چكيده:
سيستان و بلوچستان بزرگ ترين استان كشور، با قدمت چندهزار ساله، همان گونه كه از نامش پيداست مركب از دو فرهنگ سيستاني و بلوچي است. در اين نوشتار تلاش شده است با استفاده از روش اسنادي، يكي از صنايع دستي منطقه به نام « حصيربافي » با تكيه و تأكيد بر عامل اقليم، از منظر مردم شناسي و نقش تعيين كننده ي گياهان در چگونگي ظهور و تكامل اين صنعت، مورد بررسي قرار گيرد.كليدواژه ها: حصيربافي، گياه، هنر، صنايع دستي، سيستان، بلوچستان.
درآمد
« صنايع دستي و هنرهاي دستي ميراث ارزشمند پيشينيان هستند كه در همه ي دنيا به آن ارج نهاده مي شود و براي حفظ و بقاي آن تلاش هاي بسياري انجام گرفته است. هر شيء هنري كه با دست ساخته شود و ماشين آلات صنعتي بزرگ در ساخت آن دخالتي نداشته باشد يك هنر دستي محسوب مي شود و زماني كه جنبه ي كاربردي آن بيشتر از جنبه ي هنري مطرح شود مي توان نام صنعت دستي را بر آن نهاد كه در مجموع به صنايع دستي شهرت دارد. »(2)همان طور كه از تعريف انسان شناسان هنر برمي آيد صنايع دستي كه يكي از شاخه هاي هنري ساخته دست بشر است، در نقاط مختلف از تنوع بسيار برخوردارند و از دلايل آن مي توان به متنوع بودن روحيات، تفاوت در نوع حكومت ها، تفاوت در سلايق اجتماعي و مهم ترين عامل يعني تنوع پوشش گياهي و ساختار طبيعت اشاره كرد كه در نهايت آن را به هنر بومي و مختص يك قوم مبدل مي سازد.
موقعيت جغرافيايي طبيعي استان
استان سيستان و بلوچستان با 187502 كيلومتر مربع وسعت، در جنوب شرقي ايران قرار گرفته و بيش از 11% وسعت كل كشور را شامل شده و بزرگ ترين استان كشور است. اين استان از شمال به خراسان جنوبي، از غرب به استان كرمان و هرمزگان و از جنوب به درياي عمان، از شرق به افغانستان و پاكستان محدود است.(3)اين استان براساس پراكندگي قومي به دو قسمت « سيستان » و « بلوچستان » قابل تفكيك است. سيستان در شمال استان قرار دارد و شهر اصلي و مركزي آن« زابل » است. از شهرهاي ديگر آن مي توان، زملك، بنجار، محمدآباد و شهر جديد رامشار را نام برد.
قسمت جنوبي استان يعني « بلوچستان » منطقه ي وسيع نيمه كوهستاني است كه از شمال به سيستان و كوير لوت منتهي مي شود. شهرهاي مهم آن عبارتند: زاهدان و خاش كه در مجموع به منطقه ي « سرحد » معروف است و ايرانشهر، سراوان، نيكشهر و بندر چابهار، كه « مكران » را تشكيل مي دهند.
از شهرهاي قديمي اين استان، « ايرانشهر » است كه قلعه ي باستاني آن در مركز شهر قرار دارد و در گذشته يك مركز حكومتي بوده است.(4) ( تصاوير شماره 1و 2).
آب و هوا
آب و هواي استان بياباني است؛ حداكثر دماي سالانه ي آن بيش از 40 درجه ي سانتي گراد است. زاهدان، سردترين و ايرانشهر، گرم ترين شهرهاي استان هستند. نوسانات رطوبت، وجود بادهاي موسمي همچون بادهاي معروف به 120 روزه، باد هفتم يا گاو كشي، نوسانات جوي و اختلاف دما در 24 ساعت به استثناي نواحي معتدل درياي عمان ويژگي هاي آب و هوايي اين استان را تشكيل مي دهند.(5) به طور كلي آب و هواي منطقه ي سيستان، يعني شمال استان، گرم و خشك و در قسمت جنوبي استان، يعني منطقه بلوچستان، گرم و مرطوب است.پوشش گياهي استان
« سيستان » از پوشش گياهي متنوعي برخوردار است. عمده ترين درخت منطقه « گز » است. « ني » و « لوئي » از گياهان موجود در درياچه ي هامون هستند. گل هاي « خرزهره » كه اكثر خيابان هاي زابل را زينت بخشيده اند از گل هاي بومي منطقه به شمار مي روند. از ديگر گياهان مي توان به « كره » و درخت خرماي اهلي اشاره كرد.پوشش گياهي شاخص « بلوچستان »، « نخل » است كه دو نوع اهلي و وحشي دارد و در توليد يكي از مواد اوليه ي غذايي يعني خرما و همچنين توليد صنايع دستي كاربرد فراواني دارد. علاوه بر آن، درخت بادام كوهي، بنه، گز، كهور ايراني، كنار نيز وجود دارد. در جنوب بلوچستان در سواحل درياي عمان جنگل هاي ماندابي( مانگرو ) ديده مي شود كه در زبان فارسي به آن « حرا » و در گويش محلي به آن « تمر » مي گويند.(6)
حصيربافي چيست؟
يكي از هنرهاي اصيل و سنتي استان سيستان و بلوچستان، هنر حصيربافي است. اين هنر كه دير زماني است به يك صنعت دستي نيز تبديل شده، علاوه بر جنبه هاي تزييني، داراي كاربردهاي بسياري بوده و زبردستي، تجربه و همكاري مردانه و زنانه ي منطقه را توأماً داراست.حصيربافي در منطقه ي سيستان با گويش« اصيل بافي » و در منطقه ي بلوچستان « تگرد » تلفظ مي شود و در نقاط ديگر استان به «بوريا بافي » و « پرده بافي » نيز شهرت دارد. « اصيل » از ساقه هاي ني ساخته مي شود و « تگرد » از برگ درختان خرماي وحشي منحني دار.
صنعت حصيربافي در ساخت وسايل كاربردي چون: سجاده، پرده، سبد، زيرانداز، بادبزن، صندوقچه و... كاربرد دارد و براي تهيه ي آن از گياهان بومي متعددي استفاده مي شود.
همان طور كه بيان شد به دليل شرايط خاص اقليمي و آب و هوايي، مردم بومي استان سيستان و بلوچستان با هواي گرم و خشك، آفتاب سوزان و كويري، شب هاي سرد، آب كم و پوشش گياهي ناچيز مواجه هستند و با نگاهي دقيق تر به طبيعت اين استان مي توان گفت صنعت حصيربافي يكي از صنايع دستي شاخص آن به شمار آورد. اهميت اين صنعت از آن روست كه مواد اوليه ي آن ارزان بوده و در تمامي نقاط استان به راحتي يافت مي شود. بنابراين حصيربافي مهم ترين محصولات را در بخش صنايع دستي تشكيل مي دهد.
موادگياهي اوليه در توليدات حصيربافي:
خرماي اهلي ( نمادي از تقدس در ميان مردمان گرمسير جنوب ) :خرما گياهي است چند ساله و دو پايه با برگ هاي پنجه اي، شانه اي و برگ هاي نوك تيز كه در انتها خشك و خار مانند است. اين گياه بيشتر در استان هاي گرمسيري كشور زيست دارد. ميوه ي اين درخت خرماست كه پس از حدود يك ماه و اندي از شروع گل دادن، در انتهاي ماه هاي مرداد و شهريور كاملاً مي رسد.
از برگ اين درخت در ساخت حصير، پوشش سقف، جاروهاي رفتگري و بادبزن هاو... استفاده مي شود. اين درخت در ميان مردمان گرمسير جنوب از اين جهت كه داراي كاربردهاي غذايي و صنعتي بسيار بوده، گياهي مفيد تلقي شده و جنبه ي تقدس نيز به خود گرفته است.
** تصوير
درخت داز:
«داز » درختچه اي است با برگ هاي شانه اي، و يا بادبزني كه در طول رگبرگ هاي ثانويه، بريدگي حاصل نموده است. ساقه در برخي گونه هاي دراز، استوانه اي و خيلي بلند و بدون انشعاب است. دازها اغلب در مسير رودخانه هاي بلوچستان ديده مي شوند و غالباً قدي افتاده و كوتاه دارند.(7)** تصوير
اين گياه در مناطق وسيعي از بلوچستان مي رويد و براي تهيه ي وسايل زندگي بسيار مورد استفاده قرار مي گيرد. مردم محلي با اين نعمت خدادادي اشياء و لوازم زيباي حصيري مي سازند.
اين گياه در سيستان و بلوچستان به دو صورت برگ پهن و برگ نازك ديده مي شود كه نوع دوم آن كاربرد بيشتري دارد. استقامت برگ هاي گياه « داز » بسيار زياد است. علاوه بر آن، انعطاف پذيري زيادي دارد. بنابراين در ساخت وسايل ظريف از آن استفاده مي شود. بيشتر اشيائي كه با اين گياه ساخته مي شود جنبه كاربردي دارند و براي زيبايي بيشتر روي آنها را تزيين مي كنند.
مراحل ساخت انواع حصير با همكاري زنان و مردان محلي و تقسيم كار ميان آنها انجام مي پذيرد. جمع آوري برگ وظيفه ي مردان است و بافت آن را زنان و دختران به عهده دارند. برگ زماني كه از درخت جدا مي شود كاملاً تازه و انعطاف پذير است بنابراين همان موقع بايد مورد استفاده قرار گيرد زيرا پس از خشك شدن قابليت خود را از دست مي دهد. از برگ هاي داز اشياء و لوازم گوناگوني تهيه مي شود كه عبارتند از:
- بادل badel: وسيله اي است براي نگهداري اشياء كه به صورت حجمي گرد و نامشخص مي باشد.
- پردگ pardag: پرده ي حصيري كه جلوي در خانه ها آويخته مي شود و بافت ساده اي دارد.
- پروند parvond: نوعي كمربند است كه از كنار هم قرار گرفتن چند طناب بافته شده از برگ داز درست مي شود و در بالا رفتن از درخت خرما و چيدن محصول كاربرد دارد.
- تت tat: تور گياهي كه براي حمل كاه و برنج يا برگ درختان استفاده مي شود.
- تگرد tagerd: نوعي زيرانداز بافته شده از برگ هاي داز مي باشد كه كف خانه هاي روستاييان را مي پوشاند. اما خانواده هايي كه توان مالي بيشتري دارند، براي روي زيرانداز، از قالي يا گليم نيز استفاده مي كنند. شيوه ي بافت تگرد به صورت جناقي است زيرا از تراكم بيشتري برخوردار است.
- تيچك/ تچك(techk/tichak): غربالي است كه براي پاك كردن حبوبات و غلات مورد استفاده قرار مي گيرد. بافت آن به صورت ساده است تا سطحي مشبك به وجود آيد.
- چيلكchilok: طنابي است كه از برگ هاي داز تهيه مي شود و در زندگي روزمره ساكنان بلوچستان كاربرد بسياري دارد و در اكثر كارها مورد استفاده قرار مي گيرد. در ساخت آن از برگ هاي ظريف و نازك استفاده مي شود، به طوري كه برگ ها را با يكديگر پيچيده و انتهاي آن را گره مي زنند.
- روپك ropag: جاروي محلي بلوستان است كه از برگ داز ساخته مي شود. براي ساخت آن، برگ ها را از ساقه جدا كرده و از انتها مي بندند و سپس مورد استفاده قرار مي دهند. گاهي يك چوب دراز نيز به آن بسته مي شود تا به درازاي جارو افزوده شود.
** تصوير
- سفت/ سفت - سپت(safat/saft/sapat): همان سبد است كه در گويش محلي با اين اشكال نيز شنيده مي شود. از آن براي جابجايي موادغذايي و مواد ديگر استفاده مي شود.
** تصوير
- سند sond: يك نوع سبد ديگر است. اين سبد را زماني كه خرما هنوز بر درخت است. به دور خوشه ي آن مي بافند تا خرماهاي رسيده روي زمين نيفتند. سپس با همان سبد حصيري براي فروش به بازار عرضه مي شوند.
- سواس svas/savas: نوعي كفش محلي است كه تنها در منطقه ي بلوچستان ساخته و استفاده مي شود. اين كفش، كف ضخيمي دارد كه مانع از انتقال حرارت زمين به پا مي شود. روي آن كاملاً باز است و با دو بند به مچ پا محكم مي گردد و براي هواي گرم بلوچستان پاپوشي كاملاً خنك به شمار مي آيد.
** تصوير
- شاهيم shahim: ترازوي دو كفه اي است كه در توزين محصولات كشاورزي مورد استفاده قرار مي گيرد. اين ترازو دو ظرف حصيري گرد دارد كه هركدام از حصيرها توسط چند طناب گياهي يا مويي به چوب بالاي ترازو متصل مي گردند.
- كتك/ كچو(katak/kacho) همان خورجين است كه از آن براي حمل بار روي حيوان استفاده مي شود.
- كتل katal: كيسه بزرگ حصيري است از برگ هاي داز ساخته مي شود و براي نگهداري برنج و گندم و حبوبات استفاده مي شود.
- كتور/ كتير(kator/katir):صندوقچه اي گياهي است كه زنان بلوچ از آن براي نگهداري وسايل خياطي و دوخت و دوز استفاده مي كنند.
** تصوير
- كپر/ گردتوپ (kapar/gerdtoop): كلبه هايي كه در برخي مناطق روستايي با استفاده از شاخ و برگ گياه داز ساخته مي شوند. اغلب در ساخت ديواره هاي آن از گل نيز استفاده مي شود.
** تصوير
- گوادگچن/ گوادپچن(govadgecgen/ govadpachen): بادبزني دستي است كه مردمان سيستان و بلوچستان براي تهيه ي آن برگ ها را همان طور كه به ساقه است با يكديگر مي بافند تا به انتهاي برگ برسند، سپس سر ساقه ها را برگردانده و در زير لبه ي برگ هاي ديگر فرو مي كنند و براي تزيين آن از نخ و پارچه هاي رنگين استفاده مي كنند. ادامه ي ساقه ي برگ ها نقش بادبزن را به عهده دارد.
- گورگيج gorgij: سبدي است كه براي نگهداري گوشت و خرما و برخي مواد غذايي استفاده مي شود و داراي بند يا دسته اي است كه مي توان آن را از سقف آويزان كرد. معمولاً براي ايجاد روزنه در ساختار آن از بافت ساده استفاده مي شود.
مصلي mossala: سجاده اي كه از برگ هاي دراز ساخته شده است. بافت اين سجاده متنوع و تزئينات آن ساده است. همچنين دو دسته در كنار آن گذاشته مي شود تا حمل آن آسان تر گردد.(8)
** تصوير
گياه گز:
** تصوير« گز » گياهي است درختچه اي با برگ هاي سوزني شكل و فاقد گوشوارك، كه گل آذين آن خوشه يا سنبله متراكم و گلها منظم و هرمافروديت، تخمدان تك خانه، تمكن جداري، ميوه ي آن عموماً از نظر گياه شناسي كپسول است. اين گياه در اغلب مناطق گرم و خشك، به ويژه در شوره زارها مي رويد. اين گياه در فرهنگ سيستاني، نماد مقاومت و استقامت است.
از اندام هاي هوايي و شاخه اي اين گياه در ساختن بسياري از سبدها و پايه هاي « لوندك » ( وسيله اي كه بر روي آن خمير نان را پهن كرده و داخل تنور قرار مي دهند ) استفاده مي شود. اين گياه در حصاربندي و حصار كشي كاربرد داشته، همچنين با استفاده از شاخه هاي گياه گز با كنار هم گذاشتن و به هم بافتن آنها ديواره هاي چوبي مي سازند كه به عنوان بادشكن، در جلوگيري از پيش روي شن هاي روان استفاده مي شود. در گذشته اي نه چندان دور از اين گياه در سد سازي و بندسازي رودخانه اي نيز استفاده مي شده است.
از ديگر وسايلي كه با اين گياه مي سازند « تمك »(temmak) است كه درواقع سيلويي ساخته شده از گِل، با ديوارهاي چوبي و احياناً حصيري است. ديوارهاي تمك درواقع از شاخه هاي جوان درخت گز بافته مي شود و درواقع انباري است بر روي زمين به فرم ايستاده كه در آن غلات، به ويژه گندم را براي مدتي نگهداري مي كنند.
گياه لوئي:
** تصوير« لوئي » گياهي است آبزي و نيمه آبزي، دائمي( چند ساله ) و يك پايه كه معمولاً در كنار آبگيرها و احياناً داخل كانال هاي آب رساني رويش دارد. داراي ساقه هاي زيرزميني رونده است. اين گياه از دير باز در درياچه ي هامون مي رويد و ساكنان حاشيه ي اين درياچه از آن به خوبي بهره مي برده اند. آنان با بريدن شاخه هاي گياهان بالغ و كنار هم گذاشتن آنها و سپس به هم بستن ساقه هاي تنومند اين گياه، قايق محلي مناسبي با عنوان « توتن » (tootan) مي سازند. به چوب سنبله ي نر آنها اصطلاحاً « خلك » (kholak) گفته مي شود. از خلك هاي گياه نيز پرده مي سازند. همچنين دامداران و جزيره نشينان درياچه ي هامون از اين گياه در ساختن خانه استفاده مي كردند. از لوئي ديوارهاي حصارگونه اي براي نگهداري طيور و حيوانات خانگي مي ساختند؛ همچنين پناهگاهي براي نگهداري دام ها در شب هاي سرد زمستان مي ساختند كه در اصطلاح محلي « تنگ »(teng) ناميده مي شود.(9)
** توضيح تصوير
(پناهگاه دامپروري ساخته شده از لوئي)
-پرده بافي يكي از انواع حصير است كه كاربرد فراواني دارد. پرده هاي حصيري از « خلك » كه همان طور كه گذشت يكي از اجزاي گياه لوئي است- ساخته مي شوند. خلك را در فصل تابستان ( ماه هاي تير و مرداد ) كه به نهايت رشد خود رسيده، برداشت مي كنند. طول هر خلك بين 1/5 تا 2/5متر است. از خلك هاي رسيده، پرده هايي درست مي كنند كه به « پرده ي زابلي »معروف است. اين پرده ها به دلايلي چند استفاده هاي فراواني دارند.
سايه اي كه اين پرده ها ايجاد مي كنند سنگين و پر است زيرا ضخامت ني ها كه مواد تشكيل دهنده ي آنها هستند، زياد است. همين خصوصيت موجب مي گردد تا گرماي كمتري به داخل خانه رسوخ كند. همچنين مانع از نفوذ گرد و غبار و حشرات به داخل مي شود. از ديگر دلايل استفاده از پرده هاي حصيري اين است كه در طول روز كه هواي بيرون روشن تر است، داخل خانه ديده نمي شود و برعكس از داخل خانه فضاي بيرون به راحتي ديد داشته و قابل كنترل است.
پس از بافت پرده، برخي از زنان خوش ذوق زابلي با رنگ هاي زيبا و شاد، روي پرده ها را نقاشي مي كنند كه معمولاً نقش گلداني است در وسط كه بر روي زمينه اي زرد قرار دارد.
لازم به ذكر است كه نوعي از همين پرده ها كه با ني هاي باريك بافته مي شوند مربوط به منطقه ي سيستان نيست و آنها را در ساير نقاط كشور مي بافند اما به نظر مي رسد كه از پرده هاي سيستاني الگوبرداري شده اند.
« امروزه دلالان بازار پرده هاي حصيري، خلك ها را از منطقه ي تركمن صحرا در استان گلستان به روستاهاي حاشيه ي درياچه ي هامون مي آورند تا زنان روستايي كه در گذشته ( زماني كه درياچه پر بود از آب و ني و توتك در آن رشد مي كرد ) پرده بافي مي كردند، اينك براي آنها اين پرده ها را ببافند. ضمناً نخ موردنياز بافنده نيز توسط « ارباب » در اختيار آنان قرار مي گيرد و بافنده ها موظفند در ازاي نخ و خلك تحويلي كار كاملي را به دلال مربوطه يا همان ارباب ارائه نموده تا مزد ناچيز خود را دريافت كنند. »(10)
** تصوير
گياه ني:
ني ها گياهاني هستند علفي با ساقه ي توخالي و بندبند كه در محل گره هاي ساقه توپر هستند. برگ در اين گياه نيزه اي و داراي گوشوارك هاي قابل توجه است. اين گياه آبزي است و از لحاظ زندگي بسيار شباهت به لوئي دارد. انواع از ني را مي توان برشمرد. نوعي ويژه از آن به ني « خيزان » معروف است. ني از خانواده ي غلات است و با داشتن ريزوم مي تواند خود به خود در يك منطقه ي مناسب تكثير شود. گل آذين آن سنبله باز است.كاربردي كه اين گياه در تغذيه ي احشام دارد، از اهميت خاصي برخوردار است ولي از ديرباز روستاييان با مهارتي ويژه از اين گياه علوفه اي غالب منطقه ي درياچه ي هامون، حصيرهاي زيبايي تهيه مي كنند كه قبلاً به عنوان زيرانداز در زير قاليچه ها و فرش ها به كار مي رفت. چنانچه شاردن، سياه فرانسوي در عصر صفوي مي نويسد: « حصيرهاي بافت ايران به سهولت تا و لوله مي شوند و در ظرافت و زيبايي بي نظيرند. بهترين كارخانه هاي اين كالا در سيستان است ». كاربرد ديگر حصيرهاي بافته شده از اين گياه، در پوشش سقفي خانه هاي غير گنبدي محلي است.
كنده كاري هاي باستاني در شهر سوخته نشان مي دهد كه در معماري ديرينه ي منطقه، استفاده از حصير جايگاه مهمي داشته است.
ساقه ها و برگ هاي ني كاربردهايي چون: ساخت بادبزن، كلاه حصيري و گاه برپايي كلبه هاي روستايي نيز دارد.
از گياه ني در منطقه ي سيستان نوعي پرچين يا ديوار( با استفاده از روش پرده بافي ) نيز درست مي شود كه به منزله ي بادشكن در اطراف خانه هاي روستايي قرار مي گيرد و جلوي ريگ هاي سرگردان و حركت شن هاي روان را مي گيرد. نحوه ي قرار گرفتن اين ني ها بر روي زمين به صورت عمودي است كه درنهايت با چند قطعه ني به صورت افقي نيز مهار مي شوند.(11)
برآمد
صنايع دستي يكي از نمودهاي فرهنگي هستند كه در غالب آثار هنري جلوه گر مي شوند. اين هنرها كه برخاسته از خوي، خصلت، طبيعت، اقليم و ذوق اقوام مختلف است، در طول زمان و بر اساس چگونگي شرايط اقليمي، شكل گرفته و رشد مي يابند و در ميان فرهنگ هاي مختلف با ماهيت هاي بومي گوناگون، كاركردهاي اجتماعي متفاوتي دارند. بنابراين صنايع دستي را مي توان تبلور فرهنگ و هنر يك منطقه دانست كه ارتباط مستقيمي با اقليم، نحوه ي زندگي، معيشت و تاريخ مردم يك منطقه و قوم دارد.حصيربافي، اين صنعت بومي بسيار كهن در منطقه ي سيستان و بلوچستان، ساخته و پرداخته ي دستان هنرمند مردان و زناني است كه اين مهارت ها را به صورت تجربي، نسل به نسل از نياكان خود آموخته اند و مدت هاست كه اين هنر دستي بسيار كاربردي در زندگي اين مردمان به يك صنعت مبدل گشته است كه جنبه هاي اقتصادي نيز براي آنها به ارمغان آورده است.
پوشش گياهي خاص اين منطقه كه از نوع آب و هواي مختص به اين استان بزرگ و كهن است، در هدايت مردمان بومي، به توليد هنر و صنعت دستي « حصيربافي » در طول زمان، يكي از مهم ترين و تعيين كننده ترين عوامل بوده است. در اين نوشتار ضمن معرفي مواد گياهي اوليه ي حصيربافي و تنوع هنري، به كاربردهاي آنها و انواع توليدات نيز پرداخته شده است.
به گفته برخي از دست اندركاران و كارشناسان، متأسفانه اين صنعت كه روزگاري از نظر اقتصادي و فرهنگي، يكي از منابع درآمد و اشتغال، به ويژه زنان، بود، امروزه متأسفانه به دليل رواج محصولات مشابه پلاستيكي، از رونق افتاده و در خطر زوال قرار دارد. اين امر از نظر مردم شناسي مي تواند آغاز يك روند تحولي منفي براي هنرها و صنايع دستي محلي و در نتيجه محو جلوه هايي از فرهنگ و هنر استان سيستان و بلوچستان به حساب آيد.
پينوشتها:
1. كارشناس ارشد پژوهشكده مردم شناسي سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري.
2. مهريان، احمد؛ تيموري، شهرزاد: صنايع دستي گياهي سيستان و بلوچستان، زاهدان: تفتان، 1386، ص 20.
3. سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري استان سيستان و بلوچستان: راهنماي گردشگري استان سيستان و بلوچستان، سفري به طبيعتي ناشناخته، تاريخي كهن، تهران: ايرانشناسي، 1391، ص 6.
4. مهربان و تيموري، پيشين، ص 18.
5. سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري استان سيستان و بلوچستان، پيشين، ص 7.
6. مهربان و تيموري، پيشين، ص 19.
7. همان، ص 29.
8. همان، ص 36.
9. همان، ص 45.
10. همان، ص 50.
11. همان، ص 56.
احمد، مهربان و احمد، تيموري: صنايع دستي گياهي سيستان و بلوچستان، جلد اول، زاهدان: تفتان، 1386.
سازمان ميراث فرهنگي استان سيستان و بلوچستان: راهنماي گردشگري استان سيستان و بلوچستان سفري به طبيعتي ناشناخته، تاريخي كهن، سيستان و بلوچستان: ايران شناسي، 1391.
** توضيح تصوير
موقعيت استان در کشور (تصوير شماره 1)
عکس از سازمان نقشه برداري کشور
** توضيح تصوير
موقعيت استان در منطقه (تصوير شماره 2)
عکس از سازمان نقشه برداري کشور
منبع مقاله :
خيرانديش، عبدالرسول، تبريزنيا، مجتبي، ( 1392 )، پژوهشنامه خليج فارس ( دفتر ششم )، تهران: خانه كتاب، چاپ اول