نويسنده: سيامک باقر چوکامي
آذري ها قدمت بسيار طولاني در سرزمين و فلات ايران دارند. همچنين آذربايجان يکي از مهم ترين کانون هاي تمدن ايراني در ازاي تاريخ بوده است. آذربايجان ( استان اردبيل، آذربايجان شرقي و غربي ) که موطن اصلي آذري ها است، جزء لاينفک سرزمين ايران بوده است. بر اساس کاوش هاي باستان شناسي که توسط پرفسور « کارلتون استنلي کون » در غرب درياچه اروميه در غار ( تمتمه ) انجام گرفت، مستنداتي در خصوص سکونت انسان هاي نخستين در اين منطقه به دست آمد. ديگر شواهد باستان شناسي از شکل گيري استقرارها و روستاهاي اوليه در نقاط مختلف آذربايجان مانند تپه حسنلو، تپه حاجي فيروز، تپه جلبر و ... نشان از قدمت ديرينه سکونت انسان و شکل گيري فرهنگ و تمدن در اين منطقه دارد.
وجود حکومت هاي « هوريان، لوبيا و گوتيان » در تاريخ آذربايجان نشان از پيشينه تاريخي کهن در اين سرزمين دارد. پس از اين، تاريخ باستاني آذربايجان با تاريخ قوم ماد درآميخته شد. قوم ماد پس از مهاجرت به ايران آرام آرام قسمت هاي غربي ايران از جمله آذربايجان را تصرف کرد. مقارن اين ايام دولت هايي در اطراف آذربايجان وجود داشت که از جمله مي توان به دولت آشور در شمال بين النهرين، دولت هيتي در آسياي صغير، دولت اورارتو در نواحي شمال و شمال غرب، اقوام کادوسي در شرق و کاسي ها در حوالي کوه هاي زاگرس اشاره کرد.
بعد از تأسيس دولت ماد، آذربايجان به ماد کوچک ( در مقابل ماد بزرگ ) معروف شد. بعد از غلبه اسکندر مقدوني به ايران سرداري به نام آتورپات در آذربايگان ظهور کرد و از اشغال آن توسط يونانيان ممانعت به عمل آورد. از آن به بعد اين سرزمين در فارسي ميانه به نام آتورپاتکان، در آثار کهن فارسي، آذربادگان يا آذربايگان، در فارسي کنوني، آذربايجان و در عربي، آذربايجان معروف شد ( آذري، 1361، 26-27 ).
در طول دوره حکومت سلوکي ها ناحيه آتورپاتکان همچنان مستقل ماند و يونانيان و جانشينان اسکندر نتوانستند آداب و رسوم و تمدن يوناني را در آن محل اشاعه دهند. آذربايجان در اين زمان پناهگاه زرتشتيان و تکيه گاه ايراني بودن در مقابل يوناني بودن شد. حکومت جانشينان آتورپات در آذربايجان در زمان اشکانيان نيز ادامه يافت. در دوره ساساني معمولاً يکي از مرزبانان را به حکومت آذربايجان مي گماردند. در اواخر آن دوره حکومت آذربايجان در دست خاندان فرخ هرمز بود و پايتخت آن شيز يا گنزب نام داشت که مطابق با ويرانه هاي ليلان در جنوب شرقي درياچه اروميه گزارش شده است.
در آغاز قرن پنجم هجري قمري ترکان غز به فرماندهي سلجوقيان، آذربايجان را به تصرف خود درآوردند. با حمله مغولان و ورود هلاکوخان ايلخان، آذربايجان، مرکز حکومتي بزرگ تا امتداد شام شد ( افشار سيستاني، 1369، 401-404 ).
پس از ظهور صفويان و غليه شاه اسماعيل اول صفوي بر آذربايجان، اين منطقه، سنگرگاه اصلي و مرکز عمده گردآوري قواي نظامي براي شاهان صفوي شد. بدين ترتيب آذربايجان در طول تاريخ خود نقطه ثقل ايران و صحنه دلاوري ها و مبارزات پردامنه اي در جهت آزادي، استقلال، انسجام و پيوستگي ايران بوده است.
پراکندگي جمعيت
آذري ها، بزرگ ترين گروه از اقوام ايراني هستند. چهار استان آذربايجان شرقي و غربي، اردبيل و زنجان که در شمال غرب ايران قرار دارد، سکونتگاه اصلي آذري هاي ايران است. اما شمار زيادي از آنان در ساير استان هاي کشور چون تهران، همدان، قزوين، خراسان شمالي، مرکزي، فارس و گيلان و برخي از شهرهاي ديگر نيز پراکنده اند.شرايط و عوامل مختلفي در پراکندگي قوم آذري نقش داشته است. در اين ميان، حوادثي که از اوايل قرن بيستم به وقوع پيوست، حائز اهميت و در ايجاد موج مهاجرت از آذربايجان به ساير مناطق ايران مؤثر بوده است. انقلاب 1917 م. در روسيه و مناسبات دولت ايران با رژيم جديد آن موجب کاهش اهميت آذربايجان و تبريز و فعال شدن جنوب کشور گرديد. با تمرکز فعاليت هاي اقتصادي در تهران، موج مهاجرت از آذربايجان به طرف تهران آغاز شد. افزون بر اين، رژيم رضاخان عمدتاً در سياست اقتصادي خود بر ضد مناطق، به خصوص آذربايجان، تبعيض قائل مي شد. از اين گذشته، متمرکز شدن تقريباً تمامي خدمات رفاهي و به خصوص آموزش و بهداشت و تسهيلات عمومي در تهران و به ميزان کمتري در چند شهر بزرگ، خود عامل ديگر مهاجرت بود. با اشغال کشور در جنگ جهاني دوم و ورود سربازان شوروي به ايران و در ادامه با روي کار آمدن حکومت خودمختار فرقه دموکرات در سال هاي 1324-1325 هـ. موج مهاجرت آذري ها آهنگ سريع تري پيدا کرد. آمارهاي مهاجرتي چند دوره سرشماري نشان داده است که استان آذربايجان شرقي از نظر ميزان افراد مهاجر، رتبه بالايي در بين استان هاي کشور داشته است ( گودرزي، 1384، 87 ).
نرخ رشد جمعيت
در زمينه آمار جمعيتي آذري هاي ايران، اطلاعات دقيقي در دست نيست. يکي از دلايل اين موضوع به پراکندگي بسيار گسترده آن ها در مناطق و شهرهاي مختلف در سراسر کشور بر مي گردد. علي رغم اختلاف در آمارها، آذري ها با جمعيتي قابل توجه، بزرگ ترين گروه قومي - زباني در کنار اکثريت فارسي زبان در ايران به شمار مي روند. با توجه به نبود آمار دقيق جمعيتي آذري ها در همه شهرهاي کشور تنها به جمعيت استان ها و شهرهايي که اغلب قوم آذري هستند، اشاره مي شود:1. جمعيت استان آذربايجان غربي بر اساس سرشماري عمومي نفوس و مسکن سال 1385 برابر دو ميليون و هشتصد و هفتاد و سه هزار و چهار صد و پنجاه و نه نفر بوده و داراي چهارده شهرستان و سي و شش بخش مي باشد ( هر چند بخشي از جمعيت اين استان کرد مي باشند ).
2. جمعيت استان آذربايجان شرقي بر پايه سرشماري عمومي نفوس و مسکن سال 1385، بالغ بر سه ميليون و پانصد و بيست و هفت هزار و دويست و شصت و هفت نفر بوده است. شهرستان تبريز با جمعيتي بالغ بر يک ميليون و پانصد و پنجاه و هفت هزار و دويست و چهل و يک نفر، پرچمعيت ترين و شهرستان چاراويماق با جمعيتي بالغ بر سي و سه هزار و نهصد و بيست و يک نفر، کم جمعيت ترين شهرستان استان آذربايجان شرقي بوده است.
3. جمعيت استان اردبيل بر اساس سرشماري عمومي نفوس و مسکن سال 1385 برابر يک ميليون و دويست و بيست و هشت هزار نفر مي باشد. مرکز اين استان شهر اردبيل است و بر طبق آخرين تقسيمات کشوري، شامل نه شهرستان، بيست و يک شهر، بيست و پنج بخش و شصت و شش دهستان مي شود. اين استان در سال 1372 از استان آذربايجان شرقي جدا و به استاني مستقل تبديل شد.
4. جمعيت استان زنجان بر اساس سرشماري عمومي نفوس و مسکن سال 1385 برابر نهصد و شصت و چهار هزار و پانصد و شصت و يک نفر است. ( آذري زبان ها بيشترين اهالي اين استان را تشکيل مي دهند ).
علاوه بر استان هاي فوق، ساير استان هايي که داراي جمعيت آذري هستند، عبارتند از: برخي از مناطق استان قزوين، شهرهاي آستارا و منجيل در گيلان، بخشي از استان همدان، برخي از ساکنان استان خراسان شمالي، عشاير قشقايي در استان فارس و استان مرکزي هم در بيشتر روستاهاي اطراف اراک، سربند و ساوه زبان آذري رايج است.
قالب توجه است که آذري ها در استان هاي مختلف به لحاظ فرهنگي، آداب و رسوم و لهجه و برخي کلمات داراي تفاوت هاي اساسي هستند ( درگاه ملي آمار، 1385 ).
استان آذربايجان شرقي
اين استان داراي طوايف و تيره هاي مختلفي است که برخي از آن ها به شرح زير مي باشد:1. ايلات ارسباران:
اين ها شيعه مذهب و به دو قسمت شرقي و غربي تقسيم مي شوند. ساکنان شرقي عبارتند از: چلبيان لو، قره چورلو، محمد خان لو، حاجي علي لو، حسن بيگ لو، حسن بگ لو. ساکنان غربي عبارتند از: خليف لو، اودلو، ساريجان بگ لو، بيگ لو عيسي لو، نستعلي بگ لو، علي بابالو، زرگرلو، آلارو، قره چورلو، عرب لو، قوذاز شاهين، آجرلو، بيگ لو دورسون، خواجه لو، يوتچي رضا بيگ لو، حسيبگلوف.2. ايلات شاهسون:
اين ها نيز همه شيعه مذهب و در تابستان به دره هاي قره سو و در زمستان به مغان ييلاق و قشلاق مي کنند. نام هاي طوايف آن ها عبارتند از: کلوش، حسين خان لو، جلودار لو، ساربانلار، قوچه بيگ لو، کيک لو، دميرچلومغان لو، طالش ميکائي لو، کور عباس لو، آجرلو، بيکدي لو، همون لو، سيدلوف فلي لو، حاج خواجه لو، پرايون لو، جعفر لو، بيک باطو، مرادلو، تکليه ( مشکور، 1375، 164-165 ). البته شاهسون ها در شهرهاي اردبيل، زنجان و شمال فارس و شهر ساوه نيز سکونت دارند. ايلات شاهسون از زمان صفويه به بعد در دوره هاي مختلف به وسيله فرمانروايان از جايي به جاي ديگر کوچ داده شده اند. دو تيره از شاهسون که امروزه در ساوه ساکن اند يکي در زمان شاه عباس بزرگ از شيراز و ديگري، به احتمال زياد در دوران نادرشاه افشار، از مغان به اين ناحيه کوچ کرده اند. در نيم قرن اخير، دشت مغان با فعاليت هاي گسترده کشاورزي مکانيزه محل سکونت قسمتي از ايل شاهسون شده است. شاهسون يعني دوستدار و فدايي شاه، نامي است که در زمان صفويه به سپاهيان قزلباش داده شد.3. ايلات خلخال:
اين ايلات تا سال 1300 ش. شامل دو ايل شطران لو و قلق جان لو بودند. شطران لو اساساً کرد هستند ولي به آذري صحبت مي کنند.استان آذربايجان غربي
اين استان نيز داراي ايلات و طوايف مختلفي است که عموماً کرد مي باشند: از جمله ايل جلالي، ميلان، شکاک، زعفران لو و ...استان اردبيل
ايلات و طوايف مستقل بر اساس دوره قشلاقي در استان اردبيل عبارتند از: دو ايل شاهسون و قره داغ - ارسباران و سه طايفه مستقل فولادلو، شطران لو و حاج آلو. از ميان ايلات و طوايف مستقل اين استان، ايل شاهسون بزرگ ترين ايل استان و نيز سومين ايل بزرگ کشور مي باشد. اين ايل از چهل و سه طايفه، دويست و چهل و يک تيره و هزار و پانصد و بيست و هفت اوبه تشکيل شده است ( به نقل از: امور عشايري استان اردبيل، 1389 ).منبع مقاله :
باقري چوکامي، سيامک؛ (1391)، قوم آذري، تهران: اميرکبير، چاپ اول