زبان و ادبیات ساسانی

در دوران شاهنشاهی ساسانی در ایران (قرن سوم تا هفتم میلادی) زبان پارسی میانه زبان رسمی و دولتی و روحانیت زرتشتی بود. این نام در مورد زبانِ آثار نسبتاً زیادی به کار می‌رود که بیش‌تر در سرزمین ایران پیدا شده و به
شنبه، 13 تير 1394
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
زبان و ادبیات ساسانی
 زبان و ادبیات ساسانی

 

نویسنده: دکتر سیدمحمد ترابی




 

زبان پارسی میانه (= پهلوی ساسانی)

در دوران شاهنشاهی ساسانی در ایران (قرن سوم تا هفتم میلادی) زبان پارسی میانه زبان رسمی و دولتی و روحانیت زرتشتی بود. (1) این نام در مورد زبانِ آثار نسبتاً زیادی به کار می‌رود که بیش‌تر در سرزمین ایران پیدا شده و به انواع خطوط آرامی نوشته شده و به طور کلی مربوط به قرن سوم تا هفتم بعد از میلاد است. آثار اصلی زبان پارسی میانه از قبیل سنگ نبشته‌ها و کتاب‌های مذهبی زرتشتی و تألیفات غیرمذهبی، مربوط به دوران ساسانی است. در واقع آنچه از این زبان به جا مانده است تا حدود هجده قرن قدمت دارد و از جهاتِ دینی، تاریخی، اساطیری، حقوق تطبیقی، آداب و رسوم اجتماعی و فرهنگ مردم و به ویژه از نظر تاریخ زبان دارای اهمیت فراوان است. پارسی میانه (= پهلوی ساسنی) با زبان پهلوانیک (= پارتی، پهلوی اشکانی) - که بر روی هم گروه غربی زبان‌های ایرانی میانه را تشکیل می‌دهند - بسیار نزدیک است.

خط پهلوی

خطی که بخش عمده ادبیات پارسی میانه بدان نوشته شده خط پهلوی نام گرفته است. خط پهلوی اصل آرامی دارد و دارای 22 حرف الفباست ولی از آنجا که پاره‌ای از علامت‌های نوشتاری، هر یک نمودار چند واجند و نیز برخی از مصوت‌ها در نوشتار منعکس نمی شوند یا آنکه گاهی شکل یک علامت نوشتاری در گونه‌های مختلف نگارش، مثل شکسته نویسی، دگرگونی می‌یابد و با علامت دیگری مشتبه می‌شود؛ خواندن خط پهلوی بسیار دشوار است و به رمزگشایی شباهت دارد.
یک دشواری بزرگ‌تر در خواندن آثار بر جای مانده به خط پهلوی وجود «هزوارش» یا «زوارش» (2) در آن خط است. هزوارش به واژه‌های آرامی گفته می‌شود که به خط پهلوی نوشته می‌شد ولی هنگام خواندن به جای واژه آرامی برابر پارسی میانه آن خوانده می‌شد. مثلاً شاهنشاه را «ملکان ملکا» می‌نوشتند و شاهنشاه می‌خواندند. وجود این عناصر در سنگ نبشته‌ها در آغاز ایران شناسان را به اشتباه افکنده بود تا گمان بردند که آن نگاشته‌ها به یک زبان دورگه ایرانی - سامی است. بعدها یک مستشرق روسی به نام زالمان (Z?lem?n) توانست این رمز را کشف کند و ذهن ایران شناسان را از آن اندیشه ناصواب پاک گرداند. وجود همین هزوارش‌ها که ابن مقفع عدد آن‌ها را هزار تا دانسته سبب شد تا در حدود سیزده قرن پیش فرهنگ پهلوی هزوارش‌ها نوشته شد.
هنینگ معتقد است وجود هزوارش در نوشته‌های پهلوی برای آن است که زبان دیوانی هخامنشیان آرامی بود و بعد از هخامنشیان زبان دیوانی همچنان آرامی ماند. اما چون زبان آرامی زبانی جهانی نبود کم کم رو به فراموشی گذاشت. ابتدا ساختمان جمله‌ها ایرانی شد سپس اندک اندک واژه‌هایی ایرانی در متن‌ها راه یافت و سرانجام بازمانده واژه‌های آرامی تنها در نوشتن به کار رفت و به هنگام خواندن معادل فارسی آن‌ها خوانده شد. تاوادیا هم رواج هزوارش را مربوط به پایان عهد هخامنشی یا پس از برافتادن آن‌ها می‌داند.

نگاره‌ها و نوشته‌ها

بیش از نیمی از آثار مکتوب بازمانده از ادبیات پارسی میانه در قرن سوم هجری قمری (قرن نهم میلادی) گردآوری شده اما بعید نیست که این آثار ادبی نیز همزمان با نگاشتن سنگ نبشته‌ها و اسناد دیگر خلق شده باشد، به ویژه متن‌های دینی که بر روایت‌های کهن‌تر استوارند. چنان که متن یادگار زریر به صورت کنونی خود متعلق به آغاز قرن ششم میلادی است و به عقیده نلدکه قدیمی‌ترین کتاب پارسی میانه است و به نظر بَن وِنیست نسخه‌های موجود این اثر صورت دستخورده‌ای از یک منظومه حماسی متعلق به عهد اشکانی - پیش از قرن سوم میلادی - است.
ادبیات عمومی که پیش از این به صورت شفاهی از نسلی به نسل دیگر منتقل می‌گشت و از معتقدات مردم و حیات ملت بارور می‌شد در عهد ساسانی جای خود را به ادبیات مکتوبی داد که آن را به منظور قرائت درباریان و اشراف می‌نوشتند.
آثاری که از این ادبیات باقی مانده به زبان پهلوی ساسانی (پارسی میانه) و نسبتاً زیاد است. مقداری از این آثار روی تخته سنگ‌ها، نگین‌ها، ظرف‌ها و سکه‌ها نگاشته شده و بخشی روی پاپیروس‌ها، پوست‌ها و در لابه لای کتاب‌ها و رساله‌ها و اوراق نگارش یافته است. از میان دسته اول، سنگ نبشته‌های عهدساسانی از نظر تاریخی و زبان شناسی از اهمیت ویژه برخوردارند. از دوره ساسانی سنگ نبشته‌هایی در نقش رستم، نقش رجب، حاجی آباد، بیشاپور، سرمشهد، طاق بستان، تخت جمشید، کعبه زرتشت، فیروزآباد، پایکولی (یا: پایقلی در کردستان)، دربند قفقاز و آذربایجان به دست آمده است. این سنگ نبشته‌ها به دوران شاهنشاهیِ اردشیر اول، شاپور اول، بهرام اول و دوم، نرسی، شاپور دوم و شاپور سوم تعلق دارد. سنگ نبشته‌های دوران ساسانی تا پایان سده سوم میلادی عموماً به سه زبانِ پهلوی ساسانی، پهلوی اشکانی و یونانی است. سنگ نبشته‌ی شاپور اول و سنگ نبشته‌های نرسی به زبان پهلوی ساسانی و پهلوی اشکانی است ولی سنگ نبشته‌های کرتیر و شاهان اخیر ساسانی تنها به زبان پارسی میانه یعنی پهلوی ساسانی نگاشته شده است.
از اردشیر اول ساسانی چند کتیبه در نقش رجب، فیروزآباد، دارابگرد و نقش رستم بر جای مانده است. از شاپور اول ساسانی سه کتیبه در نقش رجب و یک کتیبه در نقش رستم و یک کتیبه‌ی دو زبانی در حاجی آباد به یادگار مانده است و در آن‌ها منظره پیروزی شاه بر والریانس و مراسم تاجگذاری نموده شده است. کتیبه دیگر شاپور اول در کعبه زرتشت (کنار آرامگاه شاهنشاهان هخامنشی در نقش رستم، که احتمالاً زمانی پرستشگاه آناهیتا بوده است) به سه زبان پهلوی ساسانی، پهلوی اشکانی و یونانی، سه جانب کعبه را پوشانیده است و در مجموع تاریخچه مختصری از دودمان ساسانی است. از کرتیر موبدان موبد بزرگ و مقتدر عهد برادر دوم که روحانی‌ای متعصب، سختگیر و پرنفوذ بود چهار کتیبه در نقش رجب، نقش رستم، سرمشهد و کعبه زرتشت باقی مانده است. همه این کتیبه‌ها به زبان پهلوی ساسانی و جزو اسناد تاریخی، سیاسی و دینی عهد ساسانی بشمارند.
از نرسی کتیبه‌ای در پایکولی (= پایقلی) به دو زبان پهلوی ساسانی و اشکانی به جا مانده است که بر آن نیز اطلاعات ارزنده‌ای درباره تاریخ عهد نرسی نگاشته شده است.
جز از این سنگ نبشته‌ها، نگاشته‌هایی بر روی نگین‌ها، ظرف‌ها و سکه‌ها از عهد ساسانی باقی مانده است. از آن میان نگاشته روی نگین‌ها و سکه‌ها بیش‌تر نام و عنوان صاحبان آن‌ها را برخود دارد. از این دوره نگینی با تصویر دینک همسر اردشیر اول و شهبانوی بزرگ عهد به دست آمده است. بشقاب نقره‌ای سنگینی به دست آمده و به شاپور اول نسبت داده شده است که بر یک طرف خود تصویر یکی از بزرگان را در حال شکار خرس نشان می‌دهد و برطرف دیگر نوشته‌ای به خط پهلوی اشکانی دارد.
اما سکه‌های یافته شده از دوره ساسانی فراوان و تنها آن مقدار که در موزه‌های دولتی روسیه نگهداری می‌شود از ده هزار افزون است. جنس این سکه‌ها از طلا، نقره و برنز است. از شخص بابک بنیانگذار دودمان سکه‌ای به دست نیامده اما از فرزند بزرگ‌تر وی شاپور سکه پنج درهمی نقره یافت شده است. پس سکه‌های ساسانی به دست آمده عمدتاً از دوره اردشیر اول به بعد است. در میان سکه‌های باقیمانده از عهده ساسانی، سکه‌های معروف به کوشانی - ساسانی که به وسیله فرمانروایان ساسانی کوشان ضرب شده دارای اهمیت تاریخی است. این سکه‌ها که به دوران پس از شاهنشاهی نرسی تعلق دارد انقراض پادشاهی نیم مستقل کوشانی و پیوستن آن به قلمرو ساسانی را نشان می‌دهد.
قدیم‌ترین پاپیروس‌های پیدا شده به زبان پارسی میانه و خط پهلوی متعلق به قرن هشتم میلادی است که در عین حال کهن ترین دست نوشته‌های برجای مانده از خط پهلوی نیز شمرده می‌شود. این پاپیروس‌ها که در پایان قرن نوزدهم میلادی در فیوم (مصر) به دست آمده است و به کندی خوانده می‌شود، بیش‌تر در موزه‌های مسکو، پاریس، اکسفورد، فیلادلفیا، برلن، وین و استراسبورگ نگهداری می‌شود.
در کاوش‌های باستان شناسی نوشته‌هایی روی پوست به زبان پارسی میانه از کنار فرات به دست آمده، که گویا اقامتگاه پادگان ساسانی در عهد شاپور اول بوده است، و گمان می‌رود دبیران ساسانی که همراه سپاهیان ایرانی بودند نوشته باشند.

کتاب‌ها و رساله‌ها

کتاب‌ها و رساله‌های باقی مانده از عهده ساسانی را می‌توان به لحاظ محتوای آن‌ها طبقه بندی کرد:
الف) متن‌هایی که در اصل به زبان اوستایی بوده و سپس به پارسی میانه برگردانده شده‌اند. یعنی در آن‌ها پس از جمله‌های اوستایی ترجمه واژه به واژه‌ی پارسی میانه می‌آید و گاه شرحی به پارسی میانه بر آن افزوده می‌شود.
ب) متن‌هایی که به پارسی میانه نوشته شده و دارای مطالب دینی یا پیوند نزدیک با دین زرتشتی است.
پ) متن‌هایی که به پارسی میانه نوشته شده ولی دربردارنده‌ی مطالب غیر دینی است.
ت) متن‌هایی که به پارسی میانه نگارش یافته و درباره آداب و عادات و رسوم دینی زرتشتی است.
ث) متن‌های پارسی میانه در موضوع اندرز و حکمت.
ج) متن‌های منفرد و مستقل به پارسی میانه.
چ) واژه نامه‌های پارسی میانه.
ح) متن‌های پارسی میانه در موضوع پیشگویی‌ها و پایان کار جهان.
علاوه بر طبقه بندی بالا از پاره‌ای نوشته‌های پارسی میانه، اصل متن به خط پهلوی باقی نمانده بلکه تنها آوانویسی (= واج نویسی) زبان پارسی میانه آن متن به خط اوستایی یا به خط فارسی با قرار دادن معادل‌های پارسی میانه به جای واژه‌های آرامی باقی مانده است که به این متن‌ها در اصطلاح «متن پازندی» گفته می‌شود. از متن‌های پازندی که اصل آن‌ها به خط پهلوی در دسترس نیست گزارش گمان شکن و چِمِ کُستی و دو روایت از یک موضوع با دو نام خویشکاری ریدکان و اندرز به کودکان را می‌توان نام برد.

توضیحی درباره‌ی متن‌های پارسی میانه

الف) از مهم‌ترین نمونه‌های متن پارسی میانه «گروه الف» گزارش‌ها و ترجمه‌های همراه با تفسیر متن‌های اوستایی است که در اصطلاح «زند اوستا» خوانده می‌شود. تقریباً تمام متن اوستا (جز بخشی از یشت‌ها که جنبه نیایشی دارد) در عهد ساسانی به پارسی میانه ترجمه شد لیکن امروز همه آن ترجمه‌ها باقی نمانده است. در واقع از راه همین گزارش‌هاست که بخش‌هایی از کتاب دینی کهن ایرانیان که به زبان اوستایی برجای نمانده به دست ما رسیده است.
بیش‌ترین کوشش در ترجمه و گزارش اوستا در عهد شاهنشاهی خسرو انوشیروان انجام شد. اوستای عهد ساسانی دارای 21 نسک بود و به سه بخش تقسیم می‌شد:
نسک‌های گاهانی در خداشناسی.
نسک‌های دادی در قوانین و آداب زندگی دنیاوی.
نسک‌های هَدَمَنثِریک در نیایش‌ها و سرودهای دینی.
پیش از این درباره بخش‌های پنج گانه اوستا سخن گفتیم. اینک اضافه می‌کنیم که از بخش وندیداد که نسک نوزدهم اوستای عهد ساسانی بود ترجمه و تفسیر با ارزشی به پارسی میانه در دست است، اما از بخش یشت‌ها گزارش پارسی میانه باقی نمانده است. از بخش یسنا پس از انقراض ساسانیان و گویا در سده نهم میلادی یک ترجمه پارسی میانه تهیه شده که اکنون باقی است.
ب) پس از ترجمه متن‌های اوستایی به آثاری برمی‌خوریم که پیوند عمیق با دین زرتشتی دارد. از آن میان کتاب دینکرد که در حکم دانشنامه دین زرتشتی است از همه مهم‌تر است. از این کتاب یکصد و هفتاد هزار واژه‌ی پارسی میانه بر جای مانده که معادل سی درصد تمامی نوشته‌های پارسی میانه را در بر می‌گیرد. دینکرد دارای نُه بخش است، اما دو بخش نخستین و آغاز بخش سوم آن در دست نیست. این کتاب را ابتدا آذر فرنبغ پسر فرخزاد موبدان موبد فارس در عهد مأمون عباسی (آغاز قرن سوم هجری) در هشت بخش تألیف کرد. سپس آذرپاد پسر امید و از موبدان فارس تحریری نو از آن به دست داد و بخش نهم را بر آن افزود. بخش سوم این کتاب دربردارنده تاریخ اوستا، بخش چهارم سخنان برگزیده آذر فرنبغ، بخش پنجم در تاریخ پیغمبران ایرانی، بخش ششم مجموعه‌ای از امثال و حکم فرزانگان پیشین، بخش هفتم در تاریخ جهان، بخش هشتم چکیده‌ای از مطالب مهم نسک‌های اوستا و بخش نهم تفصیل و توضیح هر یک از فصل‌های سه نسک گاهانی اوستاست که در بخش هشتم بدان‌ها اشاره شده است.
پس از دینکرد کتاب بندهشن بزرگ‌ترین کتاب دینی - تاریخی به زبان پارسی میانه است. از این کتاب دو روایت در دسترس است که یکی به بندهشن ایرانی و دیگری به بندهشن هندی معروف است. اگر چه متن اصل کتاب کهنه است اما آخرین تحریر آن در قرن سوم هجری صورت پذیرفته است. بندهشن ایرانی دارای یک دیباچه و 36 فصل و دارای مطالبی درباره بنیاد آفرینش، کارهای نیک ایزدان، کارهای زشت دیوان، سال دینی، پل صراط (چینود)، پایان کار جهان، پادشاهان و پهلوانان باستانی و سرزمین‌های آنان، ایرانشهر، آفت‌ها و بلاهای کشور کیان، رستاخیز و غیره است. بندهشن ایرانی دارای سه هزار واژه پارسی میانه است و بر روی هم در آن اخبار دینی با روایت‌های ملی درآمیخته و از منابع عهد ساسانی و مآخذ اسلامی هر دو استفاده شده است.
اثر دیگر گزیده‌های زادسپرم نام دارد. زادسپرم نام هیربد کرمان و از مؤلفان زرتشتی قرن سوم هجری است. گزیده‌های زادسپرم دارای چهار بخش و در مجموع هفده هزار واژه است و درباره بنیاد آفرینش، زندگانی زرتشت، تقسیم بندی اوستا، و رستاخیز و پایان جهان سخن می‌گوید.
برادر زادسپرم به نام منوچهر که خود را پیشوای زرتشتی فارس و کرمان می‌خواند دو نوشته دارد یکی به نام دادسِتان دینی در 28600 واژه و دومی نامه‌های منوچهر در نه هزار واژه که بر روی هم خالی از لطف نیست.
اثر مشهور دیگر گزارش گمان شکن است که آن نیز در قرن سوم هجری به دست مردان فرخ فرزند هرمزداد نگارش یافته و تنها بخشی از متن پهلوی آن در دست است. در این کتاب نویسنده از دین زرتشت دفاع و از دین‌های دیگر انتقاد می‌کند. درازترین فصل آن به اسلام و فرقه معتزله اختصاص یافته است و نویسنده که گویا در آغاز مانوی بوده می‌گوید چنین آیین زرتشتی را از راه خرد پذیرفتنی‌تر یافت آن را برگزیده است. این کتاب از نظر زبان پهلوی بسیار فصیح است و درباره آن گفته شده است «عناصر عقلی و نقلی دین زرتشت را از هر کتاب دیگر برجسته‌تر بیان می‌کند.»
اثر دیگر رایهای مینوی خرد در حدود یازده هزار واژه دارد و به سبک ساده نگارش یافته است. از این کتاب هم متن پارسی میانه و هم پازند باقی مانده است و در طی آن نویسنده به ستایش خرد می‌پردازد. در واقع خرد، خود را در کالبدی بر نویسنده نمودار می‌سازد و به پرسش‌های او درباره دانستنی‌های دینی پاسخ می‌دهد. مجموعه‌ی این پاسخ‌هاست که رایهای مینوی خرد خوانده شده است.
پ) گروه دیگر از آثار پارسی میانه متن‌های غیردینی است که چون مانند متن‌های دینی علاقه خاصی در نگهداری و انتقال آن به نسل‌های بعدی وجود نداشته، بخش اعظم آن از بین رفته است. از آن چه باقی مانده:
1-منظومه درخت آسوریک، در هشتصد واژه به وزن هجایی، تعداد هجاهای هر بیت در این متن میان ده تا چهارده متغیر است و موضوع آن گفتگو و مناظره میان یک بز و یک درخت خرما اندر فواید وجودی و هنرهای هر یک از آن دو است که در پایان درخت با سخنان مؤثر خود بز را محکوم و مجاب می‌کند. گویا ابتدا متن اصلی این کتاب به زبان پهلوی اشکانی و به صورت شفاهی روایت می‌شده و سپس در عهد ساسانی نگارش یافته است.
2- خسرو قبادان وریذک، مشتمل بر پرسش‌های خسرو و پاسخ‌های ریذک (= جوان، غلام) درباره خوشمزه‌ترین خوراک‌ها از گوشت و میوه و گوشنوازترین سازها و سازگارترین چیزها با شراب، و زنان و چارپایان و گل‌ها و عطرها و آداب اسب سواری و تیراندازی و چوگان بازی و کشتی گرفتن و خوشنویسی و فن بلاغت و نواختن سازها و بسیاری چیزهای دیگر است.
3- یادگار زریر، در سه هزار واژه دارای روح حماسی و شاعرانه در موضوع نبرد میان گشتاسپ شاه با ارجاسب تورانی بر سر آیین زرتشت و جنگجویی و هنرنمایی زریر و پسرش بستور و شکست ارجاسب و گریختن او به توران. برای نخستین بار بَن وِنیست دریافت که ایاتکار زریران با وضع کنونی خود منظومه‌ای از عهد اشکانی است که در دوره ساسانی تغییراتی در آن راه یافته و بدین نحو درآمده است. میان بخش‌هایی از این کتاب حماسیِ پیوند یافته با آیین زرتشتی، با صحنه‌هایی از فاجعه خونین کربلا مشابهت‌هایی وجود دارد و بعید نیست که روایت‌های حماسی - دینی آن بعدها در مایه‌ور ساختن ذهن تعزیه‌خوانان و نویسندگان کتاب‌های روضة الشهدا و تصویرگران فاجعه کربلا مؤثر افتاده باشد.
4- کارنامه اردشیر بابکان، در تاریخ افسانه‌ای اردشیر، نخستین پادشاه ساسانی و فرزندش شاپور و نواده‌اش هرمز به سبکی ساده و روان این متن‌ها با روایت حکیم ابوالقاسم فردوسی در شاهنامه او کاملاً مطابقت دارد.
5- گزارش شطرنج و نرد، در 820 واژه درباره بازی شطرنج و نرد و اشاره‌ای به کتاب معروف آیین نامه درباره آداب جنگ و بازی چوگان.
6- متن‌های کوچک‌تری چون: ماه فروردین روز خرداد درباره حوادث افسانه‌ای و دینی ششمین روز ماه، شهرستان‌های ایرانشهر (880 واژه)، شگفتی‌ها و دیدنی‌های سرزمین سیستان (290 واژه).
ت) دسته دیگر متن‌هایی به پارسی میانه در آداب و رسوم دینی است. از آن جمله یکی کتاب شایست نی شایست است، در 13700 واژه مشتمل بر دستورها و آیین‌های دینی مثل توبه و راه پرهیز از گناه و غیره. دیگر متن روایت‌های پهلوی، شامل رسم‌ها و عادت‌ها و تشریفات مذهبی و افسانه‌های باستانی و فرهنگی عامه در 26 هزار واژه است. متن دیگر نیایش اَشِم وَهُو، حاوی پرسش و پاسخی بسیار زیبا در اخلاق زرتشتی است.
ث) دسته دیگر متن‌های حکمی و اندرزی به پارسی میانه است. از آن میان است اندرز خسرو قبادان در 380 واژه، منسوب به انوشیروان؛ اندرز انوشه روان آذرباد مهرسپندان در 1900 واژه: پندنامه زرتشت، یادگار بزرگمهر بختگان؛ قطعه‌ای کوتاه به نام داروی خرسندی در 120 واژه؛ متن اندرزی دیگر با دو روایت و دو عنوان از یک موضوع: یکی به نام خویشکاری ریدکان (= وظایف کودکان) و دیگری اندرز به کودکان؛ اندرز اوشنردانا فرزانه ایران باستان و چند متن کوتاه و مختصر دیگر.
ج) از میان متن‌های مستقل و منفرد به پارسی میانه یکی کتاب ارداویرافنامه (ارداورازنامه) است در 8800 واژه در داستان اردای ویراف و سفر روحانی او به جهان دیگر و توصیف بهشت و دوزخ. داستان چنان است که موبدان در دارابگرد فارس مجتمع شدند و تصمیم گرفتند که کسی را به آن جهان بفرستند تا از آنجا خبری بازآورد. به این منظور پارساترین موبد را با نام یا لقب «ارداوراز» برگزیدند و روانه آن سفر روحانی کردند. نویسنده در سفرنامه خود، که تنها از نظر موضوع با سیرالعباد الی المعاد سنایی و کمدی الهی دانته مشابهت دارد، به توصیف بهشت، زنان پارسا، شبانان، کدخدایان، مراقبان روستاها، آموزگاران و صلح دوستان می‌پردازد و چون به وصف دوزخ می‌رسد به تفصیل بیش‌تر می‌گراید. بعدها زرتشت بهرام پژدو شاعر زرتشتی ایران در قرن هفتم این اثر را به نظم فارسی درآورد.
چ) در میان آثار پارسی میانه دو واژه‌نامه یا فرهنگ پهلوی نیز قابل یادآوری است. یکی واژه نامه‌ای مشتمل بر 2250 واژه پارسی میانه و هزار واژه اوستایی و برخی نکات دستوری؛ دیگر فرهنگ پهلوی مشتمل بر 1300 واژه هزوارشی و توضیح معادل آن‌ها در پارسی میانه.
ح) گروه دیگر از آثار پارسی میانه متعلق به این عهد از پیشگویی‌ها و پایان کار جهان سخن می‌گوید، از آن جمله است:
1-زند بهمن یسن در 4200 واژه حاوی رویدادهای جهان از عهد زرتشت تا پایان آن و پیشگویی‌هایی درباره احیای دین.
2- جاماسب نامه به زبانی ساده دربردارنده‌ی پیشگویی‌های جاماسب دانا در پاسخ گشتاسپ درباره هزاره زرتشت و یادآوری آشوب‌ها و جنگ‌ها.
3- یادگار جاماسب، مشتمل بر پیشگویی‌های جاماسب درباره تاریخ ایران و شرح مطالب جاماسب نامه.

زبان‌های ایرانی میانه «گروه شرقی» (3)

پیش از این در تقسیم بندی زبان‌های ایرانی میانه به دو گروه غربی و شرقی، یادآور شدیم که گروه غربی به زبان‌های پهلوی ساسانی (یا: پارسیک) و پهلوی اشکانی (یا: پهلوانیک) گفته می‌شود و درباره آن هر دو زبان و خطوطی که آن زبان‌ها به آن خطوط نوشته یا نگاشته شده است و آثار باقیمانده از آن‌ها توضیح دادیم. اینک اضافه می‌کنیم که زبان‌های پهلوی اشکانی و ساسانی تنها زبان‌های مورد استفاده در سرزمین پهناور ایران و در میان اقوام ایرانی دوره‌ی میانه نبوده است. زبان‌های دیگر مستعمل در مشرق ایران را با نام «گروه شرقی زبان‌های ایرانی میانه» از گروه غربی جدا می‌کنیم. گروه شرقی زبان‌های ایرانی میانه خود دو شاخه دارد: شاخه‌ی شمالی آن شامل زبان‌های سغدی و خوارزمی است و شاخه جنوبی (یا: سکایی میانه) آن شامل زبان‌های ختنی و طخاری (یا: باختری) است.

شاخه‌ی شمالی

زبان سغدی

از زبان سغدی نگاشته‌هایی روی سکه‌ها و ظروف و قطعات سفالی و نوشته‌هایی روی چرم و چوب و کاغذ باقی مانده است که عمدتاً متعلق به قرن‌های پنجم تا نهم میلادی است و از ماوراءالنهر و ترکستان چین و تبت و کشمیر به دست آمده است. از آن میان در شهر مرو سکه‌هایی متعلق به شاهان و امیران سغد یافته شده است. نوشته‌های آن دسته از این سکه‌ها که قدمت بیش‌تری دارد به دو زبان سغدی و پارسی میانه و نوشته‌های دسته دیگر که قدمت آن‌ها کمتر است به زبان سغدی و عربی است. در ترکستان چین، در آغاز قرن بیستم، نوشته‌هایی به زبان سغدی و به خطر سریانی و مانوی و سغدی به دست آمد. یافتن کلید رمز زبان این نوشته‌ها مرهون توجه و تلاش ابوریحان بیرونی بود که نام‌های سال را به زبان سغدی در کتاب التفهیم لاوائل صناعة التنجیم خود یاد کرده است.این نام‌ها با آنچه در متن‌های مانوی آمده مطابقت دارد. از دیگر آثار برجای مانده به زبان سغدی یکی بقایای یک سنگ نبشته به زبان‌های چینی و ترکی و سغدی، و به نام یکی از خاقانانِ اویغور (مغولستان شمالی) است که در کرانه چپ رود اورخون (Orkhon) در مغولستان شمالی یافته شده است. دیگر اسنادی است که در آغاز قرن بیستم در ویرانه یک برج واقع در مغرب دوخو آن کشف شد و به زبان سغدی و به یکی از خط‌های آرامی و گویا متعلق به قرن چهارم میلادی است و چون موضوع آن‌ها مکاتبات خصوصی است نامه‌های قدیمی سغدی نام گرفته است. پیدا شدن اسناد سغدی در خارج از سرزمین سغد نشان آن است که زبان سغدی در چین و مغولستان هم رواج داشته است. آنچه از سرزمین سغد به دست آمده گنجینه اسنادی است که به سال 1933 در دره رود زرافشان در قلعه‌ای بر فراز کوخ مغ (نزدیکی سمرقند) پیدا شده و مشتمل بر نود نوشته روی چرم و چوب و کاغذ چینی، و متعلق به قرن هشتم میلادی است. موضوع یکی از این نوشته‌ها جنگ رستم با دیوان است. بخش بزرگی از این آثار به طبع رسیده و دستور و فرهنگ آن نیز تنظیم شده است.

زبان خوارزمی

لهجه دیگر ایرانی که از پیش از اسلام تا سه قرن اول هجری معمول بوده زبان خوارزمی است. بخشی از آثار این زبان که پیش از اسلام پدید آمده به خطی مانند خط سغدی از اصل آرامی است، و آن مقدار که بعد از اسلام پرداخته شده به خط عربی - فارسی است و در آن به تدریج واژه‌های عربی و فارسی دری راه جسته است. از کاوش‌هایی که از حدود سال 1930 در خوارزم شده مجموعه‌ای از سکه‌های متعلق به پادشاهان خوارزم و ظرف‌های منقوش به خطی از اصل آرامی است. بر روی یک خم که گویا متعلق به قرن چهارم میلادی است نوشته‌ای به زبان خوارزمی خوانده شده است. علاوه بر اینها سندهایی که گفته می‌شود مربوط به قرن سوم میلادی است نیز به دست آمده. بخشی از آثار زبان خوارزمی که در کتاب‌های عهد اسلامی راه یافته بدین قرار است:
1-در کتاب یتیمة الدهر فی فتاوی اهل العصر محمود ترجمانی خوارزمی (م 645 هـ) چند جمله به زبان خوارزمی آمده است، 2- از کتاب مقدمة الادب زمخشری (467 - 538 هـ) ترجمه‌ای به زبان خوارزمی موجود است، 3- ابوریجان بیرونی در کتاب عربی آثارالباقیه خود فصلی را به شرح جشن‌ها و گاهنامه خوارزمیان اختصاص داده و نام ماه‌ها و روزها و منازل قمر را به زبان خوارزمی آورده است، 4- از یک فقیه خوارزمی به نام الکرمینی (قرن هفتم هجری) یک کتاب فقهی به زبان عربی بر جای مانده است که در آن تعداد زیادی واژه و جمله و متن مکالمه خوارزمی به خط عربی ضبط شده و دفتری مشتمل بر سه هزار واژه خوارزمی بدان ملحق شده که مهم‌ترین منبع آگاهی ما از زبان خوارزمی به شمار می‌رود.

شاخه جنوبی (4)

زبان ختنی

زبان ختنی زبان مردم ختن در جنوب غربی ایالت سین کیانگ و مردم جنوب شرقی کاشغر بوده است. در آغاز قرن بیستم از ختن و ترکستان چین نوشته‌هایی به این زبان و به خط برهمایی هندی به دست آمده که شامل امکانات خصوصی و اسناد رسمی و اشعار بودایی است. از زبان ختنی دو شکل «کهنه» و «نو» شناخته شده است. شکل کهنه آن بیش‌تر جنبه تصریفی دارد و در شکل نو آن، حالت‌های صرفی کاهش پذیرفته است.

زبان طخاری (یا باختری)

این زبان تا قرن‌های دوم و سوم در طخارستان رواج داشته و با زبان ختنی خویشاوندی نزدیک دارد. از این زبان تا دهه‌های اخیر جز سکه‌هایی متعلق به سران سلسله‌های طخاری، اثر دیگری به دست نیامده بود اما از روی همان سکه‌ها معلوم گردید که زبان طخاری عضو خانواده زبان‌های ایرانی است. آثاری که اخیراً یافته شده و به یکی از انواع خط‌های یونانی یعنی خط طخاری نوشته شده و تقریباً ناخواناست، آن حدس را ثابت کرده است. از این زبان تاکنون برخی از واژه‌ها خوانده شده است، نام «طخاری» علاوه بر زبان مذکور عنوان زبان دیگری است که شاخه‌ای مستقل از زبان‌های هند و اروپایی و خارج از تقسیم بندی زبان‌های هند و ایرانی است و شامل دو گویش تورفانی و کوچی می‌شود و نوشته‌های آن به خط برهمایی است.

متن‌های مانوی

در کاوش‌های باستان شناسی آغاز قرن بیستم در ویرانه‌های برجای مانده از دیرهای مانویان در ترکستان چین نوشته‌هایی به زبان‌های پارسی میانه، پهلوانیک و سغدی و طخاری (= باختری) به دست آمد که بیش‌تر آن‌ها به خط زیبا با مرکب روی کاغذ و به ندرت روی پوست نوشته شده و برخی از آن‌ها تذهیب کاری شده است. این اوراق مربوط به قرن‌های هشتم و نهم میلادی است که ترکستان به صورت مرکز اشاعه آیین مانی درآمده بود و مروّجان آن دین که به زبان‌های ایرانی میانه می‌نوشتند به آن سرزمین نفوذ کرده بودند. در این نوشته‌ها قطعه‌هایی از تألیفات مانوی دوره‌های متقدم نیز راه یافته است. الفبای مانوی که برای نوشتن قطعه‌هایی از تألیفات مانوی دوره‌های متقدم نیز راه یافته است. الفبای مانوی که برای نوشتن این متن‌ها به زبان‌های پهلوی ساسانی، پهلوی اشکانی و سغدی به کار رفته دارای 22 حرف ابجدی سامی و یک حرف تازه برای «ژ» است. چون در این خط مانوی هزوارش وجود ندارد در گشودن رمزهای نوشته‌های پهلوی شمالی و جنوبی کمک مؤثری کرده است. در اوراق مذکور قطعه‌هایی منظوم با وزن هجایی و تکیه‌ای تشخیص داده شده است. در میان اوراق مانوی به دست آمده از تورفان (در ترکستان چین) پاره‌ای از نوشته‌های مانی و از آن جمله قطعه‌هایی از کتاب شاپورگان که مانی برای دعوت شاپور اول به آیین خود به نام او نوشت به دست آمده است.
نوشته‌های مانوی نه تنها از نظر تاریخ ادیان و شناسانیدن آیین مانی دارای اهمیت است بلکه از لحاظ زبان شناسی و روشن ساختن پیوند زبان‌های ایرانی میانه ارزش فراوان دارد.
زبان‌های ایرانی میانه، علاوه بر پیوند نزدیک با یکدیگر، از یک سو با زبان‌های ایرانی باستان پیوند دارد و از سوی دیگر با زبان‌های ایرانی نو، از دیدگاه زبان شناسی تفاوت عمده زبان‌های ایرانی باستان و ایرانی میانه در آن است که هر چه از دوره باستانی به عصر ایرانی میانه نزدیک می‌شویم جنبه تصریفی زبان‌ها رو به ضعف می‌گذارد و از بین می‌رود چنان که زبان پارسی میانه از صورت تصریفی به صورت تحلیلی درمی‌آید. یعنی در آن حالت‌های مختلف اسم و صفت به جای آن که با تغییر حالت صرفی مشخص شود به کمک واژه‌ای که نقش نحوی واژه دیگر را نشان می‌دهد، مثل حرف اضافه، مشخص می‌شود. هر چند که این تحول در شاخه‌های دو گروه غربی (یعنی پارسی میانه و پهلوانیک) و شرقی (یعنی سغدی و خوارزمی و سکایی میانه) یکسان نیست و آن‌ها را از یکدیگر متمایز می‌سازد. زبان‌های پارسی میانه و پهلوانیک نیز در یکدیگر تأثیر گذاشته‌اند و رفته رفته تا دوره ساسانی این تأثیر به سود زبان پارسی میانه بوده و سبب شده است تا در پایان عهد ساسانی این زبان در تمامی سرزمین خراسان بزرگ رواج یابد. زبان پارسی نو از هر دو زبان پارسی میانه (پهلوی ساسانی) و پهلوانیک (پهلوی اشکانی) مایه گرفته است اما تأثیر پارسی میانه در آن به مراتب بیش‌تر از زبان پهلوانیک است به نحوی که می‌توان فارسی نو را مرحله‌ی تکامل یافته پارسی میانه به حساب آورد. بر روی هم زبان پارسی میانه از نظر ساخت واژگانی زبان و نیز از حیث صرفی و نحوی به زبان پارسی نو بسیار نزدیک است.

پی‌نوشت‌ها:

1. برای مقایسه و تکمیل اطلاعات خود در این زمینه علاوه بر کتاب مقدمه‌ی فقه اللغة ایرانی نگاه کنید به جزوه‌ی ادبیات ساسانی، احمد سمیعی، دانشگاه آزاد ایران.
2. نگاه کنید به زبان پهلوی، تاوادیا، ترجمه دکتر سیف الدین نجم آبادی.
3. ادبیات ساسانی، احمد سمیعی، ص.51 به بعد، مقدمه‌ی فقه اللغه ایرانی، ص. 196.
4. همان مآخذ.

منبع مقاله :
ترابی، سیّدمحمد؛ (1392)، نگاهی به تاریخ و ادبیات ایران (جلد اول) (از روزگار پیش از اسلام تا پایان قرن هشتم)، تهران، انتشارات ققنوس، چاپ اول



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.