نویسنده: علی ربانی گلپایگانی
واژهی امام در قرآن در مصادیق گوناگونی به کار رفته است که به دو دسته قابل تقسیم است: مصادیق بشری و مصادیق غیر بشری.
مصادیق غیر بشری امام در قرآن عبارتند از:
1. لوح محفوظ. (وَ کُلَّ شَیْءٍ أَحْصَیْنَاهُ فِی إِمَامٍ مُبِینٍ )؛(1) هر چیزی را در لوح محفوظ، شمارش کرده ایم.
2. راه آشکار و نمایان (إِنَّهُمَا لَبِإِمَامٍ مُبِینٍ) ؛(2) دو شهر قوم لوط و قوم شعیب که گرفتار عذاب الهی شدند در طریقی آشکار قرار دارند.(3)
3. کتاب آسمانی (وَ مِنْ قَبْلِهِ کِتَابُ مُوسَى إِمَاماً وَ رَحْمَةً )؛(4) و پیش از قرآن، کتاب موسی، پیشوا و رحمت خداوند بر بشر بود.
مصادیق بشری امام در قرآن نیز دو دسته است: امام حق و امام باطل.
امام باطل؛ مانند (فَقَاتِلُوا أَئِمَّةَ الْکُفْرِ)(5)؛ پیشوایان کفر را بکشید، و مانند (وَ جَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً یَدْعُونَ إِلَى النَّارِ)(6)؛ آنان (فرعون و یاران او) را پیشوایانی قرار دادیم که به دوزخ فرا میخوانند.
امام حق در قرآن مصادیق گوناگونی دارد:
الف) پیامبر الهی: (وَ جَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنَا)؛(7) ابراهیم، اسحاق و یعقوب را پیشوایانی قرار دادیم که مردم را به امر ما هدایت میکنند؛ (إِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَاماً)؛(8) و (وَ جَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنَا)(9).
ب) بندگان شایستهی خداوند (عباد الرحمن): (وَ اجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِینَ إِمَاماً)(10)
ج) مستضعفان: (وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ)(11)؛ ارادهی ما این است که مستضعفان در زمین را پیشوایان و وارثان زمین قرار دهیم.
در یک آیه نیز واژهی امام به گونه ای به کار رفته است که هم پیشوای بشری را شامل میشود و هم پیشوای غیر بشری را، هم امام حق را و هم امام باطل را. چنان که فرموده است: (یَوْمَ نَدْعُوا کُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ)(12)؛ روزی که هر گروهی را با پیشوایشان فرا میخوانیم. دربارهی معنای واژهی «امام» در این آیه، اقوال ذیل نقل شده است:
1. پیامبران الهی، از مجاهد و قتاده؛
2. کتابهای آسمانی، از ابن زید و ضحاک؛
3. هر کس در دنیا از او پیروی میکردند، از جُبّایی و ابوعبیده؛
4. کتاب آسمانی، سنت پیامبر الهی و پیشوای هر زمانی، از امام رضا (علیه السلام)؛
5. کتاب اعمال افراد، از ابن عباس، حسن بصری و ابوالعالیه؛
6. مادران افراد؛ محمد بن کعب.(13) مطابق این قول، «امام» جمع ام به معنای مادر است که کاربردش، نادر است و حمل قرآن بر آن درست نیست.(14) چنان که امام نامیدن کتاب اعمال نیز وجهی ندارد، زیرا کتابِ اعمال، فرع بر اعمال و تابع آن است، نه متبوع و مقتدای آن.
پینوشتها:
1. یس، آیهی 12.
2. حجر، آیهی 79.
3. مجمع البیان، ج5- 6، ص 343.
4. هود، آیهی 17، احقاف، آیهی 12.
5. توبه، آیه ی12.
6. قصص، آیهی 41.
7. انبیاء، آیهی 73.
8. بقره، آیهی 124.
9. سجده، آیهی 24.
10. فرقان، آیهی 74.
11. قصص، آیهی 5.
12. اسراء، آیهی 71.
13. مجمع البیان، ج5- 6، ص 429- 430.
14. الکشاف، ج2، ص 682 و المیزان، ج5- 6، ص 429- 430.
ربانی، گلپایگانی، (1392)، امامت در بینش اسلامی، قم: مؤسسه بوستان کتاب، چاپ چهارم