نويسنده: دانلد رابرت کار (1) (2) متخصص زمين شناسي
براي من مقدور نيست با انديشه ي آزاد در موضوع وجود خدا وارد بحث شوم، زيرا معتقدم که اين بحث ممکن است خارج از حوزه ي مباحث علمي به نظر برسد. ولي اجازه بدهيد توضيحي بدهم و سپس ملاحظاتي را که کاملاً ماهيت علمي محض دارد، از نظر خواننده بگذرانم.
وقتي از ما بپرسند: چرا به وجود خدا قائل هستيد؟ خواهيم گفت: بر طبق مطالعات علمي احتمال وجود خدا بيش از عدم اوست. گرچه خصوصيات خدا، بدان گونه که در کتب مقدس ذکر شده، از مطالعات علمي مستفاد نمي شود، ولي ما بعد از آن که به اصل وجود خالق ايمان آورديم به اثبات صفاتي که درکتب مقدسي آمده مي پردازيم. البته اين امر کاملاً مربوط به ايمان روحي است.
شکر خدا که من اين ايمان قلبي را دارم که هميشه مرا به سوي پروردگار خود هدايت و رهبري مي کند، و به همين جهت نيز وقتي از ايمان خود دفاع مي کنم، شايدگمان کنند که ايمان من دليل علمي ندارد و فقط داراي مبناي باطني و روحي است و مرا متهم به داشتن عقايد صوفيانه کنند. ايمان من در نظر کساني که اين گونه مي انديشند، عجيب مي نمايد، ولي پس از تأملي در اين مطلب خواهند فهميد که رابطه ي خالق و مخلوق جز اين نمي تواند باشد.
دلايل علمي عمده اي در اين ايمان راسخ و احتياج روحي من به خدا متصور نيست. من به خدا ايمان دارم و خود را محتاج او مي دانم و اين حس احتياج به وجود صانع و خالق است که باعث ايمان من شده است. از طرف ديگر نيز مطالعات علمي من در رشته زمين شيمي در هدايتم به حقيقت لزوم صانعي براي جهان، تأثير و دخالت زيادي داشته و مدارک گرانبهايي به دست داده است. به اين وسيله، در طبيعت، در همه ي مظاهر و شئون آن، آثار قدرت آفريدگار را مشاهده مي کنم.
در مطالعه ي شيمي زميني ( زمين شيمي ) دو نکته مهم توجه مرا جلب مي کند. از اين دو نکته يکي تعيين لحظه ي ايجاد جهان و ديگري قانون اتحاد شکل پديده هاست که هر دو کاملاً با فلسفه دين مسيحي مطابقت دارند.
در تعيين عمر و ابتداي ايجاد نمونه هاي مختلف زمين شناختي، همچون شهاب سنگها، با استفاده از روابط راديواکتيوي اين امکان به دستم آمده که با چنين طريقي نيز مي توان تاريخ پيدايش زمين را بر پايه ي نيمه ي کميّتي تعيين کرد. براي تعيين تاريخ پيدايش اجسام چند طريقه
موجود است که البته همه با درجات دقت متفاوت نتيجه ي رضايتبخشي مي دهند. همچنين از طريق محاسبات دقيق نجومي، تاريخ پيدايش جهان را نيز تعيين کرده اند که در حدود پنج بيليون سال قبل بوده است. با توسعه ي اين مباحث و دلايل، مفهوم ازلي و ابدي بودن دنيا از بين مي رود. اگر جهان ازلي و ابدي بود هيچ عنصر راديواکتيوي يافت نمي شد. اين نتيجه را مي توان از قانون دوم ترموديناميک نيز به دست آورد. اما تصور يک دنياي دوري، يعني اين که دنيا متناوباً بزرگ و کوچک شود، با مباني علمي وفق نمي کند. پس، جهان ابتدايي داشته و چنان که درکتاب مقدس نوشته شده که « در ابتدا خدا آسمان ها و زمين را آفريده »، اين آيه با قوانين ترموديناميک و اطلاعات نجومي و زمين شناسي کاملاً موافق است.
اصل اتحاد شکل پديده ها جزو اصول موضوعه ي علم زمين شناسي است. طبق اين اصل تغييرات فيزيکي يا شيميايي که فعلاً در روي زمين انجام مي يابد، در سابق هم به ترتيب فعلي انجام مي يافته، و روي اين قاعده است که ما مي توانيم تاريخ تغييرات کره ي زمين را تعيين کنيم. وجود نظم و ترتيب در طبيعت و اين که قوانين طبيعي حتمي الاجرا هستند، اساس علم جديد را تشکيل مي دهد.
نظم و ترتيب عالم که مورد نياز دانشمندان است نه تنها از ديدگاه خلقت وجود خدا را ايجاب مي کند، بلکه براي ادامه ي اين نظم و ترتيب و هدايت عالم وجود يک حکمت عاليه لازم مي آيد. اين همان سخنان کتب مقدس آسماني است. اگر چنين نبود، جهان بي نظم و ترتيب موجودي لغو و باطل مي شد، چنان که پولس حواري عالمانه گفته است: « زيرا که چيزهاي ناديده ي او يعني قوت سرمدي و الوهيتش ازحين آفرينش عالم به وسيله ي کارهاي او فهميده و ديده مي شود تا ايشان را عذري نباشد ». (3)
اگرجهان نظم و ترتيبي نداشت معجزات پيامبران که دليل بعثت آن ها از طرف خداست خارق العاده شمرده نمي شد. حتي در جهاني که با نظم و ترتيب به سيرخود ادامه مي دهد، وقوع قيامت امري حتمي و مسلم است. در اين مورد چند سال پيش زمين شناس بزرگ داوسون (4) درکتاب خود مبدأ جهان بنا بر علم و وحي چنين نوشت: « ايمان به نظم و قانون اساس مفاهيم فلسفي ادعيه و عبادات است؛ اگر دنيا نتيجه ي تصادف بود، هرج و مرج در آن حکمراني مي کرد، يا بروز حوادث حتمي و لايتغير مي بود، دعا و عبادت نمي توانست معني عاقلانه داشته باشد. ولي اگر اراده ي دنيا در دست مقنّن حکيم و مهرباني باشد که خود را براي جهان نه يک مکانيسين بلکه پروردگار حقيقي بداند، آن وقت بدون آن که براي استجابت دعاي ما نظم جهان را به هم بزند، با قدرت لايتناهي و رحمت بي پايان خود به رفع حوايج و نيازمندي هاي ما توجه خواهد کرد ».
بالاخره من به رشته ي تخصصي خود باز مي گردم و مي گويم: مطالعه ي زمين شيمي شخص را وامي دارد که جهان را با نظر وسيع تري نگاه کند؛ زمان را با بيليون ها سال از تاريخ پيدايش زمان و فضا را به وضعي که تمام عالم کون را احاطه کرده و جريان مراحل و ادواري که سرتاسر جهان را فرا مي گيرد، در نظر بگيرد. آن گاه مشاهده اين عظمت و جلال خواهي نخواهي او را به دريافت حشمت و قدرت آفريدگار بزرگ راهنمايي مي کند. با مشاهده اين عظمت نه تنها مردم مؤمن بلکه اشخاص بي عقيده نيز غرق حيرت و اعجاب مي شوند و قبول خواهند کرد که « آسمان ها گواه جلال و عظمت الهي، و افلاک آفريده ي يد قدرت او هستند ».
در پايان مقال قطعه اي از يک سرود مذهبي مي آورم:
بارالها! هنگامي که با تماشاي آثار قدرت خداونديت غرق بهت و حيرت مي شوم،
ستارگان درخشان را مي بينم و بانگ رعدهاي غران را مي شنوم،
تمام اين عوالم را مظهر قدرت تو مي دانم،
و روحم از ديدار اين همه شکوه به وجد و ترنم درآمده مي گويد:
اي بخشنده ي توانا! تو چقدر بزرگي! تو چقدر با عظمتي! ».
پينوشتها:
1- Donald Robert Carr.
2- داراي درجه ي B. S. از دانشگاه روچستر، و درجه ي M. A. و دکتر در فلسفه از دانشگاه کلمبيا، دستيار سابق تفحصات زمين شيمي دانشگاه کلمبيا، دانشيار زمين شناسي در دانشکده ي شلتون، مشاور مؤسسه ي تفحصاتي استنفورد، از سال 1955 مدير و نايب رئيس مؤسسه ي ايزوتوپ نيوجرسي، با همکاري کالپ (J. L. Kulp) کتاب تعيين عمر به وسيله ي کربن راديواکتيو طبيعي و چند کتاب ديگر تأليف کرده است، متخصص تعيين عمر طبقات زمين با استفاده از روش راديواکتيو و جريانات هسته اي در محيط هاي مربوط به جو و زمين شناسي است.
3- رساله ي پولس به روميان، 20:1.
4- J. W. Dawson.
آلن، فرانک؛ (1340)، اثبات وجود خدا، گردآورنده: کلوور مونسما، جان، مترجمان: احمد آرام، سيد مهدي امين، علي اکبر صبا، عبدالعلي کارنگ و علي اکبر مجتهدي، تهران: شرکت انتشارات علمي و فرهنگي، چاپ هشتم