واژه شناسی زیبایی

تنها فایده ی تعریف اینست که نویسنده را قانع می سازد که نتیجه گیری هایش نه غیر منطقی اند و نه، در عین محدودیتهایشان، ناقص. بنابراین ذکر تعاریف زیر تنها به نشانه ی رضایتمندی نویسنده است از اینکه نتیجه گیری هایش تا
چهارشنبه، 3 تير 1394
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
واژه شناسی زیبایی
 واژه شناسی زیبایی

 

نویسنده: اریک نیوتون
مترجم: پرویز مرزبان



 

تنها فایده ی تعریف اینست که نویسنده را قانع می سازد که نتیجه گیری هایش نه غیر منطقی اند و نه، در عین محدودیتهایشان، ناقص. بنابراین ذکر تعاریف زیر تنها به نشانه ی رضایتمندی نویسنده است از اینکه نتیجه گیری هایش تا آنجا که دامنه ی معنی شان وسعت می یابد معتبراند. اما اینکه دامنه ی معنی آنها چندان وسعتی نمی یابد، هیچکس بیش از خود نویسنده بر آن آگهی ندارد.
زیبایی آن نمودی از پدیده است که چون به وسیله ی حواس دریافت شد و از آنجا به مرکز اندیشه یا مشاهده ی درونی ادراک کننده منتقل گردید، خاصیت آن را دارد که واکنشهایی مبتنی بر تجربه های اندوخته شده اش برانگیزد.
در هر مورد آزمون وجود و شدت درجه ی زیبایی، احساس لذتی است در شخص ادراک کننده که بر اثر تشفی تمایلش به تکرار تجربه ی شخصی در عالم مشاهده ی درونی، برای وی حاصل شود؛ چنین تمایلی خود بر اثر کسب تجربه در هر زمینه و عالمی که باشد در انسان به وجود می آید.
بنابراین هر قدر اندوخته ی تجربیات تماشاگر فراوان تر و تواناییش به مشاهده ی درونی بیشتر باشد، تجهیزات و تدارکات وی برای درک زیبایی کامل تر و کارگرتر است - و به بیان متداول « ذوق » او « بهتر » یا پرورده تر.

صورت و معنی در هنر تجزیه ناپذیراند. آنها متعلق به مقولاتی مختلف اند و بنابراین نمی توان آنها را قابل تفکیک و تقسیم دانست، زیرا که اصولا نمی توان اندیشه وحدت یافتن آنها را در ذهن پذیرفت. تنها راه بیان رابطه ی میان آن دو اینست که بگوییم هر یک نمودی از دیگری است.

« صورت » معنایی است که با اصطلاحات قابل اندازه گیری ریاضی به بیان درآمده باشد.
معنی حاصل جمع کل تجربه ی بشری است که هنرمند می تواند به وسیله ی اثر هنری خود معادلی صوری بر آن بیابد.
همه ی تجربه های بشری را می توان با زبان عشق یا نفرت به بیان در آورد. عشق عامل سازنده و نفرت عامل خراب کننده است. وجود هر دو آنها لازم است. کاشتن گل و از ریشه در آوردن علف دو خاصیت وجودی - یا وظیفه ی - باغبان است.
طبیعت خود محتوای تجربی در بر ندارد، زیرا که صورت آن معادلی از تجربه ی بشری نیست. صورت طبیعت عبارتست از خاصیت وجودی - یا کارایی - عرضه شده با اصطلاحات قابل اندازه گیری ریاضی.
تنها عشقی را که ممکن است در طبیعت پی جویی کنیم عشق به کارایی است.
خاصیت وجودی صورت را می آفریند. تنها هنگامی که صورت مورد مشاهده ی درونی قرار گیرد ( یعنی به طور ناب و عاری از هر اندیشه ی خاصیت وجودی ادراک شود ) می توان آن را زیبا خواند. آرزوی آشامیدن شخص تشنه را نسبت به زیبایی جام کور می دارد. زیبایی جام در آرزوی آشامیدن اختلال به وجود می آورد. با این همه جام زاده ی تشنگی است.
منبع مقاله :
نیوتن، اریک؛ (1388)، معنی زیبایی، ترجمه ی پرویز مرزبان، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ هفتم



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.