آيتالله سيدمحمدتقى مدرسى از علماى عراق
منبع:روزنامه رسالت
محوريت حوزههاى علميه و مرجعيت دينى از اصلىترين انديشههاى سياسى شهيد حکيم بود.
انديشههاى سياسى شهيد آيتالله حکيم همان انديشههاى سياسى حوزههاى علميه است. ديدگاه ايشان محوريت اسلام، محوريت تشيع، محوريت حوزههاى علميه و مرجعيت دينى و نيز وحدت جامعه اسلامى بود
در ايران حرکتهاى زيادى ازسوى مبارزين شروع شد از جمله سازمان عمل اسلامي، حزب الدعوه اسلامي، سازمان مجاهدين عراقى و شخصيتهاى مستقلى که در رابطه با عراق فعاليت مىکردند.پس از مدتى مبنا بر اين شد که جلساتى بين عدهاى از شخصيتهاى عراقى صورت بگيرد که آقايان سيدکاظم حائري، آصفي، شهيد حکيم، خود بنده و چند نفر ديگر در اين جلسات حضور داشتيم و به اين تصميم رسيديم که مجلس اعلاى انقلاب اسلامى تاسيس شود و نمايندگان کل گروههاى عراقى در اين مجلس حضور يابند و جريان واحدى شکل گيرد.
بنابراين محوريت مرجعيت دينى و محوريت حوزههاى علميه يکى از انديشههاى اساسى شهيد آيتالله حکيم بود و همچنين اين انديشه يکى از اساسىترين تفکرات جريانهاى اصيل شيعه به شمار مىرود.
و همچنين ورود ايشان پس از سقوط صدام به عراق نيز قابل ستايش است چون در آن شرايط اوضاع امنيتى بسيار خراب بود ولى ايشان تکليف را در اين ديدند که به عراق بيايند با آن شرايط آمدند و حتى روز اول رجب باتوجه به اينکه ايشان را تهديد به مرگ کرده بودند دست از اقامه نماز برنداشت و گفت من به تکليف خويش عمل مىکنم.تدين، تعبد و نمازهاى شب و عبادات و راز و نياز و گريه ايشان که ديگر جاى بحث ندارد و بسيار بر همگان روشن است که چقدر ايشان ارتباط قوى با خدا داشت.
شهيد حکيم در مسير حق قرار گرفته بود و تنها با خدا معامله کرده بود و خداوند نيز اجر شهادت را به ايشان به خاطر خلوص و نيت پاک اهدا کرد. ايشان هرگز کارهاى خيرش را آشکار نمىکرد. اهل ريا نبود، مجسمه تقوا و خلوص بود - ويژگىهاى زياد ديگرى که فرصت بازگويى همه آنها نيست.
انديشههاى سياسى شهيد آيتالله حکيم همان انديشههاى سياسى حوزههاى علميه است. ديدگاه ايشان محوريت اسلام، محوريت تشيع، محوريت حوزههاى علميه و مرجعيت دينى و نيز وحدت جامعه اسلامى بود
در ابتدا حضرتعالى درباره هدف از تاسيس مجلس اعلاى انقلاب اسلامى عراق صحبتى بفرماييد
پس از پيروزى انقلاب اسلامى در ايران مسلمانان جهان به اين باور رسيدند که مىتوان در اواخر قرن بيست نيز حکومتى اسلامى تشکيل داد و در بين کشورهاى اسلامى طبيعى بود که عراق بيش از ساير کشورها تحت تاثير اين انقلاب واقع شد. براى اينکه ميان ملت عراق و ايران يک ويژگى و عناصر خاصى حاکم بود که فرهنگ و تاريخشان شباهت زيادى باهم داشت و هر حادثهاى که در يکى از اين دو کشور رخ مىداد بازتابش در آن کشور ديگر بسيار زياد بود .حوزههاى علميه ايران غالبا در عراق بود مراجع تقليد ايران در عراق اقامت داشتند،رهبر انقلاب اسلامى ايران مدت زيادى در نجف زندگى مىکرد و هدايت انقلاب را از آن کشور انجام مىداد و مردم عراق احساس مىکردند که شيعيان ايران جزلاينفک آنان هستند. دولت عراق پس از احمد حسن بکر به صدام منتقل شد و حزب بعث وقتى با حرکتهاى مردمى در عراق مواجه شد، خشونت را تنها راه حل خود برگزيد و به جنبشهاى اسلامى فشارهاى زيادى وارد آورد، به حوزههاى علميه حمله کرد، علماى زيادى را به شهادت رساند که مىتوان به آيتالله شهيد سيدمحمدباقر صدر در عراق و سيدحسن شيرازى در بيروت اشاره کردو مبارزين عراقى در آن زمان ايران را تنها ملجا خود يافتند و اغلب به ايران پناهنده شدند و البته تا حدودى کشور سوريه هم از مبارزين استقبال مىکرد ولى ساير کشورهاى همسايه موضعگيرى مناسبى با مبارزين عراقى نداشتند.در ايران حرکتهاى زيادى ازسوى مبارزين شروع شد از جمله سازمان عمل اسلامي، حزب الدعوه اسلامي، سازمان مجاهدين عراقى و شخصيتهاى مستقلى که در رابطه با عراق فعاليت مىکردند.پس از مدتى مبنا بر اين شد که جلساتى بين عدهاى از شخصيتهاى عراقى صورت بگيرد که آقايان سيدکاظم حائري، آصفي، شهيد حکيم، خود بنده و چند نفر ديگر در اين جلسات حضور داشتيم و به اين تصميم رسيديم که مجلس اعلاى انقلاب اسلامى تاسيس شود و نمايندگان کل گروههاى عراقى در اين مجلس حضور يابند و جريان واحدى شکل گيرد.
نقش شهيد آيتالله حکيم در ايجاد و تداوم اين مجلس چه بود؟
شهيد آيتالله حکيم يکى از موثرترين و بارزترين شخصيتهايى بود که در ايران حضور داشت و در شکلگيرى مجلس اعلا اصلىترين نقش را ايشان برعهده داشت و تلاشهاى زيادى در اين راستا انجام داد. به طورى که اين مجلس با نام ايشان عجين شده بود.وضعيت فعلى اين مجلس پس از شهادت شهيد حکيم و نيز سرنگونى رژيم بعث و صدام چگونه است؟
مجلس اعلاى انقلاب اسلامى عراق يکى از سازمانها و گروههاى فعالى است که در عراق فعاليت دارد. حضور شهيد حکيم که چند دهه مبارزات جدى با حزب بعث داشت و نيز شهادت عده زيادى از خانواده ايشان و نيز مقام علمى ايشان به اين مجلس اعتبار و وجهات خاصى بخشيده بود و با شهادت وى اين جنبه کمرنگ شد ولى مجلس اعلا باتوجه به تجربه و سابقهاى که با مديريت شهيد حکيم به دست آورده، سازمانى پويا و فعال است و درحال حاضر به نظر بنده باتوجه به شهادت آيتالله حکيم دوران بازسازى و ترميم را طى مىکند. شهيد حکيم در عراق به عنوان رهبر مطرح بود و جريانات و گروههاى زيادى نسبت به ايشان اعتماد داشتند و همکارى داشتند و شهادت وى ضربه سنگينى بر پيکره اين مجلس بود.اين مجلس بايد موضعگيرىهاى جدىتر نسبت به حضور اشغالگران بگيرد و نقش اصلى خود را به خوبى ايفا کند.شهيد آيتالله حکيم در مدت کوتاهى که در عراق حضور داشت چه نقشى ايفا کرد و چه تحولاتى در عراق رخ داد؟
در حقيقت شهيد حکيم نقشى را در عراق آغاز کرد که خيلى به جا و مناسب بود ولى متاسفانه زود دشمنان به نقش ايشان در آينده عراق پى بردند و قبل از آنکه اهدافش به ثمر بنشيند به شهادت رسيد. در عراق از دو راه مىتوان جامعه را فعال ساخت؛ يکى از طريق حوزههاى علميه و ديگرى از طريق سازمانهاى سياسى دينى که با حوزه مرتبط هستند. شهيد حکيم در نظر داشت مجلس اعلا در بغداد به فعاليتهاى سياسى بپردازد و خودشان در نجفاشرف فعاليت حوزوي، تبليغى و فرهنگى انجام دهند و حوزه را فعال سازند و به همين منظور نيز در نجف اقامت کردند و نمازجمعه اقامه نمودند و حوزه بانوان را تاسيس ساختند. ولى ايجاد تحولى اساسى در حوزهاى کهن همچون نجف زود ثمر نخواهد داد و متاسفانه تلاشهاى ايشان قبل از ثمردهى با شهادتشان متوقف شد که اميدواريم اهداف و آرمانهاى بلند ايشان تداوم يابد و حوزه نجف با حضور مراجعى همچون حضرت آيتالله العظمى سيستانى که از جايگاه بسيار خوبى در عراق برخوردار هستند ما شاهد تحولى شگرف باشيم و خساراتى که در چند دهه حکومت صدام به حوزه نجف وارد شده جبران شود.درباره انديشه سياسى شهيد حکيم صحبت بفرماييد و اينکه برنامههاى ايشان براى آينده عراق چه بود؟
بنده از دوران جوانى با ايشان دوست بودم و به نظرم انديشههاى سياسى شهيد آيتالله حکيم همان انديشههاى سياسى حوزههاى علميه است. ديدگاه ايشان محوريت اسلام، محوريت تشيع، محوريت حوزههاى علميه و مرجعيت دينى و نيز وحدت جامعه اسلامى بود.در يکصد سال گذشته در ايران و عراق شاهد بوديم که جريانات و گروههايى که از حوزه علميه نشات نگرفته بودند و با مرجعيت پيوند ضعيفى داشتند حرکتهايشان يا به شکست انجاميد و يا اينکه به انحراف کشيده شدند. حوزههاى علميه دو جنبه اصلى دارند يکى داشتن قدرت جدى در جامعه شيعه و ديگرى استقامت زياد و باتوجه به ارتباطى که با قرآن، احاديث و اجتهاد دارد مسائل روز را با معيار و مبناهاى دقيقى مىسنجد و با آن مسير را طى مىکند و دور شدن جريانات، گروهها و سازمانها با مرجعيت و حوزههاى علميه دو مشکل اساسى را براى آنها به وجود آورده يکى شکست و ديگرى انحراف.بنابراين محوريت مرجعيت دينى و محوريت حوزههاى علميه يکى از انديشههاى اساسى شهيد آيتالله حکيم بود و همچنين اين انديشه يکى از اساسىترين تفکرات جريانهاى اصيل شيعه به شمار مىرود.
باتوجه به اينکه حضرتعالى سالها با شهيد حکيم مانوس بودهايد از ويژگيهاى بارز ايشان برايمان صحبت کنيد
شهيد حکيم از همان جوانى در فعاليتهاى مردمى و مبارزاتى فعاليت چشمگيرى داشتند. ايشان نزديکترين فرزند امام حکيم به آيتالله شهيدسيدمحمدباقر صدر بود و شهيد صدر بارها در جملاتى از ايشان ستايش کردهاند. شهيد حکيم در همان جوانى در پى ايجاد تحول و پويايى در حوزه نجف بودند و در همين راستا مدرسه علميهاى در نجف تاسيس کردند. در پى تحولاتى که در عراق شد ايشان چند بار زندان افتاد و ممنوعالخروج شد و مخفيانه به سوريه و سپس به ايران هجرت نمود. چون ايشان و برادر بزرگشان آيتالله سيدمهدى حکيم تصميم گرفتند از عراق متفرق شوند و کل وقت خود را به مبارزه بر عليه رژيم اختصاص دهند و اين مسئله بسيار مهمى بود. چرا که يک عالم دين و يک آقازاده مرجع بزرگ عراق و شيعيان جهان و کسى که حوزه ايشان را به عنوان عالم و مجتهد پذيرفته بود، با اين شرايط تصميم گرفت تمام عمر خود را به مسائل سياسى اختصاص دهد، بسيار کار بزرگى بود .و پس از شهادت چند نفر از برادرانش تصميم ايشان جدىتر شد و نيز صبر و شجاعت ايشان در پى شهادت عده زيادى از خانواده ايشان بسيار ستودنى است.و همچنين ورود ايشان پس از سقوط صدام به عراق نيز قابل ستايش است چون در آن شرايط اوضاع امنيتى بسيار خراب بود ولى ايشان تکليف را در اين ديدند که به عراق بيايند با آن شرايط آمدند و حتى روز اول رجب باتوجه به اينکه ايشان را تهديد به مرگ کرده بودند دست از اقامه نماز برنداشت و گفت من به تکليف خويش عمل مىکنم.تدين، تعبد و نمازهاى شب و عبادات و راز و نياز و گريه ايشان که ديگر جاى بحث ندارد و بسيار بر همگان روشن است که چقدر ايشان ارتباط قوى با خدا داشت.
شهيد حکيم در مسير حق قرار گرفته بود و تنها با خدا معامله کرده بود و خداوند نيز اجر شهادت را به ايشان به خاطر خلوص و نيت پاک اهدا کرد. ايشان هرگز کارهاى خيرش را آشکار نمىکرد. اهل ريا نبود، مجسمه تقوا و خلوص بود - ويژگىهاى زياد ديگرى که فرصت بازگويى همه آنها نيست.