برآمدن قاجاريان

حكومت قاجار دنباله ي رژيم سلطنت استبدادي بود كه طي سال ها با مختصر تفاوتي در تاريخ ايران به چشم مي خورد. شاه يگانه مرجع ذي صلاح براي رسيدگي به كليه ي مسائل كشوري و لشكري، فرمانده ي كل نيروهاي مسلح كشور و
پنجشنبه، 20 فروردين 1394
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
برآمدن قاجاريان
 برآمدن قاجاريان

 

نويسنده: حميد تنكابني




 

دوره ي اول سلطنت قاجار(1210-1313ه.ق)

اين دوره از روي كار آمدن آغامحمدخان در سال 1210ه.ق تا زمان مرگ ناصرالدين شاه ( 1313ه.ق ) را دربرمي گيرد.
حكومت قاجار دنباله ي رژيم سلطنت استبدادي بود كه طي سال ها با مختصر تفاوتي در تاريخ ايران به چشم مي خورد. شاه يگانه مرجع ذي صلاح براي رسيدگي به كليه ي مسائل كشوري و لشكري، فرمانده ي كل نيروهاي مسلح كشور و امر او لازم الاجرا و فرمان او مطاع و سلطنت او موهبت الهي و وجود او منشأ خير و بركت بود و حتي صدراعظم، وزيران و مأموران عالي رتبه نوكران شاه محسوب مي شدند. سلطنت به دست آقامحمدخان قاجار از يك خاندان اصيل ايراني نژاد زنديه به يك خاندان تركمان قاجار انتقال يافت. ايل اِشاقه باش از قاجارهاي قويونلو بودند كه در حوضه ي سفلاي رود گرگان سكونت داشتند. محمدحسن خان قاجار، فرزند فتحعلي خان - از سران بزرگ دسته اشاقه باش قاجار كه به دست شاه طهماسب دوم كشته شده بود - كه فرمانرواي ايل اشاقه باش بود خود را شايسته فرمانروايي بر ايران مي دانست؛ لذا با ايجاد اتحاد ميان تركمانان در گرگان قدرتي به وجود آمد كه اگر ايل زند و هواداري اكثريت مردم از حكومت زنديه پيش نمي آمد، موفقيت او در احراز مقام سلطنت ايران قطعي بود. كريم خان زند، پس از قتل محمدحسن خان قاجار به دست سران يُخاري باش و قتل سران يُخاري باش توسط فرزندان محمدحسن خان رفتاري از سر عطوفت با بازماندگان قاجار در پيش گرفت، در مرگ محمدحسن خان گريست و دستور داد تا جسد او را با عطر و گلاب آغشته كنند و در زاويه ي حضرت عبدالعظيم با احترام فراوان به خاك بسپارند. اقامت پسران محمدحسن خان در دربار شاه زند سبب شد كه حسينقلي خان ( كه لقب جهانسوز شاه را به خاطر قتل و خونريزي در مازندران يافته بود )‌ با كمك برادرانش در بابل خود را سلطان بنامد. اين حسينقلي خان جهانسوز همان پدر فتحعلي شاه ( باباخان ) است كه پس از آقامحمدخان به سلطنت رسيد.
آغامحمدخان پسر محمدحسن خان، بنيان گذار سلسله ي قاجار، در 1155 ه.ق در استرآباد متولد شد. پس از كشته شدن نادرشاه، سران قاجار سر به شورش برداشتند و در هنگام سركوبي همين شورش بود كه به دستور عليقلي خان افشار (1)، آقامحمدخان در ايام نوجواني اسير و خصي شد. وي طي سال هاي 1161-1176 در دشت تركمن به سر برد و در لشكركشي هاي پدرش عليه زنديه شركت كرد و در 1176 ه.ق همراه برادرش حسينقلي خان نزد كريم خان رسيد. مازندران، استرآباد و گيلان را به فرمان خود درآورد و سپس قم، كاشان و اصفهان را به متصرفات خود افزود و در 1199 ه.ق تهران را به عنوان پايتخت انتخاب كرد.
درواقع پس از دستگيري و كور شدن لطفعلي خان زند و خيانت پيشگي حاجي ابراهيم خان كلانتر بساط سلطنت زنديه در 1209 برچيده شد و آغامحمدخان حكومت فارس را به برادرزاده ي خود باباخان سپرد و حاجي ابراهيم خان را با لقب اعتمادالدوله به وزارت خود برگماشت. به تهران بازگشت و در نوروز سال 1210 در تهران به نام پادشاه ايران تاجگذاري كرد (2) ( سپهر، 1337، ص 44).
پس از مرگ آغامحمدخان در ذيقعده سال 1211ه.ق باباخان، پس از نبردهاي خونين عشيره اي، در نوروز 1212ه.ق با نام فتحعلي شاه تاجگذاري كرد ( سپهر، 1337، ص 52 ). دوره ي اول سلطنت قاجاريه با سلطنت آغامحمدخان قاجار و فتحعلي شاه كه نزديك به چهل سال به طول انجاميد (1210-1250ه.ق ) يكي از مهم ترين ادوار تاريخ جهان نيز به شمار مي آيد، زيرا اين دوره با انقلاب كبير فرانسه، ظهور ناپلئون اول و توجه خاص بعضي از دول اروپايي به ايران مصادف بود. يكي از شديدترين و طولاني ترين جنگ هاي دوره ي جديد ايران نيز در اين زمان اتفاق افتاد. تماس هاي ديپلماتيك با انگليس و فرانسه، ايران را به ميدان نبرد قدرت هاي سياسي وقت تبديل كرد.
عهدنامه فينكنشتاين به سفارت ميرزا رضاخان قزويني ( وزير محمدعلي ميرزاي دولتشاه پسر فتحعلي شاه ) منعقد گرديد. عقد اين قرارداد، مقدمه ي مأموريت هيئت نظامي ناپلئون به ايران شد. سرتيپ گاردان به همراه تزرل، فابويه، بُنتان و يك طبيب و سه نفر منشي و مترجم در 1222ه.ق به ايران آمد. عباس ميرزا، سومين پسر فتحعلي شاه را كه در ايام حكومت پدر به جانشيني برگزيده شد بايد يكي از پركارترين افراد قاجاريه دانست. گاردان با دستورالعمل هاي وزارت خارجه فرانسه مأمور تجهيز سپاه ايران براي مقابله با دشمن فرانسه يعني روس بود، ولي، پس از معاهده ي تيليسيت بين روس و فرانسه، ‌اين سياست تغيير كرد و گاردان مأمور عقد قرارداد صلح بين ايران و روس شد. شايان ذكر است كه انگليسي ها از زمان صفويه هيچ گاه روابط خود را با ايران قطع نكردند و هميشه در بوشهر و بصره كنسول داشتند. سياست استعماري انگليس در هند و آسياي جنوبي چنان اقتضا مي كرد كه با دولت مجاور هندوستان يعني ايران كه از لحاظ موقعيت جغرافيايي (3)‌و دست داشتن به معابر هندوستان قدرتي به حساب مي آمد روابط دوستانه داشته باشد. فتوحات ناپلئون بيش از پيش خطري براي مستعمره ي پربهاي هندوستان به شمار مي رفت و عاقبت سرجان ملكم به تهران آمد و موفق به عقد قراردادي با فتحعلي شاه شد كه خطر زمان شاه فرمانرواي كابل را به هندوستان مرتفع ساخت. پس از معاهده ي فينكنشتاين، نفوذ ملكم در ايران كم شد. با اين همه، در تمام مدتي كه نمايندگان ناپلئون و هيئت اعزامي وي در ايران بودند، كارگزاران انگليس اسباب شكست سياست فرانسه را فراهم مي كردند. سفارت سرهار فورد جونز به ايران، پس از مأيوس شدن شاه ايران از ناپلئون در 1224ه.ق موجب شد كه جزيره خارك در اختيار انگليس قرار گيرد و حتي انگلستان اجازه يافت كه استحكامات نظامي در آن جزيره كه كليد سواحل ايران در خليج بود، ايجاد كند. اين امتيازات همگي حاكي از سستي و بي حالي دربار ايران، خيانت، رشوه خواري و بيگانه پرستي عناصر داخلي بود.
دوره ي اول جنگ هاي ايران و روس ( 1219-1228ه.ق) كه منجر به عهدنامه ي گلستان گرديد خطري را كه از جانب روسيه متوجه انگليس بود نيز مرتفع گرداند و زمينه را براي عهدنامه ي ايران و انگليس كه سرگور اوزلي آن را به لندن برد فراهم كرد. عهدنامه اي در 11 فصل در 1229 منعقد گرديد كه در واقع ايران را مانند سدي در مقابل نفوذ روسيه بر هندوستان قرار داد. اين قرارداد در دوره ي دوم جنگ هاي ايران و روس نه تنها موجب كمك انگليس به ايران نشد، بلكه به هنگامي كه ايران احتياج به كمك براي پرداخت غرامت جنگ به دولت روس داشت، دولت انگليس، با پرداخت 200 هزار تومان، شاه ايران را مجبور به لغو ماده ي پنجم قرارداد قبلي خود كرد كه همان كمك نظامي انگليس به هنگام تعرض دولت ثالث به ايران بود.
در زمان حكومت فتحعلي شاه عباس ميرزا دست به كار بازسازي ارتش و دستگاه دولت زد. قائم مقام ميرزا ابوالقاسم فراهاني وزير فتحعلي شاه نيز با حمايت عباس ميرزا گام هاي نخستين را در نوسازي دستگاه هاي اداري، امور چاپ و شناساندن تعليم و تربيت نوين و فرهنگ اروپايي برداشت. عباس ميرزا در خلال لشكركشي سال 1249 به هرات از دنيا رفت.
دوره ي دوم جنگ هاي ايران و روس و عهدنامه هاي گلستان و تركمانچاي صفحه هاي مذلت باري از تاريخ ايران در دوره قاجاريه به شمار مي آيد. از دست رفتن سرزمين هاي قفقاز، گرجستان، ارمنستان، محدوديت ارضي ايران و سلب مالكيت ايران از درياي خزر و برقرار شدن كاپيتولاسيون قضايي درباره اتباع روسيه ( حق قضاوت كنسولي ) لطمه ي شديدي به استقلال سياسي و قضايي ايران وارد آوردند. سياست شوم استعماري انگليس خائنانه و در خفا مشغول به كار بود. جنگ هاي ايران و عثماني در اين دوره نيز نبايد فراموش شود كه عاقبت منجر به عهدنامه ي ارزنة الروم در 1239ه.ق. گرديد. عهدنامه اي در يك مقدمه و 7 ماده كه ابتدا ميرزا تقي خان فراهاني و محمد امين پاشا و سپس فتحعلي شاه آن را امضا كردند. اين عهدنامه، اختلافات ارضي و مشكلات سرحدي دو دولت را به طور قطع از ميان نبرد و مسئله تا پايان امپراتوري عثماني و استقرار مشروطيت در ايران ادامه داشت.
در اين دوره، نتايج شوم عهدنامه هاي گلستان و تركمانچاي و عوارض جنگ هاي ممتد در ايران بروز كرد. نفوذ سياسي و اقتصادي بيگانگان در ايران به حد كمال مي رسيد. محمد ميرزا پسر عباس ميرزا به جانشيني فتحعلي شاه نشست و در 1250 تاجگذاري كرد. نفوذ انگلستان و روسيه در اين ايام بر سياست ايران بيشتر شد. ميرزا ابوالقاسم قائم مقام فرزند ميرزا عيسي قائم مقام فراهاني مردي دانشمند، مدبر و در امور اداري هنرمند بود. وي در تحكيم اساس سلطنت محمدشاه كوشيد. به جهت دقت و تا حدي استبداد رأي به زودي زمام امور را در دست گرفت تا آن جا كه اندك اندك در امور حرمسراي شخصي شاه نيز دخالت كرد. از لاابالي گري و سستي اراده ي شاه خبر داشت و كسي را در اداره ي امور مملكت دخالت نمي داد. دشمنان اندك اندك تخم بدبيني را در دل شاه پاشيدند و اقدامات او را نشانه ي قدرت طلبي قلمداد كردند تا جايي كه فرمان قتل او را گرفتند ( سپهر، 1327، ج2، ص 39).
پس از قتل قائم مقام، محمدشاه معلم دوران كودكي حاجي ميرزا عباس ( حاجي ميرزا آقاسي ) را به مقام صدارت عظمي برگزيد و او چند تن از رجال هوادار سياست انگليسي را به وزارت انتخاب كرد و و از آن جمله ميرزا آقاخان نوري را به وزارت لشكر، ميرزا نصرالله اردبيلي را به وزارت وظايف و ميرزا حسن خان آشتياني را با لقب مستوفي الممالك به رياست ديوان انشاء كه در حقيقت وزارت دربار بود، منصوب نمود. نتيجه ي سوء سياست و بي تدبيري حاجي ميرزا آقاسي در اداره ي امور كشور تهي شدن خزانه، امتناع فرمانروايان و حكام ايالات از فرستادن ماليات و اختلال در امور مالي مملكت بود. سال هاي سلطنت محمدشاه با ركود اقتصادي، لشكركشي هاي مكرر به هرات و برخورد با انگلستان و شكست و ناكامي، نفوذ انگلستان و روسيه بر سياست ايران همراه بود. محمدشاه در 1264ه.ق درگذشت. از مهم ترين قيام هاي زمان او، قيام آقاخان محلاتي، فتنه ي طايفه ي قادريه ( نقشبنديه ) به مخالفت با حاكم خراسان و در همان زمان، فتنه سيد علي محمد باب در جنوب ايران، قيام الهيار خان آصف الدوله و پسرانش معروف به سالار حسن خان و محمد قلي خان را مي توان برشمرد ( شميم، 1342، صص 90-113).
چهارمين شاه قاجار، ناصرالدين شاه در 1264 تاجگذاري كرد. وي در آغاز كوشيد تا دست به اقدامات اساسي در امور اداره ي كشور و تشكيلات حكومتي و لشكري بزند. در اين دوره به تدريج دستگاه تازه ي تقسيمات كشوري پديد آمد كه تمركز دستگاه هاي حكومتي را ايجاب مي كرد. در اين تغييرات صدراعظم مي بايست پس از شاه، رهبريت حكومت را در دست داشته باشد. وي مي توانست بنابر وضعيت وقت فرماندهي قوا را هم برعهده بگيرد.

پي‌نوشت‌ها:

1.عادل شاه برادرزاده نادرشاه.
2.جلوس آغامحمدخان در 1210ه.ق بود و ضبط تمام متن هايي كه 1209 است، اشتباه مي باشد.
3.در آن موقع افغانستان كه مشرف بر معابر ايران به هندوستان است، جزو كشور ايران محسوب مي شد.

منبع مقاله :
تنكابني، حميد، ( 1383)، درآمدي بر ديوان سالاري در ايران، تهران، شركت انتشارات علمي و فرهنگي



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.