نقش دانشمندان مسلمان در توسعه دانش
نويسنده:احمد صائبي
منبع:روزنامه رسالت
منبع:روزنامه رسالت
دانشمندان مسلمان در توسعه علم و دانش نقش به سزايى داشته اند.يکى از اين دانشمندان ابن سينا بوده است.
ابن سينا بلخى يا پورسينا حسين پسر عبدالله زاده در سال 370 هجرى قمرى و در گذشته در سال 428هجرى قمري، دانشمند و پزشک و فيلسوف بود. نام او را به تفاريق ابن سينا، ابوعلى سينا، و پور سينا گفتهاند. در برخى منابع نام کامل او با ذکر القاب چنين آمده: حجهالحق شرفالملک شيخ الرئيس ابو على حسين بن عبدالله بن حسن ابن على بن سينا البخاري. وى صاحب تاليفات بسيارى است و مهمترين کتابهاى او عبارتاند از شفا در فلسفه و منطق و قانون در پزشکي.
وى شاگردان دانشمند و کارآمدى به مانند ابوعبيد جوزجاني، ابوالحسن بهمنيار، ابو منصور طاهر اصفهانى و ابوعبدالله محمد بن احمد المعصومى را که هر يک از ناموران روزگار گشتند تربيت نمود.همچنين ابوريحان بيرونى نيز از ديگر دانشمندان ايرانى بود که تعاليم و آثار وى همچنان در قله هاى تابناک علم و دانش خود نمايى مى کند.ابوريحان محمد بن احمد بيروني، دانشمند بزرگ و رياضيدان، ستارهشناس و تاريخ نگار سده چهارم و پنجم هجرى ايران است و بعضى از پژوهندگان او را از بزرگترين فيلسوفان مشرقزمين مىدانند. او در 362هچرى قمرى در خوارزم که در قلمرو سامانيان بود به دنيا آمده بود و زادگاه او که در آن زمان روستاى کوچکى بود بعدا به «بيروني» تجديد نام داده شده است. مرگش در غزنه در اوان انقلاب سلجوقيان و پادشاهى مسعود بن محمود غزنوى بوده است و برخى درگذشت او را در 440 هجرى قمرى مىدانند. تاليفات بيرونى به زبان عربي، يعنى زبان علمى و همهکسفهم عالم اسلام و ايران بوده است، مگر ترجمه «التفهيم» که خود ، آن را از عربى به فارسى برگردانيده است .
بيرونى دقت و اصابت نظر خويش را مديون مطالعات فلسفى بود، ليکن او در فلسفه پيرو روش متعارف عهد خويش يعنى آن روش که به وسيله کندى و فارابى و نظاير آنان تحکيم و تدوين شده بود نبود بلکه به عقايد ويژه و روش جداگانه و ايرادات خود بر ارسطو ممتاز است، وى همچنين از آثار فلسفى هندوان کتبى چون «شامل» را به عربى ترجمه نمود.
در طول تاريخ سده هاى اخير شاهد ظهور دانشمندان مسلمان زيادى هستيم که همواره در راه بسط راه علم و دانش گام بر داشته اند.درحوزه هاى علوم ديگرچون کيمياازجابربن حيان متولد 741م ميتوان يادآورشد که گوگردراساخت وطلاراازنقره جداگردانيد. ازخدمات ابوبکر رازى ( 864-932م) درعرصه علوم مختلف به خصوص درعلوم کيمياوبيولوژى ميتوان يادآورگرديدکه کتاب طب منصورى اوتاقرنهاى اخيرمانند کتاب “قانون “ ابن سينا (980-1037م) دردانشگاه هاى مشهوراروپاتدريس ميشد. به همين گونه ازکارخستگى ناپذيروبى مانند محمد ابن موسى خوارزمى درقرن نهم ميلادى ميشود يادآورشد که درحوزه علم الجبر به پيشرفتهاى زيادى نايل آمد وباکشف معادله درجه دوم دررياضى انقلابى رادراين علم پديدآورد ومعادله اودررياضيات حيثيت کليدى رادارد. درحوزه علوم تاريخ وجغرافيا ازابن خلدون بنيانگذارعلم جامعه شناسى معاصر ومسعودى ميتوان ياداورشد که کارهاى بس غظيمى رادرحوزه شناخت و توسعه علوم اجتماعى انجام داده اند. به همين شکل ازدانشمندان ديگرى چون ابن هثيم (965-1039م) بايد ذکرکردکه کارهاى اودرعلم فزيک کمترازنيوتن نميباشد. وى دررياضى و فلسفه از شخصيتهاى متبحر روزگار خودبود.. همان گونه که از مثال هاى فوق الذکر بر مى آيد نقش دانشمندان مسلمان در توسعه علم و دانش بلا انکار است.وظيفه ملتها و دولتهاى اسلامى اين است که سرمايه عظيم باقيمانده از اين دانشمندان را ارج نهاده و تعاليم آنها را در سيستم تاليف و تدوين کتب درسى خود انعکاس دهند.در اين صورت است که علوم اسلامى جايگاه واقعى خود را خواهند يافت و دانشجويان ممالک اسلامى از روى آورى به سمت و سوى تعاليم بى روح غربى خود دارى خواهند نمود.
ابن سينا بلخى يا پورسينا حسين پسر عبدالله زاده در سال 370 هجرى قمرى و در گذشته در سال 428هجرى قمري، دانشمند و پزشک و فيلسوف بود. نام او را به تفاريق ابن سينا، ابوعلى سينا، و پور سينا گفتهاند. در برخى منابع نام کامل او با ذکر القاب چنين آمده: حجهالحق شرفالملک شيخ الرئيس ابو على حسين بن عبدالله بن حسن ابن على بن سينا البخاري. وى صاحب تاليفات بسيارى است و مهمترين کتابهاى او عبارتاند از شفا در فلسفه و منطق و قانون در پزشکي.
وى شاگردان دانشمند و کارآمدى به مانند ابوعبيد جوزجاني، ابوالحسن بهمنيار، ابو منصور طاهر اصفهانى و ابوعبدالله محمد بن احمد المعصومى را که هر يک از ناموران روزگار گشتند تربيت نمود.همچنين ابوريحان بيرونى نيز از ديگر دانشمندان ايرانى بود که تعاليم و آثار وى همچنان در قله هاى تابناک علم و دانش خود نمايى مى کند.ابوريحان محمد بن احمد بيروني، دانشمند بزرگ و رياضيدان، ستارهشناس و تاريخ نگار سده چهارم و پنجم هجرى ايران است و بعضى از پژوهندگان او را از بزرگترين فيلسوفان مشرقزمين مىدانند. او در 362هچرى قمرى در خوارزم که در قلمرو سامانيان بود به دنيا آمده بود و زادگاه او که در آن زمان روستاى کوچکى بود بعدا به «بيروني» تجديد نام داده شده است. مرگش در غزنه در اوان انقلاب سلجوقيان و پادشاهى مسعود بن محمود غزنوى بوده است و برخى درگذشت او را در 440 هجرى قمرى مىدانند. تاليفات بيرونى به زبان عربي، يعنى زبان علمى و همهکسفهم عالم اسلام و ايران بوده است، مگر ترجمه «التفهيم» که خود ، آن را از عربى به فارسى برگردانيده است .
بيرونى دقت و اصابت نظر خويش را مديون مطالعات فلسفى بود، ليکن او در فلسفه پيرو روش متعارف عهد خويش يعنى آن روش که به وسيله کندى و فارابى و نظاير آنان تحکيم و تدوين شده بود نبود بلکه به عقايد ويژه و روش جداگانه و ايرادات خود بر ارسطو ممتاز است، وى همچنين از آثار فلسفى هندوان کتبى چون «شامل» را به عربى ترجمه نمود.
در طول تاريخ سده هاى اخير شاهد ظهور دانشمندان مسلمان زيادى هستيم که همواره در راه بسط راه علم و دانش گام بر داشته اند.درحوزه هاى علوم ديگرچون کيمياازجابربن حيان متولد 741م ميتوان يادآورشد که گوگردراساخت وطلاراازنقره جداگردانيد. ازخدمات ابوبکر رازى ( 864-932م) درعرصه علوم مختلف به خصوص درعلوم کيمياوبيولوژى ميتوان يادآورگرديدکه کتاب طب منصورى اوتاقرنهاى اخيرمانند کتاب “قانون “ ابن سينا (980-1037م) دردانشگاه هاى مشهوراروپاتدريس ميشد. به همين گونه ازکارخستگى ناپذيروبى مانند محمد ابن موسى خوارزمى درقرن نهم ميلادى ميشود يادآورشد که درحوزه علم الجبر به پيشرفتهاى زيادى نايل آمد وباکشف معادله درجه دوم دررياضى انقلابى رادراين علم پديدآورد ومعادله اودررياضيات حيثيت کليدى رادارد. درحوزه علوم تاريخ وجغرافيا ازابن خلدون بنيانگذارعلم جامعه شناسى معاصر ومسعودى ميتوان ياداورشد که کارهاى بس غظيمى رادرحوزه شناخت و توسعه علوم اجتماعى انجام داده اند. به همين شکل ازدانشمندان ديگرى چون ابن هثيم (965-1039م) بايد ذکرکردکه کارهاى اودرعلم فزيک کمترازنيوتن نميباشد. وى دررياضى و فلسفه از شخصيتهاى متبحر روزگار خودبود.. همان گونه که از مثال هاى فوق الذکر بر مى آيد نقش دانشمندان مسلمان در توسعه علم و دانش بلا انکار است.وظيفه ملتها و دولتهاى اسلامى اين است که سرمايه عظيم باقيمانده از اين دانشمندان را ارج نهاده و تعاليم آنها را در سيستم تاليف و تدوين کتب درسى خود انعکاس دهند.در اين صورت است که علوم اسلامى جايگاه واقعى خود را خواهند يافت و دانشجويان ممالک اسلامى از روى آورى به سمت و سوى تعاليم بى روح غربى خود دارى خواهند نمود.