کینه ملوکانه رو میشود
از اوایل اردیبهشت 1342 حاکمیت به جد نگران فرارسیدن ماه محرم (اول محرم 1383 ق. برابر با چهارم خرداد 1342 ش.) بود که ارتباط مراجع، علما، طلاب و وعاظ با مردم مسلمان ایران در اقصی نقاط کشور گسترش چشمگیری پیدا میکرد و به تبع آن دامنه مخالفتها با رژیم پهلوی میتوانست به شدت افزایش یافته و بحران سیاسی و اجتماعی غیرقابل پیشبینیای را رقم بزند. به همین دلیل، توصیه میشود دولت بیش از پیش به مسائل، مباحث مذهبی و اعتقادات دینی علاقه نشان دهد و از دامنه سختگیریهای خود بر علما و اسلام گرایان قابل مذاکرهتر و معتدلتر بکاهد؛ از جمله برنامه اعزام طلاب به خدمت سربازی تا مدتی تعلیق شود و پیرامون طرحهای اصلاحی انقلاب سفید مانور تبلیغاتی کمتری داده شود.در اواسط اردیبهشت 1342 بیشترین نگرانی رژیم پهلوی از ناحیه آیتالله خمینی (رحمه الله) بود که اسناد و مدارک دال بر تسلیم ناپذیری او و محبوبیتش در نزد اسلام گرایان مخالف، آشکارتر از آنی بود که کتمان شده و یا کم اهمیت دانسته شود. (2)
اداره بررسی های ساواک در 18 اردیبهشت 1342 طی گزارشی که پیرامون سلسله مراتب علما و مرجعیت شیعه تهیه کرد، تصریح نمود: «در حوادث اخیر آیتالله خمینی به علت مخالفتی که با دولت کرد مورد توجه عده زیادی از افراد ناراضی قرار گرفت و تعداد مریدانش رو به ازدیاد رفته است. اگر مردم متدین احساس کنند یکی از مجتهدین مورد توجه دولت است از اطراف او پراکنده میشوند.» (3) ساواک در گزارشات گوناگون خود از تعداد قابل اعتنایی از علمای نه چندان مخالف با حکامیت نام میبرد که به سرعت بسیاری از پیروان و علاقهمندان سابق خود را از دست دادهاند و در مقابل، آیت الله خمینی (رحمه الله) شمار مریدان و علاقهمندانش چندین برابر افزایش یافتهاند. دستگاههای اطلاعاتی در آن برهه از جلوگیری انتشار اینگونه اظهارات و نیز توزیع و نصب وسیع اعلامیهها، سخنان و تصاویر ایشان در محلهای پررفت و آمد شهرهای مختلف؛ اتوبوسها، مساجد و تکایا آشکارا اظهار عجز میکردند و نیز سخنانی که درباره عزم جدی علما و اسلام گرایان برای مقابله شدید با حاکمیت طی ماه محرم در افواه شنیده میشد و گاه اعلامیههایی هم با همین مضامین انتشار مییافت، بیش از پیش حاکمیت را نگران میساخت.
ساواک به شدت نگران تبعات سوء غیرقابل پیش بینی چگونگی تقابل حاکمیت با علما و اسلام گرایان پرشمار حامی آنان در اقصی نقاط کشور بود. (4) به همین دلیل دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی رژیم پهلوی از روزها قبل از آغاز ماه محرم علما، طلاب، وعاظ، خطبا و مسئولان هیأتهای مذهبی و مساجد و تکایا و دیگر برگزارکنندگان مراسم سوگواری در ماه محرم را تهدید کرده و به انحاء گوناگون تحت فشار قرار میدادند تا مبادا فرصت ماه محرم را به میدان مبارزه سیاسی با حاکمیت تبدیل کنند. در واکنش به این اقدامات حکومت، آیت الله امام خمینی (رحمه الله) در پیام قاطع و پرمعنایی که در 28 اردیبهشت 1342 خطاب به علما، وعاظ، خطبا و هیأتهای مذهبی صادر نمود، ضمن انتقاد شدید از «دستگاه جبار» و «خودسر» که به دروغ ادعا میکند اکثریت قابل توجه مردم کشور از سیاستها و برنامههای آن در شئون و سطوح مختلف پشتیبانی مینمایند، تهدید پیشاپیش علما، خطبا و اهل منبر به اجتناب از طرح مسائل سیاسی در ایام سوگواری محرم را ناشی از ترس رژیم پهلوی از مخالفان گستردهاش در اقصی نقاط کشور ارزیابی کرده و از آنان خواست بیواهمه از رعب و وحشتی که دستگاههای اطلاعاتی و انتظامی حکومت ایجاد کردهاند، سید مظلومان، حسین بن علی، را الگوی خود قرار داده و مردم کشور را در جریان فجایعی که براسلام و مردم مسلمان کشور میرود، قرار دهند. (5)
بدین ترتیب، حاکمیت که تردید نداشت در ماه محرم گرفتار بحران سیاسی و اجتماعی عظیمی خواهد شد، ناگزیر تمام نیروهای خود را برای مقابله با علما و مردم کشور بسیج کرد. بیشترین تمهیدات امنیتی و نظامی در قم و تهران به کار گرفته شد. شاه که از ماه های پایانی سال 1341 در سخنرانیهایش انتقادات تندی متوجه علما و اسلام گرایان مخالف حکومت میکرد، از اوایل سال 1342 باز هم بر آن نهج ادامه داد.
کینه ملوکانه رو میشود
با تداوم مخالفتها، شاه ضمن اینکه بر دامنه ریاکاری های مذهبی خود افزود و شواهد هم نشان میداد برای تفرقه افکنی میان علما و مراجع در مقابله با حاکمیت تلاشهای پیدا و پنهان قابل توجهی صورت میگیرد، لوایح ششگانه اصلاحی خود را گامی بزرگ در راستای تحقق آرمانهای اجتماعی اسلام ارزیابی کرد. (6) شاه به طور مکرر از «انقلاب بزرگ» و «انقلاب ملی» خود سخن به میان میآورد و مدعی بود: «کاری که ما امروز میکنیم همان کاری است که هم در صدر اسلام و هم امروز در مترقیترین جوامع دنیا سعی میکنند به آن برسند.» (7) او در ششم خرداد 1342 طی سخنان موهن علمای مخالف با لوایح انقلاب سفید را «مرتجعین سیاه» نامید که به زعم او با اجرا شدن این لوایح اعتبار و شأن خود را در جامعه از دست خواهند داد. (8) در افواه شنیده میشد که شاه علما و اسلام گرایان مخالف را به حیوانات نجس تشبیه کرده بود. (9)اینگونه اظهارات سخیف و از سرخشم و کین شاه، از اعلامیهها و سخنان به شدت مبارزه طلبانه و آشتیناپذیر آیتالله امام خمینی (رحمه الله) طی روزهای منتهی به آغاز محرم سال 1383 نشأت میگرفت که با استقبال گسترده مردم کشور روبه رو شده و در محافل سیاسی، اجتماعی و مذهبی کشور انعکاس وسیعی پیدا میکرد. به ویژه اینکه موضع مخالفتآمیز آیتالله امام خمینی (رحمه الله) با لوایح انقلاب سفید شاه از منطق استوار و قانع کنندهای در میان افکار عمومی برخوردار بود.
ساواکهای کلیه استانها و شهرستانها دستور داشتند در تماس پیدا و پنهان با وعاظ، خطبا و طلاب موافق رویه رژیم پهلوی، به آنان توصیه نمایند در لابهلای سخنان خود بر این نکات تأکید کنند: 1- شخص شاه بزرگترین حامی و پشتیبان شیعه اثنی عشری است، 2- تقسیم بخشی از اراضی سلطنتی میان دهقانان و تشکیل بنیاد پهلوی توسط شاه اساساً با هدف بهبود زندگی اقشار وسیعی از مردم فقیر و زحمتکش کشور صورت عملی به خود گرفته و در «تقویت مبادی تبلیغات اسلامی» تأثیر به سزایی خواهد داشت، 3- رژیم پهلوی هیچ گاه مصالح علیه جهان اسلام و کشورهای اسلامی را تحت الشعاع ارتباط با رژیم غاصب اسرائیل نخواهد برد، 4- موضوع اعطای حق رای به زنان مغایرتی با احکام و قوانین اسلامی ندارد، 5- از برنامه اصلاحات ارضی هدفی جز بهبود زندگی دهقانان و کشاورزان فقیر دنبال نمیشود. ماموران ساواک دستور داشتند غیرمحسوس، ولی بسیار مؤثر خطبا و وعاظ طرفدار حاکمیت را در سراسر کشور مورد حمایت قرار داده و سخنرانیهای آنان را به سود رژیم پهلوی مدیریت کنند. (10)
طی روزهای نخست محرم 1383 هنوز رژیم پهلوی امیدوار بود با پادرمیانی و احیاناً جلب نظر مساعد عملیاتی مانند آیتالله شریعتمداری در صف مخالفان پرشمار حکومت اختلاف و چنددستگی به وجود آورد، اما در آن شرایط پرالتهاب، موافقان حکومت، جسارت چندانی برای ابراز عقاید باطنی خود نداشتند. (11) با حادترشدن اوضاع سیاسی کشور وزارت کشور به کلیه استانداران و فرمانداران دستور داد جهت هماهنگی در مقابله ولو قهرآمیز و سرکوبگرانه با مخالفان در حوزههای ماموریت خود با روسای ساواک، شهربانی، ژاندارمری، فرهنگ، کشاورزی و اصلاحات ارضی کمیسیونهای مشترکی تشکیل دهند. گزارشات ارسالی دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی از مناطق مختلف کشور بسیار ناامیدکنندهتر از آنی بود که مراجع دولتی و حکومتی در تهران پیشبینی میکردند و احتمالاً جز برخورد قهرآمیز راهحل دیگری پیش روی دولت و دربار، که به نظر میرسید به شدت هم دچار هراس شده بودند، وجود نداشت. (12)
پاسخ شاه به پرسش از مشروعیت
شاه فقط با وعده انجام تمام و کمال اصلاحات مورد عنایت آمریکاییان مهرتضمین بر تداوم حضور بلامنازع خود در رأس قدرت و سلطنت زده بود، بنابراین ناگزیر از برخورد ولو سرکوبگرانه با مردم کشور شد که اینگونه مشروعیتیابی سلطنت و حکومت او را به جد مورد پرسش قرار داده و خواستار تبعیت وی از احکام و قوانین اسلام و نیز رعایت قانون اساسی و متمم آن و دیگر قوانین موضوعه نظام مشروطه شده بودند. صدها تن از علما، طلاب و وعاظ پرآوازه و سرشناس آماده میشدند ایام سوگواری محرم را به فرصتی کم نظیر برای مبارزه بدون اغماض و آشتی ناپذیر با حاکمیت تبدیل کنند. اما ساواک هشدار میداد که اقبال عمومی گسترده از موضع گیری قاطع امام خمینی (رحمه الله) در برابر رژیم پهلوی موجب شده است تا برخی از علما و مراجعی هم (در داخل و خارج از کشور) که گمان میرفت در بحران دامنگیر حکومت تا حدی موضع بیطرفانه یا انفعالی بگیرند، تحت فشار افکار عمومی به صف مخالفان بپیوندند. هرچه به روزهای تاسوعا و عاشورا نزدیک میشد دلهره رژیم پهلوی از بحران پیش بینی نشده، ولی ناگزیر پیش رو مضاعفتر میشد و به تبع آن تمهیدات اطلاعاتی، امنیتی و انتظامی پیرامون شهرها و مناطقی از کشور که بیشتر مستعد بحران بودند، فزونتر میگردید. (13)ساواک در 11 خرداد 1342 ضمن هشدار نسبت به تبعات غیرقابل پیشبینی سخنرانی امام خمینی (رحمه الله) که مقرر بود عصر روز عاشورا در مدرسه فیضیه ایراد نمایند، تصریح نمود که پس از انتشار اعلامیه جدیدآیت الله خمینی (رحمه الله) که در آن دستوراتی راجع به تشدید فعالیتهای تبلیغاتی بر ضددولت داده شده، روش آنان [وعاظ و خطبا] تغییر یافته و در مجالس و محافل دینی با شدت مردم را تحریک و علیه دولت تبلیغ مینمایند. ساواک اضافه میکند: «انتشار این اعلامیه حتی روش آن عده از گویندگان مذهبی را نیز که کمتر وارد جنجالهای سیاسی میشدند، تغییر داده و چون خود را به موجب فتوای آیت الله خمینی (رحمه الله) شرعاً مسئول میدانند، شروع به انتقاد و تحریک کردهاند» (14) ساواک قم در روز تاسوعا طی گزارشی پیشبینی کرد سخنرانی آیتالله امام خمینی (رحمه الله) در بعدازظهر آن روز تبعات بسیاری را متوجه حاکمیت کند. در این گزارش ساواک قم آمده بود که نیروهای اطلاعاتی، امنیتی و انتظامی پرشماری برای مقابله قهرآمیز احتمالی با حامیان آیت الله امام خمینی (رحمه الله) در مناطق حساس قم مستقر شدهاند. (15)
در تهران که حاکمیت فعل و انفعالات سیاسی آن را حتی با حساسیت و نگرانی بیشتری هم دنبال می کرد، روزهای تاسوعا و عاشورا با گسترش ناآرامیهای سیاسی و تبدیل شدن مساجد و مجالس عزاداری و سوگواری به کانونهای مبارزه و مخالفت سیاسی با رژیم آغاز شده و ادامه یافت. از صبح عاشورا صدها تن از مردم قم و دیگرانی که از مناطق مختلف کشور راهی قم شده بودند تا در مجالس سوگواری و مراسم سخنرانی امام خمینی (رحمه الله) شرکت کنند، به انحاء گوناگون مهیای رویارویی حتی خونین و قهرآمیز با نیروهای اطلاعاتی، امنیتی و انتظامی حکومت شده و به ویژه در حمایت از امام خمینی (رحمه الله) و دفاع از ایشان در برابر هرگونه تعرض احتمالی حکومت، تا سرحد جانبازی آماده شده بودند. امام خمینی (رحمه الله) در آغاز سخن اقدامات و طرحهای چندین ماهه اخیر حاکمیت پهلوی را در مقایسه با حکمرانان جبارو ستم پیشه بنی امیه و دستگاه یزیدبن معاویه همسان دانست و گفت که هر دو قصد داشتنهاند اساس دین اسلام و قرآن کریم را متزلزل ساخته و از میان بردارند. ایشان شاه و مجموعه رژیم پهلوی را متهم ساخت که از دولت غاصب اسرائیل فرمان میبرند، دولتی که علاقهمند است حاکمیت قرآن را برای همیشه از جامعه ایرانی بزداید.
سخنان امام خمینی (رحمه الله) در مخالفت با رژیم پهلوی، صریح، شدید اللحن و در عین حال بر منطق قانونی و اسلامی قویم استوار بود و نشان از آن داشت که ایشان هر آنچه را که درست تشخیص میداد، بدون محابا و کاملاً عیان به حاکمیت گوشزد میکند. یکی از حامیان ایشان در همان روز عاشورا تصریح کرده بود: «این قیام ما قیام ابدی است و ما دست از مبارزات خود نمیکشیم» (16) حاکمیت از این موضع گیری شجاعانه و صریح امام خمینی (رحمه الله) به شدت عصبانی و در عین حال سخت احساس خطر کرده بود. به همین دلیل در صدد برآمد از هر راه ممکن برگستره روزافزون مخالفتها پایان دهد. از شامگاه روز عاشورا صدها تن از علما، طلاب، وعاظ و اسلام گرایان حامی امام خمینی (ره) در تهران، قم و دیگر مناطق کشور دستگیر و راهی زندان شدند و فضای سیاسی و اجتماعی کشور به شدت رعب انگیز و پلیسی - امنیتی شد. (17) در اولین ساعات بامداد 15 خرداد 1342صدها تن از کماندوها و نیروهای اطلاعاتی - امنیتی و انتظامی در نقاط حساس شهر قم مستقر شده و همزمان با آن امام خمینی (رحمه الله) که در منزل فرزندشان «سید مصطفی خمینی»، برای ادای نماز شب آماده میشدند، دستگیر و به سرعت به تهران انتقال داده شدند. تا غروب روز 15 خرداد امام خمینی (رحمه الله) در باشگاه افسران محبوس بود و سپس به زندان قصر انتقال داده شد و تا 4 تیر 1342 هم در پادگان عشرت آباد زندانی بود. (18)
چه کسی جسارت اعدام امام را داشت ؟
به دنبال دستگیری امام خمینی (رحمه الله) در آستانه 15 خرداد و برخورد خونین و قهرآمیز نظام استبدادگرا، قانون گریز، مردم ستیز و البته سلطهپذیر پهلوی با قیام مردم ایران، «اسدالله علم» - نخست وزیر وقت - تهدید کرد که به زودی عاملان اصلی قیام محاکمه خواهند شد و صدور حکم اعدام برای آنان دور از ذهن نخواهد بود. براساس منابع موجود این موضعگیری، جدیترین و آشکارترین تهدیدی بود که در آن برهه، از سوی یک مقام درجه اول حاکمیت در رابطه با احتمال اعدام رهبری قیام 15 خرداد صورت گرفت، در واقع آن موضعگیری تهدیدآمیز اسدالله علم، بلوف و گزافه گویی بیاساسی بیش نبود. نه در آن برهه و نه در هیچ برهه دیگری از دوران 37 ساله سلطنت محمدرضا شاه پهلوی، حاکمیت جرات و جسارتی که حتی به طور جدی موضوع احتمال اعدام یک مرجع و مجتهد دینی و رهبر سیاسی شاخص و پرآوازهای در حد امام خمینی (رحمه الله) را مورد بررسی قرار دهد، نداشت.بر مبنای منابع و اسناد متقن موجود، هیچ قرینهای هم وجود ندارد که نشان دهد، بالاخص در همان برهه دشوار متعاقب قیام 15 خرداد 1342، رژیم پهلوی و حتی حامیان خارجی آن جهت فائق آمدن بر بحران سیاسی و اجتماعی جاری و ساری در کشور گزینه اعدام امام خمینی (رحمه الله) را مورد توجه جدّی قرار داده باشند. در آن فضای پلیسی و سرکوبگرانه، اگر شایعاتی بیاساس درباره احتمال اعدام ایشان توسط حکومت در عرصه کشور و در میان گروههای مختلف سیاسی و اجتماعی و محافل مطبوعاتی و نظایر آن پخش میشد، چندان هم بیپایه نبود، اما هیچ دلیل قاطعی وجود ندارد که حاکی از تصمیم جدی حکومت برای اعدام ایشان باشد.
در واقع به دلیل جایگاه مذهبی، علمی، سیاسی و اجتماعی ایشان رژیم پهلوی، نه نتها حتی جرأت نکرد، ولو به صورت ظاهر محاکمهای برای ایشان دست و پا کند، بلکه همچنان که اسناد و منابع آن روزگار نشان میدهد، به هر نحو ممکن تلاش میشد در موقعیتی که چندان هم برای رژیم به اصطلاح مایه آبروریزی نشود، موجبات آزادی ایشان را فراهم کند؛ نهایتاً چنین هم شد و «حسنعلی منصور» - نخست وزیری که جایگزین «اسدالله علم» شده بود - مدت کوتاهی پس از قدرت یابی، ناگزیر دستور آزادی ایشان را صادر کرد، آن هم در شرایطی که امام خمینی (رحمه الله) آشکارا بر تداوم روش سیاسی پیشین خود در برابر نظام استبدادگرا و سلطه پذیر پهلوی تأکید و تصریح میکردند. بنابراین، تا جایی که اسناد و منابع متقن موجود نشان میدهد موضوع تصمیم احتمالی رژیم پهلوی برای اعدام امام خمینی (رحمه الله) هیچ گاه جدی نشد و از حد تهدیدات بیپایه و به اصطلاح توخالی، شایعه، اخبار سقیم و غیرواقعی در گوشی و نظایر آن فراتر نرفت.
پینوشتها:
1. تاریخدان و نویسنده، کارشناس و پژوهشگر موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران و صاحب کتابهای «زندگانی سیاسی خاندان علم»، «مردی برای تمام فصول: اسدالله علم و سلطنت محمدرضا شاه پهلوی»، «سه حزب»، «حزب پان ایرانیست» و «حزب رستاخیز :اشتباه بزرگ» است. مقالات او در فصلنامههای تخصصی «تاریخ معاصر ایران»، «مطالعات تاریخی» و «گنجینه اسناد» منتشر میشود.
2. قیام 15 خرداد به روایت اسناد ساواک، ج 2، چاپ اول، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1378، صص 152 - 161.
3. همان، ج 2، صص 168 - 169.
4. همان، ج 2، صص 194 - 221.
5. صحیفه نور: مجموعه رهنمودهای امام خمینی مدظله العالی، ج 1، چاپ اول، تهران، مرکز مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی و سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، 1361، صص 52 - 53.
6. محمدرضا پهلوی، مجموعه تألیفات، نطقها، پیامها، مصاحبهها و بیانات اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهرشاهنشاه ایران، ج 4، چاپ اول، تهران، بیجا، بی نا، بیتا، صص 3182 - 3187.
7. همان، ج 4، ص 3211.
8. همان، ج 4، صص 3224 - 3225.
9. مظفر شاهدی، مردی برای تمام فصول : اسدالله علم و سلطنت محمدرضا شاه پهلوی، چاپ اول، تهران، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1379، ص 442.
10. قیام 15 خرداد به روایت اسناد ساواک، ج 2، صص 226 - 227.
11. همان، ج 2، صص 244 - 248 و 252 و 266 - 267 و 274 - 275.
12. همان، ج2، صص 271 - 276 و 281 - 290.
13. همان، ج 2، صص 316 - 330.
14. قیام 15 خرداد به روایت اسناد ساواک، ج 2، صص 348 - 350.
15. همان، ج 2، ص 354.
16. قیام 15 خرداد به روایت اسناد ساواک، ج 2، ص 382.
17. همان، ج 2، صص 389 - 408 و علی دوانی، پیشین، ج 4، صص 38 - 42.
18. حمید روحانی، بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی در ایران، قم، دارالفکر، 1358، صص 446 - 473.
مجله فرهنگ و علوم انسانی عصر اندیشه شماره هفتم