انتخاب و به کارگیری هر یک از روش ها، اقدامی سیاستی است که خود از ملاحظات متعددی تأثیر میپذیرد. در انتخاب روشهای انتقال تکنولوژی، باید مدلی را برگزید که کمترین هزینه، بیشترین جذب تکنولوژی، کمترین زمان انتقال، بیشترین دسترسی به بازار و بیشترین همراهی با تحولات تکنولوژی را داشته باشد. در مورد فاوا توجه به دگرگونی سریع، ضرورت وجود نیروی انسانی متخصص و نیاز به سرمایه گذاری برای توسعهی زیر ساخت های لازم، ضروری است. انتخاب هر یک از روشهای انتقال تکنولوژی به سطح قابلیت های تکنولوژیک یک کشور و اهداف آن بستگی دارد. در این باره، حسینی الست فعالیت های لازم برای انتقال تکنولوژی ارتباطات را چنین بر میشمرد:
1.هماهنگی سازمان های ذیربط
2.تربیت نیروی انسانی
3.مطالعات و تحقیقات لازم از نظر کیفیت و موارد استفادهی دستگاه
4. مطالعه و تحقیقات لازم از نظر اقتصادی
5.ساخت قطعات الکترونیک در داخل
6.مشخص بودن دوره های زمانی مراحل مختلف انتقال تکنولوژی
وی اضافه میکند برای انتقال کار آمد تکنولوژی ارتباطی، هفت مرحله باید برنامه ریزی و اجرا شود:
1- تربیت نیروی انسانی
2- تحقیقات لازم برای تطبیق سیستم خریداری یا ساخته شده در شبکه موجود
2- ظرفیت واحد تولیدی از نظر سوددهی و یک تصویر کلی از نظر مالی
4- نحوهی انتقال به کشور یا شرکت مربوطه
5- دقت لازم در مورد ماشین آلات مهم از قبیل اینکه سیستم انتقالی را انتقال دهنده ساخته یا از شرکت دیگری خریداری کرده است.
6- ساخت قطعات الکترونیکی و یدکی سیستم و مجوز ساخت آنها
7- سنجش امکانات مطالعاتی لازم دربارهی شبکه موجود، تعیین امکانات، نوع محصول، ضریب افزایش تولید و امکانات محلی و ...
در میان مراحل فوق، تأکید اصلی بر تربیت نیروی انسانی است که باید خیلی زودتر از اقدام به انتقال تکنولوژی صورت گیرد و بهتر است از یک مرحله به بعد توسط افرادی انجام شود که در مراکز آموزشی شرکت انتقال دهنده تربیت میشوند و در آینده سرپرستی کادر آموزش دیده در سازمان تولیدی را بر عهده میگیرند. این امر موجب شکل گیری یک رابطهی طولانی، مستمر و صمیمی میان اساتید و کارآموزان میشود و به تسهیل انتقال دانش و تجارب آنها میانجامد، خصوصاً آنکه آنان به واسطهی تربیت در مراکز آموزشی شرکت انتقال دهنده به فنون و مهارت های منحصر به فردی مجهز شده اند که آن را در اثر ارتباط مستقیم با عرضه کنندهی اصلی کسب کرده اند.
نکتهی دیگر، اهمیت انطباق و بومی سازی در انتقال تکنولوژی است. این امر زمانی میسر میشود که گیرنده، دانش ضمنی لازم برای تغییر و توسعهی محصول را کسب کرده باشد. در این راستا، تشکیلات تکنولوژی انتقال شونده باید متناسب با محل مورد انتقال سازمان دهی شود، به گونه ای که سطح معلومات و سن متوسط کادر متخصص، تجربهی حرفه ای و روشهای صنعتی برای نصب سیستم مشخص شده، مسئولیت ها تعیین شود و برنامه های آموزشی متناسب با سطح دانش و تجربیات افراد مورد آموزش، برای هر مسئولیت ارائه و زمان آموزش لازم تعیین شود. مضافاً بر این، همزمان با پیشرفت عملیات نصب بایستی یک مرکز آموزشی محلی ایجاد کرد که به تهیه ی برنامه های آموزشی در آینده، ارتقای کیفیت آموزش، آموزش مرتب کادر و ارتباط با سایر مراکز آموزشی به ویژه مرکز آموزش شرکت انتقال دهنده ، برای تحقیق و تجدید برنامه های آموزشی بپردازد. این امر برجستگی ضرورت انتقال دانش در فرایند انتقال تکنولوژی را به خوبی نشان میدهد ( حسینی الست، 1364، صص 174-178) ذیلاً به پاره ای از روش های انتقال تکنولوژی در فناوری اطلاعات و ارتباطات پرداخته میشود.
1- توسعهی ثانویهی محصول (1)
توسعه ثاویه محصول سیاستی است که دولت با اتخاذ آن، از طریق اشاعهی فناوری به انتقال آن اقدام میکند. این امر از طریق سه ساز و کار ( ر.ک. چیانگ در سرکیسیان، 1384، ص 117) صورت میگیرد:اولین ساز و کار کمک به صنایع غیر نظامی از طریق عقد قراردادهای R & D ، ارائهی یارانه و مشارکت برجسته در حوزه های تکنولوژیکی کلیدی است که پتانسیل تجاری شدن را دارند، اما به دلیل هزینهیا ریسک بالاتر، کمتر روی آنها سرمایه گذاری میشود؛ در این میان، قراردادهای تحقیق و توسعه اهمیت بیشتری دارند، زیرا جوهرهی دانش ضمنی در مغز خبرگانی نهفته است که به طور مستمر و در ارتباط نزدیک با یکدیگر در مراکز تحقیقاتی با هم همکاری میکنند. چنین تعاملی هنگامی که با اهداف مشترک توأم میشود، به ایجاد صمیمیت و اعتماد متقابل کمک میکند و محققان به تشریک مساعی و تبادل دیدگاهها، نقطه نظرات، تجارب شخصی و ایده های بکر یکدیگر راغب میشوند. این فرایند بر انتقال دانش ضمنی میان اعضا تأثیر مثبتی دارد. علاوه بر این در چرخهی عمر محصول، دانش ضمنی در مرحلهی پیدایش که در تحقیق و توسعه شکل میگیرد برجسته تر است، بنابراین R & D اهمیت بیشتری مییابد.
دومین ساز و کار، خرید محصولات جدید و گران قیمت توسط سازمان مأموریت گراست که نیازهای اولیه را ایجاد میکند. محصول ، شکل تجسم یافتهی دانش است که مرحلهی نهایی عمر آن به شمار میآید. این شیوه به انتقال لایهی سطحی تکنولوژی محدود میشود. سازو کار دوم، گام ابتدایی برای بهبود قابلیت های تکولوژیک است و گیرنده ظرفیت جذب دانش ضمنی را ندارد.
سومین سازو کار افزایش اشاعهی تکنولوژی و رقابت صنعت توسط سازمان مأموریت گراست که بستر صنعتی را توسعه میدهد و آن را بهبود میبخشد. لازمهی اشاعهی تکنولوژی بومی شدن آن است که بر اثر جذب دانش ضمنی ایجاد میشود. علاوه بر آن، کسب مزیت رقابتی در گروی بهره مندی از دانش ضمنی است که به ویژگی های منحصر به فرد آن بر میگردد. بنابراین رکن اصلی این روش، اکتساب دانش ضمنی است که باید تمهیداتی برای آن اندیشیده شود.
از طریق این سه ساز و کار، شرکت های صنعتی و سازمان های تحقیقاتی قابلیت های خود را ارتقا میبخشند، تجربهی طراحی و تولید محصول را کسب میکنند و هزینه ها را کاهش میدهند. توسعهی ثانویهی محصول در کشورهای در حال توسعه، بسته به مرحلهی توسعهیافتگی بخش غیر نظامی میتواند در دامنه ای از معرفی و اشاعهی یک سیستم تولیدی مدرن تا انتقال تکنولوژی چند منظورهی پیشرفته به کار رود ( سرکیسیان، 1384، ص 117).
فناوری اطلاعات و ارتباطات به عنوان صنعتی کلیدی که قابلیت بالای تجاری شدن را دارد، در کشورهای در حال توسعه که با ضعف بخش خصوصی و تمرکز منابع در دولت مواجهند، به حمایت دولت از طریق ایجاد بازار و پذیرش هزینه های بالای سرمایه گذاری در آن نیاز دارد. بنابراین اتخاذ سیاست توسعهی ثانویهی محصول میتواند موجب توسعهی فناوری اطلاعات و ارتباطات شود. علاوه بر این، انتقاداتی که بعضاً متوجه آن میشود در مورد فاوا صدق نمی کند: قابلیت بالای تکنولوژی اطلاعات و ارتباطات برای اشاعه و تجاری شدن، هزینهی ریسک سرمایه گذاری انسانی – مالی را پایین میآورد و تعامل همه جانبهی آن با سایر حوزه ها مانع از بی توجهی و عدم سرمایه گذاری در بخش های دیگر میشود.
2- راهبردهای توسعهی تکنولوژیک ژنریک
استراتژی توسعهی تکنولوژیک ژنریک برای توسعهی تکنولوژی هایی به کار میرود که دارای کاربرد در زمینه های مختلف باشند؛ بنابراین میتوانند در انتقال و گسترش فناوری اطلاعات و ارتباطات مورد توجه قرار گیرند. دولت حداقل سه راهبرد عمده را میتواند دنبال کند (ر.ک. سرکیسیان، 1384،صص 119-120):1- بسط نهادهای علمی برای پوشش این حوزه: کارآمدی این روش به تولید دانش بستگی دارد. بسط نهادهای علمی میتواند به انباشته شدن تجربه منجر شود. تسهیم این تجارب میان فعالان حوزهی مورد بحث، به انتقال بینش و نکات ظریف که معمولاً مستند نمی شوند کمک میکند و امکان جذب دانش ضمنی را فراهم میآورد.
2- ایجاد آزمایشگاه ها یا مراکز فنی دولتی یا نیمه دولتی مسئول توسعهی تکنولوژی ژنریک و اشاعهی آن به کاربران صنعتی: آزمایشگاه ها و مراکز فنی بستر مناسبی برای کارآموزی و آموزش ضمن عمل محسوب میشوند که با مشاهده، تکرار و تمرین مستقیماً به کسب دانش چگونگی و رموز تدوین ناپذیر آن مبادرت میشود. برنامه های کارآموزی به انتقال دانش، درک شهودی، تجربه و مهارت ها از خبرگان به افراد تازه کار در یک بستر تجربی میانجامند و در انتقال دانش ضمنی نقش مؤثری ایفا میکنند.
3-حمایت از R & D صنعتی مشارکتی از طریق اشتراک هزینه و ریسک و تجمیع منابع R & D دولتی: مشارکت در تحقیق و توسعه، عالی ترین نقش را در انتقال دانش ضمنی دارد. ارزشمندی و حجم دانش ضمنی در تحقیق و توسعه، بیش از سایر مراحل در پروسهی انتقال تکنولوژی است و اشتراک گذاری آن بیش از تسهیم امور مالی به واسطهی تجمیع آرا، تجارب شخصی، فنون و مهارت ها اهمیت دارد. کار جمعی برای تحقق یک هدف مشترک، فی نفسه زمینهی مناسبی برای روابط مستحکم توأم با صمیمیت و اعتماد ایجاد میکند. ارزشمندی کار جمعی در امکان تعامل مستقیم ، مشاهده و گفت و گوهای رسمی و غیررسمی است که به تسهیم نکات ظریف فناوری میانجامد که در هیچ قرارداد رسمیای نمی گنجد.
دو راهبرد اول، از تاریخچهی طولانی اجرا و سابقه عملکردی متفاوتی برخوردارند. راهبرد سوم در دههی 1980 مطرح شد. در این راهبرد دولت میتواند مسئولیت خود را در سه محور تعریف کند:
- بهبود قابلیت رقابت بین المللی که منوط به جذب دانش ضمنی است.
- حفظ رقابت عادلانهی داخی که برای بستر سازی انتقال دانش ضمنی ضروی است.
- توسعهی همکاری های تحقیق و توسعه بین کشورها که به انتقال دانش ضمنی میانجامد.
در بهره گیری از R & D مشارکتی، باید توجه داشت که حوزهی تکنولوژیک مورد نظر باید به اندازهی کافی مشترک باشد تا شرکت کنندگانی را که معمولاً دارای مکانیزم های زمینه ای متفاوتی هستند جذب کند و به آنها اجازه دهد تکنولوژی ای را که به طور مشترک توسعه داده اند به کار گیرند. همچنین، احتمال تمایز محصول به اندازه کافی زیاد باشد تا مانع از رقابت تجاری بیش از حد شرکت کنندگان و تأثیر منفی بر آنها شود. رعایت این نکته، خصوصاً برای اعتماد سازی اهمیت دارد؛ چون دانش ضمنی هر بنگاه مزیت رقابتی آن را تعیین میکند بنابراین اگر رقابت تجاری بر همکاری غلبه کند آنها از اشتراک دانش ضمنی شان احتراز میکنند.
موفقیت راهبردهای توسعهی تکنولوژیک ژنریک به جذب دانش ضمنی که در لایه های عمیق فناوری نهفته است بستگی دارد. این امر، در راهبرد سوم برجسته تر است. مشارکت شرکت کننده های مختلف و متعدد با زمینه های نظری – عملی متفاوت، امکان تبادل آرای مختلف و تسهیم تجربیات را افزایش میدهد بنابراین در انتقال جنبه های عملی و ناملموس تر دانش موفق تر عمل میکند.
3- سازمان های بین المللی
در عرصهی فناوری اطلاعات و ارتباطات، نهادهای بین المللی مختلفی فعال هستند که در زمینهی انتقال فناوری، خدمات و تسهیلات لازم را عرضه میکنند.سازمان های بین المللی نظیر اتحادیهی بین المللی مخابرات، یونسکو، اینتلسات، اینتراسپوتنیک و کمیسیون میتلند به کشورهای در حال توسعه برای جذب و توسعهی فناوری ارتباطات و اطلاعات کمک میکنند ( هنسون و نارولا ، 1373، ص44) به خصوص دربارهی با شرکت های کوچک و متوسط که در استفاده و کاربرد تکنولوژی های نوین، افزایش اعتبار، مدرنیزه کرده دسترسی به اطلاعات تکنولوژیکی و کسب مهارتها برای مدیریت تکنولوژی های نوین با مشکل مواجهند، مؤسسات بین المللی، حمایت از تکنولوژی خدمات مشورتی و تسهیلات لازم برای تطبیق این تکنولوژی ها با ساختار شرکت های کوچک را ارائه میدهند ( مهدوی، 1379، صص 42-43).
در منطقهی آسیا و اقیانوسیه، چندین طرح ابتکاری منطقه ای با هدف افزایش کاربرد و گسترش باند پهن توسط سازمان های جامعهی مخابراتی آسیا و اقیانوسیه ( APT)، جامعهی همکاری اقتصادی آسیا و اقیانوسیه ( APEC) ، ASEAN ، اتحادیهی رادیویی آسیا و اقیانوسیه ( ABU)، همکاری های تجاری متنوع و آژانس های سازمان ملل مانند UNDP و ITU شروع شده است. بسیاری از این ابتکارات، بر زمینه های کلیدی ناظر هستند که بایستی در فراهم آوردن باند پهن برای تعداد بیشتری از مردم منطقه به آنها توجه شود ( Theme Study, 2006,p.65):
- حکومت به مثابهی پذیرنده و رابط و محرک تقاضا (2)
- توسعهی قوانین برای برانگیختن رقابت و گسترش زیربنا
- توسعهی طیف سیاست های مدیریتی برای برانگیختن کاربرد باند پهن بی سیم
- ایجاد مدل های پایدار تجاری باند پهن برای منطقه
- درک و بر آوردن انتظارات مصرف کننده
- مد نظر قرار دادن نیازها و مسائل خاص نواحی روستایی
- توجه به نقش باند پهن در تعهدات و الزامات خدمات همگانی
- شرکت دادن بخش خصوصی در گسترش باند پهن
- حمایت از توسعهی ظرفیت وب محلی
در میان موارد فوق، کسب دانش ضمنی خصوصاً در بندهای سوم، پنجم و ششم ضرورت بیشتری دارد، زیرا بر لزوم بومی سازی تأکید بیشتری دارند و به دانش زمینه محور ضمنی متکی اند.
در آسیا، ژاپن هماهنگی برنامهی باند پهن را که در مارس 2004 اعلام شد بر عهده دارد. اهداف این برنامه عبارتند از تقویت دسترسی به باند پهن در آسیا، طرح ریزی شبکه های باند پهن بین منطقه ای برای آسان کردن جریان انبوه اطلاعات، تسهیل گذر از IPv4 به IPv6 برای نسل آیندهی ارتباطات سیار و فراهم آوردن محیطی برای استفاده امن و آسان از فاوا. علاوه بر این، ارزیابی کلان فرهنگی اقتصاد کشورهای آسیایی و رقمی و ثبت نمودن آن، توسعهی فناوری های ماشین های ترجمه میان زبان های عمده در آسیا و بهره برداری عملی از آنها و نیز توجه به افزایش مهندسان و محققان فاوا، در دستور کار پروژه باند پهن آسیا قرار دارد ( Theme Study, 2006,p.65). دو مورد آخر اهمیت دانش ضمنی را در فاوا نشان میدهند. تأکید بر ماشین های ترجمه، خصوصاً تلاش برای بومی سازی فناوری و نیل به دانش ضمنی را منعکس میکند، زیرا درک زبان، فضای مساعدی را برای آمیزش نوآوری های محلی، احساسات، ارزش ها، ایده ها و انگاره های بومی با فناوری وارداتی ایجاد و در جذب و بسط تکنولوژی موفق تر عمل میکند.
نهادهای بین المللی فرصتی طلایی را برای گیرنده های تکنولوژی فراهم میآورد تا زمینه را برای ارتقای توانمندی هایشان در فناوری اطلاعات و ارتباطات به وجود آورند. بیشتر کشورهای عضو OECD و تعدادی از کشورهای رو به رشد آسیا ( NICs) زیربناهای لازم را برای حمایت از به کارگیری تکنولوژی های نوین اطلاعاتی و اشاعه آن در شرکت های کوچک و متوسط و به طور کلی مؤسسات و سازمان هایی که خود به تنهایی قادر به استفاده از این تکنولوژی ها نیستند و یا به صورت سنتی اداره میشوند فراهم آورده اند (مهدوی، 1379، صص 42-43). در همین راستا، اخیراً سازمان ملل در همکاری با ITU بررسی ای دربارهی منابع باند پهن ماهواره ای انجام داده است تا کشورهای کمتر توسعهیافته را در زمینهی شناخت استطاعت مالی و قابلیت هایشان یاری دهد. علاوه بر آن، به آنها در بنا نهادن شالودهی مشارکت دولتی – خصوصی کمک میکند تا به ارائهی خدمات باند پهن ماهواره ای و کابردهای توسعه گرای ITU بپردازند ( Theme Study, 2006,p.73).
خدمات نهادهای بین المللی بیشتر جنبهی مشورتی دارد، بنابراین در اساس جزء خدمات مغز افزاری است. این به معنای عرضه تجارت و دانشی است که در مغز کارشناس نهفته است و چه بسا صرفاً از طریق گفت و گو و به صورت ناخودآگاه قابل انتقال باشد. بنابراین استفادهی بهینه از دانش کارشناسان به توانمندی و ظرفیت جذب گیرنده بستگی دارد.
فرض بر آن است که سازمان های بین المللی معمولاً در انتقال دانش فناوری بازتر عمل کنند، بنابراین گیرنده بهتر میتواند زمینهی روابط طولانی، مستحکم و دوستانه را فراهم آورد. اگر گیرنده عملکرد متعهدانه ای در برابر مقررات تجاری در نظام بین المللی داشته باشد، در جلب اعتماد نهادهای بین المللی موفق تر خواهد بود. به این ترتیب، با مهیا شدن ملزومات دانش ضمنی میتواند به کسب دانش ضمنی کارشناسان خبرهی بین المللی نائل شود.
علی الاصول خدمات نهادهای بین المللی معطوف به جذب، انطباق و توسعهی فناوری اطلاعات و ارتباطات است که بر محور انتقال دانش تعریف میشوند. هدف عمدهی سازمان های بین المللی کمک به کشورهای در حال توسعه در نیل به بومی سازی فناوری است. در واقع، آنها بر دانش عملی تأکید دارند که در اساس در دانش ضمنی تجلی مییابد. در این باره، خدمات مشاوره ای نهادهای بین المللی میتواند نقش مهمی در انتقال دانش، مهارت ها و تجارب عملی به کشورهای دریافت کنندهی تکنولوژی ایفا کند.
4- اتحادیه های تکنولوژی بین المللی
یکی از تحولاتی که از دههی 1980 در حوزه فاوا و در راستای انتقال تکنولوژی میان کشورها ایجاد شده است، تشکیل اتحادیه های تکنولوژی بین المللی حوزه فاو است. این اتحادیه ها در جهت تمرکز زایی R & D و گسترش آن در سطح بین المللی و به صورت شبکه ای مؤثر بوده اند. این اتحادیه ها از روابط افقی میان شرکت های مختلف در سطح جهان تشکیل شده است که امکان انتقال تکنولوژی ساده تر را فراهم میکند؛ بنابراین اتحادیه های تکنولوژی بین المللی فاوا با دربر گرفتن شرکت های فعال و مطرح بین المللی میتوانند در انتقال تکنولوژی به کشورهای در حال توسعه مفید واقع گردند. در واقع، این روابط افقی به ایجاد مشارکت های تکنولوژیکی و معاملات مشتری تولیدی کمک میکنند.تاکنون دربارهی اتحادیه های تکنولوژیکی بین المللی در فاوا مطالعات بسیاری شده است که از آن جمله میتوان به هاگدورن (3)(1993) ، دویسترز (4)(1996)، و نورتاس و سافیولاس (5)(1997) و اکسیلی (6) اشاره کرد.
بر اساس مطالعات هاگدورن و دویسترز، این اتحادیه ها در طول زمان تغییر شکل داده اند، به این صورت که از اتحادیه های مالکیتی با دورهی بلند مدت که تنها بر معاملات مشترک بومی تأکید داشته اند، به اتحادیه های غیر مالکیتی با دورهی کوتاه مدت تبدیل شده اند که معاملات مشترک گسترده تری در سطح جهان انجام میدهند. در واقع، اتحادیه های مالکیتی با دورهی بلند مدت وضعیت بی نظم و بی قاعده ای را ایجاد میکنند ( pp.371- 385, Hagedoorn & Duysters 1996, pp. 1-12, Hagedoorn, 1993).
اکسیلی نیز اتحادیه های انتقال تکنولوژی فاوا را در 27 کشور بررسی کرده و به نتایج زیر دست یافته است:
1-در صورت تغییر مقیاس یک اتحادیه – پوشش چند تکنولوژی به جای یک تکنولوژی – احتمال انتقال تکنولوژی به روش همکاری مشترک منصفانه (7) بیشتر میشود.
2- اتحادیه های تولید و طراحی آمیخته و مخلوط، با روش انتقال همکاری مشترک منصفانه راحت تر و بهتر از اتحادیه های بازاریابی یا تک تولیدی سازماندهی و مدیریت میشوند.
یافته های مطالعات مشابه دیگر، تأکیدی بر این مدعا میباشند که باید برای تشکیل اتحادیه های مشترک میان کشورها و شرکت های بین المللی خصوصاً میان کشورهای انتقال دهندهی تکنولوژی و کشورهای دریافت کنندهی آن اقدام گردد. این اتحادیه ها امکان انتقال تکنولوژی به صورت کلید در دست را کاهش داده و امکان آموزش کارشناسان و متخصصان فناوری اطلاعات و ارتباطات کشورهای در حال توسعه را فراهم میآورد و در نهایت به ایجاد و امکان تولید تکنولوژی مزبور در کشور مقصد منجر میشود. در این مطالعات، آمریکا و ژاپن به عنوان کشورهای توسعهیافته و چین و هند به عنوان کشورهای در حال توسعه مورد بررسی قرار گرفته اند ( Oxley, 1999).
نتایج مطالعهی ونورتاس و سافیولاس دربارهی مقایسه اتحادیه های فاوا بین کشورهای در حال توسعه با اتحادیه های فاوا بین کشورهای توسعه یافته، از نظر انتقال تکنولوژی و نوآوری صورت گرفته عبارت است از: ( Vonortas & Safioleas, 1997,pp.657-680).
1- اتحادیه های درون شرکتی (8) فاوا که میان شرکت های کشورهای در حال توسعه تشکیل شده اند، رشد سریع تری نسبت به سایر اتحادیه های فاوا در سرتاسر جهان داشته اند، به عنوان مثال سهم کشورهای در حال توسعه در اتحادیه های فاوا از 7 درصد در سال 1984 به 13 درصد در سال 1994 افزایش یافته است ( نمودار 2).
2- در غالب اتحادیه های شرکت ها در کشورهای در حال توسعه، خلاقیت، تبادل و انتقال دانش تکنولوژیکی اتفاق افتاده است. سهم اتحادیه های شرکتهای کشورهای در حال توسعه با محتوای تکنولوژیکی روشن و آشکار، افزایش سریع تر و بیشتری نسبت به متوسط جهانی داشته است؛ 81 درصد در مقابل 71 درصد در سال 1994 (نمودار 3). تحقیق و توسعهی ( R & D ) مشترک نیز در این اتحادیه ها افزایش یافته است.
3- نتایج اتحادیه های فاوا کما بیش با قدرت تکنولوژیکی نسبی هر کشور برابر است.
4-شرکت های آسیایی بیشترین سهم ( 61 درصد) را در اتحادیه های فاوای کشورهای در حال توسعه در طول سالهای 1984-1994 داشته اند.
*** توضیح تصویر
Source: Vonortas,N.S.and Safioleas, 1997
نمودار 2 . سهم اتحادیه های فاوا کشورهای در حال توسعه بین سالهای 1984-1994
*** توضیح تصویر
Source: Vonortas,N.S. and Safioleas, 1997
نمودار 1. سهم اتحادیه های فاوا با محتوای تکنولوژیکی
5- اغلب شرکت های فعال کشورهای توسعه یافتهی عضو در اتحادیه های فاوا، خصوصاً در حوزه مخابرات و کامپیوتر، به صورت شرکت های چند ملیتی بوده اند.
بر اساس نتایج این تحقیق، مشاهده میشود که بین المللی کردن فعالیت های تکنولوژیکی فاوا و انتقال آنها تنها به کشورهای توسعه یافته منحصر نبوده و کشورهای در حال توسعه – خصوصاً کشورهای آسیایی – در مسیر صحیحی از این تغییرات قرار گرفته اند و در برخی زمینه ها از کشورهای توسعهیافته پیشی گرفته اند.
جدول 1. تراکم میزبان اینترنت به ازای هر 10000 سکنه از 1994-1998
منطقه / کشور |
متوسط نرخ رشد سالانه ( % ) |
آسیا |
102/7 |
چین |
95/2 |
هند |
96/4 |
آمریکایی ها ( به جز US ) |
79/3 |
اروپا |
76/3 |
آفریقا |
69/5 |
اقیانوسیه |
58/7 |
جهان |
78/2 |
Source: ITU, 1999
جدول 2. شاخص های انتخابی فاوا بر اساس کشور / منطقه ( 1999)
کشور/ منطقه |
میزبانان اینترنت به ازای هر 10000 سکنه |
تراکم میزبان اینترنت به ازای هر 10000 سکنه |
کاربران اینترنت به ازای هر 10000 سکنه |
کامپیوترهای شخصی به ازای هر 100 سکنه |
اقیانوسیه |
1056 |
363/10 |
1236/50 |
38/40 |
اروپا |
105571 |
132/90 |
488/50 |
13/90 |
آمریکا ( به جز US ) |
28523 |
362/10 |
886/70 |
20/80 |
آسیا |
3167 |
9/10 |
87/20 |
2/20 |
چین |
106 |
0/84 |
16/70 |
0/89 |
هند |
74 |
0/78 |
5/10 |
0/27 |
آفریقا |
144 |
2/40 |
21/80 |
0/81 |
Source: ITU, 1999
به طور کلی میتوان بیان کرد که کاربردهای مختلف فاوا، مانند سیستم های جریان کار، سیستم های پست الکترونیک و انتقال داده از طریق اینترنت و ویدئو کنفرانس ها سبب کاهش هزینه های همکاری و دارایی شرکت ها میشود. مهمتر آنکه، فاوا سبب کاهش محبوس شدن جغرافیایی سرمایه های انسانی شده و بنابراین ایجاد تحقیق و توسعه مبادله پذیر را مینماید ( Brynjofsson , Malone & Gurbaxani, 1988.به طور کلی میتوان اظهار کرد که انجام تحقیق و توسعه ( R & D ) در سطح بین المللی در حوزهی فاوا و توسط شرکت های بین المللی چند ملیتی، سبب ایجاد مدلی شبکه ای، جامع، تلفیقی و غیر متمرکز میشود که در آن رقابت، همکاری های استراتژیک، همیاری و همچنین استقلال و عدم وابستگی در حوزهی فاوا میان کشورها و شرکت ها ایجاد میگردد.
5- جهش و همپایی
روند همپایی تکنولوژیک، که برای پر کردن شکاف تکنولوژیک به کار میرود، معمولاً آمیخته به جهش است. جهش را معمولاً پرش از برخی مراحل انباشت قابلیت های انسانی و سرمایه گذاری ثابت تعریف میکنند که قبلاً کشورها در فرایند توسعهی اقتصادی میبایست طی میکرده اند. این تبیین توسعه را امری خطی با مسیر قابل پیش بینی و مراحل کاملاً تعریف شده (9) میداند . بر این مبنا، جهش معطوف به توسعهی صنعتی میتواند با مدل مرحله ای قابل حصول باشد. امروزه این نظریه عموماً رد شده است، اما با توجه به تجمعی و تدریجی بودن فرایند پیشرفت تکنولوژیک اعتبار خود را در سطح بنگاه ها و صنایع خاص حفظ میکند ( Steinmuller, 2001,p.194).شرط اصلی برای انتخاب راهبرد جهشی، فراهم بودن پیش نیازهای لازم برای پرش از مراحل میانی در توسعهی تکنولوژی است که بخشی از آن به برخورداری از دانش ضمنی بستگی دارد، چون بدون وجود آن، توانایی تغییر و توسعه در فناوری ممکن نمی شود. در این شیوه، مراحل چهارگانهی اتخاذ، تطابق، اشاعه و تولید – در انتقال تکنولوژی – لزوماً در پی هم طی نمی شوند و انتقال از ابتدا بر مبنای تولید صورت میگیرد. در این باره، تجربه کشورهای تازه صنعتی شده نشان میدهد که بر پایهی مزایای بومی، مانند هزینهی پایین نیروی کار و نیز واردات تکنولوژی توأم با کسب قابلیت های تکنولوژیک میتوان از رشد سریعی برخوردار شد. تکنولوژی به شیوه های گوناگونی وارد میشود، بنابراین باید دقت کرد تا سیاست هایی اتخاذ شوند که برای انتقال دانش ضمنی مناسب باشند؛ به بیان دیگر بتوانند امکان انتقال تجارب، فنون و ظرافتهای پیچیدهی نهفته در فناوری را فراهم بیاورند.
در کاربرد جهش باید توجه کرد که سیر تکنولوژیکی و توسعهی صنعتی هر کشور با دیگری متفاوت است. این تفاوتها به ماهیت دقیق تکنولوژی های کسب شده، راهبردهای بنگاه و قابلیت ها از جمله قابلیت های تلفیقی و شرایط بازار و تقاضا بر میگردد. بنابراین هر راهبردی که برای جهش تکنولوژیک استفاده شود، باید مسائلی انتقال تکنولوژی، ظرفیت جذب، دسترسی به تجهیزات و دانش چگونگی ، قابلیت های تکمیلی و ملزومات هماهنگ کنندهی فعالیت های پس از تولید (10) را در نظر بگیرد (Steinmuller, 2001,p.196). بنابراین بهره مندی از دانش ضمنی در آن اهمیت بسیاری دارد، زیرا دانش ضمنی اصولاً زمینه محور و وابسته به موقعیت مکانی است. در واقع، بافتاری بودن دانش ضمنی است که به نهادینگی تکنولوژی در بستر داخلی کمک میکند. علاوه بر آن، جهش تکنولوژیک باید با علم به پیشرفت های قبلی تکنولوژی انجام شود تا فناوری بر آمده از آن، از بدیل های رقیب برتر بوده و توانایی رقابت در بازار را داشته باشد. این امر، اهمیت «تمهیدات همه جانبه» پیش از اقدام به اتفاق تکنولوژی را نشان میدهد. نکتهی دیگر، اهمیت توسعه مهارتها و قابلیت های سازمانی در کارایی آن است که در بطن دانش ضمنی نهفته است. مهارت همیشه آموزش پذیر نیست و ممکن است تنها با مشاهده، تکرار و تقلید مستقیم حاصل شود. این امر در قابلیت های سازمانی برجسته تر است، زیرا بیش از آموخته های مدون، با استعداد، بینش، سلیقه، ایستارهای ارزشی، درک شهودی و توانمندی های شخصی پیوند مییابد. میزان همکاری تجارب اکتسابی در مراحل اولیهی توسعهی تکنولوژی با خلق مهارتها و قابلیت های جدید ، مسئله مهمی است که ماهیت آن به تکنولوژی مورد نظر بستگی دارد و فوت و فنی را میطلبد که در دانش ضمنی نهفته است.
همچنین در اتخاذ راهبرد جهش باید مشکلات انتقال تکنولوژی را مد نظر داشت (Steinmuller, 2001,pp.195-196).
1-تنها اندکی از تکنولوژی ها دارای فرایند کاملاً مشخصی هستند که صرفاً نیاز به نصب تجهیزات و بهره برداری داشته باشد، ضمن آنکه به کار گرفتن فناوری های جدید نیاز به طی فرایند یادگیری و انطباق دارد؛ امری که به «قابلیت جذب» دریافت کننده به مثابهی پیش نیاز جهش تکنولوژیک وابسته است، زیرا تا گیرنده از ظرفیت جذب کافی برخوردار نباشد نمی تواند به کسب دانش ضمنی به مثابه کلید تغییر و انطباق فناوری نائل شود.
2-چگونگی عملکرد بازار تجهیزات یا دانش ممکن است انتقال تکنولوژی را دچار محدودیت کند. بازارهای انحصاری یا توسعه نیافته ممکن است توانایی کسب تکنولوژی های خاص را نداشته باشند. علاوه بر آن، حقوق مالکیت فکری میتواند انگیزهی نوآوری را افزایش دهد اما مانع مهمی است که میتواند برای مسدود کردن انتقال تکنولوژی مناسب به کار گرفته شود. در این میان، دانش ضمنی در حالی که ارزشمند ترین لایهی دانش است چون قابلیت کدگذاری ندارد نمی تواند تحت حقوق مالکیت معنوی قرار گیرد؛ بنابراین اگر گیرنده متخصصان باهوش و فرصت یابی داشته باشد میتواند علی رغم مالکیت فکری دانش آشکار در اخذ دانش ضمنی بکوشد. فناوری اطلاعات و ارتباطات به دلیل مغز افزار بودن در این باره پتانسیل بیشتری دارد.
3-یک تکنولوژی معمولاً به فناوری های تکمیلی متنوعی وابسته است و با سایر بخشهای صنعتی پیوند مییابد، بنابراین رشد و پیشرفت بازار قابلیتهای تکمیلی، میتواند بر انتقال تکنولوژی و راهبرد جهش تأثیر گذار باشد. عرضهی سریع و کار آمد اجزا و فناوری های تکمیلی به پیوند گستردهی صنایع و رقابتی بودن بازار کالاهای واسطه ای (11) نیاز دارد که میزان آن برای صنایع مختلف متفاوت است. چنین ملاحظاتی باید در سیاههی انتقال تکنولوژی منظور شود.
4-تکنولوژی ابزاری است برای دستیابی به هدف مشخص تولید کالاها و خدمات، که بازار آنها ممکن است بسته به حوزهی جغرافیایی، پیچیدگی طراحی (12) یا مهارت بازاریابی (13) متفاوت باشد. گسترش بازار در هر یک از این موارد، به سرمایه گذاری در قابلیت ها و زیر بنای روابط تجاری با بنگاه های دیگر نیاز دارد. این الزامات میتوانند در ذیل اصطلاح «ملزومات هماهنگ کنندهی فعالیت های پس از تولید» جمع شوند که دامنهی آن برای تولید کالاها و خدمات توسط یک فناوری، میتواند متفاوت از فناوریهای دیگر باشد، مثلاً کالاهای مصرفی نسبت به کالاهای سرمایه ای سطح بالاتری از این ملزومات را ارائه میدهند. این امر ضرورت همکاری را خاطرنشان میکند که در انتقال دانش ضمنی میان بنگاه ها مؤثر است.
با توجه به سرعت بالای نوآوری و تغییر و تحول در فناوری اطلاعات و ارتباطات ورود به بازار جهانی صنعت مخابرات، مستلزم نفر اول یا دوم بودن در تولید فناوری است. بنابراین طی منظم مراحل چهار گانهی انتقال، ریسک قدیمی و حتی منسوخ شدن تکنولوژی مورد نظر را به همراه دارد، در حالی که کاربرد جهش میتواند تازگی فناوری را حفظ کند؛ بنابراین جهش نه تنها راهبرد مناسبی برای انتقال فناوری اطلاعات و ارتباطات به شمار میرود که در تولید و کاربرد آن امری پذیرفته شده تلقی میگردد. ناپیوستگی تغییرات تکنولوژیک در الکترونیک، در دسترس بودن دانش فناوری های کلیدی مناسب برای ایجاد یا بهره برداری از کاربرد فاوا و وجود بازار وسیع و رقابتی برای تولید کننده و مصرف کننده به مثابه ابزارهای لازم برای کاربرد فاوا، همگی دلالت بر امکان جهش در فناوری اطلاعات و ارتباطات دارند. علاوه بر این، در بسیاری از موارد، تولید وکاربرد فاوا نیاز به سرمایه گذاری های عظیم در ظرفیت تجهیزات معین، زیربنا و یا انبانی از تجربه ندارد. سهولت دسترسی به فناوری اطلاعات و ارتباطات که از شدت رقابت در بازار آن ناشی میشود از سویی و آسان بودن حمل و هزینه پایین نصب آن از سویی دیگر انتقال فاوا را تسهیل میکند. علاوه بر آن، منابع جدیدتر فاوا کارایی بیشتری از سیستم های قبلی دارند، به عنوان مثال ارسال دیجیتالی اطلاعات با اینترنت خیلی ارزان تر از ارسال اطلاعات با ابزار بسیار کند انسانی انجام میشود. چشم انداز جهش در فاوا به ویژه با ظهور فناوری های اینترنتی که محدودیت های زمانی و مکانی را از بین میبرند، روشن تر به نظر میرسد. ( Steinmueller, 2001,pp.194-195). البته باید توجه داشت که چنین امکاناتی انتقال فناوری اطلاعات و ارتباطات را صرفاً به واردات سخت افزار تکنولوژی و خدمات رسانی محض محدود نکند، زیرا به دلیل سرعت تغییرات در فاوا و ضرورت به روز رسانی آن، غفلت از انتقال دانش ضمنی هزینهی فراوانی به گیرنده تحمیل میکند و پیشرفتی در قابلیت های تکنولوژیک آن به وجود نمی آورد. برای موفقیت جهش در فناوری اطلاعات و ارتباطات، سه شرط کلی لازم است، Tacson, (2001):
1-رفع انحصار و باز کردن بخش فاوا به روی رقابت خارجی، که گیرنده را به تکاپو برای بهبود قابلیت های تکنولوژیک وادارد؛
2-تأکید بر رشته های فنی – مهندسی و شاخه های مرتبط به فاوا که با تربیت نیروی انسانی متخصص، ظرفیت جذب گیرنده را برای کسب دانش ضمنی ارتقا میدهد؛
3-رویکرد کارآفرینانه به مثابهی عنصر حیاتی توسعه اقتصاد مبتنی بر فناوری برتر (14) که برجستگی دانش ضمنی را نشان میدهد، زیرا به هوش عملی، خلاقیت، نگرش ها، ارزش ها و قابلیت درک شهودی افراد بستگی دارد که در حیطهی دانش ضمنی قرار میگیرند. این مهارت ها را معمولاً میتوان هر چند به دشواری از خلال گفت و گوهای غیر رسمی و در روابطی نزدیک به دست آورد.
در سطح جزئی تر، پیش نیازهای جهش موفق در فاوا عبارتند از: ایجاد و گسترش ظرفیت ضریب جذب برای تولید و کاربرد فاوا، دسترسی به تجهیزات و دانش چگونگی برای استفاده مؤثر از تازه ترین فناوری های اطلاعات و ارتباطات، ضرورت قابلیتهای فنی تکمیلی و نیل به قابلیت های هماهنگ کنندهی فعالیت های پس از تولید. در این میان، نکته اصلی در ارزیابی پتانسیل جهش، توان دستیابی به ملزومات و ویژگی های اساسی فناوری روز به مثابهی شالودهی پرش از مراحل اولیهی توسعه، از طریق سرمایه گذاری مناسب در مهارت ها و تجهیزات است (Steinmuller, 2001,pp.197-206).
پیش نیازهای جهش، همگی بر اهمیت دانش ضمنی تأکید دارند. دانش چگونگی مصداقی از دانش ضمنی است. سایر موارد یاد شده نیز در اساس بستر انتقال آن را فراهم میآورند. آنها ملاحظاتی هستند که باید در تمهیدات همه جانبه لحاظ شوند. در واقع، جهش بر پایهی کسب دانش ضمنی استوار است.
در اینجا، باید به اهمیت وجود نیروی انسانی متخصص و کار آمد برای جهش در فاوا اشاره کرد، که از دانش مدار بودن آن ناشی میشود. وجود نیروی انسانی کار آزموده و خلاق، احتمال کسب دانش ضمنی را افزایش میدهد. نمونهی موفق این امر تایوان است که بر اثر جهش به یکی از سه کشور اطلاعاتی در دنیا تبدیل شده است. تجربهی تایوان بدون تغییر در ترکیب نیروی انسانی ممکن نبود. موفقیت تایوان از آنجا حاصل میشد که نظام آموزشی، بلافاصله به تغییرات تازه در تقاضای نیروی کار پاسخ داد. نکتهی قابل ذکر آن است که ترکیب شغلی در سطح دانشگاهی و روابط میان آموزش فنی و عالی باید متناسب باشد ( عرضهی کافی مهندس و ...). دربارهی تایوان، تغییرات یاد شده موجب شدند، نظام آموزشی به سمت رشته های فنی گرایش پیدا کند و در نتیجه شمار فارغ التحصیلان مهندسی افزایش یابد. علاوه بر تخصص، نیروی انسانی بایستی از رویکردهای کار آفرینانه برخوردار باشد تا توان درک و تفسیر گرایش های جهانی و بهره گرفتن از مزایای آن را داشته باشد. این تغییر در طرز فکر، برای ایجاد جامعهی اطلاعاتی اهمیت بنیادین دارد. ژاپن و تایوان نمونه ای خوبی در این زمینه به شمار میآیند ( Tacson, 2001). تأکید بر طرز فکر، گویای اهمیت باورها، الگوهای ذهنی، دیدگاه ها و ارزشهاست. این امر نشان میدهد که چگونه دانش ضمنی بر فرایند انتقال تکنولوژی تسلط دارد.
دور نمای روشنی برای کسب ملزومات جهش وجود دارد. دربارهی دانش مورد نیاز باید به پیشرفت نرم افزارهای آزاد ( متن باز) اشاره کرد که انبوهی از اطلاعات دربارهی چگونگی خلق تولیدات نرم افزاری در اختیار کاربران مینهد. بهره برداری از چنین فرصتی به پیش زمینه ای علمی نیاز دارد که تنها به سطح نسبتاً متوسطی از آموزش فنی و دسترسی به کامپیوتر شخصی و اینترنت نیاز دارد. بسیاری از برنامه نویسان بزرگ، به صورت خود آموز علوم کامپیوتری را فرا گرفته اند، بنابراین هر چه دامنه دسترسی افراد به کامپیوتر گسترده تر شود امکان بیشتری برای بالیدن آنها وجود دارد. علاوه بر این، هر چند محدودیت های حقوق مالکیت معنوی دسترسی به دانش را با موانعی رو به رو میکند اما باز هم دسترسی به دانش فاوا در مقایسه با صنایع دیگر آسان است. علاوه بر مزایای نرم افزارهای آزاد ( متن باز) تنها تعداد محدودی از صنایع فاوا تحت حمایت کارتل ها و انحصارات قرار دارند و از حقوق مالکیت فکری بهره میگیرند. این، به دلیل انعطاف پذیری ذاتی نرم افزار کامپیوتر است که امکان به کارگیری روشهای مختلف برای نوشتن برنامه های مشابه را میدهد، بدون اینکه از نسخه برداری دستورالعمل خاصی برای نرم افزار استفاده شود. به این ترتیب، تنوع بدیل های متعدد وقتی که در کنار ارزش افزوده قابل توجه بسیاری از محصولات و خدمات فاوا در طراحی نرم افزار و سرمایه گذاری بر هماهنگی فعالیت های پس از تولید قرار میگیرد تا حد زیادی موانع مشابه سازی را کاهش میدهد، بی آنکه ناقض حقوق مالکیت فکری باشد، زیرا حقوق مالکیت فکری صرفاً دستورالعمل یک ایدهی خاص را تحت حمایت خویش قرار میدهد و شامل خود آن نمی شود. مزایای فوق، به آسان بودن کسب دانش آشکار اشاره دارند که ارتقای آن ظرفیت جذب دانش ضمنی گیرنده را بالا میبرد، زیرا در واقع بخش بنیادین دانش فناوری اطلاعات و ارتباطات در تجربه کارشناسان خبره مستتر است (Steinmuller, 2001,p.198).
دربارهی قابلیت های فنی تکمیلی، مزیت فناوری اطلاعات و ارتباطات در آن است که دانش مورد نیاز برای آن تقریباً به طراحی مدار الکترونیکی و دیجیتالی محدود میشود و به سایر حوزه های معرفتی گسترش نمی یابد. البته در صورتی که طراحی یک سیستم فاوا، شمار فزاینده ای از سطوح مشترک را با زیر سیستم های الکترونیکی ترکیب کند، پیچیدگی فرایند تولید افزایش مییابد و ضرورت قابلیت های تکمیلی پر رنگ تر میشود. در این باره، مشکلات کشورهای در حال توسعه غالباً به نوسان های جریان برق محدود میشود؛ ضمن اینکه دما و رطوبت هم ممکن است در کاربرد سیستم های الکترونیکی مشکل ساز باشد. با این حال، ملزومات غیر الکترونیکی فاوا در مقایسه با صنایع دیگر اندک است. در میان قابلیتهای تکمیلی فاوا، دانش نرم افزار به طور فزاینده ای اهمیت مییابد. این امر دو علت دارد:
1-سیستم های فاوا شامل شمار روز افزونی از عناصر برنامه ریزی میشود؛
2-استفاده از سیستم های فاوا برای ایجاد خدمات، طراحی های نرم افزاری بسیار پیچیده ای را در بر میگیرد (Steinmuller, 2001, pp.203-205).
به این ترتیب، دانش ضمنی به خصوص در نرم افزار که با خلاقیت، تغییر و طراحی های ظریف پیوند دارد بیشتر اهمیت مییابد. قسمت اعظم دانش فناوری های تکمیلی، تقریباً در بنگاه های تخصصی کوچکتر که برد جهانی ندارند موجود است. این امر، فرصتی طلایی را برای کشورهای در حال توسعه که معمولاً فاقد بنگاه های عظیم هستند فراهم میکند تا ظرفیت جذب فناوری های اطلاعات و ارتباطاتشان را بالا ببرند و از مزایای آن بهره مند شوند.
در مورد قابلیت های هماهنگ کنندهی پس از تولید نیز، امتیاز فناوری های اطلاعات و ارتباطات در نسبت ارزش به وزن (15) آن است که در بعضی از تولیدات فاوا به قدری بالاست که مشکلات لجستیکی در تحویل آنها را آسان میکند. در واقع، پتانسیل تولید برخی از فناوری های اطلاعات و ارتباطات به راستی در هر کشوری وجود دارد، هر چند تنها تعداد اندکی توانایی فراهم آوردن ظرفیت جذب، صنایع تکمیلی و قابلیت های فعالیتهای هماهنگ کنندهی بعد از تولید را دارند. با این حال، کشورهای در حال توسعه بر مبنای سرمایه گذاری مستقیم خارجی و نیروی انسانی ماهر و کارآمد میتوانند زمینهی آمادگی لازم را برای تولید فاوا را فراهم کنند (Steinmuller, 2001, pp.205-206).
مشکلات جهش در فناوری اطلاعات و ارتباطات را به پنج دسته میتوان تقسیم کرد ( cf. Steinmuller, 2001,pp.197-209):
1.ارزیابی احتمال وجود حقوق مالکیت فکری در فناوری اطلاعات و ارتباطات: این امر اقدام به مشابه سازی در فاوا را با مانع روبه رو میکند. در این باره حتی تشخیص اینکه هیچ یک از عناصر سخت افزاری و نرم افزاری به کار رفته در فناوری، ناقض مالکیت فکری نباشد ممکن است به سرمایه گذاری کلانی نیاز داشته باشد.
2. دشواری تعیین گزاره های کلی برای قابلیت های تکمیلی تکنولوژیک: این امر به دلیل تفاوت فوق العادهی میزان یکپارچگی سیستماتیک میان تولیدات و خدمات فاوا است که تشخیص نوع قابلیت های مورد نیاز آنها را با مشکل مواجه میکند.
3.دشواری در تأمین قابلیت های هماهنگ کنندهی فعالیت های پس از تولید: این امر به دلیل ضعف مدیریت، دشوارترین مسئلهی فراروی کشورهای در حال توسعه برای دستیابی به جهش تکنولوژیک است. در این باره مشکلات آنها عموماً کوچک بودن بازار، مسائل لجستیکی تحویل جهانی تولیدات و خدمات و مشکلات بازاریابی است که تلاش های اساسی برای متقاعد کردن کاربران از مطلوبیت، اطمینان و اعتبار کالاها و خدمات را در بر میگیرد. البته بسیاری از محصولات و خدمات فاوا واسطه ای هستند یا کالاهایی تولیدی اند که به مصرف کنندگانی فروخته میشوند که متکی به علامت تجاری و القائات تلاش های بازاریابی پیچیده و گران نیستند بلکه به طور مستقل قادر به ارزیابی مطلوبیت، اطمینان و اعتبار کالاها هستند. با این حال مشکلات بازارهای رو به رشد محصولات و خدمات فاوا، مشابه سایر صنایع یا حتی به دلیل پیچیدگی بیشتر فاوا دشوارتر از صنعت های دیگر است.
4. نیاز به سرمایه گذاری کلان: در این باره باید توجه داشت که امکانات و شبکه های مورد نیاز برای دسترسی به فاوا و مستندات آن و بسط قابلیت های مدیریتی برای توسعهی کالاها و خدمات، همگی به سرمایه گذاری عمده ای نیاز دارند.
5.سلسله مراتب های سازمانی گسترده: این امر مانع بزرگی است که بهره برداری از فرصت های فاوا را کاهش میدهد. افزایش ظرفیت جذب فاوا به کارکنان مسئولیت پذیر و مدیران ناظر نیاز دارد، در حالی که تغییر سلسله مراتب سازمانی به چنین ساختاری نه تنها در کشورهای در حال توسعه که معمولاً با بوروکراسی های متمرکز و انحصاری دولت مواجهند که در کشورهای صنعتی نیز دشوار است. ضعف مدیریتی ناشی از دیوان سالاری، بزرگترین معضل برای تنظیم فرایند جامع انتقال فاواست که به خاطر شتاب تغییرات در آن، به مدیریت پویا و منعطفی نیاز دارد که قابلیت همگامی با تحولات فاوا را داشته باشد. مدیریت ناکارآمد بیش از همه به انتقال دانش ضمنی ضربه میزند، چون از بسترسازی نهادی برای آن ناتوان است.
جهش به کشورهای در حال توسعه، امکان همپایی با پیشرفته ترین فناوری های اطلاعاتی و ارتباطاتی را میدهد. فناوری های جدید نه تنها برای نصب و آوردن به ملل در حال توسعه آسان ترند، بلکه این امکان وجود دارد که فناوریهای جدیدتر بیشتر از تکنولوژی ابتدایی با استقبال کاربران روبرو شود و آسان تر با مردم کشورهای در حال توسعه انطباق یابد ( Ensley, 2005) علاوه بر آن، کشورهای در حال توسعه به دلیل «فقدان سرمایه گذاری در نرم افزار، سخت افزار و سیستم های موجود، برای جهش از برخی مراحل تدریجی و انتخاب یک موقعیت جدید در منحنی تکنولوژی از جایگاه خوبی برخوردارند» ( Fleming in Ensley, 2005)آنها برای ساخت و نصب شبکه های مخابراتی خود دو امتیاز دارند: اول اینکه بسیاری از فناوری های جدید هزینهی نصب شبکه های جدید را کاهش میدهند؛ دیگر آنکه این شبکه های جدید پیشرفته ترین تجهیزات در نوع خود هستند که به ارتقای کیفیت نیازی ندارند. آنها میتوانند «یکباره به سوی رقمی کردن شبکهی خود بروند». و «سریع تر از کشورهای توسعه یافته و ثروتمند شبکهی خود را به تلفن های سیار مجهز کنند؛ زیرا نصب کنندگان شبکهی سیار به رقابت با سرمایهی عظیمی که صرف نصب شبکه های ثابت میشود و پس از مدتی استهلاک پیدا میکنند، احتیاج ندارند. همچنین نوار بسامدهای مجازی که در اختیار این کشورهاست بسیار گسترده تر از کشورهای ثروتمند است» ( کارنکرانس، 1384، صص 88-89). کاهش سریع قیمتها به سبب رشد سریع فناوری مخابراتی، این امر را تسهیل میکند و به کشورهای در حال توسعه این امکان را میدهد که با جهش از مراحل مختلف توسعهی فناوری مستقیماً به جدیدترین شبکهی مخابراتی رجوع کنند. بنابراین تقریباً همهی کشورهایی که دارای شبکه های بزرگ تلفن رقمی هستند جزء کشورهای در حال توسعه اند» ( کارنکرانس، 1384، صص 88-89). اما همان گونه که قبلاً ذکر گردید، چنین مزایایی نباید آوردن تجهیزات سخت افزاری و سرویس دهی را انتقال تکنولوژی تلقی کند، زیرا بهبود قابلیت های تکنولوژیک در گروی کسب دانش ضمنی است که با رویکرد سخت افزاری منتقل نمی شود.
فرصت دیگری که برای کشورهای در حال توسعه وجود دارد، استفاده از باز ترکیب (16) است که یک روش اصلی و پایه برای نوآوری درکاربرد فاوا به شمار میآید. باز ترکیب برای کارشناسان خبرهی فاوا فرصت های متعددی ایجاد میکند تا از قابلیت های بالقوهی دانششان در حل مسائل معین استفاده کنند. لازمهی این امر، برخورداری از هوش عملی است که دانشی تدوین ناپذیر است. صرف نظر از اینکه بسیاری از نوآوری های باز ترکیب، در قالب شیوه های محلی و بومی استفاده میشوند، سایرین میتوانند گزینه هایی برای ابتکارات کارآفرینانه در ساخت کالاها و ارائهی خدماتی باشند که میتوانند از طریق تأسیس بنگاه های جدید یا توسعه مشاغل جدید توسط بنگاه های موجود تجاری شوند. به این ترتیب، بازترکیب انتقال تکنولوژی را با نوآوری، کارآفرینی، خبرگی و هوش عملی همراه میکند. البته سرعت تکامل فناوری، گذشته از آنکه به لحاظ تنوع تولید، ریسک بالای سرمایه گذاری را میطلبد، مشکل مهمی نیز در استفاده از این روش برای تولیدات سیستمی به شمار میرود که به روز آمد شدن منظم دانش عناصر تکمیلی از منابع خارجی نیاز دارد. این امر ضرورت کسب دانش ضمنی را نشان میدهد. هنگامی که گیرنده دانش ضمنی را جذب کرده باشد، قابلیت تطبیق و تغییر فناوری با تحولات را دارد، بی آنکه به منابع خارجی متوسل شود. به هر حال، چشم اندازی واقعی برای کشورهای در حال توسعه وجود دارد که ایده های جدید تجاری مشخصی را پیرامون کاربرد فاوا بپرورانند. این امر از دو علت ناشی میشود:
1-هیچ کشوری به تنهایی انحصار دانش را در اختیار ندارد.
2-امکان باز ترکیب محلی دانش برای نوآوری در کاربرد فاوا وجود دارد.
در این باره، کشورهای در حال توسعه برای جهش از برخی مراحل تولید و استفاده از فاوا باید دانششان را دربارهی فناوری های تکمیلی به کار گیرند. آنها باید بسط عرضه تولیدات و خدمات فاوا را در دستور کار خود قرار دهند و حل مشکلات دسترسی به دانش و تکنولوژی مکمل را به مثابهی ابزار بهبود دستیابی و توزیع مد نظر قرار دهند. از بازترکیب در برخی کشورهای در حال توسعه مانند چین و تایلند استفاده شده است (Steinmuller, 2001,pp.204-205).
از نمونه های جهش در کشورهای در حال توسعه میتوان به بررسی لی و لیم از صنایع کره جنوبی اشاره کرد. آنها نشان میدهند که در صنایع الکترونیک و کامپیوتر شخصی PC ، همپایی از طریق دنباله روی- به معنای طی مسیر شرکت های پیشگام در دورهی زمانی کوتاهتر – توسط شرکت های تازه تأسیس صورت گرفته است، در حالی که در صنعت تلفن همراه CAMA (17) همپایی به شکل خلق مسیر یعنی تغییر جهت شرکت جدید الورود بهیک مسیر جدید – خلق مسیر جدید – پس از دنباله روی از مسیر شرکت پیشگام انجام شده است ( لی و لیم در سرکیسیان، 1384، صص 15-19.(
نمونهی دیگر ، تجربهی هند در توسعه حلقهی محلی بی سیم برای دسترسی ارزان قیمت در نواحی روستایی است. همچنین میتوان به پروژهی بوش نت (18) در آفریقا اشاره کرد که از رادیو HF برای توزیع اینترنت و سرویس های پست الکترونیک به مشترکان دور دست استفاده میکند. شبکه NGO در آفریقا نیز نقطهی شروعی برای راه اندازی دسترسی اینترنتی سازمان های غیر دولتی با هدف افزایش ارتباطات و فراهم آوردن دسترسی به اطلاعات به شمار میآید ( Ensley, 2005).
تحقق جهش بهیادگیری و انتقال دانش بستگی دارد. در اینجا، خصوصاً کسب مهارتها، فنون و فوت و فن های تکنولوژی اهمیت مییابد که امکان بازترکیب و مشابه سازی خلاق را به وجود میآورد. در واقع، تا ابعاد مختلف تکنولوژی کاملاً فهم نشود، نمی توان به موفقیت جهش خوشبین بود. این امر نیز، نه تنها کسب دانش آشکار که دانش ضمنی نهفته در تجربیات و مهارت های عملی را میطلبد. به همین دلیل، بر وجود نیروی انسانی ماهر و ورزیده در آن تأکید میشود. علاوه بر این، اهمیت رویکرد کارآفرینانه در جهش، حاکی از نقش مهمی است که احساسات، شهود، هوش، خلاقیت و بصیرت در آن ایفا میکنند. بنابراین تحقق جهش تا حد زیادی به درک و جذب دانش ضمنی توسط گیرنده تکنولوژی بستگی دارد که خود مستلزم همکاری طولانی و نزدیک با عرضه کنندگان فناوری است.
پینوشتها:
1-spin- off
2-Lead adopter / demand sitmulator
3-Hagedoorn
4-Duyesters
5- Vonortas & Safioleas
6- Oxley
7-Equity joint venture
8-interfirm alliances
9-Well – defined
10- Downstream integration requirement
11-Intermediate input ورودی های میانی
12- Design complexity
13- Marketing sophistication
14-High – technology
15-The value – to – weight ratio
16- Recombination
17-CDMA ( Code Division Multiple Access)
نوعی استاندارد ارتباطی است که در آن کانال های ارتباطی هر کدام دارای کد اختصاصی میشوند و تنظیم انتقال داده ها با کمک این کدها خواهد بود. این حالت در مقابل روش های تقسیم کانال ها بر مبنای زمان (TDMA) و یا فرکانس (FDMA) است و از آن در سیستم های GSM ارتباطی تلفن همراه استفاده میشود ( اشتریان و دیگران، 1385).
18- The bush net project
اشتریان، کیومرث، امامی میبدی، راضیه،(1389)، دانش ضمنی و سیاست های انتقال تکنولوژی با تأکید بر فناوری اطلاعات و ارتباطات، تهران: مؤسسه ی انتشارات دانشگاه تهران، چاپ اول