ارائه الگوی مهندسی فرهنگی راهبردی با رویکرد سیستمی بر مبنای اندیشه‌های راهبردی مقام معظم رهبری حضرت امام خامنه‌ای (مدظله العالی)

کاربستی عملیاتی در کاربردی‌سازی علوم انسانی اسلامی

از آنجا که فرهنگ عصر ظهور، همان وضعیت مطلوبی است که مقام معظم رهبری حضرت امام خامنه‌ای (مدظله العالی) بیان فرموده‌اند، یعنی جامعه آرمانی یا مدینه فاضله‌ای که همان جامعه منتظر است، در این مقاله تلاش گردیده تا با
پنجشنبه، 1 مرداد 1394
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
کاربستی عملیاتی در کاربردی‌سازی علوم انسانی اسلامی
 کاربستی عملیاتی در کاربردی‌سازی علوم انسانی اسلامی

 

نویسنده: عباس چهاردولی (1)




 

ارائه الگوی مهندسی فرهنگی راهبردی با رویکرد سیستمی بر مبنای اندیشه‌های راهبردی مقام معظم رهبری حضرت امام خامنه‌ای (مدظله العالی)

چکیده

از آنجا که فرهنگ عصر ظهور، همان وضعیت مطلوبی است که مقام معظم رهبری حضرت امام خامنه‌ای (مدظله العالی) بیان فرموده‌اند، یعنی جامعه آرمانی یا مدینه فاضله‌ای که همان جامعه منتظر است، در این مقاله تلاش گردیده تا با استفاده از رویکرد استعاره‌ای از مهندسی سیستمی، نگرش نوینی تحت عنوان رویکرد سیستمی راه‌های رسیدن به فرهنگ ظهور را از طریق بسط فرهنگ عمومی و ملی و توسعه فرهنگ تخصصی مهدویت و در نهایت اجرای مهندسی فرهنگی، با رویکرد سیستمی برای دستیابی به فرهنگ ظهور بیان گردد؛ و با ارائه تعریفی مجمل-رویکرد سیستمی استعاره‌ای است که وامدار نظریات تحلیلگران سیستمی می باشد-به ارائه یک الگوی پیشنهادی می پردازد. روش تحقیق مدنظر محقق یک روش ترکیبی است که در آن ابتدا با استفاده از روش تحلیل محتوا و با دسته بندی و کدگذاری تحقیقات موجود مفاهیم و سازه‌ها را مشخص نموده و سپس با استفاده از رویکرد پدیدار شناسی (استدلال قیاسی) پس از مصاحبه با خبرگان و اشباع نظری به ارائه مدل مفهومی پرداخته است. نتیجه حاصل براساس آماری تحلیلی آنتروپی شانون وزن چهار مقوله تأثیرگذار در فرآیند نهایی پیشنهادی به شرح ذیل بدست آمده است، براساس وزن‌های بدست آمده از نخبگان فرهنگی میزان تأثیرگذاری هر یك از فرایندهای چهارگانه در تسریع فرآیند تحول تطوری به ترتیب اهمیت حاصل از وزن محاسباتی با مدل آنتروپی شانون به شرح ذیل می باشد:
1. بیشترین وزن مربوط به كاركردگرایی ساختاری است با ضریب اهمیت 334/.
2. دومین تأثیر مربوط به مهندسی فرهنگی با ضریب اهمیت 333/.
3. سومین تاثیرگذار مربوط به نمادگرایی ساختاری با ضریب اهمیت 332/.
4. چهارمین عامل بر اساس وزن‌های به دست آمده با ضریب 331/.
کلید واژه ها: مهندسی فرهنگ، مهندسی فرهنگی، فرهنگ پیشتاز، مدل لایه‌ای فرهنگی، تحول تطوری، رویكرد سیستمی

مقدمه

در جهان کنونی «نقشه مهندسی فرهنگی» سهمی محوری در کلیه مراحل و فرآیندهای طرح و شناسایی نیازها تا رفع آن‌ها عهده‌دار شده است. امروزه نهادهای مولد اندیشه و اتاق‌های فکر، متکفل پشتیبانی تدوین نقشه مهندسی در عرصه‌های مختلف حیات انسانی هستند. از این‌رو، طرح نقشه مهندسی فرهنگی انتظار، به مثابه یک نیاز و ضرورت نیز در سایه پژوهش فراگیر به لحاظ وسعت مکانی، مستمر از نظر پیگیری و دامنه زمانی، و متمرکز به جهت موضوع همواره مدنظر می‌باشد. تجزیه و ترکیب متعادل مفاهیم و راهکارها که مبتنی بر شناخت فکری و احساسی محیط بر وضعیت سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی است، در گرو پذیرش و تحقق پژوهش می‌باشد. در مقاله حاضر، ضمن تأکید بر ‌این واقعیت، الگویی مفهومی به منظور فراهم آوردن زمینه‌های لازم برای برنامه‌ریزی راهبردی جهت زمینه سازی ظهور در قالب رویکرد سیستمی ارائه می‌گردد.
نوع تحقیق در‌ این مقاله با توجه به ویژگی داده‌ها از نوع کیفی بوده، و روش تحقیق از نوع تحلیل محتوا و تحلیل گفتمان بوده، که با توجه به رویکرد سیستمی از نوع مقوله‌ای می‌باشد و با کسب نظر خبرگان و با استفاده از روش آنتروپی شانون نسبت به تعیین اولویت و وزن مقوله‌ها اقدام گردیده است.

بیان موضوع

شناخت مقوله فرهنگ و گرایش‌های فرهنگی، نقاط ضعف فرهنگی، ترسیم حد مطلوب فرهنگ، تنقیح قوانین و مقررات فرهنگی موجود و احیاناً اصلاح آن‌ها یا تدوین قوانین فرهنگی جدیدربا تمرکز بر فرهنگ انتظار، پایبندی کامل و دقیق به مقررات قانونی فرهنگی، بازنگری در قوانین موجود فرهنگی از نظر قطعیت اجراء و حتمیت ضمانت اجراء، از اقدامات اساسی و مهمی است که به منظور حراست از هویت فرهنگ ملّی و دینی کشور ضروری می‌نماید؛ به خصوص‌ اینکه امروزه بحث تنوع فرهنگی به صورت جدی در تمام محافل علمی مطرح است. با قدری تسامح می‌توان مهندسی را به مفهوم برقراری کارکرد مؤلفه‌های یک سیستم و روابط و تعامل میان‌ این مؤلفه‌ها دانست، به ‌نحوی‌که کارکرد و یا رفتار مطلوبی را در سیستم فراهم کند. با ‌این تعبیر، کاربرد مهندسی در بسیاری از عرصه‌های مادی و غیرمادی می‌تواند وجاهت داشته باشد. اما آنچه مهم‌تر می‌نماید، ضرورت ارائه مفاهیم و سازه‌ها و به عبارت دقیق‌تر ادبیات‌سازی، البته حداقل در حدّ یک الگوی مفهومی سیستمی است.

اهمیت و ضرورت تحقیق

مهندسی فرهنگی یکی از مطالبات اصلی رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای از شورای عالی انقلاب فرهنگی به شمار می‌رود که بارها و به صورت مؤکد از سوی‌ ایشان مطرح گردیده است. (2) بدون تردید مهندسی فرهنگی تأثیر تعیین‌کننده‌ای در اصلاح و بهبود وضع نابسامان فرهنگی کشور، ‌ایجاد زمینه لازم برای مقابله فعال و مبتکرانه با ابعاد تازه تهاجم فرهنگی غرب و از همه مهم‌تر تضمین حیات انقلاب اسلامی به عنوان یک انقلاب عظیم فرهنگی خواهد داشت؛ لذا سرمایه‌گذاری مادی و معنوی جدی و سریع برای اجرای مهندسی فرهنگی یکی از ضرورت‌های گریزناپذیر قلمداد می‌شود. گمان می‌رود دست نیافتن به تعریفی دقیق، عالمانه، روشن و مشترک از مهندسی فرهنگی و اهداف آن، کم‌اتکایی به پژوهش (به معنای دقیق کلمه) صاحب‌نظران به نام حوزوی و دانشگاهی و در نتیجه انجام دادن دسته‌ای از طراحی‌های انتزاعی و ناکارآمد، به علاوه گسترش قلمرو آن در عرصه‌های علمی متعدد و متنوّع، مهم‌ترین مشکل در کند شدن حرکت شورای عالی انقلاب فرهنگی در مسیر مهندسی فرهنگی بوده است. از سوی دیگر، ارائه الگوی مهندسی فرهنگی بدون در نظر داشتن ویژگی‌های جامعه‌ای که قرار است‌ این الگو در آن پیاده شود، باعث محدود شدن حیطه کاربردی آن است. در کنار همه مباحث ذکر شده، عدم توجه به ویژگی‌های جامعه منتظر و ویژگی‌های دولت زمینه‌ساز و عدم به‌کارگیری دقیق و جامع و سیستمی مفاهیم و سازه‌های لازم برای‌ ایجاد یک الگوی مفهومی به منظور تحوّل فرهنگی که ضمن در برداشتن همه ویژگی‌های ذکر شده قابلیت اجرایی نیز داشته باشد، و در ضمن رویکردی تدریجی و تطورگونه نیز در آن موجود باشد، از مواردی است که ضرورت تحقیق حاضر را صدچندان می‌کند.

اهداف تحقیق

هدف اصلی

هدف اصلی در‌ این تحقیق «ارائه الگوی مفهومی مهندسی فرهنگی راهبردی با رویکرد سیستمی» است که برای در برداشتن کاربست عملی در آن الگوی مزبور در قالب تحوّل تطوری طرح گردیده است.

اهداف فرعی

1. تعیین وظایف مدیریت راهبردی در مهندسی فرهنگی
2. بررسی و انتخاب الگوی مناسب جهت‌ای جاد دگرگونی فرهنگی با رویکرد تحوّل تطوری
3. تبیین موضوعی استعاره سیستمی در تدوین راهبرد فرهنگی
4. تعیین تأثیرگذاری هر یک از مراحل پیشرانه تحوّل تطوری براساس وزن‌سنجی با استفاده از رویکرد آنتروپی شانون

سؤالات تحقیق

سؤال اصلی

الگوی مفهومی مهندسی فرهنگی با رویکرد سیستمی بر مبنای تدابیر مقام معظم رهبری حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای (مدظله العالی) کدامند؟

سؤالات فرعی

1. وظایف مدیریت راهبردی در مهندسی فرهنگی چه می‌باشد؟
2. راهبرد تحوّل تطوری چه می‌باشد؟
3. تعریف رویکرد لایه‌ای فرهنگی از لحاظ مفهومی چیست؟
4. آسیب‌های موجود در حوزه فرهنگی کدامند؟
5. تأثیر هر یک از مراحل پیشرانه تحوّل تطوری براساس وزن‌سنجی با استفاده از رویکرد آنتروپی شانون کدام است؟

روش تحقیق

تحقیق حاضر از نوع کیفی است که در آن از روش تحلیل محتوا استفاده می‌شود.

تعریف تحلیل محتوا

تقریباً موفقیت تمام پژوهش‌های علوم اجتماعی و انسانی، به هر طریق، به مطالعه دقیق منابع بستگی دارد. با تعمیم‌ این امر در پژوهش،‌ این سؤال مطرح می‌شود که چه خصوصیاتی روش تحلیل محتوا را از دیگر مطالعات دقیق اسنادی متمایز می‌سازد؟ باید دانست که تعریف‌های روش تحلیل محتوا به مرور زمان، با توسعه و به‌ کارگیری ابزار موجود برای مطالعه مسائل جدید و مطالب گوناگون دچار تغییر شده است.
کاپلان اظهار می‌دارد: «روش تحلیل محتوا، معناشناسی آماری مباحث سیاسی است». کارت رایت در کتاب خود آورده است که اصطلاح‌های «تحلیل محتوا» و «رمزگذاری» (3) را به طور تبادل‌پذیری برای ارجاع به توصیف عینی، منظم و کمّی رفتارهای نمادین طرح می‌کند. بارکوس (4) معتقد است که تحلیل محتوا، به معنای تحلیل علمی پیام‌های ارتباطی است. از نظر وی‌ این روش کاملاً علمی است و با وجود جامع بودن، از نظر ماهیت، نیازمند تحلیلی دقیق و نظام‌گرا (5) است. پیزلی (6) بر‌ این است که تحلیل محتوا مرحله‌ای از جمع‌آوری اطلاعات است که در آن محتوای ارتباطات از طریق به‌کارگیری عینی و نظام‌گرای قواعد مقوله‌بندی، به اطلاعاتی که می‌توانند خلاصه و یا با هم مقایسه شوند، تغییر شکل می‌یابد.‌ این نمونه منتخب از تعریف‌ها نشان می‌دهد که در کنار توافقی مصرانه درباره بعضی از ویژگی‌های روش تحلیل محتوا، تمایل محسوسی نیز دیده می‌شود که‌ این روش را ابزار پژوهشی اساسی و مفید برای رشته‌های مختلف علمی و بسیاری از مسائل پژوهشی محسوب می‌کنند. در تعریفی دیگر، تحلیل محتوا به عنوان فنی برای بیان سازمان‌یافته ذهنی توأم با توصیف کمّی در جهت آشکار کردن محتوای پیام در ارتباطات به شمار آمده است. در تعریفی فراگیرتر، تحلیل محتوا را مرحله‌ای از فرآیند اطلاعاتی دانسته‌اند که به وسیله آن محتوای ارتباطات با استفاده از به کارگیری مجموعه‌ای از قوانین طبقه‌بندی شده و نظامدار، تغییر و تبدیل می‌یابد و به صورت داده‌های خلاصه شده و قابل مقایسه در می‌آید. به هرحال، همان‌طور که از نام تحلیل محتوا بر می‌آید،‌ این فن در جستجوی دریافت جنبه‌های ادراکی و احساسی پیام‌ها و یا ادراکات ضمنی قابل استخراج از بیانات است. عنصر مشترک در تمام تکنیک‌های مختلف، از شمارش فراوانی گرفته تا استخراج ساختارهای منتج به مدل، یک تعبیر و تفسیر کنترل شده بر مبنای استنتاج و استنباط است. (وینتر (7) و مک کله لند (8)، 1978: 16-8).

موضوع کمیت و کیفیت در تحلیل محتوا

در تحلیل محتوا علاوه ‌بر اینکه عینیت، نظام‌گرایی و عمومیت از ویژگی‌های مشخصه تحلیل محتوا هستند و در‌ این‌باره توافقی عمومی وجود دارد، دو شرط کیفیت و کمّیت در متون اخیر روش تحلیل محتوا، بحث قابل ملاحظه‌ای را به خود اختصاص داده‌اند: نخست، آیا روش تحلیل محتوا باید به صورت کمّی انجام شود؟ دوم، آیا‌ این روش باید محدود به محتوای آشکار پیام باشد، یا می‌تواند جنبه‌های پنهان ارتباطات را نیز مورد بررسی قرار دهد؟
شرط کمیت، غالباً هم توسط کسانی که‌ این فن را علمی‌تر از دیگر روش‌های تحلیل اسنادی می‌دانند و هم توسط کسانی که انتقادی‌ترین موضع را نسبت به آن دارند، به یک اندازه ضروری قلمداد شده است. دیدگاه اخیر بر آن است که، دلیل واضح و مشخصی برای به‌ کارگیری روش تحلیل محتوا وجود ندارد، مگر‌ اینکه سؤالی که شخص در پی پاسخگویی به آن است، کمّی باشد. به ‌هر حال درباره معنای کمّی، به‌نحوی ‌که در روش تحلیل محتوا به‌کار گرفته می‌شود، اختلاف‌نظر قابل‌ملاحظه‌ای وجود دارد. محدودترین تعریف‌ها آن‌هایی هستند که روش تحلیل محتوا را در قالب سنجش فراوانی نمادها یا دیگر واحدهای مقوله‌ای گوناگون بیان می‌کنند. برخی نییز تحلیل محتوا را با بیان عددی مقوله‌ها یکسان دانسته‌اند. از نظر آن‌ها هدف تحلیل محتوا، طبقه‌بندی محتوای پیام‌های ارتباطی در عبارت‌های عددی است که از عبارت‌هایی با قضاوت‌های کم‌وبیش احساسی دقیق‌تر است. محدودیت تعریف‌های دیگر حتی از‌ این هم کمتر است و بررسی‌هایی را شامل می‌شود که در آن یافته‌ها با کلماتی از قبیل کمتر یا به‌طور فزاینده شرح داده می‌شود. سرانجام گروه دیگری نیز وجود دارند که تمایز بین بررسی کمّی و بررسی کیفی را می‌پذیرند، اما اصرار دارند که بررسی‌های سیستماتیک اسنادی از نوع اخیر، شکل مهم و شاید معنادارتری از روش تحلیل محتواست.
همه مواد، بالقوه قابلیت کمّی کردن را دارند. ما حتی می‌توانیم ابیاتی از شعر حافظ را دستِ‌کم برحسب رجحان‌های شخصی خود رتبه‌بندی کنیم.‌ این درست است که بعضی از مواد به‌ اندازه برخی دیگر کمیت‌پذیر نیستند، در هر حال، نمره‌گذاری پیشرفت در املای کلمه‌ها نسبت به تخصیص نمره به تفکر اصیل و خلاّق آسان تر امکان‌پذیر است. اما‌ این گفته بدان معنا نیست که متغیرهای ابتکار و خلاقیت در مواد تولیدشده توسط افراد را نمی‌توان به روش موجه و معقول نمره‌گذاری کرد. البته‌ این کار آسان نیست، اما شدنی است. (کرلینجر فرد، 1986: 301)
برای نمره‌گذاری جامعه یا چیزهایی که تحلیل محتوا می‌شوند، سه روش یا بیشتر وجود دارد: نخستین و متداول‌ترین آن‌ها اندازه گیری اسمی است: پس از قرار دادن هر چیز در طبقه مناسب خود، تعداد چیزهای هر طبقه را بشمارید. کمّی کردن به صورت شمارش تعداد مضمون‌های هر طبقه خواهد بود. شکل دوّم کمّی کردن، رتبه‌بندی یا اندازه‌گیری با مقیاس رتبه‌ای است. اگر تعداد چیزهای مورد مطالعه خیلی زیاد نباشد -مثلاً کمتر از سی مورد- می‌توان از داوران خواست که آن‌ها را براساس یک ملاک مشخص رتبه‌بندی کنند؛ فرض کنید رابطه بین گرایش‌های مذهبی و متغیرهای دیگر مورد مطالعه قرار می‌گیرد، و از آزمودنی‌ها خواسته می‌شود که در مورد عنوان «آنچه که به آن معتقدم» مقاله بنویسند. می‌توان از داوران خواست که مقاله‌ها را برحسب درجه اعتقاد مذهبی رتبه‌بندی کنند. اگر تعداد مقاله‌ها خیلی زیاد باشد، باز هم می‌توان آن‌ها را رتبه‌بندی کرد، اما می‌توان روش دیگری را که علمی‌تر از رتبه‌بندی کلی است به‌کار بست؛ برای مثال می‌توان ده یا یازده رتبه را تعیین کرد و از داوران خواست که مقاله‌ها را براساس آن‌ها رتبه بندی کنند. سومین شکل کمّی کردن، درجه‌بندی است؛ برای مثال، می‌توان پژوهش دانشجویان را برحسب خلاّقیت، ابتکار، جهت‌یابی پیشرفت، علائق، ارزش‌ها، و متغیرهای دیگر به صورت درجه‌های کلّی درجه‌بندی کرد. (کرلینجر فرد، 1376: 243-244)
برای تحلیل محتوا مراحل مختلفی طی می‌شود. از جمله‌ این مراحل می‌توان سه مرحله عمده زیر را ذکر کرد:
1. مرحله قبل از تحلیل (آماده‌سازی و سازمان‌دهی)
2. بررسی مواد (پیام)
3. پردازش نتایج
با توجه به رویکرد مورد استفاده در‌ این تحقیق یعنی رویکرد سیستمی و رابطه تنگاتنگ سیستم با آنتروپی کانون توجه ما د راین مقاله بر مرله سه تحلیل محتوا یعنی پردازش داده‌های جمع‌آوری شده از پیام خواهد بود. پس از رمزگذاری پیام و مقوله‌بندی آن، باید اطلاعات به‌دست آمده را تحلیل نمود. امروزه فنون بسیاری در‌ این خصوص ارائه شده است که اساس آن‌ها بر درصدگیری از فراوانی مقوله‌ها می‌باشد.‌ این دسته از فنون دارای مشکلات ریاضی خاص خود می‌باشند که نتایج آن‌ها را کم‌اعتبار خواهد کرد.
در‌ این مقاله تلاش شده است روشی جدید که برگرفته از تئوری سیستم‌هاست (9)، برای پردازش نتایج ارائه شود.‌ این روش که به آنتروپی شانون معروف است، پردازش داده‌ها را در مبحث تحلیل محتوا با نگاهی جدید مطرح می‌کند. چنان‌که در بخش‌های بعدی مشخص خواهد شد، براساس‌ این روش، تحلیل داده‌ها در تحلیل محتوا بسیار قوی‌تر و معتبرتر عمل خواهد کرد. در ادامه مقاله ضمن ارائه الگوریتم مربوط به روش آنتروپی شانون، نتایج آن با روش جاری پردازش داده‌ها مقایسه می‌شود. سپس نتایج و پیشنهادهایی در خصوص اعتبار و پایایی‌ این روش و چگونگی استفاده از آن ارائه خواهد شد.

روش آنتروپی شانون (10) برای سنجش اطلاعات در تحلیل محتوا

یک مفهوم اساسی در علوم فیزیکی، علوم اجتماعی و سیستم‌ها، آنتروپی می‌باشد. آنتروپی نشان دهنده مقدار عدم اطمینان حاصل از محتوای یک پیام است. به عبارت دیگر، آنتروپی در تئوری اطلاعات، شاخصی است برای اندازه‌گیری عدم اطمینان که به وسیله یک توزیع احتمال بیان می‌شود.‌ این عدم اطمینان به صورت ذیل نوشته می‌شود: (شانون، سی.‌ای ، 1984: 111-106) (11)
کاربستی عملیاتی در کاربردی‌سازی علوم انسانی اسلامی
به ‌طوری‌که k یک ثابت مثبت است به منظور تأمین
کاربستی عملیاتی در کاربردی‌سازی علوم انسانی اسلامی رابطه ریاضی فوق با‌ اینکه محتوای یک پیام از نقطه نظر m پاسخگو در n مقوله (12) طبقه‌بندی شده است، مورد بحث قرار می‌گیرد. برای تشریح الگوریتم روش آنتروپی شانون لازم می‌آید که ابتدا پیام برحسب مقوله‌ها به تناسب هر پاسخگو در قالب فراوانی شمارش شود. نتیجه جدول عمومی فراوانی‌ها خواهد شد که فرم کلّی آن در جدول 1 آمده است.
جدول1) فراوانی مقوله‌ها برحسب پاسخگو
کاربستی عملیاتی در کاربردی‌سازی علوم انسانی اسلامی

براساس داده‌های جدول 1، مراحل الگوریتم به شرح زیر بیان می‌شود:
مرحله 1) ماتریس فراوانی‌های جدول 1 را به هنجار (13) کنید. بدین‌منظور از رابطه 1 استفاده می‌شود:
(رابطه 1)
کاربستی عملیاتی در کاربردی‌سازی علوم انسانی اسلامی
مرحله 2) بار اطلاعاتی مقوله j را محاسبه کنید. بدین منظور از رابطه 2 استفاده می‌شود:
(رابطه 2)
کاربستی عملیاتی در کاربردی‌سازی علوم انسانی اسلامی
به‌طوری ‌کهکاربستی عملیاتی در کاربردی‌سازی علوم انسانی اسلامی است.
مرحله 3) با استفاده از بار اطلاعاتی مقوله‌ها (,…,n2,1j=) ضریب اهمیت هریک از مقوله‌ها را محاسبه کنید. هر مقوله‌ای که دارای بار اطلاعاتی بیشتری است، باید از درجه اهمیتکاربستی عملیاتی در کاربردی‌سازی علوم انسانی اسلامی بیشتری برخوردار باشد. محاسبه ضریب اهمیت مقوله j ام طبق رابطه 3 می‌شود:
(رابطه 3)
کاربستی عملیاتی در کاربردی‌سازی علوم انسانی اسلامی

کاربستی عملیاتی در کاربردی‌سازی علوم انسانی اسلامی شاخصی است که ضریب اهمیت هر مقوله j ام را در یک پیام با توجه به کلّ پاسخگوها مشخص می‌کند. ازطرفی می‌توان با توجه به بردار W، مقوله‌های حاصل از پیام را نیز رتبه‌بندی نمود.

ادبیات تحقیق

با توجه به‌ اینکه هدف اصلی‌ این تحقیق ارائه الگوی مفهومی سیستمی در مهندسی فرهنگی است، لذا ابتدا به تعریف لغوی و اصطلاحی واژگان کلیدی عنوان تحقیق یعنی تبیین واژه مهندسی از لحاظ مفهوم و اصطلاح پرداخته می‌شود و همچنین مفهوم مهندسی فرهنگی توضیح داده می‌شود و آن‌گاه و به مفهوم استعاره سیستمی پرداخته و در نهایت تعریف جامعی از مهندسی فرهنگی با رویکرد سیستمی ارائه می‌گردد. بدیهی است با روشن شدن مفاهیم مزبور در مراحل بعدی لازم است الگوبرداری در نگرش فرهنگی مورد مداقه قرار گیرد و سپس الزامات آن البته در قالب الگوی تحوّل تطوری احصا گردد.

مفهوم‌شناسی مهندسی فرهنگی

تعریف مهندسی فرهنگی و شناسایی ویژگی‌های اساسی آن نیازمند مجال گسترده‌ای است، اما به اختصار می‌توان گفت: از آنجا که مهندسی فرهنگی یک واژه مرکب است، بنابراین مانند سایر واژه‌های ترکیبی باید ابتدا هر واژه جداگانه مورد شناسایی قرار گیرد تا از ترکیب دو واژه، یک مفهوم روشن به دست آید.

مفهوم «مهندسی»

مهندس معرّب «اندازه» در فارسی است و به معنای اندازه‌گیرنده، تقدیرکننده، محاسب، شماره‌دار و... می‌باشد. (معین، 1377: ج4)‌ این واژه از «هندسه» گرفته شده است. هندسه را چنین تعریف کرده‌اند: معرب اندازه، القیاس، ... و فی‌الإصطلاح هو علم یبحث فیه عن احوال المقادیر من حیث التقدیر و صاحب هذا العلم یمسّی مهندساً. (14) اگر واژه مهندسی را به «برقراری ارتباط و تعامل و میان مؤلفه‌های یک سیستم با هدف‌ ایجاد رفتار مطلوب» تعریف کنیم، کاربرد‌ این واژه همراه با بسیاری از مفاهیم مادی و غیرمادی می‌تواند وجاهت داشته باشد. مهم‌ترین ارکان واژه مهندسی را می‌توان در موارد ذیل خلاصه کرد:
الف) سیستم، ب) نگاه جامع، ج) برنامه‌ریزی پیش از اجراء، د) عمل و سازمان‌دهی.

مفهوم فرهنگ

درباره تعریف فرهنگ (15)، نظریه‌های متعدد و گاه متناقضی وجود دارد؛ برخی با تأکید بر اکتسابی بودن فرهنگ آن را چنین تعریف کرده‌اند: «مجموعه الگوها یا هنجارهای رفتاری است که از طریق یادگیری از نسلی به نسل دیگر انتقال می‌یابد.» (رجب‌زاده، 1375: شماره7) گاهی نیز فرهنگ را به «راه و رسم زندگی جامعه» تعریف کرده‌اند. (توسلی، 1386: 107) ماتیو آرنولد (16) از متفکران اهل ادب انگلیس به جنبه آرمانی فرهنگ و شکل‌گیری آن از مجموعه ارزش‌ها توجه دارد. از دیدگاه وی فرهنگ، عبارت است از: «جستجوی کمال مطلق، به یاری قرار گرفتن بهترین اندیشه‌ها و گفته‌ها در باب مطالبی که بیشترین ارتباط را با ما دارد.» (لزلی، 1378: 12) وی مفهوم فرهنگ را به عنوان اصلی که بر همه فعالیت‌های جامعه نظارت دارد معرفی می‌کند. بومن (17) نیز تعریفی شبیه به تعریف آرنولد ارائه می‌کند. (همان: 13) با‌ این وجود، بسیاری از جامعه‌شناسان بر تعریف تیلور (18) به عنوان جامع‌ترین تعریف تأکید می‌ورزند. وی می‌گوید: فرهنگ عبارت است از مجموعه پیچیده‌ای از علوم، دانش‌ها، هنرها، افکار و اعتقادات، قوانین و مقررات، آداب و رسوم، سنت‌ها و به‌طورخلاصه، کلیه آموخته‌ها و عاداتی که یک انسان به عنوان عضو جامعه اخذ می‌کند. (شریف کمالی، 1387: 236)
با چشم‌پوشی از مباحث مفصلی که در‌ این مقام وجود دارد و با انتخاب دیدگاه حداکثری، می‌توان فرهنگ را به «کلیت هم‌تافته باورها، ارزش‌ها، آرمان‌ها، دانش‌ها، هنرها، فنون، آداب و فعالیت‌های اجتماعی به عنوان بخش ذهنی فرهنگ؛ و تمدن به عنوان بخش عینی آن» تعریف کرد. (حبیبی، 1376: 5) بنابراین، تعریف، مهم‌ترین ارکان واژه فرهنگ موارد ذیل می‌باشد:

الف) تعریف حداکثری از فرهنگ:

در‌ این تعریف علاوه بر داخل دانستن تمدن در فرهنگ، به بخش ذهنی فرهنگ نیز نگاه حداکثری شده و آن را در بالاترین حد از تعامل با عوامل دیگر فرض کرده‌ایم.

ب) نگاه سیستمی به فرهنگ:

در‌ این تعریف، فرهنگ، کلیت هم‌تافته‌ای است که اجزای آن با یکدیگر ارتباط سیستمی دارند. بنابراین اگر فرهنگ را یک سیستم بدانیم، مهندسی فرهنگ، مهندسی سیستم فرهنگ است. یعنی برای مهندسی فرهنگی لازم است اجزای فرهنگ را در جای خودشان قرار دهیم و تعامل آن‌ها را به خوبی با هم برقرار کنیم.

الزامات مهندسی فرهنگ

با توجه به بحث‌های پیشین می‌توان نتیجه گرفت برای مهندسی فرهنگ کشور باید:
● فرهنگ، عناصر و مقولات فرهنگی و نقش ویژه آن‌ها را در شکل‌گیری فرد و جامه به خوبی شناخت.
● باید با نگاهی جامع، همه ابعاد فرهنگی مانند دانش‌ها، نگرش‌ها، هنر، آداب، رسوم و... و تأثیر هر کدام بر یکدیگر را مورد بررسی قرار داد.
● وضعیت فعلی فرهنگ کشور باید واقع بینانه و مبتنی بر پژوهش‌های میدانی شناخته شود.
● نقاط ضعف فرهنگ کشور و خطرهایی که جامعه اسلامی را تهدید می‌کند و بر آن تأثیر منفی می‌گذارد، به خوبی مورد سنجش قرار گیرد. یقیناً آسیب‌شناسی یکی از عوامل مهم برنامه‌ریزی فرهنگی می‌باشد.
● نقاط قوّت فرهنگ کشور به عنوان سرمایه‌های عظیمی‌که می‌تواند دستمایه اصلی تحوّلات تکاملی فرهنگی باشد، شناخته شود.
● وضعیت مطلوب و آرمانی فرهنگ کشور یا همان جامعه آرمانی (اتوپیای) اسلام با توجه به تمامی ابعاد و زوایای آن (آگاهی‌ها، اعتقادات، هنرها، اقتصاد، سیاست، معماری، لباس و...) تبیین شود.
● برای حرکت از وضع موجود و رسیدن به وضعیت مطلوب، نقشه راه که نشان‌دهنده تمامی مراحل می‌باشد، طراحی و برنامه‌ریزی شود.
● اقدامات عملی لازم برای اجرای مرحله‌ای‌ این حرکت عظیم آغاز شود.

مراحل و مصادیق مهندسی فرهنگی

مهندسی فرهنگی را می‌توان از ابعاد گوناگون ارزیابی کرده و با توجه به شیوه نگرش، مراحل و موضوع‌های مختلفی را مدنظر قرار داد. بنابر یک دیدگاه، مهندسی فرهنگی عبارت از چهار مرحله اصلی است که در طول یکدیگر قرار می‌گیرند: شناسایی و رصد فرهنگی، تبیین مدل‌های فرهنگی، برنامه‌ریزی فرهنگی، مدیریت و نظارت فرهنگی که در نمودار ذیل ارائه می‌شود و (کریستوفر و ماندی، 1382: دفتر پژوهش‌های فرهنگی)
** توضیح تصویر:

شکل1: مراحل و مصادیق مهندسی فرهنگی
اگر بخواهیم به شکلی عملی به فرهنگ انتظار به عنوان فرهنگ غالب نزدیک شویم، بایستی ابتدا مراحل زیر را پشت سر بگذاریم.

وظایف مدیریت راهبردی در تدوین نقشه مهندسی فرهنگی کشور

برای‌ اینکه همه دستگاه‌ها و کارکردهای آنان در جهت فرهنگ مطلوب سمت و سو بگیرد، نخست باید نقشه مهندسی فرهنگی یا همان مدل فرهنگی ترسیم شود. مدل فرهنگی روشی است که بر مبنایی مشخص، به برنامه‌ریزی فرهنگی «قابلیت ارزیابی، امکان تصمیم‌گیری و قدرت کنترل و تصمیم بهینه» می‌دهد. همان‌گونه که پیش‌تر نیز اشاره شد، تهیه‌ این نقشه وظیفه شورای عالی انقلاب فرهنگی است. از سوی دیگر، ضرورتی که برای اجرایی شدن نقشه فرهنگی کشور وجود دارد، اِعمال مدیریت راهبردی فرهنگی است. مدیریت راهبردی وظیفه‌های زیر را برعهده دارد:
شاخص‌های روشن و مشخصی برای هدف فرهنگی مشخص کند؛ نرخ موجود و نرخ هدف را تعیین کند. در‌ این مورد مقام معظم رهبری می‌فرمایند: «باید تأثیر مجموعه کارهایی را که انجام می‌دهیم مشخص کنیم و بتوانیم بسنجیم که خروجی کارمان در مجموع نظام، در حوزه فرهنگ، چگونه است.» (19)

استعاره «مهندسی» (20) در حوزه مدیریت راهبردی فرهنگی

استعاره مهندسی با بار معنایی به کار گرفته شده در مقاله حاضر، اولین بار توسط مقام معظم رهبری (21) به کار گرفته شد. در دو دهه گذشته، استعاره به عنوان روش و تکنیکی در مطالعه پدیده‌های پیچیده، از جمله پدیده‌های اجتماعی-رفتاری توسعه یافته است. سیستم، کوه یخ، مغز، ماشین، و موجود زنده از جمله استعاره‌هایی می‌باشند که در اغلب رشته‌های علمی به ویژه رشته‌های میان‌رشته‌ای به کار گرفته می‌شود. رشته‌های میان‌رشته‌ای همچون علوم ارتباطات، روان‌شناسی اجتماعی، مدیریت و مطالعات بین فرهنگی، بنا به ماهیت پیوندی خود عمدتاً از مفاهیم، نظریه‌ها، مدل‌های تحلیلی، و روش‌های سایر رشته‌های علمی بهره می‌گیرند. (رازنهان و ناظمی اردکانی، 1386: ماهنامه مهندسی فرهنگی، شماره 8 و9)
به هر تقدیر، به‌کارگیری استعاره مهندسی در حوزه فرهنگ به هیچ‌وجه به معنای شیءپنداری اگوست کنتی و دورکهایمی و تنزل دادن فرهنگ به سطح ماشین-و پدیده‌های مکانیکی- نمی‌باشد. دلیل اصلی به کارگیری استعاره مهندسی فرهنگی، بازداشتن مدیران، کارشناسان و محققان فرهنگی کشور از اتخاذ دیدگاه‌های باریک و محدود، و کمک به شکل‌گیری نگاه کل‌نگر به پدیده فرهنگ، تغییر و تحوّلات و پیامدهای آن می‌باشد. (محمدی، 1386: 85)

آسیب‌شناسی مهندسی فرهنگی در جمهوری اسلامی ‌ایران

عدم رشد و تکامل ویژگی‌های مفهومی و زبان‌شناسانه معارف و علوم انسانی و حوزه‌های مرتبط با آن‌ها در‌ ایران، یکی از آفات اساسی مطالعات بومی است که با پرداختن به آن، درک مفهوم مدنظر آسان‌تر و ارائه کاربست عملی ممکن‌تر خواهد بود. در یک دید کلان‌نگرانه می‌توان موارد زیر را به عنوان اصلی‌ترین موانع مهندسی فرهنگی برشمرد:

1. خود باختگی تجدد نوین

فرهنگ نیز مانند تمدن، حوزه‌ای سرزمینی دارد و بنابراین مباحث نظری آن نیز باید به شکل بومی ارائه شود. در برخی از جوامع شرقی به معنای فرهنگی آن یکی از اشتباهات نخبگان و مسئولان فرهنگی، مترادف دانستن تجدید حیات با تجدد به معنای غرب‌زدگی و غربی‌شدن است. چه بپذیریم و چه نپذیریم، در عرصه نظریه‌های فرهنگی، غرب پیشتازی می‌کند.‌ این تقدم نظری غرب را باید حاصل دغدغه‌ اندیشمندان غربی دانست که تلاش نموده‌اند مبانی نظری هر پدیده اجتماعی را واکاوی و ارائه نمایند. برخی از تحلیلگران انقلاب نیز ظهور و رشد انقلاب اسلامی را پاسخی به غرب‌زدگی متجدد شبه‌بیمار می‌دانند و معتقدند رمز اصلی پیروزی انقلاب، فائق آمدن بر‌ این جریان فکری است. تراژدی غم‌انگیز غرب‌زدگی شبه‌مدرن در ساحت اندیشه ایرانیان به ویژه در عرصه نظری فرهنگ، ما را از توجه جدی به نظریه‌پردازی فرهنگی براساس مبانی غنی فرهنگ ‌ایرانی-اسلامی باز داشته و درخشش بی‌نظیر‌ این میراث گرانقدر را از افق نگاه ما کاسته است. تحجر عقل‌ستیز در یک صورت‌بندی عام، گروه‌های اجتماعی را بر اساس سطح فرهنگ‌پذیری به چهار دسته تقسیم نموده است: (روح الأمینی، 1368: 85-84)

گروه بسته:

که حامل‌های فرهنگ را نخواهد پذیرفت.

گروه باز:

که حامل فرهنگ را می‌پذیرد.

گروه مهاجر:

که به ناچار فرهنگ جامعه جدید خود را می‌پذیرند.

گروه مهاجم:

که پس از یک تهاجم نظامی، موفق به تغییر فرهنگی جامعه مورد هجوم نخواهند شد.

2. التقاط خودبنیاد

در یک دسته‌بندی کلان، ارتباط جامعه با نهاد فرهنگ، ما را به یک صورت‌بندی منطقی رهنمون می‌شود. به طور کلّی می‌توان چهار صورت فرهنگی را برای یک جامعه در حال رشد -از به کار بردن عبارت توسعه پرهیز می‌کنیم- در نظر گرفت:
1. جامعه فرهنگ‌زده؛
2. جامعه فرهنگ‌پذیر؛
3. جامعه فرهنگ‌باور؛
4. جامعه فرهنگ‌ساز.
این دسته‌بندی ارتباط سطح توقع توده از تغییرات فرهنگی با نهاد فرهنگ را نمودار می‌کند. در ارتباط با یک ساخت یا رفتار فرهنگی، جامعه همواره در حال گریز از رفتارهای خاص و پیوستن به رفتارهای ویژه دیگری است. فرهنگ‌پذیری، فرهنگ‌گریزی، فرهنگ‌زدگی و فرهنگ‌سازی در بطن جامعه جریان دارند و جریان‌های مستمر و سیالی هستند که همزمان ممکن است در طبقات گوناگون اجتماعی پدیدار شوند. فرهنگ‌زدگی هنگامی رخ می‌دهد که یک فرهنگ به دلیل تفاوت رفتاری در بخش‌هایی از جامعه، نوعی حالت دلزدگی‌ ایجاد نماید. جامعه ظرفیت پذیرش هر فرهنگی را ندارد و بنابراین ممکن است در آن نوعی فرهنگ‌زدگی پدیدار شود. رورتی (22) از‌ این واقعیت با عنوان عدم حضور سکوی فرافرهنگی (Supra Cultural Platform) یاد می‌کند. مهندسی فرهنگی اجتماعی یک جامعه، حامل‌ این ویژگی اصلی است که جامعه فرهنگ‌زده را به جامعه فرهنگ‌پذیر تبدیل نماید. در سال‌های اخیر جامعه ‌ایرانی میان‌ این دو قطب در حرکت بوده است؛ از سوی فرهنگ‌زدگی به فرهنگ‌پذیری و از سوی فرهنگ‌پذیری به فرهنگ‌زدگی.‌ این جریان سیال در میان برخی از گروه‌های اجتماعی منجر به شکل‌گیری چندگانگی نظام ارزشی و در نهایت بی‌چهارچوبی‌ این نظام شده است. در روند پذیرش فرهنگی، همان‌گونه که ذکر شد، پیشنهاد طبقه‌بندی جامعه به چهار دسته: گروه بسته، گروه باز، گروه مهاجر و گروه مهاجم پیش از‌ این ارائه شده است. (همان: 53)

3. سندرم ذهن کور فرهنگ

علاوه‌ بر ضعف‌های نظری فرهنگ بومی، متأسفانه نظام مدیریت فرهنگی کشور و برخی از نخبگان از نقش ویژه فرهنگ در تعامل با سایر نهادهای اجتماعی غفلت نموده‌اند و عملاً فرهنگ را به عنوان مسئله‌ای دست دوم و فاقد اولویت می‌شناسند. توجه به‌ این نکته ضروری است که ارتباط تنگاتنگ نهاد فرهنگ به صورت یک نهاد اجتماعی با نهادهای سیاست، امنیت و اقتصاد، امروزه به صورت جدّی مورد توجه دانش جامعه‌شناسی قرار گرفته و آن را به صورت یکی از نیازهای پایه هر جامعه مطرح نموده است، به گونه‌ای که برخی از نظریه‌های قابل توجه در‌ این حوزه بر نقش اصلی و محوری فرهنگ در فرآیند جامعه سازی تأکید نموده‌اند. فارغ از مباحث نظریِ در جریان، به لحاظ ریشه‌های فرهنگی، انقلاب اسلامی و ظرفیت‌های بالای جامعه ‌ایرانی و براساس اهداف مندرج در قانون اساسی، گروهی از اندیشمندان، برآیند کلّی نظام جمهوری اسلامی را معطوف به اهداف فرهنگی می‌دانند. با توجه به‌ این هدف کلان و تأکید فراوان رهبران نظام -از ابتدای شکل‌گیری تاکنون- بر اهداف و روش‌های فرهنگی،‌ این پرسش جدّی و مهم مطرح می‌شود که علّت نادیده گرفتن اولویت امور فرهنگی در طراحی زیرساخت‌های اجتماعی و برخوردهای دست چندم با آن در چیست؟
غفلت از‌ این موضوع مهم، متأثر از مشکلات اقتصادی و فضای سیاسی جامعه، منجر به پدید آمدن سندرم «ذهن کور فرهنگ» در میان برنامه‌ریزان و مسئولان شده است.‌ این بیماری فرهنگی توانایی نخبگان فکری در ارائه روش‌های فرهنگی برای درمان مسائل سیاسی، اقتصادی و اجتماعی را مختل کرده و جامعه را به تدریج به بحران بی‌توجهی به فرهنگ مبتلا خواهد نمود.

4. فقر الگوسازی اجتماعی

بسیاری از فرهنگ‌شناسان ارائه الگوهای زیست-فرهنگی یا به تعبیر دیگر روش زندگی (life Style) را در فرآیند فرهنگ‌سازی امری ضروری می‌دانند؛ چرا که حفظ حیات اجتماعی یا فردی فرهگی بدون بهره‌گیری از یک الگوی قابل دسترسی، امری ناممکن می‌نماید. در بیان‌ این دیدگاه، روان‌شناسان اعتقاد دارند که از نظر روانی، همسان‌سازیِ عادتی در اغلب موارد با بهره‌گیری از الگوهای عملی دست یافتنی‌تر است. در عرصه فرهنگ ملّی بیشترین توجه به الگوهای عام فرهنگی معطوف شده است.

5. فقدان مهندسی کلان و عدم وجود هندسه فرهنگی مناسب

طراحی و ترسیم سازواره فرهنگ ملّی، تعیین جایگاه اجزای خرد و کلان آن و تبیین نوع ارتباط و تعامل آن‌ها، هندسه مناسبات فرهنگی اجتماعی امروزین ما را شکل خواهد داد. فقدان یک طرح فرهنگی (Cultural Plan Total) و عدم تبیین دقیق و تدبیر مهندسی‌شده‌ این منشورِ چندوجهی با عنایت به ضرورت‌های گوناگون فرهنگی و اجتماعی، مهم‌ترین ضعف فرهنگ ملّی ما محسوب می‌شود.‌ این ضعف اساسی سبب شده تا در هندسه کلان مناسبات اجتماعی، تبیین درستی از جایگاه نهادها و سازمان‌های فرهنگی صورت نگیرد و نقش درست آن‌ها در فرآیند فرهنگ‌سازی نادیده گرفته شود.‌ این خلأ می‌تواند سبب سردرگمی در مجموعه‌های فرهنگ‌ساز مردمی و دولتی شده و انجام کارهای غیرلازم در حوزه فرهنگ عمومی را تشدید نماید. (طبرسی، 1382: 99)

الگوی پیشنهادی برای‌ ایجاد دگرگونی فرهنگی و جلوگیری از بروز آسیب‌های فرهنگی

براساس‌ این پیشنهاد، دگرگونی‌های فرهنگی در دل جامعه را باید در چهارچوب یک مدل روان‌شناسی اجتماعی بررسی نمود. برای‌ ایجاد دگرگونی که مقدمه مهندسی فرهنگی است، بایستی وقایع چهارگانه: 1) نوجویی و نوآوری، 2) پذیرش اجتماعی، 3) طرد انتخابی، 4) تلفیق و انتخاب را برای محقق شدن دگرگونی -البته براساس ترتیب و توالی‌ این چهار مرحله- مدنظر قرار داد. آنچه در اقلب‌ این پیشنهاد و سایر نظریه‌های اجتماعی رخ می‌نماید، پاسخ‌ این پرسش است که طبقات گوناگون اجتماعی چگونه با تأثر از عوامل گوناگون در یک بازه زمانی مشخص به انتخاب یک مدل و روش فرهنگی و یا ترکیب تعدادی از آن‌ها دست می‌زنند؟ التقاط فرهنگی برخی از طبقات اجتماعیِ جامعه‌ ایرانی، حاصل بی‌چهارچوبی عرصه‌های اندیشگی و حوزه‌های رفتاری فرهنگ است. عدم انسجام ساختاری مدل ذهنی و عینی فرهنگ، شرایطی را پدید می‌آورد که جریان سیال سایر فرهنگ‌ها بی هیچ محدودیتی در ساحات فرهنگی نهادهای اجتماعی وارد شده و نوعی‌ ایدئولوژی بی‌مبنا و بی‌ریشه را‌ ایجاد نماید. تفاوت التقاط با چندگانگی فرهنگی در اتخاذ روش‌های فرهنگی نیست، بلکه به چهارچوب کلّی نظام ارزشی و مبانی فرهنگی جامعه ارتباط پیدا می‌کند. التقاط، یک معضل فکری است نه یک مشکل روشی و به همین جهت موجب پوسیدگی ساختار فرهنگ ملّی از درون خواهد شد. در جریان وقوع و تحقق انقلاب اسلامی و با فروکش کردن جریان پرشتاب رادیکالیسم انقلابی، یکی از مهم‌ترین نقش‌های فکری و فرهنگی متفکران انقلابی را باید‌ ایجاد و گسترش عقلانیت دینی و انقلابی بازگشت به جایگاه فرهنگ‌سازی فردی و اجتماعی دانست.

ارائه الگوی پیشنهادی مهندسی فرهنگی راهبردی با رویکرد سیستمی

براساس مطالب طرح شده، در صورتی ‌که جامعه را شامل چهار گروه: گروه بسته (حامل‌های فرهنگ را نخواهد پذیرفت)، گروه باز (حامل فرهنگ را می‌پذیرد)، گروه مهاجر (که به ناچار فرهنگ جامعه جدید خود را می‌پذیرند)، و گروه مهاجم (که پس از یک تهاجم نظامی، موفق به تغییر فرهنگی جامعه مورد هجوم نخواهند شد) در نظر بگیریم و از رف دیگر برای جامعه از منظر نوع و سطح فرهنگ نیز سطوح زیر را مدنظر داشته باشیم که مشتمل بر: جامعه فرهنگ‌زده، جامعه فرهنگ‌پذیر، جامعه فرهنگ‌باور، جامعه فرهنگ‌ساز می‌باشد، می‌توان چنین مطرح کرد که در واقع برای آنکه یک جامعه فرهنگ‌زده -که سالیان متمادی به دلایل متعدد، تحت فشارهای فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی بوده، و در واقع دوران «گروه بسته بودن» را پشت سر گذاشته و به برکت انقلاب اسلامی تبدیل به جامعه باز شده، جهت طی مراحل بعدی رشد و اعتلای خود بایستی به طور همزمان، مراحل تحول تطوری فرهنگی خود را نیز پشت سر گذاشته و در واقع از حالت جامعه فرهنگ‌زده- که هنوز اثرات و رد پاهایی از آن در ‌ایران مشاهده می‌شود و خیل پوشش‌های نامتعارف و نمادهای فرهنگی نامتجانس با فرهنگ اصیل اسلامی و حتی ‌ایرانی شاهد مثال و دلیل متقنی از وضعیت فرهنگ‌زدگی جامعه ‌ایرانی، حداقل در بخش قابل توجهی از آن، در حال حاضر می‌باشد -گذر کند، که برای گذر از سطح فرهنگ‌زدگی و فرهنگ پیروی و رسیدن به سطح فرهنگ‌سازی و پیشتازی در فرهنگ بایستی مراحلی را پشت سر بگذارد که محقق با بهره‌برداری از استعاره‌های مهندسی تلاش دارد تا در حدّ مفهومی الگوی رسیدن به مطلوب را ترسیم نماید. از‌ این‌رو، محقق از طرح خود با عنوان تدوین راهبرد کولاژ فرهنگی برای رسیدن از سطح فرهنگ‌زدگی به فرهنگ‌سازی، البته فرهنگ پیشتازی که به زعم ما همان فرهنگ انتظار است، نام برده است.

الگوی مفهومی راهبرد سیستمی در عرصه فرهنگی با بهره‌گیری از استعاره مهندسی

با توجه به لایه‌ای بودن سطوح فرهنگی، پیاده‌سازی راهبرد تحول تطوری با استعاره سیستمی نیازمند تبیین اولیه نظریه‌های فرهنگی است، لذا ضمن تعریف نظریه‌های فرهنگی، به نحو اجمال رابطه متقابل آن‌ها را با سطوح اجرایی در قالب طرح هرم راهبردی تحول تطوری با استعاره سیستمی نشان داده و به صورت متعامل در هر سطح تبیین نظری و اجرایی بیان خواهد شد.

دیدگاه اسلام از فرهنگ

مطالعات جامعه‌شناختی و مردم‌شناختی نشان داده است ملّت‌هایی که به نوعی با ‌ایمان دینی و اعتقادات متافیزیکی (غیرمادی) محکم و اصیل پیوند دارند، معمولاً از آرامش روحی بیشتری برخوردارند و نسبت به همنوعان خود، تساهل و مدارای بیشتری دارند و در عرصه فرهنگیِ زاینده‌تر و پویاتری به سر می‌برند. فرهنگی که اسلام بنا نهاد، حیات هدفداری است که ابعاد زیباجویی و علم‌گرایی و منطق‌طلبی و آرمان‌خواهی انسان‌ها را به شدّت به فعلیت می‌رسانَد و همه عناصر فرهنگی را متشکل و منسجم می‌سازد؛ عنصر فرهنگ هنری را زا عنصر فرهنگ ارشاد اقتصادی تفکیک نمی‌کند؛ وحدت فرهنگ را پیرو وحدت روح آدمی قرار می‌دهد و از تجزیه و متلاشی شدن آن جلوگیری می‌نماید. عناصر فرهنگ اسلامی (مثلاً‌ ایمان و اعتقاد واقعی به خدای یگانه و توانا، جود معاد، عدالت، برابری و برادری، علم و اخلاق و...) می‌توانند جامعه را از آسیب‌ها و تنش‌های دنیای به شدّت مادی و غیراخلاقی مصون نگاه دارد. (علامه جعفری، 1388: 99-70) به زعم علامه جعفری، فرهنگ اسلامی و فرهنگی هدفدار و پیشرو است.
این نوع فرهنگ، شامل آن دسته از نمودها و فعالیت‌هایی است که ریشه در سرچشمه‌های زلال عقل، وحی، وجدان و قوانین ثابت طبیعت دارند.‌ این نوع فرهنگ در محاصره آن نمودها و فعالیت‌هایی که تحت تأثیر عوامل سیال زندگی و شرایط زودگذر محیط و اجتماع قرار می‌گیرند، نمی‌افتد، زیرا عامل محرک‌ این فرهنگ، واقعیات مستمر طبیعت و ابعاد اصیل انسانی است و هدف آن عبارت است از آرمان‌هایی نسبی که آدمی را در جاذبه هدف اعلای حیات به تکاپو درمی‌آورد. با کمال اطمینان می‌توان گفت:‌ این است آن فرهنگ انسانی، و هیچ تمدن انسانیِ اصیلی در گذرگاه تاریخ، بدون وجود چنین زمینه فرهنگی‌ای به وجود نمی‌آید. (همان: 56)

ب) چهارچوب مفهومی

** توضیح تصویر:

شکل2) چهارچوب مفهومی سیستم تحول‌گرایی تطوری
جامعه فرهنگ‌زده جامعه‌ای است بدون فرهنگ و آرمان، کاملاً وابسته و منفصل که به راحتی در اثر تبلیغات در حد متوسط تغییر مسیر می‌دهد.‌ این جامعه فاقد مبادی و مبانی نظری متقن و چهارچوب‌های عملی است، جامعه فرهنگ‌زده مالامال از خرده‌فرهنگ‌هایی است که زمینه‌های تجزیه و عدم انسجام را در مراحل اولیه در قالب اختلاف سلیقه و در مراحل بعدی در قالب نزاع و دشمنی و تعارض ستیزگونه در متن خود دارد. تبدیل‌ این جامعه به جامعه پیشتاز در صورتی امکان‌پذیر است که قبل از هر اقدامی یک فرآیند مهندسی فرهنگی دقیق و مدون، البته با رویکرد مهندسی مجدد با تمرکز بر فرهنگ انتظار، صورت پذیرد.

ج) چهارچوب اجرایی

برای تبیین چهارچوب اجرایی چهار مرحله به همراه هدف‌های مربوط -البته به نحو کلان- به شرح ذیل تنظیم گردیده است:

مرحله اول: الگوی راهبرد تحول تطوری در حوزه فرهنگ

هدف: تبدیل جامعه فرهنگ زده به فرهنگ‌پذیر

** توضیح تصویر:

شکل3) الگوی راهبرد تبدیل جامعه فرهنگ‌زده به فرهنگ‌پذیر

مرحله دوم: الگوی راهبرد تحول تطوری در حوزه فرهنگ

هدف: تبدیل جامعه فرهنگ‌پذیر به فرهنگ‌باور

جهت پیاده‌سازی‌ این مرحله ابتدا اصول و مبانی فرهنگ اسلامی‌ ایرانی در چهار سطح فراملی، ملی، عمومی و حرفه‌ای در قالب روندنمای ذیل ترسیم و سپس الگوی برنامه‌ریزی اجرایی برای دسترسی به فرهنگ اسلامی ‌ایرانی پیشنهاد می‌گردد.
** توضیح تصویر:

شکل4) الگوی سیستمی تبدیل جامعه فرهنگ‌پذیر به فرهنگ‌باور

مرحله سوم: الگوی راهبردی تحول تطوری در حوزه فرهنگی

هدف: تبدیل جامعه فرهنگ‌باور به فرهنگ‌ساز

** توضیح تصویر:

شکل5) الگوی راهبردی تبدیل جامعه فرهنگ‌باور به فرهنگ‌ساز

مرحله چهارم: الگوی راهبردی تحول تطوری در حوزه فرهنگی

هدف: تبدیل جامعه فرهنگ‌ساز به جامعه پیشتاز

** توضیح تصویر:

شکل6) الگوی راهبردی تبدیل جامعه فرهنگ‌ساز به جامعه پیشتاز

الگوی مفهومی راهبرد لایه‌ای

با توجه به لایه‌ای بودن سطوح فرهنگی و همچنین لزوم حرکت مارپیچی حلزونی (23) برای دستیابی به مهندسی فرهنگی از‌ این استعاره استفاده شده است.‌ این استعاره به نوعی وامدار دیدگاه منظومه شمسی یا مدل دایره‌ای است. ‌ایشان از‌ این ترکیب به لایه یا منظومه تعبیر می‌کنند. اخیراً ‌این استعاره در مقاله‌ای با عنوان کولاژ دانش مدیریت در بخش دولتی تحلیل عقلانیت و استراتژی در مدیریت دولتی به کار برده شده. محقق مزبور از آنجا که مدیریت را دانشی بین‌رشته‌ای و مشتمل بر لایه‌های متعدد و متنوّع که متأثر از پارادایم‌ها و رویکردها و عقلانیت‌های مختلف است دانسته است، مدعی گردیده که بایستی از رویکرد سیستمی استفاده نماید. در‌ این مقاله نیز از آنجا که دقیقاً وضعیتی شبیه دانش مدیریت برای حوزه فرهنگی به ویژه مدیریت فرهنگی وجود دارد، تلاش شده تا از همین استعاره بهره‌برداری گردد. (دانایی فرد، 1386) مدل زیر‌ این الگو را در مدیریت مهندسی فرهنگی نمایش می‌دهد:
**توضیح تصویر:

شکل7) الگوی مفهومی راهبرد سیستمی
چنانکه در الگوی بالا مشاهده می‌شود، لایه‌های مختلف از بیرون به درون شامل فرآیند مهندسی فرهنگی (لایه اول)، رویکردهای موجود در حوزه مدیریت فرهنگی (لایه دوم)، نوع دولت مدنظر (لایه سوم)، انواع مختلف فرهنگ‌ها براساس ویژگی‌های جامعه مدنظر (لایه چهارم)، و درنهایت فرهنگ پیشتاز که به زعم محقق، همان فرهنگ مطلوب مدنظر مقام معظم رهبری که فرهنگ ظهور خواهد بود، در مرکز کولاژ قرار دارد. به بیان دیگر برای آنکه بتوان کاربستی عملی و اجرایی از الگوی لایه فرهنگی با استفاده از رویکرد سیستمی به دست آورد، ابتدا بایستی برای رسیدن به فرهنگ پیشتاز به ترتیب مرحله‌ای (تطوری) هر یک از جوامع فرهنگ‌زده، فرهنگ‌پذیر، فرهنگ‌پیرو، فرهنگ‌باور، فرهنگ‌رسوبی، فرهنگ‌ساز به صورت تطوری عبور کرده و در هر مرحله بر اساس فرهنگ مدنظر دولت، که همان مجموعه ارکان تصمیم‌ساز و تصمیم‌گیر نظام می‌باشند، رویکرد مدنظر خود را انتخاب و براساس آن به مهندسی فرهنگی مبادرت نماید. برای تقریب بیشتر موضوع یک مورد از روند پیشنهادی را از ‌ایده خارجی به داخلی، یعنی از جامعه فرهنگ بسته به جامعه فرهنگ باز و مستعد فرهنگ ظهور، بیان نموده و متذکر می‌گردد که برای هر یک از روندهای دیگر نیز بایستی شبیه همین مسیر، البته به صورت مرحله‌ای (تطوری)، طی گردد.
** توضیح تصویر:

شکل8) تحول‌گرایی تطوری
محقق معتقد است مدل فوق قابلیت انعطافی لازم را به شرط تشکیل یک ماتریس چهاربُعدی از رویکردها، دولت‌ها، فرهنگ‌ها، و نگرش‌ها به صورت بالقوه در درون خود دارد. به عبارت دیگر، شاید بتوان به تعداد چهار فاکتوریل تطور به عنوان مسیر حرکت برای مهندسی فرهنگی جامعه مدنظر به اقتضای شرایط محیطی خود انتخاب نماید.

تشریح الگوریتم آنتروپی شانون در تحقیق

عوامل یا رویکردهای چهارگانه پیشنهادی برای طی سیرتحول تطوری براساس چهار مقولهکاربستی عملیاتی در کاربردی‌سازی علوم انسانی اسلامی طبقه‌بندی می‌شود. فراوانی هر یک از مقوله‌ها برای ده نفر پاسخگو در جدول2 آمده است. با استفاده از مقادیر جدول2 ارزش اطلاعاتی و ضریب اهمیت هر یک از مقوله‌ها به کمک روش آنتروپی به دست آمده است.
جدول2) جدول فراوانی حاصل از ده پاسخگو برای سه مقولهکاربستی عملیاتی در کاربردی‌سازی علوم انسانی اسلامی
کاربستی عملیاتی در کاربردی‌سازی علوم انسانی اسلامی


اینک با استفاده از الگوریتم بیان‌شده در بخش قبل برای روش آنتروپی شانون به استخراج درجه اهمیت هر یک از مقوله‌ها برای پاسخگوها پرداخته می‌شود.
مرحله 1) داده‌های جدول 2 طبق رابطه 1 بهنجار می‌شود.
ماتریس بهنجارشده در جدول 3 آمده است.
جدول3) داده‌های بهنجارشده برای مقوله‌های مربوط به پاسخگوها
کاربستی عملیاتی در کاربردی‌سازی علوم انسانی اسلامی

مرحله 2) با استفاده از داده‌های جدول 3 مقدار عدم اطمینان حاصل از هر مقوله Ej طبق رابطه 2 به صورت زیر محاسبه می‌شود:
کاربستی عملیاتی در کاربردی‌سازی علوم انسانی اسلامی

به طوریکاربستی عملیاتی در کاربردی‌سازی علوم انسانی اسلامی که می‌باشد.
نتیجه در جدول 4 آمده است.
جدول4) میزان عدم اطمینان حاصل از هریک از مقوله‌ها
کاربستی عملیاتی در کاربردی‌سازی علوم انسانی اسلامی

مرحله 3) ضریب اهمیت هر یک از مقوله‌ها با استفاده از رابطه 3 استخراج می‌شود، یعنی خواهیم داشت:
نتیجه در جدول 5 آمده است.
جدول5) ضریب اهمیت هریک از مقوله‌ها

کاربستی عملیاتی در کاربردی‌سازی علوم انسانی اسلامی
براساس وزن‌های به دست آمده از نخبگان فرهنگی، میزان تأثیرگذاری هر یک از فرآیندهای چهارگانه در تسریع فرآیند تحول تطوری به ترتیب اهمیت حاصل از وزن محاسباتی با مدل آنتروپی شانون به شرح ذیل می‌باشد:
1. بیشترین وزن مربوط به کارکردگرایی ساختاری است با ضریب اهمیت 0/334.
2. دومین تأثیر مربوط به مهندسی فرهنگی است با ضریب اهمیت 0/333.
3. سومین تأثیرگذار مربوط به نمادگرایی ساختاری است با ضریب اهمیت 0/332.
4. چهارمین عامل براساس وزن‌های به دست آمده است با ضریب 0/331.

بحث و نتیجه‌گیری

از مجموعه مطالب مطرح‌ شده می‌توان مراحل زیر را به عنوان جمع‌بندی روش استقرار الگوی مفهومی مهندسی فرهنگی راهبردی با رویکرد سیستمی برای کاربردی کردن علمی آن، پیشنهاد کرد. همچنین شناسایی آسیب‌های فرهنگی برای حفظ و حراست جامعه از آسیب‌های مورد نظر نیز در همین ساختار قرار داد.
1. اصولاً به‌کارگیری هر راهبردی بدون مفهوم‌شناسی به منظور دستیابی به اجماع نظری، موانع بسیاری را در پی خواهد داشت.
2. منظور از مهندسی فرهنگی ظهور در واقع انجام هندسه فرهنگی و در اصطلاح بررسی کمّی و کیفی عوامل تأثیرپذیر حوزه فرهنگی و ترسیم راه و روش دسترسی به اهداف است. در واقع هندسه یا مهندسی فرهنگی ظهور، برقراری ارتباط و تعامل میان مؤلفه‌های یک سیستم با هدف‌ ایجاد رفتار مطلوب، البته در مورد حوزه مادی و معنوی می‌باشد.
3. مهم‌ترین ارکان مهندسی عبارتند از: سیستم، نگاه جامع، برنامه‌ریزی پیش از اجرا، علل و سازمان‌دهی که در ارائه هر الگویی بایستی به کار گرفته شوند.
4. مفهوم فرهنگ همان الگوها و هنجارهای رفتاری است که از طریق اشاعه‌گرایی به نماد و سپس در جامعه نهادینه می‌شود. فرهنگ حکمت همتافته باورها، ارزش‌ها، آرمان‌ها، دانش‌ها، تزها، فنون، آداب و فعالیت‌های اجتماعی به عنوان بخش ذهنی، و تمدن به عنوان بخش عینیِ آن است.
5. مهندسی فرهنگی ظهور، سه وظیفه مهم معیّنِ ارزیابی وضعیت موجود، تبیین فرهنگ آرمانی یا همان وضعیت مطلوب و ارائه برنامه یا طریق چگونگی رسیدن از وضع موجود به وضع مطلوب را به عهده دارد.
6. مهندسی فرهنگ که مقدم بر مفهوم فرهنگی است، به تعبیر مقام معظم رهبری حرکت عظیم درون‌زا و صیرورت‌بخشی است که در درون انسان‌ها به وجود می‌آید و چگونگی فرهنگ ملی و فرهنگ عمومی و اشکالات و نواقص آن‌ها را تهیه می‌کند.
7. مهندسی فرهنگی ظهور از چهار مرحله اصلی تشکیل شده:
شناسایی و رصد فرهنگی؛ تبیین مدل‌های فرهنگی؛ برنامه‌ریزی فرهنگی؛ مدیریت و نظارت فرهنگی.
8. فرهنگ از چهار زیرمجموعه یا حوزه فرهنگ ملی، فرهنگ تحصل، فرهنگ عمومی و فرهنگ سازمانی یا فرهنگ سازمان جامعه تشکیل شده است.
9. فرهنگ انتظار همان فرهنگ عالی و نقطه مطلوبی است که برای رسیدن به آن بایستی ابتدا فرهنگ عمومی و ملی را توسعه داد و سپس به فرهنگ تخصص رسید و در مرحله چهارم با انجام مهندسی فرهنگی ظهور، زمینه توسعه فرهنگ انتظار را فراهم آورد.
10. وظایف مدیریت راهبردی در تدوین نقشه مهندسی فرهنگی ظهور عبارتند از:
● تبیین شاخص‌های روش و مشخص برای اهداف فرهنگی؛ تبیین نرخ وضعیت موجود و نرخ هدف؛
● ارزیابی و سنجش کارایی و بهره‌وری؛ نظارت مستمر و هدفمند.
11. در نگرش عملیاتی به فرهنگ چهار سطح فراملی (منطقه‌ای، قومی، مذهبی و زبانی) ملّی، عمومی، حرفه‌ای و گروه وجود دارند که برای هر یک بایستی به تناسب طرح مهندسی فرهنگی ظهور تبیین گردد.
12. مهندسی فرهنگی استعاره‌ای است که توسط مقام معظم رهبری و به مفهوم روش و تکنیکی نو در مطالبه پدیده‌های پیچیده از جمله پدیده‌های اجتماعی-رفتاری توسعه به کار رفته است.
13. مهندسی فرهنگی ظهور به هیچ‌وجه به معنی شیءپردازی اگوست کنتی و دورکهایمی و تنزل دادن فرهنگ به سطح ماشینی نیست، بلکه بهره‌گیری از استعاره مهندسی فرهنگی ظهور در نظام راهبردی کشور با هدف و تأکید بر زمینه‌های شناخت روندهای کلان فرهنگی، اجتماعی، و فرهنگی در سطح ملّی، منطقه‌ای و جهانی با رویکرد کلان‌نگری و کل‌نگری است.
14. در مدل کلّی مهندسی فرهنگ کشور، ابتدا بایستی فرهنگ هدف که همان فرهنگ انتظار است تبیین شود، سپس از مهندسی فرهنگی ظهور، مدیریت فرهنگی نظام‌های سیاسی و اقتصادی و اجتماعی حاصل گردد.
15. موانع مهندسی فرهنگی ظهور در جمهوری اسلامی ‌ایران عبارتند از:
خودباختگی و تجدد نوین، التقاط خودبنیاد، نیاز به تحوّل نقش نخبگان، سندرم ذهن کورفرهنگ، فقر الگوسازی اجتماعی، و فقدان مهندسی کلان که در طراحی الگوی مهندسی بایستی برای عدم وقوع آن‌ها پیش‌بینی‌های لازم مبذول گردد.
16. الگوی پیشنهادی برای‌ ایجاد دگرگونی فرهنگی، استفاده از یک مدل مهندسی روان‌شناختی اجتماعی چهار مرحله‌ای است که مقدمه مهندسی فرهنگی ظهور است شامل موارد زیر است:
نوجویی و نوآوری؛
پذیرش اجتماعی؛
طرد انتخابی؛
تلفیق و انتخاب.
17. به طور کلّی چهار دیدگاه از نظر بابی سعید برای فرهنگ وجود دارد:
دیدگاه میراث برادری؛
دیدگاه قرارداد اجتماعی؛
دیدگاه الگوسازی و نمادگرایی؛
دیدگاه اسلام‌گرایی.
18. الگوی پیشنهادی محقق برای امکان بهره‌برداری در توسعه فرهنگ ظهور، براساس مطالعات انجام شده، تحت عنوان الگوی مهندسی فرهنگی با رویکرد سیستمی و به ‌کارگیری نگرش تحول تطوری فرهنگی است، که ضمن تبدیل جامعه بسته به باز، زمینه تبدیل جامعه فرهنگ‌زده به فرهنگ پیشتاز را فراهم می‌نماید. محقق در هر مرحله اهداف و ابزار گذار یا تطور را در چهار زیرمرحله ذکر کرده است.
19. کاربست عملی در حوزه مدیریت فرهنگی بایستی لایه‌ای، جامع، و در یک کلام سیستمی باشد.
20. میزان اهمیت چهار اقدام راهبردی مدنظر برای سیر فرآیند تحول تطوری به ترتیب اهمیت به شرح ذیل است:
الف) بیشترین وزن مربوط به کارکردگرایی ساختاری با ضریب اهمیت 0/334 است.
ب) دومین تأثیر مربوط به مهندسی فرهنگی با ضریب اهمیت 0/333 است.
ج) سومین تأثیرگذار مربوط به نمادگرایی ساختاری با ضریب اهمیت 0/332 است.
د) چهارمین عامل بر اساس وزن‌های به دست آمده با ضریب 0/331 است.
بر اساس اوزان مربوط، بیشترین تأثیرگذاری به ترتیب اهمیت ذکر شده در بالا صورت خواهد پذیرفت.

پی‌نوشت‌ها:

1- رئیس مركز تحول علوم انسانی در حوزه‌های راهبردی دانشگاه عالی دفاع ملی tvm-abbas@yahoo.com
2- مقام معظم رهبری در دیدار با اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی در سال 1384: «الآن باید نقشه مهندسی فرهنگی کشور روی میز آماده باشد و باید روی آن بحث شده باشد، کار شده باشد، تصمیم‌گیری شده باشد و نقشه کلان با راهکارها -نه فقط چیزهایی که صرفاً آرزو و آمال است- کاملاً کشیده شده و مشخص شده باشد.‌ این حرف اصلی ماست به شما دوستان.»
3- Coding
4- Barkous
5- Systematic
6- Paisly
7- Winter
8- Mc Clelland
9- Systems Theory
10- Shannon Entropy Method
11- Shannon, C.E.
12- Category
13- Normalized
14- لغت نامه موسوعه کشاف اصطلاحات الفنون و العلوم، واژه هندسه.
15- culture
16- Matthew Arnold
17- Bauman
18- sir Edward Tyler
19- فرمایشات مقام معظم رهبری در دیدار اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی مورخ (1381/9/26)
20- Cultural Engineering
21- دیدار اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی مورخ (1381/9/26)
22- Rorety
23- Scoular
کتابنامه :
الف) کتاب‌ها
1. توسلی، غلام عباس؛ 1386، جستارهایی در جامعه‌شناسی معاصر، تهران، انتشارات سمت.
2. حبیبی، محمد؛ 1379، کتاب خصائص مدیران فرهنگی، تهران، مؤسسه فرهنگی انتشاراتی تبیان.
3. دانایی فرد، حسن؛ 1386، مقاله تئوری عقلانیت -استراتژی، ارائه شده در اولین کنفرانس بین‌المللی مدیریت استراتژی.
4. روح‌الأمینی، محمود؛ 1368، زمینه فرهنگ‌شناسی، تألیفی در انسان‌شناسی فرهنگی و مردم‌شناسی، تهران، انتشارات عطار.
5. ریترز، جورج؛ نظریه‌ی جامعه‌شناسی، ترجمه: ثلاثی، 1381، تهران، علمی.
6. ساروخانی، باقر؛ 1375، روش‌های تحقیق در علوم اجتماعی، تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
7. شریف کمالی، محمد؛ انسان‌شناسی عملی.
8. طبرسی، غلامرضا؛ 1382، تبیین چالش‌های فراروی سیاست‌گذاری در حوزه فرهنگ، در کتاب سیاست‌گذاری و فرهنگ در‌ ایران امروز، تهران، مرکز بازشناسی اسلام و ‌ایران.
9. علامه‌جعفری، محمدتقی؛ 1388، فرهنگ پیشرو و فرهنگ پیرو، مؤسسه تدوین و نشر آثار استاد علامه محمدتقی جعفری.
10. گوردن، کریستوفر؛ سایمون، ماندی، دیدگاه‌های اروپایی درباره سیاست فرهنگی، ترجمه:‌ هادی غبرایی، 1382، تهران، دفتر پژوهش‌های فرهنگی.
11. لزلی، جانسون؛ منتقدان فرهنگ، ترجمه: ضیاء موحد، 1378، تهران، انتشارات طرح نو.
12. محسنی، منوچهر؛ 1384، مقدمات جامعه‌شناسی، نشر دوران.
13. محمدی، فاطمه؛ 1386، تئوری‌ها و استعاره مدیریت در هزاره سوم، انتشارات فرامتن.
14. معین، محمد؛ شهیدی، سیدجعفر؛ 1377، لغت نامه، ج 14، تهران، مؤسسه لغت نامه دهخدا.
15. معینی، جهانگیر؛ فرهنگ و جامعه: ترجمه: فریبا عزبدفتری، 1380، تهران، نشر قواه.
16. وای ولو، فرانگ؛ انسان‌شناسی فرهنگی، ترجمه: علی‌رضا قبادی، 1378، همدان، دانشگاه بوعلی.
ب) مقاله‌ها
1. آذر، عادل؛ بهار و تابستان 80، بسط و توسعه روش آنتروپی شانون برای پردازش داده‌ها در تحلیل محتوای فصلنامه علمی-پژوهشی علوم انسانی دانشگاه الزهرا (علیها السلام)، سال یازدهم، شماره 37 و 38.
2. رازنهان، فیروز؛ ناظمی ادرکانی، مهدی؛ 1386، مقاله مهندسی فرهنگی کشور پیش شرط تحقق سند چشم‌انداز جمهوری اسلامی ‌ایران، ماهنامه مهندسی فرهنگی شماره 8 و9.
3. رجب‌زاده، احمد؛ درآمدی بر مفهوم فرهنگ عمومی، فصلنامه فرهنگ عمومی، شماره 1375، 7.


منبع مقاله :
جمعی از نویسندگان؛ (1394)، مجموعه مقالات نخستین کنگره‌ی بین‌المللی علوم انسانی اسلامی (جلد 3)، تهران: انتشارات آفتاب توسعه، چاپ اول



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما