بررسي چگونگي پيدايش و تغيير اعداد در زبان فارسي از ديدگاه زبان شناسي
چكيده
در اين مقاله سعي شده است به شيوه علمي و با استفاده از معيارهاي زبان شناختي به بررسي چگونگي پيدايش اعداد در زبان فارسي و همچنين معيارها و دلايل تغيير آن ها پرداخته شود. بر اين اساس، دو معيار آوايي و واژواجي به عنوان معيارهاي اصلي دگرگوني اعداد در زبان فارسي مورد بررسي قرار گرفته اند. براساس اين پژوهش انگاره اي براي نشان دادن سير آوايي و واژواجي تغيير اعداد در زبان فارسي در دوره هاي فارسي باستان، ميانه، پهلوي و فارسي امروز بدست آمد كه مي تواند داده هاي ارزشمندي درباره سير زبان شناختي پيدايش اعداد و همچنين روند تبديل و تغيير شكل آن ها در آينده در اختيار پژوهشگران قرار دهد. بر پايه داده هاي موردبررسي، به نظر مي رسد اعداد مختلف براساس ويژگي هاي متفاوت آوايي و واژواجي از روندهاي جداگانه اي در تغيير پيروي مي كنند كه در اين پژوهش بدان ها پرداخته شده است.1. مقدمه
عمر زبان عددي، به صورت دقيق قابل تخمين نيست و نمي توان مشخص كرد كه در چه دوراني كلمات مربوط به اعداد شكل گرفته اند اما به نظر مي رسد كه اين دوران، به حداقل هزار سال قبل از تاريخ كتابت مربوط مي شود و مي توان گفت اعداد در تمام تمدن هاي كهن نمود داشته اند. شايان ذكر است كه عددواژه ها تغيير قابل توجهي نيافته اند اما كلماتي كه سر منشأ ساختمان آن ها بوده است، تحت تأثير زمان، تغيير نموده است ( كرمان، 1361، ص 12 ).هدف از پژوهش حاضر بررسي سير تاريخي و تكاملي اعداد در زبان فارسي است كه بدين منظور سير تاريخي اعداد با استفاده از معيارهاي زبان شناختي از دوره هاي فارسي باستان، ميانه، پهلوي و فارسي امروز مورد بررسي قرار گرفته است. به نظر مي رسد كه اعداد مختلف براساس ويژگي هاي متفاوت آوايي و ساختواژي از روندهاي متفاوتي در تغيير پيروي مي كنند كه در ادامه بدان پرداخته مي شود.
2. بررسي پيشينه تاريخي اعداد
حسيني شكرايي ( 1390 )نقش اعداد از باستان تا فارسي امروزي را بررسي نموده است و شمارش هاي ابتدايي و پايه ي اعداد يا دستگاه عددي؛ عدد واژه ها و بررسي اعداد در تمدن هاي كهن؛ اعداد در علم نجوم باستاني؛ ساخت اعداد در زبان هاي ايراني؛ اعداد و كاربرد آن ها در هفت زبان اوستايي، فارسي باستان، فارسي ميانه، زبان سغدي، زبان ختني، زبان خوارزمي و فارسي جديد؛ را مورد بررسي قرار داده است.سمايي( 1384) با معرفي گروه اعداد به عنوان بخشي از وابسته هاي پيشين گروه اسمي، تركيبات مجاز اعداد اصلي و ترتيبي در زبان فارسي را در ترجمه ماشيني ارائه كرده است. (سمايي، 1381، ص: 21).
ميلانيان ( 1351)، از بين رقم نويسي و عدد گويي، به دستگاه عدد گويي زبان فارسي كه اصليتي هندي دارد و ايرانيان آن را از اعراب گرفته اند اشاره مي كند ( ميلانيان، 1351، ص 631).
استاجي ( 1388) مميزهاي عددي را با اشاره به كاركرد ساختواژي آن ها بررسي نموده است. در اين پژوهش، دو گروه مميزها از يكديگر متمايز شده است: مميزهاي كمي كه به عنوان واحد شمارش، با اسامي شمارناپذير به كار مي روند و براي تعبير معنايي گروه اسمي لازمند. اين مميزها درواقع همچون واژه هاي اندازه گيري عمل مي كنند، رابطه معنايي خاصي با معدود ندارند و مي توانند بسيار متنوع باشند. در مقابل اين مميزها، مميزهاي طبقه اي قرار دارند كه تعداد محدودي دارند و براي تعبير معنايي گروه اسمي ضروري نيستند و عمدتاً با شكل معدود خود رابطه دارند ( استاجي، 1388،ص 93).
3. تجزيه و تحليل داده ها
جهت بررسي روند سير تكاملي اعداد در زبان فارسي ابتدا به ذكر پيشينه اي در مورد ادوار تاريخي تحول زبان هاي ايراني پرداخته مي شود:1) دوره باستان:
قديمي ترين دوره اي كه از زبان هاي ايراني آثار و مداركي در دست است كه اوستايي و فارسي باستان جزو اين دوره محسوب مي شوند. تنها اثري كه از زبان اوستايي در دست است اوستا، كتاب ديني زرتشتيان است و تنها اثري كه از زبان فارسي باستان باقي مانده است كتيبه ها و نوشته هاي متعلق به شاهان هخامنشي است.2) دوره ميانه:
زبان هايي كه حد فاصل بين زبان هاي باستاني و زبان هاي دوره اخير ايران اند، زبان هاي دوره ميانه ناميده مي شوند. زبان " پارتي " از جمله زبان هاي دوره ميانه است كه به نام هاي " پهلوانيك " و " پهلوي اشكاني " نيز خوانده مي شود.3) دوره جديد:
در اين دوره، زبان ها هريك صورت تحول يافته زبان هاي ايراني دوره ميانه است. فارسي دري و جديد جزو اين دوره محسوب مي شوند.شايان ذكر است كه داده هاي اين پژوهش از متن هاي مستند دوره هاي مختلف زبان فارسي گرفته شده اند، البته از ميان اين ادوار، به اعداد در فارسي باستان و ميانه زرتشتي دسترسي گسترده اي وجود نداشت.
همچنين، اعداد به كار رفته در اين پژوهش به صورت واج نگاري شده مورد بررسي قرار گرفته اند و شكل نوشتاري آنها در اوستايي، پارتي و ميانه كاملاً متفاوت با اعداد امروزي بوده است.
3-1. بررسي تغييرات اعمال شده بر اعداد از دوره فارسي باستان تا فارسي جديد يكان:
عدد يك:
فارسي جديد → فارسي دري → ميانه پهلوي → پارتي → اوستايي → فارسي باستانYek)) یکēvak→ yak→ → ēw →aēva → aiva (1
مصوت/ i/ در فارسي باستان به مصوت /? / در اوستايي تبديل شده است، سپس در پارتي دو مصوت /a/ ( آغازين و پاياني ) حذف گرديده است كه مي تواند به علت سهولت در تلفظ بوده باشد. به علاوه ساختار هجا نيز ساده تر گرديده است. در ميانه پهلوي پس از تبديل واج / w/ به /v/، پسوند ak به آن اضافه شده است كه اين پسوند در فارسي ميانه زرتشتي و فارسي جديد باقي مانده اما دو واج آغازين جاي خود را به واج /y/ داده اند؛ سپس با تغيير در تلفظ و تبديل مصوت / a/ به /e/، به عدد يك /yek/ تبديل شده است.
عدد دو:
فارسي جديد → فارسي دري → ميانه پهلوي → پارتي → اوستايي → فارسي باستاندو dō → dō → dō →(dō) → dva → duva (2
حذف مصوت / u/ و تغيير تعداد هجا از دو هجا به يك هجا duva→ dva و سپس حذف صامت /v/ در تغيير dō dva → كه به نظر مي رسد بتوان آن را با روند تغيير ساختمان هجايي زبان فارسي و تبديل خوشه هاي آغازي به يك صامت توجيه نمود. اين موضوع در اعداد ديگر هم مشاهده مي شود كه بدان ها اشاره خواهد شد. سپس تبديل مصوت /a/ به /ō / صورت پذيرفته كه توجيه آوايي براي آن نمي توان يافت.
در سير تكاملي عدد دو تغييرات زيادي مشاهده نمي شود. زيرا تغييرات موجود در اين عدد فقط مربوط به زبان فارسي باستان و زبان اوستايي است و از زبان اوستايي به بعد هيچ گونه تغييري به چشم نمي خورد.
عدد سه:
فارسي جديد → فارسي دري →ميانه پهلوي → پارتي → اوستايي → فارسي باستانسه ( sē → (sē→ hrē → sē → çi → θri (3
همان طور كه مشاهده مي شود، در تغيير اين عدد از اوستايي به فارسي باستان çi→θri واج آغازين به خوشه دو همخواني θr تبديل شده كه از نظر آوايي زياد مرتبط به نظر نمي رسد، اما در تغيير hrē → θri ، واج / θ/ جاي خود را به /h/ داده كه اين تغيير را مي توان با حذف مشخصه هاي دهاني و باقي ماندن مشخصه هاي چاكنايي در تغييرh → θ مرتبط دانست. سپس خوشه دو همخواني آغازين به /s/ تبديل شده كه اين موضوع را نيز مي توان به دليل روند تغيير ساختمان هجايي فارسي در فارسي دري و فارسي جديد مرتبط دانست.
عدد چهار(3):
فارسي جديد → ميانه پهلوي → پارتي → اوستاييچهارčaθwar → čafār → čahār → (čahār) (4
در روند تغيير اين عدد، توالي θwبه f تبديل شده كه اين را مي توان نوعي همگوني دوسويه به شمار آورد. هر دو واج به يكديگر نزديك شده و سپس با يكديگر ادغام شده اند. عدد چهار تنها عدد مفرد دوهجايي در زبان فارسي امروزي است كه البته به نظر مي رسد در گفتار عادي فارسي زبانان اين عدد به صورت يك هجايي و شكل / çar/ تلفظ مي شود. بنابراين به نظر مي رسد در زبان فارسي روند تغيير اعداد مفرد كه اغلب در گذشته به صورت دو هجايي بوده اند بدين صورت بوده است كه تعداد هجاهاي اين اعداد به يك هجا كاهش پيدا كند.
عدد پنج:
فارسي جديد → ميانه پهلوي→پارتي → اوستاييپنج (panča → panj → panj → (panj (5
به نظر مي رسد در اين عدد، ابتدا واج çبه دليل حضور در جايگاه واكداري به همتاي واكدار خود يعني / j/ تغيير يافته و سپس تكيه از هجاي پاياني برداشته شده و به مرور زمان واكه پاياني به دليل نداشتن تكيه حذف گرديده است كه هر دوي اين تغييرات جزو تغييرات طبيعي آوايي زبان به شمار مي روند.
عدد شش:
فارسي جديد → ميانه → پارتي → اوستاييشش (xšvaš→šaš→šaš→(šaš (6
حذف صامت آغازين /x/ و صامت مياني / v/ به نظر مي رسد مرتبط با تغيير ساختمان هجا و حذف خوشه هاي همخواني آغازي در زبان فارسي باشد. همچنين از دوره ميانه پهلوي تا فارسي امروزه تغيير در تلفظ مشاهده مي شود ( مصوت /a/ به /e/ تغيير يافته است ) كه دليل آوايي خاصي نمي توان بر آن يافت.
عدد هفت:
فارسي جديد → ميانه پهلوي → پارتي → اوستاييهفت (hapta→ haft→haft→ (haft (7
در روند تغيير اين عدد توالي / pt/ به /f/ تغيير يافته كه مي توان آن را همگوني دوسويه و ادغام دو واج به حساب آورد. مصوت /a/ نيز از بخش پاياني عدد حذف گرديده كه اين موضوع را مي توان با حذف تكيه پاياني و حذف واكه بي تكيه و بنابراين تبديل دو هجا به يك هجا توجيه نمود.
عدد هشت:
فارسي جديد → ميانه پهلوي → پارتي → اوستاييهشت (ašta → hašt → hašt → (hašt (8
در تحول تاريخي اين عدد اضافه شدن صامت /h/ به آغاز عدد به چشم مي خورد كه شايد بتوان آن را نيز به تغيير ساختمان هجايي زبان فارسي و اجباري شدن صامت آغازين در ابتداي هجا مرتبط دانست. حذف مصوت پاياني /a/ از زبان اوستايي و از دوره زبان پارتي به فارسي جديد نيز همانند عدد هفت از همان دلايل و روند تغيير پيروي كرده است.
عدد نه:
فارسي جديد → ميانه پهلوي → پارتي → اوستايينه nava→ nah→ nah→ (noh) (9
تنها تغيير بارز در روند تغيير اين عدد، تغيير آن از دو هجا به يك هجا بوده كه اين موضوع از ديدگاه زبانشناختي بسيار جالب به نظر مي رسد، چرا كه همانگونه كه پيشتر گفته شد به نظر مي رسد تمايل زباني در زبان فارسي براي تبديل عددواژه هاي دوهجايي به واژه هاي يك هجايي وجود داشته است.
دهگان
عدد ده:
فارسي جديد→ ميانه پهلوي → پارتي → اوستاييده (dasa→das→dah→ (dah (10
در زبان اوستايي ( dasa ) به das در زبان پارتي تغيير يافته است، حذف مصوت پاياني /a/ را از زبان اوستايي مي توان با حذف تكيه پاياني مرتبط دانست. در مرحله بعدي das → dah؛ يعني صامت /s/ به صامت /h/ تغيير نموده؛ يعني مشخصه هاي دهاني واج /s/ حذف شده اند. سپس از زبان فارسي ميانه پهلوي همان شكل dah حفظ شده است و به فارسي امروزي انتقال يافته است.
عدد بيست:
فارسي جديد → ميانه پهلوي → پارتي → اوستاييبیست vĪsaiti→wĪst→vist→bist (20
ملاحظه مي شود كه عمده تغييرات بر روي اين عدد از زبان اوستايي به زبان پارتي اتفاق افتاده است.
در نتيجه تغيير واجي، واج / v/ به واج /w/ تبديل شده است. (visaiti→wist ) سپس مصوت مياني / ai/ و مصوت پاياني /i/ از زبان اوستايي حذف گرديده است بنابراين تبديل به در زبان پارتي شده است. از زبان پارتي به بعد به جز تغيير در صامت آغازي عدد تغيير ديگري به چشم نمي خورد يعني صامت /w/ تبديل به صامت /v/ در فارسي ميانه پهلوي شده و صامت /v/ به صامت /b/ تغيير يافته است و بقيه اجزاي عدد بدون تغيير مانده اند.
عدد سي:
فارسي جديد → ميانه پهلوي → پارتي → اوستاييθrisat→hrist→sih→si (30
صامت آغازين / ?/ اوستايي، تبديل به صامت / h/ در پارتي شده و تغيير واجي رخ داده است به علاوه مصوت مياني / a/ نيز در دوره پارتي حذف گرديده است. در سير تكاملي دوره بعد، hrist در زبان پارتي به sih در زبان فارسي ميانه پهلوي تبديل شده كه اين موضوع را مي توان با حذف خوشه دو همخواني آغازين و تبديل آن به يك واج مرتبط دانست. در تبديل sih در فارسي ميانه پهلوي به si در فارسي جديد تنها حذف صامت پاياني / h/ به چشم مي خورد كه از نظر آوايي مي توان دليل خوبي براي آن يافت، چرا كه در عدد واژه نه و ده اين حذف صورت نپذيرفته است. به نظر مي رسد حذف h در sih به دليل اختلاف زياد جايگاه اين دو واج و سختي تلفظ آن باشد.
عدد چهل:
فارسي جديد → ميانه پهلويčihil→čehel (40
تغييرات موجود عبارتند از تغيير واجي مصوت هاي / i/ به مصوت / e/ در فارسي امروزه و بقيه قسمت هاي عدد بدون تغيير حفظ شده است.
عدد پنجاه:
فارسي جديد → ميانه پهلوي → پارتي → اوستاييpančāsat→panĵast→panĵah→panĵah (50
صامت / č/ در زبان اوستايي به صامت / ĵ/ در زبان پارتي تغيير واجي داده است سپس مصوت پاياني / a/ در زبان اوستايي حذف شده است.
در تغيير عدد پنجاه در زبان پارتي به فارسي ميانه پهلوي صامت / s/ در زبان پارتي حذف گرديده و از دو صامت / s/ و/ t/ با حذف تمامي مشخصه هاي دهاني، تنها مشخصه هاي چاكنايي باقي مانده است كه نتيجه آن تبديل اين خوشه همخواني به صداي /h/ بوده است. سپس شكل عدد panĵah به همان صورت كه در زبان فارسي ميانه پهلوي موجود بوده بدون هيچ گونه تغييري به فارسي جديد راه يافته است.
عدد شصت:
فارسي جديد → ميانه پهلوي → پارتي → اوستاييxšvašti→šašt→šast→šast (60
حذف صامت آغازين / x/ در زبان اوستايي و حذف صامت مياني / v/ و مصوت پاياني / i/. به نظر مي رسد حذف صامت آغازين به دليل روند تغيير ساخت هجايي زبان فارسي و تبديل خوشه هاي همخواني آغازين هجا به يك صامت بوده است. حذف مصوت پاياني را نيز مي توان با عدم وجود تكيه در هجاي پاياني عددواژه هاي دوهجايي و درنهايت تبديل دوهجا به يك هجا توجيه نمود. بنابراين به نظر مي رسد در عددواژه هاي دوهجايي در زبان اوستايي هجاي دوم نيز داراي تكيه بوده است. همچنين šast در زبان پارتي تبديل به šast در زبان فارسي ميانه پهلوي شده است؛ يعني صامت /š / در زبان پارتي به صامت / s/ در فارسي ميانه تغيير واجي داده كه البته اين تغيير در مورد صامت تكراري دوم رخ داده كه به نظر مي رسد تلفظ šast براي فارسي زبانان آسان تر از تلفظ šast مي باشد. سپس همان صورت فارسي ميانه پهلوي حفظ شده است و به فارسي جديد راه پيدا كرده است.
عدد هفتاد:
فارسي جديد → ميانه پهلوي → پارتي → اوستاييhaptāiti→haftād→haftāt→haftād (70
صامت /p/ به صامت /f/ تغيير واجي داده است و واج / i/ حذف شده و صامت / t/ جاي خود را به /d/ داده است كه اين تغيير واجي انسدادي بيواك به انسدادي واكدار در جايگاه بين واكه اي از روندهاي طبيعي تغيير واجي مي باشد؛ بنابراين به نظر مي رسد تغيير / t/ به /d/ در اين عدد پيش از حذف واكه پاياني رخ داده است.
عدد هشتاد:
فارسي جديد → ميانه پهلوي → پارتي → اوستاييaštāti→haštād→haštat→haštad (80
اضافه شدن صامت / h/ به كلمه در زبان پارتي كه مي تواند يكي از دلايل ديگر رابطه تغييرات واجي در روند تغيير اعداد با روند كلي تغيير ساختمان هجايي در زبان فارسي باشد. حذف مصوت / i/ در زبان اوستايي و تبديل صامت / t/ به /d/ در زبان پارتي نيز همانند تغيير آن در عدد واژه هفتاد بوده اما نكته قابل توجه در اين دو عدد تغيير / t/ به / d/ در زبان پارتي است كه اين تغيير در زبان فارسي ميانه پهلوي مشاهده نمي شود. اين موضوع را مي توان به دو صورت توجيه كرد. صورت اول اين كه ابتدا تغيير /t/ به /d/ صورت پذيرفته و سپس اين تغيير دوباره در جهت معكوس انجام پذيرفته و در گذر از فارسي ميانه پهلوي به فارسي جديد دوباره /t/ به /d/ تبديل شده است و صورت ديگر اينكه اين عدد در فارسي ميانه مستقيم از اوستايي گرفته شده است نه از پارتي و بنابراين، در زبان پارتي ابتدا /t/ به /d/ تبديل شده و سپس واكه پاياني حذف گرديده و در زبان فارسي ميانه پهلوي تنها واكه پاياني از صورت اوستايي حذف شده است. به نظر مي رسد توجيه دوم با معيارهاي آواشناختي سازگاري بيشتري دارد.
عدد نود:
فارسي جديد → ميانه پهلوي → اوستاييnavaiti→nahvat→navad (90
همان طور كه مشاهده مي شود تغيير /t/ به /d/ و حذف مصوت پاياني در روند تغيير اين عدد نيز وجود داشته است. همچنين در دوره فارسي ميانه پهلوي عدد نود به صورت nahvat بوده است كه در زبان فارسي جديد به صورت navad در آمده است. به عبارتي صامت /h/ حذف گرديده كه اين حذف نيز جزو روندهاي كلي تغييرات آوايي طبيعي در زبان شمرده مي شود.
4. نتيجه گيري
به نظر مي رسد روندهاي جداگانه تغيير اعداد در زبان فارسي را مي توان به صورت انگاره زير نشان داد كه در آن دلايل آواشناختي جالب توجهي براي توجيه روندهاي تغيير اعداد در زبان فارسي به دست آمده است.
دليل تغيير:
|
دليل تغيير: |
دليل تغيير: |
دليل تغيير: |
دليل تغيير: |
در پايان به نظر مي رسد با تحقيق و بررسي بيشتر و دقيق تر تغييرات زباني مي توان به نتايج جالب توجهي درباره توجيه بسياري از تغييرات زباني به شيوه علمي زبانشناختي دست يافت.
پينوشتها:
1.دانشجوي دكتري زبان شناسي دانشگاه فردوسي مشهد mojtabanamvar@gmail.com.
2.دانشجوي دكتري زبان شناسي دانشگاه فردوسي مشهد shima.ebrahimi@yahoo.com.
3.در متون موردنظر از عدد چهار به بعد در زبان فارسي باستان و ميانه زردتشتي موجود نبود، بنابراين داده ها از زبان اوستايي بررسي مي شوند.
ابوالقاسمي، محسن ( 1375)، راهنماي زبان هاي باستاني ايران، تهران: انتشارات سمت.
_____(1385)، دستور تاريخي مختصر زبان فارسي، تهران: انتشارات سمت.
استاجي، اعظم(1388)، بررسي مميزهاي عدد در زبان فارسي، مجله تخصصي زبان شناسي و گويش هاي خراسان، شماره 1، پاييز و زمستان 1388، ص 93.
حسيني شكرايي، احترام السادات ( 1390)، نقش اعداد از باستان تاكنون، تهران: پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي.
دهخدا، علي اكبر (1325 ). لغت نامه دهخدا. تهران: انتشارات مجلس شوراي ملي دانشگاه تهران.
رضايي باغ بيدي، حسن ( 1385). راهنماي زبان پارتي ( پهلوي اشكاني ). تهران.
سمايي، سيدمهدي ( 1381)، " گروه اعداد در ترجمه ماشيني "، فصلنامه علوم و فناوري اطلاعات، دوره 21، صفحات 21-32.
سوكولوف، س.ن ( 1370). زبان اوستايي، ترجمه رقيه بهزادي، تهران: انتشارات علمي و فرهنگي.
لازار، ژيلبر ( 1384). شكل گيري زبان فارسي. ترجمه مهستي بحريني، تهران: انتشارات هرمس.
مقدم، م ( 1337). چند نمونه از متن نوشته هاي فارسي باستان، تهران: انتشارات انجمن ايرانويچ.
معين، محمد (1352)، فرهنگ فارسي، تهران: انتشارات اميركبير.
ميلانيان، هرمز( 1351). دستگاه عدد در زبان فارسي، به كوشش محمد روشن، سومين كنگره تحقيقات ايراني: ج1( ص 631-645)، تهران: بنياد فرهنگ ايران.
نشاط، سيدمحمود (1368)، شمار و مقدار در زبان فارسي. تهران: انتشارات سپهر.
Senft,Gunter(ed).(2000),Systems of nominal classification,Cambridge:Cambridge University Press.
Sharifian,F & Ahmad R.Lotfi ( 2003),Rices and waters:"The mass-count distinction in Modern Persian", Anthropological LinguisticsVol.45,Num.2,226-244
منبع مقاله :
دبيرمقدم، محمد، (1391)، مجموعه مقالات هشتمين همايش زبان شناسي ايران، تهران: انتشارات دانشگاه علامه طباطبائي، چاپ اول