چكيده
مهمترين بنادر سواحل شمالي خليج فارس در سواحل امروز استان بوشهر، شامل بنادر سه گانه ي «ناي بند» (ناي بند، «بساتين» و «هاله»)، بندر «سيراف»، بندر «بتانه» (نجيرم؟)، بنادر شبه جزيره ي بوشهر، بندر گناوه، بندر «سينيز» (بندر«امام حسن(عليه السلام)»امروزي) و بندر «ماهروبان» است. در همين بخش، محوطه هاي مهم پس كرانه اي خليج فارس، به ويژه در دو داستان بوشهر و فارس امروزي، عبارتند از محوطه هاي «ارجان»، «بيشابور»، «شهر گور» (فيروزآباد)،«غبيرا»، «حاجي آباد»، «پاسارگاد»، «قصر ابونصر»، «تپه يحيي» و محوطه هايي كه در طي بررسي باستان شناختي ويليامسون در سواحل خليج فارس و درياي عمان شناسايي شده اند. در بخش سواحل جنوبي هم مهمترين بنادر باستاني عبارتند از محوطه ها و بنادر امارات متحده ي عربي به شرح «كوش»، «المطف» (جلفار)، «رأس الخيمه»، «هوليله»، «خط»، روستاهاي كوهستاني «رأس مسندم»، «مليحا»و...؛ محوطه ها و بنادر بحرين شامل «قل آت»، «الاعلي»، بندر «القصور» در كويت، محوطه هاي عربستان سعودي، شامل استان شرقي عربستان،«الحسا آسين» و بنادر و محوطه هاي مهم عمان شامل«صحار»، «اجار»، «جزيره الغنم» است(نقشه شماره 1و 2). در اين مقاله ضمن نگاهي گذرا به موقعيت و توالي فرهنگي بنادر باستاني سواحل شمالي خليج فارس و محوطه هاي پس كرانه اي مهم در اين چرخه ي ارتباطي بازرگاني، تلاش شده است با استناد به متون نوشتاري صدر اسلام و نيز با اشاره به شواهد باستان شناختي، جاي نام بندر باستاني «سينيز» يا «شنيز» كه در متون تاريخي از آن به عنوان يكي از بنادر اصلي و شاخص خليج فارس در دوران ساساني و اسلامي ياد شده است، تعيين گردد. به نظر نگارنده بندر امام حسن (عليه السلام) امروزي مي تواند همان بندر سينيز كهن باشد. براين اساس روش مطالعاتي در اين پژوهش، دو شيوه ي مطالعات متون نوشتاري و مطالعات باستان شناختي است كه از طريق مطالعات انجام شده توسط ساير باستان شناسان و بررسي و بازديد ميداني نگارنده از اين بندر قوام يافته است.كليدواژه ها: بندر امام حسن (عليه السلام)، سينيز، بوشهر، باستان شناسي.
درآمد
شواهد باستان شناختي و مدارك نوشتاري نشان مي دهند كه مهمترين بنادر و محوطه هاي ساحلي خليج فارس در جريان تجارت دريايي، در بخش شمالي آن واقع شده اند. اين بنادر به مراكز و كانون هاي قدرتي مرتبط بودند كه در پس كرانه ها قرار داشتند؛ مراكزي از قبيل شيراز، فيروزآباد، بيشاپور، ارّجان، شوش، بغداد و سامرا. در ادامه مراكز اصلي بندري استان بوشهر معرفي مي شوند و سپس بندر مهم «سينيز» و جاي نام امروزي آن در اين پهنه ي جغرافيايي معرفي مي شود و با استناد به متون تاريخي و يافته هاي باستان شناختي، موقعيت آن تعيين مي گردد.(نقشه 1)الف) پيشينه ي باستان شناسي بنادر باستاني استان بوشهر
بندر ناي بند:
بندر «ناي بند» در طي برنامه ي بررسي و شناسايي شهرستان «كنگان» توسط دكتر سرفراز در سال 1383 مورد بررسي و شناسايي قرار گرفت.(2) اين بندر همچنين در سال 1389 در طي برنامه ي بررسي و شناسايي بنادر باستاني استان بوشهر به سرپرستي آقاي توفيقيان كه نگارنده نيز در آن حضور داشت، مورد مطالعه قرار گرفت. در طي اين بررسي در اين بخش سه محوطه شناسايي و ثبت گرديد كه به ترتيب عبارتند از: 1-محوطه ي ناي بند1(بساتين)؛ 2-محوطه ي ناي بند2 (بناي گمرك؟)؛ و 3-ناي بند3(بندر هاله)(3).بندر سيراف
بندر «سيراف» از آغاز سده ي 19م مورد توجه مأموران سياسي، پژوهندگان تاريخ و باستان شناسان خارجي قرار گرفت. نخستين گزارش از سيراف توسط جيمز موريه، كه بين سال هاي 1808 و 1809 ميلادي در ايران به سر مي برد، منتشر شده است. وي هرچند خود سيراف را نديده بود اما اشاره مي كند كه در محل كنوني بندر «طاهري» آثار خرابه هايي ديده مي شود و كتيبه هايي نيز به خط كتيبه هاي پرسپوليس در آنجا وجود دارد.(4)در سال 1911 سر آرنولد ويلسون از سيراف و محل ييلاقي آن، «جم» بازديد نمود. وي اعتقاد داشت اولين كسي كه محل حقيقي سيراف را شناخته و بازديد كرده كاپيتن كمپتورن، عضو بحريه ي هندوستان بوده، كه در سال 1835م. سيراف را ديده است. در سال 1857 تنها آثار موجود در سيراف عبارت بود از: يك مسجد بزرگ كه از سنگ تراش خورده ساخته شده بود، آب انبارهاي مخروبه، و شماري سنگ قبر كه يكي از آنها مربوط به سده ي دهم هجري بود و به انگلستان انتقال داده شد.(5)پژوهشگران فرانسوي نيز به سيراف توجه ويژه داشتند. چنانچه پزار فرانسوي، نويسنده ي كتاب هيأت اكتشافي در بندر بوشهر، درباره ي سيراف و آثار تمدن اسلامي آن آگاهي هايي داده است. از جمله اشاره به مسجد، قبرستان و بقاياي ساختمان هاي آن. اين هيأت يكي از سنگ قبرهاي زيباي سيراف كه داراي خط كوفي و تزيينات گل و بوته بود را به موزه ي لوور انتقال داد. درواقع دو سنگ قبر به تاريخ 381ه.ق/991م و 383ه.ق/993م از سوي باستان شناسان انگليسي به «بريتيش ميوزيوم» و يك سنگ قبر نيز در سال 1835م توسط انجمن سلطنتي آسيايي از بندر سيراف به موزه ي «والز» بمبئي انتقال داده شد. شايان ذكر است كه سنگ قبر ديگري نيز كه توسط فرانسويان در سال 1912م به موزه ي لوور انتقال يافت، تاريخ 527ه.ق را دارد.(6)
سراورل اشتاين، باستان شناس نيز به سال 1933 از سيراف بازديد و كاوش هايي در آنجا انجام داد. وي در كتاب بازديدهاي مقدماتي باستان شناسي در شمال غربي هند و جنوب شرقي ايران از بازمانده ي ديواري حجيم كه 400 متر از آن همچنان در بخشي از ساحل برجا بوده، ياد مي كند.(7) كاوش هاي باستان شناختي سيراف از سال 1966 لغايت 1973 به مدت هفت فصل توسط هيأت مشترك ايران و انگليس به سرپرستي دكتر وايت هاوس انجام شد. نتايج اين كاوش ها به صورت مقالاتي متعدد به ويژه در مجله ي Iran به زبان انگليسي انتشار يافته است.(8)
پس از وايت هاوس، در سال 1975، آقاي بختياري كار كاوش در سيراف را به مدت يك سال ادامه داد. وي همچنين كتابي درباره ي سيراف منتشر نمود. كاوش هاي بختياري در سيراف منجر به هويدا شدن آثاري از سده هاي سوم و چهارم هجري/ نهم و دهم ميلادي شد.(9) پس از آقاي بختياري، معصومي از ديگر باستان شناسان ايراني در سال 1382؟ به كاوش در سيراف و خاكبرداري گورهاي سنگي آن پرداخت. او نيز كتابي با نام سيراف منتشر كرده است.(10) انجام كاوش هاي باستان شناختي زير آب از ديگر فعاليت هاي مطالعاتي در اين بندر بود كه به سرپرستي آقايان ميراسكندري در سال 1379 و سپس آقاي توفيقيان در سال 1388 انجام گرفت.(11) پس از معصومي كار تعيين حريم اين بندر در سال 1381 توسط حميد زارعي، از باستان شناسان سازمان ميراث فرهنگي استان بوشهر انجام گرفت.(12) همچنين اين بندر در سال 1383 در برنامه ي درسي و شناسايي شهرستان «كنگان» توسط آقاي دكتر سرفراز مورد مطالعه قرار گرفت.(13) انجام بازديد و مطالعه به صورت پراكنده توسط اعضاي پژوهشكده ي باستان شناسي از جمله آقاي صدرايي و راستي دوست از ديگر اقدامات مطالعاتي درباره ي اين بندر است. در سال 1385-1386 فصل اول و در سال 1388 فصل دوم كاوش هاي باستان شناختي سيراف توسط نگارنده انجام پذيرفت.(14) مجموعه ي اين بررسي ها نشان مي دهد كه گستره ي تاريخي سفال هاي سيراف از دوران ساساني / اوايل اسلام تا قرن 16 ميلادي است. مواد فرهنگي به دست آمده مربوط به قرن 13م به بعد اندك است.
بندر بتانه/نجيرم؟
اين بندر نخستين بار به صورت رسمي در برنامه ي بررسي و شناسايي باستان شناختي بندر ديّر، در سال 1384 توسط دكتر سرفراز و همكار محترمشان آقاي ابراهيمي، از كارشناسان استان بوشهر، مورد شناسايي قرار گرفت.(15) پس از آن در طي بررسي باستان شناختي كه توسط نگارنده، به اتفاق آقايان حسين توفيقيان و نصرا...ابراهيمي، از باستان شناسان مجرب استان بوشهر، از اين بندر به عمل آمد، احتمال اينكه اين مكان همان بندر باستاني «نجيرم» باشد، مطرح و نتيجه ي آن منتشر شد.(16)شبه جزيره ي بوشهر
در سال 1876 يك گروه كتيبه شناس و باستان شناس از كشور «پروس» براي بررسي هاي علمي به بوشهر آمد و به كاوش پرداخت. پروفسور آندرئاس از دانشگاه «توبينگن» آلمان و دكتر فرانتس آستولسه، عكاس، در اين هيئت حضور داشتند. محل دقيق كاوش آنها در نيمه ي جنوبي بندر بوشهر بود كه در آن كتيبه هاي عهد كلاسيك عيلام را به دست آوردند. آنها به جهت تنگدستي كاوش را نيمه تمام گذاشته، برخي از كتيبه ها را رها كردند و برخي را به موزه هاي دنيا فروختند و تنها دو نمونه از آجرها را به موزه ي برلين بردند.(17)در سال 1913 مسيو پزارد در «ريشهر» به كاوش پرداخت و بقايايي از دوران ساساني و عيلامي، از جمله آجرهاي كتيبه دار در منطقه ي «تل سبز» ريشهر يا «تُل پِي تُل» به دست آورد.(18)
شبه جزيره ي بوشهر در سال 1973 نيز توسط وايت هاوس و ويليامسن و پس از آن توسط ويت كامب مورد بررسي باستان شناختي قرار گرفت. شواهد به دست آمده از آن شامل سفال هاي ساساني و قرون نهم و دهم ميلادي و جديدتر است.(19) براساس مجموعه هاي سطحي به دست آمده از شبه جزيره ي بوشهر، تاريخ گذاري شده اند. گونه ي سفال ظريف نارنجي منقوش نيز از اين بررسي گزارش شده است. شماري از مجموعه هاي سفالي با سفال ساساني و عباسي همبستگي دارند.(20)
كاوش در قبرستان «شغاب» توسط دكتر ميرفتاح (1362)، مهدي رهبر(1378)و سرفراز (1378) انجام شد كه توالي فرهنگي اعلام شده توسط كاوشگران دوران پارتي تا ساساني را دربرمي گيرد. نوروزي نيز در سال 1382 شبه جزيره ي بوشهر را بررسي كرد اما گزارشي ارايه نداد. آخرين بررسي انجام شده در بوشهر مربوط به برنامه ي بررسي باستان شناسي بنادر باستاني سواحل استان بوشهر به سرپرستي آقاي حسين توفيقيان است كه نگارنده هم در آن حضور داشت.(21)
بندر گناوه:
يكي از بنادر مهم استان بوشهر كه در صدر اسلام به فراواني از آن ياد شده، بندر «گناوه» يا «جنابه» است. شواهد متون سابقه ي اين بندر را به اواخر دوره ي ساساني؟، به ويژه به دوران صدر اسلام، مي رسانند.پلي در سال 1863م در اين محل تحقيق و مطالعه كرد و آثار ديوار شهر را در آنجا مشاهده كرد. استيف هم سي سال بعد (1893م)از اين محل بازديد و به ديوار اشاره كرد. گاوبه بدون هيچ شكي اين مكان را شهر گناوه ي قديم دانسته است. وي اين بندر را در شمال شرق شهر جديد گناوه، جايي كه حفاران غيرمجاز در آن كاوش مي كرده اند، دانسته است.(22) آقاي بازيار هم در طي برنامه ي بررسي و شناسايي باستان شناختي شهرستان«ديلم» و «گناوه» از اين بندر و آثار آن بازديد كرده است.(23) شهرستان گناوه در سال 1388 توسط آقاي نصرالله ابراهيمي، از باستان شناسان سازمان ميراث فرهنگي استان بوشهر مورد بررسي باستان شناختي قرار گرفت.(24) نگارنده نيز از اين بندر و بندر «جابرج» با همراهي ابراهيمي بازديد نمود كه نتيجه ي آن طي مقاله اي به زودي منتشر خواهد شد.(25)
بندر سينيز:
يكي از بنادر مهم كه در صدر اسلام به كرّات از آن ياد شده، بندر «سينيز» يا «شينيز» است. شواهد متون سابقه ي اين بندر را به اواخر دوره ي ساساني و به ويژه به دوران صدر اسلام مي رساند. لوريمر در دهه ي اول قرن بيستم و استيف در دهه ي آخر قرن نوزدهم ميلادي از اين بندر بازديد نموده و آن را در جايگاه بندر«امام حسن» امروزي معرفي نموده اند. گاوبه هم از اين بندر بازديد كرده است.(26)شهرستان سينيز در سال 1379 توسط بازيار در طي برنامه ي بررسي و شناسايي باستان شناختي شهرستان ديلم و گناوه مورد بازديد و ثبت قرار گرفته است.(27) در سال 1389 هم اين بندر در طي برنامه ي بررسي و شناسايي بنادر باستاني استان بوشهر به سرپرستي حسين توفيقيان كه نگارنده نيز در آن حضور داشت، مورد بازشناسايي و مطالعه قرار گرفت.(28)
بندر ماهروبان:
در ميان محققان، هاينس گاوبه و اقتداري محل اين بندر را در شمال بندر ديلم و كنار بندر يا امامزاده «شاه عبدالله» دانسته و از آن بازديد به عمل آورده اند.(29)آقاي بازيار در طي برنامه ي بررسي و شناسايي باستان شناختي شهرستان ديلم و گناوه در سال 1379 از بندر ماهروبان بازديد و آن را ثبت كرده است.(30) در سال 1389 هم اين بندر در طي برنامه ي بررسي و شناسايي بنادر باستاني استان بوشهر به سرپرستي آقاي توفيقيان كه نگارنده نيز در آن حضور داشت، مورد شناسايي و مطالعه قرار گرفت.(31) بندر ياد شده در همين سال به سرپرستي مشترك نگارنده و حسين توفيقيان مورد كاوش لايه نگاري قرار گرفت.(32)
پيشينه ي باستان شناسي محوطه هاي سواحل شمالي خليج فارس
بررسي ويليامسون در سواحل شمالي خليج فارس و درياي عمان
آندره ويليامسون در دهه ي 1970 ميلادي سواحل خليج فارس و درياي عمان و نيز بخش هاي مجاور پس كرانه اي آن را بررسي كرد كه متأسفانه نتايج آن منتشر نگرديد. پريسمن و كنت اين مجموعه را در سال 2002 مجدداً بازنگري كردند و مدارك سفالي تقريباً تمام دوران را در آن مشاهده نمودند.(33)مواد سطحي جمع آوري شده از سطح محوطه ها نمونه ي تاريخ گذاري شده ي قطعي ندارند. علاوه بر مجموعه ي ويليامسون، شماري مجموعه ي كوچك تر نيز وجود دارد كه از خليج فارس به دست آمده اند. اين مجموعه هاي جديد ديدگاه هاي جديدي در ارتباط با پراكنش گونه هاي سفالي به ما مي دهد.(34)
البته گفتني است كه تقريباً هيچ كدام از مجموعه هاي سفالي به دست آمده از محوطه هاي بالا به طور كامل با لايه نگاري سازمان يافته و مدارك تاريخ دار دقيق منتشر نشده اند. درواقع، تنها منتخبي از مواد به دست آمده از اين محوطه ها ارايه شده است. اين موضوع مانع بزرگي براي تجزيه و تحليل اين مواد است. با وجود اين، در بازبيني هاي جزيي در اين مجموعه هاي سفالي مي توان گاه نگاري روشن تري از آنها ارايه داد، بخصوص براي دوره هاي ساساني و اوايل اسلام در محوطه هايي مثل «تپه يحيي»، «پاسارگاد»، «جزيره الغنم»، «صحار»، «حاجي آباد»، «قصر ابونصر» و غيره.(35)
محوطه ي غبيرا
ناحيه ي «غبيرا» در ايران، در سال 2000، از سوي تويز بيوار كاوش شد. اين محوطه توالي از دوران متعددي را داراست. (36) مواد به دست آمده از كاوش، نمونه ي تاريخ گذاري شده ي دقيق ندارند و لايه نگاري دقيق و قابل استناد نيز انجام نشده است. تنها منتخبي از سفال هاي كاوش شده از اين محوطه ارايه شده است.(37)محوطه ي حاجي آباد
مرحوم شادروان دكتر آذرنوش در سال 1999«حاجي آباد» را در استان هرمزگان مورد كاوش قرار داد كه سفال هاي آن به قرون 4 و 5؟ ميلادي و دوره ي ساساني تاريخ گذاري گرديد.(38) از نظر دِرِك كِنِت مجموعه ي سفالي ارايه شده با توالي تاريخي محدود به دوره ي ساساني بسيار جالب توجه است؛ هرچند وي تاريخ گذاري استقرار در اين محوطه را براساس نبود سفال اسلامي تشخيص داده شده توسط كاوشگران، دقيق ندانسته و معتقد است نياز به بازنگري دارد.(39)پاسارگاد
هيأت باستان شناختي آلماني در سال 1978 محوطه ي پاسارگاد را با توالي فرهنگي ساساني و اوايل اسلامي و در محوطه ي همجوارش «تل تخت» مربوط به دوران فراهخامنشي مورد كاوش قرار داد.(40) شمار اندكي سفال مربوط به دوره ي پس از هخامنشي در سه محدوده در تل تخت يافت شد. اين مواد توسط استروناخ براساس نبود سفال لعاب دار هم بستر با آنها و نمونه هاي مشابه منتشر نشده از نقش رستم و استخر به قرن 7 و 8 ميلادي تاريخ گذاري شدند،اما اين مجموعه ي سفالي قديمي تر نيز مي تواند باشد.(41)قصر ابونصر
يك هيئت آمريكايي تحت سرپرستي آقاي اوپيتون(42) در سال 1932 و 1933-4م در محل قصر ابونصر، در شش كيلومتري شرق شيراز، مشغول كاوش شدند و قلعه اي ساساني را از زير خاك بيرون آوردند.(43) ويت كامب در سال 1985 «قصر ابونصر» را مورد كاوش قرار داد و در آن شواهد سفالي قرون6، 9، 10، 13 و 14 ميلادي را به دست آورد.(44) در محدوده ي غربي اين محوطه سه دوره ي شاخص تشخيص داده شد(13/14، 9/10، 6/7ميلادي). اين سه دوره محدود به بخش هاي خاصي از محوطه هستند اما مواد قديمي تر در بيشتر بخش هاي محوطه وجود دارد. اين درهم ريختگي و فقدان لايه نگاري دقيق كنترل شده، ويت كامب را مجبور كرد براي تاريخ گذاري سفال هاي به دست آمده عمدتاً از مقايسه ي آنها با مشابهات خارجي به دست آمده از لايه نگاري استفاده كند. هرچند مجموعه هاي سفالي نيز وجود دارد كه از لايه نگاري دقيق و منسجم با توالي تاريخي دقيق به دست آمده اند.(براي مثال مجموعه هاي مربوط به قرن 6 و 7 ميلادي كه از چند بخش محوطه به دست آمد)(45).ب) بندر امام حسن (عليه السلام) / بندر سينيز؟
«امام حسن» شهري است در استان بوشهر در جنوب ايران. شهر امام حسن مركز بخش امام حسن از توابع شهرستان ديلم است. اين شهر محل دفن امامزاده حسن از نوادگان امام موسي كاظم مي باشد. اين شهر بين بندر گناوه و بندر ديلم و در محل بندر باستاني سينيز در كناره ي خليج فارس قرار گرفته است.«بهرگان» يكي از چهار منطقه ي نفتي ايران نيز در شهر امام حسن قرار دارد. جمعيت اين شهر طبق سرشماري انجام شده در سال 1385، برابر با 2192 نفر بوده است.(46)بندر باستاني سينيز
از جمله بنادر مهم خليج فارس در غرب شبه جزيره ي بوشهر كه شواهد نوشتاري از آن با عنوان بندري كه داراي مسجد جمعه (جامع) بوده ياد كرده اند، بندر «سينيز» بوده است. فاصله ي اين شهر در قرون 7 تا 11 ميلادي در نيم فرسخي دريا بوده است. طبق نوشته هاي جغرافيانويسان، اين شهر داراي مسجد، با فاصله اي از آن، بازار و رديفي از ساختمان هاي دولتي با قصري در مقابل آنها بوده است. وضعيت فعلي اين بندر امكان شناسايي مكان هاي اصلي شهر را غيرممكن مي سازد. احتمالاً بازار در نزديكي دريا و در نزديكي«خور سيني» كنوني و مسجد هم شايد در بخش شمالي آن قرار داشته است. حومه ي شهر هم طبق نوشته هاي جغرافيانويساني همچون ابن حوقل و اصطخري، داراي باغات خرما و ميوه هاي گرمسيري بوده است. كتان و بافندگي هاي مربوط به آن از توليدات اين شهر بوده است. در دوران اسلامي ابتدا كتان از مصر وارد مي شد، سپس در خود سينيز كشت شد. اين شهر در طي لشكركشي ها و حملات قرامطه در سال هاي 933 و 934م/ 322و 323ه.ق غارت و ويران شد و حدود 1280 نفر از اهالي آن كشته شدند. در آغاز قرن 13م/ 7ه.ق ياقوت اين بندر را ويرانه با چندين خانواده ي فقير معرفي مي كند.(47)توصيف جغرافيانويسان و مدارك باستان شناختي موجود در بندر امام حسن(عليه السلام)از قبيل خور، بقاياي تپه هاي باستاني و نيز مدارك سفالي موجود در منطقه كه توسط اهالي نگهداري مي شود، اين احتمال را كه اين محل، همان بندر باستاني سينيز بوده است، قوت مي بخشد(تصاوير 1و 2).
با توجه به اهميت بندر سينيز در دوران ساساني و قرون اوليه ي اسلامي در تجارت و بازرگاني دريايي بين بنادر خليج فارس و سواحل شمالي آن از يك سو و ارتباط تجاري با بنادر درياي عمان، بحر احمر، اقيانوس هند و شرق آفريقا از سوي ديگر، در اين مقاله موقعيت جغرافيايي و پيشينه ي مطالعات تاريخي آن مورد بررسي قرار گرفته و در ادامه بقاياي اين بندر و يافته هاي سطحي به دست آمده از محل توصيف مي شود.
موقعيت جغرافيايي (نقشه1)
لسترنج در ضمن توصيف بندر سينيز يا شينيز، موقعيت آن را در محل بندر ديلم كنوني؟ ياد ذكر مي كند. گاوبه هم درباره ي آن مي نويسد: «اين محل با بقاياي مسكوني شباهت دارد كه امروزه در نزديكي آن خليج كوچكي است به نام «خور سيني» (48). در اينجا برخلاف«جنابه» امكان زراعت وجود داشته و تجارت دريايي هم يكي از منابع درآمد اهالي آن را تشكيل مي داده است. به جز منابع ايراني و عربي، در جاي ديگر از اين شهر اطلاعي در دست نيست.»اصطخري هم در قرن چهارم مي نويسد: اين شهر از «مهروبان» بزرگتر است و در كنار خوري واقع گرديده و تا دريا، نيم فرسخ فاصله دارد. گرمايش سخت و نخلستان ها و ميوه هاي گرمسيري دارد. مقدسي گويد مسجد و دارالاماره و بازارهاي بسيار معمور دارد. ياقوت گويد قرمطي ها در سال 321ه.ق سينيز را تصرف نموده اهالي آنرا كشتند و شهر را چنان ويران ساختند كه جز اندكي از آن باقي نماند، ولي در فارسنامه، در قرن ششم و حمدالله مستوفي در قرن هشتم آنرا شهري معمور خوانده اند كه كتان در آنجا هم كاشته و هم بافته مي شود و در پناه قلعه اي قرار گرفته و روغن چراغ از روستاي آن به همه جاي صادر مي گردد.(49)ابن رسته اين بندر را پس از «سيراف» و «جنابا» و قبل از «ماهي روبان» آورده است. ابن خردادبه و بلاذري اين شهر را از بلاد «اردشير خره» و مابقي جغرافيانويسان آنرا تابع «ارّجان» دانسته اند. تنها ابوالفداء است كه سينيز را جزو خوزستان ذكر كرده است.(50) با توجه به اشارات متون جغرافيايي كهن كه عموماً سينيز را قبل از ماهروبان در ساحل خليج فارس و بعد از سيراف و جنابه بيان مي كنند(51) و اين تنها ياقوت بوده كه آنرا بين جنابه و بوشهر معرفي كرده است، به نظر مي رسد شوارتس همانند لسترنج كه محل اين بندر را در حوالي بندر ديلم فعلي مي داند، دچار اشتباه شده اند و در اين زمينه احتمالاً نظر گاوبه به حقيقت نزديك تر بوده است. در ادامه با مطالعه پيشينه ي تاريخي اين بندر موضوع واكاوي بيشتري شده است.
پيشينه ي مطالعات تاريخي
بلاذري در اواخر قرن دوم هجري، در كتابش، فتوح البلدان، فتح بندر سينيز در صدر اسلام را توسط ابوموسي و عثمان بن ابي العاص در پايان خلافت عمر ثبت كرده است و اشاره مي كند كه لشكر اسلام پس از فتح آن مردمش را براي كشت اراضي در جاي خود نگه داشتند.(52)ابن فقيه كه كتابش را در سال 279ه.ق نوشته است، در ذكر فاصله ي «نوبندجان» به شيراز آنرا بيست و چند فرسنگ (بيست و سه فرسنگ) ثبت كرده و «شينيز» را جزو روستاهاي آن آورده است. وي در اين باب مي نويسد: روستاهاي آن شامل«جور»، «ميمند»، «خبر»، «سيمكان»، «برجان»، «كهرجان»، «خواروستان»، «كيژ و كارزين»، «ابزر»، «سميران»، «توج»، «كران»، «شينيز»، (سينيز)، «رويحان» و «كامفيروز»است.(53)
ابن رسته هم در سال 290ه.ق در زير توصيف اقليم سوم و شهرهاي ساحل درياي فارس، سينيز را هم جزو اين شهرها و پس از سيراف و جنابا و قبل از ماهي روبان آورده است(54). وي در ذكر كالاهايي كه خداوند جزو شهرها كرده است، جامه هاي جبايي (احتمالاً جنابي يا جنابه اي) و سينيزي را ياد كرده است.(55)
اصطخري (وفات سال 346ه.ق) از ديگر جغرافيانويساني است كه اطلاعات ارزشمندي از سينيز مي دهد. وي مي نويسد:«و سينيز شهري بزرگتر از مهروبان است و سينيزي از آنجا مي خيزد و آن فرضه ي تمام پارس است و گرماي آن سخت گرم است.» (56) او در ادامه مي نويسد: «جنابه و سينيز و مهروبان بر كناره ي دريا قرار دارند و داراي گرماي شديد و درختان خرما و نعمت هاي فراوان و ميوه هاي رنگارنگند.» (57) اين جغرافيانويس بندر را جزء اقليم گرمسير فارس دانسته است.(58) وي جامه هاي لطيف كه داراي طراز با نام سلطان بوده است را جزو توليدات سينيز و كازرون و «توج» و جنابه دانسته است كه به شهرهاي اسلام صادر مي شده است.(59)
مقدسي هم كه كتابش را در سال 355ه.ق تأليف كرده است از ديگر جغرافيانويساني است كه از سينيز ياد كرده است. او فارس را به شش خوره و سه ناحيت تقسيم مي كند به نام هاي «ارگان»، «اردشير خوره»، «داراب گرد»، «شيراز»، «شاپور» و «استخر» و سه ناحيت «روذان» و «نيريز» و «خسو». وي در توصيف «ارگان» قصبه ي آن ارّجان و از شهرهايش در سمت دريا:«قوستان»، «داريان»، «مهربان»، «جنابه» و «سينيز» نام برده است.(60) وي در بخش گزارش شهرها درباره ي سينيز مي نويسد:«سينيز: (قوستان) در نيم فرسنگي دريا، بالاتر از مهروبان، داراي بازار درازي است كه خوري (خور، نهري بي آب در كنار دريا) به هنگام مدّ آب دريا به آن درآيد. جامع از بازار به دور است و سراي امير روبروي آن است. كاخ هاي بسيار دارد.» (61)وي در بيان بازرگاني سينيز مي نويسد: «پارچه هايي همانند قصب دارد. چه بسا كتان آنرا از مصر وارد مي كردند ولي بيشتر آنچه امروز مي سازند از آن است كه نزد خود كِشته مي شود» (62). وي سينيز را جزو نواحي گرمسير برشمرده است.(63) مقدسي در ذكر راه ها، از مهروبان تا سينيز را يك مرحله دانسته است و امتداد آن تا «شاپور» را چنين مي نويسد: «از مهربان تا سينيز يا تا رودخانه يك مرحله، و از رودخانه تا «ارگان» يك مرحله و از سينيز تا «سنجاهان» يك مرحله، سپس تا «گنابه» يك مرحله، سپس تا «دشت داودي» يك مرحله، سپس تا «توز» يك مرحله، سپس تا خشت يك مرحله سپس تا نيماراه نيم مرحله دشوار است، سپس تا شاپور همان اندازه است.» (64)
ابن حوقل، از ديگر جغرافيانويساني است كه كتابش را در سال 367ه.ق نوشته است. وي درباره ي سينيز و موقعيت شهرهاي ساحلي خليج فارس از غرب به شرق آن ابتدا از مهروبان، سپس سينيز و بعد توج و جنابه و سيراف و حصن ابن عماره و سوروا و درنهايت هرمز نام مي برد.(65) او در ادامه مي نويسد:«پس از مهروبان، در ساحل دريا شهر سينيز قرار دارد و آن بزرگتر از مهروبان است و جامه ي سينيزي كه به نواحي جهان مي برند، از همين شهر است.» (66) وي در نقشه اي كه از فارس ترسيم كرده است، سينيز را در كرانه ي راست دريا قرار داده و رودي را در طرف راست مهروبان ترسيم كرده كه شعبه اي از آن به سمت چپ جريان دارد. اين رود از نزديكي شهر «فرزك» آغاز و از شهر ارّجان گذشته و در طرف راست سينيز به دريا مي ريخته است. همچنين ميان سينيز و جنابه هم مصب رود شيرين قرار دارد.(67) ابن حوقل در توصيف نواحي ارجان درباره ي سينيز مي نويسد:«ديگر سينيز كه منبري دارد و پارچه هاي كتاني سينيزي معروف است. همه در اين امر اتفاق دارند كه عطر آن چنانكه به اين پارچه ها به سبب لطافت و نعومتي كه دارند مي چسبد به هيچ پارچه اي نمي چسبد؛ و گروه ديگري معتقدند كه اين خاصيت كتان آن است» (68). وي در جايي ديگر اشاره دارد كه جنابه و سينيز و مهروبان در كرانه ي دريا و سخت گرمسيرند و نخلستان ها و نيز ميوه هاي نواحي گرمسير دارند.(69)ابن حوقل در ذكر فتنه ي قرامطه، به ترويج اين دين در اين شهر هم اشاره مي كند؛ غائله اي كه توسط ابوسعيد بن بهرام جنابي پديد آمد.(70)
مؤلف ناشناس كتاب حدود العالم من المشرق الي المغرب هم در سال 372ه.ق ضمن توصيف بندر سينيز مي نويسد: «شهري است بر كران دريا با نعمت بسيار و هواي درست و همه جامه اي سينيزي از آنجا برند.» (71)
جيهاني ديگر جغرافيادان مسلمان، سينيز را فرضه(بارانداز) پارس دانسته و در توصيف آن مي نويسد:«شهري است بزرگتر از مهرويان و فرضه ي ولايت فارس است. جايي است به غايت گرم، پس مي رود بر دريا تا نجرم سيراف» (72).
ابن اثير هم در ذكر وقايع سال 23ه.ق مي نويسد: عثمان بن ابي العاص ثقفي شهرهاي اصطخر، «گور»، كازرون و نوبندجان را گشود و به كمك ابوموسي، شهرهاي شيراز و ارّجان و سينيز را هم فتح كرد و خراج و جزيه ي فراوان از آنها گرفت. وي سپس جنابه و جهرم را متصرف شد.(73)
قدامه بن جعفر نيز پس از صحبت كردن از ناحيه ي اهواز و ميزان خراج آن، به فارس مي پردازد و آنرا شامل پنج ناحيه دانسته كه از كنار مرز اهواز آغاز مي شود و شامل ارجان، ناحيه ي اردشير، ناحيه ي «دارابجرد»، ناحيه ي استخر، ناحيه ي «سابور» و سواحل فارس، مهروبان، و سينيز و جنابا و توّج و سيراف است. وي خراج فارس را به تنهايي از پول نقد بيست و چهار هزار هزار (24/000/000درهم) ثبت كرده است.(74)
ابن بلخي در بيان فتح پارس در صدر اسلام ضمن اشاره به علاء حضرمي، به عنوان امير بحرين و حمله ي او به پارس و فتح آنجا توسط وي و ديگر سرداران مسلمان، مي نويسد كه وي براي ياري رساندن به عثمان بن ابي العاص، جهت گشودن پارس، نامه اي به ابوموسي اشعري مي نويسد. وي لشكري را به فرماندهي هرمز بن حيان العبدي مأمور حمله به سينيز مي كند كه او اين شهر را متصرف مي شود.(75) وي در وصف شهر سينيز چنين مي نويسد:«شهركي است بر كنار دريا و حصاري دارد و اين سينيز ميان مهروبان و جنابا است و جامه ي كتان بافند، سخت تر و لطيف، آن را سينيزي گويند. اما داشتي، نكند و جز خرما نخيزد و روغن چراغ و هوا و آب آن نيكو است.» (76) اشتهار پارچه هاي قريه «سينيج» يا «سينيز» زياد بوده است. اين شهر در نزديكي مصب رود «تاب» و سرحد بين خوزستان و فارس واقع بود و پارچه هايي كه در سمرقند مي بافتند، سينيزي مي گفتند و از اينجا معلوم مي شود كه صنايع فارس در صنايع ماوراءالنهر نفوذ داشته است. كتاني را كه براي پارچه ي سينيزي لازم بود در ابتدا از مصر مي آوردند و بعد در خود محل تهيه مي شد.(77)
ابوالفداء (وفات سال 732ه.ق)در ذكر درياي پارس، بندر سينيز را در ساحل خليج فارس و در امتداد بندر ماهروبان و پس از آن معرفي مي كند.(78) وي اين شهر را جزء بلاد جنوبي فارس ثبت كرده است.(79) او اين بندر را از اقليم سوم و از فارس و به قولي از اهواز دانسته و در تعريف آن چنين مي گويد: «سينيز بلده كوچكي است، بيشتر آن ويران است. چون رونده اي از ساحل به راه افتد، از سينيز نخست به جنابه رسد. در اللباب آمده است كه سينيز از قراء اهواز است.» (80)
مررو بالا بر نوشته هاي جغرافيانويسان و مورخان نشان مي دهد كه اين بندر در غرب شبه جزيره ي بوشهر و شرق بندر ماهروبان و در نزديكي گناوه قرار داشته است. اين شواهد با ديگر گفته ها پيرامون راه هاي ارتباطي خليج فارس با موقعيت بندر امام حسن (عليه السلام) به نوعي هم خواني داشته و اين احتمال كه اين بندر جايگاه سينيز باستاني بوده است را تقويت مي كند. در ادامه به شواهد باستان شناختي اين موضوع نيز اشاره مي شود.
مطالعات باستان شناختي (تصاوير 3 الي 7)
در طي بررسي انجام شده در سال 1388 يكي از محل هاي مهمي كه مورد بازديد قرار گرفت بندر امام حسن(عليه السلام) امروزي، بين بندر ريگ و بندر گناوه بود. اين بندر بر روي بقاياي استقراري قديمي تر شكل گرفته است. بقاياي معماري و پراكندگي سفال در مناطق مسكوني آن به وضوح قابل مشاهده است(نقشه شماره4).بندر و خور امام حسن(عليه السلام) در بريدگي ارتفاعي قرار گرفته است كه موقعيت اراضي پست آن، بندر را به عنوان محل واسط كالاهاي تجاري مناسب ساخته است. از طرفي وجود آثار و بقاياي معماري بر فراز بلندي ها و ارتفاعات تپه، وجود بندري معتبر را در اين مكان تأييد مي كند. اين آثار عبارتند از تپه هايي با آثاري از بقاياي معماري سنگي و ملاط گچ، بقاياي ديوارهاي استقراري، آثار آب انبارهاي نيمه ويرانه و چاه ها كه امروزه بخشي از آنها همچون بناي امامزاده امام حسن(عليه السلام) و آب انبار مخروبه ي آن كاملاً آشكار و بخشي نيز در زير خاك مدفونند. اين آثار در يك بيان كلي از سه كيلومتري شرق خور امام حسن (عليه السلام)و آبادي امام حسن(عليه السلام) تا 2 كيلومتري غربي آن كه از جنوب به محدوده ي دريا و از شمال تا بخش هايي از فرودگاه و جاده ي ارتباطي اصلي بوشهر- بندر ديلم متصل است، ادامه دارد.
يكي از بخش هاي جالب توجه در اين محدوده، فرودگاه بندر امام حسن (عليه السلام) است كه طبق گفته ي اهالي و مسئولين محلي فرمانداري، در حين انجام عمليات عمراني، در بخش ديوارها و نرده هاي حفاظتي فرودگاه، شمار قابل توجهي سفال هاي نوك اژدري (تصوير6) به همراه ظروف سنگي و سفال با لعاب سبزآبي از زير خاك هويدا شده است. بخشي از اين آثار توسط علاقمندان محلي جمع آوري و نگهداري شده است(تصاوير3-7). چنانچه در تصاوير مشاهده مي شود، از ظرف سنگي به دست آمده از اين طريق، در يكي از منازل مردم محل، به عنوان گلدان استفاده شده است كه جاي بسي تأمل و تأسف دارد (تصوير5).
درواقع مهم ترين مواد فرهنگي يافت شده در بررسي سطحي و همچنين آثار نگهداري شده در منازل معتمدين محلي، عبارت است از سفال هاي نوك اژدري، سفال لعابدار فيروزه اي يا سبزآبي و اسگرافياتو به همراه سفال با خمير سنگي. اين گونه هاي سفالي درواقع مستنداتي باستان شناختي هستند كه نشان مي دهند اين بندر در دوره ي ساساني (به ويژه اواخر ساساني) و صدر اسلام و به ويژه قرون 8 و 9 ميلادي/ 2 و 3 هجري قمري بارانداز كالاهاي تجاري بوده است. اين بندر خوري هم داشته است. وجود تپه هاي باستاني كه بخش عمده اي از آنها در زير مناطق مسكوني امروزي مدفون هستند، گورستان قديمي با پراكندگي سفال، همگي شاهدي است بر اينكه بندر سينيز احتمالاً بندري باستاني با قدمت پيش گفته بوده كه در جاي بندر امام حسن(عليه السلام) فعلي قرار داشته است(شكل و جدول كاتالوگ1).
متأسفانه تاكنون مطالعات هدفمند باستان شناختي در اين منطقه انجام نگرفته و فعاليت عمراني كه امروزه با سرعت بالايي چه به عنوان طرح هاي شهرسازي و توسعه ي شهري و چه فعاليت هاي نفتي در منطقه انجام مي گيرد، آسيب هاي جدي را بدان وارد كرده است كه در صورت عدم توجه به آن، دير زماني نخواهد بود كه اثري از اين آثار ارزشمند بر جاي نماند.
دوره ي فرهنگي پيشنهادي
مدارك سفالي به دست آمده از اين بندر، بخصوص سفال نوك اژدري و سفال لعابدار فيروزه اي به همراه سفال هاي لعابدار قرون اوليه ي اسلامي نظير اسگرافياتو در بازه ي زماني ساساني و صدر اسلام تا قرن پنجم ه.ق قرار مي گيرد. نظر به فراواني گونه ي نوك اژدري در اين بندر، در ادامه ويژگي هاي اين گونه ي سفالي شاخص و گاهنگاري مرتبط با آن در تأييد گاهنگاري اوليه ي پيشنهادي آن ارايه مي گردد.خميره ي اين گونه، در حرارت بالا پخته شده، به رنگ زرد قرمز(7.5YR 8/6) تا زرد كم رنگ (2.5Y 8/4) با ماسه ي فراوان و دانه هاي متراكم شن ريز زاويه دار با 0/1ميليمتر ضخامت است. سطح اين سفال با پوشش آب نمك روشن تر شده و سطحي پرداخت شده با دست مرطوب و تا حدودي ماسه اي دارد. سطح داخلي آن بيشتر مواقع با قير پوشش داده شده است. درك كنت منشاء اين سفال را عراق مي داند.(81)(طرح شماره1).59 قطعه از اين سفال در «آنورادهاپورا»، در سيلان به دست آمده است. اين گونه ي سفالي داراي پوشش گلي به رنگ قهوه اي مايل به زرد روشن يا نخودي يا قرمز و خميره ي آن مخلوط ماسه ايي ظريف هم است.
پراكندگي آن در تمام بخش هاي سواحل شبه جزيره ي هندوستان، درياي عمان، خليج فارس كه منشاء آن است، درياي سرخ، شرق آفريقا و حتي منطقه ي «هندوچين» است. از اين گونه در قلعه ي آنورادهاپورا به دست آمده است. همچنين از شهر «سيگيريا» و محوطه ي بندر باستاني «مانتايي» به دست آمده اند، كه وياجايا پالا و پريكت آن را گزارش كرده و متعلق به دوران ساساني يا صدر اسلام دانسته اند و تاريخي بين قرن 5 تا 9 ميلادي را براي آنها مشخص كرده اند.به طور كلي ارتفاع آنها حدود 100 سانتي متر و بدنه ي كلفت كوزه ها حدود 35 سانتي متر پهنا دارند و داراي شانه هايي با شيب ملايم هستند. لبه ي ضخيم آنها، گرد شده و پايه يا كف نوك تيزي در پايين با مقطع صاف تا نوك تيز و به عبارت بهتر گرد، دارند.اغلب آنها را به نام سفال هاي نوك اژدري يا ظروف ذخيره سازي آذوقه با گردن نوك حلقوي و بدون دسته ياد مي كنند. اين گونه ها در تمام خليج فارس و بين النهرين بين دوران اشكاني تا دوران عباسيان به دست آمده است. بيشترين نمونه هاي آن از دوران مياني ساساني به دست آمده است. كاركرد آن احتمالاً براي نگهداري مايعات بوده است.
مطابق آناليز انجام شده بر روي قيرهاي گونه هاي به دست آمده از آنورادهاپورا، اين آثار داراي منشاء ايراني و گونه هاي به دست آمده در «فيلكه» و كويت بيشتر عراقي و چند نمونه هم مربوط به ايران است. مهمترين چشمه هاي قيري كه در ايران از آنها در ساختشان استفاده شده و از طريق آزمايشات آناليز شيميايي به اثبات رسيده است، چشمه هاي قيري«ممتين» رامهرمز، «عين قير» در دهلران، پل دختر و چشمه ي طبيعي نفت و قيري«سلطان» است. در طي كاوش در ماهروبان و سيراف نمونه هاي فراواني از آن به دست آمده است(طرح شماره دو). همچنين در طي بررسي هاي انجام شده در منطقه ي ماهروبان در بندر ديلم تا سيراف، گونه هاي متفاوت آن هم در بررسي بندر سينيز، ماهروبان، بوشهر و منطقه ي ساحلي بين «هنديجان» و بندر ديلم و هم در طي كاوش هاي باستان شناختي در «شغاب» بوشهر به دست آمد. در ارتباط با كاركرد آن با توجه به كاوش هاي انجام شده در شغاب و شوشتر نوع تدفيني آن به دست آمده است. مطالعات آزمايشگاهي انجام شده بر روي گونه ي هم افق آن يعني آمفوراهاي رومي كه توسط ويلر در «آريكمادو» نشان از كاركرد حمل آب انگور دارد. اما سؤال اصلي تداوم آن در دوره ي اسلامي است. تعاليم اسلامي توليد و مصرف شراب را منع مي كند. به نظر اين سفال ها براي ذخيره ي هر نوع مايعات مي توانسته كاركرد داشته باشد. هرچند وجود جامعه ي زرتشتي ساساني در فارس، مي توانسته توليد و تجارت آن را همچنان تا اواسط دوران عباسي تداوم داده باشد.(82)
نزديكي معادن قيري رامهرمز به بندر ماهروبان، و منشاء قيرهاي آزمايش شده در كويت(عكاظ) و آنورادهاپورا در سيلان اين احتمال را كه اين سفال در اين منطقه توليد مي شده است را مطرح مي كند. انجام بررسي هاي هدفمند در اين بخش مي تواند پاسخي به اين سؤال باشد. به دست آمدن اين گونه ي سفالي در بندر امام حسن گاهنگاري پيشنهادي اين بندر را كه به نظر نگارنده همان سينيز باستاني است، به اواخر ساساني و صدر اسلام مي رساند (طرح شماره 1و2).
پينوشتها:
1.استاديار گروه باستان شناسي دانشگاه تهران، اين مقاله حاصل پروژه ي تحقيقاتي نگارنده با شماره 28780/1 است كه تحت نظر موسسه ي باستان شناسي دانشگاه تهران انجام پذيرفت.
2.سرفراز، علي اكبر: گزار باستان شناسي شهرستان كنگان، تهران: پژوهشكده باستان شناسي سازمان ميراث فرهنگي، 1383.
3.توفيقيان، حسين: گزارش بررسي بنادر باستاني استان بوشهر: اداره ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري بوشهر، 1388، منتشر نشده: اسماعيلي جلودار، محمداسماعيل؛ ابراهيمي، نصرالله:«بازشناسي بنادر نويافته ي خليج ناي بند در خليج فارس بر پايه ي شواهد و مدارك باستان شناسي»، جلد3، گمانه، پاييز 1391، ص 34-50.
4.سمسار، محمدحسن: جغرافياي تاريخي سيراف، تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگي، بي تا، ص 331/1.
5.ويلسون، سر آرنولد تالبوت: خليج فارس، ترجمه ي محمد سعيدي، تهران: بنگاه ترجمه و نشر كتاب، 1348، ص 62.
6.پزار، موريس: مأموريت در بندر بوشهر(گزارش حفاري ها و مطالعات باستان شناسي)، ترجمه ي سيدضياء مصلح، توضيحات و تعليقات غلامحسين نظامي، بوشهر: شروع، 1384، صص 129-133.
7.Stein,Sir Aurel:Archaeological Reconaissance 1937,Persian Navigation Hadi Hasan,London,1938
8.Whitehouse,David:"Excavations at siraf.first interim report",Iran,vol.VI,1968,"Excavations at Siraf.second interim report",IRAN,vol.VI,1969;"Excavations at Siraf.third interim report",IRAN,vol.VIII,1970;"Ecavations at Siraf forth interim report",IRAN,vol.IX,1971;"Ecavations at Siraf fifth interim report",IRAN,vol.X,1972"Ecavations at Siraf.sixth interim report",IRAN,vol.XII,1974
9.بختياري، حسين:«كاوش هاي باستان شناسي در سيراف»، در گزارش چهارمين مجمع سالانه ي كاوش ها و پژوهش هاي باستان شناسي در ايران، 12-17آبان ماه 1354، زير نظر فيروز باقرزاده، تهران: مركز باستان شناسي ايران، 1355.
10.معصومي،غلامرضا: سيراف(بندر طاهري)، تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگي، 1383.
11.ميراسكندري، سيدمحمود: گزارش كاوش باستان شناسي زير آب در سيراف، تهران: پژوهشكده باستان شناسي، 1379، منتشر نشده؛ توفيقيان، حسين: گزارش كاوش باستان شناسي زير آب در بندر سيراف، تهران: پژوهشكده باستان شناسي، 1388، منتشرنشده.
12.زارعي، حميد: گزارش گمانه زني به منظور تعيين حريم در بندر باستاني سيراف، بوشهر: اداره كل ميراث فرهنگي صنايع دستي و گردشگري استان بوشهر، 1381.
13.سرفراز، علي اكبر: گزارش بررسي و شناسايي شهرستان كنگان، بوشهر: اداره كل ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري استان بوشهر، 1384.
14.اسماعيلي جلودار، محمداسماعيل، گزارش فصل دوم كاوش باستان شناسي در بندر سيراف، تهران: پژوهشكده ي باستان شناسي، 1388؛ اسماعيلي جلودار، محمد اسماعيل:«گزارش مقدماتي كاوش نجات بخشي در سيراف(بخش اول: كاوش در ترانشه I) و 1386» در مجموعه مقالات نهمين گردهمايي سالانه باستان شناسي ايران، 1390، تهران: پژوهشكده باستان شناسي.
15.سرفراز، علي اكبر: گزارش كاوش باستان شناسي بندر ديّر، تهران: پژوهشكده باستان شناسي سازمان ميراث فرهنگي، 1384.
16.توفيقيان، حسين: گزارش بررسي بنادر باستاني استان بوشهر، پيشين، 1388، منتشر نشده؛ اسماعيلي جلودار، محمد اسماعيل:«پيشنهادي براي تعيين جايگاه بندر باستاني نجيرم براساس متون نوشتاري صدر اسلام و مطالعات باستان شناختي»، پژوهشنامه ي خليج فارس، به كوشش عبدالرسول خيرانديش و مجتبي تبريزنيا، تهران: خانه كتاب، 1390، ص 129-153.
17.معصومي، پيشين، 1383، صص 362-3.
18.واندنبرگ، لوئي: باستان شناسي ايران با مقدمه ي رمن گيرشمن، ترجمه ي عيسي بهنام، چاپ سوم، تهران: دانشگاه تهران، 1379، ص 53.
19.Whitehouse,D& Williamson,A:"Sasanian Maritime Trade",IRAN,1973,11,p.35-39;Whitecomb,D.S:"Bushire and the Angali Canal",Mesopotamia,1987,22,p.311-336
20.Kennet,Dereck:Sasanian and Islamic Pottery from Ras al-Khaimah.Classification,chronology and analysis of trade in the Western Indian Ocean,Oxford,BAR Int Ser 1248,2004,p.30
21.توفيقيان، پيشين، منتشر نشده.
22.گاوبه، هاينس: ارّجان و كهگيلويه از فتح عرب تا پايان دوره صفوي، ترجمه ي سعيد فرهودي، تحشيه، تصحيح و تنظيم فهارس:احمد اقتداري، تكمله و مجلد چهارم در مجموعه آثار خوزستان، تهران: انجمن آثار ملي، شماره 150، 1359، صص 355-354؛
Stiffe,Arthur W:"Ancient Trading Centers of the Persian Gulf,III;PreMohammedians Settlements",in:Geographical Journal,IX,1897,S,309-314.
23.بازيار، علي: گزارش باستان شناسي گناوه، ديلم و بخش ريگ، تهران: پژوهشكده باستان شناسي سازمان ميراث فرهنگي، 1379.
24.ابراهيمي، نصرالله: گزارش فصل اول بررسي بندر گناوه، بوشهر، اداره كل ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري استان بوشهر، 1388، منتشر نشده.
25.اسماعيلي جلودار، محمد اسماعيل:«بندر ساساني-اسلامي گناوه و بندر نويافته جابرج در نزديكي آن (براساس مطالعات متون نوشتاري و يافته هاي باستان شناسي»)، در مجموعه مقالات سومين همايش دوسالانه بين المللي خليج فارس، تاريخ، فرهنگ و تمدن، تهران: دانشگاه تهران وشهرداري تهران، 1392 زير چاپ.
26.گاوبه، پيشين، صص 89-93 به نقل از:
Lorimer,J.G:Gazetteer of the Persian Gulf Oman and Central Arabia,Calcutta,1908-1915,p.1104,II;Stiffe,ibid,1897,p.313
27.بازيار، 1379، پيشين.
28.توفيقيان، 1388، پيشين، منتشر نشده. لازم به يادآوري است نگارنده نخستين بار به همراه آقايان حسين توفيقيان و نصرالله ابراهيمي در سال 1388 از اين بندر بازديد نمود كه امكان قرار داشتن سينيز در اين مكان توسط اين دو باستان شناس مطرح گرديد. بدينوسيله از ايشان سپاسگزارم.
29.گاوبه، 1359، ص 76 و 350-351؛ اقتداري، احمد: آثار شهرهاي باستاني سواحل و جزاير خليج فارس و درياي عمان، تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگي، 1383، ص 3-4.
30.بازيار، 1379، پيشين.
31.توفيقيان، 1388، پيشين، منتشر نشده.
32.اسماعيلي جلودار، محمداسماعيل و توفيقيان، حسين: گزارش فصل اول كاوش در بندر باستاني ماهروبان، تهران، پژوهشكده باستان شناسي سازمان ميراث فرهنگي، 1388.
33.Priestman,S & Kennt ,D:"The Williamson Collection Project:Sasanian and Islamic pottery from Southern Iran,40,2002,p.265-267
34.For example:Huffe,D. & Gignoux,P:"Ausgrabungen auf Qala-ye Dukhtar bei Firuzabad 1976",Archaeologische Mitteilungen aus Iran 11,1978,p.143-147;Hojland,F. & Anderson,H.H:Qala`at al-Bahrain,Vol.2,The Central Monumental Buildings,Jutland Archaeological Society Publications,30:2,1997,Aarhus,p.213-215;Hardy & Guilbert,C:Dix ans de recherche archeologique sur la période Islamique dans le Golfe(1977-1987).Documents de l"Islam Médiéval.Nouvelles Perspectives de Recherche,Actes de la Table Ronde organisée par le CNRS,Paris,March 1988,Institut Français d`Archéologie Orientale du Caire,199,p.131-192;Morgan,P:"New thoughts on Old Hormuz:Chinese ceramics in the Hormuz region in the thirteenth and fourteenth centuries",Iran 29,1991,67-83;Ziolkowski,2002
35.Kennet,ibid,2004,p.32
36.Bivar,A.D.H:Excavations at Ghubayra,Iran,School of Oriental and African Studies,University of London,2000
37.Kennet,ibid,2004,p.30
38.Azarnoush,M:"The Sasanian Manor house at Hajiabad,Iran",Florence,1999
39.Kennet,ibid,2004,p.31
40.Stronach,D:Pasagardae,a report on the excavations conducted by the British Institute of Persian Studies from 1961 to 1963,Oxford,1978,p.157-159,figs.123-124
41.Kennet,2004,p.31
42.J.M.Upton
43.واندنبرگ، پيشين، ص 52.
44.Whitecomb,D.S:Before the Roses and the Nightingales,Excavations at Qasr-i AbuNasr,Old Shiraz,New York,1985
45.Kennet,ibid,2004,p.31
46.نك: اطلس گيتاشناسي استان هاي ايران، 1383 و نقشه ي شماره 3.
47.گاوبه،پيشين، صص 89-93.
48.Hor Sini
49.نك: لسترنج، گاي: جغرافياي تاريخي سرزمين هاي خلافت شرقي، ترجمه ي محمود عرفان، تهران: علمي و فرهنگي، چاپ هشتم، 1383، ص 295(به نقل از: اصطخري، ص 34، 128؛ مقدسي، ص 426؛ ناصر خسرو، ص 90؛ ياقوت، جلد اول: ص 502، جلد سوم: 221؛ حمدالله مستوفي، ص 178)؛ گاوبه، پيشين، صص 39-40.
50.شوارتس، پاول: جغرافياي تاريخي فارس، ترجمه ي كيكاووس جهانداري، تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگي، 1382، ص 166.
51.ابن رسته، احمد بن عمر: الاعلاق النفيسه، ترجمه و تعليق دكتر حسين قره چانلو، تهران: اميركبير، 1365، ص 11؛ اصطخري، ابواسحق ابراهيم: مسالك الممالك، ترجمه ي محمد بن سعد بن عبدالله تستري، به كوشش ايرج افشار، تهران: موقوفات دكتر محمود افشار يزدي، 1373، ص 40؛ مقدسي، ابوعبدالله محمد بن احمد: احسن التقاسيم في معرفة الاقاليم، ترجمه ي دكتر علي نقي منزوي، چاپ دوم، تهران: انتشارات كومش، 1385، ص 635 و 673؛ ابن حوقل: صورة الارض، ترجمه ي دكتر جعفر شعار، تهران: بنياد فرهنگ ايران، 1345، ص 3؛ قدامه بن جعفر، ابوالفرج: كتاب الخراج، ترجمه و تحقيق دكتر حسين قره چانلو، تهران: نشر البرز، 1370، ص 137؛ ابن بلخي: فارسنامه ابن بلخي(براساس متن مصحح لسترنج و نيكلسن)، توضيح و تحشيه از منصور رستگار فسايي، شيراز: بنياد فارس شناسي، 137، ص 356؛ ابوالفداء:تقويم البلدان، ترجمه ي عبدالمحمد آيتي، تهران: بنياد فرهنگ ايران، 1349، صص 31-33.
52.بلاذري، احمد بن يحيي بن جابر: فتوح البلدان، ترجمه و مقدمه از دكتر محمد توكل، تهران: نشر نقره، 1367، ص 541.
53.ابن فقيه همداني، ابوبكر احمد بن اسحاق: تاريخ جغرافيايي ايران، ترجمه ي مختصرالبلدان، ترجمه ح.مسعود، تهران: بنياد فرهنگ ايران، 1349، ص 15.
54.ابن رسته، پيشين، ص 111.
55.همان، ص 87.
56.اصطخري، پيشين، ص40.
57.همان، ص 115.
58.همان، ص 121.
59.همان، ص 144.
60.مقدسي، پيشين، ص 630-631.
61.همان، ص 635.
62.همان، ص 657.
63.همان، ص 666.
64.همان، ص 673.
65.ابن حوقل، پيشين، ص 3.
66.همان، ص 7.
67.همان، صص 31-33.
68.همان، ص 39 و 65.
69.همان، ص 52 و 55.
70.همان، ص 62.
71.مؤلف نامعلوم:حدودالعالم من المشرق الي المغرب، به كوشش منوچهر ستوده، تهران: طهوري، 1362، ص 132.
72.جيهاني، ابوالقاسم بن احمد: اشكال العالم، نخستين جهانگرد جغرافي نگار ايراني، ترجمه ي علي بن عبدالسلام كاتب، با مقدمه و تعليقات فيروز منصوري، مشهد: آستان قدس رضوي، چاپ اول، 1368، ص 58.
73.ابن اثير، علي بن محمد: اخبار ايران از الكامل ابن اثير، ترجمه ي محمدابراهيم باستاني پاريزي، تهران: دنياي كتاب، 1365،چاپ دوم، 1367، ص 265-264.
74.قدامه بن جعفر، پيشين، ص 137.
75.ابن بلخي، پيشين، صص 271-274.
76.همان، ص 356.
77.همان، 1376، ص 274.
78.ابوالفداء، پيشين، صص 31-33.
79.همان، ص 368.
80.همان، ص 370-371.
81.Kennet,ibid,2004,p.85.
82.Tomber,Roberta:"Rome and Mesopotamia-importers into India in the first millennium AD"in antiquity,Vol.2007,pp.976
كتابنامه
ابن اثير، علي بن محمد: اخبار ايران از الكامل ابن اثير.[ مترجم] محمدابراهيم باستاني پاريزي، چاپ دوم. تهران: دنياي كتاب، 1367.
ابن بلخي: فارسنامه (براساس متن مصحح لسترنج و نيكلسن). توضيح و تحشيه: منصور رستگارفسايي. شيراز: بنياد فارس شناسي، 1374.
ابن حوقل، محمد بن حوقل: صوره الارض. [مترجم] جعفر شعار. تهران: بنياد فرهنگ ايران، 1345.
ابن رسته، احمد بن عمر: الاعلاق النفيسه. ترجمه و تعليق دكتر حسين قره چانلو. تهران: اميركبير، 1365.
ابن فقيه همداني، ابوبكر احمد بن اسحاق: تاريخ جغرافيايي ايران (ترجمه ي مختصرالبلدان). [مترجم]ح مسعود. تهران: بنياد فرهنگ ايران، 1349.
ابوالفداء: تقويم البلدان. [مترجم] عبدالمحمد آيتي. تهران: بنياد فرهنگ ايران، 1349.
اسماعيلي جلودار، محمداسماعيل و توفيقيان، حسين: گزارش فصل اول كاوش در بندر باستاني ماهروبان، تهران: پژوهشكده ي باستان شناسي سازمان ميراث فرهنگي، 1388.
اسماعيلي جلودار، محمداسماعيل:«پيشنهادي براي تعيين جايگاه بندر باستاني نجيرم براساس متون نوشتاري صدر اسلام و مطالعات باستان شناختي»، پژوهشنامه ي خليج فارس. [تدوين] عبدالرسول خيرانديش و مجتبي تبريزنيا. تهران: خانه كتاب، 1390، ص 129-135.
__: بندر ساساني- اسلامي گناوه و معرفي بندر نويافته جابرج در نزديكي آن. زيرچاپ، [ مؤلف كتاب] مجموعه مقالات سومين همايش بين المللي دوسالانه ي خليج فارس. تهران: دانشگاه تهران، 1392.
__: گزارش فصل دوم كاوش باستان شناسي در بندر سيراف. تهران: پژوهشكده ي باستان شناسي سازمان ميراث فرهنگي، 1388.
__:گزارش مقدماتي كاوش نجات بخشي در سيراف (بخش اول: كاوش در ترانشهI)، 1386. مجموعه مقالات نهمين گردهمايي سالانه ي باستان شناسي ايران. تهران: پژوهشكده ي باستان شناسي سازمان ميراث فرهنگي، 1390.
اسماعيلي جلودار، محمداسماعيل و ابراهيمي، نصرالله: بازشناسي بنادر نويافته ي خليج ناي بند در خليج فارس بر پايه ي شواهد و مدارك باستان شناسي. گمانه. پاييز 1391، ش3، ص 34-50.
اصطخري، ابواسحق ابراهيم: مسالك الممالك. [تدوين] ايرج افشار.[مترجم] محمد بن سعد بن عبدالله تستري. تهران: موقوفات دكتر محمود افشار، 1373.
اقتداري، احمد: آثار شهرهاي باستاني سواحل و جزاير خليج فارس و درياي عمان. تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگي، 1383.
بختياري، حسين: كاوشهاي باستان شناسي در سيراف. [تدوين] فيروز باقرزاده. گزارش چهارمين مجمع سالانه ي كاوش ها و پژوهشهاي باستانشناسي در ايران، 12-17آبان 1354. تهران: مركز باستانشناسي ايران، 1355.
بلاذري، احمد بن يحيي بن جابر: فتوح البلدان، [مترجم] محمد توكل. تهران: نقره، 1367.
پزار، موريس: مأموريت در بندر بوشهر (گزارش حفاري ها و مطالعات باستان شناسي). [مترجم] سيد ضياء مصلح. توضيحات و تعليقات از غلامحسين نظامي، بوشهر: شروع، 1384.
توفيقيان، حسين: گزارش بررسي بنادر باستاني استان بوشهر. بوشهر: اداره ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري بوشهر، 1388، منتشر نشده.
__: گزارش كاوشهاي باستانشناسي زير آب در بندر سيراف. تهران: پژوهشكده ي باستان شناسي سازمان ميراث فرهنگي، 1388، منتشر نشده.
جيهاني، ابوالقاسم بن احمد: اشكال العالم، نخستين جهانگرد جغرافي نگار ايراني.[ مترجم] علي بن عبدالسلام كاتب. مقدمه و تعليقات از فيروز منصوري. مشهد: آستان قدس رضوي، 1368.
حدود العالم من المشرق الي المغرب، تصحيح منوچهر ستوده.تهران: طهوري، 1362.
زارعي، حميد: گزارش گمانه زني به منظور تعيين حريم در بندر باستاني سيراف. بوشهر: اداره ي كل ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري استان بوشهر، 1381.
سمسار، محمدحسن: جغرافياي تاريخي سيراف. تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگي، بي تا.
شوارتس، پاول: جغرافياي تاريخي فارس. [مترجم] كيكاووس جهانداري. تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگي، دانشگاه تهران، 1382.
قدامه ابن جعفر، ابوالفرج: كتاب الخراج. ترجمه و تحقيق دكتر حسين قره چانلو. تهران: البرز، 1370.
گاوبه، هاينس: ارجان و كهكيلويه از فتح عرب تا پايان دوره صفوي. [مترجم] سعيد فرهودي، تحشيه، تصحيح و تنظيم فهارس: احمد اقتداري، تهران: انجمن آثار ملي، 1359.
گزارش بررسي و شناسايي شهرستان كنگان، سرفراز، علي اكبر: بوشهر: اداره ي كل ميراث فرهنگي، گردشگري و صنايع دستي استان بوشهر، 1384، ص 2-88.
لسترنج، گاي: جغرافياي تاريخي سرزمين هاي خلافت شرقي. [ مترجم] محمود عرفان. تهران: علمي و فرهنگي، چاپ هشتم، 1383.
معصومي، غلامرضا: سيراف يا بندر طاهري، تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگي، 1383.
مقدسي، ابوعبدالله محمد بن احمد: احسن التقاسيم في معرفة الاقاليم. [مترجم] علي نقي منزوي. تهران: كومش، 1385.
ميراسكندري، سيدمحمود: گزارش كاوش هاي باستان شناسي زير آب در سيراف. تهران: پژوهشكده ي باستان شناسي سازمان ميراث فرهنگي، 1379، منتشر نشده.
واندنبرگ، لوئي: باستان شناسي ايران باستان با مقدمه ي رمن گيرشمن. [مترجم] عيسي بهنام. تهران: دانشگاه تهران، چاپ سوم، 1379.
وايتهاوس، ديويد و ويليامسون، آندرو: بازرگاني دريايي ساسانيان.[مترجم] گيو آقاسي. تهران: آريا، بي تا.
ويلسون، آرنولد: خليج فارس.[مترجم] محمد سعيدي. تهران: بنگاه ترجمه و نشر كتاب، 1348.
ياقوت حموي: برگزيده مشترك ياقوت حموي. [مترجم] محمد پروين گنابادي. تهران: اميركبير، 1362.
Azarnoush,M:The Sasanian Manor house at Hajiabad,Iran,1994
Bivar,A.D.H:Excavations at Ghubayra,Iran:Iran:2000
Clair Hardy, Gilbert: Les Niveaux Islamiques Du Secture Apadana - Ville Royale. DAFI. 1984, 14, pp. 121-209.
Connan, Jacques and Carter, Robert: “A geometrical study of bituminous mixtures from Failaka and Umm an - Namel (Kuwait), from the Early Islamic period”. Arabian Archaeology and epigraphy. 2007, Vol. 18, pp. 139-181.
Hardy and Guilbert, C: Dix ans de recherche archeologique sur la periode Islamique dans le Golfe (1977-1987). Documents de I’Islam Medieval. Nouvelles Perspectives de Recherche, paris: Institut Franfais d’Arch^ologie Orientale du Caire, 1991.
Hojland, F. and Anderson, H. H: "Qala"at al-Bahrain. vol 2. The Central Monumental Buildings". Aarhus: Jutland Archaeological Society
Publications, 1997. pp. 213-215.
Huff, D. and Gignoux, P: Ausgrabungen auf Qal"a-ye Dukhtar bei Firuzabad
1976. Archaeologische Mitteilungen aus Iran: 1978, 11, pp. 117-150.
Kennet, Dereck: Sasanian and Islamic Pottery from Ras al-Khaimah. Classification, chronology and analysis of trade in the Western Indian Ocean, BAR Int Ser 1248. Oxford: s.n., 2004.
Lorimer, J. G: Gazetteer of the Persian Gulf, Oman and Central Arabia. Calcutta: s.n., 1908-1915.
Morgan, P: “New thoughts on Old Hormuz: Chinese ceramics in the Hormuz region in the thirteenth and fourteenth centuries”. Iran: 1991,29.
Priestman, S. and Kennet, D: “The Williamson Collection Project: Sasanian and Islamic pottery from Southern Iran”. Iran: 2002,40.
Stiffe, Arthur W: “Ancient Trading Centers of the Persian Gulf, III; Pre- Mohammedians Settlements”. Geographical Journal. 1897, EX, S.
Stronach, D: Pasagardae, a report on the excavations conducted by the British Institute of Persian Studies from 1961 to 1963. Oxford: s.n., 1978.
Tomber, Roberta: “Rome and Mesopotamia - importers into India in the first millennium AD”, antiquity. 2007, Vol. 81.
Whitcomb, D. S: Before the Roses and the Nightingales, Excavations at Qasr-i Abu Nasr, Old Shiraz. New York: s.n., 1985.
: “Bushire and the Angali Canal”. Mesopotamia: 1987,22.
Whitehouse, D. and Williamson, A: “Sasanian Maritime Trade”. IRAN: 1973, 11.
Whitehouse, David: “Excavations at Siraf. fifth interim report”. IRAN. 1972, Vol. X.
: “Excavations at Siraf. first interim report”. IRAN: 1968, Vol. VI.
: “Excavations at Siraf. forth interim report”. IRAN: 1971, Vol. IX.
: “Excavations at Siraf. second interim report”. IRAN: 1969, Vol. VI.
: “Excavations at Siraf. third interim report”. IRAN: 1970, Vol. VIII.
: “Excavations at Siraf.sixth interim report”. IRAN: 1974, Vol. XII.
فهرست اسناد و گزارش هاي بررسي و كاوش باستان شناختي در استان بوشهر به ترتيب سال
مركز اسناد سازمان ميراث فرهنگي كشور(تهران) |
1348-1350 |
هرمزگان و بوشهر |
اندرو ويليامسون |
مركز اسناد سازمان ميراث فرهنگي كشور(تهران) |
1350 |
بوشهر |
اندرو ويليامسون |
پژوهشكده باستان شناسي ميراث فرهنگي(تهران) |
1382 |
بوشهر |
حسن توفيقيان |
پژوهشكده باستان شناسي ميراث فرهنگي(تهران) |
1383 |
كنگان |
علي اكبر سرفراز |
پژوهشكده باستان شناسي ميراث فرهنگي(تهران) |
1383 |
پشتكوه دشتستان |
علي اكبر سرفراز |
پژوهشكده باستان شناسي ميراث فرهنگي(تهران) |
1384 |
محمدآباد برازجان |
اسماعيل يغمايي |
پژوهشكده باستان شناسي ميراث فرهنگي(تهران) |
1384 |
ده كهنه(شبانكاره) |
اسماعيل يغمايي |
پژوهشكده باستان شناسي ميراث فرهنگي(تهران) |
1384 |
دير |
علي اكبر سرفراز |
پژوهشكده باستان شناسي ميراث فرهنگي(تهران) |
1384 |
دشتستان (فصل اول) |
علي اكبر سرفراز |
پژوهشكده باستان شناسي ميراث فرهنگي(تهران) |
1379 |
گناوه، ديلم و بخش ريگ |
علي بازيار |
پژوهشكده باستان شناسي ميراث فرهنگي(تهران) |
1379 |
پشت كوه برازجان |
حميد زارعي |
پژوهشكده باستان شناسي ميراث فرهنگي(تهران) |
1383 |
شهرستان كنگان |
علي اكبر سرفراز |
پژوهشكده باستان شناسي ميراث فرهنگي(تهران) |
1383 |
منطقه پشت كوه |
علي اكبر سرفراز |
مركز اسناد سازمان ميراث فرهنگي كشور(تهران) |
1346-1347 |
سيراف(15 گزارش) |
ديويد وايت هاوس |
مركز اسناد سازمان ميراث فرهنگي كشور(تهران) |
1350 |
كاوش در چرخاب برازجان |
علي اكبر سرفراز |
مركز اسناد سازمان ميراث فرهنگي كشور(تهران) |
1350 |
كاوش در چرخاب برازجان |
علي اكبر سرفراز |
مركز اسناد سازمان ميراث فرهنگي كشور(تهران) |
|
كاوش در بردك سياه |
اسماعيل يغمايي |
پژوهشكده باستان شناسي ميراث فرهنگي(تهران) |
1380-1384 |
چرخاب(برازجان) |
علي اكبر سرفراز |
پژوهشكده باستان شناسي ميراث فرهنگي(تهران) |
1383-1384 |
بردك سياه( برازجان) |
اسماعيل يغمايي |
پژوهشكده باستان شناسي ميراث فرهنگي(تهران) |
1379 |
تل شهيد |
حميد زارعي |
پژوهشكده باستان شناسي ميراث فرهنگي(تهران) |
1377 |
گورستان شغاب بوشهر |
مهدي رهبر |
پژوهشكده باستان شناسي ميراث فرهنگي(تهران) |
1387 |
گزارش كاوش فصل دوم كاوش در سيراف |
محمد اسماعيل اسماعيلي جلودار |
پژوهشكده باستان شناسي ميراث فرهنگي(تهران) |
1387 |
گزارش كاوش فصل اول در بندر باستاني مهروبان(بندر ديلم) |
محمداسماعيل اسمعيلي جلودار و حسن توفيقيان |
اداره كل ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري استان بوشهر |
1388 |
گزارش فصل اول بررسي بندر گناوه |
نصرالله ابراهيمي |
زير چاپ |
1389 |
فصل اول بررسي بنادر باستاني بوشهر |
حسين توفيقيان |
**توضیح تصویر
نقشه 1: جانمایی آزاد موقعیت بنادر باستانی سواحل شمالی خلیج فارس در استان بوشهر (نقشه از دکتر فریدون بیگلری)
** توضیح تصویر
نقشه 2: موقعیت جانمایی شده ی بنادر و محوطه های باستانی سواحل جنوبی و شمالی خلیج فارس (kennet, 2004, p 129)
** توضیح تصویر
نقشه شماره 3: موقعیت بندر امام حسن (سینیز) در خلیج فارس (نقشه از http://fa.wikipedia.org/wiki)
** توضیح تصویر
طرح 1: گونه ی سفال نوک اژدری به دست آمده از کاوش سال 1388 سیراف
** توضیح تصویر
طرح 2: سفال های گونه ی نوک اژدری به دست آمده از رأس الخیمه امارات (Kennet,2004,p.160)
** توضیح تصویر
تصویر 1: بقایای نهشته های باستان شناختی و یک آب انبار متروکه در بندر سینیز / امام حسن مجتبی.
** توضیح تصویر
تصویر 2: بقایای نهشته های باستان شناختی و معماری در یکی از گورستان های بندر سینیز/ امام حسن مجتبی.
** توضیح تصویر
نقشه 4: جانمایی بندر باستانی سینیز در موقعیت بندر امام حسن (ع) امروزی در محیط GIS (ترسیم از سمیه اسماعیلی)
** توضیح تصویر
تصویر 3: سفال های شاخص لعابدار (نوع اسگرافیاتو و لعاب فیروزه ای) و بدون لعاب بررسی سطحی بندر سینیز / امام حسن (ع)
** توضیح تصویر
تصویر 4: ظرفی سفالی سالم در دست اهالی بندر سینیز/ امام حسن (ع)
** توضیح تصویر
تصویر 5: یکی از ظروف سنگی به دست آمده از سینیز/ امام حسن (ع)، در دست اهالی که تبدیل به گلدان شده است.
** توضیح تصویر
تصویر 6: بخش کف و بدنه گونه ی سفالی نوک اژدری در دست اهالی بندر سینیز/ امام حسن (ع)
** توضیح تصویر
تصویر 7: ظرف سفالی سالم لعابدار در دست اهالی بندر سینیز / امام حسن (ع)
** توضیح تصویر
ردیف |
توصیف |
1 |
چرخ ساز ماسه و دانه های سفید نخودی کافی |
2 |
چرخ ساز ماسه نرم نخودی کافی، سفال از نوع اسگرافیاتو |
جدول و شکل کاتالوگ 1 دو گونه ی شاخص از سفال لعابدار فیروزه ای رنگ و اسگرافیاتو (بررسی سطحی سینیز/ امام حسن (ع)، 1388)
منبع مقاله :
خيرانديش، عبدالرسول، تبريزنيا، مجتبي، ( 1392 )، پژوهشنامه خليج فارس ( دفتر ششم )، تهران: خانه كتاب، چاپ اول