيري، قابليت رفتن به اطراف و تعقيب زمينه هاي تحقيق است که احياناً پيش بيني يا برنامه ريزي نشده اند. به نظر مي رسد اين کار روشنگر زمينه مورد تحقيق باشند يا نگرش جديدي به محقق بدهند ( استراوس و کوربين، 1385: 177 ).5- حساسيت نظري (21)
ايده اصلي رويکرد نظريه زمينه اي خواندن و دوباره خواندن متون است و کشف کردن يا برچسب زدن بر متغيرها تحت عنوان هايي چون مقولات، مفاهيم و ارتباط بين آنها جزء اساسي اصول کار مي باشد. توانايي درک متغيرها و ارتباط بين آنها با اصطلاحي به نام حساسيت نظري شناخته مي شود که متأثر از قضايايي چون خواندن و مرور آثار و کاربرد تکنيک هايي که حساسيت نظري را افزايش مي دهد، است (Bogatti, (22 ) 2003: 2 ).به طور کلي حساسيت نظري به کيفيت شخصي محقق بستگي دارد و نشانگر آگاهي از ظرافت ها و معني داده هاست و بدون آن، کار تحقيقي به صورت کامل در نظر گرفته نمي شود. حساسيت نظري به اين خصوصيات اطلاق مي شود: بصيرت داشتن، مهارت داشتن در معني دار کردن داده ها، استعداد درک و قدرت تجزيه کردن عناصر مربوط از عناصر نامربوط. همه اينها در معنا و در سطح مفهومي صورت مي گيرد، نه در سطح واقعيت هاي ملموس. با مددجويي از حساسيت نظري، محقق مي تواند نظريه اي زمينه اي ارائه دهد که از نظر مفهومي، غني و از انسجام مناسبي برخوردار باشد.
حساسيت نظري از منابعي چون متون و مطالب نوشته شده مي تواند نشئت بگيرد. آشنايي با اين نشريات زمينه فکري غني از اطلاعات را فراهم مي آورد که محقق را به موضوعي که در دست مطالعه دارد، حساس مي کند. تجارب حرفه اي از ديگر منابع حساسيت نظري است. محقق در مورد اين گونه شناخت هاي ناشي از تجربه هاي حرفه اي، حتي با توجه به ضمني بودن آن، به محيط تحقيق روي مي آورد تا به درک حوادث و اعمالي که ديده و شنيده مي شود کمک کند. تجربه هاي حرفه اي هرچه بيشتر باشد، فرد به همان اندازه پايگاه اطلاعاتي غني تري خواهد داشت تا بتواند از آنها در تحقيق استفاده کند.
تجارب شخصي منبع ديگري براي حساسيت نظري نمي تواند باشد، به طوري که محقق مي تواند با استفاده از تجربه شخصي که داشته، زمينه اي مناسب براي مقايسه پيدا کند. به عنوان نمونه، کسي که طلاق را تجربه کرده است، نسبت به از دست دادن کسي حساس مي شود و از اين طريق که مبناي آن مقايسه است، متوجه مي شود که تجربيات افراد ديگر شباهت يکساني به تجربيات فرد ندارد. بنابراين حساسيت نظري در ضمن تحقيق از راه کار کردن با داده ها، به وسيله گردآوري و تجزيه و تحليل آنها به دست مي آيد.
با عنايت به اينکه روش هاي تحليلي به کار گرفته شده براي ايجاد حساسيت نظري در معنا به خلاقيت و قدرت تخيل فرد مربوط است، اين امر بدون نوعي هماهنگي و توازن بين واقعيت و آنچه که به وسيله محقق خلق شده است محقق نمي شود ( همان : 39-44 ). به طور کلي مي توان گفت که حساسيت نظري بايد در تمام روند تحقيق به عنوان يک اصل کلي رعايت شود و ارتقاي آن مد نظر قرار گيرد.
1-5- حساسيت نظري و خلاقيت
ارتباطي مستقيم و معنادار ميان حساسيت نظري و خلاقيت وجود دارد که نشان دهنده رويه علمي بودن نظريه زمينه اي نيز مي تواند باشد که اگر به خوبي دنبال شود، با معيارهاي انجام کار علمي خوب منطبق خواهد شد، همانند: اعتبار، سازگاري مشاهده و نظريه، قدرت تعميم دهندگي، قابليت بازآفريني، دقت، قاطعيت و اثبات پذيري.خلاقيت يکي از اجزاي مهم روش نظريه زمينه اي است، به طوري که محقق را مجبور مي سازد، پيش فرض ها را درهم شکند و طرحي نو دراندازد. همچنين باعث مي شود که ذهن از قالب هاي بسته خارج شود و روزنه اي جديد را براي آفرينش باز مي کند. مقايسه و تطبيق، محقق را حساس مي کند و او را قادر مي سازد تا مقولات بالقوه را شناسايي و شرايط مربوط و پيامدها را مواقعي که در داده ها نمايان مي شود، معين کند. البته محقق بايد تلاش کند، مقولات و اظهارات مربوط به روابط آنها را که ابداع کرده است از طريق روند تحقيق اعتبار بخشد.
بنابراين حساسيت نظري نشان مي دهد که فرد مي تواند نه تنها از تجربه هاي شخصي و حرفه اي، بلکه از متون نيز به طور خلاق استفاده کند. اين امر تحليلگر را قادر مي سازد تا شرايط تحقيقي و داده هاي مربوط به آن را از ديد جديدي بنگرد و توانايي بالقوه داده ها را جهت پرداختن نظريه اي جديد بکاود.
براي استفاده خلاق از شناخت و تجربه هاي شخصي بايد توجه زيادي به پيشنهادهاي زير داشت:
- به طور متناوب به عقب برگرديد و بپرسيد چه اتفاقي دارد مي افتد؟ آيا آنچه فکر مي کنم با واقعيت داده ها مطابقت دارد؟ پرسش ها و نگاه دقيق نسبت به عملکرد مي تواند راهنماي خوبي براي ادامه کار باشد؟
- اتخاذ نگرش متفاوت: بدين صورت که همه توضيح هاي نظري، مقوله ها، فرضيه ها و سؤالات درباره داده ها، مستقيم يا غيرمستقيم با مقايسه به دست آمده باشند يا از متون و يا از راه تجربه کسب شده باشند، بايد موقتي تلقي شوند يعني آزمودن آنها هميشه لازم است. بنابراين بايد آنها را با داده هاي واقعي مطابقت داد و هرگز آنها را به عنوان حقيقت نپذيرفت، چراکه هر توضيح نظري يا مقوله هايي که به محيط تحقيق آورده شوند تا زماني که با داده ها تأييد نشوند، موقتي محسوب مي شود.
- رويه هاي تحقيق را تعقيب کنيد: رويه هاي تحقيق و روش هاي گردآوري اطلاعات براي نيرو بخشيدن به مطالعه طراحي شده اند. آنها در ضمن به محقق کمک مي کنند که تعصب ها را بشکند و او را به سمت ارزيابي پيش فرض ها هدايت مي سازد. بنابراين تناوب ميان داده ها وتجزيه و تحليل آنها به محقق اجازه مي دهد، نمونه گيري بر مبناي مفاهيمي که با شرايط مرتبطند و خود را در ضمن تحقيق نشان مي دهند، صورت گيرد و همچنين فرضيه هايي که در روند تحقيق به وجود مي آيند معتبر شوند. در نتيجه مي توان يافته هاي بي اعتبار را تغيير داد تا با واقعيت شرايط تحت مطالعه مطابقت کند. به طور کلي مي توان گفت که نظريه خوب متأثر از ارتباط دو سويه خلاقيت و مهارت هايي است که از طريق تعليم ايجاد مي شود ( همان: 27-45 ).
2-5- روش هاي ارتقاي حساسيت نظري
ارتقاي حساسيت نظري، خوب ديدن را در محقق تقويت مي کند و باعث مي شود تا از چهارچوب هاي بازدارنده ذهني خارج شود. کشف نظريه در داده ها به حساسيت نظري نيازمند است، به عبارت ديگر، استعداد ديدن عمقي و تحليلي آنچه در برابر محقق ظاهر مي شود. براي داشتن ذهني باز که آمادگي تجزيه و تحليل منطقي و روشنگرانه داشته باشد، بايد از روش هاي زير بهره گرفت:1- استفاده از سؤال کردن: هدف از سؤال کردن توسعه و گسترش داده ها، فکر کردن درباره مقولات بالقوه و خصوصيات و ابعاد آنهاست. آنها به محقق کمک مي کنند که در مصاحبه هاي بعدي يا در متون و نوشته هاي مربوط، سؤالات دقيق تري پرسيده شود. با طرح سؤالاتي خوب و دقيق مي توان به مطالب زيادي دست يافت.
2- تجزيه و تحليل يک کلمه، عبارت و جمله: لازم نيست حتماً يک پاراگراف کامل يا فهرستي از سؤالات را داشته باشيد تا بتوانيد داده ها را گسترش دهيد. اين کار را مي توان با يک جمله، يک عبارتي کوتاه يا حتي گاه با يک کلمه انجام داد.
تجزيه و تحليل يک کلمه به عبارت يا يک جمله، تجزيه با ارزش ويژه اي است، زيرا به محقق مي آموزد، چگونه درباره معاني ممکن، سؤالاتي را طرح کند. با تمرين مکرر مي توان به رشد قدرت خلاقه اي که به تجزيه و تحليل داده ها کمک کند، دست يافت. تحليل بيشتر از طريق مقايسه حاصل مي شود و به حساسيت نظري بيشتر نيز کمک مي کند.
3- روش تناوبي: ممکن است در روند کار، ذهن ياراي مددرساني بيشتر را نداشته باشد، در چنين صورتي مي توانيد با استفاده از روش الا کلنگي ( تناوبي ) فلج فکري خود را بشکنيد. به عبارت ديگر، با وارونه کردن مفهوم تسلط و تصور درست عکس قضيه. حال اگر به يادداشت هاي خود يا نوشته هاي منتشر شده نگاه کنيد، مي توانيد بهتر تمرکز کرده و به خصوصيات و ابعادي توجه کنيد که بدون اين تمرين کوچک، ناديده گرفته شده بودند. همچنين اين تمرين بايد به شما کمک کند تا درباره داده ها، تحليلي فکر کنيد نه توصيفي، مقولات و خصوصيات اوليه را ايجاد کنيد و به سؤالات خلاق بينديشيد.
4- مقايسه شماتيک دو يا چند پديده: بايد تلاش شود تا الگوهاي قديمي فراموش شده و در همان حال، آنچه با اهميت و مهم جلوه مي کند نگهداشته شود. به وسيله انجام مقايسه هاي منظم در اوايل تجزيه و تحليل ها مي توان به اين مطلب دست يافت. در اين ميان با پرسيدن سؤالات مي توانيد از متون فاصله بگيريد و امکانات بيشتري فراهم مي شود تا به نتايجي مشابه به متون نيز دست يابيد، اما توضيحات نظري به مراتب فشرده تر خواهد بود، زيرا آن سؤالات، محقق را از قالب هاي فکري معمول دور ساخته و اجازه مي دهد کانال هاي فکري ديگر را تفحص کند و در نهايت بصيرت جديدي به مسئله پيدا کند.
5- مقايسه دورس: برخي تحليل گران هنگام انجام مقايسه، تا حد زيادي خود را به موضوع مطالعاتي نزديک مي کنند و از مقايسه دوررس مي گريزد، زيرا فکر نمي کنند با انجام چنين مقايسه هايي ممکن است بتوانند چيزي بياموزند. بنابراين بهتر است محدود به يک نوع مقايسه نبود و تا آنجا که ممکن است از قيود عوامل محدود کننده رها بود.
6- توقف کنيد: اين روش کمک مي کند به ماوراي آنچه به نظر بديهي مي رسد، دست يافت. محقق مي تواند به عباراتي چون « هرگز »، « هميشه »، « نمي تواند چنين باشد »، « همه مي دانند آن چگونه است » و « نيازي به بحث نيست » بسيار حساس باشد، به طوري که هرگاه از اين قبيل کلمات و عبارات مي شنود، بلافاصله بايد چراغ قرمز خيالي را روشن کرده و مکث کند. اين گونه عبارات همچون ترمزي عمل مي کنند که نياز به نگاهي عميق تر و دقيق تر را مطالعه مي کنند. بنابراين هيچگاه محقق نبايد موضوعي را به صورت ثابت و نهايي تلقي کند، در اين صورت کليد کشف جواب ها را از خود دور کرده است ( همان: 75-96 ).
بنابراين بازبيني مجدد و انعطاف پذيري و خوداصلاحي منجر به ارتقاي آگاهي محقق مي شود و مانع از تأثيرپذيري وي از حوادث محيط پيرامون مي شود. با حساسيت نظري مي توان به هدف اصلي روش نظريه زمينه اي که تنظيم تئوري ونظريه است، دست يافت، به طوري که با واقعيت پديده مورد مطالعه نيز سنخيت بيشتري داشته باشد.
6- نتيجه گيري
نظريه زمينه اي از جمله روش هاي کيفي است که امروزه در تحقيقات، کاربرد بسياري دارد. استراوس و گليسر هدف چنين روشي را نظريه سازي مي دانند و معتقدند: روشي است که به فرضيه آزمايي منجر نمي شود، بلکه ساخت يک تئوري حاصل آن است.روش عمل در تجزيه و تحليل به شيوه ي نظريه ي زمينه اي از اين قرار است: مصاحبه ها و يادداشت هاي مبنايي بايد پيش از مشاهده ها و مصاحبه هاي بعدي در همان مراحل اوليه به طور کامل ثبت و تجزيه و تحليل شوند. قبل از شروع مي توان از همه انواع متون هم براي فکر کردن درباره آنها و هم براي شروع کار بهره برد، آنها همچنين مي توانند در ضمن تحقيق مفيد باشند و به پيشرفت بررسي کمک کنند.
سؤال هاي خوب لازمه چنين تحقيقي است، سؤال اصلي تحقيق، راهنمايي است که محقق را فوراً به بررسي اعمال خاص، شرايطي که حوادث در آن رخ مي دهند، اسناد، افرادي که به کارهايي مشغولند يا اطلاع رسان هايي براي مصاحبه، هدايت مي کنند. مراجعه به سؤال اصلي همانند چراغ راهنما محقق را از گم گشتگي باز مي دارد.
روند تجزيه و تحليل داده ها به صورت کدگذاري صورت مي گيرد و نشانگر عملياتي است که طي آن، داده ها خرد و مفهوم پردازي شده و سپس به روش جديد دوباره به يکديگر متصل مي شوند. بنابراين کدگذاري روند اصلي ساختن و پرداختن نظريه از داده هاست.
کدگذاري به سه صورت امکان پذير است: 1- کدگذاري باز، 2- کدگذاري محوري و 3- کدگذاري انتخابي.
نمونه گيري نظري در نظريه زمينه اي با توجه به نوع کدگذاري صورت مي گيرد و نمونه گيري از حوادث و وقايعي که به نظر مي رسد نشانگر مفاهيمي هستند که مي توان از آنها داده ها را کسب کرد، انجام مي شود. نمونه گيري وسيله اي براي پر کردن خلأها است و به نوعي به بازنگري مجدد داده ها مي پردازد و حتي داده هاي بيشتري را گردآوري مي کند و نيازمند پشتکار و دقت زيادي است.
برخلاف نمونه گيري در بررسي هاي کمي، نمونه گيري نظري را قبل از اقدام به مطالعه نظريه زمينه اي نمي توان برنامه ريزي کرد. تصميم گيري هاي خاص مربوط به نمونه گيري در طول روند تحقيق خود پديد مي آيند. در روند شکل گيري نظريه زمينه اي آنچه بايد هميشه مد نظر محقق باشد، حساسيت نظري است، يعني توانايي تشخيص اهميت داده ها و معني دار بودن آنها.
حساسيت نظري از آگاهي خوب درباره متون تخصصي و همچنين از تجربه هاي شخصي و حرفه اي سرچشمه مي گيرد. روند تحليل، منبع ديگري براي حساسيت نظري است. بصيرت و درک بيشتر پديده بر اثر کار کردن درباره آنها، انجام مقايسه ها، فکر کردن درباره رويدادها و ... صورت مي گيرد.
با به کار گيري بصيرت و خلاقيت مي توان به حساسيت نظري غنا بخشيد و اين امر با انعطاف پذيري و همچنين پرسيدن سؤالاتي که منجر به خوداصلاحي مي شود و اعتبار بخشيدن مداوم به آنها توسط خود داده ها و با پيگيري و رويه هاي گردآوري و تجزيه و تحليل داده ها شکل مي گيرد. در نهايت مي توان گفت: روش نظريه زمينه اي به دليل حضور مستمر محقق در روند تحقيق، از اعتبار زيادي برخوردار است و از ويژگي هاي ارزنده آن حساسيت نظري، قدرت انعطاف پذيري و خوداصلاحي آن مي باشد.
با اين حال از ضعف هاي اين روش مي توان به قابليت روايي پايين آن نسبت به ديگر روش ها اشاره کرد و اينکه در مورد جمعيت هاي بزرگ و کمي کاربرد ندارد. به هر حال، امروز نظريه زمينه اي در رشته هاي جامعه شناسي، روان شناسي و همچنين پزشکي و دامپزشکي کاربرد گسترده اي دارد.
منابع تحقيق:
الف ) منابع فارسي
1. استراوس، آنسلم و جوليت کوربين، اصول روش تحقيق کيفي؛ نظريه ي مبنايي، ترجمه بيوک محمدي، تهران: پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي، 1385.
2. ببي، ارل، روش هاي تحقيق در علوم اجتماعي، ترجمه رضا فاضل، جلد دوم، تهران: انتشارات سمت، 1381.
ب ) منابع لاتين
1. Bogatti, steve, Introduction to Groundedd Theory, 2003, available at: http://www.analytictech.com/mb870/introtoGT.htm.
2.Dick, Bob, Grounded Theory, 2005, available at: www.scu.edu.au/schools/gcm/ar/arp/adatadriv.html.
3. Goulding, christina, Grounded Theory: some Reflections on paradigm, procedures and Misconceptions, university of wolverhampton, UK, 1999.
4. Moghaddam, Alireza, coding Issues in Grounded Theory, 2006, available at: www.iier.org.au/iier16/moghaddam.Html
پينوشتها:
1. عضو هيئت علمي دانشگاه آزاد اسلامي، واحد اراک.
2. عضو هيئت علمي دانشگاه آزاد اسلامي، واحد گرمسار.
3. Grounded Theory Method
4. Fit
5. Understanding
6. Generality
7. Control
8. www.scu.edu.au/schools/gcm/ar/arp/adatadrive.html.
9. Data collection
10. Note taking
11. Ibid
12. Coding
13. Open coding
14. Axial coding
15. Selective coding
16. www.iier.org.au/iier16/moghaddam.html.
17. http://www.analytictech.com/mb870/introtoGT.htm.
18. Theorical sampling
19. Sorting
20. Writing
21. Theoretical Sensitivity
22. Ibid
زيرنظر صالحي اميري، رضا، فتحي، سروش؛ ( 1391 )، مجموعه مقالات روشهاي تحقيق کيفي در پژوهش هاي اجتماعي، تهران: مجمع تشخيص مصلحت نظام، مركز تحقيقات استراتژيك، چاپ اول