اخلاق عملي والدين و رضايت از زندگي خانوادگي در بين نوجوانان

رضايت از زندگي به عنوان مفهومي فراگير و در عين حال منعکس کننده ي احساس و نظر کلي مردم يک جامعه نسبت به جهاني است که در آن زندگي مي کنند و اهميت آن نيز از حيث دلالت هايي است که بر ويژگي هاي پايدار نظام
دوشنبه، 24 فروردين 1394
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اخلاق عملي والدين و رضايت از زندگي خانوادگي در بين نوجوانان
 اخلاق عملي والدين و رضايت از زندگي خانوادگي در بين نوجوانان

 

نويسندگان:
دکتر مسعود گلچين (1)
شاپور زردموي (2)


 

مقدمه

رضايت از زندگي به عنوان مفهومي فراگير و در عين حال منعکس کننده ي احساس و نظر کلي مردم يک جامعه نسبت به جهاني است که در آن زندگي مي کنند و اهميت آن نيز از حيث دلالت هايي است که بر ويژگي هاي پايدار نظام اجتماعي دارد ( عبدي و گودرزي، 1378: 153 ). رضايت از زندگي، گرايشي است که پيامدهاي خاص خود را دارد و با مقولات مهم ديگري مانند بيگانگي، عدم اعتماد اجتماعي و بي هنجاري در ارتباط است. عدم توازن بين اهداف فردي و خانوادگي و نيازها با شرايط عيني- که معمولاً به علت وجود موانع خاص حادث مي شود- ايجادکننده ي ناکامي است که مي تواند به شکل عدم رضايت بيان شود.
رضايت را نمي توان بدون توجه به نيازها و برآورده شدن و يا نشدن آنها مورد مطالعه قرار داد. تنها بعد از برآورده شدن نياز است که مسئله رضايت مطرح و احتمالاً قابل سنجش خواهد بود. روان شناسان و جامعه شناسان سعي کرده اند با شناخت نيازها و طبقه بندي آنها در سيستم هاي رتبه بندي گوناگون، الگويي از نيازها و در مراحل بعد، با سنجش رضايت و يا عدم رضايت در صورت برآورده شدن يا نشدن آنها، شاخص هايي تدوين کنند ( محسني و صالحي، 1382: 10 ).
رضايت از زندگي ماحصل مقايسه است، اين مقايسه ميان شرايط فهم شده زندگي و معيارهايي که خود فرد اختيار کرده، انجام مي شود. شخص بر اساس اينکه چقدر شرايط فهم شده زندگي اش با استانداردها مطابقت دارد، رضايت خود را از زندگي ابراز مي دارد. انديشمندان اجتماعي رضايت از زندگي را اين گونه تعريف مي کنند: رضايت از زندگي به معناي شناخت آگاهانه از زندگي است که معيارهاي قضاوت توسط خود فرد اختيار مي شوند ( Zabriskie et al, 2003: 164 ). پاوت و دينر (3) رضايت از زندگي را بعد شناختي بهزيستي ذهني مي دانند که در طول زمان نسبت به بعد لذت جويانه بهزيستي ذهني، ثبات بيشتري دارد و اولين معرف کيفيت زندگي فرد مي باشد ( Ibid: 163 ). آنان معتقدند: بر اساس نظريه مقايسه اجتماعي، افراد وضعيت خود را با اشخاص معين ديگري مقايسه کرده و به ارزيابي خودشان دست مي زنند. در واقع مردم جهت ارزيابي خود به مقايسه اجتماعي خود مي پردازند اما معيارهاي عيني مقايسه فرد با ديگران جز در موارد عقايد معتبر يا توانايي هاي خاص در حوزه معين، مبهم است ( برکووتيز، 1372: 108 ). بعد از فرآيند مقايسه، احساس محروميت نسبي به وجود مي آيد ( هاديلو، 1383: 75 ) و به نظر گور، دليل نارضايتي وجود محروميت نسبي است.
عدم رضايت از زندگي خانوادگي، نشان دهنده اين است که خانواده آبستن نارسايي ها، انحرافات و آسيب هاي اجتماعي مي باشد و با هر اتفاق و حادثه کوچکي اين توانايي منفي از حالت بالقوه به بالفعل تبديل شده و امکان بروز پيدا مي کند. بر اين اساس مي توان از عدم رضايت از زندگي خانوادگي به زنگ خطر تعبير کرد. هرچند که آمار و اطلاعات دقيقي درباره ميزان رضايت از زندگي خانوادگي در ايران وجود ندارد، اما با نگاهي به آمار مشکلات خانوادگي، طلاق، تجاوز به محارم، فرار از خانه و مسائل روحي و رواني جوانان به وضوح مي توان پيامدها و يا لااقل همبسته هاي عدم رضايت از زندگي خانوادگي را در سطح جامعه لمس کرد.
بر اساس برخي از تحقيقات انجام شده در زمينه ي آسيب هاي اجتماعي مي توان گفت: ميانگين سني روسپيان که در سال هاي قبل از انقلاب حدود 35 سال بوده است، امروز به زير 20 سال تقليل پيدا کرده است ( عبدالهي، 1383: 33 ). 12/3 درصد کساني که بين سال هاي 1376 الي 1380 اقدام به خودکشي کرده اند، کودکان و نوجوانان بودند. 49/35 درصد از فراريان از منزل را کودکان و نوجوانان تشکيل داده اند که انگيزه آنان از اين کار، رهاشدن از شرايط نامطلوب در خانواده و دستيابي به شرايط بهتر بوده است ( حسيني، 1383: 123- 122 ). در تحقيق « وضعيت، نگرش و مسائل جوانان ايران »، 78/4 درصد از جوانان معتقد بودند که خانواده شان نسبت به آنها اعتماد ندارند. در اين گزارش جو ناآرام خانواده 25/4 درصد، سرزنش شدن جوانان توسط خانواده، 54/2 درصد، اهانت و تنبيه کلامي 29/5 درصد، درگيري والدين 42/5 درصد، عدم درک و توجه به نيازهاي جوانان از سوي مادر 20/8 درصد و از سوي پدر 27/8 درصد گزارش شده است. از سوي ديگر، در بررسي وضعيت سلامت رواني جوانان آشکار شده است که 36 درصد جوانان 14 تا 29 ساله از نظر قدرت زندگي و اميد به زندگي مشکل دارند. در حدود 42 درصد از آنان اعتماد به نفس و عزت نفس ندارند. 51 درصد دچار معضل رواني و اضطراب و 54 درصد دچار سطوحي از افسردگي هستند ( همان: 65-61 ).
در اين مقاله سعي شده ارتباط بين رضايت از زندگي خانوادگي و اخلاق عملي والدين- در معناي جامعه شناختي که توضيح خواهيم داد- بررسي شود.

1- سؤالات تحقيق

1- ميزان رضايت نوجوانان از زندگي خانوادگي چقدر است؟
2- متغيرهاي زمينه اي چون سن، جنس، پايگاه اجتماعي- اقتصادي والدين چه رابطه اي با رضايت نوجوانان از زندگي خانوادگي دارند؟ و کدام رابطه قوي تر مي باشد؟
3- اخلاق عملي والدين چه نقشي در تبيين رضايت نوجوانان از زندگي خانوادگي دارند؟

2- چهارچوب مفهومي

واژه « اخلاق » در بيشتر منابع و در نزد عالمان مختلف اسلامي و ايراني، جمع « خُلق » و به معناي خوي، طبع، سجيه و عادت است ( عميد، 1360 )، اعم از اينکه سجيه و عادت نيکو باشد و يا خصيصه اي زشت و بد. در اصطلاح دانشمندان علم اخلاق و فيلسوفان تا به امروز، براي اخلاق معاني متعددي ارائه شده است، مثلاً برخي خلق و اخلاق را ملکه اي نفساني ( کيفيتي که به سختي و کندي زائل مي شود ) دانسته اند ( مسکويه، 1375: 57 ) که مقتضي صدور کارها از انسان بدون نياز به فکر و انديشه است، برخي نيز اخلاق را تنها بر فضايل اخلاقي اطلاق مي کنند و آن را در مقابل ضد اخلاق به کار مي برند. و گاهي نيز به معناي نهاد اخلاقي زندگي به کار برده مي شود ( فرانکينا، 1376: 28 ). نکته قابل ذکر اين است که اگر مراد ما از کلمه اخلاق همان Morality و Ethics است، ريشه لاتين اين دو کلمه به معناي « عمل درست » و يا « عمل صحيح » است ( American Heritage Dictionary, 2001: 295, 551 ). اين دقيقاً همان چيزي است که در قرآن کريم از آن ها به عنوان « عمل صالح » ياد مي شود و بارها بر آن تأکيد شده است. در اين معنا، اخلاق امري اجتماعي است که از کنش هاي متقابل کنشگران- بر اساس ارزش هاي جمعي- ساخته شده و تغيير و تحول مي پذيرد. لذا اخلاق امري نسبي است و با توجه به شرايط و اقتضائات زماني و مکاني تغيير مي پذيرد.
تقريباً تمامي نظريه هاي اخلاق، تعهد را رکن اصلي اخلاق مي دانند، اما بعضي از اين نظريه ها امر تعهد را مقوله اي شرطي دانسته و برخي ديگر براي آن شأن قطعي قائل مي شوند. مطلوبيون نماينده ي دسته ي نخست هستند. طبق اين دسته از نظريه ها، هر کنش بر اساس آثار مثبت و منفي آن ارزيابي مي شود و تعهد، مربوط به آثار مثبت و منفي کنش است. البته ملاک ارزيابي پيامد کنش متفاوت است و نظريه هاي دسته ي اخير هر يک ملاکي متفاوت را مطرح مي کنند؛ از جمله ملاک هاي لذت طلبي، شادي طلبي و آرمان طلبي.
تکليفيون نماينده ي دسته ي دوم هستند. اين دسته از نظريه ها مدعي هستند که کنش ها مستقل از پيامدشان صواب يا ناصواب هستند. به عبارت ديگر، درستي و نادرستي و خير و شر اخلاقي مفاهيم و اصول پيشين به شمار مي روند و وظيفه ي شخص، اداي آن چيزي است که از نظر اخلاقي حق است، صرف نظر از پيامدهاي انجام آن.
به دنبال نظريه هاي دسته ي دوم، پژوهش حاضر فرمان اخلاقي را عمدتاً امري قطعي مي داند و همانند فرماليسم اخلاقي کانت براي آن صبغه ي « اجبار عقلاني » نمي داند، بلکه صبغه ي ديگر الزام آوري، قاعده ي اخلاقي را همانند شوپنهاور و دورکيم، ناشي از شفقت و مهر مي داند که اين امر بيشتر در دل ريشه دارد تا در عقل ( چلبي، 1376 ).
براي اخلاق مي توان به صورت تحليلي دو بعد عمده در نظر گرفت: يکي بعد فرهنگي و ديگري بعد اجتماعي. بعد فرهنگي اخلاق شامل مجموعه فرمان هاي اخلاق- که ريشه در فرهنگ جامعه دارند- از جمله آرمان ها، باورها، ارزش ها و اعتقادات ديني است. اين جزء را مي توان اخلاق نظري نيز ناميد. از اين جهت، اخلاق نظري شامل مجموعه اي از قواعد و دستورات اخلاقي است که از مجموعه اي به مجموعه اي ديگر و از قاعده اي به قاعده اي ديگر کم و بيش متغير و متفاوت باشد.
گرچه قاعده ي اخلاقي به همراه خود نوعي الزام قطعي را مطرح مي کند، ولي احساس تکليف نسبت به آن ريشه در اجتماع به معني اخص کلمه دارد ( چلبي، 1375 )، اين بعد اجتماعي اخلاق است. بعد اجتماعي اخلاق با « اخلاق عملي » احساس تکليف و مسئوليت بر مبناي فرمان هاي اخلاقي در مقابل « ديگري » است. اين « ديگري » را ممکن است در پيوستاري تصور کرد که در يک قطب آن، مجردترين، عام ترين و فراگيرترين « ديگري تعميم يافته » وجود دارد. در اين پيوستار به ترتيب خالق مطلق، انسان مجرد ( همنوع )، اجتماع جامعه اي ( ملي )، و غيره قرار مي گيرد و يا نزديک شدن به قطب مخالف پيوستار مزبور، از سطح انتزاع کاسته مي شود تا جايي که در قطب مخالف « ديگري » مي تواند فرد ( افراد ) انضمامي باشد.
نکته ي قابل توجه آنکه، در حالي که بعد فرهنگي اخلاق به عمل کنشگر در قبال ديگران و جمع جهت مي دهد، بعد اجتماعي اخلاق، انرژي عاطفي عمل کنشگر را که معطوف به حقوق ديگران و جمع است، تأمين مي سازد ( چلبي، 1385: 166 ).
به نظر دورکيم، انسان ها موجوداتي با آرزوهاي نامحدود هستند، آنان برخلاف جانداران ديگر با برآورده شدن نيازهاي زيستي شان سيري نمي پذيرند. انسان هر چقدر که بيشتر داشته باشد، بيشتر هم مي خواهد و برآورده شدن هر نيازي به جاي کاستن از آرزوهاي انسان، نيازهاي تازه اي را برمي انگيزد. از سيري ناپذيري طبيعي نوع بشر چنين برمي آيد که آرزوهاي انسان را تنها مي توان با نظارت هاي خارجي، يعني با نظارت اجتماعي مهار کرد. جامعه به آرزوهاي نامحدود بشري محدوديت هايي را تحميل مي کند. ( کوزر، 1382: 192 )؛ در واقع نيرويي نظم دهنده است که بايد همان نقشي براي نيازهاي اخلاقي داشته باشد که ارگانيسم در برآورده کردن نيازهاي جسمي دارد و اين نيرو بايد صرفاً اخلاقي باشد ( کوزر و روزنبرگ، 1385: 422 ).
در نظريه رابطه اجتماعي دورکيم، رضايت از زندگي تابع نوع، شدت و چگونگي رابطه اجتماعي است. رابطه اجتماعي از دو جهت بر رضايت فرد از زندگي اثر مي گذارد. از يک سو با تأمين نيازهاي عاطفي، مالي و شناختي فرد، رضايت او را افزايش مي دهد و از سوي ديگر از طريق مهار تمايلات افراد، از آرزوهاي بي پايان و ارضانشدني جلوگيري مي کند. دورکيم بارزترين نماينده اين نظريه به شمار مي آيد. به نظر دورکيم، در جريان انتقال از همبستگي مکانيکي به همبستگي ارگانيکي، ارزش هاي جمعي تضعيف مي شوند، تعهد افراد به جامعه کاهش مي يابد و هر فردي مي کوشد تا تمايلات شخصي خود را دنبال کند. آنجا که هيچ سدي در برابر تمايلات فردي وجود ندارد و هيچ نوع امکانات و شرايط عيني قادر به پاسخگويي آن نيست، پيوند فرد با جمع که سرچشمه اخلاقيات است اين تمايلات را مهار مي کند ( عبدي و گودرزي، 1378: 165 ).
بنابراين مي توان گفت: رضايت تابعي است از نيازها و ويژگي هاي اخلاقي انسان. بدين ترتيب هرچه والدين احساس تکليف و مسئوليت بيشتري در تأمين عملي نيازهاي فرزندان خود داشته باشند، بالطبع نوجوانان نيز از زندگي خانوادگي خود رضايت بيشتري خواهند داشت.

3- فرضيه هاي تحقيق

1- بين تأمين صحيح نيازهاي فيزيولوژيک با رضايت نوجوانان از زندگي خانوادگي رابطه وجود دارد.
2- بين برقراري امنيت در خانواده با رضايت نوجوانان از زندگي خانوادگي رابطه وجود دارد.
3- بين عشق و محبت متقابل اعضاي خانواده و رضايت نوجوانان از زندگي خانوادگي رابطه وجود دارد.
4- بين وجود احترام متقابل بين اعضاي خانواده و رضايت نوجوانان از زندگي خانوادگي رابطه وجود دارد.
5- بين پرورش نيروي عقلاني فرزندان در خانواده و رضايت نوجوانان از زندگي خانوادگي رابطه وجود دارد.
6- بين برقراري عدالت در خانواده و رضايت نوجوانان از زندگي خانوادگي رابطه وجود دارد.

4- روش شناسي

جامعه آماري اين تحقيق، دانش آموزان دبيرستان هاي دولتي شهر تهران، در سال تحصيلي 87-86 است. طبق آمار ارائه شده توسط سازمان آموزش و پرورش، تعداد کل دانش آموزان دبيرستاني شهر تهران در اين سال ( به جز دوره هاي بزرگسالان و دبيرستان هاي استثنايي )، 214485 نفر بوده است. از اين جمعيت، بر اساس فرمول نمونه گيري کوکران، به عنوان نمونه 384 نفر انتخاب شدند. با توجه به موضوع تحقيق، گستردگي شهر تهران و تعداد زياد دانش آموزان، براي انتخاب افراد نمونه، از روش نمونه گيري خوشه اي چند مرحله اي استفاده شد. بدين صورت که ابتدا از بين مناطق نوزده گانه ي آموزشي، مناطق 1، 4، 7، 10، 13، 16 و 19 مشخص و از هر منطقه يک دبيرستان دخترانه به تصادف تعيين شد (4)و سپس در هر مدرسه با توجه به پايه و رشته تحصيلي دانش آموزان و با استفاده از ليست کلاسي، افراد نمونه به صورت سيستماتيک انتخاب شدند.
تحقيق حاضر به روش پيمايشي انجام شده است و ابزار گردآوري داده ها، پرسشنامه است. تمامي پرسشنامه ها طي 5 روز در مدارس منتخب شهر تهران از تاريخ 1387/2/18 تا 1387/2/22 به کمک پرسشگراني که از دانشجويان کارشناسي ارشد رشته جامعه شناسي و پژوهش علوم اجتماعي بودند، تکميل شدند.
در اين پژوهش، براي سنجش متغير وابسته ( رضايت نوجوانان از زندگي خانوادگي ) بخش خانوادگي، مقياس هيوبنر و همکارانش شامل هفت گويه مورد استفاده قرار گرفته است. از پاسخگويان خواسته شد، ميزان موافقت يا مخالفت خود را با گويه هاي مزبور بيان کنند. اين گويه ها عبارتند از:
1- از بودن و زندگي با اعضاي خانواده ام در زير يک سقف لذت مي برم.
2- اعضاي خانواده ام با خوبي و خوشي در کنار يکديگر زندگي مي کنند.
3- دوست دارم اوقات بيکاري خود را با والدين خود سپري کنم.
4- ما در خانواده با يکديگر سرگرمي ها و تفريحات شادي بخشي را انجام مي دهيم.
5- خانواده ام در مقايسه با ساير خانواده هايي که مي شناسم، بهتر است.
6- ما در خانواده با همديگر مؤدبانه و دوستانه صحبت مي کنيم.
7- روي هم رفته، والدينم با من در موضوعات و زمينه هاي مختلف با عدالت و انصاف رفتار مي کنند.
آلفاي کرونباخ مقياس رضايت از زندگي هيوبنر در تحقيقات مختلف خارجي 0/7 تا 0/9 گزارش شده است. در پژوهشي که خود هيوبنر انجام داده است مقدار آلفاي کرونباخ گزارش شده براي بعد رضايت از زندگي خانوادگي 0/86 ( Gilman, Huebner & Laughlin, 2000: 153 ) و در اين مطالعه 0/83 به دست آمده است.
براي بررسي اعتبار سنجه ها از دو روش استفاده شد: 1- اعتبار صوري، بدين منظور پرسشنامه ي طراحي شده با تعاريف نظري و عملياتي هر متغير در اختيار داوراني از دانشگاه هاي مختلف قرار گرفت و با لحاظ کردن نظرات داوران، پرسشنامه تحقيق طراحي شد. 2- تحليل عاملي، براي آزمون مقدماتي پرسشنامه، دو مدرسه از منطقه 7 انتخاب شد و 60 پرسشنامه در اين مدارس تکميل شد. با توجه به نتايج تحليل عاملي انجام شده بر روي داده هاي آزمون مقدماتي، گويه ها تصحيح و بهبود داده شد.
براي بررسي پايايي سنجه هاي به کار رفته، از ضريب آلفاي کرونباخ استفاده شد. ضرايب آلفاي به دست آمده عبارتند از: نياز فيزيولوژيک 0/74، نياز امنيت 0/75، نياز عشق و محبت 0/76، نياز احترام 0/70، نياز شناختي 0/79، احساس آزادي 0/78، احساس عدالت 0/84 و مقياس رضايت از زندگي خانوادگي هيوبنر 0/83.

5- نتايج تحقيق

با توجه به اينکه جمعيت نمونه تحقيق، منتخبي از دانش آموزان دبيرستاني هفت منطقه ي تهران بوده است، محدوده ي سني افراد مورد بررسي از حداقل 14 سال تا حداکثر 19 سال را شامل مي شود. کمترين نسبت ها مربوط به نوجوانان 14 و 19 ساله به ترتيب 1/3 درصد و 0/6 درصد و بيشترين نسبت متعلق به نوجوانان 16 ساله ( 36/8 درصد ) است. پس از آن، 28/8 درصد و 13/5 درصد دانش آموزان 17 و 18 ساله بودند. در مجموع 44/4 درصد افراد نمونه پسر و 55/6 درصد دختر بودند. 33 درصد دانش آموزان نمونه، در سال اول دبيرستان، 32/7 درصد در سال دوم و 34/3 درصد در سال سوم مشغول به تحصيل بودند.
علت نزديک بودن اين درصدها به يکديگر اين است که هنگام انتخاب دانش آموزان، تلاش شد، در هر مدرسه از پايه هاي تحصيلي مختلف، افراد به نسبت مساوي انتخاب شوند.
27/8 درصد از رشته ي تحصيلي افراد، رياضي فيزيک، 17/2 درصد علوم تجربي، 23 درصد علوم انساني و 32/1 درصد عمومي است.
از حيث بعد خانوار مي توان گفت: 39 درصد پاسخگويان در خانواده هاي 4 نفره، 30/2 درصد در خانواده هاي 5 نفره و 11/3 درصد در خانواده هاي 6 نفره و 5/4 درصد ( کمترين درصد ) در خانواده هاي 8 نفره و بيشتر زندگي مي کردند.

6- توصيف متغيرهاي مستقل

6-1- نيازهاي فيزيولوژيک

بر اساس داده ها، 82/3 درصد پاسخگويان اظهار داشته اند: خانواده آنها توانسته پوشاک و البسه دلخواه آنان در حد زياد و خيلي زيادي تأمين نمايد. از سوي ديگر، تنها 47/5 درصد پاسخگويان اظهار داشته اند که خانواده آنان توانسته در زمينه داشتن اتاق اختصاصي، نياز آنان را در حد زياد و خيلي زياد مرتفع نمايد. به عبارتي، بيش از 50 درصد خانواده ها قادر به تأمين اتاق اختصاصي براي فرزندانشان نبودند. ميانگين شاخص ارضاي نيازهاي فيزيولوژيک 4/04 مي باشد که نشان مي دهد: اين نيازها تا حد زيادي در افراد مورد بررسي مرتفع شده اند.

6-2- امنيت در محيط خانواده

با بررسي پاسخ هايي که به گويه هاي احساس آرامش داده شده مي توان عنوان کرد که 74/3 درصد افراد پاسخگو در حد زياد و خيلي زيادي در خانواده خود احساس امنيت و آرامش مي نمايند ( ميانگين= شاخص احساس آرامش امنيت 4/03 ). 56/8 درصد از پاسخگويان اعلام کرده اند که امنيت مالي آنها در خانواده شان در حد زياد و خيلي زياد است. نزديک به 80 درصد افراد نمونه، ميزان امنيت جاني خود را در درون خانواده زياد و خيلي زياد، 51/8 درصد افراد نمونه هم ميزان امنيت فکري در خانواده حد زياد و خيلي زياد گزارش داده اند. کمترين ميزان احساس امنيت مربوط به بعد امنيت فکري است.

6-3- محبت و عشق

بر اساس اطلاعات به دست آمده ملاحظه مي شود، 77/3 درصد پاسخگويان، ميزان عشق و محبت متقابل را در خانواده خود در حد زياد و خيلي زياد مي دانند و تنها 4/7 درصد افراد نمونه ميزان وجود اين مورد را در خانواده در حکم کم و خيلي کم گزارش داده اند.

6-4- احترام متقابل

با توجه به اطلاعات مربوط به گويه احترام متقابل، 69/6 درصد پاسخگويان ميزان احترام متقابل را در خانواده شان در حد زياد و خيلي زياد دانسته و تنها 9/9 درصد افراد مورد بررسي، ميزان احترام متقابل را در خانواده خود در حد کم و خيلي کم گزارش داده اند. لازم به توضيح است که به اعتقاد مازلو، در دوره نوجواني نياز دوست داشتن و احترام متقابل دو نياز غالب هستند و انتظار مي رود، ارضاي کامل اين دو، به رضايت نوجوانان از زندگي خانوادگي منجر مي شود. به عبارت ديگر، در خانواده هايي که والدين اين ارزش هاي اخلاقي را به خوبي حاکم کرده اند، رضايت فرزندان از زندگي خانوادگي بيشتر بوده است.

6-5- پرورش نيروي عقلاني فرزندان

بر اساس اطلاعات مربوط به اين گويه، 62/6 درصد افراد نمونه اظهار داشته اند که نيروي عقلاني آنان در خانواده شان در حد زياد و خيلي زيادي پرورش پيدا مي کند و تنها 13/2 درصد پاسخگويان معتقد بودند که نيروي عقلاني آنها در حد کم و خيلي کم پرورش پيدا کرده است. نکته ديگر اينکه مادران در نيروي عقلاني فرزندان در مقايسه با پدران، نقش پررنگ تري دارند. بنابراين مادران احساس تکليف عملي بيشتري در اين خصوص دارند.

6-6- عدالت در بين فرزندان

بر اساس اطلاعات مربوط به اين گويه و مقايسه ميانگين گويه ها مشخص مي شود، پاسخگويان به ترتيب در گويه هاي مربوط به خريد لباس و لوازم شخصي ( 4/15 )، محبتي که والدين ابراز مي کنند ( 4/08 )، نحوه برخورد والدين ( 3/95 ) و پول توجيبي ( 3/9 ) بيشترين احساس عدالت را مي نمايند. ميانگين شاخص برقراري عدالت در بين فرزندان هم 4/16 مي باشد که در حد بالايي است.

7- توصيف متغير وابسته

7-1- رضايت از زندگي خانوادگي هيوبنر

بر اساس شاخص رضايت از زندگي خانوادگي هيوبنر، تنها 0/2 درصد از پاسخگويان ميزان رضايت از زندگي خانوادگي شان را خيلي کم، 3/7 درصد کم، 12/7 درصد از افراد نمونه در حد متوسط، 39/9 درصد زياد و 43/4 درصد رضايت خود را از زندگي خانوادگي خيلي زياد اعلام کرده اند. ميانگين رضايت از زندگي خانوادگي 4/22 مي باشد که در حد بالايي است.

7-2- همبستگي بين متغيرهاي مستقل و رضايت از زندگي خانوادگي

در بررسي همبستگي متغيرهاي مستقل با رضايت از زندگي خانوادگي، بر مبناي همبستگي پيرسون مشاهده مي شود: به ترتيب ميزان همبستگي عشق و محبت متقابل با رضايت از زندگي خانوادگي 0/65 مي باشد، احترام متقابل با 0/61، پرورش نيروي عقلاني با 0/56، احساس عدالت با 0/54، احساس آرامش و امنيت در محيط خانواده با 0/36 و نيازهاي فيزيولوژيک با 0/35 بيشترين همبستگي را با رضايت از زندگي خانوادگي دارند.

7-3- بررسي معناداري روابط متغيرهاي زمينه اي و رضايت از زندگي خانوادگي

7-3-1- اجراي تحليل واريانس يک طرفه

متغیر

طبقات

میانگین رضایت از زندگی خانوادگی

df

مقدار F

sig

سن

14 تا 15 ساله

4/35

3

536/2

05/0

16 ساله

4/28

17 ساله

4/14

18 ساله و بالاتر

4/00

منطقه

منطقه 1

27/4

6

877/0

403/0

منطقه 4

23/4

منطقه 7

24/4

منطقه 10

04/4

منطقه 13

32/4

منطقه 16

18/4

منطقه 19

26/4

پایگاه اجتماعی- اقتصادی

پایین پایین

13/4

4

525/0

718/0

پایین

18/4

متوسط

31/4

بالا

18/4

بالای بالا

39/4


جدول شماره 1- رابطه سن، منطقه و پايگاه اجتماعي- اقتصادي با رضايت از زندگي خانوادگي

همان طور که در جدول ملاحظه مي شود، رابطه متغيرهاي زمينه اي ( منطقه سکونت و پايگاه اجتماعي- اقتصادي خانواده ) با رضايت نوجوانان از زندگي خانوادگي معنادار نيست. تنها سن پاسخگويان در سطح 95 درصد اطمينان معنادار مي باشد. منطقه سکونت افراد پاسخگو و پايگاه اجتماعي- اقتصادي خانواده آنها رابطه معناداري با رضايت نوجوانان از زندگي خانوادگي ندارد. معنادار بودن رابطه سن و رضايت از زندگي خانوادگي، هم از لحاظ نظري و هم از لحاظ تجربي داراي پشتوانه مي باشد؛ چراکه از يک سو با بالارفتن سن، انتظارات و خواسته هاي نوجوانان افزايش مي يابد و از ديگر سو، توان شناختي او افزايش يافته و قضاوت هاي شناختي دقيق تري نسبت به خانواده و شرايط عيني خود انجام مي دهد و عدم تطابق اين دو به نارضايتي منجر مي شود.

7-3-2- اجراي آزمون T مستقل بين جنس و رضايت از زندگي خانوادگي

 

میانگین

Leven"s Test for

Equality of Variances

t-test for Equality of Means

F

Sig

t

df

sig

با فرض واریانس یکسان

پسر
07/28

178/12

001/0

021/0-

397

893/0

با فرض واریانس نابرابر

دختر
08/28

 

 

022/0-

729/396

983/0


جدول شماره 2- اجراي تي مستقل بين جنس و رضايت از زندگي خانوادگي

آزمون T مستقل داراي پيش فرضي است که همگوني واريانس نام دارد. بر اساس اين پيش فرض، واريانس دو گروهي که قصد مقايسه ميانگين آنها را داريم، نبايد اختلاف معناداري با يکديگر داشته باشند. آزمون همگوني واريانس لوان اين پيش فرض را مورد ارزيابي قرار مي دهد. جدول شماره (2) نشان مي دهد، دو گروه زن و مرد از لحاظ واريانس همگون نيستند و لذا بايد نتايج آزمون T رديف دوم را مورد تجزيه و تحليل قرار دهيم. بر اساس آماره T و سطح معناداري ( 0/98 ) که در جدول مندرج است، مي توان گفت: اختلاف معناداري بين ميزان رضايت از زندگي خانوادگي دو گروه زن و مرد وجود ندارد.
معمولاً رضايت از زندگي در بين زنان و مردان در ترکيب هاي مختلف خانواده داراي اختلاف معناداري است. در تحقيق حاضر، تقريباً همه خانواده ها، خانواده هسته اي کامل ( پدر، مادر و فرزندان ) بودند. بنابراين، معنادار نبودن اختلاف رضايت از زندگي خانوادگي دو جنس با انتظارات نظري ما همخواني داشت.

7-3-3- بررسي روابط همزمان متغيرهاي مستقل و رضايت از زندگي خانوادگي

مدل

R

R
Square

Adjusted R Square

Std/Error of the  Estimate

R square change

Sig. F change

1

712/0

507/0

502/0

47238/0

300/0

132/0


جدول شماره 3- خلاصه مدل رگرسيوني بين متغيرهاي مستقل و رضايت از زندگي خانوادگي

در رگرسيوني كه بين متغيرهاي مستقل ( نياز فيزيولوژيك، آرامش، امنيت، عشق و محبت متقابل، احترام متقابل، پرورش نيروي عقلاني و احساس عدالت ) و متغير وابسته به روش Backward اجرا شده و خلاصه مدل آن در جدول شماره (3) آمده، ملاحظه مي شود كه متغيرهاي مستقلي كه در معادله باقي مانده اند، تقريباً 50 درصد واريانس متغير وابسته را تبيين مي كنند ( R2=0/507 ). در اين مدل از 6 متغير مستقل، سه متغير نيازهاي فيزيولوژيك، آرامش و امنيت و عدالت در خانواده حذف شده است كه با توجه به سطح معناداري تغييرات F، حذف اين سه متغير از لحاظ آماري مشكلي ندارد.

مدل

 

Sum of squares

df

Mean Square

F

Sig

1

Regression

922/90

4

731/22

864/101

000/0

Residual

366/88

396

0/223

 

 

Total

288/179

400

 

 

 


جدول شماره 4- تحليل واريانس رگرسيوني بين متغيرهاي مستقل و رضايت از زندگي خانوادگي

جدول بالا نشان مي دهد: مقدار F به دست آمده براي اين رگرسيون كاملاً معنادار است. اين نكته بيانگر آن است كه از بين 6 متغير مستقل، حداقل يك متغير در پيش بيني متغير وابسته مؤثر مي باشد. براي شناخته اينكه كدام متغير مستقل رابطه معناداري با متغير وابسته دارد، بايد از آزمون T استفاده كرد. در جدول شماره 5 به بررسي اين نكته پرداخته ايم.

Sig

T

ضريب استاندارد

ضريب غيراستاندارد

 

مدل

B

خطاي استاندارد

B

1

000/0

91/12

 

130/0

674/1

عرض از مبدأ

000/0

62/7

381/0

039/0

301/0

عشق و محبت متقابل

000/0

86/5

290/0

036/0

213/0

احترام متقابل

000/0

44/3

172/0

037/0

126/0

پرورش نيروي عقلاني


جدول شماره 5- ضرايب رگرسيوني متغيرهاي مستقل و رضايت از زندگي خانوادگي

با توجه به مقدار T و سطح معناداري آن مشخص مي شود كه تأثير دوست داشتن متقابل در رضايت نوجوانان از زندگي خانوادگي 0/38، احترام متقابل 0/29، و تأثير پرورش نيروي عقلاني در تبيين متغير وابسته 0/17 مي باشد. در مجموع، اين سه متغير بيش از 50 درصد واريانس متغير وابسته را تبيين كرده اند. با توجه به اينكه ضريب همبستگي چندگانه محاسبه شده 0/71 است، مي توان عنوان كرد كه معادله خط رگرسيوني فوق با دقت نسبتاً بالايي مقدار واقعي متغير وابسته ( رضايت نوجوانان از زندگي خانوادگي ) را پيش بيني مي كنند و لذا مي توان تا حد زيادي به معادله رگرسيوني استخراج شده اطمينان كرد.

8- آزمون فرضيات تحقيق

1- بين تأمين صحيح نيازهاي فيزيولوژيك با رضايت نوجوانان از زندگي خانوادگي رابطه وجود دارد. رابطه همبستگي بين اين دو متغير 0/35 است كه به لحاظ آماري معنادار است. به عبارت ديگر، هرچه نيازهاي فيزيولوژيك نوجوان در خانواده بهتر تأمين شود و والدين در تأمين اين نياز احساس تكليف بيشتري كنند، رضايت آنان از زندگي خانوادگي افزايش مي يابد، لذا فرضيه فوق تأييد مي شود.
2- بين برقراري امنيت و آرامش در خانواده با رضايت نوجوانان از زندگي خانوادگي رابطه وجود دارد. بر اساس اطلاعات حاصل از بررسي همبستگي رابطه بين اين دو متغير 0/36 است. اين همبستگي به لحاظ آماري معنادار است. بنابراين هرچه والدين در تأمين امنيت و آرامش فرزندان بيشتر كوشا باشند، نوجوانان از زندگي خانوادگي خويش رضايت بيشتري خواهند داشت، بنابراين فرضيه مورد تأييد قرار مي گيرد.
3- بين عشق و محبت متقابل اعضاي خانواده و رضايت نوجوانان از زندگي خانوادگي رابطه وجود دارد. رابطه همبستگي بين اين دو متغير 0/65 است، بر اين اساس، هرچه اعضاي خانواده همديگر را بيشتر دوست داشته باشند، آنگاه رضايت نوجوانان از زندگي خانوادگي افزايش مي يابد، كه اين رابطه به لحاظ آماري هم معنادار است. بنابراين فرضيه فوق تأييد مي شود.
4- بين وجود احترام متقابل بين اعضاي خانواده و رضايت نوجوانان از زندگي خانوادگي رابطه وجود دارد. رابطه همبستگي بين اين دو متغير 0/61 است كه به لحاظ آماري معنادار بود، لذا هرچه والدين بكوشند، احترام متقابل را در بين اعضاي خانواده بيشتر گسترش دهند، رضايت نوجوانان از زندگي خانوادگي نيز افزايش مي يابد. در نتيجه اين فرضيه هم صادق است.
5- بين پرورش نيروي عقلاني فرزندان در خانواده و رضايت نوجوانان از زندگي خانوادگي رابطه وجود دارد. رابطه همبستگي بين اين دو متغير 0/56 است كه به لحاظ آماري معنادار است. در نتيجه مي توان گفت: هرچه والدين در پرورش نيروي عقلاني فرزندان اهتمام و احساس مسئوليت بيشتري داشته باشند، رضايت نوجوانان از زندگي خانوادگي نيز بيشتر خواهد بود. بنابراين، فرضيه فوق صادق است.
6- بين برقراري عدالت در خانواده و رضايت نوجوانان از زندگي خانوادگي رابطه وجود دارد. رابطه همبستگي بين اين دو متغير 0/54 است كه به لحاظ آماري معنادار مي باشد، پس بين اين دو متغير رابطه مثبت برقرار است، در نتيجه، اين فرضيه صادق است.

9- نتيجه گيري

در نمونه مورد بررسي، رضايت نوجوانان از زندگي خانوادگي در سطح بالايي قرار دارد. البته در يك نمونه نرمال، رسيدن به چنين نتيجه اي چندان هم دور از انتظار نيست. اگر اين تحقيق در گروه هاي خاصي از نوجوانان صورت مي گرفت، مسلماً ميزان رضايت از زندگي خانوادگي متفاوت مي بود. در زندگي مدرن امروزي، خانواده صرفاً صبغه اقتصادي نداشته و بيشتر به عنوان يك گروه احساسي و عاطفي مطرح است. نتايج اين تحقيق هم اين نكته نظري را مورد تأييد قرار مي دهد. همان طور كه در نتايج تحليل رگرسيون مبرهن است، متغيرهاي چون تأمين نيازهاي فيزيولوژيك، احساس آرامش و امنيت و برقراري عدالت از مدل كنار گذاشته شده اند و بدين معناست كه اين متغيرها در كنار نيازهاي دوست داشتن، احترام متقابل و پرورش نيروي عقلاني از توان تبييني كمتري برخوردار هستند، هرچند كه عدم جاگرفتن آنها در مدل رگرسيوني دال بر فقدان رابطه بين اين ارزش هاي اخلاقي و رضايت نوجوانان از زندگي خانوادگي نمي باشد. در تحليل اين تناقض ظاهري بايد گفت: اصولاً نياز، يكي از مهم ترين منشأهاي ارزش ها است و زماني كه نيازهاي انسان به صورت مناسب و به طور مداوم تأمين شود، نيازهاي ارضاشده به صورت مجازي حذف شده و انسان از برآورده شدن آنها احساس رضايت نمي كند. تناقضي كه پيش از اين نيز اشاره شد، در پرتو اين نكته نظري قابل تحليل است. نيازهاي تأمين صحيح نيازهاي فيزيولوژيك، احساس آرامش و امنيت و برقراري عدالت در خانواده در بين نوجوانان مورد بررسي در حد بالا و به طور مداوم ارضا شده، همين امر باعث مي شود كه فرد از تأمين اين گونه نيازها در مقايسه با ساير نيازها احساس رضايت نكند.
بررسي نتايج تحقيق و مقايسه آنها بيانگر آن است كه ارزش دوست داشتن، احترام متقابل و نيز پرورش نيروي عقلاني در حد بالايي مرتفع شده است. اما اين سؤال مطرح مي شود كه چرا اين ارزش ها و برقراري آن در خانواده قدرت بيشتري در تبيين رضايت نوجوانان از زندگي خانوادگي دارند؟ بنابر نظريه مازلو، در هر رده سني، نياز ويژه اي قطبي شده و از ارجحيت برخوردار مي شود. در دوره نوجواني، نيازهاي احترام و دوست داشتن و متعاقباً ارزش هاي اخلاقي متناسب آنها از ارجحيت برخوردار هستند و دقيقاً به اين علت است كه اين ارزش هاي اخلاقي در مدل رگرسيوني باقي مانده اند و از قدرت تبييني بيشتري در مقايسه با ساير ارزش ها برخوردار هستند.
به علت نرمال بودن نمونه مورد بررسي، با رنگ باختن صبغه اقتصادي خانواده ها و از بين رفتن مسئله جنسيت، شاهد آن هستيم كه در بين متغيرهاي زمينه اي چون پايگاه اجتماعي- اقتصادي، سن، جنس و منطقه سكونت، تنها سن رابطه منفي معناداري با رضايت نوجوانان از زندگي خانوادگي دارد. در نهايت بايد گفت: با توجه به تغييراتي كه در اثر مدرنيته در سطح جوامع رخ داده، خانواده ها بيشتر به واحدهاي احساسي تبديل شده اند و در نتيجه با برقراري ارزش هاي اخلاقي عاطفي در خانواده، اعضاي خانواده از زندگي خانوادگي خود بيشتر احساس رضايت مي كنند.

پي‌نوشت‌ها:

1. استاديار جامعه شناسي دانشگاه تربيت معلم تهران.
2. پژوهشگر معاونت پژوهشي جهاد دانشگاهي، واحد علامه طباطبايي.
3. Povet & Diener
4. تنها در منطقه 4 به دليل اينکه تقريباً دوبرابر ساير مناطق، حجم نمونه را به خود اختصاص داده بود، دو مدرسه دخترانه و دو مدرسه پسرانه انتخاب شد.

منابع تحقيق:
الف) منابع فارسي
1. بركووتيز، لئونارد، روانشناسي اجتماعي، ترجمه محمدحسين فرجاد و عباس محمدي اصل، تهران: نشر اساطير، 1372.
2. چلبي، مسعود، تحليل اجتماعي در فضاي كنش، تهران: نشر ني، 1385.
3. چلبي، مسعود، تعهد كار، نامه پژوهش، فصلنامه تحقيقات فرهنگي، سال دوم، شماره 5، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، 1376.
4. چلبي، مسعود، جامعه شناسي نظم، تهران: نشر ني، 1375.
5. حسيني، سيدرضا، بررسي آمار جرايم در ايران 1376-1380، مقالات اولين همايش ملي آسيب هاي اجتماعي در ايران، جلد اول، تهران: انتشارات آگاه، 1383.
6. عبدي، عباس و محسن گودرزي، تحولات فرهنگي در ايران، تهران: نشر روش، 1378.
7. عميد، حسن، فرهنگ فارسي، تهران: اميركبير، 1360.
8. فرانكينا، كي، ويليام، فلسفه اخلاق، ترجمه هادي صادقي، قم: مؤسسه فرهنگي طه، 1376.
9. كوزر، لوئيس و برنارد روزنبرگ، رزنبرگ، نظريه هاي بنيادي جامعه شناختي، ترجمه فرهنگ ارشاد، تهران: نشر ني، 1385.
10. كوزر، لوئيس، زندگي و انديشه بزرگان جامعه شناسي، ترجمه محسن ثلاثي، تهران: انتشارات علمي، 1382.
11. محسني، منوچهر و پرويز صالحي، رضايت اجتماعي در ايران، تهران: نشر آرون، 1382.
12. مسكويه، ابوعلي، كيمياي سعادت ( ترجمه طهارة الاعراق ) ميرزا ابوطالب زنجاني، تصحيح ابوالقاسم امامي، تهران: انتشارات نقطه، 1375.
13. هاديلو، محمدرضا، بررسي عوامل مؤثر بر رضايت از زندگي معلمان شهر زنجان، پايان نامه كارشناسي ارشد، دانشگاه علامه طباطبايي، 1383.
ب) منابع لاتين
1. American Heritage Dictionary, New York: dell publishing, 2001.
2. Gilaman, R., Huebner, E, s & Laughlin, J. E, A First Study of the Multidimensional Students Life Scale With Adolescents, Social Indicatiors Research, 2000.
3. Zabriskie, Roman B., Bryan P McCormick, Parent and Child Perspective of Family Leisure Involvement and Satisfaction with Family Life, Journal of Leisure research, second Quarter, 2003.

منبع مقاله :
اميري، صالح؛ (1389)، مجموعه مقالات همايش ملي راهبردهاي تحكيم نهاد خانواده، تهران: مجمع تشخيص مصلحت نظام، مركز تحقيقات استراتژيك، چاپ اول



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.