بهبود کیفیت هوا در مناطق شهری

این مقاله خلاصه ای کوتاه در مورد جنبه‌های تاریخی اقدامات سیاسی و اثرات آنها بر روی بهبود کیفیت هوای مناطق شهری در دهه‌های اخیر را مورد بررسی قرار داده است. تمرکز این مقاله به جای منابع نسبتا خام مربوط به کنترل
يکشنبه، 21 تير 1394
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
بهبود کیفیت هوا در مناطق شهری
بهبود کیفیت هوا در مناطق شهری

 

مترجم: حبیب الله علیخانی
منبع:راسخون




 

چکیده

این مقاله خلاصه ای کوتاه در مورد جنبه‌های تاریخی اقدامات سیاسی و اثرات آنها بر روی بهبود کیفیت هوای مناطق شهری در دهه‌های اخیر را مورد بررسی قرار داده است. تمرکز این مقاله به جای منابع نسبتا خام مربوط به کنترل آلودگی، به محدودیت‌های ایجاد شده بر روی مصرف زغال سنگ در سال‌های واپسین تصویب قانون هوای پاک، شیفت داده شده است (این قانون در سال 1956 تصویب گردید). این قانون بر روی استاندارسازی انتشار گازهای گلخانه ای تولید شده به وسیله‌ی وسایل نقلیه و انتشار گاز به وسیله‌ی صنایع بزرگتر تأکید دارد. وقتی دانش ما در مورد علم اتمسفریک آلودیگی‌های هوا بهبود یابد و دانش ما در مورد اثرات مخرب این گازها افزایش یابد، سیستم‌های مدیریت کیفیت هوای پیچیده تر قابل اجرا می شوند. یک نسل جدید از مدیریت کیفیت هوا با استفاده از ایجاد پیشرفت در اپیدولوژی و ایجاد سیستم‌های نظارتی گسترده تر با استفاده از مدل سازی، ایجاد می شوند. این سیستم ها، راهی شناخته شده برای توسعه مدیریت کنترل هوا ارائه می دهند که کاهش پرتوگیری( exposure reduction) نامیده می شود. این راه دارای میزان اثربخشی بیشتری بوده و موجب می شود تا اثرات ناسازگار بر روی سلامت عمومی در گستره‌ی وسیع تری نسبت به استفاده منفرد از سیستم‌های استاندارد کیفیت هوا، کاهش یابد. این فصل در نهایت در مورد سیاست ها در زمینه‌ی کیفیت هوا و روش‌های به حداقل رساندن اثرات سوء یک سری از سیاست‌های دیگر، صحبت می کند.

مقدمه

در 50 سال گذشته، کیفیت هوای در مناطق شهری( مسکونی) انگلیس، به طور قابل ملاحظه ای بهبود یافته است. پاسخ‌های سیاسی همچنین در طی این دوره، به طور عمقی تغییر کرده اند. این تغییر در بسیاری از جنبه ها رخ داده است. و در حقیقت این پاسخ ها هنوز هم در حال توسعه می باشند، اما در طی دهه‌های گذشته، آنها از لحاظ اصولی تغییر کرده اند. پیش از تصویب قانون هوای سالم در سال 1956 و حتی بعد از تصویب آن، کنترل آلودگی در انگلیس بسیار مورد توجه بود. این مسئله از اواخر قرن 19 میلادی با بوجود آمدن منابع آلودگی بزرگ ایجاد گردیده است. بیشتر این منابع آلودگی، جزء منابع صنعتی بودند. اگر چه خروج دود از منابع مختلف در سال 1952 وجود داشته است، هیچ قانون متمرکزی در زمینه‌ی غلظت آلودگی‌های موجود در هوا، استانداردها و یا خطوط راهنما وجود نداشته است. همچنین شناخت صریحی در مورد ابزارهای سیاسی این زمینه نیز وجود نداشته است. برخلاف آن سال ها، امروزه این مسئله وجود دارد و تمرکز سیاست ها به سمت اهداف کیفی هوا شیفت داده شده است و قوانینی در مورد انتشار گازهای مختلف ایجاد شده است. این قوانین موجب بهبود کیفیت محیط زیست شده است. در این میان، دلایل زیادی برای این تغییر و توسعه‌های ایجاد شده در زمینه‌ی این سیاست، وجود دارد. مخصوصا در این میان، قوانین مهمی به وسیله‌ی اتحادیه‌ی اورپا و سایر فروم‌های بین المللی تصویب شده است و میزان داده ها و اطلاعات موجود در زمینه‌ی محیط زیست در سازمان‌های محیط زیستی افزایش یافته است. این مقاله، اگر چه نمی تواند فضاهای خالی موجود در این زمینه را پوشش دهی کند اما در جستجوی این موضوع است که رویدادهای اصلی رخ داده در هنگام اجرای یک سیاست محیط زیستی( به منظور افزایش کیفیت هوا) را مورد ارزیابی قرار دهد. این بحث به سادگی خود را درگیر مباحث مربوط به خود ابزارهای سیاسی نخواهد کرد، بلکه مراحل مهم برای فرموله کردن شواهد را آدرس دهی می کند. این مراحل در طی 50 سال گذشته، موجب پدید آمدن توسعه‌های سیاسی شده است.

اصول سیاسی و شاهد بعد از ایجاد آلودگی هوا در سال‌های 1952 و 1962

قرارداد هوای پاک که در سال 1956 بسته شد، دارای المان‌های مهمی است. اولا، این قرارداد دارای المان مهمی برای واگذاری عمل به قدرت‌های محلی است. این قدرت‌های محلی برای کنترل خروج گاز از ناحیه ای مورد استفاده قرار می گیرند که در آنها نیاز به استفاده از سوخت‌های جامد وجود دارد. در این بخش ها، قوانین محدود کننده ای در مورد انتشار گازها وجود دارد. در سطح ملی، مانند ممنوع کردن انتشار گازها در سطوح احتراقی غیر قابل کنترل( قبل از قرارداد)، گرنت هایی برای انتقال آتش‌های باز به جاهای دیگر، قابل پرداخت بوده است. شهرهای عمده‌ی انگلیس به طور بالقوه و کامل از لحاظ انتشار گازها،‌
تحت کنترل قرار گرفته اند و انتشار گازهای دارای اکسید گوگرد به طور قابل توجهی، کاهش یافته است. به هر حال، این فرایند زمان بر است و پیشرفت به حدی تند نیست که بتوان از آلودگی هوای وحشتناک که در دسامبر 1962 رخ داده است، جلوگیری کرد. در این زمان، شرایط آب و هوایی مشابه با شرایطی بود که در سال 1952 رخ داده بود، در حالی که مصرف زغال سنگ لندن در سال 1962، نسبت به سال 1952، به نصف کاهش یافته بود. انتشار گازها به سرعت بعد از سال 1991 کاهش یافته است. در این زمان، شرایط مترولوژی ایجاد شده در دسامبر به گونه ای بود که متوسط میزان دود سیاهی که در لندن وجود داشت، 90 % نسبت به میزانی که در سال 1962 وجود داشت، کاهش یافته بود. اثرات آلودگی هوای ایجاد شده در سال 1991، بسیار کمتر از چیزی است که در سال 1952 وجود داشته است. در سال 1952، سرعت مرگ و میر در لندن( که در دوره‌ی دو هفته ای اندازه گیری شده بود) حدود 230 % بوده است که این مقدار در سال 1991،‌10 %‌ بوده است.
این مسئله را باید بیان کرد که به خودی خود، مقررات قرارداد هوای پاک، منجر به کاهش قابل توجهی در میزان اکسید سولفور ایجاد شده در آلودگی‌های شهری، نمی شود. عمده ترین سوخت جامد جایگزین زغال سنگ که سوختی با دودکنندگی اندک نامیده می شود، دارای یک میزان از گوگرد است که بسیار کمتر از زغال سنگ انگلیسی نیست( اگر چه بیشتر مواد فراری که دود سیاه حاصل از احتراق زغال سنگ را تشکیل می دهند، از این ماده حذف شده اند). فاکتور دیگری که تقریبا در همان زمان ایجاد شده است، تغییر رویه در استفاده از گاز یا الکتریسیته به جای استفاده از سوخت‌های جامد می باشد. استفاده از هر دوی این مواد، موجب کاهش قابل توجهی در غلظت گوگرد و دوده در نواحی شهری، می شود( اگرچه در مورد حرارت دهی الکتریکی، انتشار گازها تولید شده در نیروگاه‌های برق، بیشتر از چیزی است که در مرکز شهر ایجاد می شود). این کارخانه‌های تولید برق بزرگ، به طور قابل توجهی به ما کمک می کنند تا غلظت آلودگی ها را در نواحی شهری، کاهش دهیم( اگرچه قبل از استفاده از تکنولوژی‌های کاهنده‌ی آلودگی، این کارخانه ها با ایجاد باران‌های اسیدی در نواحی دوردست( نه دقیقا در اسکاندیناوی ولی در ناحیه‌ی انگلیس)، مشکل آفرین بوده اند.
در طی این دوره، تحقیقات علمی گسترده ای انجام شده است. ارزیابی کلی در زمینه‌ی آلودگی هوا در اوایل دهه‌ی 1960 انجام شده است( نتایج این ارزیابی هنوز هم در سایت WWW.airquality.co.uk وجود دارند). در این ارزیابی ها، میزان دوده‌ی کربنی و اکسیدهای گوگرد از طریق منابع معتبر اندازه گیری شده است. مدیریت، کنترل کیفیت و آنالیز و پردازش داده‌های بدست آمده، به وسیله‌ی آزمایشگاه Warren Spring انجام شده است. این شبکه از روش‌های ساده و ارزان قیمت استفاده کرده است و در دو دهه‌ی اول بوجود آمدنش، از 1000 سایت نظارت تشکیل شده بود. در طی این زمان، شورای تحقیقات پزشکی، واحد آلودگی هوا را به منظور به عهده گرفتن تحقیقات در زمینه‌ی بررسی اثرات آلودگی هوا بر روی سلامتی، تأسیس نمود. این بخش تحت رهبری پروفسور Pat Lawther کار خود را شروع کرد. این پروفسور فردی است که به همراهی Robert Waller و همکارانش اولین مطالعات اپیدولوژیک و سم شناسی مربوط به غلظت‌های آلودگی بر روی سلامت را انجام داده اند. این علم که بر پایه‌ی غلظت‌های آلودگی هوا پایه گذاری شده است، تمام انگلیس را پوشش داده است و اطلاعاتی که در مورد اثرات این مواد بر روی سلامتی است، به عنوان یکی از منابع علمی معتبر در مورد اثرات دود و اکسید گوگرد بر سلامتی در اروپا و یا در کل دنیاست.
به هر حال اثبات شده است که این مسئله شمشیر دو لبه است. از زمانی که دهه‌ی 1970 به پایان رسید، کنترل انتشار گازهای به طور موفقیت آمیز انجام شده است و این مسئله مشاهده شده است که کنترل مناسبی بر روی اثرات سلامتی آلودگی در بخش آلوده‌ی شهری، ایجاد شده است. واحد آلودگی هوای انجمن تحقیقات پزشکی، که به عنوان مشهورترین واحد در بررسی آلودگی هواست، در سال 1978 بسته شد. در ایالات متحده‌ی آمریکا، پیمان هوای پاک آمریکا، در سال 1970 انتشار یافت و این پیمان، استانداردهایی برای سایر آلوده کننده ها وضع نمود. البته بیشتر این استانداردها در مورد انتشار گازهای آلوده از وسایل نقلیه مانند کربن مونوکسید، سرب، اکسیدهای نیتروژن، ازون، اکسید گوگرد و ذرات معلق بوده است. در میانه‌ی دهه‌ی 1970، سیاست گذاران انگلیس تشخیص دادند که رشد قابل توجه در آلودگی‌های حاصل از وسایل موتوری ایجاد شده است و از این رو، ایستگاه‌های نظارت برای اندازه گیری ترافیک و در نتیجه اندازه گیری میزان آلودگی در برخی مکان ها، تأسیس نمودند. این ایستگاه ها از جدیدترین تکنیک‌های نظارت اتوماتیک موجود برای ثبت داده ها به طور ساعتی بهره می گرفتند و در این ایستگاه ها میزان سرب، کربن مونوکسید، اکسیدهای نیتروژن و اوزون اندازه گیری می شد. به هر حال، در این زمان، هیچ فعالیت سیاسی در این زمینه وجود نداشت و مطالعاتی در مورد اثرات سلامتی گازهای آلوده کننده‌ی ایجاد شده به وسیله‌ی وسایل نقلیه انجام نشده بود. همچنین در این زمان، انگیزه ای برای وضع قوانین مدیریت کیفیت هوا در زمینه‌ی این آلودگی‌های جدید وجود نداشت.
در حقیقت، در اواخر دهه‌ی 1970 و اوایل دهه‌ی 1980، توجهات در زمینه‌ی آلودگی، از مناطق شهری منحرف شده بود. این مسئله با تشخیص مشکلات موجود در زمینه‌ی انتقال دراز مدت آلودگی ها،باران‌های اسیدی، و اثرات آنها بر روی اکوسیستم مناطق دور افتاده و کشاورزی، جایگزین شده بود. یک مقدار قابل توجه از منابع بر طبق سیاست‌های ایجاد شده، به حل این مشکلات معطوف شده بود. اینجا فرصت برای بررسی جزئیات تاریخی در زمینه‌ی این مشکل نیست اما این کافی است که بگوییم، موضوعات بین المللی در زمینه‌ی آلودگی ها، بیشترین توجه سیاسی را در بیشتر سال‌های دهه‌ی 1980 ، به خود اختصاص داده است. کارهای ابتدایی در اسکاندیناوی،‌ که در سازمان توسعه و مشارکت اقتصادی( OECD) انجام شده است، در قالب فرمانی انجام شد که به وسیله‌ی سازمان ملل صادر شده بود. این کار منجر به امضای پیمان نامه ای در زمینه‌ی آلودگی هوای باند انتقالی گسترده( LRTAP) در سال 1971 شده است. ابتدا برخی از پروتکل هایی به منظور آدرس دهی موضوع باران اسیدی بوجود آمدند و در نتیجه، موضوعاتی از قبیل ازون و مشتقات آن مورد بررسی قرار گرفت. در نهایت مسائلی همچون فلزات سنگین و آلودگی‌های آلی پایدار مورد بررسی قرار گرفته است.
یکی از خروجی‌های این فرایند که دارای مزیت هایی برای کیفیت هوا در بخش‌های شهری بوده است، این حقیقت است که این توسعه ابزاری برای شکافتن اطلاعاتی است که برای بررسی انتشار گازهای آلوده و کیفیت هوا در اروپا( و در نتیجه انگلیس) لازم است.‌ برای مخاطبین امروزی، اطلاعات جزئی به صورت آزاد، در اینترنت موجود است. البته این موضوع به نظر دستآورد بزرگی نیست اما در زمان مذاکرات برای امضای این پیمان، در برخی کشورها، حتی مسئولین هر ایالت نیز باید تحت آموزش قرار می گرفتند.
با وجود اینکه، موضوع باران اسیدی در طی دهه‌ی 1970 و ابتدای دهه‌ی 1980 بسیار مورد توجه بوده است، فرایند سیاسی در کشورهای اروپایی شروع به برداشتن گام‌های بزرگ کرده است و همچنین قوانینی تصویب کرده اند که در آنها به موضوع آلودگی هوا و اثر آن بر سلامت توجه شده است. این مسئله توسعه‌ی عمده را در سیاست کیفیت هوای اروپا نشان می دهد و احتمالا یکی از مهم ترین تغییراتی است که در طی 50 سال گذشته، در اتخاذ سیاست در اروپا، ایجاد شده است. از این نقطه نظر، فرایند سیاست گذاری در مورد کیفیت هوای مناطق روستایی اروپا، با اتخاذ قوانین در داخل اروپا و برخی اوقات در UECE،انجام شده است. علاوه براین، فعالیت‌های مشارکتی قابل توجهی برای توسعه‌ی علوم جوی، اثرات سلامتی، و پشتیبانی اقتصادی از سیاست‌های توسعه یافته، انجام شده است. این فرایند طولانی و مشکل می باشد و پیوسته با چالش روبروست زیرا کشورهای عضو مجبورند از قوانینی پیروی کنند که در اتحادیه‌ی اروپایی یا سایر اتحادیه‌های بین المللی، تصویب شده اند.
در طی دهه‌ی 1980، بیشترین توجهات به اداره‌ی منطقه ای اروپایی( ERO) معطوف بود. این اداره بخشی از سازمان سلامت جهانی است. این سازمان در سال 1987 با انتشار راهنماهایی در زمینه‌ی کیفیت هوا در اروپا،‌ به اوج کار خود رسید. این بخش اثرات 28 آلودگی هوا بر روی سلامت را مورد بررسی قرار داد و پیشنهاداتی در مورد میزان آلودگی و زمان مورد نیاز برای اثر کردن این مواد،ارائه کرده است. از جنبه‌ی سیاسی، این بسیار مهم است که به طور واضح در مورد طبیعت این راهنمایی ها، اطلاع داشته باشیم. این مسئله ابتدائا به ما کمک می کند تا بین ارزیابی ریسک ها و مدیریت آنها، تفاوت قائل شویم. در هنگام مواجهه با مشکلات ناشی از الودگی هوا وبسیاری از آلودگی‌های دیگر، این فرایند می تواند برای یادگیری بهتر وضعیت در جایی که یک ماده‌ی آلوده کننده‌ی خاص مورد ارزیابی قرار می گیرد، ساده سازی شود. برای یک آلودگی جوی، اگر اثر آن بر سلامتی و میزان غلظت‌های بحرانی آن ها، موجود باشد، این مسئله ممکن است به عنوان شکلی از یک ارزیابی در زمینه‌ی مسئولیت کلی مقوله‌ی سلامت در یک کشور، درنظر گرفته شود. این نتیجه به طور کاملا علمی تعیین شده است و هیچ ملاحظه ای در زمینه‌ی مقداری از آلودگی که باید کاهش یابد و یا می تواند کاهش یابد، در نظر گرفته نشده است. مدیریت این ریسک فازی است که در آن در مورد این موضوعات تصمیم گیری می شود و اتخاذ تصمیم در مورد سایر فاکتورهای مهم مانند امکان فنی اجرای آن و یا کاهش انتشار گازهای مخرب و در معرض آنها قرار گرفتن، هزینه‌های مربوطه، و میزان اثر گذاری آنها بر روی سلامتی، نیز در این بخش انجام می شود. سیاست گذار و در نهایت جامعه مجبور هستند، تمام این فاکتورها را در مدیریت ریسک مشارکت دارند، متوازن کنند. این کار با اتخاذ کارهای مناسب انجام می شود. بسته به توازن سختگیرانه در زمینه‌ی معیارهای کنترلی یا هزینه ها، این مسئله ممکن است که ریسک به طور کامل از بین نرود و جامعه برخی از اثرات سوء این مواد بر سلامتی را بپذیرد. در اصل این آلودگی ها بدین خاطر فرموله شده اند تا غظت ها و زمان‌های متوسطی را که درصورت در معرض قرار گرفتن افراد با آنها، ایجاد اثرات مضر نمی کند، محاسبه گردد. بنابراین آنها از لحاظ طبیعت متفاوت هستند و میزان اجرای استانداردها و یا محدودیت‌های موجود در زمینه‌ی کیفیت هوا، توافق بر سر در نظر گرفتن هزینه ها و ریسک‌های موجود برای حل این مشکلات، در این سطح از لحاظ قانونی متفاوت هستند. سازمان سلامت جهانی( WHO) در زمینه‌ی فرایند ارزیابی ریسک، راهنمایی هایی ارائه نموده است. آنها در اصل غلظت بحرانی و زمان‌های متوسطی را فرموله کردند که منجر به ایجاد مضررات بر روی سلامتی، نمی شود. به هر حال راهنمایی‌های WHO به طور قابل ملاحظه ای بر روی فرایند سیاست گذاری اروپا اثرگذار است زیرا آنها عموما نقطه‌ی شروعی برای بررسی مقادیر محدودکننده از آلودگی‌های هوایی در قوانین اروپا، ایجاد کرده اند.
با آغاز فعالیت در بخش اروپایی این کمیسیون، اولین دستورالعمل در مورد کیفیت هوا در سال 1980 منتشر شد که این دستورالعمل در مورد ذرات معلق( دوده) و اکسید گوگرد بود. مقادیر محدود کننده از آلودگی ها در انگلیس، که بر اساس میزان اثر آنها بر روی سلامت انسان ها، تعیین شده بود، در واحد MRC بدست آمدند. این دستورالعمل به وسیله‌ی سایرین اصلاح و برای سرب و دی اکسید نیتروژن نیز ایجاد گردید. کارهای زیادی بر روی سمیت سرب و موضوعات مرتبط با آن انجام شده است. در سال 1952، نیاز به اطلاعات دقیقی در مورد آنالیز و اثرات دودهای آلوده کننده نبود، اما مسئله‌ی سرب در دهه‌ی 1970 اولین زمانی بود که در آن، علوم پزشکی و آمار نقش مهمی در معطوف نمودن اذهان عمومی نسبت به مشکلات آلودگی این ماده،‌ ایفا کرده است.
دستورالعلی منتشر شده در مورد دی اکسید نیتروژن که در سال 1985 نوشته شد، مرحله‌ی برجسته ای را در سیاست کیفیت هوای اروپا ایجاد کرده است. زیرا این اولین زمانی بود که این مسئله به طور واضح تشخیص داده شد که مقادیر محدود کننده باید تنها در مناطقی اجرا شود که مردم در دوره‌های طولانی با آلودگی مواجه هستند( در این مکان ها امکان ایجاد اثرات سوء بر روی سلامتی وجود دارد). در زمان انتشار این دستورالعمل ها، تردید هایی در مورد این موضوع وجود داشت و تفکری پشت این معیار جلوگیری از انجام ارزیابی بود. همچنین نقص‌های موجود در مقادیر محدود،در جاهایی که از لحاظ قانونی در مفاد این دستورالعمل بود، ارائه گشته است.
تفکر پشت این روش همچنین در حمایت‌های انگلیس از آدرس دهی موضوع باران اسیدی( بوسیله ابزارهای بر پایه‌ی اثرات) نیز انعکاس داده شده است. انگلیس پروتکل اول UNECE را امضا نکرد. طبق این پروتکل، یک کاهش دلخواه در انتشار گازهای گوگرد دار به میزان 30 %‌ انجام می شد. در این رویداد، انگلیس توانست به این میزان از کاهش و حتی به مقادیر بیشتر، دست یابد اما این کشور در تلاش بود تا راهی را ترویج کند که در آن اهداف نزدیک تر به اثرات محیط زیستی، جستجو گردد. این کار بایستی از طریق مفهوم بارهای بحرانی( critical loads) انجام شود. این مسئله موجب شد تا دستآوردهای عمده ای برای کشورهایی بدست آید که در ایجاد مشکلات محیط زیستی دخیل بودند و توانست پایه هایی برای آدرس دهی موضوعات یکسان در پروتکل‌های بعدی شود.

توسعه‌ی استراتژی‌های در انگلیس و اروپا

در حالی که بیشتر تمرکز در زمینه‌ی بخش عملیاتی سیاست کیفیت هوا در دهه‌ی 1980، بر روی باران اسیدی قرار داده شده بود، و دستورالعمل‌های EC به اجبار درگیر موضوعاتی مانند دود غلیظ، اکسیدهای گوگرد، سرب و اکسیدهای نیتروژن بوده است، همچنین توجه زیادی بر روی تفکر استراتژیکی قرار داده شده است که در سپتامبر 1990 منجر به انتشار مقاله‌ی کاملی در مورد استراتژی‌های زیست محیطی( White paper) در انگلیس شده است. این میراث مشترک نه تنها سنت ها را در مقالات دولتی White شکسته بود( با استفاده از عکس‌های رنگی، جدول و نقشه‌های رنگی) بلکه همچنین نقشه‌های بسیار وسیعی ترسیم کرده بود و برای اولین بار، در مورد جایگاه انگلیس در موضوعات محیط زیست جهانی صحبت کرده بود. در مورد مسئله‌ی کیفیت هوا، این تشخیص داده شده است که مسائل مربوط به اثر آلودگی‌های بر روی سلامتی، در حال رشد می باشند. همچنین یک بنگاه متشکل از افرادی متخصص برای ایجاد استاندارد در انگلیس،‌ تأسیس گردید. این بنگاه، که هیئت متخصص در زمینه‌ی استانداردهای کیفیت هوا( EPAQS) نامیده می شدند، در طی دهه‌ی گذشته، یکی از مهمترین بازیگران سیاست کیفیت هوای انگلیس بودند. این همچنین به روشنی بیان شده است که عموم مردم باید حق دستیابی به اطلاعاتی بوجود آمده به وسیله‌ی بخش‌های زیر صلاح در زمینه‌ی آلودگی هوا را داشته باشند. همچنین این مسئله نیز بیان شده است که تمرکز بر روی نقش نظارت به عنوان یک فعالیت اصولی( به منظور پشتیبانی از توسعه و تغییر سیاست) است. غیر از این روش استراتژیک تر برای موضوعات محیط زیستی و کیفیت هوا، قرارداد محافظت محیط زیست که در سال 1990 امضا گردیده است( EPA 1990)، شامل به روز رسانی مقررات قدیمی در زمینه‌ی انتشار گازها از بخش‌های صنعتی است که در ادامه در مورد آنها بحث می شود. به هر حال، در طی دوره‌ی اجرای قرارداد EPA 1990 بود که تغییرات عمده در بخش صنعتی انگلیس،ایجاد شده است و کاهش متوسطی در میزان انتشار دود از صنایع صنعتی قدیمی تر انگلیس( شامل صنعت فولاد و آهن و فعالیت‌های وابسته به آنها) بوجود آمده است. این مسئله موجب شد تا کاهش قابل توجهی در انتشار گازهای آلوده کننده از این بخش ایجاد شود و در حالی که بیشتر صنایع در نواحی غیر مسکونی بودند، با اینحال، این تغییرات موجب بهبود کیفیت هوا در مناطق شهری شده است( مخصوصا انتشار دی اکسید گوگرد و ذرات معلق هوا).
یکی از نیروهای محرک اصلی که در پشت تفکر اصلی در زمینه‌ی کیفیت هواست، این حقیقت است که در اواخر دهه‌ی 1980 و اوایل دهه‌ی 1990 بود که پیشرفت‌های اصلی در زمینه‌ی شفاف سازی اثرات مخرب آلودگی هوای شهری بر روی سلامتی، ایجاد شده است. این پیشرفت ها از مطالعات اپیدمیلوژی انجام شده به وسیله‌ی Schwartz، Dockery و همکارانشان در آمریکا نشئت گرفته است. این افراد در مقالات مهمی نشان دادند که میزان مواد ذره ای که قبلا برای سلامتی مضر در نظر گرفته نمی شد، در حقیقت نه تنها بیماری زا بوده اند، بلکه موجب مرگ و میر نیز می شوند. این مطالعات از تکنیک‌های آماری پیچیده و حساس استفاده می کند. به هر حال، مطالعات دیگر که به وسیله‌ی گروه‌های تحقیقاتی دیگر انجام شده است، و همچنین بررسی‌های مجدد به وسیله‌ی محققین غیر وابسته ( مثلا انستیتوی اثرات سلامت در آمریکا)، انجام شده است، نشان می دهد که این مطالعات قابل قبول هستند و از این رو یافته‌های آنها برای آگاهی رسانی در آمریکا و سایر کشورها مورد استفاده قرار می گیرد. این موضوعات علاقه‌ی فزاینده ای به مقوله‌ی کیفیت هوا و اثر آن بر سلامتی را (بعد از 10 تا 50 سال بعد از زمانی که تنها پیشرفت‌های اندکی ایجاد شده است)، بوجود آورده است.
مسئله‌ی پاسخگویی برای اجرای سیاست‌ها، موضوعی است که در این سال ها به طور ضروری به وسیله‌ی میراث مشترک پیگیری شده است و چندین گزارش سالانه در مورد کارایی دولت ارائه شده است که با مطالب ارائه شده در مقاله‌ی White هم خوانی نداشت. مفهوم سیاست آلودگی هوا و سیاست محیط زیستی عموما، پیروی گزارش Brundtland در سال 1987، گسترش یافت و در سال 1994، دولت اولین استراتژی توسعه‌ی خود را منتشر نمود. بعد از آن در سال 1999، ورژن دیگری از این استراتژی منتشر شد.
موازی با ایجاد این توسعه، یک روش استراتژیک تر برای موضوعات کیفیت هوای شهری ایجاد گردید. دو مقاله‌ی کلیدی در سال‌های 1994 و 1995 به چاپ رسید به ترتیب بهبود کیفیت هوا و کیفیت هوا: برطرف نمودن چالش ها نام داشتند. در این مقالات در خلاصه ای در مورد استانداردهای کیفیت هوای مورد نیاز و سیستم‌های مدیریتی پیشنهاد شده بودند که این مباحث شامل مفهوم مدیریت کیفیت هوای محلی بوده است که در بسیاری از راه ها، مفهوم رویه‌های محلی برای مدیریت کیفیت هوا را توسعه داده است. این سیستم ها در واقع مباحث مطرح شده در قرارداد هوای پاک سال 1956 را در بر داشت. این اسناد فرایندی را شروع کردند که منجر به نوشته شدن قرار داد محیط زیستی سال 1995 شده است و در حقیقت این اسناد موجب ایجاد مقالاتی در زمینه‌ی استرات‌ژی کیفیت هوا (AQS) در مارس 1997 شده است. این استراتژی برای نوشته شدن این قرار داد الزامی بوده است.
قرارداد محیط زیستی 1995 از چند جنبه مهم می باشد. فضا اجازه نمی دهد تا ارزیابی کافی از مقدار مناسب تحقیقات و بررسی‌های علمی و پزشکی انجام شود. این تحقیقات و بررسی‌های علمی و پزشکی، AQS و موارد جایگزین در دهه‌ی 1980 را تعیین می کنند. گذشته از برنامه‌های تحقیقاتی دانشکده‌های محیط زیست و سلامت، و شوراهای تحقیقی مخصوصا شورای تحقیقات محیط زیست طبیعی، یک سری از گزارشات کاملا سنتزی از گروه‌های تشکیل شده از متخصصین هر دو نوع از دانشکده ها، وجود دارد. گزارشات در این زمینه به وسیله‌ی گروه‌های تحقیقاتی مانند گروه بررسی مواد اکسید کننده‌ی فوتوشیمیایی،‌ کیفیت هوای شهری RG و غیره فرستاده شده است. همچنین یک سری از گزارشات از کمیته‌ی DH ارائه شده است که موضوع آنها اثرات آلودگی‌های هوا بر روی سلامت (COMEAP) می باشد. گروه پیشروی این کمیته در زمینه‌ی جنبه‌های پزشکی آلودگی هوا که MAAPE نامیده می شود، به طور قابل توجهی بر روی تصمیم گیری‌های اتخاذ شده در زمینه‌ی آلودکی هوا، در اروپا و انگلیس، اثر گذار هستند و به طور قابل توجهی به وسیله‌ی تصمیم گیران سیاسی و متخصصین مورد توجه قرار گرفته است. گزارشات گروه DoE/DH به انگلیس کمک کرده است تا به یکی از نیروهای پیشگام در زمینه‌ی توسعه‌ی سیاست کیفیت هوا، تبدیل شود و دارای نقش مهمی در شکل گیری توسعه‌ی سیاست اتحادیه‌ی اروپایی و انگلیس بوده است.
دو گزارش مهم از گروه COMEAP در مورد اثرات سلامتی مواد ذره ای در سال 1995 چاپ شده است. این مسئله را باید مد نظر قرار داد که مطالعات انجام شده به وسیله‌ی Schwartz، Dockery و سایرین در آمریکا، در ابتدا با مخالفت برخی قدرت ها مواجه بود. گزارش COMEAP در ابتدا یک ارزیابی هدفمند از رشد بدنه‌ی اپیدمولوژی و اثرات بالقوه‌ی مواد ذره ای بر روی سلامتی انجام داده است و این استدلال را کرده است که این کمیته این مسئله را در نظر گرفته است که وابستگی گزارش شده میان غلظت‌های روزانه‌ی ذرات و اثرات شدید آن بر روی سلامتی، یک رابطه‌ی واقعی را انعکاس می دهد و در واقع این رابطه، رابطه ای ساختگی و مصنوعی نیست.
به منظور حفظ سلامت عمومی، در نظر نگرفتن رابطه‌ی نشان داده شده میان غلظت روزانه‌ی ذرات و اثرات شدید آنها بر روی سلامتی، بی تدبیری محسوب می شود. این نصیحت، یک راهنمای مفید برای فرایند سیاست گذاری است و به منظور استاندارسازی کیفیت هوا، این نصیحت با نصیحت اتخاذ شده به وسیله‌ی EPAQS‌ همراه می شود و استراتژی کیفیت هوا را ایجاد می کند. این استراتژی یک میزان از رهبری را در اروپا ایجاد می کند. این کار به وسیله‌ی کمیته‌ی اروپایی انجام می شود( در ادامه در مورد آن صحبت می کنیم). سایر گزارشات دیگر که از گروه COMEAP بدست آمده است، در سال 1998 انتشار یافته است. در این گزارشات، مفهوم مرگ و میر پیش از موعد و سایر خروجی‌های سلامتی که مربوط به وجود آلودگی در بریتانیای کبیر است، قابل اندازه گیری شده است. این گزارش، بیان می کند که مرگ و میر پیش از موعد مربوط به سطوح PM10 برابر 8100 می باشد. این سطح برای دی اکسید گوگرد، برابر با 3500 و برای ازون 700 تا 12500( بسته به این که آیا مرزی برای اثرات مخالف در نظر گرفته شده است یا نه). این نتایج همچنین در شکل گیری توسعه‌ی سیاست، ارزشمند هستند.
در حالی که اسناد سابق در مورد استراتژی کیفیت هوای انگلیس،‌ در مرحله‌ی اولیه‌ی تکامل خود می باشد، اتحادیه‌ی اروپایی به طور مشابه یک رویه‌ی استراتژیک را برای سیاست کیفیت هوا تدوین کرده است. این سیاست در اصطلاح، دستورالعمل شبکه‌ی بررسی کیفیت هوا (96/62/EC) نامیده می شود. این دستورالعمل در سال 1996 تصویب شد. این دستورالعمل راهی برای کنترل آلودگی هایی مانند دی اکسید گوگرد، سرب و اکسید نیتروژن اتخاذ کرده است و در طی ریاست انگلیس بر اتحادیه‌ی اروپایی، به تصویب رسید و از سال 1999 مورد استفاده قرار گرفت. دستورالعمل‌های متعاقب در مورد نحوه‌ی کنترل مونوکسید کربن، بنزن (2000/69/EC) و ازون (2002/3/EC) بوده است. دستورالعمل آخر در مورد ازون، دارای مقادیر محدود کننده‌ی اجباری نبوده است (برخلاف سایر دستورالعمل‌ها). این مسئله طبیعت نامشخصی دارد و نیاز نیست که فردی از اعضای اتحادیه، به طور ضروری، منابع تولید این ماده را محدود کنند. سری بعدی از این دستورالعمل ها، در مورد نیکل، ارسنیک، کادمیوم، جیوه، مواد آلی آروماتیک چند هسته بوده است و مانند ازون دارای مقادیر محدود کننده نمی باشد اما مقادیر هدفمند برای بررسی آلودگی ها، وجود دارد.
در انگلیس، استراتژی کیفیت هوا به روز رسانی و باز نویسی شده است و در سال 2007 به چاپ رسیده. این تجدید نظر، یک سری از اندازه گیری‌های بالقوه را برای بهبود کیفیت هوا مورد ارزیابی قرار داده است و شواهد مستدلی برای مدل سازی اتمسفری در نظر گرفته است. همچنین این تجدید نظر در مورد جزئیات مباحث موجود در زمینه‌ی هزینه ها و مزیت‌های ممکنه را مورد بررسی قرار داده است. توسعه‌های اخیر در زمینه‌ی این مقول در اروپا، با مباحث پیشنهادی در دستورالعمل کیفیت هوا، تطابق دارند. در می 2008 یک دستورالعمل اصلاح شده به چاپ رسیده است که در آن در مورد برخی از توسعه‌های قابل توجه شامل کاهش در معرض آلودگی قرار گرفتن و پیشرفت‌های اخیر در زمینه‌ی مدیریت کیفیت هوا صحبت شده است.
استفاده از مطالب این مقاله با ذکر منبع راسخون، بلامانع می باشد.



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.