جستجو در انديشه اي جهاني
نويسنده:دکتر بهمن نامور مطلق
منبع:روزنامه جام جم
منبع:روزنامه جام جم
اين باور که مولانا را تنها ايران شناسان و محققان امريکايي شناخته و به جهان غربي شناسانده اند، ديگر رنگي ندارد. مولانا، شخصيتي جهاني است که کمتر از نگاه متفکري از جهان غربي پنهان مانده باشد. چه متفکران آلماني ، انگليسي و فرانسوي زبان در همه سالهاي غور و تفحص در فرهنگ و هنر فارسي و ايراني به شخصيت هاي ممتازي برخورده اند که مولانا از اين جمله است و گذشتن از کنار او، بدون پرداختن به شعر ، عرفان و شخصيت وي کار ساده اي نبوده و مدتها شخصيت هاي پژوهنده را به خود مشغول کرده است ، اين مقاله نگاهي به همين موضوع دارد.
سرزمين هاي آلماني زبان ، به لطف کوشش ها و ترجمه هاي ژوزف فون هامرپورگشتال ، (1856 - 1774) ، پيش از ديگر کشورهاي اروپايي ، با مولانا جلال الدين و آرائ و انديشه هاي او آشنا شدند. او غزلياتي از حافظ و مولانا را در مجله «گنجينه هاي مشرق زمين» ترجمه و منتشر کرد. پورگشتال سپس کتاب ارزشمندي درباره تاريخ ادبيات ايران نگاشت و 75صفحه از آن را به ترجمه اشعاري از مولانا به زبان آلماني اختصاص داد. در نظر او، مولانا بزرگترين شاعر عارف و شيخ المشايخ صوفيان و مثنوي او راهنماي همه اهل تصوف است.«او شاعر بزرگ خاور زمين ، مرشد و مراد صوفيان ، نغمه سراي حيات ازلي ، مولف مثنوي معنوي و بنيانگذار مولويه است.» (هامر) «او شاعري است که شور و شعفش به دليل مشاهده عظمت پروردگار، سرچشمه عشق ازلي و پرتو هدايت الهي است». (همان - 165) گوته (1832 - 1749) اما تمامي انديشه و ذوق خود را متوجه حافظ و اشعار او کرد و فقط در بخش گفتگوي شرق و غرب ، به ذکر يکي دو بيت از مولانا بسنده کرد. البته ناگفته نماند، او در يادداشت ها و مقالاتي که براي درک بهتر ديوان نگاشته ، از مولانا چنين ياد مي کند:«وي پدر خود را که به دليل رنجش هايي از سلطان ترک بلخ مي گويد، در سفر درازش همراهي مي کند. در راه مکه به عطار برمي خورند و او اسرارنامه را به اين جوان اعطائ مي کند و شوق تحصيل دانش هاي مقدس را در وجودش شعله ور مي سازد...».
فريدريش روکرت (1866 - 1788) نيز به واسطه آثار پورگشتال ، به مولانا و انديشه هاي او علاقه مند شد و نخستين دفتر شعر خود را با عنوان «غزليات» تحت تاثير قالب و محتواي غزليات شمس سرود.در مراحل بعدي ، تکامل آشنايي او با زبان فارسي و در پي ترجمه هاي وزين او، از غزليات شمس بود که انديشمندان اروپايي با بنيادهاي عاطفي و فکري شعر مولانا، خاصه ديد وحدت وجودي او آشنا شدند. بيش از 70 غزل از ديوان شمس با همان شور ناب و موسيقي جوشان خود با قلم او به زبان آلماني درآمدند و بازتابي فراخور زبان شيوا و انديشه والاي مولانا يافتند.هگل فيلسوف شهير غرب و معاصر روکرت که در آن سالها از «زيبايي شناسي» سخن مي گفت ، کوشيد با مطالعه ترجمه هاي روکرت ، شرحي از جهان بيني صوفيانه مولانا به دست دهد و در حقيقت از همين شرح او، مي توان به توفيق روکرت در بازآفريني و بازتاب سخن و سلوک مولانا پي برد. (نامورمطلق ، 1384، 63 ، 62) هانس مانيکه (1884 - 1974) نيز براساس ترجمه هاي روکرت و ديگر مترجمان آلماني زبان ، سروده هاي تازه اي را براساس غزليات مولانا مرتب و ارائه کرد.هلموت ريتر (1892 - 1971) هم به نگارش مقالاتي درباره ابيات آغازين مثنوي (ني نامه) ، سرگذشت مولانا و ياران او، سماع و منابع آراء عرفاني مولانا و چاپ آنها در مجله «انجمن شرق شناسي آلمان» اهتمام ورزيد. آنه ماري شيمل فقيد نيز بيشتر عمر خود را صرف تحقيق و پژوهش درباره تصوف اسلامي خاصه مولانا کرد و کتابهاي ارزشمندي در اين زمينه تاليف کرد که عبارتند از: نغمه ني (غزليات و رباعياتي که آنه ماري شيمل به شيوه مولانا سروده است 1948) سيري در افکار و آثار مولانا شکوه شمس گزيده اي از داستان هاي مثنوي (1994)
او در ژوئن 1914 به قونيه سفر کرد و از نزديک رقص درويشان مولويه را به نظاره نشست.
باور بارس درباره مثنوي اين است که اين کتاب ، سراسر شور و شوق ، با صحنه هاي خيال انگيز... و مولوي شاعري که عطر و نور و موسيقي را با هم در آميخته است شورش از همان آغاز چنان هيجان در خواننده بر مي انگيزد که او را بر شهپر خيال مي نشاند و به سوي آسمان ها مي کشاند. نه ، مولوي اين شاعر دلفريب ، کتاب خود را رقصيده است.چه خوشبخت هستم که امروز به ديدارش مي روم.
آندره ژيد هيچگاه در آثارش از مولوي نام نبرده است ؛ اما شايد مولانا يکي از مشهورترين شاعران ايراني نزد او باشد، ژيد براي ديدن مدفن مولانا، به قونيه سفر مي کند، وي از ديدن وضعيت قونيه آن روزگار که مطابق خيالپردازي هايش نبود، مايوس مي شود و خيلي زود به سفر خود پايان مي دهد.ژيد در مائده هاي زميني مي گويد: استدلال ، آدميان را به جايي نمي رساند و در برابر هر استدلال ، استدلال ديگري مي تواند عرض وجود کند. اين گفته ژيد، يادآور سخن معروف مولاناست که مي گويد:
پاي استدلاليون چوبين بود/ پاي چوبين سخت بي تمکين بود
صلاح استتيه شاعر فرانسوي زبان لبناني تبار نيز به واسطه لوئي ماسينيون با مولوي آشنا شد. او درباره اشعار مولانا مي گويد: من اين اشعار تحسين برانگيز را به ياد آوردم : او پرنده شهود است و خود را روي نشانه ها قرار نمي دهد. جلال الدين رومي از شاعران مرجع من است. کتاب شراب عرفاني استتيه سخت تحت تاثير اشعار و آثار و آراء و انديشه هاي مولانا جلال الدين است ؛ به گونه اي که در همه فصلهاي آن ، نمونه هايي از اشعار و آثار مولوي را براي نمونه ذکر مي کند.هوگو، راندوم ، هانري کربن ، ژامپه ،آرمان رنو و کاريه از ديگر مشاهير و معارف فرانسه اند که همگي به گونه اي متاثر از مولانا هستند و اين مجال ، گنجاي ذکر جميل آنها نيست.
او در اين باره گفته است :«مولانا بي ترديد، نامدارترين شاعر صوفي است که از ايران برخاسته ، اما مثنوي عارفانه او، شايسته آن است که در زمره منظومه هاي بزرگ همه روزگاران قرار گيرد». (لاهوتي ، - 1384ص 681) براون همچنين ديباچه منثور دفتر اول مثنوي را به انگليسي ترجمه کرده است.
پس از براون ، رينولد الين نيکلسون (1945 - 1868) تحقيقات او را درباره مولانا پي گرفت که حاصل آن تصحيح و ترجمه تمامي شش دفتر مثنوي همراه با شرح پاره اي از مفاهيم عرفاني ، ترجمه نمونه هايي از اشعار ديوان کبير (48 غزل) و منتخباتي از مثنوي جلال الدين رومي شامل 51 داستان است.
آرتور جان آربري ، جانشين براون و نيکلسون در دانشگاه کمبريج نيز همچون استادان پيشين خويش به آثار و افکار مولانا اهتمام ورزيد و حاصل آن ، ترجمه کتاب فيه مافيه ، منتخبي از داستان هاي مثنوي (دو جلد) و 2 مجموعه برگزيده از اشعار ديوان کبير بود.در اين ميان ، مشاهيري چون سر جيمز ويليام ردهوس (1892 - 1811) ، چارلز ادوارد ويلسون (1858) و ادوارد هنري وينفيلد (1922 - 1836) به ترجمه قسمتهايي از مثنوي و ديگر اشعار مولانا پرداختند. کولمن بارکس نيز با الهام گرفتن از اشعار مولانا، اشعار قابل توجهي سروده که با استقبال شگفت انگيزي رو به رو شده است ، او با همکاري جان موين ، به تاليف آثاري چند درباره مولانا دست يازيده که عبارتند از :
راز سرگشاده (منتخباتي از غزليات و رباعيات و مثنوي)
ما هر سه (منتخباتي از غزليات و رباعيات و مثنوي)
آتش مشتاقي (گزيده اي از مثنوي با مقدمه و حواشي )
گذشته از آن ، سليمان نحيفي ، کاتب و خوشنويس عثماني و نيز يني شهرلي عوني (1892 - 1826) هر يک مثنوي را به ترکي منظوم ترجمه کردند. همچنين فيض الله رحيمي 55داستان مثنوي را با عنوان گلزار حقيقت به ترکي ترجمه کرد.اقبال و اهتمام ترکان عثماني به همين موارد ختم نشد که شروح کبيرانقروي و اسماعيل حقي بور سوي (روح المثنوي - 1870) سبب آشنايي و انس بيش از پيش مردم ترکيه با آثار و اشعار مولانا شد و پس از آن ، بزرگاني همچون يازيچي ، ارکان تورکمن و گلپينارلي به ابعاد گوناگون شخصيت و آراء مولانا پرداختند. آثار عبدالباقي گلپنارلي درباره مولانا عبارتند از :
ترجمه دفترهاي شش گانه مثنوي به ترکي (6 - 1941)
برگزيده ديوان شمس با عنوان گلدسته (1955)
ترجمه کامل غزليات شمس (1974)
تاليف کتاب : جلال الدين ؛ زندگاني ، فلسفه ، آثار و گزيده اي از آنها مولويه بعد از مولاناآداب و ارکان سلسله مولويه مولانا در رم در رم ، الکساندربوساني (1988 - 1921)
آثاري چند درباره مولانا و اشعار او تاليف کرده که برخي از آنها عبارتند از: تاريخ ادبيات ايران
تاريخ اديان ايران
جلال الدين رومي ؛ اشعار عارفانه (50 غزل و 12 رباعي)
گزارش بزرگداشت هفتصدمين سال درگذشت مولانا (1353 ش)
پس از او ، کابريل فاندل و نيز ايتالو پيزي استادان برجسته رم ، به تاليف آثاري درباره مولانا و ترجمه اشعار او پرداختند.کشورهاي اسپانيايي زبان نيز هماهنگ با اقبال جهاني به مولانا و اشعار او روي آوردند. اسکار زوريلا گزيده اي از مثنوي را به اسپانيايي ترجمه کرد و آن را همراه با حواشي و مقدمه با عنوان «مثنوي جلال الدين رومي» منتشر کرد.
کارمن ليانو نيز گزيده اي از غزليات شمس را با عنوان ديوان شمس تبريزي ترجمه و منتشر کرد. اکسل اريک هرملين سوئدي نيز براساس ترجمه نيکلسون ، تمامي شش دفتر مثنوي را به زبان سوئدي ترجمه و منتشر کرد. همچنين در لهستان تاريوژميسينکي و زيمانوفسکي (آهنگساز)؛ در جمهوري چک برژي بچکا و يوزف هرسال ؛ در ژاپن توشيهيکو ايزوتسو و در يونان گريکوريو د. زياکا هر يک در خور علاقه و توان خود، به معرفي و نشر آثار مولانا پرداختند و گوشه اي از ابعاد اين شخصيت بزرگ را باز نماياندند. مولانا در ميان اعراب عربها نسبت به ترکان عثماني و نيز مردم ديگر کشورها آن گونه که بايد به مولوي نپرداخته اند و اگر اندک تحقيقاتي در اين عرصه داشته اند، فقط از آن حيث بود که مردم ممالک ديگر، مولوي را نماينده آراء و تصوف اسلامي به شمار مي آوردند.
با اين همه ، آثار زير به دست نويسندگان عرب زبان درباره مولوي تاليف شده است : منهج القوي اثر يوسف بن احمد المولوي (ترجمه بيت به بيت مثنوي به نثر)
فصول من المثنوي از عبدالوهاب عزام (1946)
روائح الشعر فارسي ، وزارت ارشاد سوريه
ترجمه مثنوي اثر ابراهيم الدسوقي شتا (1371)
الحکايات و العبار من المثنوي از السيد جمال الهاشمي (گزيده داستان هاي مثنوي)
جلال الدين الرومي بين الصوفيه و علماء الکلام از عنايت الله ابلاغ الافغالي 7 مولانا جلال الدين رومي از مصطفي غالب و...
سرزمين هاي آلماني زبان ، به لطف کوشش ها و ترجمه هاي ژوزف فون هامرپورگشتال ، (1856 - 1774) ، پيش از ديگر کشورهاي اروپايي ، با مولانا جلال الدين و آرائ و انديشه هاي او آشنا شدند. او غزلياتي از حافظ و مولانا را در مجله «گنجينه هاي مشرق زمين» ترجمه و منتشر کرد. پورگشتال سپس کتاب ارزشمندي درباره تاريخ ادبيات ايران نگاشت و 75صفحه از آن را به ترجمه اشعاري از مولانا به زبان آلماني اختصاص داد. در نظر او، مولانا بزرگترين شاعر عارف و شيخ المشايخ صوفيان و مثنوي او راهنماي همه اهل تصوف است.«او شاعر بزرگ خاور زمين ، مرشد و مراد صوفيان ، نغمه سراي حيات ازلي ، مولف مثنوي معنوي و بنيانگذار مولويه است.» (هامر) «او شاعري است که شور و شعفش به دليل مشاهده عظمت پروردگار، سرچشمه عشق ازلي و پرتو هدايت الهي است». (همان - 165) گوته (1832 - 1749) اما تمامي انديشه و ذوق خود را متوجه حافظ و اشعار او کرد و فقط در بخش گفتگوي شرق و غرب ، به ذکر يکي دو بيت از مولانا بسنده کرد. البته ناگفته نماند، او در يادداشت ها و مقالاتي که براي درک بهتر ديوان نگاشته ، از مولانا چنين ياد مي کند:«وي پدر خود را که به دليل رنجش هايي از سلطان ترک بلخ مي گويد، در سفر درازش همراهي مي کند. در راه مکه به عطار برمي خورند و او اسرارنامه را به اين جوان اعطائ مي کند و شوق تحصيل دانش هاي مقدس را در وجودش شعله ور مي سازد...».
فريدريش روکرت (1866 - 1788) نيز به واسطه آثار پورگشتال ، به مولانا و انديشه هاي او علاقه مند شد و نخستين دفتر شعر خود را با عنوان «غزليات» تحت تاثير قالب و محتواي غزليات شمس سرود.در مراحل بعدي ، تکامل آشنايي او با زبان فارسي و در پي ترجمه هاي وزين او، از غزليات شمس بود که انديشمندان اروپايي با بنيادهاي عاطفي و فکري شعر مولانا، خاصه ديد وحدت وجودي او آشنا شدند. بيش از 70 غزل از ديوان شمس با همان شور ناب و موسيقي جوشان خود با قلم او به زبان آلماني درآمدند و بازتابي فراخور زبان شيوا و انديشه والاي مولانا يافتند.هگل فيلسوف شهير غرب و معاصر روکرت که در آن سالها از «زيبايي شناسي» سخن مي گفت ، کوشيد با مطالعه ترجمه هاي روکرت ، شرحي از جهان بيني صوفيانه مولانا به دست دهد و در حقيقت از همين شرح او، مي توان به توفيق روکرت در بازآفريني و بازتاب سخن و سلوک مولانا پي برد. (نامورمطلق ، 1384، 63 ، 62) هانس مانيکه (1884 - 1974) نيز براساس ترجمه هاي روکرت و ديگر مترجمان آلماني زبان ، سروده هاي تازه اي را براساس غزليات مولانا مرتب و ارائه کرد.هلموت ريتر (1892 - 1971) هم به نگارش مقالاتي درباره ابيات آغازين مثنوي (ني نامه) ، سرگذشت مولانا و ياران او، سماع و منابع آراء عرفاني مولانا و چاپ آنها در مجله «انجمن شرق شناسي آلمان» اهتمام ورزيد. آنه ماري شيمل فقيد نيز بيشتر عمر خود را صرف تحقيق و پژوهش درباره تصوف اسلامي خاصه مولانا کرد و کتابهاي ارزشمندي در اين زمينه تاليف کرد که عبارتند از: نغمه ني (غزليات و رباعياتي که آنه ماري شيمل به شيوه مولانا سروده است 1948) سيري در افکار و آثار مولانا شکوه شمس گزيده اي از داستان هاي مثنوي (1994)
مولانا در فرانسه
ويتراي مروويج نقش بي نظيري در معرفي مولانا به مخاطبان و خوانندگان جوان فرانسوي ايفا کرد. او اغلب آثار مولانا را به زبان فرانسه ترجمه کرده است ، آثاري همچون مثنوي ، رباعيات ، دوبيتي ها، مکتوبات و گزيده اي از ديوان شمس.گذشته از آن ، با تاليف آثاري نظير عرفان و شعر در اسلام ، رومي و صوفيسم ، آنتولوژي صونيسم ، قونيه و رقص کيهاني ، حکايت هاي صوفي ، ترانه هاي شمس و... به عنوان يکي از برجسته ترين مولوي شناسان معاصر فرانسه مطرح شد.موريس بارس نيز از نخستين نويسندگان فرانسوي است که بزرگي اثر مولانا را بازشناخته است.او در ژوئن 1914 به قونيه سفر کرد و از نزديک رقص درويشان مولويه را به نظاره نشست.
باور بارس درباره مثنوي اين است که اين کتاب ، سراسر شور و شوق ، با صحنه هاي خيال انگيز... و مولوي شاعري که عطر و نور و موسيقي را با هم در آميخته است شورش از همان آغاز چنان هيجان در خواننده بر مي انگيزد که او را بر شهپر خيال مي نشاند و به سوي آسمان ها مي کشاند. نه ، مولوي اين شاعر دلفريب ، کتاب خود را رقصيده است.چه خوشبخت هستم که امروز به ديدارش مي روم.
آندره ژيد هيچگاه در آثارش از مولوي نام نبرده است ؛ اما شايد مولانا يکي از مشهورترين شاعران ايراني نزد او باشد، ژيد براي ديدن مدفن مولانا، به قونيه سفر مي کند، وي از ديدن وضعيت قونيه آن روزگار که مطابق خيالپردازي هايش نبود، مايوس مي شود و خيلي زود به سفر خود پايان مي دهد.ژيد در مائده هاي زميني مي گويد: استدلال ، آدميان را به جايي نمي رساند و در برابر هر استدلال ، استدلال ديگري مي تواند عرض وجود کند. اين گفته ژيد، يادآور سخن معروف مولاناست که مي گويد:
پاي استدلاليون چوبين بود/ پاي چوبين سخت بي تمکين بود
صلاح استتيه شاعر فرانسوي زبان لبناني تبار نيز به واسطه لوئي ماسينيون با مولوي آشنا شد. او درباره اشعار مولانا مي گويد: من اين اشعار تحسين برانگيز را به ياد آوردم : او پرنده شهود است و خود را روي نشانه ها قرار نمي دهد. جلال الدين رومي از شاعران مرجع من است. کتاب شراب عرفاني استتيه سخت تحت تاثير اشعار و آثار و آراء و انديشه هاي مولانا جلال الدين است ؛ به گونه اي که در همه فصلهاي آن ، نمونه هايي از اشعار و آثار مولوي را براي نمونه ذکر مي کند.هوگو، راندوم ، هانري کربن ، ژامپه ،آرمان رنو و کاريه از ديگر مشاهير و معارف فرانسه اند که همگي به گونه اي متاثر از مولانا هستند و اين مجال ، گنجاي ذکر جميل آنها نيست.
مولانا در کشورهاي انگليسي زبان
ادوارد گرنويل براون (1926 - 1862) ، بزرگترين ايران شناس انگلستان در اثر مشهورش «تاريخ ادبيات ايران» ، مولانا را از شاعران خوش اقبال فارسي زبان دانسته که آثارش بخوبي به زبان انگليسي ترجمه شده است.او در اين باره گفته است :«مولانا بي ترديد، نامدارترين شاعر صوفي است که از ايران برخاسته ، اما مثنوي عارفانه او، شايسته آن است که در زمره منظومه هاي بزرگ همه روزگاران قرار گيرد». (لاهوتي ، - 1384ص 681) براون همچنين ديباچه منثور دفتر اول مثنوي را به انگليسي ترجمه کرده است.
پس از براون ، رينولد الين نيکلسون (1945 - 1868) تحقيقات او را درباره مولانا پي گرفت که حاصل آن تصحيح و ترجمه تمامي شش دفتر مثنوي همراه با شرح پاره اي از مفاهيم عرفاني ، ترجمه نمونه هايي از اشعار ديوان کبير (48 غزل) و منتخباتي از مثنوي جلال الدين رومي شامل 51 داستان است.
آرتور جان آربري ، جانشين براون و نيکلسون در دانشگاه کمبريج نيز همچون استادان پيشين خويش به آثار و افکار مولانا اهتمام ورزيد و حاصل آن ، ترجمه کتاب فيه مافيه ، منتخبي از داستان هاي مثنوي (دو جلد) و 2 مجموعه برگزيده از اشعار ديوان کبير بود.در اين ميان ، مشاهيري چون سر جيمز ويليام ردهوس (1892 - 1811) ، چارلز ادوارد ويلسون (1858) و ادوارد هنري وينفيلد (1922 - 1836) به ترجمه قسمتهايي از مثنوي و ديگر اشعار مولانا پرداختند. کولمن بارکس نيز با الهام گرفتن از اشعار مولانا، اشعار قابل توجهي سروده که با استقبال شگفت انگيزي رو به رو شده است ، او با همکاري جان موين ، به تاليف آثاري چند درباره مولانا دست يازيده که عبارتند از :
مولانا در ترکيه
نفوذ و تاثير سخن مولانا جلال الدين در آثار و اشعار يونس امره و امي کمال و نيز ترجمه دفتر اول مثنوي در قرن 9 به دست معيني ، شاعر عثماني با عنوان مثنوي مراديه ، بيانگر اهتمام و توجه ويژه ترکان عثماني به مولانا جلال الدين است.گذشته از آن ، سليمان نحيفي ، کاتب و خوشنويس عثماني و نيز يني شهرلي عوني (1892 - 1826) هر يک مثنوي را به ترکي منظوم ترجمه کردند. همچنين فيض الله رحيمي 55داستان مثنوي را با عنوان گلزار حقيقت به ترکي ترجمه کرد.اقبال و اهتمام ترکان عثماني به همين موارد ختم نشد که شروح کبيرانقروي و اسماعيل حقي بور سوي (روح المثنوي - 1870) سبب آشنايي و انس بيش از پيش مردم ترکيه با آثار و اشعار مولانا شد و پس از آن ، بزرگاني همچون يازيچي ، ارکان تورکمن و گلپينارلي به ابعاد گوناگون شخصيت و آراء مولانا پرداختند. آثار عبدالباقي گلپنارلي درباره مولانا عبارتند از :
ترجمه دفترهاي شش گانه مثنوي به ترکي (6 - 1941)
برگزيده ديوان شمس با عنوان گلدسته (1955)
ترجمه کامل غزليات شمس (1974)
تاليف کتاب : جلال الدين ؛ زندگاني ، فلسفه ، آثار و گزيده اي از آنها مولويه بعد از مولاناآداب و ارکان سلسله مولويه مولانا در رم در رم ، الکساندربوساني (1988 - 1921)
آثاري چند درباره مولانا و اشعار او تاليف کرده که برخي از آنها عبارتند از:
پس از او ، کابريل فاندل و نيز ايتالو پيزي استادان برجسته رم ، به تاليف آثاري درباره مولانا و ترجمه اشعار او پرداختند.کشورهاي اسپانيايي زبان نيز هماهنگ با اقبال جهاني به مولانا و اشعار او روي آوردند. اسکار زوريلا گزيده اي از مثنوي را به اسپانيايي ترجمه کرد و آن را همراه با حواشي و مقدمه با عنوان «مثنوي جلال الدين رومي» منتشر کرد.
کارمن ليانو نيز گزيده اي از غزليات شمس را با عنوان ديوان شمس تبريزي ترجمه و منتشر کرد. اکسل اريک هرملين سوئدي نيز براساس ترجمه نيکلسون ، تمامي شش دفتر مثنوي را به زبان سوئدي ترجمه و منتشر کرد. همچنين در لهستان تاريوژميسينکي و زيمانوفسکي (آهنگساز)؛ در جمهوري چک برژي بچکا و يوزف هرسال ؛ در ژاپن توشيهيکو ايزوتسو و در يونان گريکوريو د. زياکا هر يک در خور علاقه و توان خود، به معرفي و نشر آثار مولانا پرداختند و گوشه اي از ابعاد اين شخصيت بزرگ را باز نماياندند. مولانا در ميان اعراب عربها نسبت به ترکان عثماني و نيز مردم ديگر کشورها آن گونه که بايد به مولوي نپرداخته اند و اگر اندک تحقيقاتي در اين عرصه داشته اند، فقط از آن حيث بود که مردم ممالک ديگر، مولوي را نماينده آراء و تصوف اسلامي به شمار مي آوردند.
با اين همه ، آثار زير به دست نويسندگان عرب زبان درباره مولوي تاليف شده است :